رفتن به محتوای اصلی

جعل تاریخ بخاطر کشاندن سلطنت بدنبال احمدی نژاد
18.06.2008 - 12:21

منظر جاوید

«محمد رضا شاه، اسلام آریایی و آفتی به نام چپ»

جناب کیخسروگرین_چرا پرت می گویی مرد !چپ های ایران مثل سطلنت طلبان و دیگر نحله های سیاسی روش متفاوتی نسبت به اسلام و مسلمانان داشته اند . بطور مثال حزب توه بطور سنتی همواره با احترام به اسلام و مسلمانان نگریسته است تا جایی که در مقطع انقلاب شخص کیانوری؛ استراتزی خود را بر خط امام بنا نهاد و اعضای بهایی خود را از حزب اخزاج کرد

چریکهای فدایی هم هر گز اسلام ستیز نبوده اندو همواره به باورهای مسلمانان به دیده احتزام می نگریستند و تا قبل از انشعاب در سازمان مجاهدین_ که بخش مارکسیست شده اش به قتل مسلمانان پرداخته بود ند_روابطه خوبی با مسلمانان مخالف شاه داشتند .

در واقع همین بخش باصطلاح مارکسیست شده نطفه یک جریان اسلام ستیز راشد که منصور حکمت بیانگذار یک استراتژی سیاستی صد در صد مسمان ستیز حزب کمونیست و کارگزی شد.

واین حزب در 15 سال گذشته با راست ترین و راسیست ترین احزاب سیاسی اروپا در کشورهای اروپایی در عمل هم پیمان شد. این حزب توسط احزاب سکولار جمهوریخواه بایکوت شد و تنها سلطنت طلبان بوده اند که در پاره ی تظاهرات و نمایشات سیاسی این حزب هم پای آنان شد

و اکنون نگاهی به تلویزینهای ماهواره نشا ن می دهد که این 2 دسته یعنی سلطنت طلبان و حزب کمونیست منصور حکمت به طرز هیستریک اسلام ستیز هستند

حالا جناب کبخسرو گرگین شما جهت تئوریزه کردن " خط "حمایت از احمدی نزاد و کشاندن سلطنت طبان بدنبال خود دست به جعل تاریخ می زنید. لطفا خودتان را خراب نکنید . آخوندهای حاکم شیطان را هم گول می زنند زیرا آنان خالق شیطان هستند . آنان از تو استفاده می کنند و بعد سرت را از تن ات جدا می کنند کاری که در مورد کیانوری و دیگرهم پیمانان خود کرده اند از تاریخ درس بگیرید

