رفتن به محتوای اصلی

ایران و مصر
05.08.2011 - 13:34

روابطِ دیپلماسی بین ایران و کشور مصر

■ برای چشم اندازی کلی به روابطِ ایران و جهانِ عرب در عصر جدید کافی است که به پروسهءِ روابطِ کشور ایران و چند کشور عربی از جمله: کشور مصر قبل و بعد از انقلاب 57 ، با کشورهای سوریه و عربستان سعودی بعد از انقلاب اسلامی، نگاهی شتابان انداخته شود. در نوشتار پیشین [1] به روابط نظام جمهوری اسلامی و کشور سوریه پرداختم، در این نوشتار بطور فشرده به روابطِ دیپلماسی ایران و کشور مصر بنا به ضرورتِ جهت یابی در سیاستِ خارجی متناسب با رویدادهایِ جدید در شمال آفریقا و خاورمیانه پرداخته میشود:

■ کشور مصر بعد از استقلال ملّی فراز و نشیب دار، پیوسته خود را پدر بزرگ و منبع اصلی تصمیم گیریها و میدانِ تحوّلاتِ جهانِ عرب میدانسته است. پرچم جنبش و شعار اتحّادِ ناسیونالیسمِ عربی را جمال عبدالناصر از سالهای 1950 تا وفاتش در سال 1970 میلادی بر افراشته نگاهداشت. کشور مصر پیوسته تلاش داشته که با حضور مستقیم سیاسی و نظامی خود از نقش تعیین کننده ای در ناحیّهءِ خلیج فارس و خاورمیانه برخوردار باشد، برای کشورهای عربی تعیین تکلیف کند و به نمایندگی از اعراب با سایر جهان به گفتگویِ سیاسی بنشیند، بر شاهراههایِ آبی و خشکی برای ترانسپورتِ انرژی و برای روابطِ بازرگانی و اقتصادی به جهان غرب کنترل داشته باشد، به عبارتی کوتاه در نقش وکیل بر خاورمیانه و خاور نزدیک نظارت و تعیین تکلیف کند.

■ اختلافاتِ رهبرانِ نظام جمهوری اسلامی از پیروزی انقلاب 57 تا به امروز و کشور مصر را میتوان چنین جمعبندی کرد: 1- سرانِ نظام جمهوری اسلامی از پذیرفتن شاه بیمار ایران از سوی کشور مصر خشمناک بودند 2- مصر در کنار سایر کشورهای عربی در جنگ 8 سالهءِ ایران و عراق پیوسته پشتیبان صدام حسین و ارتش عراق بود 3- حکومتگرانِ مصر با همان دیدگاهِ هدایت گریِ پان عربیسم، از تلاش ایران برای هژمونیِ دوباره در ناحیّهءِ خلیج فارس نگران بودند و هستند 4- جمهوری اسلامی از نزدیکیِ مصر به کشورهایِ بلوکِ غرب ناراضی بود و هست 5- برقراریِ روابطِ دوستانه بین مصر و کشور اسرائیل در زمانِ محمّد انور سادات با به رسمیّت شناختنِ کشور اسرائیل از سوی کشور مصر، خاری است در چشم رهبران نظام اسلامی زیرا شعار استراتژیکِ آنها را خنثی ساخته و میسازد 6- کشور مصر نگرانِ سیاستِ صدورِ انقلاب اسلامی در دورانِ ده سالهء اوّل جمهوری اسلامی در مصر و بقیه کشورهای عربی بویژه در ناحیّهء خلیج فارس و عراق بود. اختلافِ اعتقادی شیعه گری و سنّی بر حساسیّتِ روابط می افزاید.

