رفتن به محتوای اصلی

کودتای اسلامی در کشور ترکیه بخش پایانی
08.10.2010 - 14:01

|بخش پایانی|

◄ 12 سپتامبر 2010 حکومت وقتِ ترکیه به رهبری اسلامگرایان، بستهءِ پیشنهادی حزب عدالت و توسعه را که خواهان تغییر در قانون اساسی بود در یک همه پرسی به رأی مردم گذاشت و موفق به تغییر 26 ماده از قانون اساسی ترکیه شدند. این همه پرسی یک کودتای اسلامی هست که حکومت اسلامگرای وقت ترکیه با استفاده از شرایط نا مناسب این کشور در عرصهءِ جهانی، و با بکار گیری افکار عمومی باورمند دینی سنّتی ساده باور به نفع خود سامان داد. دقیقأ مانند انقلاب 57 در ایران، که تودهءِ نا آگاه نیروی محرکهءِ این جنبش بودند.

■ در تاریخ سیاسی جهان ثبت هست که تُرک تباران تمدن و ساختار سازی حکومتی خود را بر اساس دین اسلام پایه ریزی کردند. از نیمهء قرن هیجده که دولت عثمانی با فشار و با سفارش قدرتهای اروپایی مجبور به رفرمها و در نهایت به قبول مشروطیّت میشد، امّا دین و قوانین و شریعتِ اسلامی گذار از دیکتاتوری خلیفه گری عثمانی (مانند شرایط امروز ایران) به مدرنیته را سد کرده بود. کوتاه سخن: تأسیس جمهوری ترکیه و وجود اندیشهءِ کمال آتاتورک که خود یک ایدئولوژی مدرن در خاورمیانه، خاور نزدیک، و آسیای میانه بود، برعلیه صد در صد ساختار سلطانی متکی بر دین اسلام عثمانیان، با فرهنگ و روابط اجتمای ریز و درشت آن، حتّی تا طرح و شمایل لباس پوشیدن زنان و مردان در این سیستم سلطانی دینی بود.

■ پرداختن به زندگینامه و اندیشهءِ کمال آتاتورک خود کتابی خواهد شد، امّا در زیر فقط به کلمات و جملاتی از آتاتورک اشارت میرود، تا زمینهءِ مقایسه ایجاد شود که مسیر سیاسی امروز ترکیه با از روی کار آمدن "حزب اسلامی عدالت و توسعه" به کجا میرود !!.

ار سخنان آتاتورک: {...بیش از پانصد سال هست که قوانین و تئوریهای بی مصرف، عقب مانده، آلوده و ناپاک، و غیر علمیِ یک شیخ عرب پیر ( منظور محمد ابن عبدالله پیامبر مسلمانان) قوانین مدنی و قضایی را تعیین میکند، که بر اساس آن کوچکترین حرکت اجتماعی تا قانون اساسی، طریقهءِ نشست و برخاست، نوع غذا، ساعات خوابیدن و بلند شدن، طرح و شکل لباس و طرز پوشیدن آن، مواد درسی در مدرسه ها، آداب و روسم، و حتی چگونگی اندیشیدن را به شهروندان ما دیکته میکند... این دین اسلام، این قوانین خدایی بی مفهوم یک فردِ بیانگرد، یک ماده و عنصر سمی و زهر آلود هست که زندگی ملّت ما را مسموم و فاسد کرده است...، بالاترین شایستگی این دین اسلام، فقط و فقط برای همان مردم عرب ساده لوح مناسب هست، نه برای مردان و زنان با شجاعت تُرک،...، آن سیاست مداری که برای سیاست ورزی و کشورداری و حکومت کردن بر ترکیه به دین و قوانین شریعت دین اسلام نیازمند باشد، آن فرد سیاستمدار احمق،سبک سر، و ناتوانی بیش نیست،...}،

