رفتن به محتوای اصلی

کارنامه صد روزه آقای روحانی
04.11.2013 - 08:47

در ایران بدلیل آنکه رییس جمهور اختیارات معینی داشته و مهمترین سیاست گذاری های کشور توسط ولی فقیه تعیین میشود، ارزیابی از عملکرد دولت دشوارتر است و تنها در چارچوب یک تصویر عمومی از سمتگیری و عملکرد نیروهای سهیم در قدرت میتوان به آن پرداخت، ولی علیرغم این دشواری چهارماه و نیم پس از انتخابات ریاست جمهوری و نزدیک به سه ماه پس از روی کار آمدن آقای روحانی میتوان تغییراتی که در این دوره بوجود آمده و سمتگیری های حاکم بر ارگانهای قدرت را مورد ارزیابی قرار داد.

در کشورهای غربی معمولا صد روز پس از روی کار آمدن یک دولت، مطبوعات و تحلیل گران میکوشند کارنامه صدروزه دولت جدید را بررسی کرده و از سمتگیری و امکانات موفقیت دولت جدید ارزیابی ارائه دهند. هر چند در ایران بدلیل آنکه رییس جمهور اختیارات معینی داشته و مهمترین سیاست گذاری های کشور توسط ولی فقیه تعیین میشود، ارزیابی از عملکرد دولت دشوارتر است و تنها در چارچوب یک تصویر عمومی از سمتگیری و عملکرد نیروهای سهیم در قدرت میتوان به آن پرداخت، ولی علیرغم این دشواری چهارماه و نیم پس از انتخابات ریاست جمهوری و نزدیک به سه ماه پس از روی کار آمدن آقای روحانی میتوان تغییراتی که در این دوره بوجود آمده و سمتگیری های حاکم بر ارگانهای قدرت را مورد ارزیابی قرار داد. این نوشته نگاهی است مختصر به عمده ترین سمتگیریها در چهار عرصه اصلی سیاست خارجی، سیاست اقتصادی، فضای فرهنگی و سیاسی

سیاست خارجی

حل مساله هسته‏ای و بهبود اوضاع اقتصادی در راس برنامه‏های آقای روحانی در انتخابات ریاست جمهور بود. ایشان توانست با ارائه چهره فردی که خواهان تغییر سیاست خارجی ایران است و به اتکا کلید تدبیر بر مشکلات کنونی فائق خواهد آمد اکثریت آرا را کسب کند. آقای روحانی در این عرصه در راستای وعده‏های داده شده در انتخابات حرکت کرده و ایران در این زمینه سیاستی متفاوت با گذشته اتخاذکرد که مورد استقبال دولت آمریکا و کشورهای اروپایی قرار گرفت و با توجه به تغییراتی نیز که در مناسبات منطقه ای و سیاست آمریکا بوجود آمده، امید به تخفیف تشنجات در روابط ایران و کشورهای غربی تقویت گردید.

سیاست کنونی ایران در مذاکرات هسته‏ای از طرف رهبری و اکثریت محافظه کاران تایید شده و مورد حمایت قرار گرفت و به همین دلیل میتوان به امکان پیشرفت و موفقیت این سیاست امیدوار بود. این همسویی در رابطه با مذاکرات هسته‏ای شکل گرفته و در چگونگی رابطه با آمریکا و سیاست ایران در رابطه با بحرانهای منطقه بخصوص کشور اسراییل اختلاف برخورد کماکان وجود دارد. اظهار نظرهای آقای خامنه‎‏ای و آقای لاریجانی در هفته های گذشته انعکاس اختلافات نیروهای حاکم در چگونگی رابطه با آمریکا بود. تمایزات در نحوه رابطه با آمریکا، آهنگ مذاکرات و یا انتقاد از این یا آن اقدام آقای ظریف و یا هیات مذاکره کننده به معنای مخالفت با کلیت سیاست اتخاذ شده در قبال مساله هسته‏ای نیست. زمانیکه رهبری از ضرورت نرمش قهرمانانه سخن میگوید که معنایش اشاره به صلح امام حسن با خلیفه ظالم معاویه است، فاصله گیری از سیاست حاکم چند سال اخیر یعنی مقاومت و قیام امام حسین علیه یزید را اعلام میکند.

