رفتن به محتوای اصلی

19 فروردین سالروز مرگ صادق هدایت شنبه پنجم آوریل از ساعت 21 / نادر خلیلی
04.04.2008 - 10:34

صادق هدایت، مشهورترین نویسندهً ایران. به مناسبت سالروز مرگ نویسنده 19 فروردین 1330

در خصوص هدایت و آثار او تا کنون صدها کتاب و مقاله و نوشته، به تحریر آمده اما هنوز هم آنچنان که می باید، این نویسندهً بزرگ شناحته نشده و هنوز هم نقاط بسیاری از مسائل پیرامون او؛ مبهم مانده و بسیاری از اندیشه ها و آثار او برای ایرانیان غریبه مانده .

 اگرچه شخصا از این روند ناخوشایند تعجب نمی کنم.چرا که حقیقت اندیشه ها و آثار صادق هدایت، در جامعه و به خصوص پدیدهً جمهوری اسلامی مزید بر علت بوده و خواستگاه مذهبی و دیدگاه مردمی که باورشان بیشتر بر ایدآلیسم بوده است، می طلبد که به اینگونه قلمها و آثار و اندیشه ها؛ بی اعتنایی بشود.

 زخم عمیق راوی بوف کور(پر آوازه ترین رمان مدرن ایرانی) نیز همین بوده. کسی که در فضای خفقان و نبود آزادی اندیشه، ناچار میشود که همان کتاب را در پنجاه نسخهً پلی کپی در هندوستان به چاپ برساند. کسی که ممنوع القلم بود و اجازهً انتشار حتی مقاله ای را نداشت!! و با چاپ بوف کور در سال 1315(بمبئی) ریسک دردسرهای فراوانی را به جان خرید. و با کمک و همیاری دوستانش در خارج از ایران ( جلال آل احمد در بلژیک) تعدادی از نسخه های چاپ شده به ایران آورده میشود. نوع اندیشهً صادق هدایت، خصوصیت خاصی را سبب میشد که هرگز در جامعهً ایرانی آنزمان مورد پذیرش مسولین و حتی پیکرهً خود اجتماع نبود و گویا در نهایت تاسف هنوز هم نیست. چه هدایت با ماوراالطبیعه و متافیزیک در جنگ بود و هر گز آنرا قبول نکرد.

 برای درک هدایت ، بهترین راه، مطالعهً عمیق آثار اوست. اما مشکل اینجاست که به خاطر شایعات و تهمت زدنهای فراوان نسبت به او، ایرانیان از نوشته های او دور شدند و حتی کتابهای او را سوزاندند!! رجاله هایی که هدایت از سالیان بسیار دور تر آنها را شناخته بود و کاراکترهای ایشان را در نوشته هایش منعکس کرده بود.(توپ مرواری...... افسانه آفرینش.... حاجی آقا..... کاروان اسلام... سگ ولگرد.... و از همه مهمتر بوف کور).

 او در سه شنبه شب 28 بهمن ماه 1281 و در اوج اندیشه های آزادی خواهی و مشروطه طلبی، در تهران به دنیا آمد و در تاریخ19 فروردین 1330 در شهر پاریس، با باز کردن شیر گاز، ادام به خود کشی کرد و در گورستان پرلاشز همان شهر به خاک سپرده شد.در مراسم خاکسپاری تعداد کمتر از ده نفر شرکت داشتند و از آن میان میتوان به پروفسور هانری ماسه اشاره داشت و همینطور مهندس رحمت اله مقدم که با عجله از هدایت عکسهایی گرفت. ( در صورتی که به روایتهای دروغین از تعداد فراوان دانشجویان در این مراسم اشاره ها کرده اند!!)

 از روزهایی که سایهً خود را شناخت ، بین خود و اجتماع و اطرافیان خویش شکافی عمیق و دردناک را دید و از اصطکاک این برخوردها ی ناچاری، تا پایان عمر کوتاهش ، حامل این زخمها بود. آنچنان که خودش در بوف کور اینطور نوشته: میان چهار دیواری که اطاق مرا تشکیل می دهد و حصاری که دور زندگی و افکار من کشیده، زندگی من مثل شمع خرده خرده آب می شود ، نه، اشتباه میکنم_ مثل یک هیزم ترّ است که گوشهً دیگدان افتاده و به آتش هیزمهای دیگر برشته و ذغال شده، ولی نه سوخته است و نه ترّ و تازه مانده ، فقط از دود و دم دیگران خفّه شده.

 تاثیر عمیق صادق هدایت بر ادبیات ایران، کاملا روشن و آشکار است. اگرچه کسانی بر این باورند که نیما یوشیج با انقلاب ادبی خود در تغییر شعر فارسی، تاثیر گذارتر بوده .اما تاثیر هدایت بر ادب ایران ؛ قطعی ، ماندگار و عمیق بوده است.

 امروزه در جامعهً ادبی و فرهنگی ایران، کتاب حاجی آقا(نوشته هدایت) به واسطهً روند سیاسی و حضور جمهوری اسلامی بر اریکهً قدرت؛ بیشتر مشهور است ؛ در صورتیکه بوف کور او از پیچیده ترین آثار و شاهکار ادبی ایران محسوب میشود. که علتها دارد و در حوصلهً این مقال نیست.

 از سویی دیگر هنوز هم پیر مردهای خنزر پنزری در داخل و خارج از ایران هستند که نهایت تلاششان در راستای تخریب شخصیت هنری و ادبی هدایت میباشد. اگرچه میتوان به مقالات و سخنرانیهای فراوانی در این خصوص اشاره داشت اما آثار مکتوب بیشتر جالب توجه اند.مثلا کتاب( ناسیونالیسم هدایت و بوف کور) نوشته ماشا الله آجودانی در لندن که از آثار و اندیشه های هدایت برداشتی ناسیو نالیستی را ارائه داده اند ! و او را یک ناسیونالیست خالص معرفی کرده اند. و هم اندیشان ایشان نیز به اصطلاح روی این کتاب نقد !! نوشته و آنرا از تحقیقات بدیع شمرده اند ( خانم لعبت والا.... روزنامهً کیهان لندن). و در جهان نِت هم این آشفته بازاری و نان قرض دادنها همچنان ادامه داشته و دارد.

 در صورتی که هرگز حقیقت ثبت شده قابل تحریف نبوده و نیست.صد البته مشکل دقیقا در باورهای ایدآلیستی اینگونه افراد جای دارد،چرا که ایشان نمیتوانند بپذیرند که آیات عربی از لابلای دندانها زرد پیر مرد خنزر پنزری بیرون می آید. و این درست در حالی است که پیر مرد بیچاره خودش بازوبند و طلسم اسلام را بر بازو بسته و آنرا فریاد میکشد و در روزهای جمعه با همان دندانهای زرد ، قرآن می خواند. جالب اینجاست که پس از اینهمه سال ، نویسنده کتاب فوق نمی تواند این حقیقت ساده را یپذیرد و با گریز به آثار گوناگون هدایت و اشاره به دیگران؛ در تلاش است که وجه اشتراک فکری (ناسیونالیستی) هدایت و دیگران را بر کرسی بنشاند !! غافل از اینکه رئالیسم بشر دوستانهً صادق هدایت؛هرگز خدشه دار نشده و نمی شود. از سوی دیگر سنبلها و استعاره هایی که هدایت در یک فضای سور رئالیستی به رشتهً تحریر در آورده؛ هر گز در نوشتهً آجودانی مورد تحلیل و تفسیر قرار نگرفته و از همان آغاز آشکار است که ایشان در پی هدف خاصی گام میزنند.آنچنان که در مصاحبه با رادیو بی بی سی ، باز هم همان مسائل را طرح می کنند. در هر صورت هدایت بی پرده و آشکارا از حملهً اعراب به ایران در رنج بوده و نمی توانست نسبت به فرهنگ و ملت خود بی اعتنا باشد ؛آنچنانکه یک نویسندهً ناتورالیست بی اعتناست. از اینرو رئالیسم انسانی او و صداقت در طرح اندیشه ها و اتفا قات تاریخی و اجتماعی که در سراسر آثارش موج می زند ؛ هیچگاه زیر سوال رفتنی نیست.

 حقیقتا که در ابتدای بوف کور ؛ به هنگام و با دلیل مینویسد : این دردها را نمی شود به کسی اظهار کرد، چون عموما عادت دارند که این دردهای باور نکردنی را جزو اتفاقات و پیش آمدهای نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد، مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی می کنند آنرا با لبخند شکاک و تمسخر آمیز تلقی بکنند.

 از نویسندهً (ناسیونالیسم هدایت و بوف کور) باید پرسید که این عقاید جاری کدام هستند؟ آیا سنبل آنرا پیر مرد خنزرپنزری بر بازو نبسته است ؟ آ یا رهروان همان عقیده نیستند که دانشجوی ایرانی را از چندین طبقه ساختمان به پایین پرت کرده و فریاد میکشند که: امام زمان بگیرش؟ ایا رهروان همآن عقیده نبودند که صادق هدایت را ممنوع القلم کردند و آیا ادامه دهندگان همان عقاید نیستند که آزادیخواهان را در زندانها شکنجه می کنند و در ملا عام ؛ایران و ایرانی را به دار می آویزند؟

 و از همین جاست که ما را دیگر تعجبی نمی ماند . چرا که مثل روز روشن هست که چرا و چگونه قلم را می فروشند و چگونه ارزشهای انسانی تخریب میشود.حقیقتی را که هدایت از دور دستان طرح کرده، در آینده های دور هم مورد تجزیه و تحلیل قرارخواهد گرفت و رئالیسم او هرگز خاک شدنی نیست چراکه قلم او در خدمت رئال هست.رئال و حقیقتی تلخ که پشت ظلم را میلرزاند.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.