رفتن به محتوای اصلی

پاسخ به ادعای ارضی پیرامون اورمیه
24.10.2013 - 21:17

مقاله ارومیه و گرایشات شوینیستی برخی از افراد از کیهان یوسفی

اژدر بهنام 

 ادعای ارضی یا مبارزه با پان ترکیسم و فاشیسم؟ آقای کیهان یوسفی ... در نوشته خود، اورمیه را یکی از شهرهای کردستان نامیده‎اند و برای اثبات آن،... بدون ارائه اسناد و مدارک، به تاریخ هزاران سال پیش رجوع داده‎اند. در این مورد باید بگویم که من شخصا نمی‎دانم که هزاران سال پیش چه کسانی در اورمیه ساکن بوده‎اند و در این مورد تحقیقی هم نداشته‎ام. آیا واقعا کردها ساکنان اصلی آن بوده‎اند یا ترکان و یا آنچنانکه از نام شهر برمی‎آید، آسوری‎ها‎؟ آنچه را که من بعنوان کسی که در اورمیه به دنیا آمده و همانجا بزرگ شده، شاهد بوده‎ام، چیز دیگری است. در زمان رژیم سابق و در طول زندگی من در این شهر، مردم ترکی زبان ساکنان اصلی آنجا را تشکیل می‎دادند. کردها، آسوری‎ها، ارمنی‎ها و یهودیان و... ساکنان دیگر این شهر بودند که در اقلیت مطلق قرار داشتند. وقتی از شهر، به طرف غرب بیرون می‎رفتی، به فاصله چند کیلومتر، منطقه روستاهایی شروع می‎شدند که همه، و تقریبا بلااستثنا کردنشین بودند. منطقه شرق، شمال و جنوب اورمیه را باز تقریبا بلااستثنا ترکی‎زبانان تشکیل می‎دادند. البته نباید روستاهای سنی نشین ترکی‎زبان را با کردها اشتباه گرفت. پس از انقلاب 1357، با قدرت گرفتن دوباره خانها و اربابان کرد و سرکوب مردم کرد توسط آنها و نیز با اوجگیری خواستهای عدالت‎جویانه مردم کردستان و تهاجم مسلحانه رژیم به کردستان، و سپس به دلیل سیاستهای رژیم، سیلی از هم‎میهنان کرد به سوی اورمیه سرازیر شدند و تعداد جمعیت کرد در اورمیه سرعت افزایش یافت. امروز کردها یکی از ساکنان اصلی اورمیه را تشکیل می‎دهند که بنا به شنیده‎های من تا 35-40 درصد می‎رسند. متاسفانه هیچگونه آمار قابل اتکا در این مورد وجود ندارد. آقای کیهان یوسفی در ادامه به قراردادی اشاره می‎کنند که بین جمهوری کردستان و حکومت ملی آذربایجان در سال 1325 «برای درکنار هم زیستن کردها و آذری‎ها در ارومیه و دیگر شهرهای کردستان که غیر از کردها مردمانی دیگر نیز در آن می زیند» منعقد شد. من هم شنیده‎ام و در بسیاری جاها خوانده‎ام که چنین قراردادی برای زندگی تفاهم آمیز بین کردها و آذربایجانی‎ها امضا شده است. متاسفانه جستجوی تاکنونیِ من برای یافتن متن قرارداد به نتیجه‎ای نرسیده است. متن این قرارداد را من در هیچ کتاب تاریخ و در هیچ روزنامه (حتی روزنامه آذربایجان که در آن زمان در تبریز منتشر می‎شد و وقایع روز را گزارش می‎داد) و در هیچ یک از