رفتن به محتوای اصلی

احمد کسروی، از پر رمز وراز ترین روشنفکران معاصر ایران
10.03.2008 - 15:26

کیخسرو آرش گرگین

 

کوروش برادری گرامی، با سپاس از این مقاله ی نظری بسیار فشرده و مفهومی. چند نکته را اشاره کرده اید که شاید نیاز به توضیح بیشتر داشته باشند، منظورتان از مدرنیت به مثابه ی غلبه بر ترس و بازگشت اکنونی عصر ترس روشن نیست. که البته بستگی به این دارد که مدرنیت را چگونه دوره بندی کنیم. مدرنیت در مفهوم فلسفه ی سیاسی اش از هابس تا کنون؟ و یا مدرنیت در مفوم صنعتی اش و ماشین بخار در انگلیس؟ و یا مدرنیت در مفهوم ادبی اش نزد سمبولیست های فرانسه؟ کراننمود و تعریف ترس در اینجا می تواند بسیار متفاوت باشد. فرای این، پیوند مفهومی میان آن ترس و ترس کنونی ای که از آن سخن گفته اید، روشن نیست.

مسئله ی شفافیت و ترانمایی (ترانسپارنس) را که مطرح کرده اید و دگردیسی آن در دوران کنونی به ایهام و پیچیدگی را می توان گونه ای دیگر نیز تعبیر کرد: از فرط ترانمایی و سیلان اطلاعات، به عبارت دیگر، دسترسی بی حد و حصر خودبنیاد به منابع اطلاعاتی است که سادگی ِ ترانما-نمای ِ پیشین جای خود را به پیچیدگی ِ مسطح ِ امروز داده است.

در ضمن اگر مسیر افکارتان را در باره ی تئوری دمکراسی در جهان امروز به ایران نیز مرتبط سازید، بحث دقیق تر خواهد شد و در نهایت، مربوط تر به نیکی همگانی خودبنیادان تمدن تبعیدی ایرانی.

کاوه

 

نمیدانم چرا تا به حال هیچ تحقیق جامع وکاملی در مورد شخصیت وعقایدوزندگی احمد کسروی صورت نگرفته حال آنکه به جرات میتوانم بگویم ایشان یکی از پر رمز وراز ترین روشنفکران معاصر ایران میباشند!!! به خصوص در تبریز عده ای ایشان را دانشمندی بزرگ وفرزانه وعده ای دیگر خائن به مردمش ونیز تعدادی کافر وبی دین می نامندش!!! با آنکه حکومت فعلی هم دل خوشی از ایشان ندارد ولی من خودم عکس ایشان را همراه با دیگر بزرگان آذربایجان در خانه مشروطه تبریز دیده ام !!! من روشنفکر دیگری را در ایران سراغ ندارم که اینقدر در زندگی خود با فراز ونشیب های فکری وشخصیتی مواجه بوده باشد!!! به هر حال منتظر مقاله ای از خانم افشاردر مورد فراز ونشیب شخصیتی و عقیدتی احمد کسروی میباشم!!

جویا

 

برای آشنایی با زندگی و آثار کسروی، هیچ منبعی بهتر از کارهای خودش نیست البته به شرطی که چاپ هاش در جمهوری اسلامی سانسور نشده باشد ولی کتاب «قتل کسروی" که ناصر پاکدامن ده سال قبل نوشته یکی از بهترین کتابها درباره کسرویست. اگر کسی نمیدانه بهترست قبل از اینکه حکم بدهد چرا کسی تحقیق نکرده از دیگران بخواد اگر منابع معتبر میشناسن به اون معرفی کنن دراین ادرس هم یک معرفی درباره کتاب پاکدامن

http://www.alefbe.com/bookpakdaman.pdf

دومان

 

راشل عزیز، ارزش زنان به مراتب بالاتر از آن است که آدمی با عجله و نا سنجیده پای " هاجر"(ع)(مادر اسلام) و " سارا"(ع) و " ربوکا(ع)"(مادران یهودیت و مسیحیت" را به میان آورد. این ها شخصیت های دینی ادیان ابراهیمی هستند و اتقاقا از نوع اختلاف برانگیز آن." اصلا به مقولات مذهبی نمی خواهم وارد شوم.اما حقش بود که این طور نا دقیق و سطحی پای این شخصیت ها را وارد نمی کردید. با این کار نه به " سکولاریسم" کمکی کردید و هم فرصتی دادید که به مذاهب ابراهیمی توهین شود.

هر غیر یهودی(یا غیر مذهبی" تورات را ورقی زند به شما خواهد گفت که: " " ربکا" فقط کمک به یکی از دو قلوهای خودیعنی " یعقوب"(ع) کرد علیه دوقلوی دیگرش یعنی "یشوع یا ایشا" تا پدر نا بینا و پیرشان( یعنی اسحاق(ع)) فریب خورد."راحیل"(ع) هم واقعا فداکاری نکرد بلکه پدرش (دائی یعقوب(ع)) سر خواهر زاده خود را کلاه نهاد و خواهر دیگر را با "زرنگی" به جای خواهر خوشگل تر به نکاح وی در آورد.اتفاقا رابطه دو خواهر تا مدت ها کلی شکر آب هم بوده است." طبیعی است واکنش نخست این باشد که پس گویا"مذاهب ابراهیمی یا "سامی" از پایه بر دروغ و تقلب استوار بوده است."

به عبارت دیگر شما هم فرصت داده اید که به بهانه برزگداشت نام پر افتخار زنان عده ای علیه تورات( وبه طریق اولی به انجیل و قرآن) بدبین شوند و عده ای هم له آن دفاعی. آیا این بود آنچه که می خواستیم؟

بهتر نبود که از خود زنان و حقوق و دستاوردهای حقیقی آنان می نوشتید که همه چیزی یاد بگیریم؟

کیومرث نویدی

 

حرف
هائی برای گفتن دارید.

مشکل این است که روانشناسی نمی
توانداز پس شناخت حقیقت هزار لایة انسان برآید.

و همه چیز را می
خواهید شما بر پایة شناخت
شناسی روان
شناسانةغرب استوار کنید که خود در شناخت خویش درمانده
است.

آموخته
هایتان را موضوعی با ما ناآموختگان در میان بگذارید:

گور پدر لکان، دریدا، هایداکر و هر کس دیگر. شما چه می
گوئید؟

اگر بتوانید این را توضیح دهید که از کدام تفسیر، کدام تأویل یا کدام برداشت باید دوری جوئیم (یعنی اگر در حیطة روانشناسی به ما توضیح دهید که ابطال
پذیری نظریه
ها ـ بر مبنای شناخت تجربی خودتان و نه دریدا یا فوکو و.... ـ تا کجا را خرافی و غیر غلمی نشان داده است، آن گاه می
شود از شما آموحت و یعنی شما چیزی به انسان ایرانی هبه کرده
اید.

ورنه:

دانش انوار است در جان رجال

نی
 ز راه دفتر و نی قیل و قال

ای بسا عالم ز دانش بی نصیب

حافظ علم است آن کس بی
حسیب.

نیم
دانش دست او را بسته کرد؛

جان نبرد الا که خود را خسته کرد.

کوروش برادری

 

