رفتن به محتوای اصلی

کسانی نا توانی سیاسی خود را با شمشیر کوروش جبران می کنند!
04.11.2008 - 10:00

ناصر مستشار

کوروش بزرگ را کوچک نکنیم!

سر سخن من با کسانی است که در حال حاضر ناتوانی های سیاسی کنونی خود را می خواهند با توانائی های کوروش جبران نمایند و شمشیر وقدرت اورا به رخ دیگران می کشند به انساندوستی او وقعی نمی گذارند! در این روزها که مصدقی بودن تنها نشانه ملی بودن است و ایرانی بودن تنها به ستایش از کوروش ختم می شود را من به نقد کشیده ام.بگذاریم تا کوروش بقول محمد رضاشاه پهلوی در پاسارگارد راحت بخوابد و ما اکنون به دمکراسی و حقوق بشر نظری و عملی بپردازیم! سرسخن من با آنهائی است که از شکوه کوروش برای خود افتخار تو خالی فراهم می کنند و حتی گاهی از کوروش برای برنامه های نژاد پرستانه خود هزینه می نمایند!آقای جمال من خود بخوبی اشاره کرده ام که در طول تاریخ هیچ جنگی بدون خونریزی نبوده است و نخواهد بود و این امر همه ملیت ها را در برگیرد!همه در راه اجرای قوانین انسانی و اولین اعلامیه حقوق بشر تلاش داشته باشیم نه قلمرو بزرگ و شکوه و جلالی که در طول تاریخ اختلاف آفریده است!

آقاجمال روی سخن من با آن دسته ائی است که زیر تبلیغات برای کوروش خود را مخفی می کنند و از کوروش به شکل ابزاری استفاده می کنند! برای مثال وقتی شاه در جشن های 2500 ساله خواست کوروش را به جهانیان بزرگ معرفی نماید ، بعلت اینکه ایران از دمکراسی لازم برخوردار نبود و در خارج کشور بیشتر دانشجویان و روزنامه نگاران از شاه بخاطر فقدان آزادی و زندانی سیاسی محکوم می کردند بنابراین پروژه شاه نیز در معرفی ایران با ستان به شکست انجامید و او نتوانست کوروش را در دلهای مردم ایران جای دهد چون شاه نزد مردم بیگانه شده بود.دیگر طوری شده بود که شاه حتی هرچیز خوبی را تشویق می کرد مردم خوششان نمی آمد! اینک نیز بعضی از گروه های سیاسی همین وضعیت را دارند!اما در باره جرج بوش باید بگویم اگر او هنگام پیروزی بر صدام که اکثریت مردم عراق در شادی بسر می بردند می توانست پروژه آزادی و برقرار دمکراسی عراق را بطور احسن به اجرا در آورد تا آنجائیکه عراق به یک نمونه موفق در خاورمیانه تبدیل شود حتما جرج بوش هم به رهبر آزادیبخش تبدیل می شد. اگر یادتان باشد آنروزها بخش اعظمی از روشنفکران ایرانی بدنبال تشویق حمله امریکا برای سزنگونی رژیم اسلامی در ایران بودند اما وقتی پروژه عراق شکست بیشتر روشنفکران ایرانی نیز از فکر حمله نظامی صرف نظر نمودند اما وقتی خدمت انسانی شخصیتی مانند کوروش توانسته است در دین قوم بعنوان یک پیامبر محسوب شود حتما کوروش عظمت داشته است!

جمال

کوروش بزرگ را کوچک نکنیم!

آقای مستشار من در کامنت قبلی خود مطلبی را فراموش کردم که‌ به‌ درک بیشتر در رابطه‌ با مقاله‌ شما کمک میکند من بار دیگر با کامنت شما قانع نشدم چون شما با صراحت اعلام داشته‌اید کوروش 2 جنبه‌ دارد یکی جنبه‌ی جنگ و کشتار و خون ریزی و جنبه‌ی دیگر جنبه‌ی آذادیبخش بودن کوروش را بیان داشته‌اید

حال به‌ مثل من توجه‌ کنید.

من کوروش را با بوش و جنگ عراق مقایسه‌ میکنم بوش به‌ عراق حمله‌ کرد به‌ افغانستان حمله‌ کرد و این 2 کشور به‌ راحتی به‌ اشغال بوش در آمد و کردها در عراق بوش و آمریکا را ناجی و آزادیبخش میدانند که‌ آنها را از دست صدام نجات داد همانطور که‌ شما بدرست یا نادرست اظهار میدارید کوروش یهودیان را از دست بخت النصر و بابل نجات داد آیا بوش به‌ زعم نجات کردها از دست صدام دمکرات و آزادیخواه بود ؟ آیا نیروی نظامی بوش و آمریکا یک نیروی آزادیبخش بود در عراق ؟ پس بنا بر این فکر نکنید که‌ تمام سرزمینهائی که‌ کورش با صبعیت و جنایت اشغال کرد مردم آن سرزمینها با دسته‌ گل به‌ پیشواز کورش رفتند بلکه‌ کوروش نیز مانند بوش با جنایات و کشتار این سرزمینها را به‌ تصرف در آورد .

و هیچ جنبه‌ی آذادیبخشی در جنایات کورش نیست همانطور که‌ در کامنت قبلی اظهار داشتم کوروش نیز یک جنایتکار جنگی بود که‌ در 2500 سال پیش با کشتار و جنایات سرزمینها را تصرف میکرده‌

آقای ناصر مستشار ای کاش این مقاله‌ را هرگز نمی نوشتید . شـما با این نوشته‌ تمام نوشته‌های دیگرتان را نیز زیر سوأل بردید . آقای مستشار فقط به‌ این جمله‌ خودتان نگاه کنید و خود در مورد آن به‌ قضاوت بنشینید این یک جمله‌ کل مطلب شما را در این نوشته‌ فرموله‌ میکند

جمله‌ آقای ناصر مستشار .

.اگر پادشاهی فاتح بود ، طبعا سرزمینهائی را که فتح می کرد مطمئنا با رهبری وفنونی ماهرانه توانست همه جنگ هایش را به سیاق همه نبرد های جهان لابد باخونریزی به پیروزی برساند. اما کوروش از جانب دیگر پادشاهی آزادیبخش بود.