■ [...حتّی در مورد لباس پوشیدن جامعهءِ تُرکیه، کمال آتاتورک در پایان آگوست 1925 وقتی درساحلهای دریای سیاه که روزهای استراحت را میگذارند، خطاب به شهروندانِ ترکیه گفت: افرادی که جمهوری ترکیه را بیناد گذاشته اند متمدّن هستند، امّا باید به جهانیان نشان دهند که متمدن شده اند و هستند، حتّی در شکل ظاهری خودشان ( منظور لباس پوشیدن). آتاتورک پرسشی را مطرح میکند: که آیا لباسهایی که امروز مردان و زنان تُرک می پوشند، لباسهای ملّی ماست ؟، و خود جواب میدهد: نه نه، و ادامه میدهد که زنان و مردان ما باید طرح لباسهایی را بپوشند که اینترناسیونال و فراگیر باشد، که در همین سخنرانی لباسهایی به طرح اروپایی را پیشنهاد میکند و پوشیدن لباسهای دینی و مذهبی برای زنان و مردان را که بیانگر ایدئولوژی اسلامی واپسگرا بود، ممنوع اعلام کرد. طبیعی است که او بسیار بر برابری زن و مرد هم تأکید داشت، و گفت: تا زمانیکه زنان ما در چنین وضعیّتی هستند، نصف جامعهء کنونی ما فلج میباشد و در واقع نسلهای آیندهءِ ما که بوسیلهءِ چنین مادرانی تربیت میشوند، فلج خواهند بود،.. ].

■ کودتا و چرخش تاریخی اسلامی که از سال 2002 در کشور ترکیه حرکت خود را آغاز کرد و تاکنون به نتیجهءِ 12 سپتامبر 2010 رسیده، بر خلاف افکار عمومی مردم تُرک و سکوت نسبی جهانی، معمایی است پیچیده که باید با کند و کاو دقیق اهدافِ پوشیده در آنرا جستجو کرد. بخوبی میدانیم در کشور ترکیهءِ وابسته به غرب، تغییرات بدونِ برنامه ریزیهای کارشناسانهء از قبل طرح شده و بدون پیامدهای آیندهءِ طولانی آن، بعمل نمی آیند.

چرا جهان غرب در ایرانِ سکولارِ دورانِ سلسلهءِ پهلوی انقلاب اسلامی 57 را سامان میدهد؟ چرا قرن گذشته در ترکیه اسلامی بودن را در برابر شوروی سابق جایگزین نکردند، ولی امروز در قرن 21 ؟ چرا ارتش مانند دفعات قبل کودتا نمیکند و تسلیم گشته است ؟ آیا به همین سادگی باید پذیرفت که این همه پرسی براستی نشانهء بیداری و وجود دمکراسی در ترکیه هست ؟، آیا همه پرسی بلی یا نه 12 فرودردین 1358 برای جایگزینی جمهوری اسلامی در ایران به معنای واقعی بر پرنسیپ دمکراسی استوار بود که امروز در ترکیه صادق باشد !. آیا پرنسیپ حکومت اکثریّت بر اقلیّت (دمکراسی) در رقابتهای انتخاباتی در یک سیستم دیکتاتوری و در شرایطی که بین بد و بدتر یکی را باید بر گزید، صولأ دیگر دمکراسی مفهومی دارد ؟ در زیر گمانه زنی هایی در بارهء تحولات اخیر در ترکیه ار یک نگاه ارائه میشود که تحولات جدید در ترکیه خارج از آنها نمیتواند باشد:

◄ 1- جهان بینی، تمدن سازی، فرهنگ، کشورگشایی، با پیدایش ناسیونالیسم تُرکی و ملّتی به نام تُرک بر پایهءِ دین اسلام بنا نهاده شده است در همین راستا هرگونه گسست از آن بی هویّتی، گم شدنِ در تاریخ، آنارشیسم فرهنگی و اجتماعی، خشونت و عصبانیّت همراه با اختلال روحی و روانی، احساس حقارت و افسردگی، بیگانه بودن و از خود و دیگران نفرت داشتن را شامل میشود و برای برون رفت از چنین پرسه و مشکلاتی یک نوع خود بزرگ بینی کذاب و یک تاریخ ساختگی را برای جامعهءِ تُرک تبار به همراه خواهد داشت، که در نهایت این مردمان برای بازگشت به خویستن و چراغ راه آینده باید پیوسته به ریسمان دین اسلام چنگ داشته باشند.