آقای گرگین گرامی، هابس می گفت ترس همزاد من است و تمام تلاشش این بود که ترس را، که ناشی از جنگ بود و او تجربه جنگ دیده بود، مهار کند و دولت لویاتانی وی هم بیشتر ناشی از همین اندیشه بود. اما، سوای این، روشنگری هم پروژه مهار ترس انسان بود از طریق نظارت بر طبیعت و نظارت بر امر ناشناخته و نامنتظره از مجرای زایش خودبنیادی، چراکه خودبنیادی از روزنی به معنای حکمروایی و حاکم بودن بر خویش و سرنوشت خود، یعنی ابهام زدایی و شفاف سازی یا همان ترس زدایی است. اگر اومانیسم هنوز در گیر و دار تقدیر بود، روشنگری پروای آن را داشت از مجرای عقل امرار معاش بر این ناشناخته و ترس غلبه کند و از گذر مهار ترس که معادل مهار طبیعت و انسان بود، امید و آینده و امنیت به انسان هدیه کند. اما، اکنون خود مدرنیت که قرار بود روزی مأمن امنیت باشد به سرچشمه تولید ترس بدل گشته است زیرا مدرنیت - و در این جا مرادم نظریه های اولریش بک، آنتونی گیدنز، اسکات لش و دیگران است- در سرشت خود که هرچند بی سرشتی است اما به ترس آغشته است زیرا ریسک یا خطرپذیری است. بازگشت ترس و دلنگرانی به جوامع مدرن ناشی از همین امر است. ترس در حاکمیت جمهوری اسلامی از نوع دیگری است و همان ترس سنتی است که ناشی از آن است که گویا جامعه هنوز در دوران طبیعی خود به سر می برد و وارد جامعه مدنی نگشته است. آن ترس، بیشت رعب و وحشت است و این ترس بیشتر دغدغه و دلنگرانی. با سپاس از شما

محسن کردی

 

عنوان مقاله: فحاشی را متوقف کنید، به ایران بیندیشید، فقط به ایران بیندیشید،

مگر نمی گویی میخواهی به ایران بیاندیشی؟ خوب بیاندیش. چکار به دیگران داری؟ خاک بر سر ایران که رهایی اش بدست جوانان زیبا و غیورش مثل تو از سنگ فرش قبر اهل سیاست اش بگذرد. بدبخت ماموریت دیگری برای رهایی وطن نمی شناسی؟ تو آمده ای جنگ با هموطنانت نه سیاست. تو آمده ای عقده های شخصی را برطرف کنی. تو آمده ای به دین مردم حمله کنی، تو خانمان براندازی تو جنگ فرقه ای میخواهی راه بیاندازی تو موجود روانی خطرناکی هستی که هیتلر پیش تو لنگ میندازه. مردشوی فلسفه پر از کثافتت را ببرد که بجز توهین به ایده و اندیشه میلیونها مردم دیگر و آرزوی نابودی آنان آرزوی دیگری نداری. تو میخواهی بزور مردم را زرتشتی کنی برای همین همه گونه توهین به عقاید آنان را روا میداری. ننگ برتو. ای بیچاره مفلوک روانی. اگر شعور داشتی باید ایرانی فراهم میآوردی که حسین آقا بقال و مریم خانم بروند مشهد زیارت شان را بکنند مکه شان را بروند و راحت با همسایه زرتشی شان که تو باشی سلام و علیک و رفت و آمد داشته باشند. ایا تو این دوتن و میلیونها نظیر آنها را لایق رفت و آمد حساب میکنی؟ ای بیچاره مفلوک تو چه چیزی بجز نابودی برای فرزندان ایران زمین داری؟

کیانوش توکلی

 

حسن عزیز، من با اینکه با این شیوه از مبارزه؛ انهم در خارج کشور مخالف بوده ام چه در زمانی که گنجی در زندان بود و تو همراه او دست به اعتصاب غذا می زدی و یا موارد دیگر

ولی در دل همیشه تو را تحسین کرده ام چینین اعتصاب غذای طولانی همیشه انگیزه و احساس خوب بشری در وجود انسان می طلبه

بهر حال راههای بمراتب موثر تری در همون شهر شما وین ؛ موجود است . شما خود پزشک هستی می دونی در این سن و سال اعتصاب غذای طولانی ؛ صدمات زیادی به بدنت وارد می کنی

در همین جا؛ از همسر مهربانت ؛ آینده عزیز و همین طور مبارزان و فعالان شهر وین می خوام که برای یایان اعتصاب با دست گلی نزد دکتر حسن بروند

