رفتن به محتوای اصلی

پاسخی به اظهارات آقای دلخواسته پیرامون «کودتا»ی نظامیان مصر
24.08.2013 - 20:44

جناب دلخواسته عزیز، در اینکه جنبش ملی و آزادیخواهانه ملت مصر را اصیل و قهرمانانه می‌ دانید جای خوشوقتی است. بنابراین، ملیونها مصری که آمدند و رفتن مرسی و بساط استبداد دینی ‌ای را که به تقلید از خمینی قصد داشت بر ملت مصر حاکم کند برچیدند را مثل من تأیید می ‌کنید. بسیار عالی است. و بنابراین اگر من و شما مصری بودیم لابد در کنار هم در خیابانهای مصر خواستار برچیده شدن بساط استبداد دینی اخوان المسلمین می‌ بودیم، و احتمالا حمایت ارتش از جنبش اعتراضیِ ما نه تنها ما را عصبانی نمی‌ کرد بلکه بسیار هم خوشحال و سپاسگزار فرماندهانی می ‌بودیم که تصمیم بر حمایت از ملت گرفتند. پس با هم اختلافی نداریم.

می ‌ماند موضوع حمایت ارتش از ملیونها مصری و آن هم از میان آگاه ‌ترینها و دانشجویان و درس خوانده‌ ها و کارگران و کسانی که کمابیش – تا آنجا که فرهنگ سیاسی در کشورهای استبدادزده ‌ای نظیر مصر و ایران اجازه می‌دهد – می ‌فهمیدند دموکراسی چیست و رأی یعنی چه و صندوق انتخابات چه معنایی دارد؛ نه ریشوهای متحجر تحریک شده و متعصبی که نه از خود اراده ‌ای دارند و نه درکی. تنها چشم و گوششان به شیخ ‌های قشری فوندامانتالیست سلفی و سازمان کهنه اندیش و سابقه دار اخوان المسلمین است تا بریزند در خیابان و بسوزند و بکشند و نابود کنند و بلوا و آشوبشان را تکلیف دینی بنامند و اگر امکان داشت شهید بشوند و بروند به بهشت.

باری، تنها گناه کبیره‌ ای که عده‌ ای ایرانی روی آن انگشت می ‌نهند، این است که ارتش حمایت کرده است از مردم؟ شما که خودتان از انقلابیون ایران هستید، آیا در سال ۵۷ به ارتش گل نمی‌ دادید و از او نمی ‌خواستید که از مردم (که البته به دام آخوند‌ها و خمینی افتاده بودند) حمایت کند؟ چطور است که آن موقع حمایت ارتش از جنبش مردم خوب بوده اما این روز‌ها در مصر بد شده است؟ می‌خواستید ارتش loyale بماند و از رئیس حکومت که نماینده حکومت اسلامیستی اخوان المسلمین بود فرمان ببرد و اگر ملیونها مصری در خواسته ‌های خود اصرار ورزیدند تانکها و توپهای ارتش مصر را به مقابله با آنها بفرستد؟ ارتش آیا غیر از این دو راه، راه دیگری هم داشت؟

حکومتی مستبد دینی در مصرِ سنت زده و آشیانه متحجر‌ترین اسلامگرا‌های منطقه زیر فشار مردم مصر و خواست ملیونها مصری یا می ‌باید به خواسته مردم و استعفا دادن گردن می ‌نهاد یا می ‌باید با آنها مقابله می ‌کرد. مرسی و اخوان المسلمین حاضر به تسلیم به مردم نبودند و در پی مقابله و سرکوب بودند؛ مثل خمینی و خمینیستها که سی و چهار سال است ترجیح می‌ دهند جهان را بسوزانند اما قدرت و مکنتی را که صاحب شده ‌اند از دست ندهند. راهی که مرسی داشت، مقابله با مردم مصر بود؛ و این مقابله تنها به دو صورت ممکن بود: یا متعصبین و قشریون و عوام الناسی را که گوش به فرمان شیخ‌ های سلفی و اخوانی هستند مجهز به چماق و اسلحه گرم و سرد کند و به جان بیست میلیون مصری بیندازد – یعنی جنگ داخلی ایجاد کند؛ یا به عنوان رئیس جمهور، به فرماندهان نظامی کشور دستور بدهد که ارتش را در سرکوب مردم دخالت دهند.

در این صورت، ارتش هم دو راه بیشتر نمی‌ داشت: یعنی می‌بایست یا loyale بماند و به فرمان رئیس حکومت گردن نهد و بدل شدن به مِرسِنِر و نیروی سرکوبگر حکومت استبداد دینی اخوان المسلمین را بپذیرد، یا نافرمانی و تمرد کند و ایستادن در برابر مرسی را برگزیند. ارتش مصر نپذیرفت که عامل سرکوبگر یک گروه متحجر که سابقه تروریستی دارند و قصدشان ایجاد استبداد سیاه دینی در مصر است باشد، و دومین راه را انتخاب کرد، یعنی دفاع از مردم مصر را برگزید، و همدلی با بیست میلیون مصری آزادی خواه نشان داد. این کار بدی نبود؛ کار شجاعانه و میهن پرستانه و بی ‌ضررتری بود. حال اینکه سهم خود را از قدرت خواهد خواست یا نخواهد خواست بستگی به ادامه مبارزه و آگاهی ملت مصر دارد.