اسناد سازمانها و احزاب سیاسی نیافته‎ام. امیدوارم آقای یوسفی که به این قرارداد استناد کرده‎اند، آدرس آن را به من و دیگر خوانندگان ارائه دهند. بسیار خوب است که چنین قراردادی وجود داشته باشد و به آن عمل شود ولی نوشتن و «استناد» بدون ارائه سند، نوشته را بی‎اعتبار می‎کند. آقای یوسفی در جایی دیگر از این نوشته ادعا کرده‎اند که تمامیت‎خواهان «جیره‎خوار» هستند. این اتهامی است که ایشان باید آن را ثابت کنند! باز هم ادعا و ایراد اتهام بدون ارائه کوچکترین سند! و اما به نظر من آقای یوسفی که به مبارزه با پان‎ترکیسم و فاشیزم رفته‎اند، خود در چاه تاریک شوینیسم درغلطیده و به تله ادعای ارضی افتاده‎اند. برای من، اینکه در گذشته دور هزاران ساله و یا حتی در چند سده گذشته و یا نزدیکتر، در سی سال پیش و یا همین دیروز، کردها ساکنان اصلی اورمیه بوده‎اند و یا ترکی‎زبانان و یا آسوریها و یا ارمنی‎ها و یا دیگران، تنها می‎تواند اهمیت تاریخی و مطالعاتی داشته باشد. مساله اصلی این است که امروز همه این مردمان در کنار هم در این شهر زندگی می‎کنند و باید ادامه زندگی مسالمت‎آمیز آنها در آن منطقه تامین شود. این کار تنها با دستان ساکنین همان منطقه و با اراده خود آنها ممکن است. امروز اینکه یک کرد وابسته به رژیم استاندار شود و یا یک ترکی‎زبان وابسته به رژیم، چیزی را عوض نمی‎کند. در هر دو حالت این رژیم جمهوری اسلامی است که بر مردم آن حکم می‎راند. من هم با شما موافقم که «برداشتن هر گامی در راستای تحقق حقوق ملت‎های تحت ستم در ایران و دموکراتیزه نمودن حکومت بدون شک مستلزم تعامل و تساهل و به رسمیت شناختن دیگری است، در غیر این‎صورت، هیچ ادعایی قادر نخواهد بود که به مطالبه‎ای مشروع بدل گردد و به نتیجه‎ای مثبت بیانجامد. صلح مثبت برای ملت‎های ساکن در ایران ارتباطی دوسویه با تحمل همدیگر دارد و این تحمل نمی‎تواند با نادیده گرفتن حقوق ابتدایی طرف مقابل تحقق یابد» به نظر من تنها سیاست منطقی و عقلانی و انسانی اپوزیسیون، دفاع از حق حاکمیت مردمان خود آن سرزمین و مبارزه با سیاست‎های ضدبشری رژیم جمهوری اسلامی است. باید از حق تعیین سرنوشت خود مردم منطقه و در این مورد شهر اورمیه دفاع کرد. آقای یوسفی! به جای ادعای ارضی و به جای ایراد اتهام به این و آن، بیایید از این امر دفاع کنیم که مردم اورمیه، با هر قومیتی و ملیتی، در حاکمیتی غیرمتمرکز و دمکراتیک، خود تصمیم بگیرند که در چارچوب کدام سرزمین بگنجند و چه کسانی را برای خدمت به خود (و نه برای حاکمیت بر خود)، بعنوان استاندار و فرماندار و نماینده مجلس و... انتخاب کنند و بکار گیرند.