رابطه ایران با غرب وجوه مختلفی دارد و امکان حل مسائلی که سی سال تاریخ دارد به آسانی امکان پذیر نیست و قطعا مذاکرات با مشکلات و فراز و نشیب همراه خواهد بود. رهبران جمهوری اسلامی سالهاست نیرویی سرسخت در برابر آمریکا را نمایندگی ‏می‏کنند. آقای خامنه ای سرسخت ترین نیروها را در این زمینه تقویت و مواضع آنها را تایید و خود را به آنان نزدیکتر معرفی کرده‏‏اند و تغییر موضع قطعا با مشکلاتی در پایه اجتماعی آنها همرا ه و در تعادل نیروی درونی رژیم موثر خواهد بود.

‏‏مشکلات ایران در اتخاذ یک سیاست جامع در قبال آمریکا، مواجهه به بحرانهای منطقه بالاخص رابطه با اسراییل و از سوی دیگر اعمال فشار اسراییلی ها وبخصوص عربستانی‏ها در ممانعت از بهبود روابط ایران با غرب قطعا در روندهای آتی تاثیر گذار خواهد بود. بی‏اعتمادی به آمریکا که در سخنان هفته‏های اخیر رهبری و محافظه کاران مطرح شد، ممکن است در آینده و در شرایط بروز مشکلات درمذاکرات هسته‏ای به اقداماتی منجر گردد که به روند تخیفیف تشنج در روابط لطمه وارد آورد ولی در شرایط کنونی سیاست های مورد تایید روحانی و آقای ظریف در رابطه با مساله هسته‏‏ای مورد تایید مسئولان اصلی کشور است.

در هفته های اخیر در مخالفت با گامهای مثبتی که در مذاکرات هسته ای برداشته شد، افراطیون مخالف این روند فعالیت‏های خود را گسترش داده اند. آنان قدرت آنرا دارند که علیه بهبود روابط تبلیغات کنند، حتی در مواردی فضای سیاسی کشور را تحت تاثیر قرار دهند ولی در شرایطی که از حمایت ولی فقیه در جلوگیری از پیشبرد سیاست اتخاذ شده کنونی بهره مند نباشند قادر نیستند پیشروی آنرا سد کنند.

در عرصه سیاست خارجی ومذاکرات هسته‏ای چند ماه اخیر پربار بوده و سمتگیری روشنی متفاوت با گذشته ارائه گردیده

اقتصاد

حل مشکلات اقتصادی در کنار حل مناقشه هسته‏ای از اولویت هایی بود که آقای روحانی در انتخابات وعده آنرا داد. آقای روحانی در ترکیب کابینه خود جمعی از موفقترین و با تجربه ترین مدیران ایران را برای اداره اقتصاد کشور گرد آورده‏اند. تعیین مدیران ورزیده قطعا در جهت غلبه بر یکی از مشکلات اقتصاد کشور در هشت سال اخیر یعنی انتصاب مدیران بی تجربه و ضعیف عمل خواهد کرد.

مشکلات اقتصادی کشور در حدی عمیق است که انتظار حل آنرا در مدتی کوتاه نباید داشت. در ماههای اخیر مسئولان کشور در هر فرصتی از وخیم بودن اقتصادی که از دولت قبل تحویل گرفته‏اند سخن گفته اند و این بدان معناست که آنان از تخفیف مشکلات در کوتاه مدت ناامیدند و میکوشند افکار عمومی را برای مواجهه با دشواری‏ها آماده سازند. کشور ما در بحران رکود تورمی عمیق بسر میبرد. همه ارزیابی ها حاکی از اینست که در یکسال آینده روندهای منفی ادامه خواهد داشت. تخفیف تشنجات در رابطه با غرب میتواند فشار تحریم ها را کاهش دهد ولی در آینده نزدیک تحریم ها بطور کامل لغو نخواهد شد.

آقای احمدی نژاد پس از شکست سنگین سیاست‏هایی که بر خلاف توصیه اقتصاددانان کشور در سالهای اول ریاست جمهوریشان در پیش گرفته بود درسالهای آخر تغییراتی را در این زمینه پذیرفت. مهمترین جنبه های سیاست اقتصادی وی پیشبرد طرح های زودبازده و بخصوص ساختن مسکن ارزان، لغو تدریجی سوبسیدها و طرح یارانه ها، عدم ممانعت از بالا رفتن قیمت ارز، بازگذاشتن دست سپاه در پروژه های بزرگ و ... بود. سیاست‏های اقتصادی ایشان با موفقیت مواجه نشد ولی روشن نیست که آقای روحانی چه اولویت‏‏هایی را در اقتصاد مورد توجه قرار خواهند داد و در کدام جنبه ها سمتگیری های گذشته را تغییر خواهد داد . به نظر میرسد که دولت تا به حال به حل مشکلات مشخص اقتصادی درگیر است و یا در انتظار تخفیف فشار ناشی از تحریم هاست. تخفیف فشار ناشی ازتحریم ها در صورتیکه با برنامه و استراتژی معینی برای غلبه بر رکود تورم کنونی و تامین رشد اقتصادی توام نباشد، ممکن است برخی فشارها را تعدیل کند ولی به تنهایی مشکلات کنونی اقتصاد کشور را حل نخواهد کرد.

از آنجا که برنامه های اقتصادی دولت آقای روحانی هنوز اعلام نشده است، قضاوت در مورد اولویت‏ها و سمتگیری‏های اقتصادی ایشان هنوز عملی نیست.

فضای فرهنگی حاکم بر کشور

آقای روحانی در نوشته هایشان علیه محدودیت های فرهنگی و اعمال فشار بر جوانان قلم زده اند و در سخنرانی های قبل و بعد از انتخابات همواره در این جهت صحبت کرده اند.

ایشان برای وزارت خانه هایی که بامسائل اجتماعی فرهنگی درگیرند تعدادی از محافظه کاران و اصلاح طلبان معتدل را معرفی کرد و از معرفی افرادی که محافظه کاران نسبت به آنان حساسیت داشتند خودداری نمود و نشان داد که میکوشد در چارچوب مورد پذیرش رهبری و محافظه‏کاران در این زمینه اقدام کند. پست پراهمیت وزارت ارشاد به فردی که در گذشته به محافظه کاران تعلق داشته سپرده شد. در اولین دور اصلاح طلبانی که برای تصدی وزارت علوم، آموزش و جوانان و ورزش معرفی شده بودند توسط اکثریت محافظه کار مجلس رد شدند.

اگر در عرصه مذاکرات هسته ای و سیاست اقتصادی در شرایط کنونی تمایز بنیانی مابین اعتدال گرایان، رهبری و محافظه کاران معتدل بچشم نمی خورد، در برخورد با مسائل فرهنگی همواره مابین این نیروها مرزبندی بوده. این اختلافات از زمان ریاست جمهور آقای رفسنجانی وجود داشته و با وجود تغییراتی که در مواضع نیروها در شانزده سال اخیر بوجود آمده در این عرصه به نظر میرسد مرزبندی های گذشته به قوت خود باقیست.

آقای رفسنجانی نیز پس از حذف نیروهای موسوم به خط امام کابینه ای ائتلافی با شرکت محافظه‏کاران شکل داد و اقداماتی در جهت فاصله‏گیری از تندروی‏های دهه شصت انجام داد که به نظر من مهمترین آن انحلال هیات های گزینش و پایان دادن به استخدام بر مبنای تعهد (حزب اللهی بودن) بی‏توجه به تخصص و کاردانی بود. پس از انتخاب مجلس چهارم با اکثریت محافظه کار بتدریج فاصله ایشان با محافظه کاران گسترش یافت. موضوع مرکزی اختلاف تمایز برخورد بامسائل فرهنگی اجتماعی بود. برجسته‏ترین نمود این اختلافات واعمال فشارمحافظه کاران کنارگذاشتن آقای خاتمی از وزارت ارشاد و جایگزینی ایشان با آقای میرسلیم بود. در آن‏دوران محافظه کاران با حمایت رهبری موفق شدند سیاست‏های خود را اعمال کرده و گشایش فضای فرهنگی کشور را مانع شوند.

