رفتن به محتوای اصلی

افشای حساب های بانکی سران جمهوری اسلامی ایران در خارج
12.04.2009 - 20:24

سران فعلی رژیم ایران بمراتب از رژیم گذشته بد تر اند، زیرا اینها زیر نام اسلام ناب محمدی و با نظارت صاحب زمان مملکت را غارت می کنند و از نظر اقتصادی مردم را به خاک سیاه نشانده اند و از نظر اجتماعی، جامعه را به قرون وسطا بر گردانده اند. این است بیلانس 30 سال حاکمیت بعد از انقلاب. اکنون هم یواش یواش دارد رو می شود که علاوه بر ذخیره آن ویلاهای رؤیائی بامسجد و محراب و مناره های متعدد در شمال ونکوور کانادا، متعلق به خانواده هاشمی رفسنجانی، پولهای از راه "حلال" به دست آمده نیز، سر از بانکهای خارج ازایران در می آورند. این کارها همه زیر نظر خود صاحب زمان انجام گرفته و می گیرد!!

معمولا درسیستمهای خودکامه و دیکتاتوری اعتماد بین مردمان ملتهای یک سرزمین با حاکمان از بین می رود. به دلیل اینکه اغلب در چنین سیستمهائی رهبران مملکت نه بخاطر خدمت به کشور و مردم و به جا گذاشتن نام نیک در تاریخ، بلکه با هدف پر کردن جیبهای خود قدرت را غصب می کنند. همان کاری که رضا خان بعد از قاجاریه کرد. نخست او با نیرنگ و استفاده از موقعیت ضعیف آن وقت ایران و بکار گیری تدابیر و هوشش، توانست نظرخارجیان را بخود جلب کند و به قدرت برسد. دوم و در مرحله آغازین کوشید زیر نام خدمت به مملکت بظاهر گامهائی بر دارد و چون گامها از بنیاد کج برداشته شد، نتیجه اش را دیدیم. سوم با وصف آنکه بی سواد بود و ژاندارمی صفر، اما قادر شد سران نالایق مملکت و نوکر صفت نیمه انگلیسی را زیر فرمان خود بیاورد. به قول حسین مکی، یک سیاستمدار خانه زاد، خاندان پهلوی: "رضا شاه با دستهای قوی و خشن خود تاج را از روی دست تیمور تاش بر گرفت و بر تارک خود گذارد و شمشیر نادر را بکمر بست آنگاه سوار بر کالسکه سلطنتی شده، در خیا بانهای بیرق زده تهران مشغول گردش شد و از کنار پاسگاههائی گذشت که مدتها تک و تنها سرپا ایستاده، در آنجا قراول میداد و اکنون با جلال و جبروت شرقی و صدها درباری متملق و چاپلوس رعایای خویش را تماشا میکرد". تاریخ 20 ساله، جلد 4، صفحه 50. چهارم با غصب املاک سران عشایر و گرفتن ثروت و زمینهای مرغوب در کشور از متمولین، خود را به جائی رساند که هنگام ترک ایران ثروتمند ترین پادشاه قاره آسیا بود. باز هم حسین مکی در رابطه با چگونگی کسب ثروت رضا خان می نویسد: "پس از تاجگذاری، رضاشاهی که از میان توده مردم برخاسته بود، میان مردم بزرگ شده بود، بکلی از مردم جدا شد و بیشتر ازپادشاه های سابق ایران دستگاه جاه وجلال برای خود فراهم ساخت و بر تر از همه خودش و همکارانش دست تعدی و تطاول به اموال عمومی و خصوصی گشودند و غالبا همین که ثروت نزدیکانش بحد نصاب می رسید رضاشاه همه آن یا قسمت عمده اش را ضبط می کرد". همانجا و همان صفحه 50. اما او هنوز یاد نگرفته بود همانند جانشینانش، بخش بزرگی از ثروتش را نقدینه کند و به بانکهای خارج از ایران بسپارد آن کاری که بعدها بعنوان مثال پسرش، محمد رضا شاه و دیگر سران کشور، برای "تأمین" آینده زن و فرزندان و ازترس وقوع حادثه ای ناگهانی که خود به خوبی می دانستند هرآن امکان داشت دامان آنها را بگیرد که گرفت، هرچه نقدینگی از هر راهی که به دست آورده بودند به بانکهای خارجی سپردند و در مملکت بظاهر فقط آن خانه و وسایل اولیه ای که برای زندگی مرفه، نیاز بود، داشتند! امروزه نیز سران رژیم، مانند رفسنجانی و خامنه ای و امثال با پیروی از همین تئوری، چنین ادعا می کنند. چند سال پیش بود که در برنامه از کجا آورده ای؟ رفسنجانی ادعا کرد که این باغهای پسته را قبل از انقلاب هم داشته است و یک وجب به آن ها هم اضافه نشده. او راست می گفت. یک وجب به باغهای پسته اش اضافه نشده ولی میلیونها دلار کانادا از پول مملکت خرج ویلاهای متعدد بنام خودش یا دخترانش در شمال ونکوور کانادا کرده است. بهر حال او نمی تواند بگوید که این پول را از طریق روضه خوانی و از راه "حلال" کسب کرده است!

 متأسفانه این مثل صحت دارد که گویند: در باره وقوع اتفاقات مهم در مملکت فقط در یک دوره کوتاه از آن حرف می زنند و بعداز مدتی از اذهان عمومی زدوده می شود و بتاریخ می سپرند. بازهم با تأسف باید گفت که: مردم زود از یاد می برند حق کشی و سرکوبهارا. زود از خاطره ها می زدایند که در رژیمهای دیکتاتوری گذشته چه رشوه خواریها و چه دزدیها و کلاهبرداریهائی انجام می گرفته و رسانه های داخل هم اجازه نداشتند در این باره بنویسند و اگر مردم هم سر زبانی از آنها باخبر می شدند، اکثرا جرأت نمی کردند چیزی بگویند. آن تعداد معدودی هم که در روزنامه های خارج چنین وقایعی را می خواندند و اعتراض می کردند، با زندان سر و کار داشتند و در زندانها و در زیر شکنجه و تهدید بزودی مطلب را ازیادشان می بردند و یا بطور خودکار فراموش می کردند که آن را یادآوری کرده و به نسل بعدی منتقل کنند. اکنون به همان روال و بدتر از آن هم آن جنایات و دزدیها که در زمانهای رضاشاه و محمد رضا شاه انجام می گرفت وتقریبا بیشترآن به فراموشی سپرده شده، انجام می گیرد. البته هیچ تعجبی ندارد و موضوع نیز باید کاملا طبیعی باشد، زیرا وضع اسفباری که این ملایان با افکار قرون وسطائی جمهوری اسلامی و خدمه خرافه پرور، در این مدت کوتاه سی سال بوجود آورده اند، همه را به سوی بد، بهتر از بدتر می کشاند. یعنی مردم را بسوی مستبدی بهتر از خود اینان سوق می دهد.

 سران رژیم جمهوری اسلامی بنا به افشاگری برخی از نیروهای فعال ضد این رژیم قرون وسطائی بی توجه به تبلیغات مشمئز کننده "حکومت عدل علی" خودشان، همان کاری را می کنند که سران مملکت در رژیم شاهنشاهی کردند. بطوریکه ارقام دراین افشاگری نشان می دهد، هرکدام از ملاها در حد دسترسی خود توانسته اند بدون "ترس از آتش دوزخ" که خود بخوبی می دانند وجود ندارد، مبالغی سرسام آور به بانکهای خارجی سپرده اند. می گویم سرسام آور که واقعا اگر این مبالغ به تومان بی ارزش ایران هم می بود، برای من نوعی، سرسام آور است. لیستی که در اوایل انقلاب از خروج پول از ایران توسط سران نظامی و نوکران سیاسی مملکتی در رژیم محمد رضا شاه بیرون داده شد که از صدها میلیون دلار آغاز شده بود و کمترین آنها معادل سیزده میلیون و هفتصد هزار مارک متعلق به دکتر ایرج وحیدی وزیر آب و برق ایران، ختم می شد، نمونه ای از دزدیهای هزار فامیل در رژیم دیکتاتوری شاه بود. آن طور که گویند در میان جنرالهای شاه، ارتشبد غلامعلی اویسی با 120 میلیون دلار در خارج رکورد نظامیان ایران زمان شاه را شکسته بود. البته در آن لیست منتشر شده زیرنام اویسی فقط معادل چهل میلیون مارک قید شده بود. جالب است که در باره دزدیهای پیشین اویسی، یکی از دوستان صمیمی و همکلاسی سویس شاه، ارتشبد حسين فردوست، در خاطرات خود درباره او می نويسد: "اويسی از آغاز افسر كم سوادی بود و تا پايان نيز معلومات نظامی كمتر از متوسط داشت و مطلقاً اهل مطالعه نبود. حتی در دور‌ه‌ دانشكده‌ افسري در هيچ يك از دروس و تمرينات شركت نمي‌كرد و در طول دو سال دانشكده انباردار گروهان بود. ولی او توانست با زدو بند و نزديك كردن خود به محمد رضا ترقی كند و به مشاغل مهم برسد. اويسی از همان زمان دانشكده افسري ادعای دیانت داشت، ولی به هیچوجه چنین نبود و از هیچ کاری براي بستن بار خود كوتاهي ‌نکرد. زماني كه فرمانده ژاندارمري بود، سهم خود را از ترياك‌هاي وارده از افغانستان و تركيه بر می‌داشت و زنش در كرمان تشكيلات سازماندهی فرم ترياك در خانه داشت. او ترياك‌های مكشوفه را نيز بلند می كرد و می ‌فروخت. گاه روزنامه‌ها می نوشتند كه مثلاً در زيرسازی يك نفتكش يك تن ترياك كشف شده است. قاعدتاً بايد اين ترياكهای مكشوفه به سازمانی خاص در دادگستری تحويل می ‌شد، ولی اويسی آن را عوض می ‌كرد و به جايش ماده‌اي كه مخلوطی ازچند گياه است تحويل می ‌داد كه رنگ و بوی ترياك داشت. باید بگویم که تریاکهای موجود در دادگستری تریاک نبود و 3/2 آن از همین مخلوطی بود که یک کیلوی آن یک ریال هم ارزش ندارد. اويسی از اين طريق طی چند سالی كه در ژاندار مري بود حداقل 5 ميليارد تومان دزديد و همه را دلار كرد و به خارج برد"(بادلار 7تومان آن زمان، حدودا می شد 714.300.000 دلار). نگاه کنید به خاطرات حسین فردوست، جلد اول، صفحه 265، چاپ اول، تهران 1369. قابل ذکر است من به مطالبی که در داخل ایران جمهوری اسلامی منتشر شود زیاد اعتماد نمی کنم، اما به دلیل اینکه از منابع دیگر درباره رشوه خواری کلان و دزدی اویسی درحیطه فرماندهی اش از دیگر همقطارانش زیاد شنیده ام، لذا این بیانات فردوست را نزدیک به حقیقت می دانم.

