رفتن به محتوای اصلی

رهبر ایران، بهار عرب و نجات جمهوری اسلامی
16.02.2012 - 16:29
"بهار عرب"- یا به تعبیر آیت الله خامنه ای "بیداری اسلامی"- شاید مهمترین عامل امیدبخش به آیت الله خامنه ای- نه تنها برای بقای جمهوری اسلامی - که احتمالاً شکست دولت های غربی به رهبری دولت آمریکا و اسرائیل باشد.

آقای خامنه ای برای مقابله با طرح های دولت های غربی علیه جمهوری اسلامی، به طور طبیعی بر ظرفیت ها و نیروهای هم پیمان منطقه محاسبه کرده است. به همین دلیل، توجه زیادی به بهار عرب معطوف ساخته است.

نام گذاری این حرکت، تبیین علل و دلایل پیدایش آن، معنا بخشی بدان (تعیین ماهیت به تعبیر خودش)، تعیین دوستان و دشمنانش، نشان دادن راه درست و کج راهه ها، الگوگیری از انقلاب اسلامی ایران، توطئه هایی که برای نابودی یا قلب معنای آن ریخته اند، و باید و نبایدهایی که عاملان و حاملان این حرکت می بایست در نظر گیرند، بخشی از افکار و گفتار و رفتار مداوم او درباره بهار عرب است.

نگاهی گذرا، تحلیلی و ناقدانه به نظرات او می اندازیم تا شاید به مقاصدی که دنبال می کند راه یابیم و ببینیم که پیروزی اسلام گرایان تا چه اندازه در مسیری که دلخواه اوست، حرکت می کند؟

یکم- بیداری اسلامی، نه بهار عرب: از زمانی که این حرکت در تونس آغاز شد، درباره نام گذاری آن اختلاف نظر وجود داشت و دارد. این حرکت ها انقلابی یا اصلاحی است؟ اگر انقلاب به معنای سرنگونی رژیم سابق و جایگزینی رژیم جدید باشد، حرکت تونس و مصر را نمی توان انقلاب نامید. رژیم ها باقی ماندند و اصلاحاتی در قانون اساسی صورت گرفت. رژیم سرهنگ قذافی با بمباران چند ماهه ناتو سرنگون شد، اما هنوز از کیفیت و نتیجه کاری که قرار است صورت گیرد، اطلاع چندانی در دست نیست.

 آیت الله خامنه ای همه این حرکت ها را انقلابی به شمار آورده و "بیداری اسلامی" نامیده است. او در ۱۷/۱۱/۹۰ به صراحت گفت: "نام بهار عربی برای این حرکت عظیم، ناقص است". از آنجا که "الله اکبر" شعار این جنبش ها بود، به همین دلیل هرگونه نام گذاری دیگر، انحرافی است. این "نهضت بازگشت به اسلام" بود و هست.

آیت الله خامنه ای در نمازجمعه ۱۴/۱۱/۹۰ دلایل دیگری هم برای مدعای خود عرضه داشت و گفت که مطابق نظرسنجی های مکرر آمریکایی ها، از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۸، "میزان گرایش به مسجد و شعائر اسلامى، از جمله حجاب و پوشش زنان، بین ۴۰% تا ۷۵% " در میان مسلمین افزایش یافته و همزمان، میزان نفرت از آمریکا، به طور "میانگین ۸۵% در کشورهاى اسلامى و عربى بالا رفته" است. "در انتخابات اخیر ۷۵% مردم مصر به شعارهاى اسلامى رأى دادند. در تونس نیز اکثریت، همین پرچم را بالا بردند. در لیبى، این درصد اگر بالاتر نباشد، پائین‌تر نیست".

درباره اسلام گرایی بهار عرب، آقای خامنه ای به شعارها و گروه ها و نتایج انتخابات که همگی جدیدند استناد می کند، اما در خصوص میزان "نفرت از آمریکا" به نظرسنجی های دوران ریاست جمهوری بوش استناد می کند. در این خصوص نیز باید نشان داد که از سال ۲۰۰۸ تا سال ۲۰۱۲ چه اتفاقی افتاده و "نفرت از آمریکا" کاهش یا افزایش یافته است. برخی نظر سنجی ها حاکی از بهبود چهره آمریکا پس از ریاست جمهوری اوباماست. البته این نظر سنجی ها وضعیت پس از بهار عرب را بیان نمی کنند.

