ایام همچون رودخانه خروشان میگذرد و درشت سنگهای رویدادها میمانند تا تاریخ و درس آینده باشد . نتیجه کنار هم گذاشتن حوادث مهم دانشی است که تاریخ به ملتها میدهد و این وظیفه روشنفکران است که تاریخ را تحلیل و چراغ آینده قرار دهند . با تعمق درحوادث و تحولات بعد از کشف نفت در ایران ک نقش شعارهای نفتی آشکار و محوری است , خمینی با وعده پول نفت ملت را فریفت و احمدی نژاد نیزبا همین نیرنگ نفتی به قدرت رسید , این یک راهکار قدرت طلبان است برای فریب عوام و چه ابزار موثری بوده است . حتی در بین مخالفان جمهوری اسلامی نیز هستند کسانی که از همین شعار پول نفت استفاده میکنند و ادعای روشنفکری مینمایند . آنچه تا کنون شاهد بوده ایم و تجربه کرده ایم این است که کسانی که شعار پول نفت را به مردم میدهند خائنانی هستند به دنبال قدرت.

پول نفت , درآمد مفت و بدون زحمتی است که اخلاق و فرهنگ این سرزمین را تحت الشعاع قرار داده است . ملتی که به پول نفت زنده است , گدای حکومت میشود و نمیتواند پرسشگر باشد. رابطه پرسشگری و پاسخگوئی عوض میشود ( " نگوئید انقلاب برای ما چه کرده , بگوئید ما برای انقلاب چه کردیم " {امام خمینی }) با پول نفت منابع کافی برای خرید همه چیز فراهم است و دامن زدن به فقر عمومی همه چیز را قابل فروش میکند. و مردم فهیم و باشعور دشمن دولت مرکزی میشود. پس مالک نفت مروج فقر عمومی , بیسوادی و کم سوادی , خرافات و اختلاف طبقاتی میگردد تا بتواند حکومت کند.

اگر استخراج نفت را تولید محسوب نکنیم با یک نگاه از بیرون در میابیم متاسفانه این ملت 70 میلیونی تولید کننده نیست و جز مصرف منابع با ارزش , هیچ نقشی در تجارت جهانی ندارند و حتی مصرف کننده خوبی هم محسوب نمیشود ! بد بختانه باید اعتراف کرد ملتی که از هوش و ذکاوت کافی برخوردارند , از فرهنگ و دانش تاریخی کهن برخوردارند , آمیزه ای از اندیشه ها و فرهنگهای رنگارنگ است و به هر سرزمینی دانشمندانی هدیه داده و میتواند بهترین جایگاه را جوامع بشری بیابد به خاطر قدرت طلبی و افکار منحط و پوچ عده ای مجبور است در سرزمین اجدادی اش ناشایست ترین توهین ها را تحمل کند . دلیل این وضعیت اول به خاطر درآمد سرشار و بی زحمت نفت است که گانگسترها را در هیبت های مختلف به سمت این ثروث بی حساب میکشاند دوم باز هم پول مفت نفت است که ابزاری برای سرکوب , معامله و تطمیع همین چپاول گران میشود. احمدی نژاد نیز از همین قماش است که برای به قدرت رسیدن از شعار پول نفت استفاده کرد و وقتی به قدرت رسید برای حفظ آن از پول نفت استفاده کرده و میکند .

به راستی این پول نفت چه منفعتی برای ملت داشته است ؟ وضعیت آزادی و عدالت اجتماعی ملتهائی که با اقتصاد نفتی زندگی میکنند چگونه است ؟ نقش کشورهائی که بر پایه نفت اقتصاد خود را میگردانند درتولید نفت به جز استخراج چیست که ادعای مالکیت آنرا میکنند؟ آیا در پرورش و نگهداری دایناسورها زحمتی متحمل شده اند ؟ آیا سرمایه خود را زیر فشار لایه های زمین خوابانده اند تا امروز بهره آنرا برداشت کنند؟ چه قانونی جز مالکیت زمین چیزی را که در واقع به تمام ملتهای جهان تعلق دارد در مالکیت ابزاری عده ای خاص میکند تا اینچنین ابزار سرکوب ملل همان سرزمین شود؟