بیش از یک قرن هست که در ترکیه تلاش شده است بدون دین اسلام یک هویّتِ تُرکی را بیافرینند امّا با شکستِ پیاپی مواجه شده اند، ترکیه به علّت نداشتن تاریخ طولانی، نمیتواند به عنوان ملّتی فرهنگی، سیاسی در جامعهءِ جهانی قد بر افرازد در نتیجه تلاش کرد مانند کشورهای نوپا از خود یک ملّت صنعتی (Industrie Nation) بسازد، که در این راه موفق نبوده و در آینده هم به این هدف نخواهند رسید. در اوایل قرن نوزده کم نبودند روشنفکران تُرک که بُریدن ار فرهنگ و ادبیات ایرانی، جایگزینی زبان لاتین بجای فارسی و عربی را، بر باد دادنِ خرمنِ اندوختهءِ فرهنگِ تُرکی و از خود بیگانگی محسوب میکردند و مخالفِ انقلاب فرهنگی آتاتورک بودند.

2- حکومتگران و روشنفکران تُرک به این نتیجه رسیده اند که اروپا و غرب تا کنون به درخواستِ 1987 میلادی آنها برای پیوستن به اتحادیه اروپا اهمیّت جدی نداده اند و نخواهند داد و قطعأ از پیوستن به اروپا نا امید گشته اند. اکنون با سر خوردگی و تحقیر بسیار به همان جایی باز میگردند که در اوایل قرن بیستِ عثمانیان بودند. امّا به خیال خود با این بازگشت، شانس بدست گیری بازار مصرف کشورهای اسلامی بویژه خاورمیانه را خواهند داشت. به نظر پیشتازان تُرک، اروپا و غرب دیگر شیری ندارند که دیگر بشود آنها را دوشید. بازگشت ترکیه به اسلامگرایی و اهدافِ پنهان در آن، در آینده ای نه چندان دور این کشور را به ته چاه پرتاب خواهد کرد و به آغاز تاریخ خواهد فرستاد. از جوامع متمدّن و دمکراتیک طرد خواهد کرد. کشور ترکیه توان فرهنگی، اقتصادی، جهان بینی، و نجربهءِ تاریخی سیاست گذاری و استعدادِ رهبریّت ندارد که بتواتد در دریای سیاست شنا کند، تا باری دیگر پان اسلامیسم شکست خوردهءِ عثمانی را با دلارهای نفتی ایران و با پشتیبانی ولایت فقیه تهران هم تبار خود به بوتهءِ آزمون بگذارند. ترکیه از جایگاهی که امروز دارد مغرور و سرمست گشته هست. در تاریخ رسیدن بجایی چندان سخت نیست، ماندنِ آبرومند در آنجا و نام نیک بر جای گذاشتن سخت و نقطهء عطفِ آزمایش شایستگیها هست. ترکیه میرود که بار دیگر سخن شیخ شیراز را تازه کند که گفت: [ تربیت نا اهل را چون گردگان بر گُنبد است] .