دوم- علل و دلایل پیدایش حرکت: حرکت اعتراضی مردم برضد رژیم های دیکتاتوری و زمامداران مادام العمر، معلول علل و دلایل عدیده ای بوده است. اما به گفته آقای خامنه ای ویژگی های زیر، "خصوصیات مشترک" رژیم های حاکم مطرود را تشکیل می داد:

دین‌ستیزى ، سرسپردگى و دست‌نشاندگى غرب (آمریکا، انگلیس و...) همکارى با صهیونیستها و خیانت به فلسطین، دیکتاتورى‌هاى خانوادگى و وراثتى، فقر مردم و عقب‌ماندگى کشور در کنار ثروتهاى انبوه خانواده‌هاى حاکم، تبعیض و بى‌عدالتى و فقدان آزادى قانونى و پاسخگوئى قانونى. از نظر آقای خامنه ای، این واقعیت ها موجب انقلاب یا بیداری اسلامی شد.

گویی آقای خامنه ای به آینه جمهوری اسلامی می نگرد. مطابق آمارهای رسمی نظام ، ضریب جینی در جمهوری اسلامی بهبود نیافته است. یعنی جمعیت کثیری در چنبره "فقر نسبی" و "فقر مطلق" اسیرند. عدالت اجتماعی مهمترین شعار انقلاب ۵۷ بود ولی نابرابری و تبعیض کاهش نیافت. جمهوری اسلامی، مطابق آمارهای بین المللی، یکی از فاسدترین نظام های سیاسی موجود جهان است. رویگردانی از روحانیت و "دین گریزی" در جامعه ایران، دو متغیر مورد ادعای بسیاری از نزدیکان به رژیم جمهوری اسلامی است. این بخشی از کارنامه رژیمی است که آقای خامنه ای زعامت آن را در دست داشته و بر آن حکم می راند.

سوم- تضادها و قطب بندی سازی های جدید: از چشم انداز آقای خامنه ای، بیداری اسلامی با صفاتى چون "ضد صهیونیستى بودن، ضد دیکتاتورى بودن، استقلال‌طلبى، آزادیخواهى و پیشرفت‌طلبى در سایه قرآن" شناخته می شود. مردم مسلمان عرب که از استبداد به ستوه آمده بودند، "سکولاریزم را در سایه سوسیالیزم و لیبرالیزم و ناسیونالیزم قومى آزمودند و همگى را بن‌بست یافتند". به گفته رهبر ایران دو قطبی سابق جهان سرمایه داری و جهان کمونیزم مدتها پیش پایان یافت و اینک تنها یک دو قطبی در جهان وجود دارد که آن هم "دو قطبی میان مستضعفین جهان به رهبرى جنبش مسلمین با مستکبران به رهبرى آمریکا و ناتو و صهیونیزم است". آقای خامنه ای برای این که دوقطبی جدید را موجه سازد ادعا می کند که حتی فعالان جنبش وال استریت از جوانان میدان تحریر مصر الگو گرفته اند. اما هیچ دلیلی برای این مدعا ارائه نمی کند.

اگر دو قطبی جدید مورد ادعای آیت الله خامنه ای را بپذیریم، اگر این مدعای او را هم بپذیریم که همه مستضعفین جهان در یک جبهه تحت رهبری مسلمین گرد آمده اند ،طبعاً باید این مدعای ضمنی را هم بپذیریم که قطب مظلومان جهان تحت مدیریت آقای خامنه ای قرار دارد. او در گام بعد به عنوان رهبر انقلاب جهانی فرامینی صادر می کند، که بازگو خواهد شد.

