رفتن به محتوای اصلی

دمکراسی واقعی یعنی « شفافیت و علنیت»"!
20.02.2008 - 19:26

آیدین تبریزی

تروریسم با هیچ بهانه ای قابل توجیه نیست.

واقعا مقاله زیبا و آموزنده ای بود. یک بار دیگر این جمله پرمعنی را بخوانیم:

"تروریستها ضعیف‏اند نه به این جهت که ضعفا را نمایندگى مى‏کنند، بلکه دقیقاً به دلیل‏اینکه نماینده ضعفا نیستند - به دلیل اینکه نتوانسته‏اند ضعفا را به مقابله و مخالفت پایدار درمیدان سیاست بکشانند. تروریستها بدون پشتیبانى سازمان یافته مردمِ خودشان عمل مى‏کنند.ممکن است بیانگر خشم و بغض بعضى یا حتى بسیارى از آن مردم باشند. ولى نه تنها اختیار واجازه سخنگویى و نمایندگى ندارند، بلکه حتى کوششى براى کسب آن نکرده‏اند. جبارانه عمل‏مى‏کنند، و اگر پیروز شوند، جبارانه نیز حکومت خواهند کرد. "

هرمس

عدالت خیالی ما استبداد واقعی

به نظر من جانمایه کلام شما بر حق است که عدالت و جامعه باز رابطه مستقیم دارد و هر گونه عدالت گرایی که به نفی جامعه باز بینجامد بیدادسازی است. عدالت از مجرای تفاوت نه عدالت از مجرای همگن سازی. این آموزه شوربختانه هنوز به ملکه ذهن خیلی از دوستان ایرانی عدالت بدل نگشته است و به همین جهت آنان به دور باطلی گرفتاراند که ناشی از سنت مارکسیستی لنینیستی است.

خهران

آقیونی که دم از آزادی میزنید چرا نباید در قرن 21انسان آزاد نباشد مجاهدین خیلی از جوانان کشور را فریبداد و به کشتن داد با برنامه ریزی غلط مسعود رجوی زمانیکه جوانان کشور یکی یکی اعدام میشدند اقای مسعود خان در حجله بودند با دختر بنی صدر و بعد با مریم چرا کسی که به اشتباه خودش پی برده و نمی خواهد دنبال داس وچکش زنگزده ی مسغود و اسلم فاشیستی و عقده های شخصی مسغود باشد باید مرتب به او حمله کنید اگر یک ذره انصاف باشد کسانی که در عراق بوده اند می دانند که کسانی که انتفقاد میکردندو یا از قوانین ...به اعدام محکوم میشدندو یا زندانی میشدند البته جوانانی که از اروپا میرفتند یک طرف قضیه را میدیدند در واقع مثل یک مسافرت بود برای آنها ولی به یاد بیاورید کسانی که از بدبختی در دام مجاهدین افتادند وراه چاره ای جز فرمانبری ندارند یک لحظه خودتان را جای آنها بگذارید

محسن کردی

به نظر من، سیاست هنر انجام کارهای قابل انجام است، نه پرداختن به رویاهای غیر قابل دسترس. بیاد دارم که از دوران جوانی ام، روی شناختی که شخصا از نوع انسان داشتم، هرچه میکردم نمیتوانستم بپذیرم که جامعه ای می تواند وجود داشته باشد که در آن، هرکس به اندازه توانش کار کند و هرکس به اندازه نیازش ببرد. این جامعه مخصوص موجوداتی فوق انسانهایی است که ما میشناسیم. زیست شناسی انسان امروزین به چنین جوامعی نمیخورد. به نظر من، غیر ممکن است که جامعه ای را بتوان بوجود آورد که در آن انسانها به میل خود، بدون زور و اجبار، به اندازه توان شان یا حتا کمتر و به اندازه مقرر کارکنند و به اندازه نیازشان ببرند. هیچ تربیتی نمیتواند چنین جامعه ای بسازد مگر به زور تنبیه و تهدید و جریمه و.. انسان این گونه است. از همین رو، از همان آغاز، پس از اعتمادی که به خمینی کردم (که آنهم به دلیل آنکه می دیدم الیت روشنفکر و تحصیلکرده جامعه ما به او اقتدا کرده اند) و متوجه شدم که چقدر ساده لوح بوده ام، پس از انقلاب که آزادیهای سیاسی برقرار شد، تصمیم گرفتم از آن پس به عقل خودم اعتماد کنم. عقل و تجربه من از همان زمان و قبل از فروپاشی بلوک شرق به من می گفت که چنین چیزی نشدنی است. تنها آدمهای خوش قلب، ساده لوح و خوش خیال ممکن است ایده های سوسیالیزم و کمونیزم را برای نوع بشر قابل انجام بدانند. آنها نه شناخت واقعی از خودشان و میزان "به اندازه توان" شان داشتند و نه شناختی از نوع بشر و غریزه های او داشتند. "متاسفانه" عقل بشر قابل قانع شدن به هر مزخرفی هست!!