حالا ما چرا می‌ خواهیم به جای آنها، ملت مصر را از خطر احتمالی ارتشش و از استبداد احتمالی نظامیانش در آینده آزاد کنیم؟ آیا تجربه ما ایرانی‌ ها بیشتر با استبداد نظامی محشور و مأنوس بوده یا فاجعه حکومت سیاه سی و چهار ساله ملایان و فقها؟ آیا ایرانی ‌ها بیشتر در جایگاهی هستند که با تکیه بر تجربه خود ملت مصر را از ارتش مصر بترسانند یا از سلفی ‌ها و اخوان المسلمین که صد سال است خواب اجرای کامل شریعت در مصر و حتی در جهان را می‌دیده‌اند؟ ما اگر هدیه ‌ای در زمینه آگاهی داشته باشیم که برای مسلمانان جهان بفرستیم، همین تجربه دردناک ما زیر سیطره استبداد نعلین است. چکمه را همه مسلمانها در کشورهای اسلامی خوب می‌شناسند. ما خیلی که زورمان برسد، از این چاهی که دستی دستی خودمان را در آن انداخته ‌ایم بیرون بیاییم.

این را هم توجه داشته باشید که اگر قرار است در یک کشور مسلمان نشین، استبداد و دیکتاتوری حاکم باشد، هزار بار بهتر و موجه‌ تر است که نظامیان باشند؛ زیرا آنها قطعا خدا و مقدسات را بدل به وسیله شکنجه و غارت و فرهنگ زدایی و ویران کردن کشور‌ها بر سر ملتهایی که بر آنها حاکم می ‌شوند نمی‌ کنند. آنها لااقل دین مردم را به حال خود باقی می‌ گذارند. مطمئنا اگر من مصری باشم و ناگزیر باشم میان دو بد یعنی حکومت نظامیان و حکومت اخوان المسلمین یکی را برگزینم، به نام بشریت و به نام سعادت انسانهایی که هنوز به دنیا نیامده‌ اند نظامیان را انتخاب خواهم کرد. سی و چهار سال حکومت توحش ملا‌ها و بیدادی که بر ایرانیان رفت و نابودی معنوی و مادی و انسانی و تمدنی که ایجاد شد می ‌باید به ما این درس را آموزانده باشد. اگر نیاموخته ‌ایم بدا به حال ما!

البته ممکن است کسانی مثل اکبر گنجی سفسطه کنند و بگویند پس شما دوست دارید سپاه پاسداران بیاید کودتا کند و استبداد پاسدار‌ها باشد (نگاه کنید به مقاله اخیر وی در گویا)؟ ایشان سرنا را طبق معمول از سر گشاد می‌ زنند. ایشان معمولن دوغ و دوشاب و صندلی و شتر را با هم کنار هم و در مقام قیاس با یکدیگر می ‌گذارند، و مار می ‌کشند و می‌ گویند مار می ‌نویسند. ارتش مصر، سپاه پاسداران نیست. ارتش سکولار است، وطن پرست و ناسیونالیست است. سپاه پاسداران مرسنر ملاهاست و پرورش یافته ایدئولوژی حکومت ولایت فقیه است؛ و علت وجودی ‌اش سرکوب مردم برای یک «اوجب واجباتِ» امام فرموده، یعنی حفظ نظام آخوندی است. آنها عین آخوند‌اند: آخوندی که لباس نظامی پوشیده و ششلول بسته و پشت تانک نشسته. این قیاس مع الفارق گنجی مثل باقی قیاسهایش موجب خنده خلق است.

بیایید درباره مصر خوشبین باشیم. آنها از ایرانیان درس گرفته‌ اند؛ می ‌دانند که اسلامیستها وقت می‌ خواهند، و اگر فرصت کافی به آنها داده شود، نه از تاک نشان می ‌ماند و نه از تاک نشان. مصری‌ ها به دنبال ایجاد تشکیلات و احزاب و توسعه جنبشهای مدنی هستند، و از کنترل نظامیان غفلت نخواهند کرد. تا اینجایش که درایت آنها بیش از ما ایرانیان بوده است. برای ما، به خصوص برای خدمتگزاران نظام ولایت فقیه (از نوع اصلاح طلب‌های حکومتی)، دشوار و ‌ای بسا نا‌به جا و حتی بیرون از رسم تواضع (اگر نگوییم پررویی) است که به آنها درس بدهیم؛ و از اینکه همدلی و همراهی ارتش مصر را در مبارزات ضد حکومت استبدد دینی پذیرفته ‌اند آنها را ملامت کنیم.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.