رفتن به محتوای اصلی

دانشگاه سهند تبریز الگوی جدیدی در نافرمانی مدنی!
13.06.2008 - 12:21

آیدین تبریزی

موفقیت کاربست نافرمانی مدنی در دانشگاه تربیت معلم

متاسفانه تحلیل آقای علي افشاري یک نقصان عمده دارد و آن فراموشی! ایشان در اشاره به نقطه شروع موج جدید نافرمانی مدنی در دانشگاههای کشور، از دانشگاه سهند تبریز است که با نشان دادن الگوی جدیدی در نافرمانی مدنی و تحصن و اعتصاب غذا و پایداری در برابر فشارها جهت عقب نشاندن مسئولان دولتی، قوت قلب و الگویی برای حرکتهای بعدی مثل تحصن دانشگاه تربیت معلم شدند. آیا واقعا آقای افشاری این را نمی دانست یا چه دلیلی دارد که حداقل در یک پارگراف اشاره ای هم به دانشگاه سهند به عنوان آغازگر این موج جدید نکرده اند؟!

۱۷ دانشجو در بیمارستان، نامه سرگشاده دانشجویان دانشگاه صنعتی سهند تبریز

پایان موفقیت آمیز تحصن۱۶۰ ساعته دانشجویان دانشگاه سهند تبریز

rashel

تقاضای کمک از تمامی نهاد های مدافع حقوق بشر و وجدانهای آزاد د ر ایران و جهان .

باسلام خانم فاطمه رضائی امیدوارم که برادرشما وبطورکلی همه زندانیان سیاسی آزاد شوند. طبق مقاله هائی که من راجع به زندانیان سیاسی خواندم متوجه شدم که هیچ قدرتی حتی سازمان ملل متحد قادرنیست جلو یک مشت آدمهای بی وجدان وبربری صفت رابگیرد که هرروشنفکری رابه اتهام اخلال درامنیت دستگیرمیکنند وبهروسیله ای ازخانواده اش باجریمه کردن مبلغهای هنگفت آنهاراعاصی میکنند وهنوزراضی به آزاد شدن آنهانیستند.

بنظرمن این اشخاص یک موضوع درآنهامیتواند نفوذ داشته باشد آنهم رجوع به مراجع دینی است. شماآیه ای ازقرآن که راجع به آزادی بشرصحبت میکند پیداکنید وازآن برای آزادی برادرت استفاده کنید. توجه کنید مسئولان منظوراشخاصی که پرونده برادرشمارادردست دارند با چه آخوند ویاملائی رابطه نزدیک دارند؟ بسراغ آنهابروید وازآنهامعذرت خواهی کنید وبه آنهاقول بدهید که برادرشماسخنانی ضدرزیم نخواهدگفت. من فکرمیکنم این تنهاراه حل برای نه فقط برادرشما بلکه همه زندانیهای سیاسی است. واقعاکه حیف است اینچنین جوانان باهوش مملکت تلف شوند. گاهی اوقات لازم هست که انسان حتی دست وپای خرراماسازدهد که بتواند عزیزی رانجات دهد.

کیومرث نویدی

تفاوت" مجله" با" فوروم بحث" در کجاست؟

۱ ـ آقای سام قندچی! در یک جمله بگویم: شگفت
زده
ام از شما. حزب دموکرات و کنگرة ملیتهای ایران
فدرال را به باد دشنام گرفتن چرا که کسی به نام مستعار جمال که اصلا از خط حزب دموکرات پیروی نمی
کند، در یک کامنت توهینی به شما کرده، از آن داستان
ها بود. جناب قندچی! من از قاضی محمد پیامبر نمی
سازم و او را نیز مانند هر انسان دیگری قابل نقد می
دانم؛ اما، توهین به قاضی محمد توهین به همة کردهاست؛ همانطور که توهین به پیشه
وری توهین به همة آذربایجانی
هائی
ست که او را قهرمان ملی خود می
دانند.

و بسیار خوب!

