کسی برای مادرت پیراهن دوخته بود، بیآنکه بداند او مادر توست و گرمی نگاهش بیشتر از خود او وزن دارد، چندانکه در هیچ پیراهنی نمیگنجد. مادرت را آیا هرگز پیراهنی بر تن بود؟ مادرت از مادرش نیز این نمیداند، اما خوب یادش هست، پدرت پیراهنی کهنه بر تن داشت در شبی که نمیبایست میآمد.
آمدی، خوب، جایت خوش! ولی اینجا خود قبلاً جای یکی دیگر بود، یکی که جایش را از دیگرِ دیگرِ... دیگری به عاریت گرفته بود. آمدنهایت خوش باد، نازنین! به! به! چه پیراهنی با توست! چه کسی، چه کسی این را برای تن تو دوخته است؟!
اِه، اِه، اِه... دستهای من در آستین تو چه میکند؟! این آستین، آری همین آستین تو شاید از آنِ بیشمار دستهایی چون دست من است؛ منی که پیراهنم را بر شاخ تمام بادهای دنیایی بیدرخت آویختهام و برهنه اینک در این صفحه پیش روی تو راه می روم.
خدای را نه، خیاط بیدست را که ما را دست انداخته است! مایی که بیپیراهن هم شاید توانمان بود انسان باشیم.
کسی برای مادرت پیراهن دوخته بود... پدرت پیراهنی کهنه بر تن داشت... پیراهنی نیز برای تو دوخته شده است... دستهای من در آستین توست... تویی که در پیراهن شاید هرگز خود تو نخواهی بود.
***
این زن، این بانو، این مادر، زمانی همه دغدغهاش این بود که روزی مادر شود، با مردی و فرزندی و خانه و کاشانهای؛ اینک اما فرزندانش را باید خانهای و همسری باشد، فرزندان فرزندانش را نیز.
این مرد، این آقا، این پدر، زمانی با زنی برای بقای خود معنایی و یادگاری میجست، آرزوهای کوچکی در سر داشت، اینک اما اگر تمام زمین را به نامش بنویسی، باز سودای سیارهای دیگرش در سر است.
دغدغه، دغدغه، دغدغههای جاودانی جاوید. هه! تو باز از قدم برداشتن روی زمین شرمگینی؟!
***
«قرن پدرم قرن نفرت، قرن بیرحمی، قرن تلاش برای جستجوهای بیهوده، فرزندم»، پدری میگوید. «من از قرن شرمم، قرن ترا همه دریچههای امید گشوده باد!»
***
تنها نشسته بودم. آمد. گرفته بود. گرفتگیهایم را در لیوانی به او تعارف کردم. خندید. دیدم خندهاش با دلم خیلی ایاغ مینماید. من هم خندیدم. در حین خندیدن به خاطرم خطور کرد چیزی بپرسم. خیالم را خواند و پیش از پرسیدنم پرسید:" ... آدمی؟!... هستی؟!"
...اینگونه شد که او با بیزمانی رفت و من همپای عقربههای همه ساعتهای عالم بر صلیب آویزانم.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید