رفتن به محتوای اصلی

جنگ قدرت: همراهی با دشمن، خیانت به کشور
06.02.2012 - 22:21

کمتر از یک ماه با انتخابات ۱۲ اسفند مجلس شورای اسلامی فاصله داریم. جنگ بر سر منابع کمیاب قدرت/ثروت/معرفت/منزلت تشدید شده و طی روزها و هفته های آینده افزایش خواهد یافت.
هر دو طرف به دنبال تصاحب مجلس و حذف رقیب هستند. از هر موضوعی علیه یکدیگر استفاده می کنند. بدون تردید تحریم های اقتصادی پیامدهای مخرب زیادی بر اقتصاد کشور داشته و خواهد داشت. اما اینک طرفین نزاع ، با ناچیز جلوه دادن متغیر تحریم ها ، یکدیگر را به نقش داشتن در توطئه ی بالا رفتن قیمت ارز و سکه و اجناس، و "خیانت" به کشور از طریق متلاشی کردن وضعیت اقتصادی متهم می سازند.

مقاله ی حاضر ضمن نگاهی به این نزاع ها، این موضوع را مطرح می سازد که آیا آیت الله خامنه ای در موقعیتی قراردارد که بتواند با حذف یک جناح یا ایجاد وحدت بین آنها به این مسأله فیصله دهد؟

نزاع اخیر در واقع از جایی آغاز شد که محمود بهمنی- رئیس کل بانک مرکزی- در ۳۰ آذر ماه با اشاره به تلاش های بانک مرکزی برای پائین آوردن نرخ ارز،بالا رفتن آن را ناشی از حمله ی به سفارت بریتانیا از سوی مخالفان دولت و تحریم ها قلمداد کرد و گفت:

"این تلاش در حال به ثمر نشستن بود که متاسفانه با حرکت صورت گرفته در مورد سفارت انگلیس، نرخ ارز تاثیر پذیرفت و مشکلاتی را به وجود آورد در حالی که بانک مرکزی خود یک نهاد سیاسی نیست و هیچ گاه خود را وارد سیاست نمی کند...باید جامعه را به نحوی اداره کنیم که بتوانیم دو سال خود را حفظ کنیم، گویا در "شعب ابی طالب" گرفتار شده ایم".

بر مبنای این مدعا، نتیجه ی حرکت های تندروانه ی ضد غرب- خصوصاً بریتانیا- و تحریم های اقتصادی بین المللی، گرفتار آمدن در شعب ابی طالب است.

چند هفته ی بعد، آیت الله خامنه ای - در ۱۹/۱۰/۹۰ - در واکنش به تحریم های اقتصادی، دولت های غربی را تحت محاصره ی ایران قلمداد کرد.

سپس مدعای رئیس کل بانک مرکزی احمدی نژاد را رد کرد و گفت، دولت های غربی به صراحت گفته اند که از تصویب و اعمال تحریم ها دو هدف را تعقیب می کنند: اول- خسته و از صحنه خارج کردن مردم، تا حدی که به رژیم جمهوری اسلامی پشت کنند و از آن جدا شوند. دوم- رخنه ی در اراده ی مسئولین نظام برای تجدید نظر در تصمیم گیری ها از طریق بالا بردن هزینه ی سیاست ها. اما دشمنان به اهدافشان نمی رسند:

"یک روز در صدر اسلام، دشمنان به نظرشان رسید که با شِعب ابى‌طالب و محاصره‌ى اقتصادى مسلمانها، آنها را از پا بیندازند؛ اما نتوانستند. این روسیاه‌هاى بدمحاسبه‌گر خیال می کنند ما امروز در شرائط شِعب ابى‌طالبیم. این جور نیست. ما امروز در شرائط شِعب ابى‌طالب نیستیم؛ ما در شرائط بدر و خیبریم".