این قهربازی
ها دیگر یعنی چه؟

من زیر مقالة شما کامنتی گذاشتم و نوشتم به زودی پیامی دیگر خطاب به کنگرة ملیتها خواهم نوشت و پس از آن با هم حرف خواهیم زد. خب! حرفتان چیست 
آقای قندچی؟ این هم یک برنامة مشخص. از فدرالیسم استانی آغاز کنیم و بعد ببینیم مردم چه می
خواهند؛ ده سال هم هر کس گفت جدائی فدرالیسم استانی را هم ازش بگیریم. نظر شما چیست؟ پس آن کامنتی که خطاب به من نوشتید که مسئلة اتنیک
ها از مسئلة زنان کمتر نیست چه بود؟ شما چگونه می
خواهید حقوق اتنیکی آنها را بدهید؟ با دشنام به سازمانها و احزابشان؟ با دشنام به قهرمانانشان؟ با نفی حقوق انسانیشان؟ با نفی حق مالکیتشان بر سرزمینهاشان؟

۲ ـ خانم پوروچیستا!

اگر ممکن است نقدتان را در بارة آنچه من نوشته
ام به آدرسم میل بفرمائید. من چیزی دستگیرم نشد. این هم آدرس ای
میلم:

k_navidi@gmx.net

تقی

taghi@home.nl

سلام کیانوش. دو نکته رو مایلم اینجا بنویسم: اول اینکه، انتقال نوشته این یارو " زیدآبادی " است. کسی که حتی اسم فرد مورد بررسی اش را چه در تیتر و چه در اجزاء دیگر نوشته غلط می نویسد، و حتی خود اذعان دارد که نمیداند آنچه وی گفته درست یا غلط هست، دیگر چه جائی دارد که مثلاً بخواهد برایمان درباره فساد و بحران ناشی از آن نظر دهد!؟ متاسفم که چنین زباله هایی امروزه بعنوان تحلیل گر در فراز و فرود اندیشه ای علاقه مندان به دنبال کردن امور سیاسی چنین نقشی پیدا کرده اند

نکته دوم را میخواهم البته برای خودت بنویسم. هرچند راههای دیگری هم داشته ام و میتوانستم مجرای دیگری را برای نگارش این یادداشت انتخاب کنم. اما فکر کردم برای دادن توجه لازم به این یادداشت بد نیست آنرا در اینجا بنویسم. ضمناً بطور مطلق این حق را برایت قائل میشوم که حتی این نوشته را در بخش عمومی اظهار نظرها قرار ندهی؛ چرا که برای من توجه خودت و تصحیح موضوع مورد نظرم مطرح هست و بس؛ نه انعکاس آن برای افرادی که در همه زمینه ها - با تعجب تمام - در همه زمینه ها نظر میدهند! چه انعکاس خاطرات مریم سطوت باشد و یا سفرش به تاشکند تا مسائل ملی، موضع گیری های سیاسی این یا آن دسته و گروه و در همه آنها در کنار تنفر ریشه دار وی نسبت به جنبشی که بهرروی بخاطر جاذبه های عدالت خواهانه دوران جوانی خود مسیر و راهی مثلاً چپ را انتخاب کرده بودند، سمت می گیرد. تا جائی که گاهی به وضوح ابلهانه ترین رفتارهای دوران گذشته جامعه ما را هم میخواهد توجیه کند. حکایت غریبی است که میترسم فردای روزی که روحانیون و دین سالاری از جامعه ما و ساختار قدرت رخت برکشد و اینان در مخالفت با هرگونه فعل و انفعال سیاسی آینده، به دفاع از همین اوباشی بپردازند که امروزه جایگاههای مختلف حکومتی را اشغال کرده اند...

