رفتن به محتوای اصلی

ایران یعنی: سرزمین آریایی ها، خانه و هویّت آریایی ها (1)
03.07.2013 - 23:27

ایران یعنی: سرزمین  آریایی ها، خانه و هویّت آریایی ها (1)

● ترجمهءِ مطلببالا [1]  ار آلمانی به فارسی: [ من، داریوش، شاهِ بزرگ، شاه شاهان، از نژاد و تبار آریایی،.... این جملات بدستور داریوش، یکی از بنیادگذاران امپراطوری پارسی، 2500 سال پیش بر سنگ لوحه ای حک شده است. برای ایرانی ها اساس و مبنای آریایی بودن میتوس (افسانه و اسطوره و روایت) نیست، بلکه یک حقیقت واقعی و حقوقی است که میشود آنرا با پرنسیپ های باستان شناسی دوران ما قبل از تاریخ تا کنون هم پیگیری کرد. در نتیجهء تحقیقاتِ آرشولوگی(باستان شناسی) بایستی گروههایِ عشایری و کوچگر آریایی ها  4000 سال پیش، از دشت و صحراهای بخش غربی اورال(دریاچهءِ اورال) امروزی بسوی هند و 3000 سال قبل به سرزمین ایران امروز مهاجرت کرده باشند. جای تعجب نیست که ایرانی ها شاخصه و نام و نامگذاری اروپایی "پرزین، پرشیا"(پارسی) را هرگز بر سرزمین خودِ نپذیرفته اند، بلکه سرزمین مسکونی خود را "سرزمین آریایی ها" که برابر است با نام و واژهء " ایران" است نامگذاری کرده اند...] پایان ترجمه.

● دو  واژهءِ ایران و اصطلاح آریایی، جدا شدنی از یکدیگر نیستند، یکی دیگری را در وجودِ خود دارد و تعریف میکند. انکار و نفی وابستگی و مفاهیم واژه های ایران و آریایی، انکار و زمینه ساز پاک سازی تاریخی، فرهنگی، و سیاسیِ بیش از 75 درصد جامعهءِ امروز ایران و هدفِ بی هویّت کردنِ ایرانیان و سرزمین ایران و فروپاشی آن هست.

● نام بسیاری از کشورها مانند ایران، با نام مردمانِ ساکن آن امروز هم یکسان است، مانند، هندوستان، چین، ژاپن، یونان، آلمان، و غیره. بعضی از کشورها از جمله کشور آلمان دارای دو نام هست، 1-  در درون کشور Deutschland(دُیچلند)  هست که مردم آلمان خود را با این نام معرفی میکنند. 2-  نام دیگر کشور آلمان در عرصه بین المللی  جرمنی  Germany میباشد، نزدیک به 28 سال که در آلمان بسر میبرم، حتّی یکبار به گوش نشنیده ام که کسی خود را به عنوان جرمنی Germany معرفی کرده باشد. 

● یونانی ها در زمان هخامنشیان سرزمین و یا ایالت پارسه (ساتراپ و جغرافیا با محل سکونت هخامنشیان) را Persis (پرسیس)  نامگذاری کردند. کشورهای اروپایی بر اساس نامگذاری یونانی ها، نام خارجی سرزمین ایران را در عرصهء بین المللی پرزین و یا پرشیا انتخاب کردند.

نام "پرسیس، پرزین، یا پرشیا" هرگز جانشین نامِ درونیِ سرزمین ایران نشد و موازی با آن در خارج رواج داشت. منابع اطلاعاتی و تاریخ نگاریِ اروپا بر داده های یونان و رُم باستان و امروز  هم به قارهءِ اروپا محدود میشود.

● در زمان باستان و در دوران قرون وسطی بسیاری از تمدنها، فرهنگ ها، امپراطوری ها، و حکومتها اغلب بر دو پایه نامگذاری میشده است 1- یا بر اساس نام فرد، خاندان ، و نام قوم قبیله ای است، مانند هخامنشیان (برگفته از هخامنش)، عثمانیان(عثمان)، صفویان (شیخ صفیالدین)، زندیه ( تیرهء زند) قاجاریان( قوم قاجار) و غیره 2- یا بر اساس محیط  وجغرافیای زادگاه و زیستی آنها مانند اسکندر"مقدونی"، داریوش و کوروش داریوش " پارسی" بر گرفته از سرزمین پارسه، میباشد.

● نام امپراطوری بزرگ رُم غربی و رُم شرقی بر اساس زادگاه و محیط و جغرافیایِ زیستی قوم و تیره و یا مردمانی نامگذاری شده است که در جغرافیای و منطقه شهر و یا استان رُم باستان سکونت داشته است. امپراطوری رُم، بیانگر نژادی و وابستگی قوم و قبیله ای، زبانی، باورمندی به دینی خاص، و یا بطور مستقیم وابستگی به تمدن و فرهنگِ خاصی نیست. بلکه تنها وابستگی و شاخص جغرافیایی میباشد. بر اساس این روش یونانی ها هخامنشیان را بنا به جغرافیای زیستی آنها  به یعنی جغرافیایِ  "ایالت پارسه، پارسا" پرسیسPersis  (پارسی) نامیدند.

