رفتن به محتوای اصلی

با اسلام سیاسی چه باید کرد؟
28.06.2011 - 16:35

فرض کنید شما چند شب متوالی به تکرار خواب معینی را می بینید و یا صدای جغدی شما را از خواب بیدار می کند یا وقتی از منزل خارج می شوید انگشت شست پای شما به سنگ می خورد این نوع اتفاقات در کشورهای غربی از رویدادهای عادی زندگی روزمره محسوب می شود اما در بعضی از کشورهای آفریقای وحتی آسیایی بخشی از مردم چنین می پندارند که این وقایع علامت های هستند که توسط نیروهای مرموز برای ما فرستاده می شوند و حکایت از آن دارند که در آینده ای نزدیک اتفاقی خوب یا بد برای ما روی خواهد داد خوبی و یا بدی این اتفاقات را می توان از تفسیر این علامت ها فهمید برای مثال در ایران عده ای بر این باورند اگر هنگام شب ناله ی جغدی را بشنوند برای آنان حادثه ای ناگوار روی خواهد داد. به نظر تعدادی از دانشمندان وقایع عادی روزمره را علامتهایی از طرف نیروهای مرموز پنداشتن خرافات محسوب می شود و کسانی که خرافات را باور می کنند خرافه پرست هستند.

در کشورهای انگلیسی زبان می گویند درک، واقعیت است (perception is reality) این به آن معناست که هر انسانی درک خود را واقعیت می پندارد در واقع انسان خرافه پرست درک متفاوتی از واقعیت دارد و در بعضی موارد درک خود را از واقعیت، حقیقت مطلق و مقدس می شمارد.

خرافه پرستی چه چیزی را انسان می گیرد؟

آیا به نفع انسان است که اجازه دهد زندگی روزمره ی او از طرف نیروهای مرموزیی هدایت شوند که او از درک این نیروهای مرموز عاجز است؟ آیا به نفع انسان است که او همواره با ترس غیر قابل توضیحی بسربرد؟ در واقع خرافات را واقعیت پنداشتن نیروی اندیشیدن را فلج کرده و اوهام را جایگزین آن می کند و آن نیز به نوبه ی خود باعث می شود انسان به خود یا دیگران صدمات جبران ناپذیری بزند فرض کنید شما را در چند شب متوالی ناله ی جغدی از خواب بیدار می کند اگر شما از خوابتان این درک را داشته باشید که در آینده ی نزدیک خواهید مرد در نتیجه از ترس غیر قابل توضیحی رنج خواهید برد و ممکن است از نظر روانی وبه تبع آن از نظر جسمی بیمار شوید البته در مواردی ترس از نیروهای مرموز به اندازه ای است که انسان برای رهایی از این ترس غیر قابل توضیح دست خودکشی می زند در اکثر نقاط دنیا، تولد فرزندان دو قلو باعث شادی می شود اما در بعضی از قبایل آفریقا تولد فرزندان دو قلو را علامتی ترسناک می پندارند و بر این باورند وقتی آنان بزرگ شدند والدین خود را به قتل خواهند رساند پس برای جلوگیری از این حادثه، حداقل باید یکی از فرزندان دو قلو را به قتل رساند در ایران بخشی از مردم به چشم بد اعتقاد دارند و برای اینکه از گزند چشم بد در امان باشند اسپند دود می کنند اگر فردی در محیطی بسته برای مثال در دهکده ای به بد چشمی شهرت پیدا کند این به آن معنی است که دیگران در رابطه ی شخصی ، تجاری و شغلی با او خیلی محتاط خواهند بود و ممکن است فرد به اصطلاح بد چشم کاملا ایزوله شود و باز در ایران اگر زنی دو یا سه بار ازدواج کند و بنا بر دلائل مختلف شوهرانش بمیرند این احتمال وجوددارد که زن یاد شده به سرخور بودن یعنی به موجود مرموزی شهرت پیدا کند که باعث مرگ شوهرانش می شود و باید از عقد ازدواج با او دوری جست.