هرمس

 

به نظر من زمان آن فرا رسیده است که به عبید از دیدگاه نظریات جسم گرای وی نگاه شود و نه این که وی را به آن چه که به "هزلیات"او منسوب است فروکاهیم. ارزش این مقاله در همین پرتوی جدید بر عبید و اندیشه عبید است. عبید بی تردید گمشده ای است که نیاز به یافتن دارد. و موشکافی در آثار وی ما را به گوشه سرکوب شده این فرهنگ یاری می رساند. به همین جهت، این مقاله نکته های نغزی از برای گفتن در چنته دارد.

Rashel

باسلام به دومان، دوست عزیز شماچند نفرو باهم قاطی کردین. راحیل با راخل فرق داره وهمینطورربه کار با ریوکا. البته دردنیای امروز بعضی وقتها ریوکارا ربه کا مینامند ولی درکتابهای دینی اینهاچندنفرند وزمان آنهاباهم فرق میکنه. راخل برای خواهرش لئا فداکاری کرد واین پدر راخل بود که سریکوب کلاهبرداری کرد نه راخل. درضمن چرا که نام مادران یهود واسلام ومسیح اختلاف بیاره. برعکس دردنیای امروز یادبگیریم که همه باهم بسازیم همانطورکه دریکی ازمقاله های گفتم دین یک سمبل است وماهیت شخصی ندارد. ازاینها گذشته دوست عزیز اینطوری بخوای حساب کنی زنها معمولا همیشه باهم اختلاف دراند مهم نیست دین آنها چی هست.

دوست عزیز جنگ به آنصورت که شمافکرکردید جنگ سردین نیست عزیز

ناصر مستشار

 

در دهه چهل وپنجاه اگر تنها یک فرهیخته ائی مثل احمد کسروی داشتیم شانس پیروزی آخوندها به درجه زیر صفر می رسید.اما شاه همه انسانهای شریف وایران دوستی را که می تواننستد با افکار برجسته وعلمی در دفاع از حکومت سکولاریسم در مقابل تهاجم فرهنگی وایدلوژیک آخوندها وعلی شریعتی ها که چپی ها نیز به حمایت آخوند ها آمده بودند و افرادی مانند خسرو گلسروخی مشروعیت حمایت از اسلام وروحانیت را در دادگاهش رسما اعلا م کرده بود و بعدها همه روشنفکران فکر می کردند اگر از روحانیت حمایت نمایند هیچ اشکالی ندارد چرا که روح مبارز بزرگ خسرو گلسروخی فتوای حمایت از روحانیت مبارز را صادر نموده است! در میدان اهل سیاست زنان ومردان آزاده ائی همچون احمد کسروی آزاد نبودند که می توانستند در مقابل اسلامیون پاسخگو باشند وبه همان اندازه سد فرهنگی وعلمی بزرگی در مقابل آخوندها ایجاد نماید.اما متاسفانه شاه دروازه های میدان سیاست وفرهنگ و قلم را آزاد نگذاشته بود تا در برابر ملاهائی که برگشت به عصر حجر را تبلیغ می کردند کسانی مانند شاپور بختیار و صدیقی ورحیمی در برابر آنها به پا خیزند. آنهائی که نه طرفدار سرنگونی شاه بودند ونه از مبارزه مسلحانه پشتیبانی می کردند را هم شاه یا به زندان افکنده بود یا خانه نشین و یا ممنوع القم نموده بود.در آن خلاء سیاسی وفرهنگی که ایجاد شده بود بسیار پر واضح می نمود که آخوند ها پیروز شوند چرا که تنها احسان نراقی های سست عنصر بعنوان مشاور شاه در میدان باقی مانده بودند که هم از سلاله ملا هادی نراقی فتوا دهند جنگ وایران روس در عصر فتحعلی شاه بود!

گردآورنده: آیدین تبریزی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.