3- جهان غرب، و کشور اسرائیل خود نیروی محرکهءِ بازگشت و اسلامگرایی کشور ترکیه هستند بنا بر چند هدف: [ خواهان پاگیری قدرت اقتصادی، دمکراتیک، سکولار، راسیونال در منطقه و خاور میانه نیستند// ترکیه از سالهای 1980 به بعد مانند ایران قبل از انقلاب 57 هست، اسلامگرایی و خمینی را خود غرب آورد و روزی دیگر آنرا بر خواهند چید، اسلامگرایی در ترکیه هم میتواند براساس همین سیاست باشد. حکومت فعلی در ترکیه حاضر هست ملّت تُرک را بنام دمکراسی فریب و فدا کند تا تئوری جهان غرب را عملی سازد کاری که با خمینی در ایران کردند// تا غیر مستقیم امّا عملأ کشور ترکیه را از پیوستن به اتحادیه اروپا و حتی در میدان مغاطیسی اروپا به جایگاهِ جهان سوّمی اسلامگرا به بیرون پرتاب کنند و آنرا همان جایی بنشانند که جوامع اروپایی میخواهند، امروز اروپا خواهد گفت ترکیهءِ اسلامی در اتحادیهءِ اروپای پیرو مسیحیّت، دیگر در جسنجوی چیست و دیگر جایی ندارد // تیلو زارتسین سیاست مدار و کارشناس اقتصادی آلمانی، در کتاب جدید آینده نگری و تحقیقی کارشناسانهء خود که محور اصلی این کتاب دین اسلام و بیشتر مردمان تُرک و عرب تبار را مورد حمله قرار داده است، نخست وزیر ترکیه آقای اردوغان را باعث اسلام رادیکال و پوشیدن روسری بیشتر در جوامعهء آلمان میشناسد و بارها در همین کتاب از آقای اردوغان به عنوان یک مسلمان بنیادگرا یاد کرده است // دقیقأ بعد از انتشار کتاب تیلو زاراتسین در آلمان، همه پرسی اسلامی به رهبری اردوغان در ترکیه صورت گرفت و این مُهر تأیید نظرات مطرح شده در کتاب تیلو زاراتسین در بارهءِ مردم و حکومت ترکیه میباشد // تا با اسلامی شدن ترکیه، حکومت ولایت فقیه تهران را کنترل کنند// ترکیهءِ اسلامی وابسته و فرمانبر غرب را برای خنثی کردن جنبشهای اسلامی در نوک هرم و رهبری این جنبشها بنشانند// تا به اسرار سیاسی و برنامه های اقتصادی و هسته ای ایران بوسیلهءِ ترکیه دسترسی کامل داشته باشند، در همین رابطه عبدالله گول پرزیدنت ترکیه در آخرین گفتگوی خود تأکید داشته که ارتباط ما با ایران برای جلوگیری از برنامهء هسته ای این کشور میباشد و اظهار داشت که کدامیک از سران کشورهای غربی تا کنون مانند ما تُرکها موفق شده اند که حتّی با بالاترین مرجع دینی و رهبر انقلابو علی خامنه ای هم نشین و هم گفتار شوند // در این تردیدی نیست که مشاروان اصلی علی خامنه ای تُرک تبار می باشند و ایران را قربانی منافع تُرک تباری میکنند و طیف وسیعی از روشنفکران تُرک تبار ساکن ایران، در این راستا در اشکال و ابعاد مختلف فعال هستند.

4- رجب طیب اردغان نخست وزیر اسلامگرا خود تُرک تبار نیست، و همانطور که مردمان تُرک و عرب غیر نژاد ایرانی، دین اسلام را ایدئولوژی مبارزاتی خود در مقابل ناسیونالیسم ایرانی و آریایی تباری، هم در پوشش اندیشه مارکسیستی در سازمان فدائیان خلق و حزب توده برجسته کردند و هنوز هم میکنند، در ترکیه هم چنین تاکتیکی برای مبارزه با ناسیونالیسم تُرکی احتمال بکار گرفتن آن هست که رجب طیب اردوغان گرجی تبار نشانه نمادین و سخنگوی چنین سیاستی باشد. آقای اردوغان یکی از جوایز و نشانهء با ارزش جامعهء یهودیان را دریافت کرده است، غیر از مردمان کُرد که نخست وزیر ترکیه جدیدأ سیاست جنگی را بر علیه آنها بکار گرفته و رواج زبان کُردی را در ترکیه ممنوع اعلام داشته، نزد اقلیّتهای دینی و گروههایِ إتنیکی دیگر در ترکیه ایشان محبوب هست. آیا آقای اردوغان به راههای دمکراتیک و اندیشه های هومانیستی و راسیونالیستی امروز برای دادنِ حقوق شهروندی اقلیّتها و إتنیک های موجود در ترکیه آنقدر بی اطلاع هستند که باید و حتمأ به دین اسلام واپسگرا پناه ببرند ؟!.