7- جمهوری اسلامی حضور و دخالتِ کشور مصر در ناحیّه خلیج فارس را غیر قانونی و مردود میشمارد و بر این باور درست که کشور مصر عضو کشورهای حوزهء خلیج فارس نیست در نتیجه حق دخالت در مسائل حوزهءِ خلیج فارس را ندارد، در مقابل کشور ایران با داشتن طولانی ترین نوار ساحلی را در ناحیهء خلیج فارس نقش تعیین کننده ای را برعهده داشته و خواهد داشت 8- حکومت مصر جمهوری اسلامی را پشتیبان اصلی ارگانهای رادیکال اسلامی مانند، "جماعت اسلامی" و "سازمان جهاد" در مصر میداند 9- ترور پرزیدنت محمّد انور سادات طرفدار روابط با غرب و اسرائیل، جانشین جمال عبدالناصر سوسیالیست بوسیلهءِ یکی از اعضای نفوذی "سازمان جهادِ اسلامی" در ارتش مصر (در یک مراسم درششم اکتبر میلادی 1981 م. بزرگداشت ارتش)، بر تیره شدن روابط بین نظام جمهوری اسلامی و حکومت مصر افزود. 10- اکنون کشور مصر نگران پشتیبانی نظام جمهوری اسلامی از اسلامگرایان و دخالت در امور این کشور بعد از انقلاب مردم مصر در بهار گذشته با برکناری حسنی مبارک میباشند.، همچنین کشور مصر نگران دخالت نظام جمهوری اسلامی در جنبشهای جدید در کشورهای عربی و حوزهءِ خلیج فارس میباشد.

 - روابط دو کشور بعد از وفات آیت الله خمینی

بعد از وفاتِ آیت الله خمینی در یولی 1989 میلادی، سران نظام جمهوری اسلامی به پیشتازی هاشمی رفسنجانی و علی خامنه ای بخوبی پی برده بودند که: 1- سیاست صدور انقلاب و سیاستِ ایدئولوژیک خارجی نظام اسلامی با شکستِ قطعی رویرو شده، از سویی دیگر پایه های حاکمیّت را هم در درون کشور بشدّت دچار بحران و تزلزل کرده است در نتیجه باید از ایدئولوژیِ رادیکالِ اسلامی دور جست 2- در پیش گرفتن استراتژیِ تشنج زدایی در سیاست خارجی از سوی حکومتگرانِ نظام جمهوری اسلامی که سیاستِ نزدیکی با کشورهای عربی از جمله مصر از سر گرفته شد.

■ با پایانِ جنگِ هشت سالهءِ ایران و عراق و تسخیر کشور کویت بدستور صدام حسین و بوسیلهءِ ارتش عراق، زمینهءِ عادی سازیِ روابطِ سیاسی و در حوزهء بازرگانی بین ایران و مصر فراهم شد. از جهتی دیگر در سال 1991 میلادی کشورهایِ عربی عضو شورای هماهنگی خلیج Golfkooperationsrat(GCC) از کشور مصر و سوریه خواستند که به این شورا بپیوندند. در کنار دو کشور مصر و سوریه، کشورهای آمریکا و انگلستان و فرانسه این قراردادِ همبستگی را امضاءِ کردند.

■ وظیفهء شورایِ هماهنگیِ کشورهایِ عربی ناحیّهءِ خلیج فارس، حفظ و تضمین امنیّت در خلیج فارس بوسیلهء کشورهای عربی و چند کشور غربی بدون ایران میباشد که هدفمند ایران را هم به آن راه نداده اند، زیرا هدف ار تشکیل این شورا فقط تأمین منافع پان عربیسم بود و هست. گذشته از مشارکت و هدایتِ کشور مصر در این قراردادِ تحقیر آمیز برای ایران، مسئولین نظام اسلامی تهران حتّی بودن و همکاریِ کشور مصر در جبههءِ غرب را پذیرفتند و روابطِ خوب و قراردادِ صلح بین مصر و اسرائیل را با این بهانه که ما دیگر با مصر مشکلی نداریم زیرا تنها فردِ "انور سادات" مشکل بین ما بود که آنهم ترور شد و به سزای اعمال خود رسید را این جنین توجیه کردند. در صورتکیه حکومت "پرزیدنت حسنی مبارک" دقیقأ سیاست انور سادات را بشکلی فراگیرتر و با نزدیکیِ بیشتر با غرب و کشور اسرائیل در پیش گرفته بود.

■ نظام جمهوری اسلامی با بگذشت و چشم پوشی از منافع ملّی ایرانیان در منطقه، با پس گرفتن تمامی انتقاداتی که به کشور مصر داشت و با پذیرفتن همهءِ پیش شرطهای سرانِ این کشور، همچنان در موضعی بسیار ضعیف 1991 مصرانه خواهانِ برقراری ارتباط با کشور مصر بود. امّا سیاست مداران این کشور با این خواستهء سرانِ نظام جمهوری اسلامی برخوردی سرد و بی تفاوت داشتند و مطبوعاتِ کشور مصر همچنان به تبلیغِ نقش منفی و آشوبگری جمهوری اسلامی در منطقه ادامه میداد.

■ با انتخاب سیّد محمّد خاتمی به عنوان رئیس جمهور نظام اسلامی 1997 میلادی روابطِ بین نظام ولایت فقیه تهران و مصر و کشورهای عربی شتاب بیشتری بخود گرفت. محمّد خاتمی که خود شجره و ریشهءِ عربی دارد، گذشته از روابط دوستانه با اعراب ( مانند علی خامنه ای با کشورهای تُرک تبار) در صدد جایگزین کردن این تاکتیک بود که با دادنِ امتیازات به کشورهای عربی (پان عربیسم) که روابط دیپلماسی خوبی با کشورهای صنعتی و غربی دارد پوسته و سپر حفاظتی برایِ بقایِ نظام جمهوری اسلامی در مقابل حمله و فشارهای کشورهایِ غربی و اسرائیل ایجاد نماید، با این سیاست محمّد خاتمی توانست رژیم اسلامی را در بحرانهایی که رژیم در آن دوران با آنها درگیر بود نجات دهد.

■ اواخر سالهای 90 وزیر امور خارجهء مصر امر موسی به ایران سفر کرد و سال 2001 کمال خرازی هم از مصر دیدار کرد و پرزیدنت مصر حسنی مبارک را ملاقات کرد، در این دیدار واقعهء ترور 11 سپتامبر 2001 در آمریکا و هر گونه ترور دیگر را محکوم کردند. شاید این محکومیّت از سویِ نظام جمهوریِ اسلامی پیش شرط شرفیاب شدن وزیر امور خارجهءِ ایران نزد پرزیدنت مصر بوده است.

■ ماه دسامبر سال 2003 میلادی محمّد خاتمی و پرزیدنت مبارک همدیگر را در ژنو ملاقات کردند، که نقطهء عطف عادی سازی روابط بین رژیم ولایت فقیه تهران و مصر بوده است. در این ملاقات گذشته از گفتگو در بارهءِ سیاست ورزی در ناحیّهءِ خلیج فارس و برنامه ریزی در خاورمیانه، نامگذاری یکی از خیابانهای تهران بنام (خالد اسلامبولی) همان فردی که پرزیدنت انور سادات را ترور کرد، هم مورد بحث قرار گرفته است، که حکومت اسلامی در سال 2004 میلادی رسمأ اعلام کرد که این نام را بر خواهد داشت. یعنی نظام جمهوری اسلامی برای برقراری این روابط با زبونی آشکار تسلیم حکومت مصر شد و به تمامی درخواستهای رهبران حکومت مصر جواب مثبت داد و عمل کرد.