کدام ملت نفتی است که از عدالت اجتماعی بهره مند باشد ؟ کدامیک ارزش بیشتری دارد , عدالت اجتماعی یا ثروت نفتی ؟ به هر حال دایناسور این منطقه را بعنوان قبرستان انتخاب کرده اند و نفت ثروت این ملت محسوب و حق این ملت است . شرایط جامعه ما با وجود درآمد نفت با سایر کشور ها تفاوتهائی دارد و بنا بر این نمیتوان انتظار داشت روشی که باعث پیروزی و سر بلندی ملتی شده , الگوی ما نیز باشد . روشنفکران باید الگوئی ملی برای رسیدن به آزادی و عدالت اجتماعی بیابند . الگوئی که مسلما نمیتواند از ملتهای دیگری کپی برداری شود در سایر کشورها نه اینچنین خرافات و اعتقادات توده فریب رواج دارد و نه اینچنین ثروت بی حسابی مجانی در اختیار دارند و نه اینچنین ملتهائی با زبانهای متفاوت کنار یکدیگر زندگی میکنند .

اگر بخواهیم اولین مقصر غیر عمد را برای اوضاع امروز را معرفی کنیم دایناسورها هستند که باعث سرکوب آزادی و وضعیت معیشتی امروز ما شده اند , اما دومین مقصر بعد از دایناسورها, روشنفکران هستند که در انجام وظایف خود کوتاهی میکنند. روشنفکرانی که ادعای ایرانی بودن را می کنند وظیفه دارند برای اعتلای این سرزمین راه کاری بیابند و در آن راه تلاش و فداکاری کنند, همانطور که امروز ما گذشتگان را مذمت و گاه محاکمه میکنیم , فردائیان نیز مارا شماتت خواهند کرد . پاسخ ما چیست ؟ از امروز باید پاسخ فردا را داد.

 انشاء الله تک تک ایرانی ها شاگرد اول شوند

همه کسانی که این جمله احمدی نژاد را که در خراسان فرموده بود " انشاء الله استان خراسان بزودی استان اول کشور شود " شنیدند , ناراحت و دل آزرده شدند که چرا این تبعیض در حق بقیه استانها روا میشود ولی حقیقتی که در این جمله نهان است همان مانعی است که جلوی تشکیل اپوزسیون را گرفته و حکومت همیشه از آن برای سرکوب ملت ,استفاده ابزاری کرده است . ذکر این گونه جملات و افاضات نشان میدهد که حکومت از چه شگردی برای تحمیق ملت استفاده میکند , حکومت این حقیقت را فهمیده و از آن برای حاکمیت استفاده میکند ولی عدم تشکل عملی اپوزسیون نشان میدهد که اهمیت این نکته هنوز از طرف مبارزان درک نشده و یا باور عمومی به اهمیت و محوری بودن این حقیقت نرسیده است .

