رفتن به محتوای اصلی

سخنان زیبا کلام درباره جشن نوروز در کنفرانس دانشجویان دانشگاه قزوین با حضور الله کرم!
14.08.2011 - 07:31

درجائی که دیوانه ای مانند الله کرم درجمع حضور داشته باشد، اگرشما بجای زیبا کلام بودین، مگر غیر از این مقایسه می کردین؟ خوب بنظر من نه، این جان لعنتی و بویژه این جاه و مقام بسیاز عزیز هستند و بعضی آدمها برای حفظ و یا بدست آوردن آن با هرقیمتی، هر کاری را تا سطح پیازپاک کنی انجام می دهند و به قول خیام نیشابوری دررابطه دگری: "وین یک دم عمر را غنیمت شمریم". احتمالا آقای زیبا کلام با تعبیر این شعرخیام به سود خویش می گوید: چرا این دم از دست برود؟ این هم فرصتی است که دیگر در عمر من بدست نخواهد آمد! گویا جاه و مقام برای آقایان و خانمهای نظیر "زیبا کلام ها" که حاضرند هرقیمتی را برای اش بپردازند، با ازرش تر از راست گوئی و درست کرداری است. در اینجا حمله آقای دکتر ناصر انقطاع از انتقاد و افشاگری بالاتررفته. لذاگفته های فرصت طلبانه این آقای زیباکلام، به آن اندازه خون اش رابه جوش آورده است که او را از هول حلیم توی دیگ انداخته است. گرچه حمله ایشان بچنین آدم جاه طلبی که یک شبه مسلمان ناب محمدی می شود و جل عوض می کند، کاملا بجا است، اما انسان نباید ناخود آگاه بیک ناسیونالیست دوآتشه تبدیل شود! تا جائیکه بی صبرانه به این شعر هزار سال پیش فردوسی (از شیرشتر خوردن و سوسمار ...) استناد کند و کمک طلبد. شاید اگر فردوسی امروزه زنده بود نه این شعررا می گفت ونه زنان راتحقیر می کرد. پس این بیت احساساتی فردوسی فقط برای هزارسال پیش خوب بوده و نه امروز. در اینجا به نظر من باید جوانب کاررا دقیق تر دید و احساساتی بر خورد نکرد. معمولا ما کردها باید بیشتر از گفتار این زیبا کلام ها و هرچه پیاز پاک کن دیگر درجمهوری جهل اسلامی است، ناراحت شویم و به خشم آئیم، زیرا جشن نوروز برای ما کردها و احتمالا پیش از همه حتا برای کردهای مسلمان مقدس تر از هر جشنی است. زیرا ما اگر ازجنبه های افسانه ای نوروز جمشیدی بگذریم و به تاریخ حقیقی اقوام وملتها رجوع کنیم، این جشن زندگی همه ی اقوام ایرانی و بویژه ماکردها، لرها، آذریهاو دیلمیها است، جشن شادی و پیروزی در بهار زندگی ایرانیان است. جشن غالب آمدن امپراتوری ایران برحکومت آشور سلطه گر یعنی خراج گیراز امپراتوری ماد در اول بهارسال 612 پیش از میلاد مسیح بوده است. پس قصد آقای زیبا کلام مقام و منزلت دوست، در مرحله اول توهین به کردها است. او احتمالا از دردسری که کردهادایم به منظور کسب حقوق خویش برای رژیم اسلامی و قبل از همه برای ناسیونالیستهای بر تری طلب ایجاد می کنند، خیلی نا راحت است و بهمین دلیل می خواهد بگوید: دار باتو ام دیوار، توگوش کن. برای آقای زیبا کلام ناسیونالیست که امروز ایجاب می کند در لباس محمدخواه در آید، مقایسه داریوش و کوروش و خشایار، باحضرت محمد که در سن 53 سالگی و پیامبری مسلمین با دختر 7 ساله ای ازدواج کرده و عروس را با عروسک در بغل بخانه برده است، زبانم لال چیزی مهم تر از رابطه با زن و آن هم چندتای آن برای یک مرد را ندیده است، بهانه ای بیش نیست. اوقصد دارد مقدس ترین جشن برای ایرانیان و قبل از همه کردها را خراب کند و از آن طریق آنها را بکوبد که زیاد به این جشن سال نو، ارج سیاسی ننهند. آقای زیباکلام می داند که جشن نوروز نه فقط یک جشن شادی در آغاز هر بهاری، برای همه ملتهای خاور