رفتن به محتوای اصلی

دردِ دلی‌ کوتاه در جواب نامه سر گشاده به جامعه بهایی
02.02.2012 - 04:44
  • وندادِ عزیز بی‌نهایت از اینکه درد دلی‌ با جامعه بهایی داشتید خوشحال و ممنونم، چرا که این صحبتِ خیلی‌ از دوستان است که تا به حال به رویِ هیچ کاغذی ثبت نشده بود،
     یادم میاد زمانی‌ که من خودم یک نوجوان بودم و تحتِ تأثیرِ بسیاری از دوستانی که نه تنها دینِ بهائی بلکه به خداوند هم اعتقادی نداشتند،قرار گرفتم و همیشه این تصور در ذهنم مرا به خود مشغول میکرد که آیا اهدافِ جامعه بهایی به کمال خود خواهد رسید یا اینکه مثلِ شمعی افسرده آینده ا ی تاریک را در انتظار خواهد داشت، در آن زمان تمامی‌ تلاشِ من پیرامونِ اساس اعتقاداتِ بهایی می‌چرخید
    ..

    دیانتِ بهائی یا هر دین و آئینِ دیگری از پایه و اساسی‌ مشترک پیروی می‌کند در نزدِ ما بهاییان دین یکیست تغیری در آن حاصل نشده بلکه تکامل یافته، همچنان که دامنه اختراعأت و اکتشافات وسعت یافته، مثلا در ابتدا بشر از حیوانات برایِ حمل و نقل استفاده میکرد اما به مرور قادر به ساختِ ماشین و هواپیما و اکنون صفینه‌هایِ بسیار مجهز و پیشرفته حاصلِ تلاش و همفکری و همکاری بشر، در حالِ استفاده می‌باشد، به همان میزان میتوانیم به قوانین و مقرراتِ دیانت بهایی امیدوار باشیم که به نسبتِ ادیان قبل به میزانِ قابلِ توجّهی روش و راهنمائی‌هایِ مفید برای دستیابی به وصول و حصولِ صلح در جهان را داراست، ۲ نماینده بهایی سازمانِ مل متحد عضویت دارند، که جایِ بسی‌ خوشحالیست، زیرا که اهدافِ جامعه بهائی جهانیست و اختصاص به کشوری خاص ندارد، و به دلیلِ عدمِ دخالت در سیاست هیچگاه از هیچ گروه و حزبی سیاسی پشتیبانی‌ نکرده و نمیکند زیرا تجربه نشان داده که گروه‌ها اهدافشان تحتِ تأثیرِ افراد متغیر میگردد و اساسِ حقیقت در پشتِ پرده متزلزل خواهد گشت.
    ..
    دلم می‌خواهد کمی‌ با تو راحت تر گفتگو کنم، یادم میاید که در مدرسه شاگردِ رشته ریاضی‌ بودم و آرزویم این بود که در رشته معماری و دکوراسیون تحصیل کنم و مطمئنم که متونی احساسِ من را برایِ رسیدن به این هدف درک کنی‌، من در دانشگاهِ صنعتی اصفهان قبول شدم، باِ شور و شوقِ فراوان، مدارکم را برداشته به دانشگاه رفتم، زمانی‌ که در راهرو دانشگاه بدنبالِ دفتر مخصوصِ ثبتِ نام میگشتم آنقدر از وجودِ خودم مسرور بودم که احساس می‌کردم هیچ نیرویی نمی‌تواند این سبکبالی را از من گرفته و پایِ من را به رویِ زمین محکم کند. اما این احساس غلط بود چون خانمی که مسئول آن دفتر بود و اتفاقا بهایی هم بود به محضِ دیدنِ من چهرش در هم رفت و از من پرسید برایِ ثبتِ نام امدی، گفتم اره، گفت امروز صبح بخشنامهٔ آمده مبنی بر اخراجِ تمام دانشجویانِ بهایی از دانشگاه، و عدمِ ثبتِ نامِ بهاییان در دانشگاه، با شنیدن این صحبت خودم را نه تنها سبکبال بلکه سنگین تر از کوه حس کردم دیواری از میلهایِ آهنین مثلِ قفسی وجودم را به دام انداخت و تمامِ راه‌ها به رویم بسته شد، این حالت تنها برایِ من نبود به همه عزیزانِ بهائی که در دانشگاه مشغولِ تحصیل بودند یا می‌خواستند واردِ دانشگاه بشن همین احساس دست داد، اما وندادِ عزیز، ورما اعتراض نکردیم، تظاهرات هم نکردیم، به خیابانها هم نریختیم، تنها آب شدیم و فقط فریادی از ته دل کشیدیم و به انتظار نشستیم، آنچه تو امروز میبینی‌ همان فریادِ خامشِ ۳۳ ساله ماست که به تکامل رسیدست، بعد از شاید بگویم ۱۳ سال خبرِ دانشگاه‌هایِ مکاتبه آی‌ که به تلاشِ معهد علی‌ برایِ دانشجویانِ بهایی که در آرزوها شون پژمرده شده بودند رسید، هنوز کسی‌ باور نمیکرد که امکان داشته باشد که بشه به آن شکل در دانشگاهی خارج از کشور ثبتِ نام کرد و مدرکی‌ گرفت، به مشکلاتی که در راهِ تحصیل در این دانشگاه وجود داشت و همواره وجود داره، اصلا اشاره نمیکنم چون نه تو میتوانی‌ باور کنی‌ و نه در این مقاله میگنجد،،
    ..برایِ کوتاه کردنِ مقاله من شرحِ مختصری از اصول و اهدافِ جامعه بهائی رو برات مینویسم، و می‌دونم که خودت خیلی‌ بهتر از من میتونی‌ در کامل کردنِ تحقیقات کوشش کنی‌:.
    مهمترین هدفِ دیانتِ بهائی وحدتِ عالمِ انسانی‌ هست و این فقط بوسیله تعالیمِ دیانتِ بهائی به انجام خواهد رسید، در این راستا می‌تونیم به تساوی حقوقِ زنان و مردان، ترکِ تعصبات(نژادی، مذهبی‌، لسانی، وطنی، رنگ و پوست ،،،)،تعدیلِ معیشت، دین باید مطابقِ علم و عقل پیش برود، عدمِ مداخله در امورِ سیاسیه، ضرورتِ تعلیم و تربیتِ کودکان و نوجوانان،،،،. 
  • آئين بهائی پيروان خويش را به تحرّی وجستجوی حقيقت مکلّف می دارد . هر نوع تعصّبات و خرافات را مذموم و مردود می شمارد . مقصد از دين را ترويج محبّت و وداد می داند . دين و علم را اصولاً موافق و مطابق يکديگرمی بيند . دين را سبب اعظم جهت صلح عالم و ترقّی منظّم جامعه بنی آدم می شمارد .
    آئين بهائی واضحاً به تساوی مجال و مزايا و حقوق زن و مرد معتقد است . بر تعليم اجباری تاکيد می نهد ، افراط وتفريط در فقر و ثروت را از ميان بر می دارد ، کشيش و طبقه روحانی حرفه‌ای ندارد ، بردگی را ممنوع و رياضت و دريوزگی و رهبانيّت را مردود می شمرد ، تعدّد زوجات را جايز نمی شمارد ،طلاق را مذموم می داند ، لزوم اطاعت تامّ را از حکومت متبوع به تأکيد تأييد می کند ، شغل و کار را که با روح خدمت همراه باشد عين عبادت می شمرد ، انتخاب يا اختراع يک زبان عمومیبين المللی را سفارش می کند و کيفيّات کلّی مؤسّساتی را که بايد ضامن تحقّق و استمرار صلح عمومی باشند معيّن می سازد .. 

