رفتن به محتوای اصلی

روحانیت ایران را تجزیه کرد بخش هفتم
13.10.2010 - 14:01

‫" یک حجره مدوره با زینت بسیار ساختند که گاهگاهی، آن سرور سلاطین عهد خود ( شاه سلطان حسین)، با چهل پنجاه نفر از زنان ماه طلعت، حور اطوار، به دورش برهنه مینشستند و هر یک، یک ناز بالش... اطلس و حریر و دیبا مینهادند به زیر کمر خود و پاهای خود را به زیر کمر و زانو مکشیدند و به پشت میخوابیدند و عشوه ها و غمزه ها و ناز ها مینمودند. آن خلاصه ملوک نیکو سلوک، از هر طرف آن ماهوشان سیم اندام را تماشا مینمودند و از هر یک که خوشش میامد بدست مبارک خود، دستش را میگرفت و به مردی و مردانگی او را در میان (حجره که زنان دیگر حضور داشتند) میخوابانید و پاهای نازک او را بر دوش مبارک خود میانداخت و مجامعتی خسروانه مینمود. و آن حجره را لذت خانه میخواندند." (۱)

‫ ‫آن گاه این گونه کارها بشدت رواج پیدا کرد.قزلباشان و مقامات دیگر هر کس را گیر میاوردند باو گیر میدادند و مصونیت کامل داشتند . هیچ شکایتی از انها بنتیجه نمیرسید. مثل سردار زارع که با یک گروه زن لخت نماز جماعت میخواند و او البته از پشت سر زنها امامت میکرد. حتی وقتی، میر اویس، پدر محمود افغان، برای شکایت از مقامات از قندهار به اصفهان رفت، بجای رسیدگی ، به او تجاوز کردند. اما وقتی، محمود اصفهان را تصرف کرد، اجازه نداد که به یک نفر تجاوز شود.

از آن زمان که اجداد ما اجازه دادند که صفویه بر ما چنین اثر بگزارد، ما چنین شدیم که اکنون هستیم. تصور نشود که در این بانصد سال، بجز دوره کوتاه پهلوی، از آنچه هستیم، بهتر بوده آیم. ‫اگر ما بخود اجازه بدهیم که فریب بخوریم، بسیار کسان پیدا خواهند شد، که ما را فریب بدهند. اگر ما بدیگران اجازه بدهیم که برای ما برنامه بریزند، قطعا عده ی زیادی پیدا خواهند شد که برای ما برنامه ریزی کنند و قطعا ما باید بدانیم که آن بر نامه ریزی بنفع کسانی تمام خواهد شد که برنامه را تهیه کرده اند. اگر ما سخنان دشمنان خود را در باره خود قبول بکنیم، قطعا دشمنان ما در باره ما سخنان خوب نخواهند گفت. اگر ما موافق دشمنان خود بشویم و دشمنان دشمن خود را دشمن خود بدانیم، بر دشمنان خود اضافه میکنیم و دشمن خود را قوی تر مینماییم.

‫در زمانی که همه کس میخواهد برما اثر بگزارد و ما را تحت نفوذ خود قرار دهد، بالا ترین آزادی و بیشترین قدرت برای ما داشتن این مهارت است که بتوانیم تصمیم بگیریم که چه کسی تا کی و تا چه حدود بر ما اثر بگزارد. و یا اصولا، ما توانایی اینرا داریم که تصمیم بگیریم که انها بر ما اثر بگزارند یا نه؟

در ایران تاثیر گزاردن از طریق مذهب، ایدیولوژی، تبلیغات و شمشیر انجام شده. حتی آنان که معتقد بودند که دین بر حقی عرضه کرده اند، منتظر این نماندند که مردم حقانیت انها را بفهمند و درک کنند و بطور آزاد آنرا بپذیرند، بلکه، شمشیر را برداشتند و اگر لازم بود در یک روز هفت صد نفر را گردن زدند، آن هم در زمانی که جمعیت آن زمان بسیار اندک بود.