باری، موضوع بر سر آن توضیحی است که برای راهنمائی مراجعین به این صفحه تنظیم شده. راستش از همان اولین روزی که آن نوشته را دیدم، به این فکر میکردم که شاید این همکاران مختلف تو در رنگ و شکل و توانائی و دسته بندی های مختلف رنج کار بر خود هموار کرده و یادداشتی متناسب - در چارچوب همان نکته و نظری که در ذهن تو بوده فراهم و بجای این یادداشت بالا بگذارند؛ اما با کمال تعجب دیدم که آنها به این نکته توجهی نشان نمیدهند؛ هرچند مکرر در مکرر از نقش و اهمیت این سایت صحبت میکنند و اینکه تریبونی شده مفت و مجانی برای قلم زنی شان، بارها و بارها ازت تشکر کرده اند و ... بگذریم که میدانی که میدانم تو برای ماندن این سایت در فضای اینترنت و تداوم آن چه میزان نیرو و انرژی و حتی فشار مالی را متحمل میشوی. اینکه همه اینها را در چارچوب پیشبرد آنچه که در دل و در ذهن خود دنبال میکنی، بجای خود اما انتظار همدلی و توجه بیشتر شاید اولین و ابتدائی ترین انتظاری باشد که میتوان از دیگرانی داشت که در این کار خودشان را در صف تو و در کنار تو قرار داده اند.

باری سخن را کوتاه تر کرده و این یادداشت تو را آنگونه که بنظرم میرسد برایت می نویسم. شاید بکارت آید و شاید هم بعنوان چیزی بی خود، به گوشه ای پرت کنی. در این مورد حق کامل و بدون خدشه را هم برایت قائل هستم!

کاربران گرامی،

در بخش اظهارنظر تغییراتی داده ایم که از شما مراجعین به این بخش انتظار داریم آنها را رعایت نمائید.

1. براساس تغییرات جدید، شما مجبور نیستند برای انتقال نظرات خود آنها را شخصاً در دو بخش مجزا و بصورت نظراتی متوالی ارسال کنید. با تنظیم بخش نظرخواهی بصورت تفکیک شده، شما میتوانید بخش معین و کوتاه شده ای از نظر خود را در قسمت اولیه صفحه نگارش قرار داده و ادامه نظر خود را در بخش دوم قرار دهید. سعی شده بخش اول را در محدوده شش سطر تنظیم نماییم و بخش دوم اما بدون محدودیت در اختیارتان قرار دارد.

2. پس از انتشار نظرات تان و واکنش های نسبت بدان، شما قادر هستید تنها بعداز انتقال چهار نظر - توسط کاربران در عرصه های گوناگون - نظری جدید را به ایران گلوبال ارسال نمایید.

3. بخش تکمیلی نظر شما با کلیک روی " ادامه نظر " قابل رویت خواهد بود و مراجعین میتوانند از بقیه نظرات شما آگاه گردند.

... بهرحال این یادداشت از همان روزای اول به ذهنم رسیده بود و البته یقین دارم که اگه از بقیه همکارانت هم خواسته باشی، طبعاً نوشته ای موجز و متناسب برای این بخش میتوانی تهیه نموده و در بالای نظرخواهی قرار دهی. ضمناً اشاره کنم که با قرار دادن این بخش توضیحی، شروط بالا تا حدودی موضوعیت خودشان را از دست میدهند. مثلاً کامنت ها نباید بیش از یکصد و هشتاد کلمه باشد! همچنین میتوان اشاره کرد که کامنت های حاوی توهین به افراد و اشخاص، حذف خواهد شد. - طبعاً آنهائی که باید بفهمند، می فهمند و آنهائی که به این کارها کار ندارند، سعی میکنند در هرحالت نوشته ای وارد کنند حتی اگه ربطی به موضوع نداشته باشد. مثل نوشته هایی که گاهاً پای نوشته های مختلف قرار میدهند.

بهرحال، امید سلامتی و شادی تو

آیدین تبریزی

مرگ فعال ناپدید شده آذربایجان در بازداشتگاه وزارت اطلاعات تبریز

بی شرمی تا کجا؟!

جناب جاوات!

