رفتن به محتوای اصلی

پرچم شیر و خورشید نماد تداوم تاریخی ما به عنوان یک ملت بزرگ و ریشه دار است
10.05.2011 - 13:18

پرچم شیروخورشید نمادتداوم تاریخی مابه عنوان یک ملت بزرگ وریشه دار است و ربطی به سلطنت پهلوی ندارد

واقعا دلم نمی خواست ادامه بدهم این گونه گفتگو را که در واقع گفتگو نیست. آقایی می آید ذیل مطلب شما یک چیزهایی می نویسد که از بنیاد بی ربط است به آنچه نوشته اید و بیشتر ربط دارد به برخی روش ها و ذهنیت هایی که ساخته و پرداختهء یک شبه فرهنگ ریشه دارسیاسی ـ حزبی در ایران است . شبه فرهنگی که مارک زنی و اتهام و برچسب سازی و مُهرکوبی مهم ترین و پایه ای ترین شیئوه او درمبارزه فکری با مخالفان و رقبای سیاسی بوده است و مثل یک سنت شوم لااقل در این پنجاه شصت سال پایدارمانده و قصد رخت بر بستن از جامعه فرهنگی و سیاسی ایران را هم گویا ندارد.

مثلا من در یادداشتی ذیل خبری در باره آقای کیارستمی در باره این حقیقت نوشته بودم که بهتر است آنقدر دهان بین نباشیم و برای مدال ها و جایزه هایی که این و آن محافل مغرب زمینی برای برخی ایرانیان در نظر می گیرند اینهمه به وجد نیاییم و سر و دست نشکنیم و بکوشیم تا پس پشت این مدال ها و جوایز سیاست های فرهنگی و اقتصادی و دیپلماتیک اعطا کنندگان راهم ببینیم و به طور مشخص از آقای کیا رستمی و جایگاه واقعی او در سینمای ایران یادی کرده بودم وهنرمندان و کارگردانان دیگر ی را که ای بسا ازو شایسته تر و هنرمند تر هم هستند اما گرداگرد آنها سکوت دولتی و بین المللی حکمفرماست نام برده بودم.

سپس در یادداشت بعدی توضیح داده بودم که این جوایز به افراد معینی و به قشر معینی از ایرانیان تعلق می گیرند و به گروه اندک و مشخصی از آنها که اهل هنر و ذوق وقلم یا کنشگر مسائل اجتماعی مربوط به حقوق بشر و آزادی های دموکراتیک در ایرانند. این یک واقعیتی ست و می توان با تکیه بر ادلهء گوناگون چنین سخنی را اثبات کرد . کافی است این ده دوازده سال که میان دوجناح اصلی حکومتگران نظام اسلامی ، یعنی میان فرزندان و دستبوسان و برکشیدگان آن ملای مستبد خیانتکار یعنی خمینی شکراب شده است و تعدادی از کودکان او به سن رشد رسیده و لب از سینه « مام سیه پستان» ــ که همانا استبداد دهشتناک ولایت فقیه و خط امام است ــ برگرفته اند را مروری بکنیم تا دریابیم که جوایز و مدال ها نصیب چه کسانی شده است.آیا از اینهمه هنرمند و نویسنده و شاعر که در غربت پوسیدند یا در کشور زندانی شدند و حتی اعدام شدند یا به هرحال به سختی تاب آوردند و زیر سیطرهء انواع فشار و سانسور و سرکوب تا حدی که توانستند کوشیدند و آثاری به وجود آوردند سخنی در این محافل بین المللی به میان آمده است؟ هرگز! و این نشان می دهد که هرکس (هنرمند نویسنده یا فیلمساز ) نمی تواند در کشورهای استبداد زده ای مثل ایران درسطحبین المللی مطرح شود مگر آن که روزی روزگاری با قدرت حاکم سرو کاری و سر و سری داشته بوده باشد. جایزه های دیپلماتیک ، سهم دیسیدانهاست یعنی آنها که خود را به نوعی از قدرت حاکم دور نشان می دهند یا دور می شوند . سهم رفرمیستهای نظام استبدادی ست نه مخالفان و معاندان آن. این را باید ایرانی ها بدانند. خانم عبادی اگر جزء اصلاح طلب ها نبود و حد اقل دورانی از فعالیت های اجتماعی خود را در کادر نظام نگذرانده بود اصلا امکان نداشت به مرحله ای برسد که بتواند کاندیدای صلح نوبل باشد ، چه برسد به آن که این جایزه را هم دریافت کند. آن دسته از کنشگران فرهنگی و اجتماعی که هرگز سر آشتی ـ به دلایل فکری و هویتی خود ـ با نظام اسلامی خمینیستی نداشته اند در ایران همواره طرد شده اند و اگرهنرمند بوده اند امکان بازتولید خود و توسعهو رشد خلاقیت و آفرینش اثر نیافته اند و اگر کنشگر اجتماعی یا سیاسی بوده اند از همان آغاز سرشان را زیر اب کرده اند یا در بهترین وضعیت آنها را از کوه و کمر به آن سوی مرزهای وطن فراری داده اند. چرا باید دچار توهم باشیم؟

درمورد آقای کیارستمی هم واقعیتی ست که الطاف کارساز نظام اسلامی و دست نوازش کارگزاران سیاست فرهنگی نظام ، در علوّ و عروج هنری و شهرت بین المللی ایشان نقش اول داشته است. بسا بیش از استعداد و ذوق هنری این کارگردان که امروز یک ستاره بین المللی شده است.