حمید

آقای مزدک، خانم رکسانا

آیا گرایش ایدئولوژیک نظر دهنده روی وقایع تاریخی که در گذشته رخ داده است میتواند موثر باشد که شما هردو قبل از پرداختن به اصل بحث در مورد گرایش سیاسی من سوال می کنید؟ آیا چپ یا راست من نظر دهنده روی قضاوت عمومی در مورد تاریخ سیاسی معاصر تاثیر گذار است؟ آیا وقت آن نرسیده است که با نگاهی سکولار تاریخ را بررسی کنیم و دست از گروهبازی و رفیق بازی برداریم؟ آقای شعاعیان مشخص است که از روی خشم به آن از خود گذشتگان توهین کردند اما من نکردم. من همانگونه مشی مسلحانه را رد کرده ام و مناسب گذشته و آینده (چنانچه وضعیت همین باشد که امروز هست) نداسته ام که شما رد کرده و می کنید. اینجا کسی شکی در اینکه آن جوانان و رزمندگان از جان خود گذشته بودند و نیت خیر داشتند شکی ندارد. در نیت خیر آن طالبانی که خود را منفجر میکند و زن و کودک را هم بهوا می برد شکی نباید داشت. او هم به خیال خود دارد کار خیری انجام میدهد. یک نگاه سکولار عمل طالبان را با شدت و درجه بیشتری محکوم میکند تا عمل چریک زمان شاه را اما اولی را ده متر زیر آب و دومی را یک متر زیر آب میداند که در هر صورت نتیجه اش بجز فاجعه نیست. لذا نیک آن است که به نکات مشترکی که امروز همه ما، هم بنده و هم خانم سطوت و هم خانم رکسانا و آقایان مزدک و شعاعیان بپردازیم و آن مناسب ندانستن مشی چریکی در دوران شاه است. این که چگوارا هنوز هم روی پیراهن کسانی دیده میشود که اصلا شناختی از او ندارند دال بر پیروی و صحیح دانستن مشی چریکی نیست. از این حقیقت نباید چشم پوشید که آنکه در پایان کار برنده میشود میتواند مدعی شود که راهش درست بوده مثل فیدل کاسترو. اما چگوارا چه؟ نظر مرا بپرسید میگویم که حتا اگر فیدل کاسترو قبل از شروع حرکت مسلحانه اش نظر مرا می پرسید او را منع میکردم. سوموزا یک دیکتاتور بود صحیح اما صرف دیکتاتوری نباید کارت سفید برای آغاز یک مشی مسلحانه به دست کسی بدهد. در غیر اینصورت باید امروز هم کارت سفید را به مسعود رجوی و مجاهدین هم داد چرا که دیکتاتوری جمهوری اسلامی بسیار شدید تر از سوموزا است. یک فرد مسئول نباید با مشی مسلحانه زندگی مردمان یک کشوررا به قماری بگیرد. قماری که در آن ممکن است پیروزی باشد و یا نباشد اما احتمال وضعیت ناگوار و آوارگی و بیچارگی و گرسنگی و قحطی آنهم برای سالها بسیار قوی است. کسی تضمین نکرده است که شروع هر حرکت مسلحانه الزاما پس از چندماه به نتیجه برسد. افغانستان کنار گوش ما و نیز کشورهای آفریقایی با میلیونها آواره و کشته و تجاوز و قحطی و فجایع کامبوج و لائوس و .. مثال های مقابل چشم ماست. تصور نمی کنم که هیچ یک از ما خواهان رخ دادن چنین وضعیتی در کشورمان باشیم. از این رو آنچه از مبارزه باقی می ماند مبارزات مدنی در داخل ایران است که بطور پیگیر ادامه دارد و ما باید از آن پشتیبانی کنیم.

خانم سطوت گرامی

نوشته اید "متاسفانه در سالهای 41 تا 49 هر کسی که دست به کتاب های ممنوعه که حجم وسیعی از کتابهای سیاسی فلسفی جامعه شناسی تاریخی چپ را در برمیگرفت بزندان میافتاد". خواهشمندم چند نمونه از کسانی را که شخصا دیده اید و میشناسید که تنها بجرم خواندن و یا داشتن کتاب ممنوعه و نه همکاری یا عضویت در گروههای چریکی به زندان افتاده اند بهمراه مدت زندان شان را در صورت امکان معرفی نمایید چرا که به نظر میرسد جمله یاد شده بیشتر یک شایعه بود که خود رژیم دامن میزد. ضمنا آیا شوهر شما بجرم کتابخوانی شلاق خورده بود یا به جرم عضویت یا همکاری در گروه چریکی. البته تصور نفرمایید که این برخورد من مبنی بر تایید عمل ساواک در بکار گیری خشونت و شلاق به زندانیان باشد بلکه هدف این است که پس از سی چهل سال از آن وقایع درسی بگیریم. مهمترینش برای من پنجاه و چندساله این است که دیگر هر شایعه ای را حتا در مورد جمهوری اسلامی براحتی باور نکنم. (البته پس از انقلاب به بزرگنمایی مخالفان شاه در مورد ایرادات شان به آن رژیم پی بردم اما هرچه در این مورد گفته شود مفید است).

مریم سطوت

satwat_m@gmx.de

التهاب در خانه تیمی

آقای حمید من هم معتقدم مبارزه مسلحانه در آنزمان بعنوان یک شیوه مبارزه نادرست بود و به نیروهای خشن درون حکومت بهانه بیشتر برای تشدید فشار میداد و فضای خشونت درون جامعه را تشدید میکرد و این را نه امروز بلکه در دنباله داستان خواهد آمد که در همان تیم چریکی به این نتیجه رسیدم.

ولی شما احکامی راجع به آنزمان صادر کردید که واقعی نیست. نمیدانم شما چند سال دارید. امیدوارم که احکام شما بدلیل بی اطلاعی باشد و ناشی از سمت گیری سیاسی شما نباشد.

