رفتن به محتوای اصلی

باز کردن شماره حسابی برای مبارزان داخل کشور!
03.10.2008 - 13:08

مزدک

آقاي احمدي‌نژاد! من آزاد هستم؟

درود بر شما بانوان آزاده و شجاع ایرانی!باعث شرمندگی مخالفان حرامیان اسلامی که درخارج جاخوش کرده و عرضه یک اتحاد نیم بند برای به محکمه کشیدن جنایتکاران اسلامی و یا لااقل ممنوع الخروج کردن این حرامیان از سفر به خارج و راهیابی در دفتر ارگانهای بین المللی بعنوان نماینده مردم ایران ندارند.

فکر می کنم بهترین راه باز کردن شماره حسابی است تا لاقل درصورت گرفتاریهای مالی دیگر ایرانیان وطن پرست و انساندوست بتوانند به مبارزانی که از خود نیرومیگذارند و از طرف رژیم تهدید میشوند و یا از نظراقتصادی در مضیقه می مانند کمک کنند.ولی درد ایرانیان و ایران زمین وجود این حرامیا اسلامی و اسلام است.باید بفکر اتحادی برای برانداختن این جرثومه فساد همت گماشت تا آزاد زنان و آزادمردان ایرانی به ترک وطن و یا زندان و بند و شکنجه مجبور نباشند.فرا از کشور و ترک آنچه با وجود انسان عجین گشته یکی از بزرگترین شکنجه های روحی است.ما ایرانی هستیم وهویتی بالاتراز ایرانی بودن برایمان غیره قابل قبول است .این ارازل اسلامی مشتی متجاوز و تروریست و شکنجه گر و جلادانی مسلمانند.هر چند این ارازل درایران متولد شده باشند ولی اسلام و مسلمان بودن هویتی برتر از ایرانی بودن برایشان است. بهمان طریق که مشتی پان ترک و پان عرب ...بدنبال هویتی غیراز ایرانی می گردند این حرامیان نیز خود را اول مسلمان و بعد ایرانی می دانند.مردم ایران بخوبی این حرامیان را می شناسند و بهمین جهت اینها را نماینده و هموطن خود نمی دانند.اینها همان بهتر که هموطن حماس و تروریستهای القاعده و اشرار و جانیان صدر و خونخواران شیعه باشند.

کیانوش توکلی

masror49@hotmail.com

از دوستانی که علاقمندند که در ارتباط با این موضوع :"ایا در عصر اطلاعات ، ادامه شیوه تک زبانه گذشته ممکن است؟ " در اتاق پالتاکی بعنوان سخنران ثبت نام کنند می توانند توسط امیل و یا تلفن با من تماس بگیرند

تلفن :

004543711052

ایرانی-تبار

جناب یک آذربایجانی

زبان فارسی در زمان انقلاب مشروطه رسمی میشود 1906 و کسانی که دنبال گسترش فارسی بودند اغلب آذربایجانی بودند و دولت پهلوی هم فارسی-زبان تبار نبودند.

دوم اینکه ما خواستار زنده نگهداشتن زبانهای بومی ایرانی مانند تالشی و گیلکی و لری و لاری و نطنزی و کردی(که چند زبان گوناگون هست مانند کلهری و لکی و سورانی و کرمانجی و هورامی..) و بلوچی..

و ده ها گویش و زبان دیگر هستیم. زیرا این زبانها ایرانی هستند و نه تنها هیچ خطری برای تمدن ایرانی(مجموع این زبانها به علاوه فارسی) ندارند و تمدن ایران را غنی میکنند. ضمن اینکه هیچ کدام از این زبانها (و ترکی) در دوران قاجاریه تحصیل نمیشد که بخواهیم بگوییم که تحصیل زبان فارسی بزور بوده است. یعنی پهلویها هم همان سیاست مکتبها را ادامه دادند. اما زبان ترکی با پان ترکیسم وابسته است و حرف تحصیل ترکی بجای فارسی هم تنها در دوران پیشه-وری اول مطرح شد که نشان میدهد تمامی این حرفها ریشه ضد ایرانی دارد.. اما زبان رسمی بنابر انتخاب مردمان هست و شمار ترکزبانان در کشور 20% است و از آن 20% روشن نیست چند درصد میخواهند زبانشان رسمی شود. در ضمن در جمهوری آذربایجان اگر زبان فارسی تدریس میکنند بخاطر اینست که ادعای صدها شاعر ایرانی را میکنند و تقریبا تمامی مطالب آنجا پیش از دوران روسها به زبان فارسی است. خوب ناچارند که اگر بخواهند فراتر از یک سده در مورد منطقه خود تحقیق کنند زبان آن سده ها را بیاموزند. راستش چه بیاموزند چه نیاموزند برای من ایرانی-تبار نفعی ندارد و به نفع خودشان است. ضمن اینکه بارها در ایران هم کلاسهای ترکی استانبولی و آذربایجانی برقرار میشود و کسی مانع شما نیست. همچنین تلویزیون و روزنامه و نشریات (حتی همشهری) نیز وجود دارد و وضع زبان ترکی در ایران خیلی بهتر از تالشی در آران یا فارسی در اوزبکستان است.

امروز خطر اصلی برای مناطق تالش و گیلان زبان ترکی است و نه فارسی و بلایی که بر سر هشتپر و آستارا رفته را همه میدانند.

شما فکر میکنید که تنها فارسی-زبانان دنبال مدافع زبان فارسی در ایران هستند ولی اینطور نیست. اغلب ما ایرانی-تباران هم دوستدار زبان فارسی هستیم. جایگاهی که زبان فارسی در ایران دارد هیچکدام زبانها در هندوستان (شاید انگلیسی) ندارند. و در هندوستان هم تجزیه طلب وجود دارد (مذهبی) و هم قومی(برای نمونه در اسام).