کیهان یوسفی

دوستان، من برای نظرات شما احترام قائلم و از اینکه بعضی از دوستان مبرهن آنچه را در ذهن خویش طی این سالها پرورش داده اند و رو کردند ممنون هستم ؟ ارومیه سرزمین کردها بوده است و خواهد بود و این به این معنا نیست که آذریها در این شهر مهمان باشند، آماری که ارائه کردید خود بدون شک مصداقی نمی تواند باشد در مورد جمعیت کنونی کردهای ارومیه ،کردها در ارومیه اگر اکثریت نباشند، کمتر از 50 درصد این شهر را نیز تشکیل نمی دهند و اینکه ترکها در این شهر از امکانات بیشتر برخوردار بوده اند مدیون خوش خدمتی به حکومت مرکزی است، آنانی که خون هزاران آذری غیور که توسط چکمه پوشان رژیم شاهنشاهی کشته شدند را فراموش کردند و پوتین به پا کردند و به جنگ فرزندان کرد در کردستان آمدند ولی ندانستند که تنها بازیچه دست گفتمان مرکزگرا هستند.

اژدر بهنام 

آقای یوسفی، تنها چیزی که می توانم در این مورد بگویم این است که متاسفم! از نظر من طبیعتا اگر سرزمینی مورد تهاجم قرار بگیرد، مردم آن سرزمین حق دارند که از خود دفاع کنند ولی در شرایطی آزاد و دمکراتیک مردم هر منطقه‎ای حق دارند که چگونه زیستن خود را تعیین کنند و تصمیم بگیرند که با چه کسی باشند و یا نباشند. یعنی اگر بخش از ایران و یا آذربایجان و یا... در شرایط آزاد و دمکراتیک تصمیم بگیرند که از ما جدا شوند، تصمیم آنها محترم و قابل اجراست اگرچه ما مخالفش باشیم. برای این تفکر خاک مقدس نیست بلکه انسان است که اهمیت دارد. وقتی برای کسی معیار خاک باشد و نه انسان‎هایی که بر روی آن خاک زندگی می کنند و نه خواست و اراده آن انسان‎ها بلکه آنچه که خود این شخص می‎گوید و اراده می‎کند، نتیجه جز فاجعه نخواهد بود. این فاجعه عبارت است از تقدس خاک و در نتیجه، جنگیدن برای در تصرف داشتن آن و انحصار آن به خود.

یعنی جنگ و کشتار و ویرانی و بدبختی و بی‎خانمانی و آوارگی و گرسنگی و بیماری و هزاران درد و بلای دیگر برای انسانها. برخلاف شما، برای من، انسان در درجه اول اهمیت قرار دارد. اگر 99 درصد مردم اورمیه ترکی‎زبان باشند و در شرایطی دمکراتیک و با آزادی کامل بخواهند که با کردستان باشند یا با آذربایجان و یا با هر جای دیگری، اگر هم مخالف نظر این 99 درصد باشم، خواست و تصمیم این مردمان است که برای من تعیین کننده است. برعکس من، برای شما نه خواست و اراده و تصمیم مردمان آن دیار، بلکه خواست و اراده خود شما تعیین کننده است. برای شما اینطور است که اگر مردم اورمیه تصمیم بگیرند که مثلا با آذربایجان باشند، این تصمیم و اراده پشیزی ارزش ندارد و « ارومیه سرزمین کردها بوده است و خواهد بود »، اورمیه ملک شخصی شماست و باید بماند و حتما که باید این را به مردم آن دیار تحمیل کرد اگرچه به بهای بی‎خانمانی و کشتار هزاران و میلیونها انسان. واقعا متاسفم که هنوز هم چنین تفکری در میان مردمان ما وجود دارد.

آ.ائلیار 

کیهان یوسفی با این سخنان نشان داد بد جوری در ورطه ی «ناسیونالیسم کرد» و «پان کردیسم » سقوط کرده است. و از تاریخ کرد بعد از 30 هزار کشته در ترکیه، از ماجراجویی های خونین «سمیتقو» در ارومیه، هیچ چیز یاد نگرفته است. برای تفکر روی وضعیت فکری خود- خیالات مالاخولیایی ناسیونالیسم کرد، بهتر است مقاله ی «ملاحظات ارضی در آذربایجان غربی (1 ) http://www.iranglobal.info/node/12304 ملاحظات ارضی در آذربایجان غربی (2) http://www.iranglobal.info/node/12502 را به دقت مطالعه کند. و فراموش نکند که « اورمیه قلب آذربایجان است». و ملت آذربایجان در یک فضای دموکراتیک آنرا بار دیگر به پان کردیسم نشان خواهد داد.

سیاست غلط «طرح ادعای ارضی» در شرایط حاضر از طرف دو ناسیونالیسم پیش برده میشود. این کار و سیاست خلاف « حل مسایل منطقه از راه مسالمت آمیز» است. در شرایط حاضر طرح ادعای ارضی ، از آنجایی که هیچ مردمی حاکم بر اداره ی امور خود نیست - و همه تحت حاکمیت حکومت قرار دارند ، قابل حل نیست و تنها بر شدت اختلافات میافزاید و چه بسا باعث درگیری های خونبار نیز بشود- عمل غلطی ست. متأسفانه « ناسیونالیسم ها» یا ناسیونالیستها- قدرت درک این مسئله را ندارند.