چهارم- انقلاب اسلامی ایران، مادر بیداری اسلامی: از یک منظر، همه فاعلان با معنابخشی به واقعیت، جهان سیاست را می سازند و از آن خود می کنند. در آغاز بهار عرب، گروهی از سبزها به شدت بر این نکته تأکید می نهادند که بهار عرب متأثر از جنبش سبز ایران است. در همه حرکت های اعتراضی می توان وجوه مشترکی یافت، اما تفاوت ها را نباید نادیده گرفت و ایران را هم - بدون شواهد و قرائن- نباید مرکز انقلاب ساز یا متأثر ساز عالم قلمداد کرد.

آیت الله خامنه ای- در سخنرانی ۱۹/۱۱/۹۰- ضمن اذعان به نادرستی منطقی مدعای به وجود آوردن بهار عرب یا بیداری اسلامی توسط جمهوری اسلامی، این مدعا را مطرح می سازد که بیداری اسلامی مردم ایران در سال ۱۳۵۷ و پیامدهای جهانی و منطقه ای آن،بیداری اسلامی منطقه را متأثر ساخت. همه تحلیل گران و مفسران می گویند که ایران "مادر بیدارى و حرکت اسلامى بود". به گفته آقای خامنه ای، "همان شعار ها" و "همان اهداف" ، با "همان سبک و همان مطالبات" دوباره تکرار شد.

پنجم- اسلام گرایی معاصر: در جهان واقع چیزی به نام یهودیت، مسیحیت، اسلام و غیره وجود ندارد. آنچه وجود دارد، این است: یهودیت ها، مسیحیت ها، اسلام ها، مارکسیسم ها، لیبرالیسم ها و غیره. آیت الله خامنه ای نیز می کوشد تا اسلامی برای بهار عرب یا "بیداری اسلامی" برسازد. می گوید، بدون تردید بهار عرب اسلام گرایانه بوده است. اما "بدون افراط خشک‌ سرانه و تفریط غربگرایانه". اسلام آنها ترکیبی از معنویت، عدالت، عقلانیت، مردم سالاری دینی است.

به این اندازه اکتفا نمی کند. کوشش بیشتری به خرج می دهد تا سه نوع اسلام را از یکدیگر متمایز سازد: الف- اسلام تکفیری. ب- اسلام لائیک. ج- اسلام اصول گرای معتدل عقلانی. می گوید تمامی مفاهیم را باید از نو و به دقت تمام دوباره معنا کرد تا فریبی صورت نگیرد. می گوید:

"دموکرات بودن" اگر به معناى مردمى بودن و انتخابات آزاد در چارچوب اصول انقلابهاست، همه دموکرات باشید؛ و اگر به معناى افتادن به دام لیبرال دموکراسى درجه دوم و تقلیدى باشد، هیچ یک دموکرات نباشید. "سلفى‌گرى" اگر به معناى اصولگرائى در کتاب و سنت و وفادارى به ارزشهاى اصیل و مبارزه با خرافات و انحرافات و احیاء شریعت و نفى غربزدگى باشد، همگى سلفى باشید؛ و اگر به معناى تعصب و تحجر و خشونت میان ادیان یا مذاهب اسلامى ترجمه شود، با نوگرائى و سماحت و عقلانیت - که ارکان تفکر و تمدن اسلامى‌اند - سازگار نخواهد بود و خود باعث ترویج سکولاریزم و بى‌دینى خواهد شد".

اسلام سازگار با عقلانیت، نوگرایی، سماحت، انتخابات آزاد،عدالت و معنویت در کجا ساری و جاری است؟ آیا اسلامی که اینک جمهوری اسلامی به مردم ایران تحمیل می کند، چنین اسلامی است؟ آقای خامنه ای پیش گویی کرده و می گوید:

"این قرن، قرن اسلام است. این قرن، قرن معنویت است. اسلام عقلانیت را و معنویت را و عدالت را با یکدیگر به ملتها هدیه می دهد؛ اسلام عقلانیت، اسلام تدبر و تفکر، اسلام معنویت، اسلام توجه و توکل به خداى متعال، اسلام جهاد، اسلام کار، اسلام اقدام".