دوست عزیز شما قبل از نوشتن این جمله‌ که‌ کل مطلب شما را در این نوشته‌ فرمله‌ میکرد یک کم بیشتر تعمق میکردید بهتر بود اگر یک فرمانروا یا امپراطور سرزمینی را اشغال میکند با جنگ و کشتار و خون ریزی چگونه‌ میتوانید صفت آذادیبخش را نثار آن کنید ؟ امپراطوری کورش و داریوش منحصر به‌ بابل نبوده‌ بلکه‌ سرزمینهای وسیعتری را در بر میگرفته‌ و تصرف این سرزمینهای وسیع بر خلاف تفکر پان ایرانیستهای تمامیت خواه با کشتار و جنگ و صبعیت انجام گرفته‌ تمام آنچه‌ که‌ به‌ کورش نصبت میدهند در مورد قوم یهود اولأ بر درستی و نادرستی آن باید شک کرد درثانی همانطور که‌ عرض کردم قوم بابل تنها قومی نبوده‌ که‌ کورش در زمان خود با آنها روبرو بوده‌ کورش نیز مانند تمام امپراطورهائی که‌ در زندگی خود کشور گشائی کردند مثل ، تیمور، چنگیز، هلاکو،پطرکبیر،ناپلئون ،اسکندر ، عـمر ،هتلر جنایتکاری بوده‌ اگر امروز در قید حیات میبود میبایست مثل صدام و ملوشویچ در یک دادگاه بین المللی به‌ محاکمه‌ کشیده‌ میشد و به‌ جرم جنایت علیه‌ بشریت طناب دار گردنش میکردند و لوحه‌ کورش نیز هیچ کس بر درستی یا نادرستی آن که‌ متعلق به‌ یک جنایتکار جنگی بوده‌ باشد نمیتواند نظر دهد کورش دست کمی از داریوش نداشته‌ که‌ در سنگ نبشته‌ بیستون جنایات جنگی خود را بر دل کوه‌ حک کرده‌

هرمس

اسلامگرایان، ایرانیان را شرمسارتاریخ ساختند

با سپاس از آقای توکلی برای نگاشتن این خاطرات من پیشنهادم به شما و به سایت ایران گلوبال این است که، در یکی از سه شنبه ها مبحث تالار گفتگوی ایران گلوبال را به بحث بهائیت و بهائیان در ایران اختصاص دهید و از دوستان بهائی بخواهید که در این روز به عنوان سخنران در آن شرکت کنند، تا هم به تشریح دیانت خود بپردازند و هم شنوندگان پرسش های خود را مطرح کنند. به نظرم بسیاری از ما در این موضوع نیز دچار یک دوقطبی یا دوگانگی کاذب هستیم.

یا بهائیان آدمیان بسیار خوبی هستند و یا بهائیان به هزار اتهام سخیف و بی بنیاد محکومند. نه درک درستی از نقش و تاثیر این هموطنان در عصر مشروطیت و دوران باب وجود دارد؛ نه آگاهی درست و دقیقی از آئین بهائی در میان اکثر ما؛ تلاقی گاه به اصطلاح اطلاعات ما نیز بیشتر مخرج مشترک همان یاوه گویی هایی است که حکومت تبلیغ می کند. از این هم که بگذریم، بر سایت ایران گلوبال که به صدای آنانی بدل گشته است که از تبعیض، محرومیت، و در یک کلام از در "اقلیت بودن یا شمارده شدن" در رنجند، فرض است که با توجه به موضوع تصویب قانون اسلامی جدید، که در آن مجازات ارتداد اعدام دانسته شده است؛ و با توجه به فشارهای جدید و فزاینده بر جامعه بهائی، چنین بحثی را سازماندهی کند و گامی در جهت روشنگری و توجه بیشتر به مساله جامعه بهائی در ایران بردارد. نوشتن این خاطرات بی تردید کار پسندیده و به حقی است اما برگذار کردن شبی به نام بهائیت و با حضور دوستان بهائی، به نظر من، موضوعی است که ایران گلوبال می تواند و لازم است حق مطلب را درباره آن ادا کند. این از این جهت هم مهم است که بهائیان تنها توسط حکومت انکار، و متهم دانسته نمی شوند، بلکه در میان جنبش روشنفکری و فعالان سیاسی و اجتماعی ما نیز، برداشت و درک درستی نسبت به این دین و جود ندارد. این واقعیتی است که همین نوشته آن دوست که این دیانت را به ادیان ابراهیمی بسته است و بعد به همین خاطر خط بطلان بر آن کشیده است، بر آن مهر تائید می زند. دفاع از جامعه بهائی ایران وظیفه هر انسانی است که به حقوق بشر باور دارد. اما صحبت کردن از جامعه بهائی و این که بهائیان چه می گویند، برخورد با موضوع بهائیان چونان بهائیان است. ایران گلوبال با این کار شاید بتواند یاری کند که گفت و گوی میان جامعه ایران و هموطنان بهائی اش سر بگیرد و این دیوار سکوت که هر آجرش از دروغ و ناراستی است شکسته شود. امیدوارم که ایران گلوبال و شما آقای توکلی در یکی دو هفته آینده این شب را برگزار کنید. با سپاس

بهروز ستوده

اسلامگرایان، ایرانیان را شرمسارتاریخ ساختند

 اقلیت های دینی درایران و بویژه بهائیان ، ارامنه ، کلیمی ها و زرتشتی ها در رواج دادن تجدد و تمدن در میان ایرانیان نقش برجسته ای در تاریخ این سرزمین داشته اند . ارتباط این اقلیت ها با دنیای خارج که همیشه از جانب حکومت گران و حتی روشنفکران و گروههای سیاسی ایران بدیده شک وتردید به آنان نگریسته شده ، موجب نوآوری آنان در زمینه های علمی و صنعتی و فرهنگی و هنری در جامعه ایران بوده است .

اقلیت های دینی درایران و بویژه بهائیان ، ارامنه ، کلیمی ها و زرتشتی ها در رواج دادن تجدد و تمدن در میان ایرانیان نقش برجسته ای در تاریخ این سرزمین داشته اند . ارتباط این اقلیت ها با دنیای خارج که همیشه از جانب حکومت گران و حتی روشنفکران و گروههای سیاسی ایران بدیده شک وتردید به آنان نگریسته شده ، موجب نوآوری آنان در زمینه های علمی و صنعتی و فرهنگی و هنری در جامعه ایران بوده است .

علت اینهمه کینه و تنفر آخونده نسبت به بهائیان به این خاطراست که پایه گذاران و رهبران اولیه آنان از درون مجتهدین و علمای شیعه برخاسته اند و بعد هم مدعی شده اند که محمد علی باب شیرازی همان امام زمان و مهدی موعودی بوده است که شیعیان در انتظار ظهورش بسر می برند . بدین ترتیب بهائیان قصد تخته کردن دکان مفتخوری و بساط شیادی و ریاکاری آخوندها را داشته اند

ظلم و ستمی که در طی 150 سال گذشته بر بهائیان ایران روا داشته شده ، بر هیچیک از اقلیت های دینی ایران نشده است . حتی شخصیت اصلاح گری مانند میرزاتقی خان امیر کبیر نیز از روی تعصب و جهالت شیعه گری ، در قلع و قمع و کشتار جنبش بابیه که در زمان خود جنبشی مترقی بوده است با ناصر الدین شاه قاجار همدست می شود که در کنار خدماتش به ایران ، این نقطه سیاه "بابی کُشی" که در زمان صدارت اواتفاق است را هم نباید از یاد برد . دفاع از اقلیت ها ی دینی ایران و تلاش برای بررسمیت شناخته شدن آئیین بهائیان باید به بخش تفکیک ناپذیر جنبش ملی آزادیخواهانه و حقوق بشری مردم ایران تبدیل گردد. دفاع از هموطنان بهائی باید به یکی از شاخص های اصلاح طلبی در ایران تبدیل شود تا هر ریاکار قدرت طلبی بیهوده وعده های سرخرمن به مردم محروم و درمانده ایران ندهد .