یکی از کارهای رهبری خط دادن از طریق مطرح ساختن عناوین است. "فتنه" یک مصداق از مصادیق این وظیفه بود. تبیین منویات رهبر با مریدان است. اگر در گذشته نزاع بر سر این بود که حرکت اعتراضی پس از انتخابات "جنبش سبز" است یا "فتنه ی دشمنان"؟ اینک نزاع بر سر این است که در شعب ابی طالب گرفتار شده ایم یا در بدر و خیبر قرار داریم؟

به همین دلیل، سایت آیت الله خامنه ای در سوم بهمن ۹۰، مصاحبه ای با مهدی طائب در این خصوص انجام داد تا وی توضیح دهد چرا به گفته ی او در وضعیت بدر و خیبر قرار داریم، نه وضعیت شعب ابی طالب. در همان شب، حیدر مصلحی- وزیر اطلاعات خامنه ای- طی سخنانی در شهر اصفهان تأکید کرد که همه مبلغان و دلداده ها وظیفه دارند ابعاد مختلف بدر و خیبر را برای مردم تبیین کنند.

اما هنوز مصادیق داخلی کسانی که این شرایط را پدید آوردند، روشن نشده بود. حسین شریعتمداری در سرمقاله ی ۵ بهمن ۹۰ کیهان تحت عنوان "چه کسانی تحریم را بزک می کنند"، محمود احمدی نژاد و تیم همراهش را به اجرای پروژه ی دولت آمریکا در ایران متهم کرد و تأکید کرد که علی خامنه ای این توطئه را خنثی ساخته است. می نویسد یک جریان مرموز داخلی به طور مصنوعی و پرشتاب بهای ارز و سکه و سایر کالاها را بالا برد تا آثار تحریم ها را "سنگین و پر آسیب جلوه دهد". آمریکا و اروپا قصد داشتند و دارند که پیامدهای تحریم ها را "جدی و اثرگذار" جلوه دهند."آمریکا به اقدامی از درون ایران چشم امید دوخته بود".

نماینده ی ولی فقیه در کیهان سپس به مدعای تیم احمدی نژاد پرداخته و می گوید آنها وضعیت کشور را با شعب ابی طالب مقایسه کردند تا مذاکره ی با آمریکا را راه برون رفت از بحران قلمداد کنند. اما قادر به فهم این نکته نیستند که نزاع ایران و آمریکا ماهوی است و آمریکا "مذاکره را فقط برای مذاکره می خواهد". جمهوری اسلامی الگوی مقاومت و ایستادگی در برابر آمریکا در کل جهان است. اگر دولت آمریکا موفق شود و ایران را به پشت میز مذاکره بکشاند، این الگو، از الگو بودن خواهد افتاد و دیگر سرمشق کسی نخواهد بود. اوباما نمی خواست تحریم ها را امضا کند، به انتظار پاسخ ایران برای مذاکره نشسته بود. اما پس از پاسخ قاطع رهبری و نفی مذاکره ی با آمریکا- طرح شده از سوی "برخی از افراد مرعوب خودباخته" اوباما تحریم ها را امضا کرد. به گفته ی شریعتمداری اوباما در پیام شفاهی خود دو مطالبه را مطرح ساخته بود: الف- اصلی ترین محور: درخواست مذاکره. ب- انصراف ایران از بستن تنگه ی هرمز. اما شریعتمداری به این بسنده نکرده و تیم احمدی نژاد را به عنوان عوامل داخلی آمریکا معرفی می کند. می نویسد:

"آیا تنها راه پیش روی آمریکا و متحدانش برای موثرنشان دادن تحریم ها، این نیست که در داخل کشور به ایجاد یک "فضای کاذب" از افزایش قیمت ها دست بزنند و سپس ادعا کنند این افزایش جهشی قیمت ها پی آمد تحریم هاست؟! آیا افزایش غیرطبیعی و پرشتاب بهای سکه و دلار که افزایش قیمت سایر کالاها و خدمات را از چند هفته قبل و مخصوصا طی چند روز گذشته در پی داشته است، همان ماموریت نیست؟ اگر هست - که هست- این ماموریت را چه کسانی و یا کدام جریانات برعهده گرفته و عملیاتی کرده اند؟! پاسخ این سوال چندان دشوار نیست. چه کسانی شرایط کنونی کشور را با دوران شعب ابی طالب مقایسه می کردند؟ و راه برون رفت را در گشودن باب مذاکره با آمریکا می دانستند؟! که با خروش مقتدرانه حضرت آقا روبرو شدند. چه کسانی از یکسو به افزایش مصنوعی قیمت سکه و دلار دامن می زدند و از سوی دیگر به گونه ای حساب شده، این افزایش قیمت را به حساب ایستادگی مردم و نظام در مقابل زورگویی ها و باج خواهی های آمریکا و متحدانش معرفی می کردند و مثلا این که اگر سپاه از بستن تنگه ی هرمز سخن به میان نیاورده بود یا اگر دانشجویان انقلابی خشم مقدس خود را علیه آمریکا و انگلیس مهار کرده بودند و یا... قیمت سکه و دلار افزایش نمی یافت".

پس تیم احمدی نژاد انتقاد از حمله ی به سفارت بریتانیا و طرح مسأله ی بستن تنگه ی هرمز را با بالا بردن قیمت ارز همراه کردند تا راه مذاکره ی با آمریکا را بگشایند. روز بعد- ۶ بهمن ۹۰- کیهان در بخشی از سرمقاله ی خود، به بخشی از سودی که در بالا و پائین رفتن ها به جیب زده شده، اشاره کرد و نوشت، شرکت "ج" زیر مجموعه ی یک بانک، چنده ماه پیش اقدام به خرید ۳ تا ۲۰ میلیارد تومان سکه کرده بود. این اقدام احتمالاً "متضمن خیانت و فضاسازی کاذب" بوده است.

همزمان با کیهان، سایت احمد توکلی نیز در ۵ بهمن ۹۰ در مقاله ای تحت عنوان "قهر دوم/ اقتصاد سیاسی عریان التهابات اقتصادی اخیر"، التهابات اقتصادی اخیر را "ناشی از التهاب سازی و اضطرار سازی تعمدی حلقه انحرافی برای پیشبرد منافع سیاسی" به شمار آورد و در توضیح آن نوشت که گویی محمود احمدی نژاد با سکوت خود وارد دومین قهر شده است. به نوشته ی الف ، دولت احمدی نژاد با بزرگنمایی پیامدهای تحریم ها و طرح وضعیت شعب ابی طالب، به دنبال جا انداختن عدم توانایی مقاومت و سازش با غرب بود و هست. تیم احمدی نژاد با بحران آفرینی به دنبال ترساندن نظام و بزرگ کردن احمدی نژاد به عنوان یک قهرمان نجات دهنده است که از طریق مذاکره ی با آمریکا همه ی مسائل را حل و فصل خواهد کرد. اما به جای اینها، ممکن است با طرح عدم کفایت روبرو شود.

سایت احمد توکلی در ۵ بهمن گامی دیگر جلو نهاد و به صراحت در مقاله ای تحت عنوان "برای اثبات عدم کفایت رئیس جمهور چه اتفاقات دیگری باید بیفتد"،اعلام کرد که تمامی اقداماتی که شرط لازم طرح عدم کفایت احمدی نژاد در مجلس بوده، به وقوع پیوسته است. سپس از نمایندگان مجلس پرسید: "نمایندگان محترم آیا برای طرح عدم کفایت رئیس جمهور حتما باید کشور با خاک یکسان شود تا شما از این اهرم نظارتی استفاده نمایید".

سایت توکلی در ۸ بهمن طی مقاله ی دیگری به کارنامه ی دولت های پس از انقلاب در حفظ ارزش ریال پرداخت. نتیجه ی گزارش این بود که ارزش پول ملی در زمان جنگ و نخست وزیری موسوی ۳۴۸ درصد، در دوران ریاست جمهوری هاشمی ۲۹۵ درصد و در دوران ریاست جمهوری خاتمی ۸۹ درصد کاهش یافته است. آن گاه ضمن این که اقدام اخیر آنها در کاهش ارزش پول ملی را "نقطه ی تاریک و ننگینی در کارنامه ی" احمدی نژاد خواند،نوشت "اگر عدم کفایت سیاسی احمدی نژاد در مجلس تصویب نشود" و قیمت دلار را حدود ۱۷۰۰ تومان نگاه دارد، تازه به پای دولت خاتمی می رسد.