متاسفانه آنروز بیش از نیمی از زندانیان سیاسی جرمشان رد و بدل چند کتاب بود. اگر شما فکر میکنید فقط مبارزه مسلحانه فداییان عامل خشونت بود، در آنصورت زندانیان سیاسی قبل از سال 50 چه کسانی بودند. همسر من هنوز جای شلاق های آنزمان روی پاهایش است. متاسفانه در سالهای 41 تا 49 هر کسی که دست به کتاب های ممنوعه که حجم وسیعی از کتابهای سیاسی فلسفی جامعه شناسی تاریخی چپ را در برمیگرفت بزندان میافتاد و هر دانشجویی که در دانشگاه با دیگری دورهم می نشست و می خواست در باره مسائل جامعه اش بحث کند، باید خطر شناسایی از طرف ساواک و به زندان رفتن را می پذیرفت. اگر وقت کردید به اسناد ساواک مراجعه کنید و متوجه فضای آنزمان شوید.

مبارزه مسلحانه نادرست ترین واکنش به آن فضا بود ولی دلیل اینکه این همه جوان به این مبارزه پیوستند، همین فضا بود

ناصر مستشار

چهار «چرا» و چهار «اگر» در تاريخ معاصر ايران

با اینکه برای این مقاله بسیار مهم،کامنتی نوشته نشده است اما می توان به خوبی بدین موضوع پی برد که روحانیت در ایران تا چه اندازه قدرت داشته است.در واقع روحانیت همواره در ایران ـ حکومت در سایه را دراختیار داشته است و مانع اصلی پیشرفت های علمی و توسعه سیاسی و اقتصادی ومدرنیزه در جامعه ایران تا کنون می شده است،پس بنابراین بجای سرنگونی شاه که آلت دستی در دست آخوندها بود ـ ابتدا می بایستی با حکومت در سایه روحانیت مبارزه می شد تا قدرت آنها از همه ارکانهای حکومتی خلع ید می شد وسپس اگر شاه به قوانین دمکراسی گردن نمی گذاشت او نیز سرنگون می شد.اما نیروهای سیاسی به غلط به یاری روحانیتی که در سایه ـ صاحب قدرت ونفوذ بود شتافتند تا این طبقه بطور رسمی ،حکومت قانونی را بدست آورد!

کیومرث نویدی

رژیم و مسائل بنیادی اقتصاد و ایران

جناب فاطمی! کامنت
گذاری در ایران گلوبال سهمیه
بندی شده است. من سهم امروزم را به شما اختصاص می
دهم؛ به خاطر احترامی که به رغم اختلاف نظری شدید با شما برایتان قایلم: ۱ ـ این جهانی شدنی که می
فرمائید ایا شامل انواع برده
داری
های نوین هم می
شود؟ یعنی شما برده
داری نوین چین را یک مدار توسعه می
شناسید.

۲ ـ نظر شما در بارة تئوری
های توسعة کینزی چیست؟ آیا توسعه بر مبنای بازار صادراتی را (شامل یک بازار فروشنده اما، بدون بازار خریدنده) یک توسعة اقتصادی پایدار می
دانید؟ در این میان بازار اعتبارزا (یا خوداعتبار) کجا گم می
شود؟

۳ ـ دوبی و دیگر امارتها دارند از بدبختی ایران جشن می
گیرند. از کارگر ماهی صد و پنجاه دلاری پاکستانی و هندی و ایرانی و سهم پنجاه و یک درصدی برای عربی که یک سنت هم داو نگذاشته است، دارند نوعی فئودالیسم جدید بنیاد می
گذارند که با تغییر وضعیت در منطقه خواهد پکید. چرا بدون هیچ نقدی از این سرطان نوین، آن را بخشی از اقتصاد جهانی مدرن می
نامید؟

آقای فاطمی!

وای از دست شما راست
ها!!!!

احمد فدایی

« بزرگترها » چرا به ایران بد کرد ند ؟

آقای مستشار، مثل اینکه شما متخصص فرار به جلو هستید. برای من، نظر شما اهمیتی ندارد چون کسانی که خیلی قوی تر از شما نسل گذشته را نفی میکنند کم نیستند. شما نیمی از اظهار نظر مرا درج نکردید. شما در نقد داستان خانم سطوت خود او را نقد کردید و بعنوان نقد نوشتید که نویسنده در اروپا ساکن است و مسافرت میرود و عکس رنگی میگیرد. و من در پاسخ به شما نوشتم که این اظهار نظر در نقد یک نوشته بی نهایت نازل است. و امثال شما که آدمهای بزرگتر از خود را نفی میکنند قابل ترحمند.

