رفتن به محتوای اصلی

شکستن دیوار تمامیّتِ ارضی، با برپایي جبههء کنزرواتیو ایرانی [بخش 2]
10.11.2007 - 19:13

آیا اتحّادِ کنگرهء ملیّت های ایرانِ فدرال پایدار هست؟؟

گردش کار منظم و بارآور همراه با استمرار حیات و وجودِ پدیده ها در طبیعت، بویژه در امر ساختارهاي سیاسی و امور اجتماعی برای پیشبردِ با پرنسیپ اهدافی، بطور خاصّ برای جایگزینی دموکراسی و بر قراری مساوات حقوقی در هر شکل و ترکیباتش با 3 فاکتور پایه اي زیر رابطه ای تنگاتنگ دارند:

1- Innere Situation، روابط و شرایطِ درونی:

شرایطِ درونی اُرگانیکِ خودِ آن واحدها، ساختار و پدیده و یا شرایط درونی احزاب و سازمانهای ایرانی و اُرگانی مانند کنگرهء ملیّتهای ایرانِ فدرال، که بنا به تجربه از کارنامهء منفی و گهگاه خون بار احزابِ ایدئولوژیکِ سیاسی فراقومی و ملّی از هر اندیشه و دیدگاهی، همچنین بنا به پروسه های دردناکِ طی شده در احزاب و سازمانهای قومی قبیله ای از گذشته تا کنون، در ایرانِ فردا هم هیچ تضمینی نیست که احزاب و سازمانهای قومي:آذربایجان، کُردستان، بلوچستان، ترکمن، عربِ خوزستان، با کشمکشهای خانوادگی، قبیله ای خود و جنگهای سیاسی و احتمالأ مسلحانهء درونِ خودی، مردم این دیارها را قربانی دیدگاه آشوب و هرج و مرج فئودالیتهء خود نکنند و از محیط زیستِ آنها جهنمی نسازند، از همه مهّمتر قشری از مردمانِ دیگری که در این مناطق بسر میبرند ولی به قوم خاصّ همان منطقه وابستگی ندارند، بطور نمونه با تُرکهای آذری تهران نشین، یا با تهرانی های ساکن در ناحیّهء آذربایجان، یک کرمانی و یا شیرازی در بلوچستان و بر عکس آن، با آنها چطور رفتار خواهد شد. در مجموع حقوق فردی [Individualismus ]، که امروز در جوامع چند فرهنگی پلولاریستی پیشرفته جهان مرسوم هست و تنها نسخهء درست برای جامعهء ایران هم میباشد، به رسمیّت شناخته میشود و یا با دیکتاتوری اکثریّت قومی خاص، حقوق غیر خودی ها زیر پا گذاشته میشود.

2- Horizontale Situation، روابط و شرایطِ اُفقی:

روابط و شرایط اُرگانیک افقی و دموکراتیک بین واحدها، بین احزاب و سازمانهای منطقه ای قومی [مانند تُرکِ آذری و کُردی، بلوچ و ترکمن] هست. واقعیّت هست که قبل از انقلاب مشروطیّت در دوران حکمرانی قبیله گری ملوک الطوایفی اعراب و تُرک تباران، هیچکدام از اقوام ایرانی خاطراتِ خوبی از این دو تبار مردمان ندارند. با نگاهِ مستند و تجربه از تاریخ گذشته و امروز، دور هم جمع شدنِ امروز اقوام: کُرد، بلوچ، عرب، تُرک تباران، در شکل قبیله گری و قومي کنگرهء ملیّتهای ایرانِ فدرال و یا تحتِ هر نام دیگری که بر پایهء اندیشه های فراگیر فراقومی و حتّی فراملّی نباشد، اتحّادی است مصنوعی و ناپایدار که هیچگونه وجه مشترکِ مثبتی بجز وجه اشتراک در ویرانی و فروپاشی همراه با دامنهءخون ریزی نا معلوم کشور ایران را ندارند و بعد از آن خود از دور و نزدیک بجانِ همدیگر خواهند افتاد.

بطور نمونه کافی هست که به روابطِ تُرک تباران و مردمان کُرد در منطقه، نگاهی شتابان انداخته شود: عامل اصلی جدایی امروز مردمانِ کُرد در چهار کشور عمده، ترکیّه % 55,6 در صد، ایران %20,8، عراق 16,3% ، سوریّه% 7 تُرک تباران عثمانی هستند که از سالهای 1514-1516 طبق قرارد آماسیه صورت گرفت که 80 درصد کُردان از سرزمین مادری خود یعنی کشور ایران جدا شدند.

گرچه مردمان کُردِ کشور ترکیّه در شکل گیری جمهوری ترکیّه به قولأ مدرنِ امروزی سهم بسزایی داشته اند و دوشادوش تُرکان در جبهه های جنگ در مقابل بیگانگان مبارزاتِ چشمگیری از خود نشان داده اند و جان باخته اند، ولی در زمانِ خود مصطفی کمال [ آتاتورک]، هویّت، زبان، فرهنگ، آنها به رسمیّت شناخته نشد، به همین مناسبت در فاصلهء 1920- 1930 میلادی بیش از 16 بار کُردان قیّام کردند که در سال 1925 میلادی در دورانِ حکمرانی خودِ مصطفی کمال فقط یک بار 46 نفر از رهبرانِ برجستهء دینی و سیاسیون کُرد تبار را در میدانِ شهر Diyarbekir به دار آویختند. از آن تاریخ تا کنون هر چه میگذرد بر تعداد قیّامها افزوده میشود و شرایط بین این دو قوم بحرانی تر و خونین تر شده است که همه به آن آگاهی داریم و اکنون جمعیّتی از 13- 20 میلیون کُردانِ ترکیّه خانه بدوش و در بدرند. تازه ارتش ترکیّه آنها را خارج از مرزهای این کشور از جمله در شمالِ عراق هم مورد هجوم نظامی قرار میدهد. علاوه بر اختلافات چند گانهء گذشته و حال بین تُرکهای آذری و مردمان کُردِ در سرزمین ایران، مسئلهء تُرکانِ و کُردان در کشور ترکیّه به موضوع در حالِ گسترش منطقه ای و نژادی در آسیای صغیر، ناحیهء قفقاز، آسیای میانه، بویژه ایران، و عراق تبدیل شده است. که در آینده هم هیچگونه راه حلّ و پرسپکتیوی برای پایان بخشیدنِ به آن وجود ندارد.

امروز هنوز هم هر مادری از ناحیهء بلوچستان که بخواهد بچّهء خود را بترساند میگوید "قجر ها" [منظور قاجاریان هست] آمدند. آقای دکتر عبدالستار دوشکي و آقای دکتر رضا حسین بُر بخوبی میدانند که در آن زمان قاجاریان چه بر سر زنان و دختران و مردم بلوچ آوردند، ایکاش این دو نفر آکادمیک بجای بازی دادنِ احساساتِ مردم بلوچ، تِزهای دکترای خودشان را در این زمینه مینوشتند تا همه بدانند که سرزمین بلوچستان با تُرک تباران هیچگونه آشنایی و ارتباطِ در شکل قبیله ای بجز چنین رُخدادهای ناشایسته ای وجود نداشته و در آینده هم نخواهند داشت. همچنین شناختِ کافی و رابطه ای بین کُردان و بلوچها، بلوچها و ترکمن ها، عربها و بلوچها و سایر اقوام ایرانی وجود نداشته و بنا به شرایط جغرافیایی در آینده هم ارتباطی که باعث ایجادِ نیروی مادی سیاسی شود صورت نخواهد گرفت.

گرچه تُرکان و اعراب در سیستم خلیفه گری و رواج دین اسلام مشترک بودند، ولی طبق معمول سیاستِ تُرک تباران که هر جا که سکنی گزیدند و یا هر مناطقی را که تسخیر کردند کوشش در جایگزینی فرهنگ تُرکی کردند و میکنند [ تُرکی زاسیون] اعراب هم با پی بردن به این هدف با رویگردانی خود از تُرکان عثمانی که در آن زمان جوامع عربی خاور میانه را در کنترل خود داشتند با فراهم شدن موقعیّت مناسب با کمک انگلیس آنها را از سرزمینهای خود بیرون انداختند، تُرکیّه امروز گرچه توان سیاسی آنرا ندارد، ولی نقش ایران را در زمان پهلوی 2 در رابطه با اعراب و کشور اسرائیل در خاورمیانه بازی میکند، با اسرائیل دشمن جهان عرب پیمانِ نظامی و قراردادهای سنگین دیگر را بسته هست، اسرائیل از طریق ترکیّه، ایران، عراق، سوریّه را کنترل میکند، سازمان اطلاعاتی اسرائیل و ترکیّه رابطه ای نزدیک و تنگاتنگ دارند، سازمان مخفی موصاد اسرائیل در دستگیری 1999 میلادی عبدالله اُکلان رهبر |پ. ک. ک،| کردستان ترکیّه نقش اساسی را داشته است، تنها روابط اقتصادی در سال 2005 بالغ بر 3 میلیارد دلار آمریکایی بوده است.

حتّی حکومتِ ترکیّه منافع مردم تُرکمن [کشور ترکمنستان]، را در مورد خرید و صدور انرژی زیر پا گذاشت و دستِ دوستی به روسیّه داد. از گذشتن لوله های مواد انرژی جمهوری آذربایجان از سرزمین آدربایجان ایران با مسافتی مناسب و هزینهء کم به بندر جیحان در دریای مدیترانه خودداری کرد و آنرا با مسافتی بسیار طولانی و با مخارج سنگین از سرزمین گُرجستان و در حدود 300 کیلومتر در کفِ دریای سیاه هدایت کرد. با انقلاب اسلامی 57 که "پیمانِ سیاسی و نظامی سنتو CENTO منحّل شد، ترکیّه سعی کرد با زیرکی با اتحّادی از کشورهای تازه تأسیس تُرک تبار ناحیّهء آسیای میانه و قفقاز آلترناتیوی ایجاد کند، که با پی بردن به سیاستِ شوم اقتصادی ترکیّه و آمریکا و در کسب منابع انرژی، با مخالفتِ بعضی از جوامع و حکومتهای همین کشورهای تُرک تبار روبروشد.

مردمانِ ایرانی غرب و جنوب غربی کشور [لُرها] که دشمن درجهء یک تُرک تبارانِ قاجار بودند که به اَشکال مختلفِ سیاسی و نظامی تا ریشه کن کردنِ کامل آنها پیش رفتند.

واقعیّتی هست که اگر از بخشی کوچک و مواردی خاصّ بگذریم، مردمانِ تُرک تبار در قرنِ 21 هنوز هم در دایرهء بسته ای با هم تباران و فرهنگهای خودی زیستن را با آمیزش با سایر ملیّتهای دیگر ترجیح میدهند و از آنجا که فرهنگِ آنها توانایی آسیمیلاسیون [Assimilation]، دیگر فرهنگها را ندارد، از پی دفع و نابودی آنها بر می آیند. این فرهنگ نابودی را از زمانِ مهاجرتِ آنها 1071 میلادی از آسیای میانه به طرف غرب و آسیای صغیر در مورد تمدّنهای باستانی: رومی، یونانی ها، و ایرانیان، بکار گرفتند، امروز هم تَرک تباران با همسایگان خود از جمله: در ناحیّهء قفقاز، با کشورهای فدراسیون روسیّه، با کُردهای ترکیّه، با کُردهای عراق، با کُردهای ایران، با ارمنستان، با کشور گرجستان، با کشور یونان، با کشور عربی سوریّه، با کشورهای بالکان، با کشور قبرس [که خطِّ مرزی بین قبرس تُرک نشین و یونانی نشین را "آتیلا" خونخوارترین مردِ جهان نامگذاری کرده اند، در صورتیکه آتیلا اصلأ تُرک تبار نیست]، و از هر سوی دیگر درگیری و مشکل دارند.

اگر ترس از ارتش روسیّه نباشد ارمنیانِ ناحیّهء کوهستانی قره باغ که در قلبِ جمهوری آذربایجانِ است یک شبه از روی زمین محو خواهند شد، ترکیّهء 1923 میلادی که 13,6 میلیون به اندازهء شهر استانبول امروز جمعیّت داشت، جایگاهِ ملّل گوناگونی[ کثیر الملله] و مذاهبِ چندی بوده است که نخبگان سیاسی آن زمان این کشور طبق قرارداد: لُوزانه [Lausanne] ژولای 1923 میلادی در مقابل جهان متعهّد شدند که حقوق ملیّتهای دیگر را به رسمیّت بشناسد، ولی بر اثر سیاست پراتیکِ تُرکان نه اینکه قسمتی از این سرزمین را بنام اقوام دیگر [ از جمله کُرد، کُرذستان] که در قرارداد صلح آگوست 1920Sevres حقّ برخورداری تشکیل حکومتی مستقل را برای کُردانِ ترکیّه به رسمیّت شناخته بود، نامگذاری نکردند، بلکه همهء این مردمان را یا از بین بردند و یا مجبور به فرار و در بدری کرده اند، که امروز فقط ملیّت تُرک تبار در این سرزمین باقی مانده است.

اگر بدقّت به جغرافیای سیاسی قفقاز و شمال غربی ایران نگاه شود، بخوبی پیداست که چگونه کشور ارمنستان[ ارمنیان] بین دو کشور جمهوری کوچکِ آذربایجان و کشور ترکیّه پرس میشود، همچنین کُردهای ایرانی و کُردهای تُرکیّه بین تُرکهای ایرانی و کشور ترکیّه در محاصره هست، که فقط منتظر زمان و فرصت مناسبی است که با از میان برداشتن مردمانِ ارمنیان و کُردها، به شیوهء گوناگون از جمله: قتل عام دسته جمعی ارمنیان در سالهای 1894 ، 1915 و 1916 میلادی در کویرها و بیابانهای خشکِ کشورهای عراق و سوریه، و سرکوب کامل حکومتِ مستقل ارمنیان1920 میلادی، یا با فراری دادنِ آنها، دیگر مرزی و مردمی، غیر خودی بین تُرک تباران نباشد، آنوقت هست که کشور تُرکیّه به دو آرزوی دیرینهء خود: 1- تک ملیّتی کردن کشور ترکیّه 2- دسترسی مستقیم بدونِ واسطه به دریاي مازندران رسیده است. همچنین آگوستِ 1922 میلادی به بخش یونانی نشین مستقل در سرزمین ترکیّه یورش بردند و یونانیانی که از میدانِ این کشتار جانِ سالم بدر بردند، در سپتامبر همان سال مجبور به فرار و تَرکِ سرزمین تُرکیّه شدند. سایر ملیّتهای دیگر ساکن تُرکیّه هم بدونِ اشتثنا به چنین سرنوشتی دچار شدند. آنوقت بیشرمانه و با افتخار تُرک تباری از ناحیّهء آدربایجان ایران در "سایتِ ایران گلوبال" آمار میدهد که ضریبِ ناهماهنگی در کشور ترکیّه0, 23 و مردم تُرک تبار این کشور بیش از 80% هستند در نتیجه یک ناسیون هِمگِن یا همگون هست، امّا اشاره نمیکند که این درصد بالا به قیمتِ از بین بردنِ و پاکسازی ملیّتهای دیگر بوده است.

بنا بر این اگر بر اساس دیدگاهِ قومی و قبیله ای به مسائل ملّی ایران پرداخته شود و بر همین مبنا ساختار سازی حکومتی برای تقسیم قدرتِ سیاسی اقدام شود، نمیتوان پیش بینی کرد که بین تُرکانِ آذری و کُردها در شمال غربی کشور و یا در خوزستان بین اقوام ایرانی و اقلیّتِ عرب، در جنوب شرقی بین استانهای فارسی تبار و بلوچ ها، در شمال در جنوب و شرقِ دریای مازندران بین فارس ها و ترُکمن ها چه اتفاقی خواهد افتاد.

3- Vertikale Situation ، روابط و شرایطِ عمودی:

در تاریخ و جامعهء گذشته و حالِ ایران بعد از تسلطِ اعراب به کرّات بصورت گفتاری و نوشتاری میشنویم و میخوانیم که سرزمین ایران سراي اقوام غیور و رشیدی بوده است که چه جهانگشایی ها که نکردند و چه پیروزی ها که نداشتند و چه مدالهای افتخاری که به بنا به گفتهء بعضی ها اغلب از ناحیّهء غربِ دریای مازندران و شمال غربی و قفقاز بدست آمده شده که بر گردنِ این گربهء صبور و قشنگ در سینه پر اسرار دورنگرای تودار آن، که شیرانِ سر و کوپالدار از آن هم حساب می بردند و میبرند و از او دستور کار و حرکت را میگیرند نیاویخته اند. چند گونگی قومی با چندگانگی فرهنگی در ایران را هم پیوسته به باغ و گُلستانی بهشتی تشبیه کرده اند و میکنند،

امّا امروز کسی هست بپرسد، که میوهء این باغستان و گلهای این گلستان و مدالهای ساختارهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی دست آوردِ این ملّت با اقوام گوناگونِ خود در گذشته تاکنون با بر زبان آوردنِ این همه مدح و ثنا و ستایش ها[ بویژه از یکی از این اقوام] اکنون کجا هستند ؟؟، در ساختار ولایت فقیه ناصر الدّین شاهی قاجار ایرانِ امروز ؟؟ در ماهیّت و این چنین پسامدرن سیاست پیشه کردنِ کنگرهء ملیّتهای ایرانِ فدرال ؟؟ در بحثهای قومی و ملّی بدون ساختار و بدونِ هیچگونه پشتوانه و واپسگرای امروزی بخشی از اقوام ایرانی ؟؟.

در باب عقب ماندگی چند گانهء کشور ایران از گذشته تاکنون بسیار سخن رانده اند و قلم به رشتهء تحریر درآمده است، امّا بر عکس بسیاری از دیدگهاها، بدرستی بر این فاکتور که وجود اقوام ناهمگون باعث عقب ماندگی در ایران بوده، تأکید نشده است. تنها با پایانِ دوران سیستمهای قبیله ای غیر ایرانی و با آغاز انقلاب مشروطیّت و شکل گیری حکومت متمرکز ملّی و ملّتِ واحدِ ایران، چندی از اقوام پیوسته تلاش در گریز از مرکز داشته و نه اینکه فقط حکومتِ وقت را در بازسازی و رشد و آباد کردن کشور یاری نکرده، بر عکس تا توانسته در فلج کردن نظم برنامه های آن و سنگ اندازی و چوب لای چرخ گذاشتن حرکت و تلاش مفیدِ دیگران هم شده اند و در شرایطی که حکومت مرکزی به هر دلیلی ناتوان و یا ملّتِ ایران درگیر فاجعه و یا مصیبتی طبیعی و یا سیاسی اجتماعی بوده است، از موقعیّت استفاده کرده و کوشش در از هم گسستن جغرافیای سیاسی کشور شده اند،بعد از جنگِ جهانی اوّل، ایجاد حکومتِ محلّی در آذربایجان و در ناحیّهء کردستان ایران درست بعد از جنگ جهانی دوّم که ملّت ایران از خستگی و بدبختی بر زمین افتاده بود، انقلاب 57 و جنبشهای استقلال طلبانهء بعضی ازاقوام مرزنشین کشور نمونه های بارز این ادعاست.

اکنون هم که رژیم ولایت فقیه رو به انحطاط هست، از هر کوی و برزن و از هر قلعه و بامی، پرچم قبیله ای حکومت و ملیّت هایی ساختگی بر افراشته میشود. امروز که بحثِ ملّی برای ساختن و پیدا کردنِ ارگان عمودی حکومت مرکزی در ایران مطرح میشود، تا همه زیر سقف آن قرار گیرند، با شعارهای تند و نسنجیده ای که از گوشه و کنار شنیده میشود و بویی از دموکراسی ندارد، اتحّاد برای جایگزین کرنِ دموکراسی، ساختن و آباد کردن، دست یابی به حقوق اجتماعی و سیاسی برابر برای شهروندانِ ایرانی نیست، بلکه هدف شاخه شاخه شدن و پیوستن تُرکهای ایران به تُرک تباران، و کُردها حتّی اگر هم قدمی باشد برای ایجاد کُردستانِ بزرگ، عربها به نفع جهانِ اعراب، بویژه کشورهای عربی ناحیّهء خلیج فارس، ترکمن ها برای پیوستن به تُرکمنستان، و بلوچها هم به قول خود استقلال و یکی شدن با بلوچهای پاکستان هست،

اگر امروز هم شعار حق تعیین سرنوشت و استقلال را در چهار چوب تمامیّت عرضی ایران سر میدهند، فقط برای زمانِ محدودی برای سهیم و شریک بودن در درآمدِ از منابع انرژی و نقتی ایران تا تمام شدنِ آن هست. اگر غیر از این تئوری ها باشد پس چرا این اقوام: کُرد، بلوچ، عرب، ترکمن،تُرکِ آذری، با کوله باری از: دموکراسی، با قوانین حقوق بشر، حق تعیین سرنوشت، استقلال، و جهتِ دست اتحّاد به سرزمینهای همدیگر هوایی پرواز میکنند نه زمینی تا با استانهای همسایهء و مرکزی یا به قول آنها ایرانی یا فارس تبار ستمگر تماسی نداشته باشند ؟؟. براستی این چنین پندارها و کردارهایی کودکانه نیست؟؟ اگر قرار هست که اقوام مرز نشین کشور، ایران را دموکراتیک بکنند، پس بیش از 65% ملّت ایران که ایرانی تبار و فارسی تبار هستند را از قلم انداخته اند؟؟ اگر هدف انشعاب و ویرانی نباشد و قرار باشد که پیکره ای دموکراتیک شود مگر نباید همهء اندامهای آن دموکراتیک باشد پس با چه روش و ابزاری میخواهند این 65% ستمگر با سرزمین ایران را دموکراتیک کنند ؟؟. پیشه کردن چنین افکار و اعمالی فقط تفرقه و جدایی هست،

امّا همانطور که مهار و زخمی کردن گربه ای ساده نیست، زخمی کردن و یا تجزیهء سرزمین گربه نشانِ ایران آنطور که بعضی ها در سر دارند کار ساده ای نیست و ملّت ایران هم از تسلطِ اعراب تاکنون از همیشه منجسم تر و پایدارتر هست و در خاورمیانه و در سطح گلوبال تنها و بی یار و یاور هم نیست و هرگز نخواهند گذاشت که ایران به سکوی تبلیغات منافع اقتصادی و پیشبرد سیاسی اهداف منطقه ای پان تُرکیسم تُرک تباران، کشورهای عربی خاورمیانه و ناحیّهء خلیج فارس، کشورهای تُرک تبار حاشیه نشین دریای مازندران، پاکستان، و اهدافِ کُردستانِ بزرگ کُرد تباران شود،

امروز زمانِ آن فرا رسیده که گفته شود: کسی اجازه ندارد و بر طبق قوانین بین المللی و قراردادهای بین کشورها جایز نیست که از سکوی سرزمین ایران کُردهای عراق و ترکیّه، ارمنیان، گرجیان، یونانی ها و یا یهودیان کشور اسرائیل و یا در درونِ ایران، تحت تعقیب تئوری و پراتیک قرار گیرند، هر کسی که قصد تبلیغ سیاستهای کشور ترکیّه و یا هر کشور و یا گروه بیگانه ای را در ایران دارد، بهتر آن هست که سرزمین ایران را تَرک و در هر کجای جهان که باشد باید پاسپورت و شناسنامهء ایرانی خود را تحویل دهد، شرایط لازم امروز ایران و هر کشوری، آرامش، امنیّت در فضایی دموکراتیک است، تا حکومتهای انتخابی مردمی بتوانند با آسودگی خاطر برای بهبود سطح زندگی و بالا بردنِ ارج ملّی کوشا باشند، ایران سرزمین تصویه حسابها و انتقام گیریها بیگانگان نیست، بلکه سرزمین صلح، اندیشه پردازی و زایش ارزشهای والای انسانی هست.

خواسته های قوم گرایی یا پارتیکولاریسم [Partikularismus]، در هر جامعه ای با هر سطح رشد عملی واپسگرایانه هست، بر خورداری از آموزش به زبانِ مادری و شکوفایی فرهنگ محلّی و منطقه ای و خود گردانی اداری خواسته هایی دموکراتیک هست که با جایگزینی دموکراسی و رعایت دیدگاهِ لیبرالیسم سیاسی بطور اتوماتیک جزء برنامهء سیاسی هر حکومتِ دموکراتیک و مردمی هست. تحقق این خواسته ها باعث شکوفایی و غنی تر شدنِ فرهنگ ملّی و تضمین قوی تر منافع ملّی یک کشور هست، که ایرانیان خود در این راه پیشقدم بوده اند و خواهند بود.

زیباترین و درخشانترین برگِ تاریخی اقوام ایرانی در این جغرافیای سیاسی، به ثمر رساندنِ انقلاب مشروطیّت و گرد همایی آنها از هرسو و گوشهء ایران در تهران بود که با انباشت گذاشتن دستهای خود بر یگدیگر به نشانهء اتحّاد ملّی و پیوندی ناگسستنی درختِ سبز صلح و آشتی قانون اساسی فرا قومی و فراقبیله را در زمینی بنام ایران کاشتند،

امروز را چه شده است که بازماندگان آنها بجای تیمار دادن آن، در غارت و چپاول، ریشه کن کردن و بر زمین افکندن با برگ برگ کردنِ این درختِ سبز بلند که نشاندگانِ آن آرزوی سر به فلک کشیدنش را در سینه و سر می پروراندند، این چنین بی تابی میکنند.

...ادامه دارد.

نوامبر| 2007| میلادی|

Nasser.karami@gmx.de

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.