5- امروز دو سیستم حکومتی خلیفه گری سلطانیِ تُرکی: یعنی جمهوری ولایت فقیه تهران و جمهوری ترکیه اسلامی در جهان منزوی شده اند. چهرهءِ کریه و استبداد دینی ضد حقوق بشری همراه با مافیای اقتصادی و سیاسی نظام جمهوری اسلامی دیگر در جهان بر کسی پوشیده نیست. جمهوری ترکیه گذشته از پُل ارتباطی ترانسپورت انرژی نفت و گاز به اروپا و جهان غرب، از پایان یافتن جنگ سرد، با همکاری نزدیک سیاسی و نظامی روسیه با اتحادیهءِ اروپا و آمریکا، همچنین همسویی جمهوری خلق چین در بسیاری از مسائل بین المللی با جهان غرب، داد و ستد اقتصادی و تکنولوژی بین آنها، دیگر وجود ارتش و کشور ترکیه در سازمان ناتو و اتحادیّهءِ اروپا کم رنگ و بی اهمیّت شده است، جهان غرب از اسلامی و عثمانی بودن ترکیه بسیار خشنود تر هستند تا در شکل سکولار کمال آتاتورکی آن، زبرا بهره برداری بیشتری دارند.

■ در چنین شرایطی که جمهوری ولایت فقیه تهران و جمهوری ترکیه به رهبری اسلامگرایان منزوی شده، هر دو طرف یعنی تهران و آنکارا برای ادامهءِ حیات بهم دیگر نیاز دارند و تنها راه برون رفت را ادامهءِ سیاست عثمانیان می بینند، تا شاید با اسلامگرایی در خاورمیانه جبهه ای را در مقابل اروپا باز کنند. تا شاید با فشار آوردن بر اتحادیه اروپا به عضویّتِ ترکیه در این اتخادیه شانسی داده شود، بر خلاف جنگهای گذشته بین عثمانیان و صفویان، نظام حکومتی صفویان علی خامنه ای و سیستم عثمانی اردغان در ترکیه امروز، این بار در مقابل همدیگر قرار نمی گیرند، بلکه هر دو بنا به منافع تُرم تباری دست اتحاد بهم میدهند. نتیجهء اتحاد و همسویی علی خامنه ای با حکومت ترکیه، صد در صد به ضرر منافع ملّی ایرانیان در عرصهء درونی و اینترناسیونال می باشد. این اتحّاد هدفمند تحقیر ناسیونالیسم ایرانی، و ناتوانی قدرت اقتصادی و سیاسی ایران در خاورمیانه و فرامنطقه ای و برتری و تقویّت اقتصاد ترکیه را در بطن خود دارد.

6- در اواخر قرن چهارده، که خورشید راسیونالیسم، هومانیسم، رفرماسیون مارتین لوتری، سکولاریسم، ساختار حکومتی مدرن، حقوق بشر، آغاز فروپاشی استبداد دینی مطلق سلطانی بود، عصر روشنگری، انقلابات اجتماعی سیاسی و اقتصادی، در اروپا و آمریکا دوران طلایی خود را سپری میکرد، دقیقأ در همان زمان مانند امروز در خاور میانه تُرک تباران در آسیای کوچک ( ترکیه امروز)، سلسلهء عثمانیان، ساختار خلیفه گری و سلطانی بر مبنای دین اسلام رادیکال را بنا نهادند، و در ایران سلسلهءِ صفویان تُرک تبار، دین شیعهءِ 12 امامی قزلباش را کشف کردند و به گسترش متافیزیک و خرافی گری پرداختند، قاجاریان که دیگر ننگ تاریخ ایران زمین هست. بدون هیچ تردیدی علّت عقب ماندگی ایران، خاورمیانه، و بخشی از اروپا اسلامگرایی و سیاست ورزی تُرک تباران بودند و هستند.