شریعتمداری هنوز مطالبه ی طرح عدم کفایت احمدی نژاد را مطرح نمی سازد، اما سایت احمد توکلی روی این موضوع اصرار می ورزد. حسن غفوری فرد، یکی از اعضای شاخص اصول گریان سنتی مجلس، نیز در ۱۲ بهمن طی مصاحبه ای اعلام کرد که بررسی عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور، یکی از اهرم های مقابله ی با قانون گریزی دولت است.

احمدی نژاد فردی نیست که ساکت بنشیند تا مخالفانش همه ی خرابی ها را به گردن او بیندازند و به "خیانت" متهم اش کنند. او در ۵ بهمن ۹۰ متقابلاً دشمنانش را به "خیانت" متهم ساخت. احمدی نژاد گفت که درآمد ارزی صادرات نفتی و گازی کشور تا پایان سال جاری ۹۰ میلیارد دلار خواهد بود. صادرات غیر نفتی نیز حدود ۴۵ میلیارد دلار خواهد بود. یعنی کل درآمد ارزی کشور در سال ۱۳۹۰ حدود ۱۳۵ میلیارد دلار خواهد بود. کل واردات کشور در ۹ ماه اول سال ۴۴ میلیارد دلار بوده و پیش پینی می شود تا پایان سال به ۶۰ میلیارد دلار برسد. با این حساب، هیچ گونه کمبود ارزی وجود ندارد تا قیمت ارز افزایش یابد. او گفت که تولید ناخالص کشور ۹۰۰ میلیارد دلار است و ۶۰ میلیارد دلار واردات کشور، بخش بسیار کوچکی از کل اقتصاد ما را تشکیل می دهد. پس داستان افزایش قیمت ارز از کجا ناشی می شود؟ احمدی نژاد داستان را این گونه توضیح داد که مخالفانش برای این که به قدرت دست یابند، "بازار ارز را آشفته کرده" و به طور لحظه ای بحرانی شدن وضعیت را گزارش می کردند. "به نظر من این یک خیانت بود". ‌برای این که دولت های غربی با استناد به این عمل گفتند که "اقتصاد ایران به هم ریخت". اما بانک مرکزی دارای ارز به میزان لازم است، ولی "متاسفانه برخی ها در داخل کشور با خارجی ها همراه شدند و با حضور سنگین و جنگ روانی به دنبال این بودند که القاء کنند وضعیت اقتصادی کشور به هم ریخته است". وی افزود که تا پایان ریاست جمهوری در قدرت است و مخالفان چاره ای جز تحمل او ندارند. پس خیانت کار مخالفان احمدی نژاد بوده که در شرایطی که هیچ گونه کمبود ارزی وجود نداشته و ندارد، ضمن همراهی با دشمن قصد داشتند این تصور را القاء کنند که اقتصاد کشور به هم ریخته است.

دهم بهمن روز مجدد طرح دو مدعای متعارض شعب ابی طالب یا بدر و خیبر بود. پرویز سروری- قائم مقام جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی- در مصاحبه ی با فارس با استناد به سخنان علی خامنه ای در این زمینه، مدعی شد که وظیفه ی سیاستمداران است تا از سخنان رهبری "کشف راز" کنند. در شعب ابی طالب اسلام در وضعیت ضعف قرار داشت و فاقد قدرت مقابله بود. قریش بنی هاشم را تحت محاصره ی همه جانبه قرار داد تا پیامبر را از خود برانند و آنان بتوانند بدون دردسر آن بزرگوار را "حذف فیزیکی" کنند. به احتمال زیاد سروری می خواهد بگوید که دولت های غربی انتظار دارند تا مردم ایران علی خامنه ای را برانند تا آنها او را مجازات کنند.

