رفتن به محتوای اصلی

گفتمان جدائی دین ازدولت ، ضرورت امروزاست
29.11.2013 - 00:05

 

در روز یکشنبه گذشته بدعوت "کنشگران سیاسی جنوب کالیفرنیا" ودر خدمت جمعی از ایرانیانی که دل در راه آزادی و عدالت اجتماعی دارند ، یک سخنرانی با عنوان "ضرورت اتحاد نیروهای سکولار-دمکرات جمهوری خواه در خارج از کشور" ایراد کردم که نظر به اهمیت این موضوع ، دراین نوشته اشاراتی به مطالب آن سخنرانی میکنم :

1- تلاش و تجربه یکصد ساله ایرانیان و نیز هر تغییر و تحّول اجتماعی که در گوشه کنارجهان اتفاق افتاده این واقعیت مشترک و انکار ناپذیر را به اثبات رسانده است که مقدمه و پیش درآمد تمام تغییر و تحولات اجتماعی ، گفتمان و بستر فکری بوده است که روشنفکران و تحوّل طلبان آن جوامع ایجاد نموده  تا تغییر و تحولات بتوانند در آن بستر و گفتمان فکری به پیش روند ، در صد و اندی سال گذشته  تاریخ معاصر ایران علاوه بر دهها جنبش محلی و خرده جنبش ، شاهد دوانقلاب و یک جنبش عظیم ملی بوده است که درهر یک از این تحولات  تاریخی و سرنوشت ساز ، یک گفتمان به شکل گفتمانی ملی در آمده و آن گفتمان بسترمناسبی را برای تحقق انقلاب و جنبش عظیم ملی فراهم ساخته است .

-        در انقلاب مشروطه ، گفتمان تشکیل عدالتخانه و تدوین قانون و تجدّد خواهی ، به گفتمان اصلی منوّرالفکران  مشروطه خواه تبدیل میشود و در بستر آن اتحاد نیروهای مشروطه خواه برای خاتمه دادن به حکومت مطلقه شاهان مستبد قاجارشکل میکرد که حاصل آن اتحاد ، پیروزی جبهه مشروطه خواه و شکست جبهه استبداد و مشروعه خواه بوده است .

-         در جریان ملی شدن صنعت نفت ، کوتاه کردن دست استعمارگران انگلیسی و ایادی داخلی آنان از منابع نفت ایران ، به یک گفتمان ملی درمیان ایرانیان تبدیل میشود ، و تمامی اقشار و طبقات و گروههای سیاسی در بستر یک خواست ملی و همگانی برای بیرون راندن استعمارانگلیس و مبارزه با سر سپردگان داخلی آنان با یکدیگر  متحد میشوند .

-        در جریان انقلاب بهمن ماه 57 ، سالها قبل از اینکه خمینی به عنوان رهبرانقلاب وارد صحنه سیاسی ایران شود ، گفتمان سرنگون سازی رژیم دیکتاتوری شاه به شکل قهر آمیز ، در جامعه روشنفکری و گروههای سیاسی ایران بصورت گفتمان غالب درآمده بود و آیت الله خمینی دربهمن ماه 57 درشرایطی رهبری انقلاب را بدست گرفت که گفتمان جنگ مسلحانه و مبارزه قهر آمیز، از مدتها پیش توسط گروههای مارکسیست و مذهبی  به گفتمان اصلی جنبش چریکی و بسیاری ازفعالان سیاسی و فرهنگی و هنری جامعه تبدیل شده بود .