● بنا بر این پارسی به کسی میگویند که جغرافیایِ ایالتِ پارسه زادگاه و مکان زیستی او و گذشتگانش بوده باشد. زبان ایرانی هخامنشیان هم بنا به نام جغرافیایی و امپراطوری هخامنشیان "پارسی" نامیده شد.

 این (یِ) نسبت در پارس ی، تعلقِ جغرافیایی است، چنانکه امروز هم در ایران به کسانیکه در شهر ها و استانهایِ ایران بسر میبرند نسبت داده میشود، مانند کسی که در شهر مشهد و یا در استان خراسان زندگی میکنند(مشهدی و خراسانی) نامیده میشود و یکی از شاخصه هایِ جامعه شناسی افرادی هست که در این شهر و استان بسر میبرند.

● واژهء ایران که در اوستا از آن به عنوان ایران ویج ( سرزمین آریایی ها= ایرانیان) یاد شده است، بیانگر هویّت قومی و نژادی، فرهنگی، و بیانگر وابستگی ایرانیان به فلات و سرزمین ایران هست که هخامنشیان را هم شامل میشود، در هیچ منبع و ادبیّاتی مشاهده نمیشود که هخامنشیان هویّت قومی و نژادی خود را به تنهایی "پارسی" نامیده باشند و پیوسته وابستگی قومی و نژادی خود را آریایی نامیده اند. در پارسی میانه ایرانویج حتّی بیانگر "نژاد" ایرانی در جغرافیایِ قلات ایران است.

 

نقشهء در بالا [2] را قبلأ انتشار داده ام، این بار گذشته از نشان دادن مسیر مهاجرت و ایستگاههای مسکونی هخامنشیان از قفقاز تا خلیج فارس در بخش غربی و بر فراز رشته کوه زاگرس، تأکید و هدف انتشار مجدد آن ترجمهء مطلبی هست که در پایین این نقشه آمده است و چنین هست:

ترجمه به فارسی: [...نقشهء شماره 1، کوچ پارسی ها، 8 قرن قبل از میلاد، از حوالی و کناره های دریاچهءِ اورمیّه، تا جغرافیا و وطن جدید آنها، پرسیس (پارسه) میباشد...]. پایان ترجمه. در زبان آلمانی Heimat  مفهوم سرزمینی را دارد، که بیانگر زادگاه، جغرافیای زیستی، هویّتی، برپایی ساختار اجتماعی، فرهنگی، و سیاسی است.

در این مطلب کوتاه از جغرافیای جدید هخامنشیان یعنی سرزمین پارسه اشاره میکند، یعنی در قبل هخامنشیان در آذربایجان، کرمانشاه، در پارسواش هم سکونت داشته اند، و اخرین کوچ آنها در ساتراپ پارسه میباشد.

همانطور که در نقشه بروشنی قابل برداشت هست، مسیر مهاجرت و جغرافیای مسکونی هخامنشیان فقط به جغرافیای غرب، جنوب غربی و جنوب رابطه ای تنگاتنگ دارد و به سایر نقاط ایران بویژه ایران مرکزی هیچگونه مناسبتی ندارد.


 

 از 8 تا 10 طوایفِ هخامنشیان، نژاد و طایفه ای بنام پارسی وجود ندارد

بر خلاف تصورات تا به امروز، هخامنشیان یک قوم ایرانی یکدست نبوده و از خاندانها و تیره های مختلفی تشکیل میشده است. در بعضی از نوشته ها تیره های هخامنشی را به 10 طایفه ثبت کرده اند، که 6 طایفهء آنها شهر و ده نشین بوده و 4 طایفهء آنها چادرنشین. از این گذشته هخامنشیان خود به دو جغرافیا: پارسارگادی، و انشانی تقسیم میشدند، کوروش بزرگ برخاسته از انشان هست.

● هرودت مورخ یونانی وابستگی اِتنیکی هخامنشیان(پارسی ها) را این چنین تعریف و نگاشته است.

ES  gibt  aber  bei den Persern zahlrieche  Stämme (genea),… und zwar die folgende, von ihnen aber hängen die übrigen Persern ab: die PasragadiePhratria,  Panthialaier, die Derusiaier, die Germanier, diese sind Ackerbauern, die andere aber Wanderhirten, nämlich die Daer, die Marder, die Dropiker, die Sagartier. >> 

ترجمهء مطلب بالا [3] از آلمانی به فارسی: [... پارسی ها، از اقوام و تیره های چندی تشکیل میشوند که بقیّه آنها (بقیه پارسی ها) وابسته به این گروهها میباشند از جمله : پاسارگادیها، پراتریا ها، دِروزیآر، ژرمن ها، که اینها کشاورز بودند، و بقیه دامدار و کوچگر بودند، از جمله: دائر ها، مَردِرها، دروپیکرها، و ساگرتیرها.].