زمینی و بویژه ایران است، بلکه یک جشن سیاسی و پیروزی برای کردها است. او خود خوب می داند، آنچه که می گوید، یک حماقت یا بی خردی بیش نیست، اما باید بگوید، چون عمردرازی نخواهد داشت به قول بازهم خیام: "باز آمدنت نیست، چو رفتی رفتی" و می خواهد وقت راغنیمت بشمرد. او باگفتن این هجویات نه این که کلام خودرا زیبا نمی کند، بلکه مورد تنفر همان دانشجویانی قرار خواهد گرفت که عید نوروزرا به آنها تبریک نمی گوید. معلوم است که کمتردانشجوئی یافت می شود، ازالله کرمهای دیوانه که درمیان شان هست و بویژه ازاستادی مانند زیباکلام وحشت نداشته باشد. اگر در این مورد چیزی نمی گویند، قابل فهم است. ما خوب می دانیم، 1400 سال است برای این بخش از فرهنگ عربی در سر زمین ایران با زور شمشیر تبلیغ کرده و می کنند و هر چه فرهنگ شادی آور در ایران بوده و هست، مانند جشن مهرگان، سده، چهارشنبه سوری، نوروز و غیره را تحقیر کرده و می کنند، اما به جائی نرسیده اند و به قول یک دخترخانم جوان ایرانی که می گفت: "خوش حالم، دردوران زندگی من اسلام درایران حاکم شده، زیرا درایام حاکمیت اسلامی ما بیشتر با چهره واقعی آن آشنا شده ایم تا بیش از1300 سال گذشته. با سرکوبی که نسبت به زنها طبق آیات مقدس قرآن روا می دارند، ماهارا بیشتر تشویق می کند که قرآن مجیدرا بخوانیم، نه فقط ببوسیم ویا سرسفره هفت سین وعقد بگذاریم" نقل بمعنی. آنچه که به ما کردها مربوط می شود و به آن ارج می گذاریم، این جشن نوروز است. آنگونه که در پیش اشاره شد، حتا در میان باورمندان، جشن نوروز مقدس ترخواهد ماند، زیرا با هویت و شخصیت کردی گره خورده است. ما باید به این مسئله از دیدعلمی وملت شناسی توجه کنیم و ببینیم که این تبلیغات مذهبی در طول 1400 سال و بویژه در 32 سال گذشته تاچه اندازه بر ملتهای ساکن ایران و فرهنگ کهن آنان تأثیر گذاشته است. آقای زشت کلام، ببخشید زیبا کلام، فقط یکی از مهره های فرصت طلب و تبلیغ گو است. ما نظیر ایشان را در سراسر مملکت ملا زده داریم و تأثیر تبلیغ آنها با وصف مخرب بودنش، خوشبختانه بطوریکه عملا نشان داده می شود، زیاد نبوده و نیست. نمونه آن با وصف سرکوب خشن و ممانعت زیاد، بر گزاری هر ساله جشن بزرگ نوروز و دیگر جشنهای باستانی است. حالا ببینیم، حالت مردم، در تئوری ازدید محققین، چگونه ارزیابی می شود: یکی از ایران شناسان آمریکائی بعد از یک تحقیق سه ساله در مورد رفتار و نشست و برخاست و دیگر کارهای اجتماعی وفرهنگی مثلا کردها درایران می نویسد: "چیزی که کردها از فرهنگ اسلامی همراه خود دارند، فقط نامگذاری فرزندان خود است، مانند حسن، حسین، فاطمه، عمر، عثمان، زینب، علی، احمد، محمد و غیره. آنها به مراتب کمتر به دیگر قوانین اسلامی بطورجدی و بدرستی توجه می کنند، مثلا درماه رمضان بیشتر رستورانها و قهوه خانه ها گرچه به ظاهر و با زور بسته شده اند، اما در حقیقت باز اند و حتا مردم در ملاء عام وخیابانها، نوشیدنی می نوشند وسیگار می کشند"، نقل بمعنی. جالب است فروش ودر آمد این رستورانها وقهوه خانه ها به مراتب بیشتر ازاین ماههای دیگر است. این حرف حدودا 40 سال پیش گفته و نوشته شده است. اما امروزه نیز اگر زور سر نیزه در کار نباشد، همین طور است وشاید واضح تر. آیت الله خمینی به درستی تشخیص داده بود که کردها تابع نمی شوند و به قول او شیطان اند. لذا او دشمن سرسخت کردها بود و دستور داده بودکه هیچ صلحی را با رهبران