کامران

خاطره ای از یک دوست بهایی که طرفدار فلسطینی ها بود!

اقای توکلی روز بخیر> جریان های مذهبی و اید ئو لوژیک بیشتر بر اساس حق و باطل استوار هستند تابر اساس منطق و پایبندی به آزادی انسان و دمکراسی و حقوق فردی. رهبریت فردی و عقیدتی مانع رشد عمومی اعضا و پرورش فر هنگ انتقادی در اینگونه نگرشهای مختلف مذهبی یا سیاسی می باشد. کیانوری گرچه مخالف انجمن حجتیه بود اما بعد از انقلاب در عمل متحد و همراه این شبکه ارتجاعی عمل می کرد.

کیانوری متحد خمینی و مخالف تمام دگراندیشان دینی مثل ارمان مستضعفین< مجاهدین خلق> نهضت آزادی و بقول شما بهائیان بود با اخراج آنان از حزب.

سایر گروهای چپ مثل اقلیت> رنجبران و پیکار را هم که شلاق کش می نمود.

متاسفانه رفقای فدائی راه رشد غیر سرمایداری حزب برای رسیدن به سو سیالیسم از طریق حمایت از ارتجاع مذهبی را پذیرفتند و برای مسلح شدن سپاه سرکوب پاسداران به سلاح سنگین اکثر دیوارهای مهم کشور را به این شعار مزین نمودند و اسیر حکومت سنگسار ولایت فقها شدند.

شعار بی محتوای ایران رجوی نتیجه پایبند بودن به رهبری عقیدتی است که با کنار گذاشتن علی زرکش از رهبری سازمان مجاهدین خلق از جاذبیت این سازمان در بین مردم کاست و دست حکومت برای تهاجم و بد نام کردن انان را بازتر نمود. مجاهدین خلق باید شعار ایران آزادی را جانشین ایران رجوی نمایند.

اشتباهات اپوزیسیون ایران یکی از عواملی است که این جانیان و اشرار و اوباش ولایت فقیه اخوند خامنه ای هنوز در هیهن ما ایران حکومت می کنند

مزدک

خاطره ای از یک دوست بهایی که طرفدار فلسطینی ها بود!

جناب توکلی عهدیه خواننده مشهور فیلمهای ایرانی نیز گویند(خود نمی دانم)بهایی است.ولی همچنانکه این دوستمان نوشته پیروان آیین بهایی بعلت تک خدایی بودن و مایه گرفتن از ادیان سامی یکسری تنگ نظریها و اشتباهاتی دارند.ولی اصلا قابل مقایسه با اسلام و مسلمین نیستند.دفاع از بهاییان بمعنی تایید بهاییت نیست.

بهاییان مردمانی صلح دوست و ایرایند.درحقیقت هم این هموطنان و هم زردتشتیان درایران حق اب و گل دارند.چنین حقی را مسلمانان ندارند.مسلمانان بازور و تجاوز و بربریت به ایران حمله کردند و تمدن و تاریخ و زبان ایرانیان را به ویرانی و نابودی کشاندند.ما ایرانیان درخانه خود برده و بنده مشتی حرامی متجاوز بوده و هستیم.دفاع از هر هموطن ایرانی دربرابر بربریت اسلامیان وظیفه تک تک ایرانیان وطن پرست است.مسلما دریک جامعه سکولار و دمکرات بهاییان نیز از انتقاد ایمن نخواهند بود چه بخواهند و چه نه!مشکل کنونی ما جانیان و لات و لمپهای تروریست و متجاوز اسلامی است .مسلما در ایران بعد از حرامیان اسلامی مذهب امری شخصی وکاملا خصوصی خواهد بود و هیچگونه اجازه ورود به قدرت را نباید داشته باشد.

راشل

بهائی, دین تمدن

باسلام آقای مزدک امروزوسائل ارتباطی بینهایت قوی وپیشرفته وفراوان هستند. فکرنمیکنم مغزهموطنان ما تا این حد پس رفته باشد که بخاطر کارکردن یک بهائی درسفارت انگلیس قضاوت منفی کنند. حتی بگفته شما درمورد اشخاص ناآگاه. انطورکه من متوجه شدم درایران اکثرا کامپیوتروتلویزیون دارند. تلویزیون هم صدها چانال مختلف دارد. ازاینها گذشته تقریبا هرخانواده ایرانی یک یا چند نفرخارج ازایران درکشورهای مختلف فک وفامیل دارند ومی آیند ومیروند. کسی ناآگاه نیمتونه باشه.

باسلام آقای کامران

کمترین وکوچکترین وجزئی ترین کمکی که ما ایرانیهای خارج ازکشور میتوانیم به هموطنان دربند انجام دهیم نوشتن چند مقاله وکامنت است.

قصد من ازنوشتن این مقاله تشویق دین ویا بی دینی نیست. هم اکنون درایران اکثرهموطنان طعم تلخ ظلم وستم را به جان خریده وکشیده اند وبهمین منظوربسیاری ازآنها بطورکلی حتی به خداوند یکتا هم ایمان ندارند چه برسه به دین. درست مثل اسرائیلهای اروپائی نزاد مخصوصا آنهائی که ریشه آلمانی ولهستانی دارند. بعلت تحمل کردن ظلمهای بیشمار توسط نازیان (منظور والدین ویا پدرومادربزرگ آنها) حتی به خدا ایمان ندارند. گاهی اوقات میگویم به امید خدا ودوستان اشکنازی منظورهمین اسرائیلهای اروپائی نزاد میخندند ومی گویند: به امید خدا چیه دیگه؟ بگو به امید خودم. برای آنهاوجود خدا یک خیال واهی است. بنابراین عده ای اینچنین فکرمیکنند وتعداد زیادی هم دیگران را سعی به تشویق قبولاندن ادیان میکنند. مثلا درامریکا که پیشرفته ترین کشوردنیاست هنوزعده ای مسیونر کارشان همین است که اشخاص را بهرطریقی مسیحی کنند وهمینطوردردنیای اسلام. شما چنانچه مقاله مرا بنام جادوی کابوس بخوانید متوجه خواهید شد که دین فقط باعث بدبخیتهای بیشمارمیشود. اما بطوریقین درزمان ما اینکه دین محو شود صورت نمی گیزد. بلکه شاید حداقل صدسال طول بکشد تا میعادگاه ها به میکده ها تبدیل شوند واشخاص فکرکنند که باهم فرقی ندارند وباهم قادرباشند بسازند. پایدارباشید

کامران

این قصه، ساخته ی ساواک بود!

مادر شایگان درود وسلام بر شما> دستگاههای مخوف امنیتی حکومت ولایت فقیه برای بدنام کردن مخالفان خود به هر روشی متوسل می شوند. با جعل تاریخ می خواهند نسل سرکش و جوان ایران را منحرف و مایوس نمایند.