چه عواملی در اشاعه ی خرافات نقش دارند؟

عوامل متعدی باعث می شوند خرافات اشاعه پیدا کنند از جمله می توان از رسانه های گروهی، تعلیم و تربیت، فقر و قوانین نام برد در ایران در رسانه های گروهی و بویژه در امر تعلیم و تربیت به کودکان درباره جن، پری و شیطان آموزش می دهند و آنان در عمل می‌آموزند برای مبارزه با خشکسالی دست به دعا برداشته و از فرشتگان رحمت، خواستار نزول باران شوند و یا وقتی کار ناشایسته ای انجام می دهند به شیطان ناسزا بگویند از طرف دیگر نباید فقر گسترده را در ایران فراموش کرد می گویند فقر باعث جهل می شود چون فقرا اکثرا بیسواد یا کم سواد هستند و نمی توانند از طریق خواندن از منابع مختلف اطلاعات کسب کنند به این دلیل به سهولت خرافات را باور می کنند و افزون بر اینها باید به قوانین اشاره کرد قوانین هم از لحاظ نظری وهم از لحاظ عملی می توانند در انتشار خرافات نفش ایفا نمایند چون از یک طرف باید قوانین بصورت اطلاعات مدون آموخته شوند و از طرف دیگر قوانین در عمل به رفتار انسانها نظارت دارد در قوانین ایران از قانون اساسی گرفته تا قوانین جزا و مدنی به وجود نیروهای مافوق انسان اشاره می شود برای مثال در اصل پنج قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران قید شده است که در زمان غیبت امام زمان ولی فقیه امر ولایت و امامت امت را بر عهده دارد و به این وسیله می خواهند به شهروندان بقبولاند که ولی فقیه موجودی الهی و مقدس می باشد و اگر کسی او را مورد نقد وانتقاد قرار دهد موردغضب الهی واقع خواهد شد مجموعه ی این عوامل باعث می شود در بخشی از مردم این باور بوجود آید که زندگی روزمره ی آنان از طرف عالم ناشناخته و بوسیله ی خدا، امامان، اجنه ، فرشتگان و شیطان هدایت می شود به این دلیل است هنگام بیماری صعب العلاج، برای حل مشکل بیکاری، حل مشکل مسکن و باز شدن بخت به دعا نویس مراجعه می کنند به ادعای بعضی از رسانه های گروهی در ایران امروزی درآمد یک دعا نویس خوشنام از درآمد وزیران کابینه ی احمدی نژاد بیشتر می باشد