حقیقتی که در گفته های احمدی نژاد مستتر بود این است که با ایجاد تفرقه و پرورش روحیه تمایز منطقه ای و قومی و دامن زدن به اختلافات و حس رقابت کاذب میتوان ملت بزرگ ایران را در دسته های کوچکتر منفک از یکدیگر تحت کنترل آورد . در حالیکه کردها از همان مشکلی رنج میبرند که بلوچ ها وترکها و عربها و ... ولی وقتی اعتراضی از هر کدام از آنها بلند میشود دیگران حمایتی نمیکنند . در حالیکه همه مردم از مشکل گرانی رنج میبرند , ولی اعتراض مردم بوشهر مورد حمایت سایر شهر ها نمیشود . در سالهای 60 – 61 که سرکوب سازمانهای پیشرو شروع شد حکومت با طبقه بندی سازمانها به دشمن و دشمن تر , قدم به قدم و گروه به گروه شروع به سرکوب نمود و اول از مجاهدین خلق و سازمان پیکار شروع کرد و در نهایت جبهه ملی را مورد هدف قرار داد ( اگر ترتیب را درست نگفتم اصل را مخدوش نمیکند ). در هر مرحله سازمانها اصل موضوع را رها کرده بودند و به بحثهای اختلاف انگیز و جدائی افکن ادامه دادند تا راهکار سرکوبگرانه حکومت به مدد همین روحیه تمایز بین گروهها , کارگر افتاد . امروز هم شخصیتها و سازمانها همین اخلاق را حفظ کرده اند و هنوز حکومت از همان روش استفاده میکند, با ایجاد مرزهای قومی و سیاسی امکان سرکوب ملت تکه تکه شده را فراهم میکند,این اختلافی است که در مقابل حکومت باید با آن مبارزه کرد. راهکار اصولی ایجاد تشکل یکپارچه و دمکراسی است و دمکراسی از دروازه همزیستی میگذرد. مردم باید بدانند و یاد بگیرند که برای رسیدن به حق خود نیاز به حمایت دیگران و حمایت از دیگران دارند . برای ایجاد و تشکیل اپوزسیون باید این رفتارها ترویج شود و اول از همه از خود روشنفکران شروع به طرد رفتارها و تفکرات جدائی طلبانه و تمایز پذیری گردد:

وقتی عده ای از کارگران یک کارخانه اعتراض میکنند سایر کارگران از حق حمایت استفاده کنند و حامی آنها باشند .

وقتی ظلمی برای قومی اتفاق می افتد و سر به اعتراض بر می آورد , سایر اقوام از حق حمایت استفاده کنند و حامی آنها باشند .

وقتی به عقیده ای بی احترامی میشود و مورد هجوم قرار میگیرد سایر عقاید برای دفاع از حق آزادی بیان از حق حمایت استفاده کنند و حامی آنها باشند .

وقتی گروه و سازمانی مورد تعرض قرار میگیرد سایر شخصیتها و گروهها از حق حمایت استفاده کنند و حامی آنها باشند .

همه ملتها وقتی میتوانند حق خود را بگیرند که در شرایط آزادی بیان و عدالت قرار داشته باشند , آزادیخواهانی که یا تبعید هستند و یا در زندان نمیتوانند درشرایطی که حاکمیت سرکوبگر است و حکومت امکان هیچ اظهار نظری را نمیدهد ادعای حقانیت , برتری , رهبری و پرچمداری مبارزه را در مقابل سایر مبارزان را بکنند . جمهوری خواه و سلطنت طلب , تمامیت طلب و تجزیه طلب , کرد و ترک , دین مدار و لائیک , مسلمان و غیر مسلمان , شیعه و سنی وقتی میتوانند اعتراض خود را اعلام کنند و حق را از ناحق جدا کنند که در سایه یک اتحاد و حمایت از حق آزادی بیان یکدیگر زندگی کنند. کشورها وقتی میتوانند از حقوق خود دفاع کنند که در صلح و آرامش در جائی مانند سازمان ملل کنار یکدیگر بنشینند , بگویند , بشنوند و قدرت تحمل قضاوت قاضی را داشته باشند وگرنه برای هر خواسته ای باید شمشیر جنگ بیرون بکشند و قانون جنگل را جایگزین قانون مدنی بپذیرند .

امیدوارم یک به یک ما این نکته را بپذیریم که در تشکیل یک حکومت آزادیخواه و استقلال طلب واحد مشارکت کنیم و هر خواسته ای را در کنار یکدیگر مطرح و مورد بحث قرار دهیم .

حکومت همیشه بین استانها , مذاهب , عقاید , اقوام , شهرها , ... تمایز را دامن زده و با تحریک حس رقابت از بی تفاوتی نسبت به یکدیگر استفاده کرده است و با سهمیه بندی همه چیز روحیه رقابت برای کسب سهمیه بیشتر و در نتیجه رواج فرهنگ چاپلوسی و خیانت را بوجود آورده . همین جمله اخیر آقای احمدی نژاد به اهالی سایر استانها این پیام میدهد اگر سهم بیشتر از بودجه میخواهید دنبال ماشین آقای احمدی نژاد بدوید و شعارهای ایشان راتائید کنید.

 راد از اهواز