7- آنچه که مسلم هست بار دیگر مردمانِ تُرک تبار در انتخابات 12 سپتامبر 2010 ، و پشتیبانیِ همه جانبهءِ حکومتِ اسلامگرایِ ترکیه از نظام جمهوری اسلامی تهران نشان دادند، که آنها مانعِ اصلیِ دورانِ گذار از دیکتاتوری دینی به دمکراسی و از سنت گرایی و اسلامگرایی به عصر راسیونال و مدرنیته در شرق میباشند. بار دیگر این مردمان اسلام سیاسی را در قرن بیست و یک دوباره زنده کردند. امروز که به همّت ایرانیان و روشنفکران سایر کشورهای دیگر، سکولاریسم علمی را تا مرحلهءِ عملی شدن پیش برده اند، و میرود که بخش بزرگی از دیار شرق، بویژه خاورمیانه را با سایر جهانِ متمدن هم کاروان و در یک جهتِ آینده نگری همسو کنند، در همین زمان مردمانِ تُرک تبار دوباره با پرچم و شمشیر دین اسلام روبروی مردم خاورمیانه ایستادند. زیرا بخوبی میدانند که سقوطِ دین اسلام این خشتِ زیر بنای اندیشه، فرهنگ، و ساختار سیاسی نُرک تباران در منطقه، حکومتهایِ ترکیه و ملّت تُرک در خاورمیانه و جهان شرق، بویژه در مقابل ایرانیان و یونانیان حرفی برای گفتن نخواهند داشت.

8- مردم تُرک تبار هر وقت از اروپا رودستی خورده اند و یا اروپا به خواستهای آنها جواب مثبت نداده، در اشکالِ محتلف خشونت خود را به جوامعِ اروپایی نشان داده است. اکنون که اروپا از پذیرفتنِ کشور ترکیه در اتحادیه سر باز میزند، مردم و حکومتگرانِ تُرک به همان ایدئولوژی و تاکتیکِ مبارزاتِ تاریخیِ خود پناه برده است و در 2 جبهه به مبارزهءِ اسلامیِ خود علیه اروپا مشغول هست :

◄ جبههءِ اوّل: در خاورمیانه و نزدیک و در آسیای میانه با همکاری اعراب و با پشتیبانی هم تبار خود علی خامنه ای در تهران، به گسترش دوبارهءِ دین اسلام پرداخته، و قصد بر آن دارند که جلویِ حرکتِ سکولاریسم فراگیر را در منطقه سد کنند. امروز همه بخوبی میدانیم که هر جا پرچم اسلام بالا رود، آنجا دیگر جایِ فرهنگِ اروپا و غرب نیست. اتحّادِ مثلث دروغین ولایت فقیه تهران، سوریه، و ترکیه در مقابل غرب و کشور اسرائیل ار این نمونه تلاش ها می باشد. از سویی دیگر ایرانی سکولار و دمکراتیک ترکیه را در منطقه و فراتر از آن منزوی خواهد کرد، پس بهترین نوعِ حکومت در ایران برای ترکیه و تُرک تباران همین نظام جمهوری اسلامی به رهبری علی خامنه ای است که برنامه ریزی شده، جلوی توسعهءِ فراگیر ایران را سد کرده است. موازی با آن تُرک تباران و اعراب با راه اندازی ایدئولوژی و جنگِ قومی قصدِ فروپاشی ایران را دارند.

◄ جبههءِ دوّم: حکومت ترکیه از سال 2002 اسلامگرایی را در درون و برون از مرزهای ترکیه در سیاست بکار گرفته و برای تسخیر سرزمین و اشاعهءِ فرهنگ تُرک تباری در اروپا اسلام سیاسی را ایدئوبوژی نایل آمدن به اهداف خود انتخاب کرده است. ترکیه با برنامهءِ درازمدت برای تصرف بخشی از سرزمین اروپا بخوبی میداند که مانند دورهءِ لشکر کشی عثمانیان به اروپا شانسی ندارد، بنا بر این نیروی محرکهءِ سیاست خود را بر مردمان تُرک تبار با طرح مسجد سازی در اروپا، در اسکاندیناوی بویژه در کشور آلمان تعیین کرده است. در گوشه و کنار شهرها گنبد و مناره های اسلامی عثمانی بسوی آسمان بالا میرود. در خیابانها و مدرسه ها بر تعداد روسری به سرها بویژه در نسل سوّم و جوان تُرک تبار افزوده شده است، در شکل گروهی قومی و قبیله ایِ مدار بسته باهم می آمیزند، فروشگاهها با کالاهای تُرکی ایجاد میکنند، در مجموع جامعه ای با ساز و برگ تُرکی عثمانی موازی با جامعهءِ آلمانی را بوجود آورده اند، گسترش فرهنگ تُرکی و اسلامی به یک بحران اجتماعی و سیاسی در آلمان دامن زده است. که پیامد خوبی را مژده نمیدهد.