دین و خرافات

باید خرافات ستیزی را از دین ستیزی جدا کرد دین بعنوان اعتقادات شخصی افراد نظراتی را مطرح می کند که ما می توانیم با این نظرات موافق و یا مخالف باشیم برای مثال در ادیان مختلف به وجود خدا، روح و زندگی پس از مرگ اشاره می شود معمولا این قبیل موضاعات را پارانورمال می خوانند یعنی از نقطه نظر علمی نمی توان صحت وسقم آنها را اثبات و یا انکار کرد چون نظریه وقتی به یقین علمی تبدیل می شود که در عمل مورد آزمون قرار گیرد ونتیجه ی آزمایش صحت نظریه را تائید کند در حال حاضر برای ما این امکان وجود ندارد که نظریه های مختلف را در رابطه با خدا، روح و زندگی پس ازمرگ مورد آزمون قرار دهیم و از نقطه نظر علمی به نتیجه ای قطعی برسیم اما نباید فراموش کرد که عدم شناخت علمی از یک پدیده برای انکار آن کافی نیست بنابراین اگر ما برای اثبات وجود خدا شناخت دقیق علمی نداریم بااستناد به آن نمی توانیم وجود خدا را انکارکنیم چون دانش بشری محدود است و به همه ی پرسشها نمی تواند پاسخگو باشد برای مثال ما ما میدانیم در کهکشانها تعداد بیشماری سیاره وجود دارد اما ما درباره آنها شناخت دقیق علمی نداریم بنابراین صرفا براین اساس نمی توانیم وجود آنها را انکار کنیم به گواهی تاریخ مدون همواره بین دانشمندان خصوصا در حوزه ی فلسفه بین کسانی که به متافیزیک اعتقاد دارند و کسانی که آنرا انکار می کنند مجادله ی فکری بوده است و این امر باعث تکامل اطلاعات شده و در پیشرفت انسان نقش مثبت ایفا کرده است اما باز به گواهی تاریخ برپایی حکومتهای ایدولوژیک بر اساس دین سیاسی برای بشریت نتیجه ی خوشآیندی بهمراه نداشته است و این حکومتها در عمل باعث اشاعه ی خرافات و اعمال جنایتکارانه در جامعه شده اند برای مثال در اصل پنج قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران قید شده است که در زمان غیبت امام زمان ولی فقیه امر ولایت و امامت امت را بر عهده دارد و به این وسیله می خواهند به شهروندان بقبولاند که ولی فقیه موجودی الهی و مقدس می باشد و اگر کسی او را مورد نقد وانتقاد قرار دهد موردغضب الهی واقع خواهد شد بدیهی است رهبر سیاسی را مافوق انسان نشان دادن علاوه بر خرافه پرستی با پرنسیب های شناخته شده ی سیستمهای دمکراتیک نیز در تضاد است چون اگر مسئولان سیاسی خود را مافوق انسان بدانند به تبع آن خود را مافوق قانون نیز به حساب خواهند آورد و عملا روی اعمال آنان نظارت قانونی وجود نخواهد داشت کما اینکه در تابستان سا ١٣٦٧ به فرمان آیت الله خمینی هزاران زندانی اعدام شدند اما او بخاطر اینکارمورد پیگرد قانونی قرار نگرفت من مثال دیگری می زنم در ایران حداقل سن ازدواج برای زنان ١٣ سال و برای مردان ١٥ سال می باشد اما اگر ولی کودک مصلحت بداند و دادگاه اجازه دهد ولی کودک می تواند در هر سنی برای او عقد زناشویی ببندد این به آن معناست که در ایران امروز یک مرد ٦٠ ساله می تواند با جلب رضایت ولی و اجازه ی دادگاه با دختری ٣ ساله ازدواج کند البته اگر او بدون اجازه ولی اقدام به اینکار کند به ٦ الی ٢ سال زندان محکوم می شود اما فقط بدون اجازه ی دادگاه اینکار را کند در قوانین جزا ، مجازاتی پیش بینی نشده است به دیگر سخن می توان گفت در ایران امروز برای یک مرد ٦٠ ساله ی پولدار این امکان وجود دارد فقط با جلب رضایت ولی با دختری ٣ ازدواج کند اما بر طبق نظر آیت الله خمینی وظیفه ی شرعی دارد تا ٩ سالگی با او رابطه ی کامل جنسی نداشته باشد اما می تواند به دست زده و از نظر جنسی کامجویی کند روحانیون دولتی قانون یاد شده را شرعی والهی می دانند یعنی قانون فوق توسط نیروهای مافوق انسان برای سعادت وضع شده است این نحوه ی نگرش به موضوع قانون چیزی جز خرافه پرستی نیست و علاوه بر این اعمال این قوانین چیزی جز قانونی کردن پدوفیلی یعنی بچه بازی نیست.

