رفتن به محتوای اصلی

آنان که هویت و شناسنامه ایرانی را "ننگ" می دانند چه نام دارند اقای نویدی؟
16.06.2008 - 13:29

چندی پیش در میان اخبار گوناگون خبر کوتاه و درد آوری در یک سایت عراقی توجه نگارنده این سطور را به خود جلب کرد . آن خبر کوتاه که معنی بزرگی را به همراه داشت در مورد افزایش میزان خود سوزی زنان و دختران و قتل های ناموسی در کردستان عراق بود که نشان می داد در چهار ماه اول سال جاری فقط در شهر سلیمانیه عراق 50 زن و دختر کرد عراقی به خود سوزی و خود کشی اقدام کرده و یا بدست مردان خانواده و طایفه خود کشته شده اند و در ارتباط با این خبر یکی از خانم های نماینده در پارلمان عراق از دولت این کشور توضیح خواسته و مسئولان ذی ربط را به چاره جوئی فراخوانده بود . اینجانب این خبر را بدون هیچ تفسیری و یا مقدمه و مؤخره ای برای برخی ازسایت های فارسی زبان ارسال داشتم . درج این خبر از قرار معلوم به رگ غیرت "مردی " و "قبیله ای " پاره ای از عناصری که عقب ماندگی ها و افکار کهنه و مرد سالارانه خویش را در زیر شعارهای طرفداری از"هویت قومی" پنهان کرده اند خوش نیامد و با زدن برچسب "شوونیست و راسیست" به اینجانب ماهیت ارتجاعی و عقب ماندگی خود را نشان دادند . این عناصر کوته فکر که قوم و قبیله خود را مرکز ثقل جهان تصور می کنند و آنچنان در تعصبات قومی خود غوطه ورند که همه چیز را با معیارهای قومی و قبیله ای محک می زنند هنوز نمی دانند که هدف از درج یک خبر بدون تفسیر در وحله اول اطلاع رسانی و مردم را در جریان یک رویداد و یا حادثه ای قرار دادن است ، ولی از آنجائی که قبیله پرست فقط اخبار و رویدادی را دوست دارد که عظمت و افتخار قوم و قبیله را نشان دهد لاجرم بر آن دسته از اخبار و رویدادهائی که او تصور می کند بر "اعتبار" قوم و قبیله "خدشه" ای وارد می نماید سرپوش مینهد . ظاهراً اخبار مربوط به خودسوزی و خود کشی و قتل های ناموسی درکردستان عراق و ایران که ازآنجمله خبرهائی است که قوم و قبیله پرستان را خوش آیند نیست .

درست پس از درج خبر مربوط به افزایش خودسوزی زنان کرد عراقی ، به همان شیوه ی رایج در ادبیات سیاسی سنتی ایران گوئی که "مغزکُل و اراده" ای تصمیم می گیرد که زهر چشمی از شخص "خاطی" که بدون اجازه سران عشایر به حریم "اقوام" وارد شده است بگیرد و در اینجا شخص خاطی اینجانب هستم که جرأت کرده وخبری را بدون اینکه از فیلتر"رهبران اقوام" بگذرد در برخی از سایت های ایرانی درج نمایم .

آقایانی که خود را مدافع "اقوام" ایران می دانند بجای اینکه در جستجوی ریشه یابی ظلم و ستم مضاعفی که نه تنها بر زنان کرد بلکه بر تمامی زنان ایران وارد می شود بر آیند از درج خبر افزایش خودسوزی زنان کُرد به خشم آمدند و سیل دشنام و برچسب را که خود لایق آن می باشند بسوی اینجانب که این خبر را درج نموده بودم روان ساختند .

در جواب فحاشی ها و زشت زبانی های قوم پرستان مرد سالار و به منظور آشنا ساختن این بی خردان با گوشه هائی از واقعیات تاریخی و اجتماعی ، اینجانب لازم دانستم که توضیحی را در خصوص درج خبر مربوطه بدهم اما از شما چه پنهان که این توضیح نیز باعث تشدید خشم قبیله پرستان گردید و دشنام ها و برچسب هایشان را علیه نگارنده این سطور بیشتر کردند و چون نتوانستند سندی مبنی بر "خیانت و جنایت" اینجانب ارائه دهند برچسب دیوانگی و اختلال روانی به من زدند و برای درمان ! من پیشنهاد نمودند که باید در بخش ویژه در یکی از بیمارستان های کردستان عراق بستری شوم ! گوئی که این آقایان همان حلال زاده های هستند که درس خود را در مکتب استالین و کا – گ – ب و اعزام دگراندیشان به " آسایشگاههای روانی" برای درمان ! و مراقبت های ویژه ! به خوبی یاد گرفته اند . توضیح اینجانب در مورد خبر مربوط به خود سوزی زنان کرد حتی آقای کیومرث نویدی را به خشم می آورد و ایشان را برآن می دارد که در مقاله ای مدعی گردد که اینجانب با بیان اینگونه مطالب به "قهقرا" سقوط کرده و فرمان "اعدام" اقوام گرایان را صادر کرده ام !!

آقای نویدی از دو توضیحی که اینجانب در ارتباط با خبر یاد شده داده ام فقط یک جمله را قیچی می نماید و همان یک جمله را محملی می سازد برای نگارش یک مقاله و متهم ساختن اینجانب به "صدور فرمان اعدام" در این دو توضیح چه چیری نهفته بوده است که آقای نویدی را به خشم می آورد این سئوالی است که پاسخ اش بر عهده ایشان است . بهرحال من در اینجا عین دو توضیحی که باعث تحریک آقای نویدی در نوشتن مقاله ای با عنوان " تازش این توزش از کجا بر می آید آقای ستوده " گردیده است را بطور کامل نقل می کنم و خوانندگان را به قضاوت فرا می خوانم که به من بگویند چه چیز بی ربطی در این دو توضیح وجود دارد که آقای نویدی آنرا دیده است و سایرین قادر به دیدن آن نیستند ؟

توضیح اول:

« دو طایفه بارزانی و طالبانی بیشتر از 50 سال مبارزات اقوام کردعراق را هریک متناسب با دیدگاهها و منافع طایفه ای و گروهی خود رهبری کرده اند . در مورد جنگ ها و کشتارهائی که این دو گروه بر سر قدرت با یکدیگر داشته اند کتابها می توان نوشت . داستان نزدیکی و اتحاد این دو گروه با رژیم های ارتجاعی خاورمیانه و قدرتهای بزرگ نیز از داستانهای خواندنی و عبرت آموز است برای مثال سال در 1970 که ملا مصطفی بارزانی با رژیم بعثی حاکم و حزب کمونیست عراق دولت وحدت ملی را تشکیل دادند و بارزانی صاحب دو وزیر در دولت بعثی عراق شد . جلال طالبانی (رئیس جمهورکنونی) که در آن ایام مائوئیست بوده است و مخالف شوروی و از آن اتحاد هیچ چیز نصیب اش نمی شود لاجرم به دامن حکومت بعث سوریه که در آن زمان دشمن حکومت بعث عراق بود پناه می برد و در زیر سایه بعث سوریه به مبارزه با بارزانی ادامه می دهد . چندی بعد که اتحاد بارزانی و صدام حسین به هم می خورد و دو وزیر کُرد از حکومت بعث عراق اخراج می گردند این بار نوبت جلال طالبانی بود که مورد حمایت "رفیق صدام" قرار گیرد و نوبت ملا مصطفی بود که به شاه ایران پناه ببرد و در کاخ عظیمیه کرج و تحت محافظت ساواک شاه به مبارزه ! خود برای خود مختاری کردستان عراق ادامه دهد ! ...... تا اینکه پس از حمله اول امریکا به عراق در ماجرای کویت در سال 1991 ، امریکا رهبران دو طایفه متخاصم (بارزانی و طالبانی) را به کاخ سفید دعوت کرد و حمایت خود از کُردهای عراق را مشروط به خاتمه جنگ بین دو گروه متخاصم و همکاری این دو گروه با یکدیگر کرد و از آن تاریخ تا اشغال عراق و سرنگونی صدام، منطقه کردستان عراق تحت حفاظت جت های جنگنده امریکائی و انگلیسی قرار گرفت و حکومت فاشیستی صدام حسین تا لحظه سرنگونی عملاً هیچ کنترلی بر کردستان عراق نداشت و آقایان بارزانی ها و طالبانی ها در آنجا حکومت می کردند . خبر تأسف انگیز افزایش خود سوزی ها و خود کشی ها و قتل های ناموسی در کردستان عراق از این نظر حائز اهمیت است که حدود 20 سال است که از حکومت طوایف بارزانی و طالبانی در کردستان عراق می گذرد و این خبر می تواند هر انسانی را به این نتیجه برساند که در طی 20 سال گذشته و سالهای پیش از آن ، این آقایان در کردستان عراق چه می کرده اند؟ درج این خبر البته برای تعداد معدودی از هموطنان کرد ما که از روی نادانی و جهالت ، آزادی و خوشبختی کردهای ایران را در جدائی از پیکره ایران تصور می کنند البته خبر خوش آیندی نیست و خون کردی آنان را به جوش می آورد چونکه گوشه ای از واقعیت مدینه ی فاضله ای را که به هموطنان کرد ما وعده می دهند بر ملا می سازد و آنان را در برابر جنبش ملی دمکراسی خواهی و حقوق بشری مردم سرتاسر ایران خلع سلاح می سازد و هرکس که بخواهد به دخمه های تاریکی که این نژاد پرستان کرد در آن زندگی می کنند کمی روشنی بتاباند به "شوونیسم فارس" و "راسیست" متهم می گردد. »

توضیح دوم:

« آقای کردزاد که گویا همان کسی است که خود را "استاد" دانشگاه اکسفورد و مسکو و محقق ! و مدافع! خلق کرد می داند و به باور من حرفه اصلی اش دامن زدن به نفرت قومی در میان ایرانیان می باشد در کامنت خود یکبار دیگر فضل فروشی میکند که گویا اینجانب فرق حکومت اقلیمی و حکومت محلی را نمی دانم و از حکومت اقلیمی کردستان عراق به غلط با نام حکومت محلی یاد کرده ام . این آقای استاد دانشگاه !! که یک سفسطه گر حرفه ای است بجای آنکه به این سئوال که چرا زنان و دختران کرد دست به خودسوزی و خودکشی میزنند و یا بدست پدر و برادر و اعضای مذکر فامیل و طایفه به قتل می رسند یقه مرا گرفته است که این خبر را ترجمه کرده و به غیرت کردی ایشان خدشه وارد کرده ام ! کسی هم نیست که به این آقای استاد ! دانشگاههای مسکو و اکسفورد ! بفهماند که آقا جان اینجانب فقط این خبر را از یک روزنامه عراقی ترجمه کرده ام و در همان زبان که شما به "دانشجویان" خود درس می دهید !! ضرب المثلی وجود دارد که می گوید : « پیغام آور را نمی کشند چونکه خبر بدی برایتان آورده است » . اگر پایه های "خودمختاری" و "کردستان آزاد" ی که کج اندیشانی امثال شما به مردم محروم و درمانده ی کرد ایران وعده می دهید با یک خبر کوتاه به لرزه در می آید آیا بهتر نیست کمی در افکار و عقاید عقب مانده خود تجدید نظر کنید ؟ من تازه دارم متوجه می شوم کسانی مانند آقا جمال ، کرد زاد و آقای استاد دانشگاه !! که امیدورام همه شان یک فرد نباشد که پای این خبر کامنت گذاشته اند گذشته از اینکه یک نژاد پرست کرد هستند یک شوونیست مرد نیز تشریف دارند و افکار و عقایدشان دست کمی از افکار و عقاید عقب مانده ی سران عشایر ندارد . و اینها و یک مشت تفنگ چی می خواهند کرد و ترک وعرب وبلوچ و.... ایرانی را به "آزادی" برسانند و صد البته زنان و دختران مناطق خود را از قیود کهنه و آداب و رسوم قبیله ای نجات دهند!!! خودتانی اید آقایان ، بساط رمالی و حقه بازی خود را جمع کنید مردم سراسر ایران از هر نژاد و دین و قوم و مرام و مسلکی فریب شعار های شما را که دست کمی از شعارهای آخوندهای فرقه گرا و قرون وسطائی ندارد نمی خورند و نفرت پراکنی های شما را بی پاسخ نمی گذارند . ایران را نمی توانید به روابط عشیره ای باز گردانید همین و بس . »

آقای کیومرث نویدی از دو توضیح فوق و تمام مطالبی که من در این دو توضیح یاد آور شده ام فقط جمله آخر را برداشته و آنرا دستمایه ای مقاله ای علیه اینجانب کرده و مدعی گردیده است که من "حکم اعدام" علیه قوم گرایان صادرکرده ام ! که چنین شیوه ای نه در شأن و منش امانت داری است و نه با اخلاق روزنامه نگاری آزاد و مسئول خوانائی دارد . و شما خواننده محترم اگر از نوشته بالا صدور چنین "حکمی" را استنباط کردید لطفاً مرا با خبر سازید .

آقای نویدی ، تصور می کنم شما نیز خوب می دانید که اینجانب کلماتی از قبیل "حقه باز و رمال" را در جواب چه کسانی بکار برده ام ، کسانی که هویت و داشتن شناسنامه ایرانی را "ننگ" می دانند و برای دامن زدن به کینه و تنفر قومی در میان ایرانیان از هر فرصتی استفاده می کنند ، کسانی که حتی شما را به میانه روی متهم می سازند و معتقد اند که شما آنچنانکه باید و شاید از حقوق "قومی" شان دفاع نمی کنید ! نگاه کنید و ببینید که یکی از آنان با نام جعلی "جمال" خطاب به شما چه می گوید:

« آقای نویدی خسته‌ نباشید . آقای نویدی عزیز شما مختارید هر جور فکر کنید شما مختارید از تمامیت مرضی ایران تا آخر دفاع کنید ولی چرا همیشه‌ شما جوری برخورد میکنید در مقابل پان ایرانیست ها و راسیست ها و نژاد پرستان که‌ نه‌ سیخ به‌ سوزد نه‌ کباب ؟ من کمی پائین تر به‌ آن بر میگردم در رابطه‌ با بهروز ستوده‌ که‌ چرا ایشان را نژاد پرست و راسیست خطاب میکنم . در ضمن آقای نویدی من استقلال کردستان را که‌ با کمکهای اهدائی سازمان ملل زندگی کند از بودن با عزت و افتخار عوضی شهروند ایرانی بودن ترجیح میدهم من دیکتاتور کردستانی را بر دمکراسی ناب حقوق بشری ایرانی ترجیح میدهم نه‌ تنها من باور کن اکثریت ملت کرد به‌ این نتیجه‌ رسیده‌اند برای همن اگر توجه‌ کرده‌ باشی دیگر در بین ملت کرد به‌ ندرت از کلمه‌ کردستان ایران استفاده‌ میکند ، چه‌ در روزنامه‌، چه‌ در تلویزیون ، چه‌ در اجتماعات ، چه‌ در بحثهای فردی امروز اگر از هر کردی که‌ شناسنامه‌ این ایران بهی هویت را داشته‌ باشد به‌ پرسید کجائی هستید میگویند ( روژهلات کردستان ) به‌ جای کردستان ایران خوب توجه‌ کن روژهلات کردستان و این کلمه‌ای است که‌ به‌ تمام معنا تکلیف خود را با این کشور بی هویت ایران روشن کرده‌اند هویت ملت کرد به‌ تمام معنا شکل گرفته‌ و برای سروری سیاسی ( استقلال کردستان) پا به‌ میان گذاشته‌ است پس بنابر این با کلمات نامناسب پاره‌ ملت و بهر ملت دست از سر کردستان بردارید اگر نمیتوانید خاری را از تن زخم خورده‌ کردستان در بیاورید زخمهای آن را بیشتر نکنید با این کلمات نامناسب»

آقای نویدی ، شما کسانی را که علناً و در روز روشن و با صدای بلند فریاد می زنند که : داشتن شناسنامه ایرانی ننگ است و آنان ترجیح می دهند که کردستان مستقل دست گدائی به طرف سازمان ملل متحد دراز کند ولی در زیر پرچم ایران نباشد چه نام می نهید ؟ کسانی که زندگی در زیر سایه یک دیکتاتور کرد را بر بخشی از خاک ایران بودن ترجیح می دهند با شما چه قرابتی دارند آقای نویدی ؟ کسانیکه جنایات و تبهکاری اراذل و اوباش اسلامی حاکم بر میهن ما را عالمانه و عامدانه به حکومت "فارس های نژاد پرست" منتسب می کنند تا در پرتو این دروغ بزرگ به نفرت پراکنی های قومی و قبیله ای در میان ایرانیان بپردازند از کجا تغذیه می شوند و به چه دست هائی آنان را به حرکت در می آورد ؟ آری آقای نویدی کسانی که از درج خبر دردناک "افزایش خودسوزی و قتل های ناموسی " در کردستان عراق برآشفته می شوند و به غیرت " مردی" و قبیله پرستی شان خدشه وارد می شود و مترجم این خبر را به "شوونیست فارس" و "دیوانگی" متهم می سازند ، چنین کسانی که شما آنان را در زمره "همرزمان" خود به حساب می آورید و آنان را "محقق" و "پژوهشگر" مسائل "قومی" میدانید ، کسانی که تنها "هنر" شان مخفی شدن در زیر نام های مستعار و فحاشی و برچسب زنی به ایران دوستان و هواداران دمکراسی وحقوق بشر و نفرت پراکنی و تبلیغ فرقه گرائی در میان ایرانیان می باشد چه نام می نهید ؟

آقای نویدی تصادفی نیست که پس از درج مقاله شما "تازش این سوزش از کجا بر می آید آقای ستوده" شخص دیگری بنام مهدی بهرامی نیز بلافاصله نقدی بر یکی از نوشته های اینجانب که چند هفته پیش از آن با عنوان " شیخ مرتجع عرب فرقی بین اشغالگری ایران واسرائیل نمی گذارد" انتشار یافته است می نویسد و مدعی می گردد که اینجانب یک "نژاد پرست " فارس هستم ! چرا ؟ برای اینکه بر ایرانی بودن جزایر سه گانه تأکید کرده ام و جالب اینکه این شخص بسیار "فاضل" در نقد خود و از جهت "ارشاد" اینجانب کلمه شیخ را برای من معنی کرده و یاد آور شده است که چون کلمه شیخ به معنی "ریش سفید" است وقتی من گفته ام "شیخ مرتجع عرب " به همه ی عربها توهین کرده ام و یا اینکه همین شخص "فاضل و پژوهشگر" مدعی می گردد که : خط و کتابت را اعراب به ایرانیان آموخته اند و دلیل اش هم این است که از 32 حرف زبان فارسی 28 حرف عربی است و اگر اعراب نبودند ایرانی ها امروزه همین خط و نوشتن را هم نداشتند !! و همین آقا که حتماً ایشان نیز در زمره ی "پژوهشگران" مسائل قومی در ایران است در انتهای نقد خود نتیجه گیری میکند که : چون شاه که یک شوونیست فارس بوده و جزایر سه گانه خلیج فارس را به زور اشغال کرده است حکومت اسلامی باید این جزایر را به "صاحبان اصلی اش" باز گرداند و یا اینکه یکی دیگر از همین قوم پرستان می گوید: خلیجی که در بخش جنوبی آن چندین کشور عربی زندگی می کنند چرا نباید نام آن "خلیج عربی" باشد !! و "چرا ما ایرانیان باید در مورد یک اسم این قدر حساسیت نشان دهیم" !!!

آقای نویدی ، این ها همه می تواند به هر ایرانی و ایران دوستی با حداقل شعور سیاسی این واقعیت را یاد آور می شود که دست های نامرئی در کار است که به بهانه حقوق اقوام و هویت طلبی ، رفته رفته "اشغالگری ایران" را به اذهان عمومی تزریق نماید چراکه در پرتو اثبات "اشغالگر" بودن ایران ! است که تجزیه طلبان ایران قادر خواهد شد از مناطق"سوخته و اشغالی" و " فارس اشغالگر" در داخل مرزهای ایران سخن گویند و تئوری های تجزیه طلبانه ی خود را به خورد اقوام ایرانی دهند .

آقای نویدی ، کلمات حقه باز و شیاد که من در مورد این افراد بکار برده ام مؤدبانه ترین برخورد با این بی وطنان قبیله پرستی است که معلوم نیست سرشان در آخور آخوندهای تبهکار حاکم است یا در آخور قدرت های خارجی ؟ چون نفرت پراکنی های قومی و تفرقه افکنی های آنان در میان ایرانیان فقط به سود رژیم تبهکار آخوندی و دشمنان خارجی ایران است . آقای نویدی اگر شما در سیمای این تفرقه افکنان و نفرت پراکنان قومی ، کاک فلان و کاک بهمان مشاهده می کنید و کردستان "آزاد"تان را با کمک آنان می خواهید بنا کنید اما من در یک چیز تردید ندارم و آن اینکه تفکر کینه توزانه و نژاد پرستانه ای که اینان مشغول تبلیغ اش هستند اگر فرصت یابد و مجال پیدا کند مردم ایران را به بهانه مبارزه با " فارس اشغالگر" و "فارس حاکم" در هر گوشه ای از این سرزمین به خاک و خون خواهد کشید . آیا شما به آن روز هم اندیشیده اید آقای نویدی ؟ آیا شما براستی از عمق فاجعه ای که تفکر نژاد پرستانه و قوم پرستانه برای ایران و ایرانی ببار خواهد آورد و این روزها پاره از بازیگران سیاسی و قدرت طلب قومی مشغول دامن زدن به آن می باشند بی خبر اید که مرا ملامت می کنید چرا به یک مشت جیره خوار وطن فروش "توهین" کرده ام!!

نکته آخر اینکه معمولاً وقتی نویسنده و منقدی نام کسی و یا موضوعی را تیتر مقاله خود قرار می دهد می بایستی نقد و یا توضیح و تفسیر خود را به آن شخص و موضوع اختصاص دهد آقای نویدی . هنگامی که شما نام اینجانب را تیترمقاله خود می کنید و در یک جمله مرا متهم به صدور"حکم اعدام" !! علیه فعالان قومی متهم می سازید بهتر است که پیرامون اثبات این اتهام بنویسید نه اینکه از خاطرات دوران نوجوانی و جوانی و تشریح چگونگی به خواستگاری رفتن خود در روستای خویش ، داستان نخستین بار سینما رفتن تان با همسرتان در همدان و حکایت آن پیر زن کُرد و.... سخن بگوئید که هیچ ارتباطی با عنوان موضوعی که برا ی مقاله خود انتخاب کرده اید ندارد و هنوز این حق را برای من محفوظ می دارد که از شما و سایر فعالان قومی این سئوال را تکرار کنم که در کردستان عراق چه می گذرد که پس از دهها سال حکومت مستقیم و غیر مسقیم دو طایفه بارزانی و طالبانی در آن منطقه ، خود سوزی و قتل های ناموسی همچنان در میان زنان و دختران کُرد بیداد می کند ؟

آقای نویدی نه به من که توسط دوستان قوم پرست شما "راسیست و شوونیست فارس " معرفی شده ام بلکه به زنان و دختران کرد ایرانی بگوئید که احزاب و سازمانهای سیاسی سنتی کُرد که شما نیز یکی از هواداران آنان می باشید طی دهها سال فعالیت خود در کردستان ایران در جهت تضعیف فرهنگ فئودالی و مرد سالارانه چه کار کرده اند که باید به اعتبار آن می بایستی آینده خود را بدست شما بسپارند ؟ لطفاً کار فرهنگی و نقش روشنفکران جامعه را موکول به تصرف قدرت سیاسی ننمائید که کردستان عراق و داستان افزایش خودسوزی ها و قتل زنان ودختران بدست پدران ، برادران ، شوهران و مردان قوم و قبیله در پیش روی ماست . آری آقای نویدی به زنان و دختران درمانده ای که در فرهنگ مرد سالارانه شما به اسارت گرفته شده اند پاسخ دهید نه به من .

27 خرداد 1387

16ژوئن 2008

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.