احزاب کردی امضاء نکنند. یکی ازدلایل، همین بود که در نشستهای نمایندگان دولت باکردها در اوایل انقلاب به نتیجه ای نرسد و گویا دستور اکید بود که به نتیجه نرسد. پیروان او نیز این را موبمو اجرا می کنند. برای اینها ترور فیزیکی و شخصیتی کافی نیست، بلکه تبلیغ ضد فرهنگ و ضد جشن مقدس نوروز را در برنامه دراز مدت خود دارند. باید آقای زیبا کلام در حضور دانشجویان و زیرنظر الله کرمها این تبلیغ ضدنوروز را بکند. درغیر آنصورت، جاه و مقام او و پیش از همه موجودیت اسلام در خطر است! او باید بگوید: "ازنظر من عید، دو عید قربان و عید فطر است همان دوعیدی که رسول الله جشن گرفته وبزرگ دانسته است". همه می دانند که این آقا دروغ می گوید. فردا اگر زنده باشد و شاهی سر کار بیاید، که هیچ کس آرزوی برگشت سیستم دیکتاتوری را ندارد، او بلا فاصله مانند تاریخ فرهنگی نگار، ذبیح الله صفا، که ریشی گداشته و بعداز انقلاب مسلمان شد و احتمالا از گناهان قبلش توبه نیز کرده بوده، لباس تغییر می دهد و این بار دیگربجای تبلیغ برای اسلام، ریشه تاریخی جمشیدی برای نوروز می یابد!

پس ما باید بدانیم، تا ریشه فرصت طلبی از بیخ و بن کنده نشود، تا الله کرمها و ملاحسنیها و امثال حاکم بر جامعه ما هستند، نمی توان تغییری در اساس جامعه داد و دمکراسی را حاکم نمود. حاکمیت دمکراسی درجامعه چند ملیتی ما ایران، به حل چندین کمبود و مشکللات مهم و حیاتی بستگی دارد و باید در راه برطرفی آنها کوشید: نخست؛ دوری جستن ازتفرقه و جنگ ایدئولوژیک. کوشش برای تفاهم و اتحاد بین نیروهای اپوزیسیون وهم بستگی ملتهای ایران در داخل و خارج است. یعنی ما باید بدانیم که برتری فرد یا ملتی بر فرد یا ملت دیگری را نداریم و باید احترام به حقوق فردی و اجتماعی دیگران بگذاریم. دوم؛ کوشش در ریشه کن نمودن بی سوادی اجتماعی و ناآگاهی و خروج ازاحساساتی برخورد کردن است. ما نباید همه را دشمن خود به حساب آوریم اگر دیگران پیرو ما نشدند. یعنی ما در مرحله نخست، باید یاد بگیریم که همه چیز به ما مربوط است و هراتفاق نا گواری در جامعه رخ دهد اگرچه مستقیم زیانی به ما نرساند، اما باید بدانیم که بدون شک این شتر جلو خانه ما نیز روزی خواهد خوابید. لذا مشکل جامعه به ما مربوط است. پس ما نباید در برابر هیچ وقایعی سکوت کنیم. این اولین گام در راه آگاهی اجتماعی است و درمرحله دوم اگر هم میهنی خط مارا نخواند و پیرو ایدئولوژی دیگری بود، می تواند رقیب ما باشد، اما بهیچ وجه عدو و دشمن مانیست و نباید با دید دشمنی با او برخورد و رفتار کنیم. اگر چنین باشد، نا عاقلانه است. زیرا اگرما آنطرف قضیه را دشمن بدانیم به تفرقه اندازی کمک خواهیم کرد و مسئله تفرقه بیاندار و حکومت کن برما حاکم خواهد شد. این نکته دشمن اصلی شاد کن است. سوم؛ اگر دیکتاتوری با آگاهی توده ها، نه با خشم و احساساتی برخورد کردن، از میان بر داشته شود، بدون شک ما رژیمی مانند رژیم اسلامی قرون وسطائی فعلی که بعد از سر نگونی محمد رضا شاه حاکم بر جان و مال مردم ساده دل و احساساتی شد، نخواهیم داشت. این را می توان نسخه موفقیت در جوامع دیکتاتور زده به حساب آورد. اگر عزیزان نظر و پیشنهاد دیگری دارند، حقیر خوشحال خواهد شد از آن چیزی یاد بگیرد. با آرزوی پیروی همه ملتهای سرزمین دیکتاتور زده ما.

هایدلبرگ، آلمان فدرال 12. 8. 2011 دکتر گلمراد مرادی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.