‫صفویه چگونه حقانیت تشیع را اثبات کرد و چگونه بر ما اثر گذاشت؟ در یکی از شهر های بزرگ، علمای انزمان را که همه سنی بودند، جمع کردند. انها را در صفی طولانی ایستاندند. مردم شهر هم جمع شده بودند. علما یکی، یکی احضار میشدند. از انها چند سوال کوتاه انجام میشد، درست مثل محاکمات خلخالی در اوایل انقلاب. سوال ها چیزی شبیه این بود. " آیا تبری میجویید؟ یعنی بر ابوبکر، عمر، و عثمان لعن میکنید؟" اگر طرف میپذیرفت، شیعه میشد و آزاد میگشت و اگر نمیپذیرفت، فورا گردنش را میزدند و خون و کله برای ایجاد ترس، از بالای قلعه به پایین روان میشد و غلط خوران در بین مردم می افتاد و مردم مشاهده میکردند که یکی دیگر از علما کشته شد و انهایی که در صف بودند میدیدند که سر یکی از یارانشان بریده شد. انهایی که در صف بودند همگی در یک محاکمه یک دقیقه ای از تبری جستن خود داری کردند و کشته شدند، جز یک نفر. وقتی او بسلامت از قلعه پایین امد، مردم از او ابراز بیزاری کردند و گفتند، " چه گونه حاضر شدی مذهب خود را رها کنی؟" او جواب داد، " حیف است عالمی چون من فدای چند عرب فلان و بهمان بشود؟"

‫او از آنجا گریخت و گویا بهند رفت. گفته میشود که حدود یک میلیون روشنفکر و عالم شاعر و فیلسوف ایران را در زمان صفویه، درست مثل امروز، ترک کردند که حدود هشت صد هزا ر نفر انها به هند رفتند. بدین صورت ایران از انسانهای با سواد خالی شد و فرار مغز ها درست مثل امروز در بالاترین حد آغاز گردید. در عوض روحانیون شیعه از اکناف و اطراف دنیا بسوی ایران سرا زیر شدند و کلیه امور اداری و آموزشی را در دست گرفتند و شبانه روز دنبال سنی میگشتند تا اموال انها را بگیرند و زنان و بچه هایشان را درست مثل امروز تصاحب کنند.

‫ ‫در زمان قاجاریه، درست مثل امروز، روحانیت خرافات را چنان رواج دادند که عقل و علم بکلی از ایران رخت بربست. " انها کاری کردند و انقدر افسون بکار بردند که کم کم ا عتقاد بخرافات و نیروی ما ورالطبیعه و اوهام در روح خاقان ( فتح علی شاه) ریشه دوانیده بود ، بطوری که میخواست مهترین کار های جهان را با این وسایل حل و فصل کند. توسل به اوراد و ازکار و تشبث وی به روحانی ها در دو حادثه مهم جنگی در تاریخ ایران وارد شده است. یکی هنگام جنگ دوره دوم با روسیه و حکم جهادی ست که اهل عماعم تبریز داده اند و آن وقایع شوم (شکست ایران و عهد نامه ترکمن چای)را بدنبال داشته و دیگر فتنه تهران و قتل گریبایدوف، سفیر روسیه، که محرک آن چندین روحانی پایتخت بودند. (۲)

‫ایرانیان اجازه داده بودند که روحانیت فرهنگ ایران مرکزی را بصورتی بسازد که مردم عادی قدرت فکر کردن را بکلی از دست دادند و برای همه چیز وابسته به آخوند ها شدند. پهلوی ها نتوانستند انهارا بکلی از بین ببرند چون متهم بدیکتاتوری میشدند. بهمین دلیل اجازه دادند که ایته الله کاشانی به صورت وزیر مصدق سیلی بزند و قاتل کسروی را هم آخوند ها آزاد کنند.

‫جمهوری اسلامی این فرصت را به روحانیت داد که ماهیت اصلی خود را ظاهر کند و آنچه را صد ها سال پنهان نگاهداشته بودند، در کمتر از سی سال، بروشنی افشا کنند. سالهای سختی بود ولی سخت تر از سرنوشتی نخواهد بود که منتظر این نابکاران خواهد بود.

‫پاینوشت ها:

۱. صفوی, هاشم, رستم التواریخ، هاشم , صفحه ۷۶

‫۲. نجمی، ناصر، کتاب عباس میرزا، صفحه ۱۳۲

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.