شما گفتید:

"در تفکر نژادپرستانه اینان، ترکها دو راه بیشتر ندارند، یا باید زبان مادری شان را فراموش کنند و فارس زبان شوند و یا باید از ایران اخراج شوند تا ایران از نظر نژادی یکدست شود!". نه خیر این نژادپرستی نیست. هیچ کدام از ترکیه و آران و اوزبکستان و ترکمنستان و آذربایجان ایران ترکزبان نبودند. زبان ترکی با نابود کردن زبانهای ارمنی و یونانی و فارسی و تاتی و تالشی و سغدی و خوارزمی (پنج تای اخیر مال تمدن ایرانی هستند) نابود شدند.

اتفاقا من شخصا خواستار اخراج هیچ گروهی نیستم. ولی با توهین و ناسزاگویی ترکزبانان به فرهنگ و تمدن ایرانی(تنها طرفداران پورپیرار 99% ترک-زبان هستند و برای نمونه هیچ تالشی پیدا نمیشود که به تمدن خودش یعنی تمدن ایرانی توهین کند) من فکر میکنم شاه اشتباه کرد و بایست میگذاشت آذربایجان ایران جدا شود. و حالا که روز به روز بی-دینی گسترش میشود, اگر اغلب آذربایجانیها میخواهند تجاوز ترکان به ایران را رسمی کنند به نظرم بهتر است که ایران-ارمنستان سر میز با ترکیه-آران بنشینند و مناطق ترکزبان و ایرانی-زبان (و همچنین منافع کشور ارمنستان) برای همیشه تامین کردند و تداخل این دو تمدن (که با هجوم ترکان به ایران آغاز شد) پایان یابد. و این عقیده نه نژادپرسی هست و نه دشمنی با گروهی. بلکه تنها بر این پایه است که ما یعنی تمدن ایرانی و تمدن ترک با هم در نهایت از دو ریشه جدا هستند و با هم نمیسازند.

تمام اقوام ريشه دار ايراني به يكسان براي مهين عزيز خود دل مي سوزانند و خواستار بزرگي و بازگشت به شكوه از دست رفته هستند و اعتلاء هريك از اقوام ايراني را در مجموعه واحد ايران جستجو كرده و اين دو را لازم و ملزوم يكديگر مي دانند. در اين ميان فرقي ميان گيلك، كرد، لر، تالش و تات و ديگر ايرانيان اصيل وجود ندارد. اما نوادگان برخي جماعات مهاجم و ميهمانان ناخوانده كه چند سده است به زندگي انگلي خود در روده ملت ايران مشغولند و نيز آن دسته از همتباران ما در آذربايجان كه با گزيده شدن توسط گرگهاي مهاجم هار اكنون به بيماري هاري آنان مبتلا شده و همانند آنان زوزه هاي گرگ خاكستري سر مي دهند از هيچگونه دشمني عليه ايران و ايراني و تمام اقوام ساكن در آن خودداري نمي كنند. اين بي وطنان با تمام اقوام ايراني به ويژه همسايگان گيلك، تالش، تات، كرد، ارمني و لر بيشترين دشمني را دارند. طي دهه هاي اخير بخشهاي گسترده اي از استانهاي همجوار را به اشغال درآورده اند و خواب جنگ و كشتار براي تصرف سرزمين ديگر اقوام را در آينده اي موهوم مي بينند. اينان براي آنكه بتوانند روياي پليد خود را تحقق ببخشند در تلاش اند ديگر اقوام را با خود همصدا كنند و چون مي بينند ديگران وقعي به آنان نمي گذارند با نام اين و آن قوم اصيل ايراني عليه هويت مشترك ايراني جبهه مي گيرند. اين قوم رند و سالوس كه گاه شاهسون مي شود و گاه قمه زن و حزب اللهي دو آتشه ، از هر فرصتي براي نفوذ در اركان قدرت بهره مي گيرد. پانتركان هرگاه مي بينند ايرانيان از هر قومي كه باشند از هويت ايراني دفاع مي كنند بلافاصله آنان را پانفارس و شوونيست خطاب مي كنند. آنان كه هنوز در نظام فكري قبيله اي سير كرده و توتم گرگ خاكستري و خرس قهوه اي را مي پرستند هركس را كه ببينند فراتر از روستا و عشيره فكر مي كند و تعلق خاطر دارد انگ پانفارس و شوونيست مي زنند.

رسمي شدن ديگر زبانها يعني نه تنها تدريس بلكه انجام كليه مكاتبات به آن زبانها و طبعاً تضعيف زبان ارتباطي و سمبل هويت مشترك هزاران ساله ايرانيان و تحقق روياهاي پانتركيستها براي تضعيف اين زبان و تقويت موقعيت زبان تركي به عنوان دومين زبان كشور. تصور كنيد آنچه كه فرموديد همين فردا تحقق يابد. بدمعاشان ترك بي توجه به قلت و كثرت خود در هر شهري از كشور از جمله تهران، هشتپر، آستارا، رضوانشهر، انزلي و ... مكاتبات را به تركي انجام خواهند داد و همانگونه كه در تبريز و از جمله دانشگاه آن حاضر نيستند با ارباب رجوع و دانشجويان غير بومي ( ازجمله فارس و گيلك و كرد و....) به زباني غير از تركي سخن بگويند همين روال را در ديگر نقاط كشور در پيش خواهند گرفت. اين وضعيت نه تنها سودي براي ديگر اقوام و گيلكان نخواهد داشت بلكه موقعيت فرادستي را به تركان خواهد بخشيد.

آموزش زبانهاي محلي مي تواند در برنامه آموزشي مدارس گنجانده شود بي آنكه نياز به رسمي ساختن چندين زبان و لهجه در كشور باشد.

همانطور كه مي دانيد و مي بينيد پانتركان بي سر و پا و اوباش كه با تمام جهان دشمن هستند ، از سه نفر نفرت زيادي دارند: حضرت كوروش، حضرت فردوسي و رضا شاه پهلوي.

براي دشمني اين بي وطنان ترك صفت با هر يك از اين افراد دلايل متفاوت و گاه موجهي وجود دارد. در مورد دشمني با حضرت كوروش، آنان دلايل قانع كننده اي دارند. نخست آنكه كوروش بنيانگذار امپراطوري ايران بوده است. او اولين كسي بوده است كه با اتحاد اقوام آريايي و فتح ديگر سرزمينها، كشور بزرگ ايران را ايجاد كرد. اين بي وطنان كه نمي توانند وجود ايران را تحمل كنند طبيعي است با بنيانگذار آن نيز دشمني كنند. اما آنها دليل مهمتري براي اين دشمني نيز دارند. تمام چهره هاي معروف و تاريخي تركان و مغولان، چهره هايي خونخوار، پست و حيوان صفت بوده اند. شما مي دانيد و خود تركان نيز مي دانند اينهايي كه گفتم دشنام نيست بلكه واقعيت است. جهان همه آنان را به عنوان ننگ تاريخ نام مي برد. نام چنگيز، آتيلا و تيمور نه تنها براي ايرانيان بلكه براي تمام دنيا و خود اغوزها هم تداعي گر جنايتگري، نابودگري و تمام حيوان صفتي ها و رذائل اخلاقي است . آنها در حالي كه نمي توانند به اين حيوانات درنده خو بنازند، مي بينند كه كوروش بزرگ سرور جهانيان بوده است. چه در منابع تاريخي و چه در منابع مذهبي كهن از او به عنوان بزرگمرد ياد شده است. در تورات از او به عنوان مسيح خداوند نام برده مي شود و چنان تجليل مي گردد و تاريخ نگاران يوناني از او چهره اي فرا زميني ترسيم مي كنند. گزنفون از عدالت فوق العاده و حسن زمامداري او ياد مي كند و مي گويد مردمان سرزمينهاي دور نيز در اشتياق آن بوده اند كه هرچه زودتر كوروش سرزمين آنان را فتح نمايد تا از موهبت داشتن چنان شاهي بهره مند گردند.

حال ببينيد تركان و ترك صفتان بدبخت با اين فقر افتخارات و شرمندگي در مقابل تاريخ و جهان، چه مي كشند وقتي مي بينند همسايگان ايراني و آريايي آنان از چه افتخاراتي بهره مند هستند. شما به آنها حق نمي دهيد كه از حسادت به خود بپيچند و بتركند؟

دشمني ترك صفتان با فردوسي:

همه مي دانيم كه حضرت فردوسي احياگر هويت ايراني بوده است. او به شدت يك ميهن دوست بود و همپا و بلكه بسيار جلوتر از ديگر ميهن پرستان ايراني آن عصر براي بازسازي اين هويت پايمال شده تلاش نمود و با تمام وجود خود مايه گذاشت. فردوسي در چندين بيت خود نشان داده است كه چقدر نسبت به ارزش كار خود آگاهي داشته و چقدر هدفمند شاهنامه را سروده است. او مي دانسته كه با اين كار، كاخ عظيم ايراندوستي را بنا گذاشته است. كاخي كه هر لحظه و در هر عصري الهام بخش ايرانيان در مورد هويت آنان خواهد بود. در كنار آن ، وجود شاهنامه به عنوان يك اثر بي بديل زبان فارسي هم به لحاظ امكانات شناختي كه از اين زبان به دست مي دهد و هم به لحاظ الگويي براي ديگر ميهن دوستان در ارج گذاشتن فارسي، مايه رشك و حسد ترك صفتان است.

بي هويت و بي افتخار بودن تركان صرفاً به عرصه سياست و حكومتگري محدود نمي شود. همانگونه كه شما نيز به صراحت گفتيد تركان به شدت از اين فقر فرهنگي و ادبي خود رنج مي برند. در سراسر اين دشتهاي گسترده به وسعيت چندين ميليون كيلومتر مربع كه تركان مدعي آن هستند، كدام اثر فرهنگي را آفريده اند. اين بيچارگان از كدام شاعر، نويسنده، دانشمند ترك نام ببرند. به چه چيز فخر بفرشند به غير از جنايتگري هايشان. در حالي كه بزرگترين افتخار ما ايرانيان آن است كه به رغم همه حيوان صفتي و درنده خويي حكام و قلدران ترك، دست از آموختن و گستراندن علم در جهان بر نداشتيم. در همان دوراني كه زندگي انسانها بازيچه هوسها و جنايات و حماقتهاي تركانه بود ايرانيان سرآمد جهانيان در علم و ادب بودند. تركان در اين زمينه ها چه دارند بگويند؟ چه خدمتي به بشريت كرده اند؟ به غير از نام ننگين از خود چه بر جاي گذاشته اند؟

بخش ديگري از دشمني ترك صفتان با فردوسي نيز از روي ناداني و ناآگاهي آنان است. آنان كه عمدتاً چيزي از شاهنامه نخوانده اند گمان مي كنند شاهنامه كتابي است كه در آن در مدح ايرانيان و ذم تركان سخن رفته و در سراسر اين كتاب ، ايرانيان به عنوان چهره هاي انساني و تركان به عنوان حيواناتي ياد شده اند كه دائم از ايرانيان شكست مي خورده اند. در حالي كه به هيچ وجه در شاهنامه چنين رويكردي به ايرانيان و چنان دشمني به سوي تركان وجود ندارد. در شاهنامه تورانيان نيز همپاي ايرانيان داراي مفاخر و پهلوانان خوشنام و بدنامي هستند. آنان نيز مانند ايرانيان گاه نيكرفتارند و گاه زشت كردار. آنان در جنگ با ايرانيان گاه پيروز مي شوند و گاه شكست مي خورند. ايرانيان نيز همانند تورانيان و تركان انسانهايي زميني با همه صفات خوب و بد هستند. فردوسي در اين اثر حماسي خود از راه انصاف خارج نمي شود. تورانيان را هيولا و دد معرفي نمي كند. براي مثال پيران ويسه توراني شخصيتي دوست داشتني و قابل احترام است كه از مرگ او همه ايرانيان (درشاهنامه) ناراحت هستند و فردوسي نيز.