شما دست از سر جنازه کسی که زیر شکنجه ماموران اطلاعات جان باخته است هم بر نمی دارید؟! جوانمردی و مروت هم خوب چیزی است. "فرهاد محسنی" را من هم نمی شناختم اما هر که بوده و هر عقیده ای که داشته، ناجوانمردانه زیر شکنجه اطلاعاتی ها به قتل رسیده است و خبر مرگش هم توسط رژیم کاملا بایکوت شده و باید دید رادیوهای خارجی این خبر را پوشش خواهند داد یا او هم به خیل عظیم فراموش شدگان خواهد پیوست. از آقای توکلی به خاطر انتشار این خبر در ایران گلوبال تشکر می کنم.

اعتراض عفو بین الملل به اعدام نوجوان ایرانی

ایران فقط تهران نیست!؟

باید فکری به حال بن بست خبری در مناطق حاشیه ای مثل کردستان، بلوچستان، اهواز، آذربایجان و ... کرد. در حالیکه روز سه شنبه 21 خرداد، رادیو فردا خبر می داد "سه نوجوان (بهنود شجاعی، سعيد جزی و محمد فدايی) در لیست اعدامی های چهارشنبه صبح "، نوجوان کرد سنندجی "محمد حسن زاده" بی آنکه کسی نامی از او شنیده باشد، و کسی بداند که نوجوانی هم در سنندج در صف اعدام است، درست همان روز یعنی سه شنبه 21 خرداد اعدام شد. حتی خبر اعدام او هم با دو روز تاخیر و پس از آنکه "بیگانگانی" در سازمان عفو بین الملل بیانیه ای در محکومیت این اعدام صادر کردند، تازه در رسانه هایی مثل بی بی سی و رادیو فردا که توسط "هموطنان ایرانی ما!" اداره می شود، منتشر شد!؟

آیا اگر خبر اعدام این نوجوان هم پیش از اعدام منتشر می شد، همانند سه نوجوان دیگر فرصتی دیگر نمی یافت تا شاید بتواند رضایت بگیرد و زنده بماند؟

" فرهاد محسنی" در تبریز زیر شکنجه ماموران اطلاعات جان سپرد بی آنکه این رسانه ها خبری از ناپدید شدنش منتشر کنند تا فشاری بر حکومت وارد آید تا در شکنجه کردنش دستش بلرزد و او را تا پای جان شکنجه نکند. و حال که خبر تحویل جنازه اش به خانواده اش منتشر شده، بازهم هیچ یک از این رسانه ها این خبر را تا این لحظه منتشر نکرده اند. آیا انتشار این خبر نمی تواند دست رژیم را برای شکنجه دیگران تا پای مرگ اندکی بلرزاند. این بن بست خبری بزرگترین ضربه را به حس هموطنی میان ایرانیان می زند. آیا اینها تبعیض نیست؟ آیا تبعیض شاخ و دم دارد؟

مزدک

ترانه "ما مرد نیستیم" لحنی طلبکارانه نسبت به جنبش زنان دارد

جناب قند چی تمام جریانت هویت طلب و سازندگان ملل و کنگره ملل درون ایران وکسانیکه اختلافات بین مردم را برجسته نموده و به پراکندن کینه و دشمنی بین مردم ایران بعنوان یک ملت می پردازند مثل احزاب سیاسی قومی همه درجنایات ارازل و اوباش اسلامی شریک هستند هرچند که ظاهرا با حرامیان اسلامی درجنگ اند.بنابراین فرقی بین حزب دمکرات و کومله وپزاک و گروهای افراطی و قومی نیست همه