با بکار گیری افرادی که زمانی با گروههای سیاسی رابطه داشتند و استفاده از بازجوئی های ساواک و ساواما مبارزان راه آزادی و برابری را بی اعتبار نمایند. تروریست خواندن این مبارزان یکی از روشهای دستگاههای اطلاعاتی دشمن است که با پولهای زیاد و با روشهای گاها رو شنفکر نمایانه پراکنده می شود. این حکومت تمام هستی اش با دروغ و اتهام و جعل و تحریف می باشد. حکومت فاشیسم مذهبی عوامل سوخته و بد نامی مثل حجاریان که معاون وزارت اطلاعات بوده یا سروش که عامل اخراج هزاران دانشجو هی باشد را بعنوان اپوزیسیون خودش تبلیغ می کند و سعی می کند در رسانه های خارج از کشور انها را جا بیندازد و مخالفان اصلی نظام را با هر شیوه ای از صحنه خارج نماید. رادیوهای فارسی زبان زمانه و بی بی سی و رادیو فردا هم در این کارزار حکومت را یاری می رسانند تحت دفاع از اصلاح طلبان که معنی نجات دیکتاتوری مذهبی از بحران است. باید متحد بر ضد تبلیغات شیطانی جمهوری اسلامی و جیره خوارانش ایستاد.

موفق و پیروز و سر بلند باشید

ساره

sareh.arastu@yahoo.com

توضیحی در باره «نماينده خدا دستگير شد»

سلام به ايران گلوبال از شما بابت رعايت دموكراسي و بي‌طرفي در انتقال مطالب ممنونم. اين چيزيست كه كمتر در كار رسانه‌اي با آن مواجه هستيم و نشانه شجاعت و صداقت گردانندگان اين سايت اجتماعي است. من از آقاي نمكيان سوالاتي دارم و آن اين است كه اهداف اين جمعيت با اين بزرگي چيست؟ و آيا اين تعداد زياد راايشان به تنهايي رهبري مي‌كردند؟

و اگر ايشان كار مذهبي مي‌كردند در يك جامعه سنتي مذهبي چرا بايد حكومت با ايشان مشكلي داشته باشد؟

اين جمعيت با اين تعداد خيلي كارها مي‌تواند بكند اما اسم آن را نشنيده‌ايم...

آيا در حال حاضر نشريه‌اي با اين اسم هست؟

آيا امكان هست رهبرتان را ببينيم؟

مزدک

توضیحی در باره «نماينده خدا دستگير شد»

خانم؟آقای؟ ساره اینها از افراد اطلاعات حرامیان اسلامی بوده و هستند.ودر کشتن و شکنجه و تجاوز به مردم ایران صادقانه همکاری کرده اند.آل یاسین از هسته مرکزی حجتیه و اطلاعات حرامیان اسلامی است.ولی رهبر اینها با اوباش دیگر اسلامی به توافق نرسیدند و مورد غضب قرار گرفنه اند؟این ارازل همه اسلامی و تروریست و خونخوار و متجاوزند...

اینها از رادیو امریکا و سایر رسانهای آزاد دیگر بنفع خود برای تبلیغ استفاده می کنند.جواب هیچیک از سؤالات مردم را ندادندو رهبرشان در کانادا گفت که با ارازل اسلامی در اطلاعات بوده.اینها پیروان محمد و علی و عمر و خمینی و سایر جلادان اسلامی اند.هیچ مسلمانی که به اسلام آگاهانه اعتقاد داشته باشد نمی تواند دمکرات و سکولار و انساندوست و معتقد به حقوق بشر باشد.اینها خط ترور و بدطینتی و پستی را از محمد تا خمینی گرفته اند.قران و احادیث و کتب اسلامی بجز تبلیغ ترور و شکنجه و ددمنشی وپدوفیلی و سنگسار و تجاوز و زن کشی نمی کنند.اگر میخواهید چنین گروهایی را بشناسید بروید و سرگذشت دختر مروان مادر 6 فرزند که یکی شیرخواره بود و شب با فروکردن شمشیر یکی از مؤمنان محمد در خواب بقتل رسید.تنها بجاطر اینکه آن زن شاعر و زنی ازاده بود که نمی خواست به اراجیف محمد باور داشته باشد. خود نهچ البلاغه و قران بارها از ترور و کشتار و وحشت و تجاوز با غرور یاد می کند.درثانی الله اگر اکبراست یعنی بقیه بتهای دیگر را نابود کرده و همین شعار لااله الله و الله اکبر نمود ترور و جنایت و سرکوب و تجاوز است.

بقول پیر طوس

سر بدسگالان ببر داشتن...از ایشان امید بهی داشتن...سر رشته خویش گم کردن است...به جیب اندرون مار پروردن است...ایرانیان بدون توجه به تاریخ اسلام به پرورش این جنایتکاران در دامن خود همت گماشتند و بهای سنگینی رامتحمل گشتند.اکنون وقت ان رسیده که با تمام نیرو و تمام امکانات بر ضد اسلام و حرامیان اسلامی برخیزیم.اینها نه انسانند و نه بویی از انسانیت برده اند.هیچ تفاوتی بین این حرامیان نیست

کامران

بهائی, دین تمدن

خانم زرگریان سلام> ادیان مختلف بیشتر عامل اختلافات هستند تا عامل دوستی و همکاری انسانی. قوانین امروزی و احترام به آزادی پیشرفته تر از فرامین مذ هبی می باشند . اگر در ایران ولایت فقیه و حکومت دینی حاکم نبود جامعه ایران اینهمه مشکلات و درد و رنج را نداشت. کشور اسرائیل اگر اسیر دین نبود امروز می توانست مثل کشور سوئیس اداره شود و نیاز به دیوار و آوارگی میلیونها انسان بی گناه نبود. بنظر من گروههای سیاسی ایران خیلی کم از حقوق بهائیان دفاع نمودند.

سازمان مجاهدین خلق ایران در سال 64 لیست شهدای که توسط فاشیسم مذهبی اعدام شده بودند را منتشر کرد که متا سفانه افراد بهائی را شامل نمی شد با این استدلال که این لیست شامل گروههای سیاسی است. باید همه ادیان و فرقه ها آزاد باشند که نظراتشان را بیان کنند ولی حکومت نباید مبلغ یک دین خاص باشد و از ان مشروعیت بگیرد. امروز انسانها باید بر اساس قوانین انسانی و شناخته شده جهانی با هم تنظیم رابطه نمایند ونه بر اساس تعلقات مذ هبی و نژادی. آوردن آلمانی ها از کشورهای شرقی به آلمان به همان اندازه ارتجاعی است با آوردن یهودی ها به اسرائیل. هقدس کردن دین و نژاد ما را در جهان ایزوله خواهد نمود. برای گفتگو با انسانها و رسیدن به صلح جهانی نیازی به هیچ دین و مذ هبی نیست. باید به ازادی و حقوق انسانی ایمان داشت و نه اسیر تعا لیم مذ هبی و تفاسیر متعدد ان شد. انجمن حجتیه زمان شاه برای مبارزه با بهائیت تشکیل شد و بعد از انقلاب به کشتار و شکنجه مخالفان حکومت سنگسار ولایت فقیه مشغول شدند.

شاد و خندان باشید

ناصر مستشار

اسلامگرایان، ایرانیان را شرمسارتاریخ ساختند

اینکه سهیل درخشان بعنوان یک بهائی به فعالیت سیاسی روی آورده بود جزو نوادر روزگار است چون بهائی ها طبق فرامین دینی شان حق دخالت در امور سیاست را ندارند! اما دبیر زمانی با ساواک همکاری نمی کرد اما رهبران حجتیه با ساواک کار می کردند که با دبیر زمانی در میان نمی گذاشتند واز او بعنوان نیروی فکری بهره می بردند! در آن روزها بعلت فقدان احزاب آزاد حتی در سطح اصلاحات حکومت شاه و یا اگر شاه بد است پس از انقلاب مشروطیت پاسداری نمائیم تا باردیگر قانون اساسی بطور واقعی به اجراء در آید مانند همین مانورهای خاتمی که در حفظ انقلاب و قانون اساسی مصوبه مشروطه طبیعی بود که جوانان به حجتیه نیز گرایش پیدا می کردند تا آنجائیکه یک جریان تنها حکومتی نباشد!

فرهاد

پاسخی به‌ آقای کورش زعیم ! من جزو ملت شما نیستم

اقای صوفی زاده جوابهائی که شما به سئوالات من دادید هر چند ناقص بود ولی دقیقا در تناقض با ادعاهای شما در مقاله اتان بود!! من هیچوقت در مورد قاضی محمد از شما نپرسیدم ولی شما برای گریز به کربلا از نام ایشان استفاده کردید!!!! من پرسیدم که مرحوم پیشه وری را چه کسانی و در کجا کشتند؟؟ که شما عامدا یا سهوا هیچ اشاره ای به این سئوال حساس نکردید!!!! در مورد بابک خرمدین هم شاید اطلاعات شما کم باشد. بابک خرمدین بر علیه سلطه فرهنگی ( اسلام) و نظامی اعراب مبارزه کرد نه بر علیه عنصر ایرانیت .

اقای صوفی زاده شما فرموده اید که رضا شاه و محمد رضا پهلوی چون هر دو درخارج ازایران فوت کرده اند و در خارج از ایران دفن شده اند نشاندهنده عدم مقبولیت مردمی انان است. حال این سئوال برای من پیش می اید که دکتر قاسملو و دکتر شرفکندی هم در خارج از کردستان فوت کرده اند هم در کشور غریب مدفون گشته اند حال شما پایگاه مردمی انان را چگونه بررسی میکنید؟؟ مرحوم جعفر پیشه وری هم در باکو بدست باقراف که دست راست استالین محسوب میگشت در یک تصادف ساختگی کشته شد!؟!؟؟؟

ضمنا همسر من ترک اهل ارومیه است و حدودا ۲۰ روز پیش از ایران امده و با دوست خانوادگی ما در اینجا که اهل سنندج است و از خانواده معروف اردلانهاست در ایران که بودند به اتفاق سنندج هم میروند و از ابادی و پیشرفت سنندج و از رستورانهای زیبائی که در کوه زیبای ابیدر ساخته شده و مناطق تفریحی ان دیار تعریفی فراوان داشت. مثل اینکه شما هم زیاد سیاه نمائی میکنید!!!

همسرم از اقبال جوانهای شهر ارومیه به فرهنگ اصیل ایرانی هم زیاد گفتنی داشت که خانواده های ارومیه اسامی فرزندانشان را اکثرا از نامهای قدیمی ایرانی انتخاب میکنند و دیگر از اسامی عربی انچنان خبری نیست. به امید ازادی ایران عزیز

هادی صوفی زاده‌

grdako@yahoo.com

پاسخی به‌ آقای کورش زعیم ! من جزو ملت شما نیستم

جناب آقای ناصر کرمی برای پاسخ دادن به‌ برخی از دیدگاههای از آوردن سوژهای شما امتناع می ورزم، اما مطمئنا" پاسخ بنده‌ را می فهمید. اول اینکه‌ باور به‌انسانیت برایرانی بودن ویاکردبودن برایم ارجحیت داردوامااگربسیارکوتاه‌درجواب شما‌بگویم ایران چیست وایرانی کیست باید بگویم‌ایران سرزمینی متمرکزاست که‌مردم مرکز باکمک حاکمیت خون مردم حاشیه‌ را همچون شراب می مکند.

واضح ترعرض نمایم که‌ بیش از یک میلیون ونیم کارگرکرددربدترین شرایط اجتماعی وکاری درتهران، کوره‌های آجرپزی اراک واصفهان وملایر، مزارع کشاورزی قزوین، شیراز و مرودشت به‌ کارگری سخت ـ بدون حمایت دولتی و باتحقیر وتجاوز صاحبان کارخانه‌ و زمینداران و اربابان ـ مشغولند و شبهارادرخانه‌های کارتونی به‌سر می برندوحکایت کارگران کوره‌های آجرپزی را لزومی به‌ توضیح نیست.درعوض بیش از یکصدهزارمامور غیر کرد که‌ زبانم لال ایراد نگیرید فارس زبان هستند و مدیران ادارات، متصدی سازمانهای حکومتی، پیمانکاران، و رئیس بنیادهای حکومتی و امنیتی هستند که‌ کردستان برایشان پل پیروزی است بادست خالی می آیند و با یک دنیا دزدی وغارت برمیگردند.اماکن تاریخی هم که‌بیشترآقازاده‌ها به‌ خاکبرداری وغارت مشغولند به‌دلیل فقر گسترده‌ وجوامنیتی برای مردم اهمیت جدی پیدانکرده‌است.واما ایرانی کیست باید بگویم فارس زبانی که‌ دردادگاههای انقلاب حاکم شرع است احکام سنگین را علیه‌ نوجوانان کردصادر می کند، بازجویان قسم خورده‌فارس ومسلح به‌ تفکر تشیع هستند که‌ عامل قتل وترور هزاران جوان کرد هستندودررژیم سابق نیز نامشان ساواکی بود. البته‌تیپ مدرن ایرانی هم داریم که‌ انصافا" زورشان به‌ موریانه‌ نمی رسد واین تیپ را می توانیدمثلا"درآنتالیای ترکیه‌ببینید که‌باتوربه‌مسافرت می آیندوهتلهای لوکس توریستی را کرایه‌ می کنندوحجم مسافرتهاو رضایت ترکهااصلا" نام هتلها به‌ آنان نسبت داده‌شده‌است مثلا" هتل تهرانیها، هتل شیرازیها، هتل اصفهانیها، هتل مشهدیها، هتل یزدیهامملو از انسانهای مرفه‌ ایرانیست وتنها هتلی از کردها، عربها، بلوچها، ترکمنها نیستش.البته امیدوارم که‌ توانسته‌باشم خوب توضیح داده‌باشم وآنگونه‌برداشت نکنید که‌هتلدارها نام هتل خود راباآن نامها ثبت کرده‌اند.‌وآنگونه‌هم تصور نفرمائیدکه‌ کردهاوعربهاوبلوچها فرهنگ ویاعرضه‌مسافرت ندارند،بلکه‌ باور کنید ناآشنائی مابارفاه‌ ریشه‌ در فقر و تبعیض داردواگر ناراحت نشویدهزینه‌ سفرهای روئیایی تنها با چپاول خون حاشیه‌نشینان تهیه‌ می گردد.

بنده‌ به‌ صحبتهای جنابعالی درپالتالک گوش میدهم وحتی پاسخ جنابعالی به‌ آقای محمد امینی که‌بسیار ارزنده‌ بود خواندم واستفاده‌ نمودم وبیاددارم که‌درجلسه‌ طرفداران کسب حقوق ملی علیه‌آنان صحبت می کنی ودرجلسه‌ کسانیکه‌تحمل خواسته‌ ملیتهارا ندارند به‌طرفداری ازحقوق ملیتهابرمی خیزی و یکبارهنگام سخنرانی‌ دراطاق (بنظرم انجمن سخن) باواکنش افرادی روبرو شدی که‌ صحبتهای جنابعالی را تحمل ننمودند و شما نیز ادب وتحمل عقاید ملیتهارابه‌رخ آنان کشیدی حال امیدوارم کامنتی که‌ متوجه‌ بنده‌نمودی چهره‌ واقعی شما باشد.

دوست عزیز،ماکردهابهتر از جنابعالی خودمان را می شناسیم و نه‌اینکه‌ گوهر نیستیم مس هم نیستیم وممنون از اینکه‌ فرش قرمز برایمان پهن کرده‌اید. بنده‌ نیز تااندازه‌ای با مسائل تاریخی اما نه‌ به‌اندازه‌ شما آگاهم.ودراشتراک ملی میان کردو فارس وبلوچ شکی ندارم،امادرعین حال به‌تفاوت ملی ونژادی عربهاوآذریهاوترکمنها هم واقفم وبرای خودفریبی حاضر به‌ کتمان هویت ملی آنان نیستم و آنان را مهاجر نمیدانم و آنچه‌ را که‌ خود هستم وآنچه‌ که‌آنها هستند با شهامت بیان می نمایم و به‌ افراد دیگر دروغ نمی گویم.

نمی دانم که‌ بنابه‌چه‌ منطقی ادعا می کنی که‌ ما می خواهیم با کمک ترک وعرب کردستان راآزاد کنیم؟ اگر منظور جنابعالی ترکهاوعربهای داخل ایران است، بله‌ واقعا" ما به‌ همکاری و همدلی آنها نیازمندیم و اگر چنانچه‌ دراوایل انقلاب 1357 آنان فریب تبلیغات مذهبی خمینی را نمی خوردند شاید همه‌ ما وضعیت بهتری داشتیم واما اگر منظورتان کشورهای ترکیه‌ و عراق هست سخت دراشتباه‌ هستید.

خیلی به‌ کوتاه‌ عرض کنم که‌ ما حقیقتا" مرکز گریزهستیم وتمام تلاشمان برای درهم شکستن قدرت مرکزاست،امامطمئن باشید قانون گریز نیستیم. بگذار یک جوک قشنگ هم برایت بگویم" گویند روزی در یک هواپیما که‌اضافه‌ بار داشته‌ درآسمان اعلام می کنند که‌سه‌ نفر بایدخودرا فدا کنند تا جان دویست نفر دیگر درامان بماند. قرعه‌ بنام یک انگلیسی، یک ترک ویک کرد تمام می شود. با منطق انگلیسه‌ را اقناع می کنند و خودرابه‌پائین پرت می کند، به‌ ترکه‌ می گه‌ن که‌ ترکها اصلا" غیرت کاراینگونه‌ ندارند، فورا" کتشو درمیاره‌ میگه‌ من غیرت ندارم وخودشو پرت میکنه‌ و میگن خدا چگونه‌ کرده‌ را قانع کنیم، میگن خودراپرت نمودن ازهواپیما قاچاق محسوب می شه وهر که‌ خودشو پرت کنه‌ جرم دارد. کرده‌ میگه‌، این قاجاقی حتما" چیز خوبی توشه‌، باید برم)))))حال بگذریم تمام تلاش ما برای مرکز شکنی است و این کار هم بدون کمک برادران آذری، عرب، بلوچ، ترکمن و کرد امکان پذیر نیست.

باتوجه‌به‌نوشته‌های قبلیت احساس میکنم مشکل شخصی باترکهادارید و به‌همین جهت فکر می کنم علت کژراهه‌رفتنت ازآنجا سرچشمه‌ می گیرد.اما دوست دارم که زمینی حرکت کنی. ترک وعرب درسرزمین خودصدهاسال است که‌ زندگی می کنند و به‌ قول معروف زمین مال کسی است که‌ روی آن کار می کند، درمورد محل زندگی هم این ایده‌ بیشتر صدق می کند. همان ترک استانبولی که‌ ضعف فرهنگی ما کردها رابرشمرده‌تا چند سال پیش فرهنگ ما راانکار می کرد، حال که‌به‌ فرهنگ ما معترف است چرخشی درتفکر ایشان است.

مشکل شما این است که‌ همچون بسیاری به‌ حقوق عربها برخورد می کنی و می خواهی به‌ خواننده‌ القاء کنی که‌ چون صدام حسین با بمب شیمیای به‌نسل کشی کردهااقدام نمود، باید ما کردها باعربها وآنهم عربهای ایران که‌ هیچ مسئولیتی درآن جنایات نداشته‌ وندارندآنگونه‌ رفتار نمائیم.امااگر قرار باشد همچون تفکری خدای نکرده‌ درمیان کردها شکل بگیرد بایستن کردهای عراق آنگونه‌ رفتار نمایند،حال اینکه‌کردهاعکس قضیه‌ راانتخاب نموده‌اندو منطق هم می گوید که‌حکومت فعلی عراق وعربها مسئول جنایات صدام نبوده‌ونیستند.جهت اطلاع شماعربهای ایران بیشترازهمه‌ جنایات صدام علیه‌ کردها محکوم نموده‌اند.درآفریقای جنوبی هم سیاهپوستان همانند سفید پوستان نکردندگرنه‌ تفاوتی درمیان آنان نبود وماندلای وجودنداشت.

نوشته‌ای که‌اگر بند ناف ماازایران ببرد، بی هویتی بیش نیستیم. نمی دانم چه‌ بگویم اما همه‌ چیز بریده‌ شده‌، بگذار آنهم بریده‌ شود، زیاد سخت نگیر.

ازتضمین منافع اقتصادی ـ سیاسی کردهاتنها درصورت ماندن درایران سخن گفته‌اید و درست مرابیاد جلسه‌ای پالتالکی خودت که‌ برای عده‌ای سخنرانی می نمودی انداخت که‌از‌ منافع اقتصادی کردها سخن میگفتی. تورابه‌ وجدانت قسم میدهم، در تمام استان کردستان 35 دستگاه‌ کمباین وجود دارداما در شهر مرودشت شما هر خانواده‌ یک دستگاه‌ کمباین دارند وشایدآن 35 دستگاه‌ کمباین درراستای منافع اقتصادی مادرنظرگرفته‌شده‌باشد.

اگر ممکنه‌ توضیح بده‌ که‌ چرامابه‌ ترک تباران وعرب تباران می بازیم، چون همچون جمله‌ای برای بنده‌ قابل فهم نیست.

کشتار ارمنی تباران که‌ به‌میان آورده‌ای سخن تازه‌ای نیست و ارامنه‌ خود می دانند که‌عاملان نسل کشی ارامنه‌ کی بوده‌وهست.

دوست عزیز ازجنایات ترکها درترکیه‌ وسوزاندن 2000 روستاتوسط ترکهاوشیمیایی باران حلبچه سخن به‌میان آورده‌ای‌. اما همچنانکه‌ گفتم جنایات آنان رانمی توان به‌حساب ملت ترک وعرب انداخت. درایران هم همان جنایات باشدت وضعف کمتری انجام گرفته‌است امافارسهاعامل آن نیستند بلکه‌ سیستم حکومتی که‌ فارس وترک وعرب راعلیه‌ ملت کرد به‌ جنایات واداشته‌ مسئول است. درگذرتاریخ ترکها با تسخیر اراضی، عربها با چپاول وغارت و فارسها با تحمیل فرهنگی با کردها رفتار نموده‌اند. بباور بنده‌ تحمیل فرهنگی دردناکتر از همه‌ بوده‌است.

اینک درترکیه‌ آقای اسماعیل بیشکچی، آکین بیردال، اوفوک اوراس به آشکارابه‌دفاع از حقوق کردهاپرداخته‌ وازطرف نیروهای امنیتی ترک متحمل تهدیداتی هم شده‌اند، فکر می کنید تاچه‌ اندازه‌فارسها مدافع حقوق ملی ملیتها درایران بوده‌اند. درحالیکه‌ هنرنیست که‌ شمابه‌ دفاع از حقوق کردها برآیی بلکه‌ مهم است که‌ شما به‌ دفاع از حقوق خلق عرب درایران برآیی.

آقای کرمی عزیز درمورد تعلق خوزستان به‌ عربهاازهمان اسنادی استفاده‌ می نمایم که‌ شما استفاده‌ می نمائید.ایراد کار شما دراین است که‌ اعراب را به‌ حکم مهاجربودن از حقوق خود محروم می کنید ویاآنان راملخ خور و نعل به‌ پا موردتحقیرقرار میدهیدو ریشه‌ آنهمه‌ بی مهری بخاطر چاههای نفت آنجاست نه‌ به‌ خاطر عرق میهن پرستی خاک ایران. اگر احساس میهن پرستی واقعی درمیان ایرانیان بود حداقل می توانستند وجبی از کویرهای بیکران را آباد کنند.

الفبایی را که‌ جنابعالی با آن می نویسید ازاعراب گرفته‌اید، بیش از شصت درصد زبان فارسی شماازعربی گرفته‌شده‌است. ناگفته‌ نماند مذهب راهم ازآنان گرفته‌اید. به‌ جنابعالی پیشنهاد می کنم که‌ کمی درممورد کشور مالزی مطالعه‌ کن و بدان که‌ جهانیان چگونه‌ به‌ مسائل می اندیشند. مالزی اروپا نیست تا فورا" بگوئید که‌ نمی شود با متد اروپا به‌ حل مسئله‌ ملی درایران پرداخت. بلکه‌ کشوری آسیاییست با مذهب اسلامی. کشوریکه‌ 25%مهاجر هندی، 30% مهاجر چینی و5% مهاجر بنگلادشی راده‌رخودجای داده‌ که‌ تنهاحدود 100 سال پیش به‌ آنجا مهاجرت نموده‌اند و اگر چنانچه‌امیدوارم قدم به‌ شهر کوالالامپور بگذاری و متوجه‌ بشوی احترام به‌ حقوق ملی چگونه‌. تاببینیدکه‌اماکن توریستی و دیدنی آن شهر همچون معبد هندوها، مسجد هندوها و بازارهای دیدنی چینیهاازمهمترین وزیباترین اماکن آن کشورهستندو اگر عربها وترکمنهای ایران قدمت صدهاساله‌ دارند آنان تنها یکصدسال است که‌ به‌مالزی مهاجرت کرده‌اند. امادرایران عزیز شما‌بیش از یک میلیون کردمقیم تهران ازداشتن یک مسجد محروم هستند واساسا" دولت حاضر به‌ مجوز ان نیست.

درخاتمه‌ هرگاه‌ شعور سیاسی و وجدانی ایرانیها به‌ حدی رسید که‌ باشهامت عربها، ترکها، بلوچها، ترکمنهاوکردها را به‌ عنوان ملیتهای دارای هویت ملی خود پذیرفتند، آنگاه‌ هرکس که‌ازجدایی وتجزیه‌ایران صحبت به‌ میان آورد مادرکنار شما خواهیم بود.

موردآخر نیز عرض نمایم که‌بنده‌دراکثر جلسات احزاب سراسری به‌غیراز سلطنت طلبان شرکت می کنم و درآنجاهم بحث ملی را با جدیت ادامه‌ میدهم. و لینک پایینرا هم لازم دانستم که‌ بخوانید.

http://www.kdpmedia.no/modules.php?name=News&file…

http://www.kdpmedia.no/modules.php?name=News&file…

علی

meghdadi.ali@google.de

پاسخی به‌ آقای کورش زعیم ! من جزو ملت شما نیستم

خیانتهای تاریخی که‌ اگر چناچه‌ روزی کسانی بایدبه‌دلیل خیانت به‌ مردم ایران حساب پس بدهند سران جبهه‌ ملی هستند. باسلام نقل قول بالا نتیجه تلاش نافرجام چپ برای استقرار حکومت پرولتاریا در ایران است. سازمان جبهه ملی همواره از آزادی استقلال و تمامیت ارضی دفاع کرده واین وظیفه ملی ومقدس را ادامه خواهد داد. اما چه کسانی باید به ملت ایران پاسخ دهند? من در اینجاعلیه حزب توده حزب دمکرات کردستان وفدائیان اکثریت اعلام جرم میکنم