    بايد دانست که آئين بهائی که اين نظم بديع خادم و حافظ و مروّج آن است آئينی است آسمانی و جهانی وغير سياسی و غير حزبی و کاملاً مخالف با هر سياست و مرامیاست که نژادی را يا طبقه و کشوری را بالاتر از ديگری شمارد ،آئين بهائی کشيش و آخوند و طبقه روحانی حرفه‌ای و يا مراسم
    و شعائر تقليدی اضافی ندارد و حوائج مادّيش فقط و فقط ازطريق تبرّعات پيروان معتقدش مرتفع می شود . آنان که بآئين بهائی گرويده اند مطيع حکومت و دوستدار قلبی وطن و هموارهدر انديشه ترويج مصالح کشور خويشند ولی در عين حال عالم انسانی را جامعه‌ای واحد می بينند و بترويج مصالح عمومي ش تعلّق کامل مبذول می دارند و هر مصلحت خصوصی را چه شخصی يا منطقه‌ای يا ملّی باشد بيدرنگ مادون و تابع مصالح کلّی عالم انسانی می شمارند و می دانند که در چنين جهانی که مردم و ملّتهايش شديداً بيکديگر وابسته و محتاجند مصالح جزءدر حفظ و رعايت مصالح کلّ حاصل می شود و اگر منفعتعمومی هيأت عالم انسانی زير پا نهاده شود هيچ يک از اجزاءمرکّبه آن نيز خير نخواهد ديد ... بايد دانست که آئين بهائی که اين نظم بديع خادم و حافظ و مروّج آن است آئينی است آسمانی و جهانی وغير سياسی و غير حزبی و کاملاً مخالف با هر سياست و مرامیاست که نژادی را يا طبقه و کشوری را بالاتر از ديگری شمارد ،آئين بهائی کشيش و آخوند و طبقه روحانی حرفه‌ای و يا مراسم و شعائر تقليدی اضافی ندارد و حوائج مادّيش فقط و فقط ازطريق تبرّعات پيروان معتقدش مرتفع می شود .
     آنان که بآئين بهائی گرويده اند مطيع حکومت و دوستدار قلبی وطن و هموارهدر انديشه ترويج مصالح کشور خويشند ولی در عين حال عالم انسانی را جامعه‌ای واحد می بينند و بترويج مصالح عموميش تعلّق کامل مبذول می دارند و هر مصلحت خصوصی را چه شخصی يا منطقه‌ای يا ملّی باشد بيدرنگ مادون و تابع مصالحکلّی عالم انسانی می شمارند و می دانند که در چنين جهانی که مردم و ملّتهايش شديداً بيکديگر وابسته و محتاجند مصالح جزءدر حفظ و رعايت مصالح کلّ حاصل می شود و اگر منفعتعمومی هيأت عالم انسانی زير پا نهاده شود هيچ يک از اجزاءمرکّبه آن نيز خير نخواهد ديد ... ( اقتباس از کتاب ندایِ بهائی صفحه ۹)
     
    وندادِ عزیز انشا‌الله با همکاری و همیاری تمامِ مردمِ جهان، جهانی‌ دیگر خواهیم ساخت، جهانی‌ فاقدِ مشقتها و جنگ‌ها و تنفر و خشونت، جهانی‌ سرشار از دوستی‌ و مهربانی و محبت !

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.