با وجود آنکه حدود بیست سال از آن‏دوران گذشته است ولی پایه‏های فکری گرایشهای ذکر شده پابرجا مانده است. آقای روحانی در شرایطی انتخاب شده است که در هشت سال و بالاخص چهارسال گذشته دستاوردهای دوران اصلاحات مورد تعرض قرار گرفت. اقشار میانی و تحصیلکردگان و زنان ودانشجویان کشور در جریان جنبش سبز نشان دادند که تا چه حد از روندهای حاکم عصبی و ناراضیند. تعیین یک فرد متمایل به جریانات محافظه کار برای وزارت ارشاد نشان داد که آقای روحانی قصد دارد مقابله با زیاده روی‏های فرهنگی را در حدی پیگیری نماید که بتواند مورد توافق رهبری و نیروهای محافظه کار قرار گیرد. معرفی سه نفر با تمایلات اعتدال گرایانه بجای سه وزیر رد شده مجلس نشان داد که آقای روحانی قصد ندارد در برابر فشار محافظه کاران تسلیم شده و این عرصه را به طور کامل به آنان واگذار کند.

پس از انتخابات ریاست جمهور امید به تغییر در ذهن فعالان اجتماعی فرهنگی شکل گرفت و ما شاهد تحرک جدیدی در این زمینه هستیم ولی آنجا که به نیروهای حاکم برمی‏گردد، تعییراتی وجود داشته ولی دامنه آن محدود است. هنوز تغییر جدی در سلطه سانسور بر نشر کتاب مشاهده نمی‏شود و بخش عمده کتاب‏هایی که درچند سال گذشته اجازه انتشار نگرفته‏اند در بایگانی وزارت ارشاد باقی مانده‏اند.

در چند سال گذشته اعمال سیاست ستاره دار کردن و از این طریق محروم کردن فعالان دانشجو از ادامه تحصیل در قبال فعالان دانشجو در ابعاد وسیع بکار گرفته شد. این اقدامات در بوجود آوردن فضای ارعاب موثر بود. چند صد تن از دانشجویان ستاره دار در دوره تصدی موقت آقای توفیقی امکان ادامه تحصیل یافته و برخی مدیران تندرو دانشگاه‏ها جابجا شدند و این‏ها اقداماتی است مثبت، ولی هنوز روشن نیست که دامنه آن تا کجا خواهد بود و تا چه حد تداوم خواهد یافت.

به نظر میرسد چگونگی برخورد با فشارهای فرهنگی اجتماعی یکی از مرکزی ترین عرصه‏های درگیری نیروهای حاکم در سال‏های آینده باشد. آقای روحانی اگر بخواهد در این عرصه بر وعده‏های خود پابرجا باشد و گامهایی جدی را در این عرصه تعقیب کند با رودررویی و اعمال فشار ارگان‏‏‏های وابسته به رهبری و نیروهاای محافظه‏کار مواجه خواهد شد.

گشایش سیاسی

شانزده سال پیش جنبش دوم خرداد با خواست گشایش فضای فرهنگی سیاسی کشور شکل گرفت. در آن‏روز تمایز آقای ناطق نوری نماینده محافظه کاران با آقای خاتمی نماینده اصلاح طلبان تفاوت نظر در عرصه سیاست خارجی و اقتصادی نبود. آنچه جریان دو خرداد راشکل داد خواست گشایش فضای فرهنگی سیاسی کشور بود. قبل از دوم خرداد، در سالهای ریاست جمهور آقای رفسنجانی هر چند در عرصه فرهنگی تغییراتی در کشور بوجود آمد ولی در برخورد با جریانهای سیاسی خارج از نیروهای حاکم، کل حاکمیت همسو بود.