دریک چیز مشترکند و انهم ضربه زدن به جنبش سراسری و ایجاد بی اعتمادی و کینه و دشمنی میان مردم.اصولا بحث با این افراد هم بی ارزش است.شما قبلا نوشته بودید که کسانیکه این گروها و مزدوران ایران ستیز و تفرقه افکن را مزدور بیگانگان یا اطلاعاتی می دانند موافق نیستید ولی فراموش کرده اید که افراد می توانند غیر مستقیم مزدور بیگانه و یا ارازل اسلامی باشند در عین حال هم مخالف انها!مگر تمام این گروهایی که در بهمن 57 با برافروختن اتش و کینه و بحثهای ماراتنی نیروهای جوان و پرجوش و خروش را بجان هم انداختند مزدوران بی مزد حرامیان اسلامی و بازندگان بی شرم نبودند؟ تمام این ارازل قوم گرا از قاضی محمد و پیشه وری گرفته تا همین کسانیکه با نامه های عاشقانه به کنگره ملل!می لاسند تا کسانیکه وقتی چیزی برای برافروختن اتش کینه و دشمنی بین مردم نمی یابند به اراجیف مسخره مثل لقب ترک در حییم متوسل می شوند...همه و همه تنها یک هدف دارند و آنهم انداختن تفرقه و پراکندن تخم کینه و نفرت بین مردمان ایران است. اینها بخوبی می دانند که هیچ ایرانی باشرفی حتی با گذشتن از جان و زندگی خویش حاضر به تایید چنین مزدورانی بعنوان نمایندگان مردم ایران نیست. چه اگر چنین ابلهی پیدا شود خود گور خودرا از قبل کنده است.بحث این مزدوران بی مزد و باختگان بی شرم و سیه باوران تاریک اندیش نه زبان مادری و یا یک حکومت دمکراتیک و مردمی که به اساسی ترین مشکلات مردم ایران فارغ از رنگ و جنسیت و نژاد و زبان و ...مثل عدالت اجتماعی برابری زن و مرد وکوتاه کردن دست مردمخواران دیندار و بی دین و با ریش و بی ریش که ملیاردها دلار از ثروتهای این مردمان را به یغمابرده اند و اکثریت محروم را در اتش فقر و بدبختی و بدنامی فروگذاشته اند و نه یک حکومت سکولار که مردمان رابدون درنظرگرفتن عقیده و مرامشان تنها بخاطر انسان بودنشان مورد احترام قرار دهد.درد اینها همان چیزیست که شما بخوبی درک کرده اید .نژادپرستی و قوم و قبیله گرایی قرون وسطایی آنهم در قرنی که تمدن و صنعت در اوج پیشرفت خود می باشد.اگر حرامیان اسلامی پان اسلامیست خودرا بر تیوری تنگ نظر و تهوع اور اسلام شیعی پایه گذاری کرده اند این سیه بختان از انهم دایره دیدخود را تنگ تر کرده و تکیه بر نژادپرستی کلاسیک زده اند.وبا بی شرمی تمام دیگرانی را که در مقابل این ارازل ایستاده و از میهن و تاریخ و زبان و هستی خود دفاع می کنند به آریا پرستی و نژاد پرستی و ضدیت با دیگران متهم می سازند.ترفند این حرامیان به همانند اربابانشان در اطلاعات حرامیان اسلامی می ماند.با طلبکاربودن از دیگران برای خود دعوی حق دارند.بنابراین بزرگترین وظیفه نیروهای میهن دوست دراین دوران تاریک و سیاهی که ایران زمین از هر سویی مورد تهاجم قرار گرفته و فتنه گران و مزدوران بیگانه و اطلاعاتی از یک طرف و حرامیان اسلامی از طرف دیگر کمر به نابودی ایران بسته اند شناختن دوست و دشمن و ایجاد اتحادی آهنین در مقابل این ارازل و اوباش از همه قماش است.ما نه نتها با حرامیان اسلامی در مبارزه ایم بلکه با مزدوران بی مزد و یا بامزدش نیز.خط قرمز تمام میهن دوستان ه نه تنها تمامیت ارضی بلکه گردن نهادن به این حقیقت که هر وجب از خاک ایران زمین مربوط به 70 ملیون ایرانیست و کسانیکه با این امر مخالفتی دارند تنها یک راه در پیش دارند و انهم رفتن از این محدوده جغرافیایی!هیچ ایراندوستی نمی تواند که ملتی جز ملت ایران را برسمیت بشناسد زیرا دران صورت با دست خویش تجزیه ایران را امضاً نموده.

کیومرث نویدی

دومین پیام سرگشاده به «کنگرة ملیت
های ایران فدرال»

آقای مسعود هیچ بایدی جز خواست و تمایل خود مردم در کار نیست؛ این مردم ایران هستند که در این ده سال، بایدها را تعیین می
کنند؛ آنهائی که بخواهند در چهارچوب همین استانهای موجود بمانند می
مانند و دیگرانی که بخواهند تقسیم بندی جدیدی به وجود آورند، چنین می
کنند. امیدوارم کومله این ماجرای کیوان ثنائی را توضیح دهد

تا آنجا که من می
دانم کومله سازمانی بود با امکانات مالی نسبتا خوب. و آقای البرز حواستان باشد که به یمن کومله و دموکرات بنیادگرائی اسلامی نتوانست در کردستان ایران جاپا پیدا کند. اگر این دو سازمان و حزب فقط این هنر را بروز داده باشند، سزاوار تحسین
اند.

احمد فدایی

التهاب در خانه تیمی

آقای مستشار (و کسانی که با نام مستعار همان حرفها را تکرار میکنند)بدون آنکه علاقه ای به نظرات شما داشته باشم ولی متوجه شدم که شما نه تنها از فداییان در آنزمان نفرت دارید بلکه یک نسل از روشنفکران ایران را بطور کامل رد میکنید. این حرفهای شما هم جدید نیست بهتر از شما میرفطروس گفته و امروز هم نفی ان دوران اگر بخواهم مثل شما حرف بزنم مد شده. شما هم بگویید و هر چقدر میخواهید مطلب بنویسید ولی وقتی کارتان تمام شد؛ به حرف من بپردازید اینکه نویسنده این مقاله در اروپا ساکن است و مسافرت میرود (گویا شما در ایران ساکنید یا خودتان را در خانه حبس کرده اید) چه ربطی به این بحث دارد. این طور بحث کردن و یا آنکس دیگری که مینویسد چرا نویسنده حالا داستان مینویسد. مثلا اگر ده سال قبل یا ده سال قبل مینوشت همین حرف را نمیزد. مثل اینکه شما و تعدادی از همفکرانتان منتظرند تا نوارشان را بجا و بیجا تکرار کنند

هوشنگ شعاعیان - عمله سابق

التهاب در خانه تیمی

شعاعیان دراولین نامه ی سرگشاده یی که به فدایی ها می نویسد جریان گفت و گوی خود را با فریدون جعفری مسئول مشهد فدایی ها چنین نقل میکند.. جعفری به او میگوید : ببین رفیق! جنبش هنوز سخت ناتوان است بگذار ما تا اندازه یی رشد کنیم و نیرو بگیریم آنگاه خب هرکس هر نظری داشته باشد آزاد است که بگوید! و شعاعیان در جوابش میگوید : رفیق جون! سازمانی که به هنگام ناتوانی از پخش اندیشه یی که نمی پسندد جلو میگیرد به هنگام توانایی آن مغزی را میترکاند که بخواهد اندیشه یی کند سوای آن چه سازمان دیکته میکند! و جعفری مسئول مشهد از این حرف به اندیشه میافتد چه اندیشه یی؟

اندیشه ی این که هر کس و ناکسی که از خونه ی ننه اش قهر کرد هوس کند که در گوشه ی حرم مقدس و کبریایی لنینیسم دراز بکشد و خرناسه در کند! و این تفکری است که ژداتف هم میپرود و وقتی به حاکمیت رسید ساخاروف و غیره را به سیبری تبعید میکند یا دهانش را با گلوله میدوزد و آن را دیکتاتوری پرولتاریا مینامد! دیکتاتوری پرولتاریا که مارکس چند بار از آن نام برد لنین آن را تئوریزه کرد و استالین آن را به نحوی وحشیانه و به شکلی استبدادی - آسیایی عملی ساخت و چپ ایرانی الگوی جز این در ذهن نداشت...!

جمال

سخنی با آقایان کیانوش توکلی ، سام قندچی، کیومرث نویدی آقای کیانوش توکلی این سیستم کامنت گذاری در سایت واقعأ خسته‌ کننده‌ شده‌ چند بار من کامنتهای طولانی نوشتم به‌ علت اینکه‌ درج نشد مجبور شدم دوباره‌ بنویسم . آقای کیانوش شما در جواب سام قند چی نوشتید که‌ به‌ علت آزادی در سایت و نبودن سانسور بعضی ها از این آدادی سوء استفاده‌ میکنند. شما شاید کامنتهای شخصی به‌ نام البرز را در رابطه‌ با من حتمأ خوانده‌اید این شخص که‌ من یقین دارم محسن کردی باشند نه‌ تنها به‌ من توهین میکنند بلکه‌ در کامنتها علنأ به‌ ملت کرد نیز توهین میکنندولی همیشه‌ کامنتهای ایشان در سایت خوش آمد است ولی 2 روز پیش کامنت من را در جواب ایشان سانسور کردید .

من به‌ هیچ شخص و حزبی توهین و اهانت نمیکنم مگر اینکه‌ به‌ من و ملتم توهین کند که‌ در مقابل جواب بر می آیم .

من در کامنتهام از واژه‌هائی مثل، دون کشوت ، یا دائی جان ناپلئون استفاده‌ میکنم که‌ اینها به‌ واژه‌ سیاسی تبدیل شده‌اند و توهین به‌ حساب نمیآیند آقای توکلی با همه‌ احترامی که‌ برای شما دارم برداشت من این است که‌ شما نیز انسان جانبداری هستی در رابطه‌ با تمامیت ارضی و تحمل استقلال طلبان را بر خود گران میدانید من ملزم به‌ گفتن آن بودم

1- آقای سام قندچی در رابطه‌ با نام شما که‌ سام است سامی نیست من ابدأ متوجه‌ این مسئله‌ نبودم قصدی در کار نبود ولی شما چرا باید از کلمه‌ سامی ناراحت شوید آیا دلیل آن این است که‌ سامی = است با عرب ؟ امیدوارم چنین نباشد

در رابطه‌ با اینکه‌ من جاسوس حزب دمکرات هستم من اعلام کرده‌ام یک استقلال طلب کردم در حالی که‌حزب دمکرات اول خودمختاری طلب و حالا فدرالیزم طلب است من نیز آرزو میکردم حزب دمکرات نابود شود ولی به‌ جای آن یک حزب استقلال طلب با قدرت کرد با شفافیت اعلام موجودیت میکرد ولی حزب دمکرات نه‌ با شعار شما نابود میشود و نه‌ با شعارهائی که‌ در اوایل انقلاب در تهران مگفتند حزب دمکرات را به‌ خاک و خون میکشیم این حزب نابود شد

در آخر آقای قندچی پیشنهاد میکنم اگر دون کشوت را نخوانده‌اید آن را بخوانید این پیشنهاد را برای دوست عزیزم کیومرث نویدی نیز دارم به‌ این جمله‌ آقای نویدی توجه‌ کنید نقل از نویدی من می
خواهم همة مردم ایران را برای نجات ایران به تکان درآورم.

2- آقای کیومرث نویدی شما در 3 مورد به‌ کامنت من بر خورد کرده‌اید

در رابطه‌ با نقد من که‌ چرا نوشته‌ خود را برای فرح پهلوی و رضا پهلوی کپی کردید قبل از همه‌ اظهار داشتید که‌ آنها هوادار دارند صرف هوادار داشتند حقانیت برای هیچ شخص و حزبی نخواهد شد . مگر خمینی . هتلیر . موسولینی هودار نداشتند ؟

در ثانی آنها در ایران شانس داشتند بنا به‌ گفته‌ خود با آپولو و شکنجه‌ و اعدام جواب بهترین فرزندان این مملکت از کرد ، فارس، ترک را دادند و سرمایه‌ مملکت را به‌ تاراج بردند شما دارید نقش مسیح را به‌ عهده‌ گرفته‌اید که‌ می خواهید مرده‌ زنده‌ کنید