طبق تاریخ نگاری هرودت در بالا، طایفه ای بنام پارسی وجود ندارد، بنا بر این یک سرزمین و جغرافایی بنام پارسه هست که مکان زیستی این 10 طایفه میباشد که، پرسیس ، پرزین، و یا پرشیا نام داشته است. این جغرافیای پارسه در باستان و تا به امروز در جغرافیا و در استانهای: غرب، جنوب غربی، و جنوب تا خلیج فارس  بوده و امروز هم هست. مساحت استان فارس امروزی تقریبأ یک چهارم  مساحت ایالت و یا ساتراپ پارسه در دوران هخامنشیان میباشد.

● ساسانیان به پیروی از هخامنشیان در قرن سوّم میلادی به زبان پارسی میانه، سرزمین ایران را Eransar  ( اران سر = ایران شهر، سرای ایرانی تباران) و یا  Land der Arier(سرزمین آریایی ها) نامگذاری کردند و وابستگی اِتنیکی آریایی خود را از  واژهءِ  Eran (اران =ایران) نسبت تنگاتنگ دادند. بهم وابستگی واژه های ایران و آریایی، یک معادلهء متساوی است، که" ایران" در یکطرف این معادله و "آریایی" در طرف دیگر آن و یا برعکس آن.

● از قرن ششم میلادی با حملهء اعراب به ایران و بعد از آن هجوم مردمان تُرک تبار در در قرن 12، نام ایران و فرهنگ ایرانی به حاشیه رانده میشود، و فرهنگ و ایدئولوژی اسلام و شیعه گری قزلباش صفوی در جهان بینی فئودالیتهءِ نوپای عربی و تُرکی در ساختار سیاسی خلیفه گری و سلطانی جانشین آن میشود. با فرا رسیدن عصر سرمایه داری با روابط اجتماعی و اندیشه گری مدرنیته و روشنگری آن، بار دیگر سرزمین و نام ایران بوسیلهء شرق شناسان، سیاحان و بازرگانان اروپایی که به شرق سفر داشتند، بر سر زبانها افتاد.

 


نقشهء در بالا [4] بریده ای از جغرافیای امپراطوری هخامنشیان (ایران باستان) است. جغرافیای محدود در شکل هندسی قرمز  زادگاه، جغرافیای زیستی، آرامگاه، آثار باستانی، هخامنشیان، و  زادگاه زبان پارسی است. که اگر آنرا از روی نقشه برداریم، آثاری از هخامنشیان ( پارسی ها) باقی نخواهد ماند.


 

|ماه یونی|2013 میلادی|آلمان| ناصر کرمی|

این نوشتار ادامه دارد..

 


 

منابع مورد استفاده به زبان آلمانی:

[1]   Die Deutschen und der Iran     نام کتاب

ISBN: 978-3-937989-52-5              شماره بین المللی کتاب

Matthias Küntzel                           نام نویسنده

صفحهء 48                                    شمارهء صفحه

[2]Persepolis, Glänzende Hauptstadt der Perserriech    

Prof. Dr. Heidemarie, Prof. für Iranistik an der Philipps-Universität Marburg

ISBN: 3-8053-2813-3

صفحهء 3

[3]  Das antike Persien  

  ISBN: 3-4901-96151-3

Josef Wiesehöfer

صفحهءِ 61

[4Der Spiegel 

2010 | NR. 2

صفحهءِ 31

این شماره از مجلهء اشپیگل در سال 2010 فقط به تاریخ ایران اختصاص داده شده است، و نظرات چند کارشناس و استاد دانشگاه  ازجمله:

 Bert Fragner  استاد دانشگاه و بینادگذار اینیستیتوت ایران شناسی در حوزهء علوم آکادمیک در شهر وین کشور اطریش میباشد.

Josef  Wiesehöfer  استاد دانشگاه "کیل" در شمال آلمان، کارشناس شناخته شدهء بین المللی در مورد تاریخ شرق، بویژه تخصص ایشان در ایران شناسی  باستان  است که مؤلف چندین کتاب تحقیقی است که یکی از آنها را در بالا  [3] Das antike Persien    معرفی کردم.

 Burkhard Meissnerمورخ و شرق شناس، کارشناس در هِلِنیسم و یونان باستان، ظاهرأ تخصص خاصی در شناخت ساسانیان دارد. استاد دانشگاه  Schmidt- Universität در شهر هامبورگ آلمان و سایر کارشناسان.

از این مجله فقط تصویر را از صفحهءِ 31 برداشته ام، چرا که کیفیّت تصویر آن بهتر از سایر کتابهای دیگر است.


دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ناصر کرمی
آرشیو نویسنده

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.