من در قسمت آرشیو نویسندگان سایت مقاله ای دارم با عنوان شاهان پهلوی چپهای واقعی و مترقی ایران. اگر سیاست هنر انجام آنچه که قابل انجام است باشد، این دو هنرمندان بزرگی بوده اند.

Maspud

جناب کیانوش

راستش من نفهمیدم که منظور شما از درج این نوشته در سایت ایران گلوبال چه بوده است .

آیا شما نیز مثل نویسنده فوق معتقدید که موسی و یاران ، خود را در راه خلق فدا کردند ؟

آیا شما هنوز در مرحله ستایش از شهید پروری و ماجراجوییهای قهرمانانه باقی مانده اید؟

من بعنوان کسی که از نزدیک شاهد بسیاری از تحولات پس از انقلاب بوده و چندین سال نیز در زندان ج.ا اسیر بودم ، فکر میکنم که ماجراجوییهای مجاهدین و بخصوص از 30 خرداد 60 ببعد ، و همینطور عملیات فروغ جاویدان در سال 67 ، بزرگترین ضربات را به جنبش عدالتخواهی و دمکراسی طلبی وارد آورد

مزدک

قتل هاي شرافتي

بادرود!احتیاجی به آمار از طرف حرامیان اسلامی نیست!در همین اروپا بیشتر قتلهای ناموسی از طرف مسلمانان سنی صورت گرفته !این نشانگر قانونی و شرعی بودن چنین قتلهایی در اسلام است!دین اسلام زن را موجودی پست و حقیر و مزرعه مرد میداند و وجود و زندگی او را به مرد وابسته می داند.زن در اسلام بجز برای فرونشاندن عطش شهوت مرد و زاییدن فرزند و زندگی بین مزبل و اشپزخانه هیچگونه حق و ارزشی دیگری ندارد.زن بعنوان مایملک مرد است و مرد موظف از نگهداری و مواظبت از اوست!حتی در آن دنیا نیز زنان باکره و دخترکان نارپستان را به مشتی مؤمن(خوکهای پرواری)وعده می دهد!این حس مالکیت و قرار دادن آبرو و ناموس مردان در بین لنگ زنانشان از یک طرف و از طرف دیگر حقیر و ضعیف دانستن زنان باعث گردیده تا زن نه بعنوان موجودی ایستاده برپای و رای و خرد خویش بلکه بر شانه های مردان تکیه داشته باشد و به ضعف وحقارت و بیچارگی خویش اقرار کند!حتی فحشهای ارازل و اوباش اسلامی را بنگرید همه منشا فرهنگ قبیله ای دارد و همخونی !ا بدبختی زنان نه تنها از مردان بلکه از عدم آگاهی از حق و توانایی خود انهاست.زنیکه تاریخ اسلام را خوانده و از زندگی پدوفیلی و زنبارگی و هرزه گی محمد و سران اسلامی وقوانین ضد انسانی اسلام واقف است بیکبار شیفته همان تحقیرها ...

فرشته

اگر اکنون به آن زمان برگردید چه کاری می کنید ؟

آقای فتاپور مثل همه مطالبتان پر مطلب و آموزنده بود ممنون

و در عین حال تاسف آور که برخی هواداران سرافکنده و غیر سرافکنده طرفدار سلطنت هنوز نمیتوانند مثل شما از آن دوران فاصله بگیرند و در اظهار نظرهایشان کنه فکرشان را عرضه میکنند. افرادی مثل آقای همایون و رضا پهلوی باید این اظهار نظرها را بخوانند تا بفهمند چرا جمهوریخواه ها برایشان سخت است بپذیرند سلطنت طلب ها عوض شده اند و میتوانند با فاصله گرفتن از حوادث تاریخی صحبت کنند.