اما پانترك نادان گمان مي كند كه شاهنامه كتابي است عليه تركان. او آنقدر نادان است كه نمي داند در دروه هايي از تاريخ كه تركان موجودات ناشناخته آن اعصار بوده اند اين شاهنامه است كه براي تركان در آن دوره ها شناسنامه درست كرده است. تركان كه خود فاقد يك اثر تاريخي و حماسي هستند بايد خود را مديون شاهنامه و فردوسي بدانند كه براي آنان شناسنامه اي به طول تاريخ باستان ساخته است و براي آنان در تاريخ جايي را به دروغ رزرو كرده است. تركان بايد خوشحال باشند كه فردوسي، ترك و توراني را يكي گرفته است. ازبكها شعورشان بسيار بيشتر از پانتركان تجزيه طلب ايران است. آنان به فردوسي و شاهنامه احترام مي گذارند. در حالي كه در اسناد تاريخي، قبايل تركان بيابانگرد اصولاً محلي از اعراب نداشته اند. فردوسي براي آنان تاريخ و كشور و ملت مي سازد و آنان را حاكمان چين و ختن و توران و... مي نمايد

باز مي بينيم هويت جعلي توراني كه فردوسي به تركان مي دهد دستاويز ترك صفتان قرار مي گيرد. مي دانيد كه توران فقط در مقابل ايران معنا مي يابد. هيچ كشور ديگري چنين هويتي را براي تركان قائل نشده است. و باز مي بينيد كه تركان جمهوري خودخوانده آذربايجان نام خبرگزاري خود را توران مي گذارند تا دشمني و تقابل خود با ايران را به نمايش بگذارند. اگر مي خواهيد به تعريف دقيقتري از تركان ايرانستيز برسيد پست فطرتي را نيز بر بي هويتي آنان بيافزاييد.

تركان و رضا شاه پهلوي

مطالبي كه در اينجا گفته و مي گويم تكرار بخشهايي از آن چيزهايي است كه همه ما و شما كاملا از آن آگاه هستيم. رضا شاه با همه خوبي ها و بدي هايش، خدمتي بس عظيم در حق ايران و ايراني كرد. بازسازي و نوسازي ساختار سياسي و اجتماعي و اقتصادي ايران بزرگترين خدمت او به كشور بوده است. او بود كه با عشيره گري و طايفه گري مقابله كرد و قدرت دولت مركزي را به سراسر كشور تسري داد و نظام قبيله سالاري را كه قبيله هاي ترك حاكم بر ايران به مقتضاي خلق و خو و شيوه زندگي خود در ايران رواج داده بودند برچيد. تركان، تركمانان و قشقايي ها را بر سر جاي خود نشان داد. يك گيلك ممكن است به خاطر شهادت ميرزاكوچك خان، رضا شاه را نبخشد اما قطعاً تاثيري را كه او در پيشرفت ايران و تبديل آن به يك كشور مدرن داشت هرگز فراموش نكرده و شايسته تقدير فراوان مي داند.

مشكل تركان با رضاشاه در مورد اين مسائل نيست چرا كه اصولاً از اين مسائل چيزي سر در نمي آورند. تمام ناراحتي آنان اين است كه چرا رضا شاه به قرنها حكومت بيابانگردان بي لياقت ترك كه وجود هر لحظه شان جز شر چيز ديگري براي اين ملت نداشته ، خاتمه داده است. اين درد و سوزش تا به ابد با پانتركان همراه خود بود كه قبيله سالاري تركان در ايران توسط يك ايراني براي هميشه برچيده شده است و بدتر و سوزنده تر آنكه با به دور ريخته شدن اين زباله ها، رجعتي بزرگ به هويت آريايي ايراني صورت مي گيرد و فرزندان ايران مجال آن را مي يابند كه هويت خود را آنچنان كه شايسته است به گوش جهانيان برسانند. هويتي كه تركان از آن بي بهره بوده و به آن حسد مي ورزيدند.

آيا زبان فارسي را رضا شاه زبان مشترك ايران قرار داد. آيا در اين هزار و اندي سال، صدها و هزاران عنوان كتاب چه علمي و چه در حوزه ادبيات به زبان فارسي نگارش نيافته است. آيا همه اين كتب در اصفهان و شيراز نوشته شده اند يا در گستره وسيعي از قفقاز تا شيراز و افغانستان و آسياي مركزي توسط افراد مختلف متعلق به اقوام گوناگون نگارش يافته اند. آيا رضا شاه زبان فارسي را به سلسله هاي ترك حاكم بر گستره ايران فرهنگي تحميل كرده بود؟

شما قوم پرست هستيد. مي بينيد كه حدود هزار سال تركان بيابانگرد از طريق كشتار ، خونريزي و قلدري بر اين سرزمين حكمروايي كنند اما حدود هشتاد سال است كه بساط حك.مت بيبانگردان و جنايتكاران ترك در ايران برچيده شده است و با شكل گيري دولت مدرن ، امكان تركتازي اندكي كاهش يافته است. حسادت شما از اين ناحيه است. نيك مي دانيد كه ديگر امكان بازگشت تركان به قدرت و منزلت سابق نيست و لذا دو راه ديگر را دنبال مي كنيد. رسميت بخشيدن به زبان تركي و ديگر تجزيه ايران.

در نتیجه دو راه نمیماند:

1) ترکزبانان ایرانی قبول میکنند که در ایران یک اقلیت هستند و به عنوان یک اقلیت نیز به آنها نگاه میشود و زبانشان را در کنار فارسی برای علاقه مندانشان آموخته میشود. آنهایی که خود را ایرانی میدانند و جزوی از تمدن ایران و زبان تحمیل شده ترکی را بر ایرانی بودنشان مقدم نمیدانند نیز جزو اکثریت مردم حساب میشوند.

2) آذربایجان ایران برای تالشستان و بخشهای ارمنستان و کردستان ترکیه تعویض میشود. کسی هم اخراج نمیشود و تنها دو تمدن ایرانی و ترک هر دو برنده میشوند. ضمن اینکه هندوها و مسلمانان نیز نتوانستند با هم زندگی کنند یا یونانیان و ترکها در ترکیه/یونان و بنابراین عوض و بدل شد.

زبان مشترك ملت ايران در طول تاريخ ، فارسي بوده و خواهد بود. نويسندگان، دانشمندان و شعراء ايراني از هر قوم و زباني با رستاخيز ايراني و كنار گذاشتن زبان عربي كه بر اين سرزمين با ريشه هاي عميق آريايي تحميل شده بود، به زبان فارسي به عنوان زبان مشترك اين ملت اثر آفريدند. كوشش ما براي حفظ زبانهاي محلي نه تنها در تعارض با حفظ اشتراكات نيست بلكه همه ما آريايي ها به شدت بر زبان فارسي و به ويژه در مقابل زبانهاي تركي و عربي تعصب داريم. اگر قرار است رفراندمي برگزار شود بايد در اين رابطه باشد كه آيا زبان بيگانه اغوزي حق دارد در سرزمين آريا و بر آذريها همچنان تحميل شود يا خير؟

در ضمن یادتان رفت که زبان عربی در ایران تدریس میشود و تلویزیون و نشریه خود را دارد! شمار عربان در ایران چندان نیست و ایرانیان زیادی هم در کشورهای عرب-نشین هستند. مشکل اصلی پان ترکیسم است.

بقول خودتان:

"امیدوارم این جدایی بدون خون ریزی و با رضایت طرفین باشد."

و من هم همین را میگویم ولی منافع ایران هم تامین میشود و تالشستان و کردستان ترکیه و بخشهای اشغالی ارمنستان مانند کاراباغ نیز بایست در این منطقه حل و فصل شوند تا این مناطق در آینده ترکزبان نشوند و تمدن ایرانی بیش از این تعضیف نشود.

یعنی در آینده ما میخواهیم با تمدن و کشورهای ترکزبان دوستی خوبی داشته باشی ولی پیوستگی ما ایرانی-تباران و ارمنیان نیز مهم است تا اگر دوباره قصد تجاوز به تمدن ایران شده باشد, بتوانیم این خطرها را دفع کنیم. من اهل بحث بیشتر با شماها نیستم زیرا هم تمدن ما تفاوت دارم و هم تاریخ ما تفاوت دارد و ما دنبال دو چیز متفاوت هستیم. برای من تمدن ایرانی مقدم است و برای شما تمدن ترکان. خوب بنابراین بایست با مدارا کاری کنیم که هر دو طرف بتوانند آسوده باشند و اینطوری در آینده نه ترکزبانان ضدایران میتوانند اهرم فشار بر ایران باشند(در زمان یک حکومت نالایق مانند جمهوری اسلامی) و هم اینکه ایرانی-تبارانی مانند کردها/تالش یا حتی ارمنیان بتوانند برای ترکها مزاحمت کنند.

یک آذربایجانی

آیا این «ستم زبانی» نیست؟! آیا «ستم زبانی» شاخ و دم دارد؟! جناب ایرانی تبار! شما که ادعا می کنید طرفدار «تمدن ایرانی» هستید و "زبانهای کردی و تالشی/تاتی/کردی" را جزء تمدن ایرانی می دانید، اول خودتان در ایران زبانهای کردی، بلوچی، لری، گیلکی و مازندرانی و تالشی و... را رسمی کنید و بعد از همسایگانتان انتظار مشابه داشته باشید! همه این زبانهای فوق که جزء شاخه هند و اروپایی هستند، بتدریج در حال نابودی هستند و شما دم برنمی آورید و از فارس زبان شدن نسل های جدید آنها و فراموشی زبانهای مادری شان در ته دل خوشحالید، اما وقتی پای همسایگان می رسد، مدافع حقوق کردها، تالشها و تاتها و ... می شوید! اول برادری تان را با کردها، تالشها و ... با به رسمیت شناختن زبان و فرهنگشان در ایران ثابت کنید و زبان و فرهنگ آنها را در ایران از نابودی رها کنید، بعد تقاضای ارث و میراث نمایید.

آیا این «ستم زبانی» نیست؟! آیا «ستم زبانی» شاخ و دم دارد؟!

جناب ایرانی تبار! شما که ادعا می کنید طرفدار «تمدن ایرانی» هستید و "زبانهای کردی و تالشی/تاتی/کردی" را جزء تمدن ایرانی می دانید، اول خودتان در ایران زبانهای کردی، بلوچی، لری، گیلکی و مازندرانی و تالشی و... را رسمی کنید و بعد از همسایگانتان انتظار مشابه داشته باشید! همه این زبانهای فوق که جزء شاخه هند و اروپایی هستند، بتدریج در حال نابودی هستند و شما دم برنمی آورید و از فارس زبان شدن نسل های جدید آنها و فراموشی زبانهای مادری شان در ته دل خوشحالید، اما وقتی پای همسایگان می رسد، مدافع حقوق کردها، تالشها و تاتها و ... می شوید! اول برادری تان را با کردها، تالشها و ... با به رسمیت شناختن زبان و فرهنگشان در ایران ثابت کنید و زبان و فرهنگ آنها را در ایران از نابودی رها کنید، بعد تقاضای ارث و میراث نمایید.

نگاهی به آمار زبانهای کشور هندوستان می تواند آموزنده باشد:

http://en.wikipedia.org/wiki/List_of_Indian_langu…

در این کشور، زبان هندی (Hindi) با 337 میلیون گویشور، بزرگترین زبان رسمی و زبان بودو (Bodo) با 1.2 میلیون گویشور 22 مین و کوچکترین زبان رسمی این کشور است. علاوه بر این زبانهای رسمی، دهها زبان دیگر نیز در این کشور وجود دارد که هرچند زبان رسمی و دولتی نیستند ولی باز در مدارس به عنوان زبان مادری به کودکان در کنار زبانهای رسمی و سرتاسری آموخته می شوند. در واقع می شود گفت که تقریبا تمام زبانهایی که بیش از یک میلیون گویشور دارند، در هند زبان رسمی و دولتی هستند و بسیاری از زبانهای با گویشوارنی کمتر از یک میلیون نفر نیز با وجود آنکه زبان دولتی و اداری نیستند، در مدارس و دانشگاهها تدریس می شوند:

http://en.wikipedia.org/wiki/Official_languages_o…

این معیار می تواند در ایران هم رعایت شود و زبانهایی با بیش از یک میلیون گویشور به عنوان اداری و دولتی به رسمیت شناخته شوند و سایر زبانهای با گویشوران کمتر از یک میلیون، در مدارس ویژه به کودکان آنها آموخته شوند.

اگر به کل جمعیت کشور هندوستان نگاه کنیم، می بینیم که تعداد گویشوران زبان بودو (Bodo) با 1.2 میلیون گویشور، در مقابل بیش از یک میلیارد جمعیت هند، فقط 0.001 یا 0.1 درصد کل جمعیت را تشکیل می دهند ولی با این حال به عنوان یک زبان اداری و دولت محلی به رسمیت شناخته شده اند. اما در ایران، زبان ترکی آذربایجانی با بیش از 30 درصد کل جمعیت و با جمعیتی بیش از 20 میلیون نفر در سرتاسر کشور، نه تنها به عنوان زبان اداری و دولتی به رسمیت، شناخته نمی شوند، بلکه حتی یک کلاس درس دولتی به این زبان وجود ندارد!؟ این در حالیست که در همین ایران، زبان ارمنی با فقط 100 هزار نفر گویشور، هم در مدارس و هم در دانشگاههای تهران و اصفهان به صورت رسمی تدریس می شود. این مساله بیشتر ناشی قدرت لابی ارمنی در کشورهای غربی و حساسیت آنها به وضعیت حقوق بشر ارمنی ها که مسیحی هم هستند می باشد و دولت ایران بی سر و صدا این خواسته به حق ارمنی ها را به اجرا گذاشته است ولی در برابر خواسته میلیونها آذربایجانی، کرد، بلوچ، عرب و ... تنها پاسخش سرکوب، شکنجه و اعدام است.

البته من طرفدار این هستم که زبان ارمنی هم در مدارس و دانشگاههای ایران تدریس شود، ولی در مقابل بدیهی است که انتظار داشته باشم زبان مردمانی با بیش از 20 میلیون نفر جمعیت هم به رسمیت شناخته شود. آیا واقعا تعجب آور نیست که چرا زبان ترکی آذربایجانی، حتی به عنوان زبان بیگانه و خارجی هم در دانشگاهها تدریس نمی شود؟! در حالیکه دهها زبان کشورهای 5 قاره جهان از آسیا تا آفریقا و از اروپا تا آمریکا در دانشگاههای ایران تدریس می شود تا در مناسبات بین کشورها و ملتها مفید واقع شود و در حالیکه زبان فارسی در دانشگاههای جمهوری آذربایجان به عنوان یکی از زبانهای خارجی تدریس می شود!

جمال

اعتصاب غذای زندانیان سیاسی کرد در بیرون از زندان اولین قربانی خود را گرفت . اشرف حسین پناهی برادر زندانی سیاسی کرد در اعتصاب و محکوم به‌ اعدام انور حسین پناهی روز جمعه‌ در بیرون زندان به‌ وسیله‌ جانیان جمهوری اسلامی ایران ترور شد به‌ وسیله‌ یک ماشین سپاه پاسداران زیر گرفته‌ شد و همان روز در بیمارستان جان سپرد .

‌همـچنان که‌ اطلاع دارید انور حسین پناهی زندانی سیاسی کردو محکوم به‌ اعدام که‌ در اعتصاب غذا میباشد.فشار جمهوری اسلامی نتوانست ایشان را در شکستن اعتصاب غذا وادار کنند و ایشان به‌ مقاومت پرداختند و تهدید کردند که‌ لبان خود را به‌ نشانه‌ اعتراص خواهد دوخت اگر ایران به‌ خواست اعتصاب کنندگان جواب ندهند همزمان جانیان جمهوری اسلامی خانواده‌ ایشان را تهدید میکردند بخصوص برادر ایشان اشرف حسین پناهی که‌ در رابطه‌ با انور حسین پناهی هیچ گونه‌ اطلاعی در اختیار ماسم مدیا و نگذارند ولی خانواده‌ ایشآن در رابطه‌ با سرنوشت فرزندشان ساکت نشدند تا اینکه‌ روز جمعه‌ دیروز جانیان جمهوری اسلامی ایران اشرف حسین پناهی برادر زندانی سیاسی کرد و محکوم به‌ اعدام انور حسین پناهی را با ماشین زیر میگیرند و از صحنه‌ می گریزند و اشرف حسین پناهی همان شب در زندان جان میسپارد.