بخش بزرگی از کسانی که به آقای روحانی رای دادند، خواستار آن بودند که سمتگیری‏های افراطی حکومت در چند سال گذشته پایان یابد، زندانیان سیاسی آزاد گردند و بتدریج امکان فعالیت نیروهای خارج از طیف نیروی حاکم شکل گیرد

متاسفانه در این عرصه در چند ماه گذشته هیچ حرکت محسوسی بچشم نمی‏خورد. حتی این تصور که برخی زیاده روی‏های چهار سال گذشته تصحیح شده نیروهای درون رژیم ولی خارج از دایره قدرت امکان فعالیت یابند، زندانیان سیاسی این طیف ها آزاد شوند وبه حصر خانم رهنورد و آقایان موسوی کروبی پایان داده شود تا امروز تحقق نیافته است. معرفی آقای پورمحمدی برای وزارت دادگستری و معرفی یک وزیر کشور محافظه کار انعکاس آن بود که آقای روحانی یا در این عرصه با رهبری و محافظه کاران هم نظر است یا ترجیح میدهد که این عرصه را به آنان واگذار کند.

تحرکاتی که در سطح جامعه شکل گرفته و فعال شدن نیروهای اجتماعی مدنی در سیاست نیروهای حاکم انعکاس در خور نیافته است. حتی بدتر آنکه درموارد متعددی فعالان اجتماعی و نیروهای با گرایشات نظری متفاوت رسما تهدید شده و به آنان گفته شده که تصور نکنند که سیاست دیگری بر کشور حاکم شده و فعالیت آنان تحمل خواهد شد. فعال شدن جریانهای افراطی در چنین جوی که میتواند مخاطراتی نظیر حوادث سالهای اولیه پس از دوم خرداد را موجب شود یک نگرانی جدیست و قرائنی نیز در این زمینه وجود دارد.

متاسفانه تا به امروز بسته بودن فضای سیاسی درعمل بعنوان سیاست عملی حاکم تداوم یافته است و حتی خواست گشایش سیاسی بعنوان موضوع مورد اختلاف درون نیروهای حاکم انعکاسی نیافته

تلاش مثبت برای حل مساله هسته ای و تغییر سیاست خارجی اگر نخواهد با تغییرات در سیاست داخلی همراه باشد قادر نخواهد بود که با موفقیت و استواری پیش رفته، اراده ملی برای حل مشکلات پدید اورد و امکان غلبه بر بحرانهای حاکم بر کشور را پدید آورد

آقای روحانی اخیرا به هنگام معرفی سه وزیر کابینه به مجلس دوباره بر عزم خود و دولتش بر قول و قرارهای انتخاباتی تاکید کرد. اگر این تاکیدات به گونه‌ای ملموس در عرصه عملی بازتاب پیدا نکند و آقای روحانی برای پیشبرد آنها تلاش و مقاومت لازم را به خرج ندهد بخش بزرگی از رای دهندگان به ایشان دچار سرخوردگی می‏شوند. افراطیون با اقدامات تند خود می‏کوشند هواداران اصلاحات و طرفداران آقای روحانی را ناامید کرده و به وی بدبین سازند. تضعیف پایگاه اجتماعی روحانی وضعیت او در معادلات قدرت برای حل بحران‌های خارجی و اقتصادی را نیز دچار فرسایش خواهد کرد و به نیروهای تندرو امکان تهاجم و کارشکنی بیشتری خواهد داد.

این تصور که مساله هسته ای مهمترین مساله کشور است و پس از حل این معضل مرکزی امکان پیشروی در سایر عرصه ها پدید خواهد آمد ذهنی است. موفقیت در پیشبرد یک سیاست خارجی معقول با سیاست داخلی در ارتباط بوده و اگر امروز در حهت گشایش فضای فرهنگی سیاسی کشور حرکتی صورت نگیرد آمدن فردایی که بگونه دیگری عمل شود دشوار خواهد بود.

مهدی فتاپور

31.10.2013

fatapour@gmx.de

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.