محمود

آخرین دیدار با دریا دل سالار

مطلب جالب و گیرایی بود بخصوص که نویسنده بطور ملموسی با نگاه و نظر انسانی به ان رخداد مهم میپردازد. بدور از اختلافات سیاسی و عقیدتی که هر کس میتواند با جریان مجاهدین داشته باشد، اما قلم روان نویسنده و بیان صادقانه وی که از زندانیان سابقه دار سیاسی میباشد، قابل تقدیر است.

بعنوان یک دوست در رابطه با نظر یک هموطن که به جناب کیانوش (مسئول سایت) بخاطر چاپ این مقاله معترض شده است و از این بابت اظهار تعجب کرده، فقط عرض میکنم که دوست نادیده آیا بعد از سی سال دربدری و اینهمه تجربه پربها، نباید ظرفیت بیشتری در مواجه با نظرگاههای مختلف از خود بروز دهیم. آیا میتوان واقعه 19 بهمن 60 را انکار و یا دربست تخطئه کرد؟ چه اشکال دارد که نحوه برخورد و برداشت افراد معتقد به ان گروه را نیز انهم در زندان و در زیر تیغ لاجوردی شنید؟ من شخصا فکر نمیکنم که مسئول سایت با چاپ هر مطلبی لزومآ باید با ان موافق باشد. در واقع اصل بالاتری ناظر بر این قضیه میباشد و انهم مدیریت یک رسانه دموکراتیک با حفظ فرهنگ گفتگو و ایجاد فضای سالم و چند صدایی بدور از تنش و تعصب و تنگ نظری است. در این راستا برای جناب کیانوش ارزوی موفقیت میکنم.

کیانوش توکلی

آخرین دیدار با دریا دل سالار

دوستان گرامی

همکاران سایت در مدیریت ایران گلوبال مجاز هستند که هر مقاله ای را خود انتخاب کرده و در سایت بگذارند . طبیعتا گردانندگان سایت به گونه واحدی نمی اندیشند

مقاله خانم مینا انتظاری از جمله مقاله ارسالی به ایران گلوبال بود و من آن را در سایت درج کردم ؛ چاپ این مقاله به معنی این نیست که محتوای این مقاله مورد تائید من است

Masoud

آخرین دیدار با دریا دل سالار

.............................

کیانوش گرامی

من صد در صد مدافع « آزادی بیان بدون قید و شرط " هستم . اما هر رسانه ای باید اهداف و برنامه خود را دنبال کند.

اگر مطلب منتشره مورد اعتراض من در یکی از سایتهای نزدیک به مجاهدین درج میگردید ، من هیچ اعتراضی به آن سایت نمیکردم ولی سایت ایران گلوبال بدنبال اشاعه سکولاریسم و دمکراسی است و طبعاَ در این چارچوب نیز باید حرکت کند . آزادی بیان به معنی « چاپ هر مطلبی در هر جا که دلمان خواست " نیست بلکه بمعنی امکان اشاعه و تبلیغ برای همه گروههای سیاسی ، مذهبی و اجتماعی در تریبون های مخصوص به خود است .

به دیگر سخن آزادی بیان به این معنی نیست که مسلمان برود به کلیسا و تبلیغ اسلام کند و بر عکس مسیحی هم به مسجد رفته و از عیسی ستایش کند بلکه هر کدام باید این آزادی را داشته باشند که از مکان مخصوص خود به تبلیغ دین خود بپردازند . مسلمان در مسجد و مسیحی در کلیسا .

Farshad

در این "جبهه ضد امپریالیستی" جای "امام" خالی!

حسن جان

مثل همیشه مقاله خوب و پر باری نوشته ای . بسیار خوب این لابیستها را رسوا میکنی . فقط خواهشی از تو داشتم که خیلی صریح نظرت را در مورد مجاهدین خلق بیان کن تا یکبار برای همیشه به شایعاتی که در مورد تو پخش میشه خاتمه بدی . سپاس

محسن کردی

آخرین دیدار با دریا دل سالار آنروز، وقتی با چشم بند مرا از درون سردخانه می گذراندند، صدای نحس لاجوردی را شنیدم که میگفتصبر کنید، صبر کنید، بگذارید اینها را ببینه بعد بره برای دوستانش تعریف کنه. فهمیدیم که با صحنه ناگواری مواجه می شویم . صف را برگرداندند. لاجوردی با شعف چندش آوری گفت: چشم بندهایتان را بردارید. در کشوهای سرد سردخانه، اجساد خونین فرزندان دلاور خلق را گذاشته بودند. در برابر دیدگان خود عزیزترین هایمان را می دیدیم که سر و جان به پای جلوگیری از افتادن ایران به دست نیروهای ویرانگر نهاده بودند. همه شان فدای خلق و پیشمرگ ما شده بودند. نگاهم به چهره مصمم "سرلشگر ناجی" افتاد. سردار ما چقدر آرام خفته بود. در کنار او نخست وزیر دوران سازندگی ایران امیر عباس هویدا با همان مظلومیت و متانتی که نسل ما را پروش داده بود قرارداشت. مثل برق و باد خاطرات روزهایی از ذهنم گذشت که توی انجمن دانش آموزان در محل ساختمان جنبش معلمین در خیابان تخت طاووس می دیدمش. برای لحظاتی بر بال خاطرات به روزی پرکشیدم که در خرداد ۱۳۵6 برای سخنرانی "امیرعباس" در امجدیه آماده میشدیم و "سرلشگر ناجی" در موضع مسئول لشگر متواضعانه در کنار ما بخشی از کارها والزامات گردهمایی را سر و سامان میداد... چقدر دوستش داشتیم. در کنار ناجی، سپهبد رحیمی، مردی ایران پرست و ایراندوست با همان چهره جذاب و مصمم اش آرمیده بود. او باز هم در صف اول بدست ویرانگران ایران بقتل رسیده بود. گناه همه اینها این بود که نمیخواستند خیابانی ها، رجوی ها، خمینی ها و لاجوردی ها سرنوشت نوباوگان ایران را بدست گیرند و هدفشان رساندن ایران به تمدن بزرگ بود. همان هدفی که از سوی ویرانگران همواره تمسخر شد. روح شان شاد.

مزدک

"اسلام چيزي است که ما ديگر تحمل آنرا در هلند نداريم

منهم با شما دکتر امید موافقم هرچند که افرادیکه در اروپا با اسلام مخالفت میکنند خود فاشیستهایی هستند که دارای همان عقاید غیر انسانی و ضد بشری یند.ولی در حال حاضر در خط مبارزات مردم ما برضد حرامیان اسلامی هستند و ما باید از هر فرصتی برای ضربه زدن براین ارازل و اوباش اسلامی استفاده کنیم مسلما بعد از رهایی کشور و ایجاد یک حکومت دمکراتیک و سکولار و انسان و داد(قانون+عدالت+حق) محور روابطی منطقی و برمبنای منافع ملی خود با تمام کشورها خواهیم داشت وبه قراردادها و روابط بین المللی احترام خواهیم گذاشت.بهمین جهت فکر می کنم که ایمیلی دسته جمعی از طرف کسانیکه در این سایت قلم می زنند به کسانیکه با اسلامیان واسلام به مبارزه برخاسته اند بسیار ارزشمند خواهد بود.ما باید نشان دهیم که ما مسلمان نیستیم و از اسلام و حرامیان و تروریستهای اسلامی بیزاریم!ما خواهان همزیستی مسلمت آمیز در یک جکومت دمکراتیک و سکولار و انسان و داد(قانون+عدالت+حق) محور هستیم و چیزی جز زندگی و خرد و جان را مقدس نمی دانیم.بهمین جهت اراجیف و مقدسات مسلمین برای ما بی ارزش اند زیرا جان و زندگی وخردانسانها را از تقدس می اندازند و آنها را درپای الله جنایت کار و خونریز قربانی می کنند!

مجاهد سابق

در این "جبهه ضد امپریالیستی" جای "امام" خالی!