و اکنون در این نوشته باز طرح شده که « اورمیه مال کردهاست و ما- کرد و ترک- دوست و برادریم». این چکیده ی نوشته در مورد ادعای ارضی ست. و عملاً طرف مقابل را به این سمت میراند که بگوید « نه ، ما برادر نیستیم ، دشمن هم دیگریم». خوب این هم خواسته ی حکومت است که کرد و ترک دشمن هم باشند و تحت ستم بودن نیز فراموش شود. و مبارزه ی مشترک و حقوق مشترک. ناسیونالیسمها به جز «جنگ» و کشتار راحلی برای حل مسایل ندارند. و نتیجه آنهم چه در ترکیه و چه در خود آذربایجانغربی برای همه روشن است که « از کشته ها پشته ساخته است». به اصطلاح در شبنامه - چه گفته شده که یوسفی برآشفته؟ گفته شده « ادعای ارضی بر ارومیه مطرح است» و آقا هم با سخن خود آنرا تأیید کرده است. و تکرار کرده که شهر مال آنها ست و کرد و ترک برادراند. جوک تحویل میدهد به جای اندیشه و راحل! وای بحال مردم ستمدیده ی کرد که چنین قلمزنانی دارد! بی جهت نیست که هزاران انسان تا کنون با این جوکها قربانی شده اند. ناسیونالیسم فرجامی جز این ندارد.

تنها در فضای دموکراتیک است که مردمان گوناگون میتوانند آگاهانه در مورد سرنوشت خود تصمیم بگیرند. در این فضاست که هرکس میتواند برای آرزوی خود به دنبال کسب رأی باشد. در این شرایط است که روشن میشود کدام شهر میخواهد به کجا متعلق باشد یا نباشد. علت جنگها در منطقه عمدتاٌ امنیت جانی، رقابت، و قدرت طلبی بوده است . منهای مبارزه پیشه وری و قاضی محمد که مسئله یشان « کسب حقوق» بود. اینان با ایجاد فضای دموکراتیک- حفظ صلح و برادری- و دیالوک به مبارزه مشترک پرداختند. در شرایط حاضر نیز نیاز هست همه نیروهای سیاسی و مدنی از هر دو ملیت در این مسیر بکوشند. «اختلاف ارضی» مسئله ای ست که از سوی «ناسیونالیسم افراطی» - بعلاوه آتش افروزی « عوامل حکومت» عمده نشان داده میشود.

برای اینکه مشکل عمده فراموش بشود. مسایل عمده در منطقه برای هر دو ملیت رفع دیکتاتوری حکومت - مبارزه ی مشترک- حفظ زندگی مسالمت آمیز و دوستی و برادری- ایجاد فضای دموکراتیک است.تا این اهداف تحقق نیافته تعیین تکلیف مسئله ارضی - دانسته یا ندانسته- حرکت در جهت اهداف حکومت است. از سوی دیگر مسئله ارضی وقتی قابل حل است که تکلیف حکومت متمرکز کنونی تعیین شود- و نوع نظام غیر متمرکز جانشین مشخص شود، بدانهنگام میتوان در فضای دموکراتیک صحبت کرد. در « مسئله آذربایجان غربی» ما با 3 مشکل روبرو هستیم : 1- ناسیونالیسم افراطی کورد که در فکر کردستان بزرگ است. 2- ناسیونالیسم افراطی ترک که در فکر آذربایجان بزرگ و دنیای ترک است. 3- حکومت ایران که اختلاف بین دو ناسیونالیسم را در منطقه شدت می دهد.

مردم کرد برای استفاده از امکانات هرچه بیشتر شهرنشینی به شهرهای منطقه روی میاورند. که این در نتیجه پیشرفت تمدن رخ میدهد. از قدیم پناهندگان عراقی هم در منطقه و شهرها هستند که اکنون دیگر ایرانی به شمار میروند. حکومت هم به خاطر اهداف خود میکوشد « ترکیب ملیتی» شهرها را برهم زند و میزند.و همینطور تلاشهای ناسیونالیسم افراطی کرد در این مسیر که میکوشد این ترکیب را به نفع خود برگرداند. اختلاف بین دوناسیونالیسم افراطی سر مسئله ارضی - و بنزن پاشی حکومت به آن، از طریق بهم زدن عمدی ترکیب ملیتی شهرها - و شدت بخشیدن به تبلیغات تحریک آمیز بین طرفداران دو ناسیونالیسم از طریق عوامل خود- در داخل و خارج ، ، آن صحنه ایست که ما در اخبار و سایتها مشاهده میکنیم. فعالان ملیتها در منطقه لازم است: راه " مبارزه سیاسی-مدنی» خود را از سیاستهای ماجراجویانه و اتوپیایی هر دو ناسیونالیسم افراطی- و عوامل آتش افروز حکومتی جدا کنند تا شریک عواقب ضد انسانی آنها نباشند. راه دموکراسی در ایران از راه رفع ستم ملی میگذرد راه رفع ستم ملی از راه برقراری دموکراسی در ایران میگذرد. حفظ زندگی مسالمت آمیز و برادرانه - مبارزه مشترک حق طلبانه راه پیروزی مردمان ما در منطقه است.
سند فولکلوریک:
ترانه کودکان اورمیه « هب سنه həbsənə شانه به سر» از دوره ی فئودالیسم- که میگوید :

ﮔﻞ اوﺧﻮ ﺑﻴﺰﻳﻢ دﻳﻠﻲ
gəl oxu bizim dili
ﺑﻴﺰﻳﻢ دﻳﻞ اورﻣﻮ دﻳﻠﻲ
bizim dil Urmu dili

بیا زبان ما را یاد بگیر
زبان ما زبان ʺ اورﻣﻮʺ ﺳﺖ.

در این ترانه - مسافران راههای پرپیچ و خم اورمیه  را که با گلهای زنبق پوشیده شده است - با اسب در مینوردند. و با تیر و کمان به شکار میروند. کودکان به تماشای آمدن قطار شترها می پردازند. خواندن و نوشتن زبان  ترکی اورمو را میاموزند. و روی کتان چیز مینویسند.  شکار پرندگان را زشت میدانند.
 روزگار روزگار بیگها و خانهاست.
این شعر را-در اورمیه- از دوران زمینداری، بسیاری از نسلها در کودکی شنیده و چه بسا حفظ کرده اند. گردآوردندگان ادبیات شفاهی ترکی صورتی از آنرا نقل کرده اند . 
زبان ما زبان اورموست(هب سنه Həbsənə - فولکلور کودکان)
 http://www.iranglobal.info/node/18036

 

الپر آتاسی 

با تشکر از نظر متین آقای بهنام، فقط 2 نکته را لازم دیدم تذکر بدهم 1- حدود یک چهارم آذربایجان غربی را کردها تشکیل می دهند که در چند شهر مشخص مهاباد ، بوکان، سردشت، پیرانشهر و بانه در اکثریت هستند و نسبت جمعیت کردها در شهر ارومیه کمتر از 10% است 2- من از کسانی که نام اورومیه را آسوری یا ارمنی می دانند فقط یک سوال می پرسم به نظر شما نام اورومچی مرکز ترکستان شرقی از چه زبانی گرفته شده است در هر حالت من به عنوان عضوی از فعالین حرکت ملی تقدسی برای خاک نمی شناسم و هر سرزمین را متعلق به مردمان ساکن آن میدانم و در فردای دموکراتیک آذربایجان تلاش خواهم کرد فضایی ایجاد شود که حق تعیین سرنوشت ملیتهای ساکن در سرزمین تاریخی آذربایجان چه در چهارچوب آذربایجان یا در خارج از آن فراهم شود، یعنی پس از استقرار حکومت یا دولت فدرال در آذربایجان هر یک از شهرها بتوانند با مراجعه به رفراندوم در آن شهر سرنوشت خود را تعیین بکنند، مثلا شهرهایی که در بالا ذکر شد می توانند با رفراندوم در آن شهرها مستقل شوند یا به کشور کردی دیگری بپیوندند و باز هم ما دو ملت دوست در کنار هم خواهیم بود ولی اگر گروههای خارجی بخواهند به زور و جنگ تکه ای از سرزمین آزربایجان را ببرند طبیعی هست که دفاع مشروع بر عهده هر آزربایجانی خواهد بود، آنچه که مهم است انسانیت و انسانهای ساکن آذربایجان است و تنها، نظر آنها می تواند مرزهای آذربایجان را تغییر دهد.

اژدر بهنام 

الپر آتاسی گرامی، 1- همانطوری که نوشته ام، من آمار دقیق و قابل اتکایی از ساکنین منطقه ندارم و 35-40 درصد را تنها بر اساس شنیده هایم که طبیعتا آنها هم بر حدسیات استوارند، نوشته ام. از آنجایی که خودم هم امکان مسافرت به ایران را ندارم، مسلما نمی توانم مشاهداتی هم در این مورد داشته باشم.. 2- در مورد آسوری بودن نام اورمیه من هیچ حکمی صادر نکرده ام و تنها یکی از نظریات مطرح در این مورد را نوشته ام، آن هم به صورت سوالی. در مورد نام اورومچی مرکز ترکستان شرقی هم جواب من به این سوال بسیار ساده و صادقانه است: نمی دانم و هیچ اطلاعی در این مورد ندارم.

آزاد اورمولو 

اولا اورمیه مرکز استان است و اسم استان، آزربایجان غربی است. ثانیا ما هم به همان قرارداد دوستی بین حکومت ملی آزربایجان و جمهور مهاباد در سال 1325 احترام قائل هستیم. این قرارداد در مورد اورمیه نبوده است. در این قرارداد حقوق کردهای ساکن در اراضی آزربایجان به رسمیت شناخته شده است. ثانیا یه چیزی رو صمیمانه به شما فعالان سیاسی کرد بگم. اورمیه لقمه بسیار گنده ای برای شما است. اورمیه هم اکنون به تنهایی بزرگتر از مجموع مهاباد+ سنندج هست. اورمیه بعد از تبریز بزرگترین شهر آزربایجان جنوبی هست واز نظر قدرت حرکت ملی آزربایجان و رشد شعور ملی آزربایجانی در بعضی از مقاطع از تبریز هم جلوتر می زند. شما بهتره به جای صحبت از کردستانی بودن مناطق غرب آزربایجان، به فکر حقوق کردهای ساکن این منطقه در آزربایجان آینده باشید.

Anonymous 

آقا کیهان، عرض به محضرتان، این را یقین بدانید که اورمو هیچوقت کردستان نیست، و نخواهد بود. آنهائیکه فکر میکنند، میتوانند، با خریدن زمین در اورمو، آنجا را به مالکیت کردها در آورند، سخت در اشتباهند. و اتفاقا همین ادعا های ارضی شما، آن دسته از آذربایجانی ها را که امید به مراوده و دوستی و همسایگی با شما دارند، بخود می آورد، و به اندیشه وا میدارد. البته این بدان معنی نیست، که کسی زیاده خواهی و ادعاهای ارضی کرد ها را نمی شناسد، اما شما با این رفتارو گفتارتان بتدریج اما حتمی، پلها را پشت سرتان خراب میکنید. و با بی مسئولیتی تمام، زنگ خطری را به صدا در می آورید، که ملت آذربایجان خیلی وقت است که آن را شنیده است. این را مطمئن باشید.

يوسف آذربايجان

آقای کيهان يوسفی ... ! حقيقتا فکر ميکنيد که اورميه کردستان است ؟ آنوقت بايد به بافت اجتماعی و نمود های اجتماعی نگاه کرد ! مثلا در زمينه ورزش و هنر و امثالهم . آيا کرد ها در اورميه نمود اجتماعی از خود نشان داده اند . جواب صفر . ولی هر آنچه که در رابطه با اورميه مطرح است توسط ترکهاست حتی اعتراضات درياچه اورميه . من اصلا با کرد ها مسئله ای ندارم ولی يک حقيقت انگار پذير اينست که عنوان کردستان بودن اورميه مربوط ميشود به حضور پ کا کا در آذربايجان غربی در سالهای که توسط رژيم جمهوری اسلامی جا داده شده بودند و پ کا کا تشکيلاتی بنام پژاک تاسيس کرد که بعد ها هر ازگاهی به نافرمانی از رژيم بر آمد منتها حد و حسابش را خوب ميداند و جريانات کردی هميشه با شک و شبهه به پژاک نگاه ميکنند.

دوستان دقت کنيد در رابطه با جمهوری مهاباد برهبری قاضی محمد بايد بگويم در تمامی اسناد مربوطه از جمله در توافقنامه با دولت قوام چنين عنوان شده کردستان آذربايجان ، مثلا وقتی هئيت نمايندگی دولت ملی آذربايجان عازم تهران ميشد برادر قاضی محمد بهمراه هئیت نمايندگی آذربايجان که 13 نفر بود سفر کرد با هواپيمای حکومت ملی با خلبانی شهيد فريدون ابراهيمی و در معرفی ايشان چنين ميايد نماينده کردستان آذربايجان . يعنی جمهوری مهاباد جزو آذربايجان. خواهش ميکنم به اسناد حکومت ملی که در دست همه است مراجعه بفرمائيد.
سند: ترکی آذربایجانی در کامنت زیر:

 برگردان فارسی از آ. ائلیار: اعلامیه، در پیرامون مذاکرات نمایندگان آذربایجان با حکومت تهران:در تاریخ ٨-٢-٢٥ به دعوت نخست وزیر ایران آقای قوام السلطنه ،هیئتی تحت ریاست آقای پیشه وری نخست وزیز حکومت ملی آذربایجان برای حل مسالمت آمیز مسئله آذربایجان و جلوگیری از جنگ برادر کشی، به تهران رفت. به خاطر حل مسئله ی آذربایجان از راه صلح و رفع اختلافات فی مابین و استحکام پایه های دموکراسی در سراسر ایران، در تاریخ ٩-٢-٢٥ بین نمایندگان صلاحیت دار تهران آقايان صادق-صادق( مستشارالدوله ) ، فرمانفرمائيان ، ايپکچيان ، لنکرانی ، سپهر (مورخ الدوله) و مظفر فيروز، از یک سو ، و از سوی دیگر نمایندگان تام الاختیار آذربایجان : آقايان پيشه وری ، صادق پادگان ، دکتر جهانشاهلو ، فريدون ابراهيمی ،صادق ديلمقانی و آقای محمد حسين خان سيف قاضی نماینده ی کردستان آذربایجان مذاکراتی انجام گرفت.

تبصره ماده ٢:مرکز کردستان آذربایجان شهر مهاباد است. ماده 10-در ادارات دولتی آذزبایجان و در هیئت ملی نوشته ها به زبان آذربایجان و در کردستان آذربایجان به زبان کردی خواهد بود. ولی از آنجاییکه زبان فارسی زبان دولتی ایران است نوشته ها به زبان فارسی بین آذربایجان و دولت مرکزی، و کردستان آذربایجان، و ادارات و هیئت ملی آن اشکالی ندارد. ماده ١٢- قوانینی که مجلس ملی آذربایجان تاکنون تصویب کرده و از طرف حکومت ملی آذربایجان اجرا شده تا وقتی که از سوی هیئت ملی لغو (نقض) نشده به قدرت خود باقی خواهد ماند.(این ماده در مورد کردستان آذربایجان نیز صادق است). .ماده ١٣- تقسیم زمینهای خالصجات ، و دشمنان آزادی و مشروطیت و ثروتمندان در آذربايجان و همینطور درکردستان آذربايجان به رسمیت شناخته میشود و هرگزلغو (نقض) و پس داده نخواهد شد. منبع: « شهريورين اون ايکی سی» که بمناسبت اولين سالگرد بيانه مشهور از طرف « مرگزی تبليغات شعبه سينين نشريه سی». چاپ ١٣٢٥ تبريز.بخش ٣٣ ماده پيشنهادی دولت ملی آذربايجان به دولت قوام.»

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار
برگرفته از:
کامنتهای ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.