رفتن به محتوای اصلی

حسن روحانی؛ جرقه در اردوگاه رو به موت اصلاح طلبان «بخش پنجم»
01.08.2013 - 11:41

رئیس جمهور جدید ؛ نا توان از تغییر

  

در بخش چهارم مقاله توضیح دادم ؛ از آنجا که توسل به شخصیت های همین نظام ؛ برای اصلاح طلبان  یک " پرنسیب " است . آنها با زیر پا گذاشتن همه شرط و شروطی که از طرف اصلاح طلبان برای شرکت در انتخابات تعیین شده بود و همچنین با پشت کردن به جنبش اعتراضی مردم که نظر بر تحریم انتخابات داشت ؛ با حمایت از روحانی وارد رقابت های انتخاباتی شدند . همچنین نوشتم آنها با راه اندازی جشن و شادی در خیابانها ؛ برای پیروزی روحانی و با القاء دروغین اینکه ؛ معترضین به خواست خود رسیده اند و " رأی خود " را پس گرفته اند  ؛ تدارک پایان دادن به  جنبش اعتراضی مردم معروف به جنبش سبز را  زمینه چینی نمودند .  او ........  کنون ادامه مقاله

 در شگفتم از مردم ایران ؛ این مردم یکبار در سال 57 ؛ وقتی که در اثر قیام و خروش یکپارچه شان ؛  شاه از ایران رفت و  خمینی آمد ؛ در شهرهای مختلف بویژه در تهران ؛ سرشار از شور و شوقِ پیروزی در خیابانها به رقص و پایکوبی پرداختند . باز همین مردم ؛ علیرغم تجربه تلخ و دردناک خمینی و مشاهده  34 سال فساد و خونریزی در حکومتِ دینی بار دیگر ؛ با رفتن احمدی نژاد و آمدن حسن روحانی بعنوان رئیس جمهور ؛ به جشن و شادمانی در خیابانها پرداخته اند .

برای شادیها و پایکوبی های آن زمانها جواب در خوری وجود دارد و آنهم اینکه ؛ در آن زمان مردم نمی دانستند از انقلاب چه میخواهند . یعنی نمیدانستد بجای رفتن شاه و منشهای شاهانه باید چه کس و چه چیز را بنشانند ؛ از ضرورت دمکراسی و حقوق شهروندی ؛ چیزی  نمیدانستند و مهمتر  از همه ؛ ماهیت پلید آخوندها اطلاعی نداشتند و  به خمینی در حد رسولان آسمانی اعتماد کرده بودند و واقعا" فکر میکردند " فرشته به در " آمده است .

امّا اینبار مردم مسحور چه فرشته ای شده اند ؟ و باز چه کسی را در ماه دیده اند ؟و  برای شادیهای خود ؛ چه عذر و بهانه ای دارند ؟ چرا با آمدن حسن روحانی برقص و شادمانی پرداخته اند ؟! یعنی بعد از دیدن اینهمه فجایع و بعد از تحمل اینهمه ستم و سرکوب و  و بعد از دیدن عاقبت انواع حکومت های دینی از نوع ملی گرا( دولت موقت مهندس بازرگان ) ؛ اصولگرایان و 8 سال هم دولت اصلاح طلبان ؛ دیگر چه توجیهی برای شادی و شادمانی خود  دارند ؟

واقعیت این است و یا با خوش بینی باید تصور کرد که ؛  این شادیها و استقبالِ نسبی مردم و بویژه جوانان از پیروزی حسن روحانی ؛ نه بخاطر چشم و ابروی او و غافل بودن از ماهیت وی ؛ بلکه از نشانه های عطش سوزان مردم و جوانان کشور به آزادی و نشانه خواست آنان به تغییر و دگرگونی بنیادی در ساختار نظام و رهائی از وضعیت کنونی است .

یعنی آنها به شیوه های خود ؛ از روزنه کوچکی که در جریان انتخابات بوجود آمد برای تأکید بر خواستهای خود استفاده کردند ؛ اگر چه دیری نخواهد گذشت که با فرو ریختن توهمات و بر ملا شدن ماهیت روحانی و نا کارآمدی و ناتوانی های وی در ایجاد تغییر ؛ مردم پی خواهند برد که چگونه از تجربه های خود درس نگرفته و برای آنان هنوز روشن نشده که راه حل رهائی از وضعیت موجود ؛ نه انتخابات در این نظام بلکه سرنگونی این رژیم ضد ملی و ضد مردمی است .

یعنی گویا آنها ــ مردم ــ بخاطر نمی آورند که ؛ موفقیتی که امروزه ؛ حسن روحانی کسب کرده است ؛ خاتمی در دوران ریاست جمهوری اش بسیار بیشتر و بالاتر از آنرا ؛ بدست آورده بود ــ یعنی استقبال گسترده داخلی و بین المللی و همچنین مشروعیت سیاسی بیشتر ــ . امّا محمد خاتمی بعد از پایان ریاست جمهوری اش گفت که ؛ بجای رئیس جمهور " تدارکاتچی نظام " بوده است .

اما بعد از این انتخابات برای همه مردم ایران روشن و  مشخص خواهد شد که ؛ انتخابات در یک نظام استبدادی ــ آنهم از نوع دینی اش ــ بهیچوجه نمیتواند تاریخ ساز باشد . یعنی نمیتواند تغییری جدی و واقعی در اوضاع بوجود آورد . بنابراین رئیس جمهور هر کس که باشد بخصوص حسن روحانی ــ که بدلیل سوابق او در مسئولیتهای امنیتی نمیتواند بر خلاف امنیت نظام ؛ به مقابله با ولی فقیه دست بزند ــ نمی تواند تغییری در اوضاع کشور و بهبود شرایط بوجود آورد . امّا چرا حسن روحانی نمی تواند تغییری جدی در اوضاع بحرانی کشور بوجود آورد و برای اولین بار در تاریخ حیات نظام جمهوری اسلامی حداقل  یک  نام نیک بجای بماند ؟

 

د ــ دلایل محتوایی ناتوانی :

یکم ــ حسن روحانی بخشی از طبقه حاکم و نظام است . از حوزه های دینی سر بر آورده و فردی است که خود را به مکتب و حوزه های دینی شیعه مدیون میداند ؛ بنابراین :

1 ) پبشاپیش روشن است که وی نمی تواند دمکراسی ؛ رفرم و تغیری جدی در کشور ایجاد کند . چرا که هر گونه تغییر و اصلاحی بسمت دمکراسی و حقوق شهروندی با جهان بینی او در تضاد قرار می گیرد . یعنی هر گونه تغییر و اصلاح پیشاپیش مشروط به رفرم و اصلاح در جهان بینی وی میباشد . تغییری زمان بری که حسن روحانی ماهیتا" ؛ از پتانسیل اجرای آن برخوردار نمی باشد .

2 ) نظام حاکم بر کشور یک نظام ایدئولوژیک دینی است ؛ حسن روحانی باین نظام پایبند است .  هیچ نظام ایدئولوژیکی هم تا بحال نتوانسته است ؛ از طریق اصلاحات به دمکراسی و حقوق شهروندی دست پیدا کند . چون هم متن مقدس دینی ــ که نظام بر اساس آن شکل گرفته است ــ مانع تغییرات دمکراتیک و گشایش بسمت آزادی و دمکراسی است . و هم اینکه صاحب عله ها و نمایندگانی زمینی دین ــ روحانیون ؛ مراجع و ولی فقیه ــ ؛ تفاسیری از دین ارائه میدهند که دامنه تغییرات را بسیار محدود و نا چیز میکند .

یعنی اگر عناصری از دمکراسی و حقوق انسانها هم در دین وجود داشته باشد ؛ با تفاسیر حاکمان دینی بآسانی محدود ؛  نقض و پایمال میشود . واقعیت این است که در دنیای مدرن امروزی نظام های دینی از هر نوع اش ــ اصولگرا ؛ معتدل و اصلاح طلب ــ مبتنی بر تبعیض ؛ نابرابری و نافی حقوق بشر اند و کار آیی  اقتصادی ؛ اجتماعیِ لازم ؛ برای ماندگاری و پیشرفت را ندارند .

بعبارتی چالش اصلی که امروزه جامعه ایران با آن در گیر است یعنی " دین سالاری " حاکم بر کشور ــ که ریشه اصلی همه مشکلات اجتماعی چون تبعیض و نابرابری ؛ سرکوب آزادیها و بی عدالتی های اجتماعی ؛ است ــ ؛ چالشی است که پاسخ آن نه درون نظام دینی ؛ بلکه راه برون رفت از این وضعیت و اصلاح امور ؛ را در بیرون نظام دینی باید جستجو کرد . حسن روحانی نه بیرون از نظام دینی است و نه اساسا " مرد ورود به چنین حیطه هائی میباشد ؟

دوم : تغییر و دگرگونی بنیادی در ساختار نظام یعنی بر چیدن نهادها های انتصابی و ارگانهای دینی مانند " شورای نگهبان " ؛ " مجلس خبرگان " ؛ " مجمع تشخیص مصلحت " و در رأس همه نهاد " ولایت فقیه " ؛ شرط اصلی و ضروری هر تغییر جدی و اصلاح ریشه ای و پایدار در کشور میباشد . یعنی در کشوری که قدرت اصلی نه در دست مردم و نمایندگان و منتخبین واقعی آنان بلکه در دست منتصبین و برگزیدگان الله در زمین است ؛ صحبت از اصلاح و رفرم ؛ گفته ای غیر جدی و در عین حال انحرافی است .

مردم ایران فرجام  ادعای اصلاح طلبی و تغییر در نظام دینی را در 8 سال دولت " اصلاحات " دیده و تجربه کرده اند ؛ تغییرات و اصلاحات جزئی هم که در این دوره بوجود آمد ؛ بعدا" و خیلی زود بوسیله نهادهای سرکوب وابسته به ولی فقیه ؛ لگد مال شد . و این در حالی است که ؛ نه حسن روحانی از محمد خاتمی اصلاح طلب تر است و نه از مقبولیت و پایه اجتماعیِ لازم ؛ برخوردار است . و  مهمتر چون خاتمی از " حزب " پشتیبان بر خور دار نیست .  تا بتواند اگر بخواهد ؛ در مقابل زیاده رویهای ولی فقیه ایستادگی کند . ضمن آنکه در دوره محمد خاتمی " ولی فقیه " هنوز در ابتدای قدرت گیری بود و از قدرت مطلقه امروزین برخوردار نبود .

سوم : پیشرط ضروری هر تغییر و اصلاح جدی در اوضاع کشور ؛ تغییر ــ حذف و تصحیح ــ  در " قانون اساسی " نظام دینی میباشد . بدون چنین تغییری رئیس جمهور ابزارِ قانونی لازم ؛ برای تغییر ؛ برای برقراری دمکراسی و رفع تبعیض قومی ؛ دینی ؛ چنسیتی و ..... ندارد . حسن روحانی نه تنها ؛ معتقد به تغییر قانون اساسی نظام نمیباشد و نه تنها نمی تواند چنین تغییری ایجاد کند بلکه از طرفداران اجرای بی کم و کاست همین قانون اساسی تبعیض آلود میباشد . بنابراین روحانی نه میخواهد و نه می تواند پرچم " جمهوریت " نظام را در مقابل " اسلامیت " نظام که اکنون بر اساس همین قانون اساسی در اهتزاز است ؛ در مقابل روحانیت و ولی فقیه به اهتزاز در آورد .

در اینصورت وی نمیتواند قانونمندیهای زمینی و شناخته شده ای که بشریت متمدن برای اصلاح و تغییر اوضاع بر میگزینند ؛ را برای تغییر و اصلاح برگزیند . یعنی وی نمی تواند قوانین حقوق بشری مربوط به دمکراسی و حقوق شهروندی را در مقابل قوانین مربوط به شریعت و فقه اسلامی ؛ قرار دهد . بنابراین رئیس جمهور جدید از اجرای اصلاحات ولو جزئی هم ناتوان خواهد بود .

چهارم : بر اساس همین قانون اساسی در نظام دینی حاکم بر کشور ؛ رئیس جمهور نه قدرتی مستقل با اختیارات و حوزه عمل مشخص ؛ بلکه تابعی از ولی فقیه و مشروط باو میباشد . وی مجری قوانینی است که ولی فقیه در محور آنها قرار دارد . بعبارتی مأمور اجرای فرامین ولی فقیه میباشد . یعنی رئیس جمهور هر کس که باشد تحت نظارت و در شعاع ولی فقیه ؛ میدان مانور دارد . یعنی اگر تغییرات و اصلاحاتی هم صورت بگیرد حتما" با چراغ سبز ولی فقیه بوده است و رئیس جمهور قدرت تعیین کننده آن تغییرات نمی باشد .

ه ــ دلایل سیاسی و کارکردی :

در آرزو و باور غربی ها حسن روحانی یک اصولگرای پراگماتیست است که میخواهد با اعتدال گرائی ؛ میانه روی و سیاستِ تعدیل ــ با جهان غرب ؛ از تنش های میان امریکا و ایران بکاهد و با شفاف سازی در عرصه اتمی ؛ به بهبود رابطه غرب و امریکا با ایران کمک کند . در حالیکه در مقابل خوش باوری غرب ؛ سیاست ولی فقیه این است که ؛ تا جائی که حسن روحانی میتواند با عقب نشینی کمتر ــ از اصرار بر برنامه اتمی ــ و با خدعه و فریبکاری بیشتر به توافقی برای کاهش تحریمهای غرب دست یابد و انزوای بین المللی رژیم را چاره جوئی کند . در اینصورت بعید است که وی بتواند ؛ گره پرونده اتمی را باز کرده و به تنش میان ایران و غرب خاتمه داده و تحریم های کمر شکن غرب را در ؛ ریل کاهش قرار دهد . چرا که :  

یکم ــ بن بست اتمی : موضوع اتمی برای رژیم ایران یک استراتژی است و از همان آغاز رو شدن پروژه های اتمی رژیم در جریان افشاگریهای مجاهدین ؛ معلوم شده که  اصرار رژیم به ادامه این برنامه " بهر قیمتی " ؛ خواست و شعار محوری ولی فقیه بوده است . استراتژی که با پیشبرد آن رژیم ــ حداقل از نظر خودش ــ می تواند به هژمونیِ منطقه ای دست یابد و بلند پروازی های منطقه ای و شعارهای " صدور انقلاب و بنیادگرائی " ؛ " نابودی اسرائیل " ؛ " تشکیل خلافت اسلامی " و ....... را محقق کند .

علاوه بر آن هدف واقعی ولی فقیه از  ادامه برنامه اتمی رسیدن به " بمب اتم " میباشد ؛ بمبی که رژیم برای تضمین بقاء و خاطر جمعی از آینده نظام خود به آن نیاز دارد . در صورت عقب نشینی ولی فقیه از برنامه خطر برانگیز اتمی ؛ چه جوابی برای اصرار و لجاجت های کشور بر باده خود ؛ در این سالها دارد  ؟ چه جوابی برای ادامه برنامه ای که بسیاری از سرمایه ها و درآمدهای کشور ؛ بپای آن به هدر رفته است ؛ دارد ؟

بنابراین در حالی که سیاست گذاریهای کلان داخلی و خارجی تماما" در ید قدرت ولی فقیه است و بدون رضایت او هیچ تغییری صورت نمیگیرد ؛ آیا حسن روحانی قادر است به مصالحه ای با غرب در این زمینه دست یابد ؟ آیا او خواهد توانست در کم کردن فشار تحریم ها و فشارهای اقتصادی که در گرو حل مسئله اتمی با غرب است ؛ پیشرفتی بدست آورد ؟ اظهارات و گفته های مقامات رژیم که جای هیچگونه امیدواری باقی نمی گذارد .

در حالیکه باندهای وابسته به دار و دسته رفسنجانی ؛ روحانی میگویند قفل رابط با امریکا و غرب با اقدامی مشابه خوردن " جام زهر آتش بس " توسط خمینی در جنگ ایران و عراق  ــ  ؛ یعنی خوردن " جام زهر آتش بس اتمی ــ توسط خامنه ای  باز میشود . باند خامنه ای متقابلا" بآنها هشدار میدهند که خفه ؛ از " جام زهر " خبری نیست . به چند اظهار نظر از طرف مقامات رژیم در این باره ؛ که بعد از پیروزی حسن روحانی بیان شده توجه نمائید .

امروزه ضرورت خوردن جام زهر توسط خامنه ای و اهمیت آن در ادامه حیات رژیم به درجه ای رسیده است که حتی علی اکبر ولایتی مشاور ولی فقیه ــ از دار و دسته ولی فقیه  ــ هم میگوید : این جام زهر ــ زهر پرونده اتمی ــ از زهر آتش بس سخت تر نیست . یعنی ولایتی به ولی فقیه توصیه میکند که زیاد سخت نگیرد ؛  از خمینی که بیشتر نیست ؛ پس زهر عقب نشینی را نوش جان کند .

اما علی خامنه ای ــ ولی فقیه ــ  راه حل را نه عقب نشینی بلکه فریب غرب در مذاکرات اتمی میداند و به عمال خود توصیه میکند : در تعامل با دنیا ؛ هنر این است که بتوانید راه خود را ادامه دهید و بدون آنکه طرف مقابل بتواند مانع حرکت شما بشود . اگر تعامل با دنیا منجر به برگشت از مسیر شود یک خسارت است .

هاشمی رفسنجانی در اعتراض به حرفهای خامنه ای گفت : کسانی که کشور را به این روز انداخته اند ؛ تجدید نظر کنند . وی با اشاره تلویحی به سخنان خامنه ای ؛ سخنان او را سخنانی نا امید کننده در فضای ملتهب کنونی جامعه ؛ خواند .

علی خامنه ای ؛ ولی فقیه در جواب هشدارهای رفسنجانی گفت : .... مسیر حرکت نظام عوض نمی شود و تغییری نمیکند . وی در ادامه گفت : دولت آینده باید ادامهِ دولت کنونی باشد . یعنی سیاست انقباض و رویاروئی با جهان خارج کماکان ادامه دارد . حتی اگر خامنه ای گفته باشد که : مذاکره با امریکا را منع نمی کنم ؛ ولی میگویم در زمینه مذاکره با امریکا احتیاط کنید .

روزنامه کیهان ؛ ارگان ولی فقیه ( 31 تیر ) : طلبکاری غرب و جریان افراطی مدعی اصلاح طلبی ؛ یک چالش مهم در برابر روحانی است و ......

فریدون عباسی رئیس سازمان انرژی اتمی رژیم : انتخاب حسن روحانی به مقام رئیس جمهوری تغییری در سیاست اتمی رژیم ایجاد نمی کند . و غنی سازی  متوقف نمیشود .

خبر گزاری سپاه ؛ روز جمعه 7 تیر : انتخاب حسن روحانی به مقام رئیس جمهوری ؛ تغییری در سیاست های اتمی جمهوری اسلامی پدید نخواهد آورد . ما بتولید سوخت هسته ای مطابق اهداف اعلام شده مان ؛ ادامه خواهیم داد .

در حالیکه رفسنجانی به دار و دسته خامنه ای یاد آوری میکند که : اعتدال در سیاست داخلی و تعامل با کشورهای خارجی از مهمترین شعارهای حسن روحانی رئیس جمهور منتخب ایران بشمار میرود .

روزنامه کیهان 31 تیر با نقل قول از مجله امریکائی بیاد رفسنجانی و روحانی میآورد که : روحانی 10 سال پیش مذاکراتی داشت که بامید اعتماد سازی ؛ تعلیق را پذیرفت . اما این امید بشکست انجامید . رئیس جمهور جدید شرمنده و مار گزیده شده و احتمالا" بار دیگر برای اتخاذ موضع نرمش در برابر غرب پا پیش نمی گذارد .

واقعیت این است که اگر رژیم از پروژه اتمی اش کوتاه بیاید ناگزیر است که همزمان مقداری آزادی به مردم بدهد . یعنی چرخش در وضعیت اتمی روی دیگر سکهِ فضای باز سیاسی در داخل است ؛ امری که بقاء رژیم را با خطر جدی تری مواجه میسازد . یعنی رژیم اگر از برنامه اتمی اش کوتاه بیاید از مردم می خورد و اگر از اتمی کوتاه نیاید از غرب و امریکا می خورد . یعنی این رژیم ضد بشری با مذاکره و بی مذاکره ؛ محکوم بسرنگونی است و هیچ راه گریزی از آن ندارد .  

 رژیم ولایت فقیه خوب میداند که کاسه صبر مردم در حال لبریز شدن است و شرایط جامعه بحدی انفجاری است ؛ که از هر جا کوچکترین روزنه ای برای تنفس در جامعه باز شود ؛ انفجاری بیرون خواهد زد که بی معطلی دودمان پلید آخوندها را ؛ به هوا خواهد فرستاد . و این بن بست مرگبار ؛ سرنوشتی است که تا سرنگونی رژیم ؛ از او جدا نمیشود .

 

دوم ــ به لحاظ داخلی : صرفنظر از اینکه ؛ نه حسن روحانی رئیس جمهوری مستقل و مخالف ساختار موجود و ولی فقیه است که ؛ بخواهد دست به تغییر بزند و نه در صورت تمایل به تغییر ؛ از  قدرت کافی  و کفایت لازم برای کنار زدن موانع تغییر برخوردار است تا بتواند تغییراتی ایجاد کند . اما اگر هم بخواهد تا در نظامی که بنیادش بر تباهی ؛ فساد ؛ قتل و تجاوز و ... استوار است تغییری ایجاد کند ؛ نمی تواند زیرا :

 اگر چه در جریان انتخابات ریاست جمهوری ؛ لشگر شکست خورده اصولگرایان بشدت تحقیر و منزوی شده اند و اگر چه  هم بخاطر این شکست و هم بدلیل بحرانهای لاعلاج گریبانگیر نظام ؛ اتوریته ولی فقیه حتی در چشم هوادارانش بشدت فرو ریخته است و دیگر از قدرت سابق برخوردار نیست . ولی هنوز هم ؛ سیاست گذاریهای کلان داخلی و بین المللی نظام کماکان در دستان ولی فقیه و باند اصولگرایان میباشد .  هنوز هم آنها برای سد کردن و مانع تراشی در برابر هر تغییر احتمالی ولو جزئی حسن روحانی ؛ هم اهرم های ضروری و هم انگیزه و قدرت لازم را در اختیار دارند .

برای مثال ؛ اگر هم حسن روحانی بخواهد تغییری ایجاد کند دست و بال اش برای هر تغییری ؛ هم توسط سپاه و نیروهای امنیتی و هم دار و دسته ولی فقیه در ارگان و نهادهای مختلف مانند مجلس و شورای نگهبان و ... ؛ بشدت بسته است . به اظهار نظر جناحهای مختلف رژیم در رابطه با تغیرات و اصلاحات احتمالی توسط آقای روحانی ؛ توجه کنید .

در حالیکه رفسنجانی در پیام تبریک به روحانی میگوید : رأی مردم ؛ اعلام انزجار از کله شقی ؛ قانون گریزی ؛ افراط و تفریط و برگشت به اعتدال و عقلانیت است ..... و به بزرگان اندیشه ساز در کشور درس داد که تحجّر ؛ دگم اندیشی ؛ بد اخلاقیها ؛ حذف و طردها و انحصار طلبی ها ؛ متاعی بی بها است .

محمد علی اسفنانی سخنگوی کمیسیون حقوقی و قضائی مجلس با دهن کجی به رفسنجانی و مردم در انتظارِ تغییر ؛ گفت : در ایران دولت عوض شده و نه نظام . یعنی ول معطل اید ؛ تغییری در کار نیست  و در بر همان پاشنه خواهد چرخید  .

هاشمی رفسنجانی دوشنبه 7 مرداد در دیدار با جمعی از نمایندگان مجلس : سالهاست که ایشان ــ حسن روحانی ــ را میشناسم و اگر بگذارند ؛ با همکاری دیگر قوا به اعتماد و امیدواری مردم پاسخ شایسته میدهند .

حسین الله کرم مؤسس گروه  " انصار حزب الله " که سابقه ای طولانی در بهم زدن اجتماعات مخالفین دارد ؛ در جواب رفسنجانی میگوید : اگر حسن روحانی ؛ سیاستهای دوران هاشمی را ادامه دهد ؛ باید منتظر " تظاهرات مردمی " باشد .

 

احمدی مقدّم فرمانده نیروی انتظامی همراه با فرمانده ناجا ( سه شنبه 11 تیر ) : با آمدن دولت جدید ؛ تغییری در روند طرح امنیت اخلاقی ایجاد نمیشود . یعنی سرکوب و آزار و اذیت های خیابانی کماکان پا بر جاست و همچنان  ادامه خواهد داشت .

محمد رضا تویسرکانی نماینده ولی فقیه در بسیج : این روزها شعار اعتدال گرائی مطرح می شود . ما نباید اعتدال گرائی را در نقطه مقابل روحیه جهادی قلمداد کنیم .

یدالله جوانی مشاور عالی ولی فقیه در سپاه پاسداران : طرح مسائلی از قبیل رفع حصر و یا آزادی کسانی که در سال 88 به زندان رفتند مغایر با شعار اعتدال گرائی و قانون گرائی است .

در زمینه اقتصادی هم از همان ابتدا مشاور آقای روحانی با اعلام اینکه کشور در بن بست اقتصادی قرار دارد ؛ خیال مردم را راحت کرده و از آنها خواسته است که از دولت ورشکسته هیچ انتظاری نداشته باشند . مر تضی بانک مشاور آقای روحانی میگوید : روحانی یک اقتصاد ویرانه را تحویل گرفته است . مردم برغم همه شانتاژ ها و تبلیغات داخلی مبنی بر موفقیتهای اقتصادی دولت ؛ آن را باور نداشتند ؛ چرا که آثار آن را در زندگی روزانه خود ندیدند و حس کردند این تبلیغات سیاسی است و کشور به " سمت بن بست " اقتصادی میرود .

یعنی در ایجاد تغییرات داخلی هم چون تغییرات خارجی رژیم با بن بست مواجه است و راهی برای رهائی و نجات وجود ندارد . زیرا رژیم در صورت افزایش فشار و سرکوب ؛ به اعتراضات و نارضایتی ها دامن میزند و زمینه یک قیام اجتماعی ؛ علیه خود را  فراهم میکند و در صورت ایجاد فضای باز سیاسی و ایجاد روزنه هم ؛ بنیاد ش در آتش خشم مردم ؛ به خاکستر تبدیل خواهد شد .

در چنین شرایطی چه باید کرد ؟ و بهترین استفاده از شرایط و موقعیت کنونی برای سرنگونی رژیم ؛ کدام است ؟ در بخش بعدی مقاله در این باره توضیح خواهم داد .   ادامه دارد ........

 

arezo1953@yahoo.de

01.08.2013   

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.