البته من در اینکه خانم سطوت را با شما مقایسه کردم، اشتباه کردم. خانم سطوت بدلیل زندگی گذشته و توانایی های امروزشان منجمله همین داستانشان که بهترین تصویر از آن نسل را ارائه میدهد و من مطمئنم که اگر چاپ شود در تاریخ میماند، یکی از برجسته ترین خانم های فعال امروز کشور ماست و دلیلش هم اینکه این همه آدمهای پرادعایی که در اتحادجمهوریخواهان جمع شده‌اند او را بعنوان کادر رهبری خود برگزیده‌اند. مقایسه او با شما که از مسافرت رفتن مردم ایراد میگیرید خطا بود. البته من انتقادهای خانم سطوت به گذشته را قبول ندارم ولی این مانع آن نمیشود که ارزشهای ایشان را نبینم و ارج نگذارم و برای شما که در این سطح پایین برخورد میکنید احساس ترحم نداشته باشم

مزدک

این توزش و این تورش از کجا برمی
خیزد آقای ستوده؟

برای ازادی ایران از دست حرامیان اسلامی و برای جلوگیری از استبدادی جدید چاره ای جز اتحاد بین نیروهای دمکراتیک و سکولار و دادگر و انسان محور جامعه نیست.بهمین جهت هر گونه ملت سازی برضد این اتحاد است خواه این ملت را فارس بنامید خواه کرد و یا ترک و عرب.ما باید حقوق دمکراتیک را برای هر فرد ایرانی خواستار باشیم و انسانها را بدون مشخص کردنشان به ملیت و یا نژاد و قوم و زبان و

رکسانا

التهاب در خانه تیمی

آقای حمید و آقای شعاعیان من نمیدانم که شما چه گرایش سیاسی داشتند ولی من از بچه های همان نسلم و همانزمان هم مخالف مبارزه مسلحانه بودم ولی اقای شعاعیان اگر موضوع پیجیده ای مثل شرایط آنروز با یک کلمه خریت حل میشد چه گوارا نه در ایران بلکه در سرتاسر جهان محبوب ترین شخصیت نمیشد. گفتن اینکه آنها خر بودند نشانه عقل نیست ولی آقای شعاعیان شما که اینقدر سفت و سخت مخالف مبارزه مسلحانه هستید جرا اسم شعاعیان را برای خودتان انتخاب کرده اید. شعاعیان نه تنها به مبارزه مسلحانه معتقد بود و بقول شما حتما باید گفت خر بود بلکه بین روایت های مختلف مبارزه مسلحانه از همه حتی مسعود احمدزاده هم رادیکال تر بود با بقول شما از همه خرتر بود.

منظر جاوید

التهاب در خانه تیمی

خانم مریم سطوت عزیز _سلام_من کار شمارا می پسندم وقتی گذشته را در قالب داستان واقعی در می اروید. هر چند مباحثی که طرح کردید در زندان و در خارج از خانه های تیمی سطح اش خیلی خیلی بالا تر از خانه های تیمی بود . کاش دوستان دیگری این مباحث را پی گیرند

نوشته شما در فضا سازی ان دوران جالب است ولی چیزی که هست نفی ان تفکرات افراطی است البته می دانم که شما با گذشته خط مرز دارید ولی گاهی اوقات؛ انسان می خواهد " قهرمان " دو عصر شود یعنی هم "قهرمان داستان خانه های تیمی باشید و هم قهرمان عصر مهاجرت و بیداری "_ اگر چنین رفتار کنید دیگران می توانند شما را یک فرصت طلب بنامند

یعنی انسان به دلیل "آگویی "که همراه خود یدک می کشد؛ طبیعتا بسوی قهرمان شدن و یا قهرمان سازی تمایل دارد

در سطر سطر نوشته های شما بایستی علیه این" قهرمان شدن " و "قهرمان سازی " موج زند.

راست این است که من هم در خانه های تیمی زندگی کرده ام و هم در زندان؛ می دانم سطح مباحث در این دو محیط چه بود ....