■ علاوه بر این حکومتها و مردمان تُرک و عرب، با پشتیبانی مالی و سیاسی نظام ولایت علی خامنه ای بر آن هستند، که دین اسلام و قوانین شریعت آنرا بشکل یک ایدئولوژی گلوبال در مقابل ارزشهای حقوق بشر، دمکراسی و آزادی، لیبرالیسم سیاسی و اقتصادی، ساختارهای حکومتی غربی، هومانیسم و راسیونالیسم، در مقابل دین مسحیّت و سایر ادیان، و سایر فاکتورهای دست آورد عصر مدرنیتهءِ عقل گرا بر جسته کنند. سئوال اساسی اینجاست که آیا در یک جهان گلوبال با برتری دین اسلام و مسلمانان میتواند فضای دمکراتیک، سکولاریسم، آزادی اندیشه و باور، و با نوآوری هایی که بتواند نیازمندیهای جوامع و محیط زیست قرن آینده را پاسخگو باشد در آن شکل بگیرد و اصولأ اجازهءِ حیات ادامه دار را دارند ؟ بطور یقین نه !!

■ در قدم اوّل این وظیفهءِ جامعهءِ تُرک تبار هست، که در مقابل اسلامگرایی حکومت خود که توازن قدرت را در منطقه بهم میزند و راه پروسهءِ دمکراسی را در خاورمیانه سد و به منزوی شدن ترکیه در جهان خواهد انجامید بپا خیزند.

■ قدم دوّم کشورهای غربی باید اسلامگرایی ترکیه را جدی بگیرند، جهان غرب اگر واقعأ خواهان برکناری جمهوری اسلامی هست باید جلوی چرخش اسلام سیاسی ترکیه را بگیرد، ترکیه را از سازمان ناتو بیرون کند، اتحادیه اروپا پیش شرطهایی را مطرح کند، ترکیه و ارتش آن دیگر مورد اعتماد و متحد غرب نمیتواند باشد، حکومت اسلامگرای ترکیه دیگر راز دار اسرار جهان دمکراتیک، دنیای غرب، سازمان ناتو، اتحادیهء اروپا، و دیگر دوست و فرمانبر ایلات متحدهءِ آمریکا نیست.

■ قدم سوّم: ایرانیان در هر کجا، مردمان کُرد در ترکیه، در عراق، در سوریه، در قفقاز، در تمام جهان، همچنین ارمنیان، یونانیان، مردمان غیر تُرک آسیای میانه، و سایر مردمان دیگر که با نام اسلام و زیر سیطرهء حکومتهای اسلامی ترک تباران مانند عثمانی دیروز و امروز، حکومت ولایت فقیه تهران بر آنها ستم روا شده و میشود باید بیدار شوند و جلوی پان اسلامیسم عثمانی در قرن 21 را بگیرند. در اروپا و در جهان غرب و دمکراتیک برعلیه اسلامیزه کردن، بر علیه اسلام سیاسی، بر علیه سیاست هدفمند مسجد سازی در کنار مردمانِ اروپایی و در این کشورها بپا خیزیم. در آلمان در کنار مردم این کشور بر علیه اسلام رادیکال و سیاست مسجد سازی از سوی حکومتهایی مانند ترکیه و ولایت فقیه تظاهرات کنیم. بخصوص ما ایرانیان سرگذشت تلخ تاریخ کشور خود را که تُرک و عرب تباران بنام اسلامگرایی بر روزگار آن چه آورده اند با مردمان آلمان و اروپا در میان بگذاریم و به آنها هشدار دهیم که اسلامگرایی تسخیر سرزمین همراه با خشونت و نابودی فرهنگهای بومی میباشد. نگذاریم که قارهء اروپا مانند خاورمیانه بدست اسلامگرایان بیفتد تا میوه و نتایج زحمات راسیونال و عقل گرای هزار سالهءِ جامعهءِ انسانیِ این قاره به غارت رود. هر مسجدی که در اروپا ساخته شود، ستونی است که تخت سلطانی ولایت فقیه در تهران را محکم تر میکند و دیواری هست که بارگاه خلیفه گری عثمانی را دوباره در منطقه و در اروپا میسازد.