ششم- بدل سازی و تولید نمونه های تقلبی توسط غرب: به گمان او، روش های اسلام ستیزانه غرب شکست خورده است. به همین دلیل، دولت های غربی به دنبال ساختن نمونه های تقلبی برای "بیداری اسلامی" اند. تا در این فرایند: "عملیات تروریزم ضد مردمى را به جاى "شهادت‌طلبى"، "تعصب و تحجر و خشونت" را به جاى "اسلامگرائى و جهاد"، "قومیت‌گرائى و قبیله‌بازى" را به جاى "اسلام‌خواهى و امت‌گرائى" ، "غربزدگى و وابستگى اقتصادى و فرهنگى" را به جاى "پیشرفت مستقل"، "سکولاریزم" را به جاى "علم‌گرائى"، "سازشکارى" را به جاى "عقلانیت" ، "فساد و هرج و مرج" اخلاقى را به جاى "آزادى" ، "دیکتاتورى" را به نام "نظم و امنیت" ، "مصرف‌زدگى، دنیاگرائى و اشرافیگرى" را به نام "توسعه و ترقى" ، "فقر و عقب‌ماندگى" را به نام "معنویت‌گرائى و زهد" قلمداد کند".

آقای خامنه ای مدعی است که لیبرال دموکراسی در خود جهان غرب شکست خورده است، چه رسد به این که بخواهد به عنوان الگویی در جهان اسلام مطرح شود. جهان غرب اینک در چنبره انواع و اقسام بحران های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اخلاقی و...اسیر است.

آمریکا و دیگر دولت های غربی برای منحرف کردن بیداری اسلامی، به اقدامات زیر دست می زنند:

"تلاش در جهت تسلط بر اتاق فرمان انقلابها و نفوذ به درون احزاب مؤثر، حفظ حداکثرى ساختارهاى قبلى رژیمهاى فاسد و اکتفاء به رفرمهاى سطحى و نمایشى، بازسازى نیروهاى بومىِ خود در کشورهاى انقلاب کرده، تطمیع، تهدید و احتمالاً در آینده، ترور و یا تلاش براى خریدن برخى افراد و گروهها در جهت متوقف ساختن یا ارتجاع در انقلابها و سرد کردن، مأیوس کردن یا درگیر کردن مردم با مسائل فرعى و با یکدیگر، دامن زدن به تضادهاى قومى و قبیله‌اى یا مذهبى و یا حزبى، جعل شعارهاى انحرافى در جهت تغییر ماهیت جنبشها، کنترل مستقیم یا غیرمستقیم بر ذهن و زبان انقلابیون و کشاندن آنان به درون بازى‌هاى سیاسى و یا تفرقه‌اندازى میان آنان و از طریق آنان، میان گروههاى مردمى، تلاش براى سازش پشت پرده با برخى خواص با وعده‌هائى دروغ همچون کمک مالى و... و ده‌ها ترفند دیگر است".

هفتم- احکام ولی فقیه : حال که رهبری جبهه جهانی مستضعفین در دست آیت الله خامنه ای قرار دارد، او برای اجتناب از انحراف و توطئه های دولت های غربی، فرامین بسیاری خطاب به عاملان و حاملان بهار عرب یا بیداری اسلامی- به شرح زیر- صادر می کند:

۱-۷- مصر باید صدور گاز به اسرائیل را قطع کند، پیمان کمپ دیوید را بسوزاند و در صف اول دفاع از آرمان فلسطین قرار گیرد.

۲-۷- بیداری اسلامی به هیچ وجه نباید به آمریکا و ناتو اعتماد کند. برای این که آنها به دنبال منافع استعماری خود هستند. حاکمیت بلند مدت آنها بر جهان اسلام، فقط و فقط به علت جهل و ترس ما بوده است. قدرت آنها پوشالی است، نباید از آنها ترسید و دانست که به سرعت در حال ضعیف تر شدن هستند.

۳-۷- دولت های فاسد و متحد غربی چون عربستان و قطر می کوشند تا با دلارهای نفتی در بیداری اسلامی نفوذ کرده و آن را با پول بخرند. وارد این بازی نشوید که سالم از آن بیرون نخواهید آمد.
۴-۷- اسرائیل قطعا رفتنی است و باقی نخواهد ماند. رژیم های سرنگون شده ای چون مصر ضمن پذیرش موجودیت دولت اسرائیل، به مذاکره و سازش با آن تن دادند. اما بیداری اسلامی نباید زیر بار این فرایند رود. پذیرش موجودیت دولت اسرائیل، آغاز انحراف بهار عرب است.