هوشنگ شعاعیان

من کورشم

نم در آرامگاه کوروش

من فرزند کورشمو از حادث بد روزگار - جانم در چنگ فرعونو ضحاک روزگار - من سرباز کورشمو از حادث بد روزگار قوم و میهنم در اشغال تازیانو شمر روزگار - من شاگرد کورشمو از حادث بد روزگار موسا و عیسای نمی آید به سراغم در این روزگار - من همنام کورشمو از حادث بد روزگار با 300 و سیوند به جنگ آمده شیطان روزگار

من کورشم آری من کورشمو از حادث بد روزگار بیدار و هوشیار نشسته ام هر چند که ملتم در خواب ناز است در این روزگار

احتیاط کار

« بزرگترها » چرا به ایران بد کرد ند ؟

من ، در بخش اظهار نظر سایت ایران گلوبال ، گاه با کامنت هایی رو به رو می شوم که از ترس، مو به تنم سیخ می کنند. از جمله این کامنت ها ، اظهار نظری است از شخصی بسیار منطقی و محترم به نام آقای « احمد فدایی » ، که در زیر می آورم :

( کسانی که آدمهای بزرگتر از خودشان را تخطئه میکنند ، آدمهای قابل ترحمی هستند .ولی آنگاه که آنرا به عرصه عمومی میبرند دیگر مشکل میشود به آنان ترحم کرد ) .

من بخش اول حکم تاریخی آقای « فدایی » را این گونه می فهمم ، که ( از نظر ایشان ) دخالت در کار « بزرگتر ها» ، مجازاتش ترحم است ( خدا همه ی رفتگان آقای « فدایی » متساهل و متسامح را غریق رحمت کند )

اما بخش دوم « یاسا» ی ایشان را که می فرمایند : « ولی آنگاه که آنرا به عرصه عمومی می برند ، دیگر مشکل میشود به آنان ترحم کرد »، گرچه حس کردم ، اما خوب نفهمیدم !

یعنی اگر من ِ گردن شکسته ، روزی ، روزگاری ( گوش شیطان کر، زبانم لال ، صد قرآن در میان ... ) در کار « بزرگتر ها » دخالت کردم و بعد ( با حماقت بیشتر) آن را به « عرصه ی عمومی » بردم ، تکلیفم چیست و مجازاتم با کدام آلت قتاله است ؟ با مسلسل ، یا طناب دار؟ یا ...

جمال

آنان که هویت و شناسنامه ایرانی را "ننگ" می دانند چه نام دارند اقای نویدی ؟

آقای کیانوش توکلی من کامنتی در جواب ستوده‌ نوشتم که‌ فقط 2 خط آن در سایتتان جا افتاد بقیه‌ آن با مشکلاتی که‌ در سایتتان است ثبت نشد و من مجبور شدم 10 یا 12 ساعت در صف باشم که‌ بتوانم بقیه‌ کامت را بعد 4 نفر بار دیگر در سایت بگذارم آنان که‌ هویت و شناسنامه‌ ایرانی را مایه‌ مباهات و افتخار میدانند چه‌ نام دارند ؟ انگار راسیست 2 آتشه‌ ما باز قانع نشده‌اند که‌ یک نژاد پرست تشریف دارند بنا بر این باز در این نوشته‌ خود به‌ تفکرات راسیستی خود و تبلیغ آن ادامه‌ میدهند . من از سوأل آخر ایشان شروع میکن

جمله‌ از ستوده‌ است توجه‌ فرمائید .

هنوز این حق را برای من محفوظ می دارد که از شما و سایر فعالان قومی این سئوال را تکرار کنم که در کردستان عراق چه می گذرد که پس از دهها سال حکومت مستقیم و غیر مسقیم دو طایفه بارزانی و طالبانی در آن منطقه ، خود سوزی و قتل های ناموسی همچنان در میان زنان و دختران کُرد بیداد می کند ؟

من از جناب ستوده‌ سوأل میکنم که‌ در این ایران شما که‌ شناسنامه‌ آن را موجب مباهات خود میدانید چه‌ میگذرد ، که‌ بعد 2500 سال حکومت داری و پادشاهان و دانیاسورهای جور وا جور در قانون اساسی این مملکت بی هویت زنان را سنگسار میکنند در این مملکت بی هویت چه‌ میگذرد که‌ زنان بدون روسری و شال در خیابان باید سر و صورتشان خونین شود در این مملکت بی هویت چه‌ میگذرد که‌ سران آن بزرگترین دزدان تاریخ بشریت هستند بنا بر فاکتهای پالیزدار.

