فقدان اتوریته سیاسی – مذهبی در راس حکومت و تناقضات عریان سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، دیپلماتک، فرهنگی و دینی نظام، موجب انشقاق بیشتر در میان مافیاهای حاکم بر ایران گردیده است.
2) عقب نشینی پان اسلامیسم در عرصه دیپلماسی خارجی نمی تواند بنیادهای ایدئولوژیک نظام را نلرزاند و به درگیری های جناح های مافیائی بر سر چگونگی حفظ سلطه اسلامگرایان بر ایران و ایرانیان دامن نزند.
3) چشم انداز اوجگیری درگیری های بالائی ها، می تواند به ایجاد شکاف در بالا، دخالتگری ملت برای تعیین سرنوشت خود و خاتمه دادن به دیکتاتوری اسلامگرایان منجر گردد. هراس از خیزشی بمراتب عظیم تر از 1388 خواب را از دست اندرکاران نظام ربوده است. آنها بخوبی می دانند که هیچ پایگاهی در جامعه ایران ندارند و تنها حامیان دلارهای آنها (سرمایه غارت شده ملت ایران)، گروههای فاشیستی – مذهبی در لبنان، فلسطین، عراق و ... هستند و تاریخ مصرف اسلام سیاسی در ایران بپایان رسیده است.
از اینرو رژیم به تشدید سازماندهی نظامی و سیاسی مزدوران خود در نهادهای فاشیستی چون بسیج، سپاه پاسداران و سپاه قدس رو آورده و خود را برای سرکوب جنبش ملی – توده ای آماده می کند.
4) تشدید فقر، فلاکت، بیکاری، کارتن خوابی و تورم افسارگسیخته، چشم انداز شورش های گرسنگان را پیشاروی نظام قرار داده است.
5) چشم انداز بن بست کامل دیپلماسی با غرب، دسیسه های همسایگان فزون طلب، داغ کردن زیر پای ارتجاع قومی توسط غرب و واقعیت کنونی جامعه که صبرش در آستانه لبریز شدن است، بستر سیاسی - اجتماعی هار شدن رژیم، فرار بجلو و سرکوب زندانیان سیاسی را فراهم کرده است.
6) سرکوب جنون آمیز اسلامگرایان حاکم، با همپیمانی ملی گسترده ترین نیروهای سیاسی اجتماعی از مدافعان ایران، آزادی، دمکراسی و جمهوری غیر دینی متوقف می گردد.
7) ایران و ایرانیان بیش از هر زمان دیگر به وفاق ملی و ترجیح منافع کشور و جامعه بر مطالبات خودویژه ای دارد، که راه تحقق آنها از مسیر سرنگونی جمهوری اسلامی و ایجاد مکانیزم های دمکراسی در جامعه ممکن است.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید