رفتن به محتوای اصلی

تحقق تغييرات مثبت و كوچك در جمهوري اسلامي ممكن است اما
16.08.2013 - 11:14

1-    آیا به نظر شما انتخابات 92  رویداد مهم و نقطه عطفی در تحولات سیاسی ایران محسوب می شود و یا همانند سایر انتخابات، نمایشی سیاسی از سوی بیت رهبری بود؟ 

انتخابات 92 قطعا نقطه عطفي در تحولات سياسي كشور است همانطور كه انتخاب خامنه اي بعنوان رهبر ، هاشمي و خاتمي و احمدي نژاد بعنوان رييس جمهور ، نقطه عطفي در تحولات سياسي ايران محسوب مي شود.

ترديد اصلي در توانايي ايجاد تحول در زندگي روزمره و كاهش محدوديت هاي اعمال شده بر زندگي اجتماعي و سياسي ايرانيان توسط روحاني است كه اين موضوع تقريبا غير ممكن به نظر مي رسد.

مشكلات كشور بسيار عميق تر و پيچيده تر از آن است كه با انتخاب يك رييس جمهور حتي با افكار مترقي قابل حل باشد. در واقع پس از گذشت 34 سال از عمر جمهوري اسلامي مردم ايران همانند سال 57 در اين كه چه چيزي را نمي خواهند متفق القول هستند اما در مورد آنچه كه مي خواهند هيچ برنامه و ايده اي ندارند!

جامعه ايراني هنوز با فرهنگ دموكراسي فاصله بسيار دارد ، هر چند پرچمداران دموكراسي و آزادي حداقل 3 بار؛ در انقلاب مشروطيت ، قبل از كودتاي 28 مرداد و انقلاب سال 57  ؛ بذر آزادي را در كشور پاشيدند اما به دليل فاصله بسيار افكار عمومي با افكار آزادي خواهان و دموكراتها ، تمامي اين بذرها به سرعت خشكيده اند.

تزريق دموكراسي از بالا و با استفاده از قدرت بدون وجود بستر مناسب در جامعه نمي تواند منتهی به دموكراسي شود. نمونه اين چنين دموكراسي هايي را مي توان در عراق و افغانستان و حتي مصر ديد كه با شكست كامل مواجه شده اند.

جامعه دموكرات به خودي خود منجر به شكل گيري حكومت هاي دموكرات خواهد شد اما حكومت دموكرات نمي تواند جامعه دموكرات به بار آورد. 

2-    از دید شما آیا تحقق تغییرات مثبت کوچک در جمهوری اسلامی امکان پذیر است؟ فکر می کنید با رأی به تغییرات کوچک، مردم همچنان خواستار تغییرات اساسی در جامعه و زندگی خود هستند و این دو مکمل یکدیگرند؟ 

تحقق تغييرات مثبت و كوچك در جمهوري اسلامي ممكن است اما نمي توان اميد داشت كه چنين تغييراتي سبب ايجاد تحولات بزرگتر و اساسي تر شود و گذشته جمهوري اسلامي نيز اين موضوع را تاييد مي كند.

آغاز به كار دولت خاتمي كه توام با باز شدن فضاي سياسي در جامعه بود ، بسياري از اميدها به اصلاح جمهوري اسلامي  را در دلها زنده كرد اما همين تغييرات كوچك و اميدها ، به سرعت از طرف روحانيون حاكم سركوب شدند.

از سال 76 تا اوايل سال 79 تقريبا تمامي شعارهاي خاتمي با شكست مواجه شدند و اين در حالي بود كه حتي اكثريت مجلس حكومت در اختيار اصلاح طلبان قرار داشت.

در ارتباط با خواسته هاي مردم ، به نظر مي رسد كه براي اكثريت جامعه ، آزادي هاي اجتماعي و مسائل اقتصادي در اولويت بالاتري به نسبت آزادي هاي سياسي قرار دارند و اگر حكومت توانايي جوابگويي به اين خواست مردم را داشته باشد مي تواند اميدوار باشد كه تا سالهاي متمادي در قدرت باقي بماند!

شايد اين موضوع مورد انتقاد برخي از خوانندگان محترم  قرار بگيرد كه اگر مردم به دنبال آزادي هاي اجتماعي و اولويت هاي اقتصادي بودند ، انقلاب 57 صورت نمي گرفت! در اين ارتباط ، تكرار اين موضوع لازم به نظر مي رسد كه مردم همان زمان نيز مانند مردم امروز نمي دانستند كه چه مي خواهند.

3-    با توجه به حمایت هاشمی رفسنجانی و خاتمی از حسن روحانی، وضعیت اصلاح طلبان درون حکومت در داخل ایران چگونه خواهد شد و در این شرایط اپوزیسیون سکولار- دمکرات چه موضعی را باید اتخاذ نماید؟

جناح هاي جمهوري اسلامي كه در ابتدا به جناح چپ و راست موسوم بودند و از انتخابات سال 76 طيف وسيعي از جناح چپ حكومت به اصلاح طلبان تغيير نام دادند ، به گفته خود خامنه اي همانند بالهاي جمهوري اسلامي هستند ، بنابر اين با به قدرت رسيدن هيچ كدام از اين جناح ها نمي توان انتظار تحول خاصي در زندگي مردم داشت.

در طي 34 سال از عمر حكومت اسلامي هر كدام از جناح ها به تناوب به قدرت رسيده اند و كارنامه كاملا روشني نيز دارند.

موسوي اردبيلي ، يوسف صانعي ، بهزاد نبوي ، موسوي خوئيني ها ، سعيد حجاريان و ... در دوره هايي از حكومت اسلامي در راس قدرت بودند و مي توان با مراجعه به عملكرد آنها ، اعتقاد و باور آنها به آزادی و دموکراسی را سنجید!

تلاش اصلاح طلبان تنها براي سهم خواهي از قدرت سياسي است كه براي ايجاد آن كوشيده اند ، نه تامين آزادي و دموكراسي براي مردم.

در ارتباط با حمايت هاشمي و خاتمي از روحاني مي توان بصورت خلاصه به موارد زير اشاره كرد.

از آنجا كه پروژه تخريب هاشمي در دوران اصلاحات كليد خورده است نمي توان حمايت هاشمي از روحاني را به حساب حمايت از اصلاح طلبان گذاشت. هاشمي دغدغه هاي شخصي خود را دارد اما چون منافع خود را تنها در همصدايي با مردم مي بيند با طرح شعارهايي كه خواست مردم در آنها نهفته است سعي در جلب افكار عمومي و قدرت نمايي در مقابل منتقدان خود دارد.

خاتمي نيز عملا راه خود را از اصلاح طلبان واقعي در جريان مسائل پيش آمده در مجلس ششم جدا كرد و آنها را در مقابل حكومت تنها گذاشت.

خاتمي مي كوشد بعنوان يك رييس جمهور پيشين ، در جمهوري اسلامي به حيات سياسي خود ادامه دهد و منافع همفكران خود را تامين كند. او بهتر از هر كس ديگر مي داند كه نمي توان در حكومت ولايت فقيه كوچكترين تغييري را ايجاد كرد اما تنها راه مطرح كردن خود را تكرار حرف هاي می بیند كه از آمال جوانان ايران بر مي خيزد.

در واقع ازعوامل اصلي تحديد آزادي و دموكراسي در ايران ؛ حتي بيش از اصولگرايان و شخص ولي فقيه ؛ مي توان به هاشمي و خاتمي اشاره كرد كه با طرح مسائل انحرافي ، سبب تشتت افكار عمومي جامعه در به ثمر رسيدن مبارزات آنها مي شوند.

وظيفه امروز اپوزيسيون سكولار – دموكرات سنگين تر از قبل نيز هست و بايد با قدرت و شدت بيشتري صداي مردم ايران را به گوش جهانيان برسانند.

حكومت اسلامي شايد بتواند با تغيير اسامي كشورهاي غربي و آمريكا را براي مدت محدودي فريب بدهد اما شناخت اپوزيسيون از رفتار و استراتژي هميشگي حكومت و شناساندن آن به جهانيان مي تواند در به بن بست رسيدن ر‍ژيم اسلامي كاملا موثر باشد.

4-    اصلاح طلبان بیرون حکومت و از جمله اصلاح طلبانی که از حاکمیت به بیرون پرتاب شده و در خارج از ایران به سر می برند در شرایط سخت تصمیم گیری قرار گرفته اند؛ به نظر شما، انتخاب روحانی به معنی شکست اصلاح طلبان و اصلاح طلبی در نظام جمهوری اسلامی است؟ 

اصلاح طلبان طرد شده حاكميت چه در داخل كشور و چه تبعيد شدگان ، اگر هنوز به اصلاح حكومت اسلامي معتقد هستند يا بسيار خوش باورند و يا تنها قصد فريب ايرانيان خارج از كشور را دارند.

امكان اصلاح حكومت اسلامي و يا هر ديكتاتوري ديني ديگري ممكن نيست.

اختلاط ناميمون دين و سياست بدون ترديد به ديكتاتوري خواهد انجاميد و اين تنها مختص دين اسلام نيست.

راه آزادي ايران فرهنگ سازي در بستر جامعه است. افزايش آگاهي مردم سبب شكل گيري احزاب سياسي خواهد شد كه پيگر مطالبات جامعه خواهند بود.

در يك جامعه دموكرات بايد حقوق همه طيف هاي سياسي و اجتماعي و قومي و مذهبي رعايت شود و در چنين فضايي احزاب اسلامگرا و حتي اسلامگرايان افراطي با بهره مندي از منابع مالي فراوان ( كه در بسياري مواقع اين منابع مالي از ناآگاهي مردم تامين مي شود ) به فعاليت هاي وسيع خود ادامه خواهند داد و با سوء استفاده از نام دموكراسي و آزادي ، با جلب آرا عمومي ، قدرت را در اختيار خواهند گرفت و در نهايت جامعه را با افكار مذهبي به سمت ديكتاتوري سوق خواهند داد همانند تركيه و مصر و عراق.

در صورت ممانعت از فعاليت اسلامگرايان و افراطيون اسلامي ، آنها به سمت خشونت و ترويج خشونت در جامعه براي رسيدن به مطامع خود خواهند رفت و از اين طريق دموكراسي و آزادي مردم را تهديد خواهند كرد.

تنها يك جامعه آگاه و پويا و غير ديني مي تواند ضامن شكل گيري دموكراسي و آزادي و بقاي آن باشد. مبارزه با خرافات ديني و عقايدي كه در لفافه مذهب ، قبول ديكتاتوري در جامعه را براي مردم آسان مي كند مهمترين وظيفه ملي تمامي انسانهاي آگاه است.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.