جناب ستوده‌ میگویند توجه‌ کنید .

تفکر کینه توزانه و نژاد پرستانه ای که اینان مشغول تبلیغ اش هستند اگر فرصت یابد و مجال پیدا کند مردم ایران را به بهانه مبارزه با " فارس اشغالگر" و "فارس حاکم" در هر گوشه ای از این سرزمین به خاک و خون خواهد کشید .

جناب ستوده‌ مگر اشغالگری شاخ و دم دارد در کردستان نزدیک به‌ 500000 نفر نیروی نظامی وجود دارد به‌ ازاح هر 8 نفر حمعیت مردم کردستان یک نظامی وجود دارد در کردستان در هر تپه‌ای هر محله‌ای هر خیابانی مقر نظامیان اسلحه‌ بدست حضور دارند این حضور نه‌ برای امنیت ملت کرد ڤه‌ نه‌ برای دفاع در برابر حمله‌ نظامی این حضور وسیع نظامی ایران در کردستان برای تثبیت اشغالگر در کردستان است جناب شما هنوز کاری که‌ ملت کرد به‌ آن دست نزده‌ آنها را محکوم میکنید ولی همین حالا که‌ من این کامنت را میگذارم این ایران بی هویت شما به‌ نام تمامت مرضی ایران و به‌ اسم تجزیه‌ طلبی کشتار میکند شکنجه‌ میکند کشوری که‌ در 1358 با هوپیما در اولین روز نوروز سنندج را بمب باران کرد قرنا و قلاتان ، اندرقاش ، کانی مام سید را آفرید حضور ایران در کردستان حضوری اشغالگرانه‌ بر خلاف میل ملت کرد است ملت کرد از حضور اشغالگران ایرانی بیزارند و دیر یا زود باید پایانی بر این حضور اشغالگرانه‌ باشد

حکومت کردستان وسرزمین کردستان مانند تمام حکومتها و سرزمینهای دنیا مشکلات وجود دارد و هیچ انسانی منکر آن نیست و روزنامه‌ها و روشنفکران کرد بیشتر از همه‌ به‌ افشای آن پرداخته‌اند و آن را مورد نقد قرار داده‌اند جناب ستوده‌ مسائل و مشکلاتی که‌ شما اینجا از آن بحث میکنی انگار 2 مگس را در یک دست اسیر کرده‌ای و داد و هوار راه انداخته‌اید پارلمان کردستان در جلسات پارلمان و پخش مستقیم آن از تلویزیون برای کردستان و تمام جهان اقدام کرده‌ و بیشتر از همه‌ خود ملت کرد آن را افشا کرده‌ کاری که‌ در ایران جرم و حکم اعدام به‌ همراه خواهد داشت افشای آن ولی شـا بنا به‌ گفته‌ خود اهداف راسیستی و نژاد پرستانه‌ در پخش آن نوشته‌ها داشتی .

در رابطي با نوشته‌ شیوخ مرتجع شما نژاد پرستانه‌ عرب ستیزی کردید و مین نویشه‌ شما باعث شد که‌ من به‌ پخش ترجمه‌ نوشته‌ دوم در رابطه‌ با زنان کردستان نیز و حسن نیت شما شک کنم و در جوابی که‌ به‌ کامنت من دادید نشان داد که‌ من اشتباه نکرده‌ام شما یک نژاد پرست ایرانگرا تشریف دارید و برای فرار از این مسئله‌ دیگران را بو قوم گرا محکوم میکنی این عین جمله‌ خودتان بود .

ترجمه‌ مشکلات زنان کردستان و گذاشتن آن در سایت به‌ این خاطر بود که‌ فعالان کرد در فکر جدائی از ایران نیفتند چه‌ بسا کردستان زنان با 10 سال حکومت این مشکلات را دارند شما به‌ فرمائید فعالان کرد چرا به‌ فکر ماندگاری در ایران باشند؟ که‌ وضعیت زنان در ایران از هر لحاظ به‌ هیچ جای دنیا قابل مقایسه‌ نیست و در این رابطه‌ ایران در قعر قعر است

شما جواب دهید اگر نصف جامعه‌ ایران زن باشذ 35 میلیون زن در این ایران تمامیت مرضی شما به‌گروگان گرفته‌ شده‌اند چرا باید شناسنامه‌ این چنینن سرزمین باعث مباهات باشد ؟ تازه‌ در ایران شما نه‌ تنها زنان مردان ، کارگران ، دانشجویان، معلمان،روزنامه‌نگاران همه‌ و همه‌ به‌ گروگان گرفته‌ شده‌اند ننگ بر کسی که‌ به‌ چنین سرزمینی مباهات کند و از آن دفاع کند .