۵-۷- "در این جهاد بزرگ، کار اصلى شما این خواهد بود که چگونه یک تاریخِ عقب‌ماندگى و استبداد و بى‌دینى و فقر و وابستگى حاکم بر کشورهایتان را در کوتاه‌ترین زمانها ان‌شاءاللّه جبران کنید و چگونه با رویکرد اسلامى و به شیوه‌اى مردم‌سالارانه و رعایت عقلانیت و علم، جامعه‌سازى کنید و تهدیدهاى داخلى و خارجى را یک به یک از سر بگذرانید؛ چگونه "آزادى و حقوق اجتماعى" منهاى "لیبرالیزم"، و "برابرى" منهاى "مارکسیزم"، و "نظم" منهاى "فاشیزم غرب" را نهادینه کنید؛ چگونه تقید خویش به شریعت مترقى اسلام را حفظ کنید، بى‌آن که گرفتار جمود و تحجر شوید؛ چگونه مستقل شوید، بى‌آنکه منزوى شوید؛ چگونه پیشرفت کنید، بى‌آن که وابسته شوید؛ چگونه مدیریت علمى کنید، بى‌آنکه سکولاریزه و محافظه‌کار شوید".

می توان از آقای خامنه ای پرسید که چرا پس از گذشت ۳۳ سال از انقلاب اسلامی، هنوز مدیریت کشور ایران علمی نشده، و به جای روش های علمی ، دائماً از نقش موجودات رازآلود سخن گفته می شود؟ چرا عقلانیت رعایت نمی گردد؟ چرا "شیوه های مردم سالارانه" مبنای کار نیست؟ "آزادی و حقوق اجتماعی" در کجای کشور رعایت می گردد؟ جمهوری اسلامی مدعی کدام "برابری" است؟ شاید وقتی می شد گفت: واعظان در محراب و منبر به گونه ای جلوه می کنند، و در خلوت کار دیگری می کنند. اما اینک خلوت ۳۳ ساله جمهوری اسلامی، سراسر جلوت است.

۶-۷- به "اسلام مطلوب واشنگتن و لندن و پاریس"- هر دو نوع "لائیک و غربگرا" و "متحجر و خشن"- به شدت بدبین باشید. چنین اسلام هایی نوکر آمریکا و اسرائیل هستند، اما در داخل جهان اسلام جنگ های فرقه ای و مذهبی به راه می اندازند. مصرف زدگی، انحطاط اخلاقی و سرمایه داری غرب نتیجه این نوع اسلام است.

۷-۷- هیچ مدل واحدی از حکومت اسلامی وجود ندارد. اسلام گرایان پیروز در کشورهای گوناگون، باید حکومت اسلامی خاص شرایط خود را بسازند.

هشتم- استثنای سوریه، توطئه آمریکا: رژیم بعثی سوریه، یکی از رژیم های سرکوبگر منطقه طی دهه های گذشته بوده است. همین رژیم خودکامه، یکی از متحدان جمهوری اسلامی است. اقلیت سکولار علوی چند دهه است که بر این کشور حکمرانی می کند. بهار عرب این کشور را هم متأثر ساخت و با توجه به سوابق تاریخی این کشور، سرکوب شدید معترضان، تحولات جهانی، نقش دولت های غربی و دولت های عربی؛ حرکت اعتراضی به جنگی تبدیل شده که می تواند رفته رفته کل سوریه را گرفتار جنگ داخلی سازد. دولت اسرائیل هم منافع زیادی در این ماجرا دارد که بخشی از آنها توسط افریم حلوی- رئیس سابق موساد و مشاور سابق امنیت ملی آن کشور- در نیویورک تایمز بیان شده است.

با توجه به ارتباط گسترده جمهوری اسلامی و سوریه، دولت های غربی - پس از لیبی- ابتدا می خواهند کار سوریه را یکسره سازند تا تعیین تکلیف جمهوری اسلامی ساده تر و راحت تر شود. آقای خامنه ای نیز به خوبی بر این امر واقف است که سرنگونی رژیم سوریه، فشارها را بر جمهوری اسلامی بسیار تشدید خواهد کرد.