■ با وجود اینهمه کوتاه آمدن سران نظام جمهوری اسلامی و با بگذشت از منافع ملّی ملّت ایران بسود پان عربیسم، کشور مصر به عنوان پیشتاز ناسیونالیسم عربی همچنان در جبههءِ کشورهای غربی قرار داشت و دارد، روابط مسالمت آمیز و همکاریهای نزدیک با کشور اسرائیل و جهان دمکراتیک را پرورش و گسترش میدهد، جمهوری اسلامی را همچنان زیر نظر دارد، بشدت از نفوذ اسلامگرایی و تأثیر گذاری جمهوری اسلامی در جهان عرب جلوگیری میکند، و جدیدأ خط قرمز خود را امنیّت در ناحیّه خلیج فارس و و پشتیبانی از کشورهای عربی ناحیّهءِ خلیج فارس معیّن کرده است، زیرا بخوبی میداند که میدان دادن به جمهوری اسلامی تنگ کردن عرصه هایِ سیاسی و اقتصادیِ کشور مصر در جهان عرب و خاورمیانه و کاهش وجههءِ کشور مصر در عرصهءِ بین المللی است. کوتاه سخن کشور مصر بعد از انقلاب در بهار گذشته که به برکناری "پرزیدنت حسنی مبارک" انجامید، همچنان خواهانِ ادامهءِ گسترده تر اندیشهءِ پان عربیسم این بار در "پوستهءِ دمکراسی و سکولاریسم" هماهنگ با کشورهای غربی است.

رقابت ایران و جهان عرب در سه فاکتور:

▬ جهان عرب در قرونِ گذشته و عصر جدید تا قبل از انقلاب 57 اسلامی، بنا بر سه فاکتور بنای رقابت و دشمنی را با ایرانیان گذاشتند: 1- هژمونی ایران در خلیج فارس و خاورمیانه که غرور ملّی اعراب را خدشه دار کرده بود 2- متحّد بودن ایران با جهان غرب ،که در قطب دیگر آن جنبش اسلامی و سوسیالیتسی جهان عرب و شوروی قرار داشت 3- روابط دوستانه و متحّد بودن ایران با کشور اسرائیل که دشمنِ مشترک و درجهءِ یک اعراب بشمار می آمد. با توجه به این سه فاکتور میتوان به روشنی نتیجه گرفت که جهان عرب در شکل گیری انقلاب اسلامی و پیروزی آن نقش بسیار برجسته ای داشته اند و بخوبی امروز می بینیم که این انقلاب موضع ایران را مطابق با خواست اعراب بسیار ضعیف کرده است و از سویی این انقلاب منافع سرشار سیاسی و اقتصادی را برای جهان عرب و سایر همسایگان از جمله کشور ترکیه به ارمغان آورده است. بازندهء اصلی انقلاب اسلامی 57 ایرانیان بوده اند. وسعت و میزان اندازه گیری خسارات وارده بر اثر وقوع انقلاب اسلامی 57، زمانی مشخص خواهد شد که نظام جمهوری اسلامی سقوط کرده باشد.

■ ▬ بهار عربی و تأثیرات آن بر روابط ِ در منطقه

جنبش و پروسهء دمکراسی خواهی سکولار در خاورمیانه گرچه با تأخیر ولی در بهار گذشته حرکت خود را از شمال آفریقا از جمله تونس و مصر آغاز کرد و اکنون در حال گسترش در خاورمیانه، آسیای کوچک، قفقاز، و آسیای میانه میباشد. این جنبشهای دمکراتیک و آزادیخواه مردم عرب بر خلاف مسیرهای سیاسی قبلی خود، موضعگیریها و شعارهایی بر علیه کشور اسرائیل، ایلات متحدهءِ آمریکا و کشورهای غربی در آن دیده نشد، از سویی دیگر احزاب و سازمانهایِ اسلامیِ: "جماعت اسلامی" و "سازمان جهاد و غیره" کشور مصر با مرزبندی روشن با سیاست ورزی نظام جمهوری اسلامی تهران و دوری جستن و طرد ایجاد یک سیستم حکومتی مانند نظام جمهوری اسلامی تهران را به جهانیان اعلام داشت.

■ مردمانِ دمکراتیکِ این کشورهای عربی بخوبی دریافته اند که دیگر دورانِ اسلام ایدئولوژیک و سیاسی و اسلام حکومتی که نطام جمهوری اسلامی تهران و سازمان رادیکالِ "حماس" نمونهءِ بارز آن هست از مرحلهءِ تاریخی خود گذار کرده است و دیگر پاسخگوی نیازمندیهای ضروری زمانِ امروز آنها نیست و بخوبی دریافته اند که امروز قدرتمندی در رشد اقتصادی و تکنولوژی پیشرفته و تربیّت نیروی انسانی ماهر و از همه مهمتر روابط خوب با جهان پیرامونی میباشد.

■ پیشتازان سیاسی و طبقهءِ آگاهِ این کشورهای عربی لمس و باور دارند که کشورهای صنعتی و غرب در رأس آن آمریکا مانند در دورانِ جنگ سرد برای جلوگیری از گسترش سوسیالیسم از اسلام سیاسی و ایدئولوژیک (که انقلاب اسلامی 57 و نظام جمهوری اسلامی دست آورد این استراتژی بود)، دیگر پشتیبانی نخواهند کرد و در صدد عملی کردن برنامهءِ ایجاد "خاورمیانهءِ بزرگ و دمکراتیگ" بر اساس ارزشهای روابطِ جهان گلوبال با منزوی کردن اسلام سیاسی و ایدئولوژیک رادیکال میباشند و هر کشوری که در برابر این برنامه بایستد سرانجامی مانند عراق، افغانستان، لیبی، و سوریه را خواهند داشت و در صورت مقاومتِ حکومتهایِ این کشورها ابزار ارتش ناتو و کشورهای غربی و دمکراتیک، مانند در عراق و افغانستان، لیبی مستقیم هم بکار گرفته خواهد شد.

■ با تغییر و تحوّلاتِ در خاورمیانه و شمال آفریقا که همسو با مناسبات و روابطِ قانونمندِ گلوبال و جهان غرب و مصونیّتِ کشور اسرائیل را بصورتی دمکراتیک از سوی اعراب تأمین خواهد کرد، اکنون نظام جمهوی اسلامی در منطقه با سر دادنِ شعارهای رادیکال دینیِ ضد غرب و آمریکا و دشمنیِ پیگیر با کشور و مردم اسرائیل تنهای تنهاست و با بحرانهای جدیدی: 1- رژیم اسلامی در درون کشور ایران پایگاه مردمی و دمکراتیک ندارد و با وجود اینکه 32 سال کوشیده است که هر آلترناتیوی را در نطفه خفه کند، اکنون هر روز که میگذرد ضرورت منجسم شدن آلترناتیو آن روشنتر و یکی از این آلترناتیوها از درون خود نظام اسلامی بنام جنبش سبز به رهبری موسوی و کروبی بیرون آمد 2- نظام جمهوری اسلامی در خاورمیانه تنهاست، همدست نزدیک آن سوریه زیر ضریهء جنبش مردم سوریه و تحت فشار افکار عمومی جهانی است که بشار اسد یا تسلیم ملّت سوریه میشود و یا دیر یا زود فروپاشیِ حکومتِ خانوادگی او حتمی است

3 - هم پیمان دیگر آن کشور ترکیه، که علاوه بر اختلاف نظر بین تهران و آنکارا بر سر موضوع سوریه، با اوج گیری موج ضد اسلام سیاسی در اروپا و اسکاندیناوی و گسترش نهضت دمکراسی خواهی سکولار در جهان عرب و اسلام، و جنبش ضد دیکتاتوری مردمان غیر تُرک در سرزمین ترکیه، این کشور را با بحرانهای جدیدی رویرو خواهد ساخت که دیگر نمیتواند به سیاست اپورتونیستی خود ادامه دهد. 4- در چنین صورتی اگر رژیم اسلامی به خواسته های ملّت ایران پاسخی مثبت ندهد و به باز کردن فضای سیاسی و فرهنگی سکولار و پلورالیسم ایرانی در درونِ کشور اقدام نکند و در سیاست خارجی همچنان به رفتار مستبدانه و رادیکالِ اسلام سیاسی خود برعلیه غرب و اسرائیل ادامه دهد، جهان غرب و کشور اسرائیل و حتّی کشورهای عربی حوزهء خلیج فارس، خاورمیانه و شمال آفریقا در یک جبههءِ متحد علیه نظام جمهوری اسلامی صف آرایی خواهند کرد که نتیجه آن حملهءِ نظامی به سرزمین ایران و تهدیدِ تمامیّتِ ارضی کشور را در پی خواهد داشت،

5- اگر رژیم اسلامی هم در مقابل خواسته های کشورهای غربی و صنعتی و جهان عرب (پان عربیسم) کوتاه آید و برای بقای خود و ماندن در حاکمیّتِ سرزمین ایران از هر درخواست آنها عمل کند و با هر ساز آنها برقصد و خود شیرینی کند، در آنصورت منافع ملّی ما در خطری جدی و ناسیونالیسم ملّی ایرانیان تحقیر و دیگر در خانوادهءِ جهانی جایگاهی و حرفی برای گفتن نخواهد داشت. بدون شک پان عربیسم هم این جمهوری اسلامی ناتوان و تحت کنترل خود را از هر حکومتِ دمکراتیکِ ایرانی با داشتن رگه های ناسیونالیسم ایرانی ترجیح خواهد داد و برای بقای آن میکوشد چنانکه در زمانِ ریاستِ جمهوری محمّد خاتمی خندان و خوش رقصِ عربی گونه، همهء کشورهای عربی نقش سپر حفاظتی و تدافعی را برای نظام اسلامی تهران بازی کردند. نهایت این پروسه تبدیل شدن ایران به سرزمین محروسهءِ صد در صد اعراب خواهد بود. با این برداشتها نظام جمهوری اسلامی تا کنون این چنین در محاصره درونی و بیرونی و بدون استراتژی نبوده و برایِ بقای خود مانند گذشته تن به هر خفت و خواری خواهد داد و هر زهری را خواهد نوشید.

وجود نظام جمهوری اسلامی عامل بحران در درون و در عرصهء خارجی

از دین و دین سالاری دمکراسی و رشد و توسعه بیرون نخواهد آمد و نظام جمهوری اسلامی هم دمکراسی را به ملّت ایران عرضه نخواهد کرد و توان حلّ مشکلات درونی و خارجی را هم ندارد، این رژیم خود بر بستر بحران و بحران سازی در عرصهءِ درونی و جهانی بنا شده است و استمرار حیات خویش را بر ادامهءِ همین تاکتیک برنامه ریزی کرده است، بنا بر این وجودِ نظام جمهوریِ اسلامی در هر شکل و گونهءِ آن و با داشتن هر شمار از سپاهی و بسیجی، با هر قدرت نظامی و سیاسی، بسودِ منافعِ ملّیِ سرزمین ایران نخواهد بود. این رژیم باعث آنارشیسم در منطقه و هدفمند از همزیستیِ مسالمت آمیز ایرانیان با مردمانِ مختلف در خاورمیانه و جهان جلوگیری میکند. بازندهءِ اینگونه سیاست ورزی نظام اسلامی تهران تنها سرزمین ایران و ساکنان آن میباشد، سایر جهان پیرامونی، بویژه کشورهای همسایه ( پان ترکیسم، پان عربیسم) از وجودِ نظام جمهوری اسلامی بهترین بهره برداریهایِ سیاسی، اقتصادی، و جغرافیایی استراتژیک را خواهند کرد.

■ بدون شک در ایرانی دمکراتیک و سکولار و متعهد به قوانین بین المللی با پای بندی به حقوق بشر، اینگونه مشکلات در عرصهءِ درونی و در سیاست و روابطِ خارجی بر طرف خواهد شد. ایرانیان با مردم و سرزمین تاریخی مصر که یکی از بنیادگذارانِ تمدّن جهانی است و با سایر کشورهای دمکراتیک عرب رابطه ای بسیار دوستانه و احترام آمیز بر سکوی ناسیونالیسم ایرانی خواهد داشت و اگر مشکلی در بین باشد بنا به نُرمهای دمکراتیک و با توجّه به رشدِ فکری و جهان بینیِ مدرن فراقومی و فراملّی امروز در منطقه و با همکاریِ جهانِ دمکراتیکِ پیرامونی بشکلی متمدانه حلّ خواهند شد. در این میان مشکل اصلی وجودِ نظام جمهوری اسلامی و گروههایِ بینادگرای اسلامی و قومی در منطقه هست، که گذار از آنها یک جبر دیالکتیک تاریخی با ایجاد زمینهءِ جایگزینی دمکراسی، صلح و همزیستی مسالمت آمیز ، همکاریهای آینده نگری با رشد فراگیر و امنیّت پایدار در منطقه خواهد بود.

■ با وجودِ رویدادِ تحولاتِ دمکراتیک و شناختِ جهان بینیِ فراملّیِ روز افزونِ قانونمندِ جهانشمول در کشورهایِ عربی و باوجودِ بهم پیوستگی جهان گلوبال امروز، امّا حقّ هر کشوری است که برای دسترسی به منافع ملّیِ حداکثریِ خود به شیوه های سیاسیِ دمکراتیکِ هماهنگ با فلسفهءِ إتیک و حقوق بشر سازمانِ بین الملل و با بکارگیری ابزارها و نیروی انسانی ماهر خود کوشا باشد که بر اساس همین پرنسیپ در فضای دمکراتیک خاورمیانه و شمال آفریقایِ امروز و فردا پان عربیسم همچنان بکار خود ادامه خواهد داد و مسئلهء رقابتها بین ایران و اعراب شدّت بیشتری بخود خواهد گرفت بنا بر این آمادگی از قبل، بیداری و شناختِ عمومی ایرانیان و تسلط نخبگانِ سیاسی آنها به آنچه در عرصه های سیاسی و اقتصادی در منطقه و جهان پیرامونی و بویژه در حوزهءِ خلیج فارس میگذرد از ضرورتهایِ مهّم و تاریخی امروز ماست.

■ بر اساس تجربیّاتِ تاریخی گذشته، هر استراتژی ایکه ریشهءِ تاریخی ایرانی نداشته باشد و بر پایهءِ منافع ملّی و ناسیونالیسم سالم ایرانی و بر مبنایِ اندیشهءِ سکولاریسم بنا نشود، زیانبار جبران ناپذیر خواهد بود و همچنان مسمویّت فرهنگی با بحرانِ هویّت، سردرگمیِ تاریخی و سیاسی، بستر حاکمیّتِ بیگانه را در پی خواهد داشت و در مقابل تقویتِ رقیبانِ تاریخیِ ایرانیان در خاورمیانه و در منطقه را باعث خواهد شد،

■ با دین اسلامی که ابزار و شمشیر تصرف سرزمین ایران هست و با ایدئولوزیِ سیاسی اش ایرانیان با فرهنگِ بومیِ آنها را طیِ قرنها به اسارت در آورده و برده و تحقیر کرده و کشور را در عقب ماندگی نگهداشته است، نمیشود انتظار رهایی و جایگزینیِ دمکراسی، خویشتن شناسی و توسعهءِ فراگیر را داشت. بر افراشتن پرچم دین اسلام در خانوادهءِ جهانی برای معرفی هویّتِ ایرانی و به منظور کسب منزلت و جایگاهِ مناسب برای سرزمین ایران امری خطا بود، هست، و خواهد بود. در یک کلام ما ایرانی هستیم، بازگشت به هویّتِ ایرانی خود تنها رمز پیروزی و تضمین بقایِ نسلهای فردایِ ماست.

Nasser.karami@gmx.de

|یولی|2011| آلمان|

روابط نظام جمهوری اسلامی با حکومت سوریه در لینک زیر:

[1] - http://iranglobal.info/node/26391

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.