واقیعت این است حسن داعی و ایرج مصداقی از اعضای غیر علنی مجاهدین هستند و این نوشته ها که با ظاهری "پژوهشی و تحقیقی " توسط یگ گروه نخبه انجام می گیرد و به دستور بدستورمستقیم رهبری سازمان مجاهدین انجام می گیرد و در بیرون بنام یکی از اعضای گروه که کمتر وابسته به مجاهدین انتشار می یابد . دلیل این کار کاملا روشن است چرا که اگر سازمان بگوید ماست سفید دیگر کسی باور نمی کند

این گروه در 2 زمینه فعالند یکی خنثی سازی هر گونه سازش ایران و امریکا و دیگری بد نام کردن چرههای دمکرات مثل شرین عبادی ؛ گنجی و سازاگارا است

سام قندچي

در این "جبهه ضد امپریالیستی" جای "امام" خالی!

آقا يا خانم مجاهد سابق،

چرا دروغ ميگوئيد. در مصاحبه اي که آقاي داعي و يکي از لابي ايست ها حضور داشت مرتب شخص لابي ايست ميگفت که ايشان با سازمان مجاهدين است. از آن آقا سؤال شد به چه دليل. در پاسخ فرد لابي ايست گفت که برادر اقاي داعي عضو مجاهدين است.

نه آقاي حسن داعي و نه آقاي ايرج مصداقي بحث هايشان در رابطه با لابي گران ربطي به سازمان مجاهدين ندارد. در گذشته هم وقتي من از لابي گران نقد ميکردم مرا مجاهد يا سلطنت طلب ميخواندند ولي بعد که ديدند اين برچسب نميچسبد حملات شخصي ديگري شروع کردند.

آخر چرا شما نميآئيد و روشن بگوئيد که نظرتان چيست و اختلاف خود را با آقاي حسن داعي بحث کنيد؟ آقاي داعي مخالف آن است که از مخالفت با حمله نظامي به ايران سؤ استفاده شود و خريد تسليخات ايران ازروسيه و چين توجيه شود چرا که همان نظامي شدن بيشتر ما را به جنگ نزديکتر خواهد کرد

آقاي داعي و آقاي دکتر مجمد پروين با وجود همه فشارهاي لابي گران با تهديات قانوني که با استفاده از پول و وکلايشان مخالفين را خفه ميکنند ميکنيد، نه تنها اسمشان را روشن ميگويند بلکه در شهر لوس آنجلس همين جمعه ساعت 6 بعد از ظهر دوباره علناً آمده و شخصاً به سؤالات مردم درباره نظراتشان پاسخ ميدهند:

http://groups.yahoo.com/group/IranscopeNews/messa…

اي کاش شما هم بجاي دروع پراکني ميامديد آنجا و نظرات خود را اعلام ميکرديد. ممکن است که بتوانيد هنرمند محترمي نظير آقاي ماز جبراني را گول بزنيد از شما پشتيباني اعلام کند همانظور که مجاهدين هنرمنداني را پيدا کرد از آن سازمان پشتيباني کند، و ممکن است مدتي ديگر بسياري از روشنفکران ايراني در آمريکا را با سمپاشي درباره مخالفان لابي گران فريب دهيد ولي هميشه آفتاب پشت ابر نخواهد ماند.

کي ميخواهيم قبول کنيم که حق داريم اختلاف سياسي داشته باشيم و بجاي دروغ پراکني و خراب کردن ديگران نظرگاه خود را بروشني بنويسييم و با نطر واقعي مخالفينمان اختلافمان را توضيح دهيم و اجازه دهيم مردم بدون جو دروغ و افترا تصميم بگيرند

Farshad

در این "جبهه ضد امپریالیستی" جای "امام" خالی!

سام عزیز

دمکراسی واقعی یعنی « شفافیت و علنیت " . بگمان من چهره های سیاسی شناخته شده ، اگر ریگی در کفش ندارند ، باید خیلی راست و پوست کنده به هر سئوالی که از آنها میشود پاسخ دهند . مردم باید بتوانند با سئوالات صریح خود ، سیاسیون را به اصطلاح کباب کنند تا در آینده دستشان در حنا نماند .

مجسم کن ، چنانچه مردم میتوانستند در سالها قبل از انقلاب هر سئوالی را از آخوندهای همجنس خمینی بکنند و آنها را کباب کنند ، آیا این احتمال وجود نداشت که بعداَ به دام خمینی نیافتند؟

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.