بشار اسد در ۱۰/۷/۱۳۸۹ در تهران با آیت الله خامنه ای دیدار کرد. آقای خامنه ای به اسد گفت: "روابط جمهوری اسلامی ایران و سوریه را از لحاظ استحکام و استمرار در طول ۳۰ سال گذشته، بی نظیر بوده است. روند خوب همکاریهای دو کشور باید پرشتاب تر از گذشته ادامه پیدا کند... هیچ دو کشوری در منطقه وجود ندارند که دارای چنین روابط دو طرفه مستحکم و عالی سی ساله باشند، بنابراین باید از این تجربه نهایت استفاده را کرد".

بهار عرب موجب خشنودی آیت الله خامنه ای شد، اما آمدن همان حرکت به سوریه، آقای خامنه ای را نگران کرد. بخش مهمی از مخالفان رژیم سوریه، اسلام گرایانند (اخوان المسلمین سوریه همانند سلفیه مصرند که به مجلس آن کشور راه یافته اند). بیدار شدن مسلمین در همه جهان عرب خوب بود، اما در سوریه بد است. به همین دلیل آیت الله خامنه ای در ۹/۴/۹۰ خطاب به مسئولان نظام گفت:

"امروز آمریکا براى شبیه‌سازى کارى که در مصر و در تونس و در یمن و در لیبى و امثال اینها انجام گرفته است، متوجه شده است که سوریه را - که در خط مقاومت است - دچار مشکل کند. ماهیت قضیه در سوریه با ماهیت قضیه در این کشورها متفاوت است. در این کشورها حرکت ضد آمریکا و ضد صهیونیسم بود، اما در سوریه دست آمریکا آشکار و مشهود است؛ صهیونیستها دنبال قضیه هستند. ما نباید اشتباه کنیم. ما نباید معیار را فراموش کنیم. آنجائى که حرکت ضد آمریکا و ضد صهیونیسم است، آن حرکت، حرکت اصیل و مردمى است؛ آنجائى که شعارها به نفع آمریکا و صهیونیسم است، آنجا حرکت انحرافى است. ما این منطق را، این بیان را، این روشنگرى را حفظ خواهیم کرد".

در واقع برای موجه سازی دفاع جمهوری اسلامی از سوریه، پای آمریکا و اسرائیل به میان کشیده می شود و هیچ سخنی از اسلام گرا بودن اکثر مخالفان "رژیم دیکتاتور و سکولار" بشار اسد نمی رود.

آقای خامنه ای در ۱۴/۱۱/۹۰ مجدداً تأکید کرد: "رژیم طاغوتهاى مصر، اولین حکومت عربى بود که به آرمان فلسطین خیانت کرد و راه سازش اعراب را گشود، تا آنجا که به جز یک رژیم عربى - که همان سوریه است - بقیه همگى فلسطین را فروختند و با صهیونیزم از درِ آشتى درآمدند".

اگر مدعای آیت الله خامنه ای درباره سرشت ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی "بیداری اسلامی" مطابق با واقع است، سرنگونی رژیم سکولار سوریه نباید وی را نگران سازد، چرا که به احتمال زیاد در آنجا هم در انتخابات آزاد اسلام گرایان پیروز خواهند شد. مگر آقای خامنه ای "ماهیت اسلامی" برای بهار عرب قائل نیست؟ آیت الله خامنه ای در ۱۰/۱۱/۹۰ گوشزد کرد که "امروز تاریخ جهان، تاریخ بشریت، بر سر یک پیچ بزرگ تاریخى است". بیداری اسلامی مقدمه قیام علیه دیکتاتوری آمریکا و اسرائیل است. در عین اذعان به این که هیچ الگوی واحد سیاسی برای کشورهای مختلف اسلامی وجود ندارد، تأکید کرد که دارای اصول مشترک زیر هستیم: "همه با استکبار دشمنیم، همه با تسلط و سیطره خباثت‌آمیز غرب مخالفیم، همه با وجود غده سرطانى اسرائیل مخالفیم". پس چه جای نگرانی؟