بنابراین تجربه ی دو انقلاب و یک جنبش عظیم ملی و سرتاسری و دهها خرده جنبش وجنبش های محلی به ما ایرانیان  میآموزد که وجود یک گفتمان غالب در جامعه روشنفکری و نیروهای سیاسی ، ضرورتی است اساسی برای برپا شدن هرانقلاب و هر جنبش ملی و سرتاسری . ناگفته نماند که جنبش ملی کردن صنعت نفت ، چه بلحاظ مضمون استقلال طلبانه و آزادیخواهانه  و چه بلحاظ رهبران و شخصیت هائی که دررأس آن جنبش بودند ، در پیوند تنگاتنگ با ادامه جنبش مشروطه خواهی ایران بوده است ، اما پس از کودتای 28 مرداد و ناکام ماندن جنبش اصلاح طلبانه جبهه ملی در سالهای 39 تا 41  و سرکوب خونین غائله 15 خرداد در سال 1342 و همچنین تحت تأثیرجنبش های چریکی شهری و روستائی که درآن سالها در گوشه و کنار جهان جریان داشت ، متأسفانه اکثرروشنفکران ایران و گروههای سیاسی درآن سالها ، خود را از دومنبع بزرگ تجربه یعنی انقلاب مشروطه و جنبش ملی نفت  محروم ساختند و با گسست از تجارب گران بهای مبارزات پدران خویش ، در بزنگاه تاریخی  بهمن 57 ، راه برای بقدرت رسیدن ارتجاعی ترین نیروهای سیاه ضدملی هموارشد .

2-      بقدرت رسیدن خمینی و نیروهای مذهبی در ایران برخلاف باور و  شبهه پراکنی برخی ازگروههای سیاسی و روشنفکران سکولار برای گریز از مسئولیت پذیری و اعتراف به خطاهای گذشته خود ، مبنی براینکه گویا مردم ایران به آخوندها و روحانیت شیعه یک حکومت دینی بدهکار بوده اند ، و با بیان این گفته سخیف میکوشند که تشکیل حکومت اسلامی درایران را جبر تاریخ و امری اجتناب ناپذیرجلوه دهند و دامن خود را   ازخطاهای فاحشی که موجب قدرت گیری خمینی و دارودسته های پیرامون او گردید پاک سازند ، بهرحال گفتمان غالبی که ده سال قبل از انقلاب 57 در میان اغلب روشنفکران و گروههای سیاسی ایران شکل گرفته بوده ، گفتمان مبارزه مسلحانه برای سرنگون سازی رژیم شاه ومبارزه با امپریالیسم جهانی به سرکردگی امریکا بوده است و آنچه که خمینی و دارودسته های هوادار او درجریان انقلاب  بهمن 57 برآن سوار شده اند همین گفتمان و مضافاً زد وبند با شرق غرب برای کسب قدرت سیاسی در ایران بوده است . 

3-       پس از فرو پاشی رژیم سلطنتی و تشکیل دولت موقت به فرمان خمینی ، گفتمان غالب در اکثر احزاب و گروههای سیاسی ایران ، گفتمان تقویت و حمایت از "خط انقلابی خمینی" و افشای دولت لیبرال بازرگان به عنوان "جاده صاف کن امپریالیسم" در ایران بوده است ! وخمینی یکبار دیگر بخوبی از آن گفتمان برای تثبیت قدرت مطلق و یکدست کردن دولت "انقلابی و اسلامی" خویش استفاده نمود . در گفتمان "خط انقلابی و ضد امپریالیستی امام" ، دمکراسی خواهی و آزادی های فردی و اجتماعی و حقوق بشر و غیره مذموم و پلید شمرده میشد و میشود و حامیان آن عوامل دشمن خارجی معرفی میشدند و میشوند !     

4-      گفتمان "خط ضد امپریالیستی امام" پس از آنکه شخصیت ها و جریان هائی که نام نشانی از انقلاب مشروطیت و جنبش ملی نفت را با خود حمل میکردند در میان هلهله و شادی "انقلابیون" از صحنه خارج نمود و برای قلع و قمع و کشتار و نسل کشی دگراندیشان ایران تیغ های خود را تیز کرد و دیری نپائید که گفتمان خط انقلابی و ضد امپریالیستی امام ، هولناکترین شکنجه ها و کشتارهای تاریخ معاصر ایران را بنام خود به ثبت رسانید و جالب این است که پس از آنکه 34 سال ازشکنجه و کشتارسیستماتیک دگراندیشان و آزادیخوان توسط پیروان خط انقلابی خمینی و خامنه ای میگذرد ، امروزه برخی از"اندیشمندان" ایرانی که از ترس تیغ جانیان حکومت ولایت فقیه ، در خارج از ایران ودر مکانی امن آشیانه گرفته اند ، برسر اینکه آیا جمهوری اسلامی "رژیم کشتار" است یا نه ، به صف آرائی و قلمفرسائی علیه یکدیگر میپردازند !

5-       در پاسخ به کودتای انتخاباتی خامنه ای – احمدی نژاد در خرداد ماه سال 1388 ، جنبش مدنی موسوم به جنبش سبز و با شعار "رأی من کو" ، بستری شد برای گفتمان دمکراسی خواهی و تقاضای حقوق شهروندی  که سه دهه و اندی توسط حکومتگران جمهوری اسلامی پایمال شده است . گرچه این جنبش مدنی و خشونت پرهیز، بفرمان خامنه ای خودکامه وحشیانه سرکوب و به خاک وخون کشیده شد و رهبران آن به زندان و زندان حانگی گرفتار شدند ، اما این جنبش مانند آتشی در زیر خاکستر است که در هر فرصتی خود را نمایان خواهد ساخت . آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد به عنوان نمادهای جنبش سبز به این خاطر پس از چهار سال هنوز مورد کینه و غضب شدید خامنه ای و جیره خواران او قرار دارند که اولاً اینان سخن از تغییر و تجدید نظر در موادی از قانون اساسی جمهوری اسلامی  به میان آورده اند ، ثانیاً حاضر نیستند به مردم و هوادران خویش پشت کنند و از رهبر جنایتکار و فاسد جمهوری اسلامی که خو د مجرم است برای آزادی خویش تقاضای عفو نمایند .

نتیجه و جمعبندی از آنچه که در بالا گفته شد  :

ازعمرحکومت نوظهوری که خمینی به گفته خودش با "خدعه" برای مردم ایران به ارمغان آورد 34 سال گذشته است ، کارنامه سؤمدیریت و جنایات و غارتگری ها و تجاوزات جمهوری اسلامی به حقوق و آزادی های مردم ایران در حافظه تاریخی شهروندان ایرانی گشوده است ، خوردن جام زهر توسط خامنه ای و عقب نشینی های اخیر او در مقابل قدرت های خارجی برای نجات ولایت مطلقه فقیه خویش ، نباید کسی را فریب دهد ، هیچ مصلح با تدبیری قادر نخواهد بود حکومتی که دین و دولت را درهم آمیخته و معجون بنام جمهوری اسلامی پدید آورده است را اصلاح نماید .

زمانی که اکثریت مردم ایران طی 34 سال گذشته ،  آثارشوم حکومت دینی را در تمامی عرصه های زندگی فردی و اجتماعی با پوست و گوشت خود احساس کرده اند و زمانی که حتی بسیاری از پیروان سابق خط امام  ، خسارات جبران ناپذیری که حکومت اسلامی بر ایران وایرانیان وارد نموده است را با چشمان خود دیده اند و برگذشته وآرمانهای برباد رفته خویش افسوس میخورند ، به جرأت میتوان گفت که گفتمان جدائی نهاد دین از نهاد دولت ، هم اکنون به گفتمان غالب در میان گروههای سیاسی  و نهاد های مدنی تبدیل گردیده است و بی تردید جنبش ملی دمکراسی خواهانه مردم ایران درآینده ای نزدیک در بستر این گفتمان به حرکت در خواهد آمد و حکومت خودکامه خامنه ای را گام به گام به عقب خواهد نشاند تا روز سرنگونی اش فرا رسد .  

7 آذر ماه 1392

28 نوامبر2013     

 

  

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.