 این فقط یک نمونه از دزدیهای مقامات بالای رژیم شاه بود و برای جلوگیری از طول کلام از آوردن نام چهل نفر از 177 نفر افشاء شده، توسط کارمندان بانک ملی که من در اختیار دارم، خودداری می کنیم. بخشی ازآنچه که فردوست در رابطه باکثافتکاریها و دزدی ها و ریزه کاری های مخفی سران رژیم گفته است واقعا می تواند نزدیک به حقیقت باشد، زیرا بدلیل شغل معاونت ساواک، بیشتر گفته هایش را به پرونده های سری ساواک حواله می دهد و آنها هنوز هم موجودند.

 و اما رژیم اسلامی و تا دندان مسلح به آئین محمدی همان کاری را که خلفشان در عالم بی دینی یا کم توجهی به دین می کردند، اکنون خود در عالم دین داری و هر روزه در انتظار ظهور صاحب زمان نشتن و شیره بر سر مردم مالیدن، می کنند. اخیرا لیستی بیرون داده شده با استناد بشماره حساب بانکی و کشور خارجی و غیره که سران جمهوری اسلامی بانام، دلارهای خودرا برای روز مبادا ذخیره کرده اند، دراینجا برخی ازاین نامها بامبالغ سپرده شده به بانکهای خارجی، برای اطلاع هموطنان می آوریم و خود ببینند که چرا مردم جان برلبشان رسیده و بد بهتراز بدتررا آرزو می کنند؟

 

1- رهبر جمهوری اسلامی (ولی فقیه) سید علی خامنه ای، در بانک "اشپار کاسه" در فرانکفورت آلمان، بشماره حساب بانکی 234075617، مبلغ 112 میلیون و صد هزار مارک ازسال 1997 تاکنون. در کرنر بانک ژنو درسویس بشماره حساب بانکی 217824، مبلغ 97 میلیون دلار آمریکائی و در کانتوناله بانک لوزان در سویس بشماره حساب بانکی 71713، مبلغ 73 میلیون و دویست هزار دلار آمریکائی.

 2- علی اکبر هاشمی رفسنجانی، در یونیون بانک سویس، در ژنو، بشماره حساب 223870390، مبلغ 532 و نیم میلیون فرانک سویسی و در بانک سوسایتی جنرال زوریخ در سویس بشماره حساب بانکی 30064183 مبلغ 477 میلیون و دویست هزار مارک از سال 1997 و در بانک اشپارکاسه سیبورگ آلمان بشماره حساب 2957132 مبلغ 238 میلیون و دویست هزار مارک از سال 1997 میلادی ببعد.

 3- محمد علی تسخیری در بانک سوسایتی جنرال در ژنو (زوریخ) سویس بشماره حساب بانکی 500032654، مبلغ 280 میلون و هفتصد هزار مارک آلمانی از 1997 و در بانک میدلند لندن در انگلیس بشماره حساب بانکی 150270- 832، مبلغ 12 میلیون ودویست هزار پوند انگلیسی و در بانک درسدنر دوسلدورف آلمان بشماره حساب بانکی 8354783، مبلغ 48 میلیون و سیصد هزار مارک آلمانی از سال 1997

 4- محمد گلپایگانی، کریدیت بانک سویس در ژنو بشماره حساب بانکی "سی ای او 7680"، مبلغ 85 میلیون و هفتصدهزار فرانک سویسی.

 5- بیژن نامدار زنگنه، یونیون بانک سویس در ژنو بشماره حساب بانکی 314380320، مبلغ 141 میلیون و صدهزار دلار آمریکائی.

 6-  حبیب الله عسکر اولادی، کرنر بانک ژنو در سویس بشماره حساب بانکی "3983 بی اچ کا"، مبلغ 180 میلیون دلار آمریکائی.

 7- احمد جنتی، میدلند بانک لندن در انگلستان بشماره حساب بانکی 92114016، مبلغ 54 میلیون ودویست هزار پوند انگلیسی.

 8- عبدالله ناطق نوری، یونیون بانک سویس، ژنو، بشماره حساب بانکی"210212032 ای ان دی"، مبلغ 123 میلیون و نهصد هزار دلار آمریکائی و در دویچه بانک هامبورگ درآلمان، بشماره حساب بانکی 03223486، مبلغ 64 میلیون و صدهزار مارک آنمانی.

 9- محسن رفیق دوست، یونیون بانک سویس، ژنو بشماره حساب بانکی 2183130687، مبلغ 122 میلیون و هفتصد هزار دلار آمریکائی.

 10- محسن هاشمی بهرمانی (بحرمانی)، دویچه بانک مونیخ 3/ در آلمان به شماره حساب بانکی 1732736، مبلغ 370 میلیون و هفتصد هزار مارک آلمانی از سال1997 و درکریدیت بانک ژنو سویس، بشماره حساب بانکی"اف سی 928530"، مبلغ 178 میلیون و دویست هزار دلار آمریکائی.

 11- عباس واعظ-طبسی، کرنر بانک ژنو در سویس بشماره حساب بانکی اف آ اچ 7272، مبلغ 97 میلیون و دویست هزار فرانک سویس و دربانک اشپارکاسه هامبورگ آلمان بشماره حساب بانکی "72251660دی اف اچ"، مبلغ 216 میلیون وهفتصد هزار دلار آمریکائی.

 12- حسین شریعتمداری، میدلند بانک لندن، انگلستان، بشماره حساب بانکی 34414011، 37 میلیون و هشتصدهزار پوند انگلیسی.

 13- محسن رضائی، یونیون بانک سویس، ژنو بشماره حساب بانکی 442760430، مبلغ 78 میلیون و دویست هزار دلار آمریکائی و در کریت بانک ژنو در سویس بشماره حساب بانکی "7967 اف آ اچ" 52 میلیون و هفتصد هزار فرانک سویس.

 14- مسعود موحدیان، کامرس بانک کلن در آلمان، بشماره حساب 3528817، مبلغ 287 میلیون و هشتصد هزار مارک آلمانی از 1997میلادی.

 15- کمال خرازی، کرنر بانک ژنو درسویس، بشماره حساب بانکی "4567 آ ام اف"، مبلغ 18 میلیون و دویست هزار دلار آمریکائی.

 16- علی رضا معییری، در بانک سوسایتی جنرال ژنو در سویس بشماره حساب بانکی 50024814، مبلغ 12 میلیون و ششصد هزار دلار آمریکائی.

 17- حسین کردی، کرنر بانک ژنو در سویس، بشماره حساب بانکی 14710025، مبلغ 14 میلیون و هفتصد هزار دلار آمریکائی.

 18- عباسعلی فروغی در کرنر بانک ژنو در سویس، بشماره حساب بانکی 12930034، 10 میلیون و هفتصد هزار دلار آمریکائی.

 19- محمد هاشمی بهرمانی (بحرمانی)، دویچه بانک مونیخ در آلمان، بشماره حساب بانکی 1734726، مبلغ 177 میلیون و دویست هزار مارک آلمانی از 1997.

 همانگونه که در پیش ذکر شد، این ارقام اگر به تومان بی ارزش (یعنی 1300 تومان برابر یک یورو اروپانی) هم باشد برای من و میلیونها ایرانی ارقام نجومی هستند. در اینجا لایق ذکر است، بدانگونه که منبع زیر به زبان انگلیسی به ما می گوید، گویا این لیست اسامی در سال 1997 توسط کار مندان با شهامت بانکها در ایران بیرون داده شده و بدست دانشجویانی افتاده است. جالب است مقایسه دو لیست زمان شاه و خمینی که یکی اوایل انقلاب منتشر شد و یکی اکنون می خوانیم، هر دو از طرف آن کارمندان محترم و با شهامت بانکی بیرون داده شده که به منافع مردم اندیشیده و می اندیشند. هموطنان عزیز، این طور معلوم است که آخر های عمر رژیم رسیده و اینها با این وضع اقتصادی وحشت ناک که بوجود آورده اند، دیگر قادر به اداره کشور و حکومت کردن نیستند. بهمین دلیل بوحشت افتاده اند و کوشش می کنند تمام ندانم کاریهای اقتصادی را بگردن یک دیگر بیاندازند و دارند برای شانه خالی کردن از زیر بار سنگین تورم و بیکاری و اعتیاد و نپرداختن حقوق چند ماهه کارگران و غیره، آخرین اسلحه را یعنی حضور صاحب زمان و "ما هیچ کاره ایم، اوست که حکومت می کند"، بکار گیرند. در اینجا برای نشان دادن وضع اسفبار مملکت رجوع می کنیم به چند روزنامه و خبرهای مندرجه درآنها. اکثر این خبرها از روزنامه های این ترنتی گرفته شده اند:

 "گزارشی در باره فقر و تورم و گرانی افسارگسیخته در ایران

 آفتاب یزد، یک شنبه ۲۳ تیر ۱۳۸۷، درباره فقر در ایران، نوشت: عضو كميسيون برنامه و بودجه مجلس با بيان اين كه طبق استانداردهای سازمان ملل افراد زير خط فقر شديد بايد حداقل روزی ۲ دلار درآمـد داشـتـه بـاشـند، گفت: افراد تحت پوشش كميته ‌امداد و بهزيستي به طور متوسط، ماهانه ۳۷ هزار تومان مستمری دريـافـت مـی كـنـنـد كـه روزی ۱۲۰۰ تـومان می شود. ثروتی در گفتگو با فارس اظهار داشت: در حال حاضر ۶ ميليون نفر از افراد تحت پوشش كميته امداد امام (ره) و سازمان بهزيستی به طور متوسط ماهانه ۳۷ هزار تومان دريافت می ‌كنند يعنی درآمدی نصف خط فقر شديد دارند. اگر اين افراد برای زنده ماندن نيازمند درآمد ۲ دلار در روز باشند بايد ماهانه ۶۰ هزار تومان مستمری دريافت كنند. وی تصريح كرد: علاوه بر اين ۶ ميليون نفری كه تـحـت پـوشـش نـهـادهـای حـمـايـتـی هستند ۶ ميليون نفر ديگر نيز پشت نوبت دريافت حمايت های سازمان هستند كه در مجموع ۱۲ ميليون نفر می شوند. از سوی ديگر بر اساس تورم‌ های موجود ۲ ميليون نفر زير خط فقر شديد رفته ‌اند كه در كل تعداد افراد زير خط فقر شديد در كشور ۱۴ ميليون نفر می ‌شود". این ارقام و اطلاعات از وضع غم انگیز بیش از 20 درصد شهروندان کشور، از دهان برخی از گردانندگان رژیم در آمده است. در روزنامه های دیگری و از جمله در رابطه با وضع اجتماعی مردمان ملتهای ایران و اظهارات مشمئز کننده و احمقانه یک امام جمعه، می خوانیم:

 "دستگیری فعالین جنبش زنان

 بنا به نوشته رزونامه اعتماد، یک شنبه ۵ خرداد ۱۳۸۷، امام جمعه مشهد در خطبه های نماز جمعه این شهر، با کلمات رکیکی خطاب به فعالین کمپین یک میلیون امضا، گفت: «من نمی دانم چرا یک عده خود فروخته و سست عنصر اصرار دارند که ما از خدا و امام زمان صحبت نکنیم. کشور ما کشور امام زمان است. ما شکست های خود را به امام زمان نسبت ندادیم بلکه پیروزی های خود را مدیون ایشان می دانیم.» احمد علم الهدی در ادامه با هرزه و خودفروخته خواندن زنانی که برای تغییر برخی از قوانین تلاش می کنند، خواستار برخورد با آنان شد. به گزارش ایسنا، وی گفت: «بعضی از عناصر هرزه و خودفروخته ورق پاره ای را در دست گرفته بودند و برای لغو قوانین کشور و لغو حجاب در کشور تلاش می کردند، این ها جریاناتی است که عناصر خودفروخته و جاسوسان استکبار به راه انداخته اند و این کار جریانات جاسوسی بوده است.» وی افزود: «باید با این جریانات برخورد کرد. این ها قضایایی نیست که ما در برابر آن کوتاه بیاییم.»" در ادامه در مورد اعتیاد می خوانیم:

 "اعتیاد

 در آماری که به تازگی از سوی مسئولين استان مرکزی ارائه شده، عنوان شده است که در سال گذشته بيش از ۶ هزار زن معتاد و ۷۲ دختر فراری در استان مرکزی دستگير شده اند. جواهری، معـاون امـور بـانـوان استانداری مرکزی، در همين زمينه گفت: بيش از ۶ هزار معتاد زن پارسال در استان مرکزی دستگير شده اند که ميانگين سنی آنان بين ۱۸ تا ۲۵ سال است. وی افزود: ۳۰ درصد معتادان دختر و ۷۰ درصد آنان را زنان تشکيل می دهد. جواهری، با اشاره به تخلفات زنان استان در پارسال افزود: در اين مدت ۷۲ مورد دستگيری دختر فراری، ۳۸ مورد جرائم جنسی، ۳۱۸ مورد نزاع دسته جمعی، ۳۲ مورد قتل، ۲۱ مورد خودکشی موفق و هزار و ۴۰۷ مورد خودکشی ناموفق در استان به ثبت رسيده است.

 لازم به ذکر است اين تنها مربوط به آمار رسمی ثبت شده برای يک استان می باشد که توسط مسئولين ارائه می شود که بی گمان آمار واقعی و ثبت نشده بسيار بيش از اين می باشد. (خبرنامه دانشجویی امیرکبیر، ۷ خرداد ۱۳۸۷)

 كراك ايرانی با آنچه در جهان به‌ عنوان كراك شناخته می ‌شود متفاوت است، كراك واقعی از كوكائين ساخته می‌شود، اما آنچه در ايران به ‌عنوان كراك وجود دارد، هروئين خالص و فشرده است. «اعتياد به كراك در حال حاضر ۲۶ درصد از معتادان كشور را شامل می‌شود.»