خوب تقریبا اینها بود حرف من

اما ببینیم این آقایی که که به عنوان مدعی و مخالف ذیل یادداشت من نظرات فرموده ، طی یادداشت های متعدد چه گفته است:

« 1ـ اقای م.سحر شما مطالب جنجالی می نویسید

2ـ شما فرصت طلب هستید

3 ـ شما نخبه کش هستید

4 ـ در یک جا چند ماه پیش از رضا شاه دفاع کرده اید پس دلبسته رضاشاه و بنابر این سلطنت طلب هستید و آگاهانه برای بازگشت سلطنت کوشش می کنید

5 ـ یک دلیل این که شما یرای بازگشتن سلطنت کوشش می کنید نحوهء برخورد شما با اصلاح طلب هاست

6 ـ دلیل دیگر طرفداری شما از بازگشت دوران سلطنت ، دفاع شما از پرچم شیر وخورشید ایران است و این ها همه قدمهایی ست در راه بازگشت سلطنت و شما در این مسیر باطیف بزرگی از چپ ها که از انقلاب 57 سرخورده شده اند همراه هستید! » .

این ها بودند افاضات این آقایی که با نام داریوش نقوی (که نمیدانم مستعار است یا واقعی)و مطالبی ازین نوع.

حالا شما می فرمایید اصلا لزومی دارد که آدمیزاد وقتش را تلف کند و به این نحوه برخورد افراد پاسخ بدهد ؟

به نظر شما لازم است که آدمی بگوید ، دوست نادیده و ناشناخته گرامی ، آنچه شما گفته اید نه وارد شدن در بحث و نه نقد استدلالی سخن اینجانب بلکه مشتی تهمت و افتراست و ریشه در فرهنگ جان سخت شترگاوپلنگی چپ روسوفیل و همچنین ذهنیت قشری فارغ از مسئولیت آخوندی دارد که اول طرف را مفسد فی الارض می بیند و بعد برای فساد او روضه مسلم بن عقیل می خواند. این همان روحیه ایست که سالها در ایران به طرفداران خلیل ملکی می گفت نیروی سومی و مأمور سی آی ا و هرکه با سلطه فکری و ایدئولوژیک وسیاسی روس ها در حزب توده مخالفت می کرد به او حقوق بگیر امپریالیسم لقب می دادند. فرهنگی که در آن واژه ء لیبرال کارگزار انگلیس و مأمور آمریکا معنا می شد و هرکس می گفت بالای چشم خط امام ابروست ، مارک لیبرال و طرفدار آمریکا می خورد و ای بسا جوان و پیر که با چنین مارک هایی تیرباران شدند یا در زندان پوسیدند.

راستی اصلا لزومی دارداین بحث را ادامه بدهم؟ . به هرحال بدنیست به این آقا بگویم : نه جان من ، گفتن این حقیقت که رضا شاه خدماتی هم به ایران کرده است دلیل دفاع از سلطنت پهلوی نیست و به طریق اولی دلیل آن نیست که گوینده این سخن ، خواهان بازگشت به نظام پادشاهی هست.

همانطور که مثلا اگر کسی ازخدمات عباس میرزای قاجار ذکر خیری کند ، دلیل طرفداری او از سلطان ابن سلطان و خاقان بن خاقان یعنی آن شکست علیشاه احمق و نادان که پدر او بود نیست و خواستار بازگشت سلطنت شوم و منحط قاجاریه به حساب نمی آید. هرسخن و نکته ای در کنتکست طبیعی و درجایگاه فکری و نظری و منطقی خودش معنا دارد. یک اظهار نظری که در یک جایی شده است قابل انتقال به یک وضعیت تازه نظری، جهت اخذ نتیجه مطلوب و مورد نظر نیست . این کار شبیه به تهمت و افترا بلکه افتراست دوست عزیر. اول جایگاه هرسخنی را باید درک کرد وسخن دیگران را تنها در همان جایگاه اصلی خودش نقل کرد و نتیجه گرفت . بنا بر این برای این که خیالت راحت باشد و شب آرام بخوابی ، دفاع من ازبرخی خدمات رضاشاه به معنای دفاع از بازگشت سلطنت نیست و چنین قصدی ندارم.