پس مسئله‌ چیست ؟ اگر در ایران به‌ فردای آزادی امیدوارید که‌ مبارزه‌ برای از بین بردن این مشکلات هست اگر اپوزسیونی در ایران است این مسئله‌ شامل کردستان آزاد نیز میشود جناب مردم آزادیخواه کردستان روشنفکران ، برای کردستانی بهتر برای از میان بردن این مشکلات دارند مبارزه‌ میکنند که‌ 100 البته‌ بازم این کردستان 100000000 بار بر ایران مذهبی قرون وسطائی شما ارجحیت دارد و آزاد تر و میدان آزادتری برای اپوزسیون و آزادیخواهان کرد وجود دارد در این به‌ اصطلاح کردستان عراق از هر طرف مسئله‌ را برسی کنید بازم جناب ستوده‌ شما بازنده‌ بیش نیستی که‌ بی خود رگ ایران گرائی و نژاد پرستانتان را بیرون میزنید و خالکوبی نشآن میدهید و آنچه‌ را که‌ دوست دارید و میخواهید همانطور میخواهید به‌ دیگرانم به‌ قبولانید آقای عزیز و تمام ایران گراها خوب گوش کنید ایران هیچ وقت یک هویت ملی نبوده‌ و نخواهد شد تا آنجا که‌ من میدانم ملت کرد هیچ وقت زیر بار ایران یک ملت نخواهد رفت و این ملت به‌ طور واضح بارها و بارها مطالبات سیاسی خود را بیان کرده‌ و برای این آزادی بهای بس گران پرداخت کرده‌ پس انتظار نداشته‌ باشید با نوشته‌ و کامنت مشقی تعدادی معلول حال سیاسی ایرانی از خواست خود چشم پوشی کنند .

در مورد اشغالگری نکاتی بیان داشته‌اید این موضوع احتیاجی به‌ تئوری و اثبات ندارد هر ناظر بی طرفی که‌ یک روز به‌ کردستان سفر کند بلافاصله‌ متوجه‌ اشغال این سرزمین خواهد شد و بلا فاصله‌ میتواند به‌ شما بگوید که‌ کردستان یک سرزمین اشغال شده‌ است از طرف ایران با حضور از 8 نفر جمعیت کردستان یک نظامی وجود دارد که‌ از نقاط دیگر به‌ این سرزمین آورده‌اند حضور بیش از نیم میلون نیروی نظامی در کردستان اتفاقی نیست و برای تهدیدات خارجی این نیرو در کردستان جا خوش نکرده‌اند استقرار این نیرو در هر کوهی، محله‌ای، خیابانی و زور گوئی این نیرو و کشتار مردم کردستان شکنجه‌ ، زندانی را از طرف مهاجمینی که‌ مردم کردستان نیستند به‌ جزء اشغالگری نام دیگری ندارد و مردم کردستان از حضور این اشغالگران ایرانی در سرزمین خود بیزارند و آن را تحمل نمیکنند و دیر یا زود در کوچکترین خلاء قدرت سیاسی در ایران ملت کرد یک بار برای همیشه‌ بر حضور اشغالگران ایرانی پایان خواهند داد و این امری اجتناب ناپذیر است و شما خوب این مسئله‌ را میدانید ولی به‌ کوچه‌ علی چپ میزنید باور کنید ملت کرد در هیچ برقه‌ از زمان این چنین بر هویت ملی خود آگاه نشده‌ و برای تصبیت هویت ملی خود در سرزمین خود پافشاری نکرده‌ و به‌ میدان نیامده‌ امروز مئله‌ ملی در کردستان تمام آحاد ملت کرد را در گیر کرده‌ و به‌ میدان آورده‌ . از یک کودک 8 ساله‌ تا یک پیر زن و پیر مرد 80 سال ، از کرگار، دانشجو، معلم ، بازاری همه‌ و همه‌ آحاد ملت کرد امروز در این میدان حضور دارند و به‌ نوعی به‌ این مسئله‌ و استقرار هویت ملت کرد در سرزمین خود کمک میکنند و برای همین پیروزی این ملت نزدیک است