در جریان بدر، که مسلمان ها به مدینه هجرت کرده بودند، "اولین کاری که پیامبر انجام داد این بود که دستور داد راه‌ها ناامن شود. گروه‌های مختلف را می‌فرستاد تا مسیر را ناامن کنند. آنها به کاروان‌ها حمله و به گونه‌ای جاده را ناامن می‌کردند". پس اگر شرایط بدری است، معنای آن این است که ایران باید، یا قادر است، همه ی راه ها را ناامن کند. در شرایط خیبر، مسلمان ها بسیار قدرتمند شده اند. "کشف رمز" سروری از سخنان خامنه ای چنین است:

"آقا می‌خواهند بفرمایند که ما در شرایطی که نتوانیم مقابله ی به مثل کنیم، نیستیم. ما در شرایطی هستیم که در صورت لزوم می‌توانیم خطوط مراسلاتی و ارتباطی دشمن را ناامن کنیم. ما قدرت مقابله به مثل با دشمن را به خوبی داریم...حضرت آقا با مطرح کردن این موضوع می‌خواهند بفرمایند که یک عده اقلیتی به دنبال این هستند که شرایط کشور را شرایط شعب ابی طالب نشان دهند و بگویند که ما قدرت مقابله به مثل نداریم و توان برخورد با دشمن را نداریم. پس باید با دشمن بسازیم. درحالی که آقا می‌فرمایند نه تنها توان مقابله با دشمن را داریم، بلکه قدرت ساقط کردن ظرفیت‌های اقتصادی دشمن را داریم و به همین دلیل رهبر معظم انقلاب بر شرایط بدر و خیبر تاکید می‌کند".

حسین شریعتمداری در ۱۱ بهمن ۹۰ مجدداً وارد میدان شد. گویی احمدی نژاد و همفکرانش در انداختن بار مسئولیت به گردن مخالفان خود در داخل رژیم موفق بوده اند. به همین دلیل شریعتمداری در سرمقاله ای جدید، مدعی شد که آنان به دنبال آنند که "ماجرای پلشت افزایش مصنوعی بهای سکه و ارز را به یکی از مراکز و کانون های نظام نسبت دهد". او به همه خبر می دهد که "در آشفته بازار سکه و ارز طی چند روز گذشته، ۵۰ نفر، خریدار کلان بوده اند که فقط یکی از آنها ۱۷ میلیارد تومان طلا خریده است. در همین مدت کوتاه بیش از ۱۵ تن سکه پیش فروش شده بود". این ها برخی از رویدادهایی است که طرفین علیه یکدیگر افشا می کنند. اما نماینده ی علی خامنه ای در کیهان، برای پیش گیری از پیامدهای مخرب افشاگری های تیم احمدی نژاد، توطئه ای خارجی با کمک جریان مرموز داخلی بر می سازد که قصد دارند داستان پردرآمد صدها میلیارد تومانی را به گردن بخش مهمی از نظام جمهوری اسلامی بیندازند. می گوید:

"آشفتگی دو هفته ای بازار سکه و دلار یک پروژه ی بیرونی بوده است و کسانی یا جریانی مرموز در داخل کشور ماموریت اجرای آن را برعهده داشته اند. آنان چه کسانی بوده اند؟...شواهد موجود و نیز برخی از اقدامات مشابه دیگر نشان می دهد عوامل اصلی، نفوذی هایی هستند که هنوز در پشت پرده حضور دارند و برای آن که کماکان در سایه بمانند، اقدام بعدی آنها، احتمالاً...انتساب پروژه ی پلشت یاد شده به یکی از مراکز و کانون های مورد وثوق و اعتماد مردم!...باید پای یک کانون و مرکز مورد اعتماد مردم به میان کشیده شود اما، کدام کانون؟!... سپاه؟! شاید! وزارت اطلاعات؟! بعید نیست! فلان مرکز دولتی یا قضایی یا... احتمال دارد".

شنیده ها حاکی از آن است که گویی جناح احمدی نژاد قصد دارند بگویند که کاهش ارزش پول ملی، بالا رفتن قیمت سکه و اجناس، کار سپاه پاسداران بوده است. "خبرگزاری دانشجو"- وابسته به سازمان بسج دانشجویی - طی گزارشی در ۱۱ بهمن ۹۰ اعلام کرد تیم احمدی نژاد قصد دارد با انداختن مسئولیت این امور به گردن سپاه و بسیج، جامعه را حول محور "سپاه- احمدی نژاد" قطبی سازی کند.

این نزاع به شدت تمام ادامه دارد. طرفین یکدیگر را به همکاری با دشمن و خیانت به کشور متهم می سازند. نقش اینها در آشفته بازار اقتصادی و سیاسی ، نقش مهمی است که در تحلیل مسائل ایران نباید نادیده گرفته شود. طرفین از آیت الله خامنه ای انتظار دارند تا به عنوان فصل الخطاب وارد صحنه شده و تکلیف همه را روشن سازد. اما این تصمیم ساده ای نیست. چرا؟

یکم- فصل الخطاب نمی تواند همه ی اختلافات را به اجماع مبدل سازد: علی خامنه ای در ۳۱ مرداد ۱۳۸۹ طی سخنانی خطاب به دانشجویان گفت که اختلاف نظر طبیعی است، هیچ عیبی ندارد و ولی فقیه نمی تواند در همه ی موارد با بیان سخنی قاطع به عنوان فصل الخطاب وارد نزاع شود.

دوم- حذف دائمی، یاری باقی نمی نهد: درست است که در جنگ بر سر منابع کمیاب قدرت/ ثروت / معرفت/منزلت؛ نمی توان تا ابد به انتظار نشست. "انحصار گرایی" و تمنای کسب همه چیز، به حذف مداوم نیازمند است. اما رهبر در دیدار ۳۱ مرداد ۸۹ ، توجه حاضران را به این مسأله معطوف می سازد. می گوید پیامبر نمی توانست در یک جامعه ی چند هزار نفری بدین ترتیب "خالص سازی" کند. حال او چگونه می تواند در یک جامعه ی هفتاد و هفت- هشت میلیونی به راحتی "خالص سازی" کرده و یک گروه را حذف نماید؟ حتی اگر این کار ساده باشد، طرد دائمی چند نفر باقی خواهد گذارد؟ به جای این کار، هر گروه بکوشد تا در تشکل خود خالص سازی صورت دهد و از این طریق جامعه را خالص سازد.

سوم- حذف احمدی نژاد مطلوب نیست: در جزوه ی هشتاد صفحه ای که اخیراً تحت عنوان "استقامت در منطقه ی ممنوعه" درباره ی "جبهه ی پایداری" توزیع شده،آمده است که وقتی در اردیبهشت ماه ۹۰ محمود احمدی نژاد در اعتراض به ابقای وزیر اطلاعات از سوی رهبری به مدت ۱۱ روز در خانه اش بست نشست، علی خامنه ای در دیداری خصوصی با جمعی از مسئولان نظام، ضمن برشمردن ویژگی های او، گفته بود: "حتی اگر او خواست خودش را از پرتگاه پایین بیندازد، نباید گذاشت".

چهارم- احمدی نژاد را باید کنترل کرد، نه حذف : در ۳۱ خرداد ۱۳۹۰ احمدی نژاد به مجلس رفت تا وزیر ورزش را معرفی کند. گروهی از نمایندگان مجلس با "دو دو" کردن در سخنرانی رئیس جمهور اخلال ایجاد کردند. فردای همان روز- اول تیر ۹۰- علی خامنه ای هیأت رئیسه ی مجلس را احضار کرده و به شدت از آنها انتقاد کرد و گفت که به شدت از حادثه روز گذشته ناراحت شده است. چرا گروه اقلیتی از مجلس به رئیس جمهور اهانت کرد و لاریجانی واکنشی از خود نشان نداد؟ کار مجلس "اهانت آمیز"، "ظلم"، "گناه"، "ناحق"، "کینه ورزانه" ، "خصمانه"، خلاف عدل"، "ناخن زدن"، "هوچی گری" و "رذیلت" بود. انتقاد و استیضاح حق مجلس است، اما "بساط این "دو- دو"ها را، این هوچی گری را از مجلس جمع کنید". مجلس می تواند از همه ی ابزارهای قانونی اش استفاده کند، اما حق اهانت ندارد.

پنجم- حذف احمدی نژاد ممکن است، نه ساده: احمدی نژاد با سیاست های پوپولیستی توانسته است میان اقشار محروم جامعه برای خود پایگاهی دست و پا کند. میلیاردها تومان هزینه کرده تا بتواند مجلس آینده را به دست گیرد. اگر چه افراد شناسایی شده ی "جریان انحرافی" رد صلاحیت شدند، اما افراد ناشناس آنها پای کار حاضرند. ضمن آن که او بارها تهدید کرده که اگر زبان بگشاید، آبرویی و جایی برای مخالفانش باقی نخواهد ماند.