 هومن نارنجی ها، مديركل فرهنگی و پيشگيری ستاد مبارزه با مواد‌ مخدر كشور در حالی اين خبر را اعلام می ‌كند كه تنها حدود ۳ سال از ورود اين ماده به بازار می گذرد. جانشين دبيركل ستاد مبارزه با مواد‌ مخدر در اين‌باره می ‌گويد: «بيش از ۲۵ درصد معتادان كشور كراك ايرانی مصرف می كنند.» (روزنامه همشهری، ۱۸ تیر ماه  ۱۳۸۷)

 خبرگزاری حکومتی فارس، ۱ مرداد ۱۳۸۷، نوشت: فرمانده انتظامی شهرستان دامغان گفت از ابتدای امسال تاكنون ۴۷ هزار نفر از عاملان توزيع مواد مخدر و عاملان مصرف در شهرستان دامغان دستگير شدند. این آمار در این شهرستان کوچک قبل از هر چیز ابعاد گسترده فاجعه انسانی را نشان می دهد. در واقع صدها هزار نفر در آن جا معتاد هستند که فقط ۴۷ هزار نفر از عاملان توزیع آن دستگیر شده اند؟!"

 "ورزشکاران ایران در المپیک سال 87

 بيست و نهمين دوره بازی‌ های المپيک، با حضور بيش از ۱۱ هزار ورزشکار در ۲۸ رشته ورزشی، از نيمه مرداد 87 به مدت ۱۶ روز در پکن، پايتخت چين برگزار شد. کشورهای چين، ميزبان بازی ‌ها با ۵۱ مدال طلا، آمريکا با ۳۶ مدال طلا و روسيه با ۲۳ مدال طلا به ترتيب در جايگاه ‌های اول تا سوم اين بازی‌ها قرار گرفتند.

 ورزشکاران ايرانی، در دوره ‌ای که به گفته کارشناسان از جمله بدترين دوره‌ های حضور ايران در المپيک بود در جايگاه ۵۱ مسابقات قرار گرفتند.

 تيم ورزشکاران ايران تنها دو مدال، يک مدال طلا و يک مدال برنز گرفتند. مدال طلا را هادی ساعی تکواندوکار ايرانی که در المپيک چهار سال پيش هم برنده مدال طلا شده بود، کسب کرد و مراد محمدی کشتی گير ايرانی برنده مدال برنز بود.

 علی کفاشيان، ریيس کميته بين ‌المللی المپيک، ضعف در تدارکات و بخش ‌های فنی را عامل ناکامی ورزشی ايران برشمرد. مجلس شورای اسلامی هم ناکامی کاروان ورزشی ايران را بررسی کرد و در گزارش خود مديريت ورزشی کشور را مقصر شناخت اما هیچ تغییری در این عرصه پدید نیامد. عرصه ورزش ایارن نیز هم چون عرصه های دیگر، از ضربات مخرب حکومت اسلاکمی مصون نمانده است".

 اگر امروز جهان پهلوان، تختی نامدار زنده بود، بحال ورزش ایران می گریست. رژیم جمهوری اسلامی برای کاروان حج و شبهای آشورا و تاسوآ برنامه ریزی دقیق می کند و پول می ریزد، اما برای ورزش، سلامتی و افتخار جوانان و جامعه نه! بله مطرح کردن امام زمان برای عوامفریبی و ترویج خرافات وسیله ای بسیار خوب و راحت است و هیچ کسی هم نمی تواند، به آن اعتراض کرده و یا آن را غیر واقعی بداند و مسخره کند. در این باره می خوانیم:

 "تبلیغ خرافات

 غلامحسين الهام، وزير دادگسترى و سخنگوى دولت طى مقاله اى که در شماره ۱۹ هفته نامه همت (هفته سوم تيرماه ۸۷)، به چاپ رساند، خاطرات تازه ‌اى را از ریيس‌ جمهور نقل کرد و نسبت به برخى از اخبار رايج در محافل سياسى واکنش نشان داد. الهام، پس از ذکر برخى خاطرات خود از همراهى با ریيس جمهور، نوشته است: امام عصر را حاضر و ناظر بر امور عالم مى ‌داند، او معتقد نيست که دوران غيبت و انتظار ظهور به معناى عدم حضور و عدمِ ولايت امام عصر عجل‌ الله تعالى فرجه الشريف باشد. حکومت حقه از آن اوست. هر حکومتى اگر متصل به او نباشد غاصب است، مشروعيت نظام جمهورى اسلامى از اين اعتقاد است که در اصل پنجم قانون اساسى هم ذکر شده است. بنابراين کار کردن در اين حکومت و به اعتبار اين اتصال، مشروعيت دارد. «ولى فقيه» به نيابت عام از امام عصر عجل ‌الله تعالى فرجه الشريف، اساس مشروعيت تصرفات حکومتى است. او استمرار هستى را به خاطر وجود امام زمان عجل ‌الله تعالى فرجه الشريف مى ‌داند، و بايد اين پاسخ‌ گويى در برابر امام، اساس حرکت حکومت در همه عرصه‌ هاى فرهنگی، سياسی، اقتصادى و … باشد و جهان به اين نقطه خواهد رسيد و عالَم در ظل حکومت انسان کامل به تعالى و ارزش و کمال خواهد رسيد.