باز هم نمی دانم لزومی دارد که بگویم خیر آقا ، نحوهء برخورد من با اصلاح طلبان حکومتی مطلقا به معنای دفاع من از بازگشت پادشاهی نیست. چه ربطی دارد؟ یعنی اگر برای مثلا کدیور و مهاجرانی به به و چه چه بکنینیم و دوستدار حفظ نظامی که سمبلش خمینی ست باشیم و بخواهیم که مرقد و بارگاه این مستبد قشری زیارتگاه دهها نسل آینده در ایران باقی بماند ، آنوقت خوبیم و ایرادی نداریم و با سلطنت فالوده نخورده ایم ، اما اگر به برخی ریاکاری ها و کوشش های اگاهانه آنها در حفظ این رژیم خفتبار و ضد ایرانی انتقاد کنیم طرفدار سلطنت می شویم؟ دوست عزیز یک فکری به حال طرز فکر و نحوه استدلال خودتان بکنید.

دیگر این که خیر آقا

پرچم شیروخورشید ایران هیچ ارتباطی به طرفداری از بازگشت سلطنت ندارد.

همینجا بگویم که کسانی که خود را چپ می شمارند ، اما آنقدر آگاهی و شناخت از تاریخ و فرهنگ ایران ندارند و نمی دانند که میراث مدنی و تاریخی یک ملت ارتباطی به نوع حکومتی که جاری ست ندارد، چنین کسانی آینده خوبی در انتظارشان نیست و خواه و ناخواه از گردونه سیاسی و فکری جامعه خارج خواهند شد.

اگر چپ ها نفهمند که تاریخ دراز و دور کشور قدیمی مثل ایران میراث ملی ست وخوب یا بد باری ست که بر دوش این ملت قرار دارد و هویت و فرهنگ و خاطرات قومی و ملی و خود آگاه و ناخودآگاه جمعی ایرانیان ـ چه بخواهیم و چه نخواهیم ـ با آن در پیوند است ـ نمی توانند خود را در زمرهء مبارزان آزادی و عدالت در این کشور به حساب بیاورند.

پرچم شیر و خورشید یک نماد است که تسلسل تاریخی و مدنی ایرانیان را نمایندگی می کند . این پرچم نماد تداوم تاریخی ما به عنوان یک ملت بزرگ و ریشه دار است ، با سلطنت پهلوی نیامده است که باسلطنت پهلوی برود. آنها که در سال 57 اجازه دادند که خمینی خرچنگ سیک ها را نماد کشور و ملت ایران قرار دهد ، به کشور خود خیانت کردند. همه آنها که در این زمینه سکوت کردند خائن اند و متأسفم که این را می گویم. ما اجازه نداریم که به میراث ملی و سمبل تداوم تاریخی خود دهن کجی کنیم و با آن قهر کنیم. تاریخ ما هویت ماست . دوران اسلامی گوشه کوچکی از این تاریخ است. عرب نبود که ایران بود. قرآن نبود که ایران بود و غار حرا نبود که ایران بود . این پرچم هم همینطور است. آقامحمد خان قاجار نبود و رضاشاه و محمد رضا شاه نبود و خمینی نبود که پرچم شیر وخورشید سرخ پرچم تداوم تاریخی ایران بود. با میراث یک ملت نمی شود شوخی کرد و اگر چپ ایران این حقیقت را نفهمد ، مطمئن باشید که ملت ایران هرگز برای او تره هم خرد نخواهد کرد. این پرچم شیروخورشید پرچمی ست که به تأیید مبارزان مشروطیت ایران رسیده بر دوش ستارخان ها و دهخداها و صور اسرافیل ها بوده ، روی میز مصدق و بر تابوت اوقرارگرفته و این اواخر هم پیکر ایراندوستان بزرگی ـ که سلطنت طلب هم نبودندـ مثل بختیار و پروانه و داریوش فروهر را پوشانده است. یعنی چه این که کسی بگوید پرچم شیر و خورشید یعنی طرفداری از بازگشت سلطنت؟

برداشتن این پرچم به معنای طرفداری از بازگشت سلطنت نیست اما یک نشانه و نماد قوی ست که نظام منفور خمینیستی را نفی می کند و به ویژه این علامت ننگین و من درآوردی خرچنگ سیک ها را که بر پرچم ایران نشانده اند و نماد سی و سه سال توحش و بیداد و فریب و غارت و شکنجه و فساد و تزویر و خرافات و رمالی و جن گیری و دریک کلام سلطه اوباش است را انکار می کند و خار چشم ملایان بیدادگری ست که ایران را به این روز سیاه نشاندند. فکر می کنم کافیست. دوست گرامی می باید ازین پس بیشتر مراقب افاضات خودتان باشید.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.