با اسلام سیاسی چه باید کرد؟

در ایران بعضی از روحانیون مانند آیت الله شریعتمداری و آیت الله بروجردی که در حال حاضر در زندان بسر می برد بر این باور بودند دین باید از سیاست جدا شود چون اعتقادت دینی عالیترین ارزشهای معنوی بحساب می آیند وقتی دین در امرسیاست دخالت می کند این ارزشهای معنوی آسیب می بینند چون در حوزه ی سیاست، اندیشه های سیاسی خالص نیستند و بر اساس منفعت عمل می نمایند اما در نقطه مقابل آنان کسانی مانند آیت الله خمینی و آیت الله منتظری بر این عقیده بودند که جامعه بایستی براساس اصول و احکام دینی اداره شود و حتی آیت الله خمینی در امر اداره ی کشور ایمان را بر تخصص مقدم می شمرد در حال حاضر هم کسانی از طیف های گوناگون فکری بر این باورند که دین باید از سیاست جدا شود چون اسلام سیاسی باعث اشاعه ی خرافات و اعمال جنایتکارانه در جامعه می شود و اکثرا بر این باورند که اسلام سیاسی نمی تواند اصلاح شود تمام قرائن نشان می دهد حتی بعد از سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی، نیرویی بنام اسلام سیاسی در صحنه ی مبارزات سیاسی ایران وجود خواهد داشت واکنش ما در برابر آن از دو حالت خارج نیست یاما برای اسلام سیاسی حق حیات قائل نیستیم و یا اینکه معتقدیم اسلام سیاسی حق حیات دارد و بر اساس قوانین دموکراتیک نیروی های مختلف سیاسی باید باهم همزیستی مسالمت آمیز داشته باشند و این امر زمانی ممکن است که اسلام سیاسی خود را با اصول حقوق بشر و موازین دموکراتیک تطبیق دهد به دیگر سخن دچار تحول واصلاح شده و از خرافات دوری کند همچنانکه مسیحیت سیاسی این پروسه را پیمود همانطور که می دانید رشد و شکوفایی کشورهای اروپایی از قرن هفدهم آغاز شد در این برهه از تاریخ جنبشی بنام رنسانس یعنی تجدید حیات در کشورهای اروپایی شکل می گیرد در این دوره پروتستانیزم با ارائه ی تفاسیر متفاوت از کتاب مقدس وتعالیم مسیحیت موجب تعضیف کلیسا می شود ونهایتا مسیحیت سیاسی بصورت دموکرات مسیحی های کشورهای اروپایی در می آید متاسفانه در کشورهای اسلامی سیستم های سیاسی دموکراتیک حاکم نبوده اند و اسلام سیاسی در شرایط آزاد مورد نقد و بررسی قرار نگرفته است به این دلیل روند اصلاح طلبی در اسلام سیاسی خیلی کند بوده است اما در سالهای اخیر از یک طرف تجربه ی تلخ حکومت های دینی در ایران و افغانستان و از طرف دیگر پیشرفت تکنولوژوی ارتباط باعث شده است روند اصلاح طلبی در اسلام سیاسی شتاب بگیرد برای مثال امروزه در ترکیه نیروی سیاسی حاکم و اسلام گرا با دیگر نیروهای سیاسی دیگر همزیستی مسالمت آمیز دارد در انتخابات آزاد با اتکا به آراء مردم به حاکمیت سیاسی می رسد و باز با آراء مردم می توان آنرا بر کنار کرد و یا در مصر اخوان المسلمین با احزاب سکولار و لیبرال همکاری کرده و آنها سعی می کنند بطور مشترک برنامه ی انتخاباتی ارائه دهند در ایران هم پاره ای از روشنفکران مسلمان و حتی بعضی از روحانیون سعی می کنند با تفاسیر و قرائتهای متفاوت از اصول و احکام اسلام آنرا با اصول حقوق بشر و موازین دموکراتیک آشتی دهند در هر حال وقتی ما می گوییم دین بایداز سیاست جدا شود این به آن معناست ما برای اسلام سیاسی حق حیات قائل نیستیم و این خو د با موازین دموکراتیک در تضاد می باشد بنابراین بهتر است بگوئیم ما با حکومت ایدولوژیک مخالفیم تمام تجارت نشان داده است حکومت های ایدولوژیک بصورت دینی، فاشیسم، نازیسم وکمونیسم در عمل نتیجه ی خوشآیندی نداشته است بنابراین سیستم سیاسی حاکم باید دموکراتیک باشد و بر اساس علم حقوق طوری تنظیم شود که همزیستی مسالمت آمیز نیروهای سیاسی را ممکن نماید بنابراین باید توجه کرد حرکت ملی آذربایجان جنوبی، جنبشی ایدولوژیک نیست و در کادر آن هم روشنفکران دینی و غیر دینی جای می گیرند در گذشته کسانی مانند شیخ محمد خیابانی و آیت الله شریعتمداری در مبارزات آزادیخواهانه ی مردم آذربایجان نقش پر اهمیتی را ایفا کرده اند و در حال حاضر نیز روحانیونی مانند حیدر بیات و حجت الاسلام عظیمی قدیم از چهره های سرشناس حرکت ملی آذربایجان جنوبی به حساب می آیند.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.