جان باختن اشرف حسین پناهی را به‌ خانواده‌ این جانباخته‌ و ملت کرد و تمامی انسانهای آزاده‌ و زندانیان سیاسی کرد تسلیت میگویم

http://www.renesans.info/articles.php?id=7374

بی نام

کله نورانی حسن کچل و تاج پر جلای سلطانی!

بی بی سی خبر داد: دفتر تحکیم وحدت فعالیتهای سیاسی خودرا که از 1358 شروع کرده بود /به فعاالیتهای اجتماعی تقلیل داد !؟ . باز خدا پدرش بیآمورزد که تا وقتیکه سیاسی کار بود لااقل چند کلام در حمایت از اعصاب غذای مرگزای فعالان مدنی ایرانی کردتبار حرف زد! اما آنانکه بزغاله را گاو میدیدند و میبینند چرا زبان خودرا میجوند که مبادا گناه کرده و چیزی در دفاع از جنبش مدنی سی سالهء ایرانیان کرد بگویند/ در حالیکه اکثریت (اوپوزیسیون)!؟ معتقد بجنبش مدنی هستند و نه آزادی کشور بدست یانکیهای حرامزاده! (آخر مسلمانان حسین مسلمانست)!! سی سالست کردها حق را برای تمامی ایرانیان میطلبند پس کجائید؟

مينا

آقای توکلی عزيز! نمی دانم چرا مقاله بسيار خوب و دقيق آقای محمد علی اصفهانی در باره خطراتی که ساکنان اشرف را تهديد می کند (هشدار! فاجعه به چند قدمی پادگان اشرف رسيده است) هم از صفحه اول و هم از آرشیو سايت شما حذف شده است، اما در همان حال مقالات کم ارزش و بی محتوايی را که هيچ حرف تازه ای ندارند روزهای متوالی دروسط صفحه اولتان نگاه می داريد. مثل اين که شما هم پرنسيب «خودی و غير خودی » را خوب بلديد!

محسن کردی

با درود به کاربران ایران گلوبال. همانگونه که آگاه هستید بخاطر اختلاف نظر با مدیران این سایت من از همکاری با آن خود داری کرده ام. آنچه که کیانوش بعنوان دلیل این کار من و عده ای دیگر چند باری مطرح کرده است یک طرفه به قاضی رفتن است که من در این مورد بعدها در وبلاگ خود به آدرس http://www.mohsenkordi.blogspot.com/ به آن خواهم پرداخت. اما معنی این پرداختن آن نیست که بخواهم ایران گلوبال را مطابق عادت دیرینه دشمن بدارم. برای همین هم در جایی دیگر به این سایت حمله نکرده ام. و من در این مورد خواهم نوشت.

کیانوش توکلی

جنابان مینا و محسن گرامی! متاسفانه نزدیک به یک ماه است که سیستم ارشیو سایت دچار مشکل شده است . مقاله مورد نظر ( اصفهانی )در کنار قرار نگرفت بلکه به ارشیو رفت ! ذر ضمن کسانی که هفته ای بیش از یک مقاله می نویسند ؛ بسته به موضوع نوشته پس از 24 ساعت به سمت راست انتقال می یابد بنابراین موضوع خودی و غیر خودی در کار نیست این وصله ها به ما نمی چسبد! اما جناب کردی گرامی خوشحالم شما را مجددا در اینجا می بینم

مزدک

برای آذری‌ها، هویت‌طلبی به معنای جدایی‌طلبی نیست

ما چیز زیادی نمی‌خواهیم؛ فقط دوست داریم در چهارچوب این کشور مقدس و عزیز، حقوق شهروندی ما هم رعایت شود.(از مصاحبه) آیا هویت ایرانی بودن دراین کشور مقدس وعزیز کافی نیست؟بنظر مشکل می آید که هویت طلبان بخصوص ترکها و اعراب بتوانند نظراکثریت ایرانیان را جلب...