ششم- تفاوت های شخصیتی خمینی و خامنه ای : بین این دو تفاوت های عمده ای وجود دارد. این تفاوت های شخصیتی، در تصمیم گیری ها بسیار موثرند. از جمله:

آیت الله خمینی به شدت از مهندس موسوی حمایت به عمل می آورد، ولی موسوی هیچ گاه مقابل او نایستاد. آیت الله خامنه ای از هیچ کس به اندازه ی احمدی نژاد حمایت به عمل نیاورد و گمان می کرد که او فرمانبرست، اما هیچ کس در ساختار سیاسی به اندازه ی احمدی نژاد نافرمانی بروز نداده است.

آیت الله خمینی شخصیتی کاریزماتیک و رهبر انقلاب ۱۳۵۷ بود. آیت الله خامنه ای نه اعتبار سنتی(مرجعیت) او را دارد، نه دارای شخصیتی کاریزماتیک بوده است.

شخصیت آیت الله خمینی به گونه ای بود که قادر به تصمیم گیری های دشوار و یکسره کردن تکلیف امور مهم بود. از جمله: حکم قتل عام چند هزار زندانی سیاسی، حکم پذیرش قطعنامه ی ۵۹۸ و پایان جنگ (نوشیدن جام زهر)، حکم عزل آیت الله منتظری از رهبری آینده ی نظام و غیره. اما شخصیت آیت الله خامنه ای به گونه ای نیست که قادر به اتخاذ چنین تصمیم گیری هایی باشد.

موقعیت آیت الله خمینی و جامعه به گونه ای بود که امکان نوشتن نامه های اعتراضی سرگشاده به او وجود نداشت، موقعیت آیت الله خامنه ای و جامعه (رشد کیفی جامعه) به گونه ای است که نامه های اعتراضی سرگشاده ی زیادی به او نوشته شده و می شود. گویی مخالفان هیچ حرمتی برای او باقی نگذاشته اند.

آیت الله خمینی شاگردان بسیاری تربیت کرد که نه تنها مرید او بودند، بلکه برای خود شخصیت های مستقلی به شمار می رفتند. بهترین تربیت یافتگان مکتب آیت الله خامنه ای : حسین شریعتمداری، محمود احمدی نژاد، صادق لاریجانی، روح الله حسینیان، حسین طائب، محسنی اژه ای، علی فلاحیان، ...هستند.

آیت الله خمینی اگر مسأله ای را می خواست حل نماید که امتیازی در آن وجود داشت، لزوماً به دنبال آن نبود که آن امتیاز به پای خودش نوشته شود. آیت الله خامنه ای اگر هم بخواهد در مسأله ی هسته ای به سازش و توافقی داست یابد، نمی خواهد امتیازی از این راه نصیب احمدی نژاد و تیم انحرافی اش شود. پس او چگونه باید بحران بین المللی و داخلی را به طور همزمان مدیریت کرده و به عنوان فصل الخطاب قاطعانه تصمیم نهایی را اعلام کند؟

هفتم- سرشت بحرانی رژیم : نظام جمهوری اسلامی طی ۳۳ سال گذشته در فضای "بحرانی" به حیات خود ادامه داده است. مقارنت بحران های داخلی و خارجی، یکی دیگر از اوصاف این رژیم است. آیت الله خامنه ای طی ۲۳ سال گذشته در چنین وضعیتی کشور را مدیریت کرده و "کشتی نجات نظام" را از امواج سهمگین اقیانوس عبور داده است. اما- و این اما بسیار مهم است- از عجین بودن جمهوری اسلامی با بحران، نمی توان نتیجه گرفت که رژیم در برابر هر بحرانی دوام خواهد آورد. بسیاری از عوامل (داخلی و خارجی) تغییر کرده اند. ریزش های بسیاری در "بالا" صورت گرفته و خواهد گرفت. اما در عین حال، "توانایی" و "اراده" ی سرکوب نیز همچنان به قوت وجود دارد.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی
بی بی سی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.