در رابطه‌ با سکتاریست بودن من هیچ وقت حزب دمکراتی نبودم که‌ که‌ من را به‌ این حزب منتسب میکنی دلیلتان چیست ؟ من در جواب سام قندچی گفتم یک حزب استقلال طلب کرد را 1000000000000 بار بر حزب دمکرات ترجیح میدهم

در رابطه‌ با سوأل آخرتان در مورد سرزمینهای مورد مناقشه‌ با ترک آذری و کرد آذربایجان غربی ، قروه‌. اسدآباد. صحنه‌، کنگاور، من در کامنت جوابتان را داده‌ بودم شما از بس با عجله‌ جواب کامنت من را داده‌بودید فکر کنم اصلأ آن را نخوانده‌ بودید تمام سرزمینهائی که‌ مورد مناقشه‌ کرد و ترک آذری است با رأی اکثریت مردمان آن مناطق تکلیف آن روشن خواهد شد مثلأ اگر مردم قروه‌ اکثریت رأی دادند که‌ در حوزه‌ اختیارات حکومت فدرال آذربایجان باشند خوب در حوزه‌ اختیارات حکومت فدرال آذربایجان قرار خواهد گرفت با حفظ کامل حقوق شهروندی شهروندان کرد زبان در آن شهر و حکومت فدرال آدربایجان موظف است تمام امکانات آموزشی کتبهای درسی کردی و مدارس کردزبان را برای ساکنان کرد زبان قروه‌ در حکومت فدرال آذربایجان تهیه‌ کند و سرزمینهائی که‌ مورد مناقشه‌ نیست خوب که‌ تکلیف کاملأ روشن است

Javat

اعتراض عفو بین الملل به اعدام نوجوان ایرانی

بقول دایی جان ناپلئون انچه حدی ندارد وقاحت است وشما پان ترکان هم وقاحت وهم حد ونیز دریدگی را معنای جدیدی دادید. بدلیل دروغ بیش از حد کسی به شما اعتماد ندارد وبه همین دلیل رسانه ها با اخبار منتشر شده توسط شما پان ترکان با احتیاط برخورد میکنند و جنابعالو به بایکوت تعبیر میکنید.نه خیر بایکوت نیست جریان چوپان دروغگو است.

خردک:

1- چرا این گونه اخباراول بار فقط توسط سایت های پان اتراک منتشر میشود؟

2-چرا بسیاری از انها توسط منابع مستقل تایید نمیشود؟

3-فرهاد محسنی، در تظاهرات یکم خرداد ۸۵دستگير شده بودو به حبس طولانی!!! مدت محکوم شده بود ودر جریان اعتراضات ۱خرداد امسال!!! توسط نیروهای وزارت اطلاعات در پارک ائل گؤلو(شاه گؤلو) تبریز بازداشت و در مکان نامعلومی نگهداری می شد. باید دوبله به ترکی کنم تا بفهمی تناقض را؟

4- اول اعلام میکنید در تظاهرات امسال صدها نفر دستگیر شده اند وبعد نزدیک صد نفر اعلام میشود.از شما عکس خواستیم همانطور که از پاکمهر خواسته بودی,نداشتید.اسامی صد نفر ونه صدها نفررا نداشتید. هرچی اسامی منتشر شده در سالهای اخیر در وب سایتهای پانترکان را هم بجای تظاهرات اخیر جا زدید باز هم صد تا نشد.

شما با این کثافتکاری باعث لوث شدن واقعیتها با اکاذیب شده ومبارزه در راه حقوق بشر را به انحراف میکشانید.

کیانوش توکلی هم بهتر است نگاهی به اخبارمنتشره درباره تجزیه طلبان در سایت بیاندارد تا ببیند بسیاریشان کذب بوده اند. مانند همان خبری که تبریزی منتشر کرد چند ماه پیش ودیروز خود تکذیبش کرد.

همه مثل شما گاگول نیستند.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.