رفتن به محتوای اصلی

قلم الهه بقراط برای پنهان کردن فکر!
15.09.2007 - 19:53

 مقدمه

 به باور من ؛ دوران کیهان لندن به دو جهت گذشته است : زمانی کیهان لندن در بین روشنفکران چپ اوج گرفت که بخش بزرگی از چپ استالینی عمق فاجعه را با پوست و گوشت خود تجربه می کرد در واقع از ابتدای دهه 90 بیداری چپ ایران شروع شد و (خانم الهه بقراط یکی از ان بیدار شدگان بود) و امروز 90% روشنفکران نسل انقلاب از خواب لنینی بیدار شده اند و این بیدار شدگان اگر فرصت مقاله نویسی ندارند ولی باا نبوهی از تجربه , اندیشه و دانش در فضای اینرتنت نفس می کشند و صد ها سایت و هزاران وبلاگ در فضای مجازی توسط روشنفکران نسل انقلاب گرذاننده می شود

 دوم اینکه : عمر مطبوعات کاغذی حداقل در بین اپوزیسیون خارج کشور پایان یافته است و تقریبا تمامی این نسل در خارج کشور به اینترنت وصل اند و اخبار و مطالب جدید را به اخبار و شایعه کهنه ترجیح می دهند من که سالها کیهان لندن را می قاپیدم اکنون دهسالی است که دستم به کاغذ این روزنامه نخورده است.

در ان سالها اگر کسی می خواست نوشته های خانم الهه بقراط و دیگر کیهان نویسان را نقد کند هر گز موفق نمی شد چرا که خیلی راحت سر از سطل زباله کیهان لندن در می اورد اما خوشحالم که امروز اینترنت هر گونه سانسوری را به زباله دان تاریخ سپارد؛ امرو ز سایتی مثل "فرهنگ گفتگو" وجود دارند که در واقع یک نوع ژورنالیسم سیاسی آزاد را بنمایش گذاشته است و تنها نشریه ای سیاسی است که "خطی" برخورد نمی کند .

  

شایعه ای که توسط الهه بقراط انتشار یافت!

 چندی پیش خانم بقراط درشروع مقاله ای تحت عنوان "سقوط ازاد اینگونه آغاز نمود:

" شایعه شده «کسانی» از جمهوری اسلامی با «کسانی» از «مخالفان چپ» در اروپا تماس گرفته‌اند. شایعه شده «کسانی» از جمهوری اسلامی با «کسانی» از «مخالفان راست» در اروپا تماس گرفته‌اند. «مخالفان چپ» شامل وابستگان حزب توده ایران و سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) است و «مخالفان راست» شامل آن بخش از مشروطه خواهان است که اعلام کرده‌اند در صورت وقوع جنگ در کنار جمهوری اسلامی قرار خواهند گرفت.

 

نگاهی به کامنت ها و اظهار نظر دیگران

 این نوشته واکنش های زیادی را در بخش اظهارنظرسایت ایران گلوبال بر انگیخت از جمله خانم

 

شهلا فرید

از کادر های رهبری فدائیان اکثریت در پاسخ ؛ اینگونه نوشت :

"الهه بقراط عزیز

معمولا مقاله تحلیلی را بر اساس شایعات نمی نویسند. اگر شما از تحلیل رفتار و عمل برخی نیروهای سیاسی یک نتیجه بگیرید آنوقت می شود روی آن بحث کرد. ولی شما به عنوان یک روزنامه نگار یک روش غیر مدرن و عقب مانده را برای تضعیف نیروی سیاسی استفاده کردی که البته نتیجه آن تضعیف و بی اعتباری نویسنده می شود. شما در موردی که ادعا کردی 2 روش می توانی داشته باشی یا تحلیلگر سیاسی باشی که در این صورت نمی توانی به شایعه بیاویزی یا مانند یک خبرنگار در پی صحت و سقم آن باشی که نمی توانی به تحلیل بیاویزی. کمی از این و کمی از آن نمی شود"

 

و آقای

بهروز خلیق

از اعضای هیت سیاسی اکثریت طی مقاله ای از جمله نوشت:

 "سازمان ما با جنگ و حمله نظامی دولت بوش مخالف است و ما در صورت وقوع جنگ در کنار جمهوری اسلامی و دولت بوش قرار نخواهيم گرفت. .

خانم الاهه بقراط بايد بشما بگويم که از جانب عناصر وابسته به جمهوری اسلامی نه تماسی با سازمان ما گرفته شده و نه ما به چنين تماسهائی اعتقاد داريم. بعنوان يکی از مسئولين سازمان از شما ميخواهم که هرچه در اين مورد اطلاعات داريد، در اختيار همگان قرار دهيد تا معلوم شود که چه کسانی با چه هدفی چنين شايعاتی را می سازند و پخش ميکنند.