برپا کردن جمهوری مهاباد به تحریک دولت روس

برپا کردن فرقه در آذزبایجان با هدف ضمیمه کردن آن به روسیه

تیر اندازی به شاه دربهمن ماه سال 27

دفاع از قرادداد نفت شمال به نفع دولت خارجی

تخریب علیه حکومت قانونی دکتر محمد مصدق

داشتن سازمان مخفی نظامی

جاسوسی برای دولت خارجی شوروی وانگلیس

دفاع از سیاست وبرنامه ای که منجر به کودتای 28 آمرداد شد

ترور وقتل مخالفان حزب توده توسط فردی بنام خسرو روزبه

تبلیغ برای دولت روس وعمده جلوه دادن غرب به عنوان دشمن

اخلال در اقدام ملی شدن نفت

پس از بهمن 57 سیاست حزب وفدائیان در راستای دفاع از شوروی بود

اشغال سفارت امریگ و گروگانگیری اعضاسفارت

دفاع بی قید وشرط از نظام جمهوری اسلامی

جاسوسی برای دولت خارجی

تحریک وتشویق نظام برای از بین بردن مخالفان به عنوان جاده صاف کن

همکاری نزدیک با ساواما در درون وبرون کشور

شرکت در کشتار زندانیان سیاسی

آشوب در کردستان وخوزستان

تخریب دولت بازرگان

تخریب دولت بنی صدر

تحریک نظام به دشمنی با غرب و نفوذ در سازمان های دولتی با هدف جاسوسی

براه انداختن جنگ در کردستان

تحریک دولت برای از بین بردن مجاهدین ووووو

این سیاست چپ در ایران است که بجای دفاع از آزادی وفقط از آزادی

برای استقرار دولت پرولتاریا ملتی را به ناتودی کشاند.

هزازان ایرانی که فقط برای آزادی بیان آزادی آحزاب وووبه خیابان آمدند ناگهان با ماشین ترور اسلام روبروشدند.

مردم ایران نه جمهوری اسلامی میخواستند ونه نظام سوسیالیستی تنها وتنها آزادی بیان احزاب سندیکا برق آب و رفاه اجتماعی.

از این خواست های ساده چه گونه میتوان امپریالیسم وسوسیالیسم در آورد?

حزب دمکرات کردستان هرکز برای برای آزادی مدنی در ایران مبارزه نکردوهمواره پرچم خود مختاری را بدوش میکشد.

چه اشکالی دارد حزب دمکرات حزبی سرتاسری شود در همدان وتهران اهوازوخراسان شعبه حزبی میداشت.چه کسی مخالف رئیس جمهور شدن یک کورد است.این یک دروغ تاریخی است که در ایرا ن ستم ملی وجود دارد.

ستم ملی را باید در شوروی در گشتار های بیست 20 ملیونی جستجو کرد.

حزب دمکرات بجای مبارزه برای ازادی انتخابات در ایران چه در زمان شاه وجه د رزمان کنونی جوانان کورد را به جنگی که فقط در خدمت رهبران کورد بود کشاند.این گشته ها را باید بخشی از گشتار سد 100 ملیونی کومونیستها در جهان دانست.اگر احزاب چپ برای استقرار حکومت قانون حکومت پارلمانی در ایران کوشش میکردند امروز خبری از این همه ویرانی در بدری دشمنی و کینه توزی نبود.نه.چپ همه قدرت را میخواست وادعای حق گارکر و دهقان با د هوابود همچنانکه که در شوروی بود.اگر چپ می پذیرفت در تظام قانونی گشوربه عنوان حزبی قانونی

فعالیت داشته باشد ما امروز یک سندیکای نبرومند کارگری وهقانی

میداشتیم.استعداد وتوانائی چپ در شوروی آلمان شر قی ودر کوشه وکنار

جهان دردر بدری بی خبری ودشمنی آرزو وخیال گذشت. چه اشکالی میداشت

مرد توانائی مانند کیانوری در یک حکومت قانونی وزیر کارمیشد?

سدها توده ای صاحب نظر وبا استعداد چراباید در کوشه غربت روزگار سپری کنند.مردان وزنان باحسن نیتی چه توده ای چه مجا هد وووچراباید توان واستعداد خود را در خدمت استبدادوکج اندیشی

عده ای ماجرا جوی بیگانه بگزارند.این اندیشه خطا از دشمنی با استعداد آدمی ریشه میکیرد .از انجا که حال که من نمیتوانم همانند تو زندگی کنم پس تو باید مانند من در فقر وبدبختی زندگی کنی.

باید برای من طبقه مرفه جامعه از بین برود.باید جنگ طبقاتی را بجای تعاون وهمبستگی اجنماعی به میدان آورد.باید سد ملیون انسان بورژوا وخرده بورژوا گشته شوند تا حا کمیت نه انهم طبقه کارکر بلکه رهبران خود خوانده ان همچو لنین واستالین بر کورستانهای مخالفان

فرمان برانند واز دل این هیولا تژادپرستان آلمانی سر بر آورند.

با اطمینان میتوان گفت که در تاریخ هولناکترین جنایات از ان کمونیست

ها میباشد.هنوز روشن نیست این مدعیان طبقه وسردمداران ملت سازان

از کجا این ودیعه واعتبار قانونی را برای قوم خود وطبقه کارکر کسب کرده اند?در کدام آزمایش انتخاباتی مردم ایران اینان را به عنوان رهبر وقیم خود انتخاب کرده اند?

اگر شما برای سعادت مردم خود گوشش میکنید.باید نظرات واهداف خود را به آرا ونظر مردم بگذارید.این کار فقط از طریق انتخابات آزاد میسر است.چپ در ایران تا کنون هدفی جز گرفتن قدرت آن هم از طریق کودتا ویا اغتشاش نداشته است.برای این کار شعار انتخابات آزاد محک ومعیار سلامت سیاسی وصیانت زندگی اجتماعی در ایران است.

این خواب و خیالی بیش نیست که جدائی از ایران یعنی خوشبختی مردم کورد.جنگ قدرت نبود دمکراسی برتری طلبی وجنگ داخلی تجاوز دولت ترک و و از مشکلات مردم کورد خواهد بود . اخوان فرمود

چرا باید آبیاری کردن باغی کز آن گل کاغذین روید

رامین

پاسخی به‌ آقای کورش زعیم ! من جزو ملت شما نیستم

Mr. Sufizade Congratulations for this very bright article. I believe Kurdish, Azerbaijani, Arab, Turkmen , Baluch and other ethnicities young generations are quite awake and well-informed about the situation in iran and their identity and rights issues. I was in Tabriz a month ago and the level of knowledge of young generation about their identity is unbelievable and very promissing, so do not pay attention to this decaying exiles

As you can see from some of the comments from our beloved patriots you will have no chance to be yourself in this country, they even threaten you by pressing you between iran and turkey

and terminating you. Hahaha. What a nice fellow-citizens we

have !! they are the illumination of democracy and human rights like their ancestor Cyrus not so great. They talk about iranian nation will do this and that to you if you are not with us, and i am asking this question that who is this immaginary iranian nation they talk about ? without the Azerbaijani, Kurd, Turkmen, Arab, Lor and Baluch what would it be ? the answer is FARS NATION, not iranian. if you speak farsi and you pray 5 times for Cyrus everyday and you curse Turk and Arab ( not the Kurds yet, but soon the time will come ) everyday then you are iranian ( read Fars ) , otherwise you are enemy which needs to be destroyed

This has to ring a bell for all ethnicities in iran for the coming near future. I agree with Kermanshahi and you that if and i emphasize if this is their definition then I am not an iranian, I AM AN AZERBAIJANI TURK and this is above all for me

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.