اسلام های متعارض و رقیب: به طور طبیعی در بهار عرب "اسلام گرایان" در موقعیت برتر قرار دارند. به تعبیر دیگر، شاهد یک نوع "بازگشت به اسلام" و "خیزش اسلامی" بوده و هستیم. برخی از اسلام ها، طالبان افغانستان را هم پشت سر می گذارند. گذار از "استبداد سکولار" ، لزوماً به معنای گذار به دموکراسی نخواهد بود. مخالفان "رژیم سرکوبگر سکولار سوریه"، از افراطی ترین بنیادگرایان مورد حمایت عربستان سعودی هستند.

جهان اسلام و منطقه خاورمیانه به صلح عادلانه، توسعه، دموکراسی و حقوق بشرمحتاج است. نظام های سیاسی باید مخلوق و خادم مردم باشند. مسلمان (شیعه و سنی) یا مسیحی یا یهودی بودن مردم، نباید مانع صلح باشد. مدعای کانتی "دین در محدوده عقل" را می توان با مدعای "دین در محدوده صلح" تکمیل کرد. حقوق بشر نه تنها حافظ کرامت انسان هاست بلکه دو آستانه "زندگی انسانی" و "زندگی خوب" را برای آنان پدید می آورد. انتخاب رژیم سیاسی و زمامداران، یکی از حقوق مردم است. حکومتی که محصول آرای آزاد و رقابتی مردم نباشد، حکومت عادلانه نخواهد بود. اگر مردم از حکومت راضی نباشند، حکومت باید جای خود را به نظامی بسپارد که رضایت مردم را فراهم آورد. همه نظام های سیاسی و آئین ها برای تک تک افراد برساخته شده اند. جای اصل و فرع را نباید اشتباه گرفت.

آقای خامنه ای به دنبال آن است تا با معنا بخشیدن به بهار عرب، سمت و سو دادن بدان، سپر و حفاظی مستحکم برای دفاع از جمهوری اسلامی پدید آورد. این نکته درستی است که به دلایل عدیده اسلام گرایان در انتخاب آزاد منطقه پیروز شده و اکثریت را به دست خواهند آورد. اما "اسلام سنی" آنان "اسلام شیعی" جمهوری نیست، کما این که اسلام اسلام گرایان حاکم بر ترکیه با اسلام جمهوری اسلامی تفاوت دارد. چه دلیلی وجود دارد که آنها حاضر شوند در برابر آمریکا و دولت های غربی از جمهوری اسلامی دفاع کنند؟

به رفتار ترکیه در دست اسلام گرایان بنگرید، به دنبال آن است که مهمترین قدرت منطقه خاورمیانه باشد، "منافع ملی" ترکیه برای آنان در اولویت اول قرار دارد. همین منافع آنان را به مقابله جدی با رژیم سوریه کشانده است. تحولات منطقه اگر به سمت اتحاد کردهای عراق، سوریه، ترکیه و ایران پیش رود، قطعاً به زیان ترکیه بوده و اگر "کردستان" واحدی شکل گیرد، تجزیه آن کشور نیز گریزناپذیر خواهد بود. ترکیه در خط مقدم قرار گرفته تا کنترل اپوزیسیون سوریه را در چنگ داشته و نگذارد که از این ناحیه خطری متوجه آن کشور شود. ترکیه متحد آمریکا، عضو پیمان ناتو و دارای روابط رسمی با دولت اسرائیل است. بدین ترتیب، اسلام گرایان بهار عرب، فقط اسلام گرایی جمهوری اسلامی را در برابر ندارند، اسلام گرایی ترکیه و اسلام گرایی طالبان و القاعده هم به عنوان رقیب در صحنه حضور دارند. ضمن آن که مطابق برخی نظرسنجی ها، جایگاه ایران در کشورهای اسلامی افت کرده است. همه "اسلام ها" اسلام هستند، اما "پیچیدگی های جهان واقع"، "منافع خاص" و "رقابت" اجازه شکل گیری یک جبهه واحد اسلامی را نمی دهد.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی
بی بی سی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.