کنند.واین آغاز جدا سری هم از ایرانیان نبوده است.این هموطنان سابق با برنامه هایی حساب شده و ضد ایرانی و با بزرگ جلوه دادن نفش مردمان پارس بعنوان بخشی از مردم ایران درسرکوب و محروم داشتن دیگران ازحقوق خود و نادیده گرفتن نقش خود در تمام جنایاتی که بر همه مردمان این آب و خاک رفته راه را برای هویت طلبان باز نمودند.این عناصر با تحریف تاریخ حاکمان اسلامی/عربی وشیعی /ترک که باعث تمام بدبختیها و عقبمانده گی ایرانیان در1400 سال بوده وهنوز هم ادامه دارد سعی دروارونه جلوه دادن آنچه برمردمان این مرزو بوم گذشته دارند.آنهمه جنایات و کشت و کشتار و ویرانی را که عمال ترک و عرب براین آب و خاک وارد آورده و می آورند را همه بپای مردمان صلح دوست و وطن پرست ایرانی و بخصوص پارسها نوشتن و اینهمه ناجوانمردانه به تاریخ و فرهنگ و زبان ایرانیان تاختن تنها شمه ای از دشمنیهای مزدوران پان ترک و پان عرب ...است.شماها خود بانیان کینه ورزی و دشمنیها بوده و هستید.بنابراین مسؤل آنچه که برشما خواهد رفت نیز می باشید.شماها همه شیعه اید ومسلمان و چز دروغ و تقیه و تمامیت خواهی به هیچ اصولی معتقد نیستید.بنابراین مقدس نامیدن و عزیز نامیدن ایران را هم ایرانیان جز تقیه شما برای رسیدن به هدفی نمی دانند.اگر چنین نبود چرا برای یک آمریکایی هویت آمریکایی بودن نه تنها کافی است بلکه مایه افتخار هم هست ولی شما درایران مقدس و عزیز هویت دیگری طلب کنید؟!درضمن حقوق شهروندی با هویت طلبی یکی نیست شماها رسواتراز انید که بتوانید ایرانیان را رنگ کنید.این حرامیان اسلامی بالاخره توسط فرزندان غیور ایرانی بزیر کشیده خواهند شد .ولی شماها برای جلب نظرایرانیان احتیاج مبرمی به اعتمادسازی دارید نه برافروختن اتش کینه و دشمنی !روزی فرا رسد که بساط حرامیان اسلامی برکنده میشود و شماها مجبورید بازهم با همین مردمیکه به توهین و تهمت درسایتها و برخوردهایتان می پردازید زندگی کنید.بنابراین از همین الان به دروغ نه ایران را مقدس و عزیز بنامید و نه به تحریف تاریخ دست بیازید.

ایرانی-تبار

اول ببینیم که کشورهای ترکیه و آران و اوزبکستان زبانهای کردی و تالشی/تاتی/کردی و فارسی (اکثریت مطلق بخارا و سمرقند) یعنی زبانهای ساکنان بومی را رسمی میکنند و سپس در ایران هم میشود زبانهای تجاوزگران ترک را با یک همه-پرسی رسمی کرد (که فکر کنم دست کم تنها 15% به آن را دهند). دو تمدن ایرانی و ترکی با هم ناسازگارند و بهتر است از هم جدا شوند. ترکها بجز نابودی تمدنهای ایرانی در این هزارسال نقش دیگری در تاریخ انجام ندادند زیرا تمامی آذربایجان و بخش بزرگی آران و تمامی ترکمنستان و اوزبکستان کنونی دارای مردمان ایرانی-نژاد بودند. این حقیقت را نمیتوان انکار شد و بیخودی آنچه از تمدن ایرانی مانده است را له کرد.

یک آذربایجانی

چه کسی تجزیه طلب است ما ترکها یا شما «ایرانی-تبار» ها؟! جناب «ایرانی-تبار» می نویسد: " دو تمدن ایرانی و ترکی با هم ناسازگارند و بهتر است از هم جدا شوند." آیا این چیزی جزء دستور صریح تجزیه ایران و اخراج ترکها از ایران و یا فارس شدن آنها نیست؟! در تفکر نژادپرستانه اینان، ترکها دو راه بیشتر ندارند، یا باید زبان مادری شان را فراموش کنند و فارس زبان شوند و یا باید از ایران اخراج شوند تا ایران از نظر نژادی یکدست شود! این نژادپرستان چاره ای جز جداشدن از ایران برای آذربایجانی ها باقی نمی گذارند. اما به رسمیت شناخته شدن زبان و فرهنگ ترکی من، خط قرمز و کف مطالبات من است و بدون آن، من بی تردید راه جدایی از ایران را انتخاب خواهم کرد.

جمال

گزارش اختصاصی از وضعیت زندانیان اهل حق زندان ارومیه

آقای کیانوش توکلی که‌ این نوشته‌ را از اوبرنجی نیوز در سایت انتشار داده‌اید زندانیان اهل حق در پشتیبانی اعتصاب اخیر خود از زندانیان سیاسی کرد اطلاعیه‌ داده‌اند و به‌ اعتصاب غذای زندانیان سیاسی کرد پیوسته‌اند . در این نوشته‌ این جناب که‌ این گزارش را تهیه‌ کرده‌ گفته‌ که‌ اعتصاب غذای زندانیان اهل حق ربطی به‌ اعتصاب غذای زندانیان سیاسی کرد ندارد فقط یک دروغ بیشرمانه‌ است آنچه‌ که‌ معلوم است اطلاعیه‌ زندانیان اهل حق در پشتیبانی از زندانیان سیاسی کرد موجود است

سامان باربد

مشکلات ایران یکی دوتا نیست!

خیابان های باریک، با گذشت زمان یک طرفه می شوند. وقتی همه چیز قطب بندی می شود تنها راه باقی مانده جنگیدن است و مردن. زیرا فقط در لحظه ی مرگ است که ما همه، انسان و برابریم. اما بیرون از ما نیروی بالنده ای هست، و هر که برایش نامی دارد، بگذادید یکی هم آنرا سپندارمز بخواند، برای شما چه فرقی می کند؟ تکرار می شویم، تولید مثل می کنیم، عینا شیبه فکر پیشین. شبیه خود پیشین، تکرار می شویم و خیابان ها یک طرفه می شود: وقتی که خویشکاری همه چیز در جنگیدن است و مردن. زیرا فقط در لحظه ی مرگ است که ما همه، انسان و برابریم. تکرار می شویم!

رامین

نامه شعرای آذربایجانی در ارتباط با بازداشت های اخیر آذربایجان

Minoo xanim, bele beyinsizlere cevab vermek gereksizdir. Bunlar her seyi yaxci bilirler ancax heqiqeti danmaxdan ve de yaman yoguz demekten baska bir careleri yoxdur. Bunlarda hec bir mentiq yox idi, indi de yoxdur ve gelecekte de olmayacax. Ona gore bele zatlara cevab yazmax zamani bosa vermektir. Bizim daha onemli ve ehemmiyetli islerimiz var

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.