  

همچنین خوانند ه ای بنام

"ابراهیم"

کامنتی بجا گذاشته بود که شایعه سازی را ناشی از" روان پریشی" ایرانیان دانست :

"باسلام،

متاسفانه این بیماری ترور شخصیتهاوسازمنها واحزاب و...و...ناشی از عدم درک درست واقیعتهای تاریخی در تمامی دوران است .ما هنوز یاد نگرفته ایم حرف به بزرگی واژه ترور فکری را با سند ومدرک به مردم وبه تاریخ نشان بدهیم ،توپ را وارد زمین می کنیم بدون خضور داور .همه اینها ناشی از روان پریشی ما ایرانیان است .من هیچ دفاعی از هیچ سازمانی ویا حزبی ویا شخصی نمی کنم ،ولی خانم بقراط شما چرا ویا این دوست غریبه ؟ چرا واقعیتها را در لابلای واژه ها پنهان می کنید وخودتان را یواشکی نشان می دهید ،تیری می زنید بدون هدف بد هم در می روید .چی را می خواهید ثابت کنید .اگر واقعیتی هست از شرافت انسانیتان بیآموزید وبیان کنید .آخه این چه درد بی درمانی است که یخه شما روشنفکران وژورنالیستها را گرفته که درمان بشو هم نیست ،ینعی خودتان نمی خواهید .مثل یک انسان باشرف بگوئید بامدرک که چه کسانی با سر کوب گننده گان مردم چای وشیرینی نوشیدن .همین"

  

پاسخ الهه بقراط به انتقادات:

 ایشان در مقاله" جنگ و خط قرمزی به نام جمهوری اسلامی" بجای پاسخ به منتقدان اینگونه پاسخ داد:

 "ژورنالیسم آزاد هیچ خُورده بُرده ای از هیچ حزب و گروه و فرد و مقامی ندارد. خود را موظف به پاسخگویی به هیچ کس و هیچ نهادی، چه حکومت و چه اپوزیسیون، نمی داند. برایش حریمی وجود ندارد که نتوان به آن سر کشید و هیچ موضوعی، حتی شایعه نیست که نتوان آن را بهانه هشدار و تحلیل درباره هرگونه احتمال قرار داد."

  

دارا

بلافاصله با طنزی چنین نوشت :

سلام خانم بقراط!

جوابیه شما رویت شد و من حیران. رفتم سراغ مثنوی شاید آنجا مصداقی بیابم که نبود. ناچار به بخش شایعات در مثنوی رجوع کردم و حکایت زیر یافته آمد.

"روزی مولانا به شهر میرفت. آنجا روژلب مالیستی بنام بقراط الهی را دید که مقالات بر علیه شمس مینوشت و در شهر می پراکند. مولانا پیش رفته گفت: مردک این شایعات چه باشد که می پراکنی؟ بقراط الهی جواب گفت: من روژلب مالیستم و نیازی به جواب نیست. مولانا در دم دست از آستین بیرون کرده بیخ گوش بقراط را نواخت، بقراط هم در دم لگدی حواله مولانا نمود. مولانافرمود مردک مگر نه گفتی تو فلانی و جواب نیازی نباشد؟ بقراط الهی ناله فرمود که: بنده خدا این دیگر شایعه نبود تا جواب نگویم. باقی بماند تا بعد.

  

آزاده .م

درپای مقاله " جنگ و خط قرمزی به نام جمهوری اسلامی" کامنتی گذاشته به قرار زیر :

 "شما نه تنها یک ژورنالیست ازاد نیستید بلکه سیاسمتداری هستید که خط و مشی سیاسی کیهان لندن را بدون کم و کسر یک نقطه و ویرگول یعنی جز ان دسته روزنامه نگاری "حزبی" که چهارچوب نوشته های شما از پیش معین شده است ......

..مگر انانی که مثل شما هفته ای 2 و یا سه مقاله در همین ایران گلوبال می نویسند ؛ زونالیست نیستند؟ ایا روزنامه نگاری با اخلاق رابطه ندارد و یا ژونالیست مساوی با دروغ گویی است؟."

 

اما" داستان" این شایعه چه بود !

 انتظار خوانندگان ایران گلوبال بی فاویده بوده است و در واقع پاسخ بقراط در مقاله بعدی کاررا خراب تر کرد اونوشت :" ژورنالیسم آزاد هیچ خُورده بُرده ای از هیچ حزب و گروه و فرد و مقامی ندارد "

از این رو نا چارم " شایعه خانم بقراط " را در بستر سیاسی و اختلافات 2 ساله مابین طرفداران نظام پادشاهی را از مقطع " فراخوان ملی رفراندم تا طرح" یک کشور و یک ملت" و اظهارات داریوش همایون دایر بر اینکه در صورت حمله امریکا به ایران در کنار جمهوری اسلامی قرار گیرد طی دو مقاله به تفصیل بیان می کنم

 @@@@@@@@

از مدافعان منشور 81 بودم که این فکر در مسیر خود به "طرح فراخوان ملی" رسیدیم و با اشتیاق عضو کمیته های رفراندم در سوئد شدم در یکی از نشست های پال تاکی متوجه شدم که داریوش همایون انگار سازدیگری می زند از سوی دیگر زمزمه تشکلیل نهاد ی در شهر برلین بگوش می خورد

در بخشنامه داخلی حزب مشروطه و با رهنمود داریوش همایون شاهد درگیری فیزیکی مابین طرفادران پادشاهی بودم سرانجام گنگره بروکسل با رهبری همایون و نشست برلین با رهبری شهریار آهی و حمایت رضا پهلوی تشکیل شد که بروز این " انشعاب " در بین طرفداران پادشاهی موجب بروز شایعات فراوان شدو...

ادامه دارد

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.