 الهام در ادامه اين مطلب نوشته است: احمدى ‌نژاد، در استان هاى مختلف که برخى از آن ها را خودم حضور داشته ‌ام، در کرمان، مشهد، قم و … در جمع علماى بلاد، عقايد خود را نسبت به مهدويت،‌ نگاه به دين و حکومت دينى صريح ابراز کرده است... به يکى از بزرگان عرض کردم آيا شما در اين مبانى اشکالى مى بينيد؟ نه تنها هر گونه اشکال را نفى کرد، که مويد همه اين اعتقادات هم بود. در محضر بزرگانى هم چون آيت الله بهجت (دامت برکاته) و هم آياتى چون آيت الله جوادى آملى و … اظهار عقيده کرده است و همه اين بزرگان دعا کرده‌اند و تاييد. او امام زمان را نيازمند سفره غذاى دولت - که وجودى ندارد - نمى‌ داند تا ظرف غذا براى او تهيه کند. و محدوده وجود و حضور پربرکت امام را در حد يک سجاده دفتر دولت نمى داند که سجاده بياندازد و دامنه تصرف او را در عصر غيبت در حد اقامه نماز جماعت، و حد يک «امام جماعت» محل کار خود بداند. او را امام همه عالم مى ‌داند و قدرت تصرف ولايى او را در اين حد تنزل نداده و خود را هم هرگز در حد ارتباط با آن وجود مبارک بالا نبرده است".

 "احمدی نژاد، رییس جمهور حکومت اسلامی، از سخنان فروردین ماه ۱۳۸۷ خود در مشهد، در مقابل منتقدانش دفاع کرده است. آن سخنرانی معروفی که وی در فروردین ماه در جمع طلاب و روحانیون مشهد کرده بود روز دوشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۷ از تلویزیون دولتی ایران پخش شد. وی در سخنرانی خود در مشهد، قسم خورد که دست امام مهدی را در همه امور می بیند و گفت هدف او نیز فراهم کردن زمینه برای ظهور امام دوازدهم شیعیان است. او حتا از «موفقیت» سخنرانی در دانشگاه کلمبیای نیویورک، علی رغم آنچه مانع تراشی سیاستمداران آمریکایی خواند، سخن گفت و تاکید کرد که به جز با یاری امام زمان ممکن نبوده است.

 وی ادعا کرد که با مدیریت امام زمان ۵۰۰ میلیون نفر سخنان او را از تلویزیون دیده اند. احمدی نژاد، گفت: «من در این دو سال و نیم - البته در تمام دوران انقلاب - به شما عرض کنم ما دست این مدیریت الهی را هر روز داریم می بینیم. خدا خود شاهد است که ما می بینیم. اغراق نمی گویم. ندیده را خدمتتان عرض نمی کنم. درست مثل همان چیزی که شما خدا را در عالم می بینید.»"

 خوانندگان محترم به احتمال زیاد بگویند: افراط این مرد که رئیس جمهور ایران می نامندش به حد دیوانگی رسیده. اما متأسفانه این طور نیست، بلکه او شنوندگانش را ساده و دیوانه می پندارد. او می داند که قسم خوردنش دروغ محض است و هر آنچه می گوید یک مشت اراجیف بیش نیست. او خوب می داند، این مدیریت تکنولوژی مدرن است که باصطلاح پانصد میلیون سخنان اورا می شنوند و حتا قیافه اش را می بینند، نه مدیریت امام زمان! این حضرت امام زمان بزرگوار اگر این توانائی را داشت، چرا 1200 سال پیش چنین اعجازی نمی کرد؟! چرا اکنون وضع اقتصاد حتا معتقدان بخودش را رو براه نمی کند؟! حالا من نوعی بجهنم! متمنی است به این جمله "ناب" امام جمعه قم، خوب توجه فرمائید:

 "ما به هيچ وجه علم سكولار نداريم و علم يا الهي و يا الحادي است. این آيت الله جوادي آملي تاكيد كرد: فلسفه ما الهي و قرآن ما الهي است و بنابراين خلقت شناسي ما نه الحادي و نه سكولار خواهد بود".

 تأسف بار است، واقعا تأسف بار. اکنون کسانی برجامعه ایران چند ملیتی بافرهنگی غنی و سابقه تاریخی چند هزار ساله حکومت می کنند و امکان دارند این چرندیات را تحویل مردم بدهند، که روزی این کشور، برای دیگران الگوی فرهنگی بوده است.

 من بعنوان یک کرد ایرانی دلسوز برای آینده مملکت، باید بگویم و اختطاری دوستانه به همه نیروهای اپوزیسیون بدهم. شما فعالان کشور باید بدانید تا زمانی که تفرقه و چند دستگی میان نیروهای مردمی درخارج وداخل وجود دارد، احمدی نژاد، آیت الله آملی و بقیه گردانندگان جمهوری اسلامی به راحتی می توانند به خرافات و عوام فریبی ادامه دهند، اگر چه وضع اقتصادی مملکت بمراتب بدتر از امروز هم بشود، این رژیم می تواند تا زمانی که دمکراتهای ایران متحد نشده اند، خود را بر اریکه قدرت نگهدارد. پس سرنگونی رژیم قرون وسطائی جمهوری اسلامی با اتحاد همه ی نیروهای دمکرات و آزادی خواه خارج و داخل کشور گره خورده است.

 با آرزوی اتحاد همه نیروهای مبارز و شناسائی حقوق انسانی و رعایت الفبای دمکراسی از طرف همه احزاب و سازمانهای اپوزیسیون خارج از کشور.

 هایدلبرگ، آلمان فدرال، 12 آوریل 2009            

 Dr.GolmoradMoradi@t-online.de

 Foreign bank accounts of Iranian leaders

 * Jan 7, 2009 at 9:11 AM

 * Post a comment

 This was re- posted on daneshjoo.org

 Interesting, although I am not sure if it’s true.Supposedly in August Bank employees in Iran sent this partial list outside f the country, if it’s true, it’s sad that our people don’t have safe water or enough food and the oil money is being hoarded by these supposed men of Islam....What do u guys think??On August 2000, a group of Iranian banks employees revealed the financial frauds of most Islamic republic"s regime leaders and published part of their assets in foreign banks. Based on this report sent to outside Iran, which made start indirectly a series of Public statements printed in many Iranian and Foreign Newspapers, Millions of dollars of Public funds have been transferred during the last 15 years while the Islamic leader (on this list) is asking for an investigation on Official corruption and his regime for more loans to supposedly help the Iranian economy.

 

Already and based on a scandal which shook the regime in 1997, Morteza Rafighdoost, brother of Mohsen Rafighdoost head of the Janbazan Foundation was indicted in connection with a Financial fraud of over 100 BILLIONS of Tomans (3 BILLIONS of US Dollars in official exchange rate and as most malversations were done based on Official rates which is a privilege of Governmental foundations). Irony is that Mohsen Rafighdoost still at the head of the Foundation nowadays.

  

The partial list was as follow:

 1) Ali Khamenei 

- Sparkasse Bank (Frankfurt/Germany) Acct. # 234075617: DM 112.1 Millions

- Corner Bank (Geneve/CH) Acct. # 217824: US$ 97 Millions 

- Banque Cantonale (Lausanne/CH) Acct. # 71713: US$ 73.2 Millions 

2) Ali Akbar Hashemi Rasfandjani

- Union Bank Suisse (Geneve/CH) Acct.# 223870390: SF 532.5 Millions

- Societe Generale (Zurich/CH) Acct.# 30064183: DM 477.2 Millions

- Sparkasse (Ciborg/Germany) Acct. # 2957132: DM 238.2 Millions

 3) Mohammad Ali Tasskhiri

- Societe Generale (Geneve/Ch) Acct.# 500032654: DM 280.7 Millions

- Midland Bank (London/UK) Acct.# 832-150270: BP 12.2 Millions

- Dressdner bank (Dusserdolf/Germany) Acct.# 8354783: DM 48.3 Millions

 4) Mohammad Golpayegani

- Credit Bank Suisse (Geneve/CH) Acct.# CEO7680: SF 85.7 Millions

 5) Bijan Namdar Zangene 

- Union Bank Suisse (Geneve/CH) Acct.# 314380320: US$ 141.7 Millions

 6) Habibollah Asgar Aladi

- Corner Bank (Geneve/CH) Acct. # 3983BHK: US$ 180 Millions

 7) Ahmad Jannati

- Midland Bank (London/UK) Acct.# 92114016: BP 54.2 Millions

 8) Abdollah Nategh Nouri

- Union Banque Suisse (Geneve/CH) Acct.# 2102120321ND: USD 123.9 Millions

- Deutsh bank (Hamburg/Germany) Acct.# 03223486: DM 64.1 Millions 

9) Mohsen Rafighdoost:

- Union Banque Suisse (Geneve/CH) Acct.# 2183130687: USD 122.7 Millions

 10) Mohsen Hashemi Bahremani

- Deutsh bank (Munchen 3/Germany) Acct.# 1732736: DM 370.7 Millions

- Credit Bank (Geneve/CH) Acct.# 928530FC: USD 178.2 Millions

 11) Abbas Vaez-Tabassi

- Corner Bank (Geneve/CH) Acct.# FAH7272: SF 97.2 Millions 

- Sparkasse (Hamburg/Germany) Acct #. DFH72251660: USD 216.7 Millions

 12) Hossein Shariatmadari

- Midland Bank (London/UK) Acct.# 34414011: BP 37.8 Millions

 13) Mohsen Rezai

- Union Banque Suisse (Geneve/CH) Acct.# 442760430: USD 78.2 Millions

- Credit Bank (Geneve/CH) Acct.# FAH7967: SF 52.7 Millions 

14) Massood Movahedian

- Commerz Bank (Koln/Germany) Acct.# 3528817: DM 287.8 Millions

 15) Kamal Kharrazi

- Corner Bank (Geneve/CH) Acct.# AMF4567: USD 18.2 Millions

 16) Ali-Reza Mo-ayeri

- Societe Generale (Geneve/CH) Acct.# 50024814: USD12.6 Millions 

17) Hossein Kordi

- Corner Bank (Geneve/CH) Acct.#14710025: USD 14.7 Millions

 18) Abbas-Ali Forooghi

- Corner Bank (Geneve/CH) Acct.# 12930034: USD 10.7 Millions

 19) Mohammad Hashemi Bahremani

- Deutsh Bank (Munich 3/Germany) Acct.# 1734726: DM 177.2 Millions

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.