زنده‌ باد استقلال کردستان

پس مسئله‌ چیست ؟ اگر در ایران به‌ فردای آزادی امیدوارید که‌ مبارزه‌ برای از بین بردن این مشکلات هست اگر اپوزسیونی در ایران است این مسئله‌ شامل کردستان آزاد نیز میشود جناب مردم آزادیخواه کردستان روشنفکران ، برای کردستانی بهتر برای از میان بردن این مشکلات دارند مبارزه‌ میکنند که‌ 100 البته‌ بازم این کردستان 100000000 بار بر ایران مذهبی قرون وسطائی شما ارجحیت دارد و آزاد تر و میدان آزادتری برای اپوزسیون و آزادیخواهان کرد وجود دارد در این به‌ اصطلاح کردستان عراق از هر طرف مسئله‌ را برسی کنید بازم جناب ستوده‌ شما بازنده‌ بیش نیستی که‌ بی خود رگ ایران گرائی و نژاد پرستانتان را بیرون میزنید و خالکوبی نشآن میدهید و آنچه‌ را که‌ دوست دارید و میخواهید همانطور میخواهید به‌ دیگرانم به‌ قبولانید آقای عزیز و تمام ایران گراها خوب گوش کنید ایران هیچ وقت یک هویت ملی نبوده‌ و نخواهد شد تا آنجا که‌ من میدانم ملت کرد هیچ وقت زیر بار ایران یک ملت نخواهد رفت و این ملت به‌ طور واضح بارها و بارها مطالبات سیاسی خود را بیان کرده‌ و برای این آزادی بهای بس گران پرداخت کرده‌ پس انتظار نداشته‌ باشید با نوشته‌ و کامنت مشقی تعدادی معلول حال سیاسی ایرانی از خواست خود چشم پوشی کنند .

در مورد اشغالگری نکاتی بیان داشته‌اید این موضوع احتیاجی به‌ تئوری و اثبات ندارد هر ناظر بی طرفی که‌ یک روز به‌ کردستان سفر کند بلافاصله‌ متوجه‌ اشغال این سرزمین خواهد شد و بلا فاصله‌ میتواند به‌ شما بگوید که‌ کردستان یک سرزمین اشغال شده‌ است از طرف ایران با حضور از 8 نفر جمعیت کردستان یک نظامی وجود دارد که‌ از نقاط دیگر به‌ این سرزمین آورده‌اند حضور بیش از نیم میلون نیروی نظامی در کردستان اتفاقی نیست و برای تهدیدات خارجی این نیرو در کردستان جا خوش نکرده‌اند استقرار این نیرو در هر کوهی، محله‌ای، خیابانی و زور گوئی این نیرو و کشتار مردم کردستان شکنجه‌ ، زندانی را از طرف مهاجمینی که‌ مردم کردستان نیستند به‌ جزء اشغالگری نام دیگری ندارد و مردم کردستان از حضور این اشغالگران ایرانی در سرزمین خود بیزارند و آن را تحمل نمیکنند و دیر یا زود در کوچکترین خلاء قدرت سیاسی در ایران ملت کرد یک بار برای همیشه‌ بر حضور اشغالگران ایرانی پایان خواهند داد و این امری اجتناب ناپذیر است و شما خوب این مسئله‌ را میدانید ولی به‌ کوچه‌ علی چپ میزنید باور کنید ملت کرد در هیچ برقه‌ از زمان این چنین بر هویت ملی خود آگاه نشده‌ و برای تصبیت هویت ملی خود در سرزمین خود پافشاری نکرده‌ و به‌ میدان نیامده‌ امروز مئله‌ ملی در کردستان تمام آحاد ملت کرد را در گیر کرده‌ و به‌ میدان آورده‌ . از یک کودک 8 ساله‌ تا یک پیر زن و پیر مرد 80 سال ، از کرگار، دانشجو، معلم ، بازاری همه‌ و همه‌ آحاد ملت کرد امروز در این میدان حضور دارند و به‌ نوعی به‌ این مسئله‌ و استقرار هویت ملت کرد در سرزمین خود کمک میکنند و برای همین پیروزی این ملت نزدیک است

زنده‌ باد استقلال کردستان

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.