◄ ضمن برابری و احترام متقابل ملل جهان امروز بهمدیگر، امّا همانطور که آلمانی با نروژی، یا فرانسوی با بریتانیایی تقاوت فرهنگی و شاخصی دارند، ایرانیان و مردم تُرک هم تفاوتهای بنیادی بویژه تفاوتِ تاریخی و سیاسی دارند، برای نمونه، ایران تمدّن و کشوری باستانی است، ترکیه با تمدن و تاریخی 500 ساله، مردم تُرک هویّت و تمدن سازی خود را بر اساس دین اسلام بنا نهادند، در صورتیکه دین اسلام از همان آغاز تا به امروز با جهان بینی و هویّت ایرانی در تضاد هست و در واقع هویّت یابی و گسترش دین اسلام در اثر پیروزی اعراب بر ایرانیان با در اسارت گرفتن اندیشه و فرهنگِ ایرانی است، در نتیجه دین اسلام در هر شکل آن نمیتواند عضوی جدی و تعیین کننده از هویّتِ ایرانیان باشد. در ایران خودِ حکومت تروریست و ترویست پرور هست، در ترکیه گروههای تروریستی وابسته به القاعده و طالبان در بین خودِ شهروندان سامان داده میشود، تُرک تباران حتّی با تابعیّت آلمانی در افغانستان به شبکیهءِ تروریستی می پیوندند، در ترکیه مردم در انتخابات 12 سپتامبر به درخواستِ حکومتِ اسلامگرا پاسخ مثبت دادند، در مقابل در ایران امروز در یک انتخابات آزاد ملّت ایران با بیش از 90 % درصد خواهان بر کناری نظام اسلامی و اسلام سیاسی خواهند بود، در حقیقت مردم تُرک دین باور عمیق هستند و ایرانیان ذاتأ سکولار، با این حساب حکومت ولایت فقیه غیر ایرانی و تُرکی میباشد،

■ پروسهءِ مشروطه در ترکیه به سفارش و فشار و با هدایتگریِ قدرتهایِ اروپایی صورت گرفت، ولی مشروطهءِ ایرانی ناسیونال، استقلال طلبی، سکولار و بر علیهِ قدرتهایِ استعماری و بر علیهِ شاهانِ بیگانهءِ قاجار بود. مردم تُرک تبار برای هویت یابی خود بین شرق و غرب هنوز هم در نوسانند، امّا ایرانیان با شناسنامهءِ هویتِ تاریخی طولانیِ خود دچار این مشکل و بحران نیستند. چند هفته پیش در 12 سپتامبر ملّتِ تُرک در جستجوی هویّت خود دوباره به اسلامگرایی روی آورد، در صورتی جهان پیرامونی میداند که امروز مانند گذشته هویّت و فرهنگِ ایرانی با اسیر بودن در چنگِ دین اسلام و حکومتی در ساختار خلیفه گری و سلطانی تُرکی در جنگ و ستیز هست و کشور و ملّتی مانند ترکیه که امروز با تمام توان از چنین حکومتی پشتیبانی میکند دشمن تاریخی ماست. تنها راه رهایی ایران و هویّتِ ایرانی بر کناری جمهوری اسلامی ولایت فقیه با منزوی کردنِ دین اسلام با قرار دادنِ آن در ردیفِ آخریِ مسائل جانبی فرهنگی، و جایگزینیِ سکولاریسم رادیکال می باشد.

■ متأسفانه گذشته از خودِ ایرانیان، گروهی از قلم بدستانِ تُرک تبار ایرانی: امثال عباس میلانی متولّد تبریز سبک نوشته های خود را بطور مستقیم و غیر مستقیم در پشتیبانی از همکاری نظام اسلامی تهران، و حکومتِ اسلامگرایِ آنکارا در جهتِ پیسبرد منافع تُرک تباریِ پان ترکیسم اسلامی عثمانی بکار گرفته اند، و هویّت ایرانی را از ترکیب دو عنصر سنتّی (که منظور همان دین اسلام هست) و مدرنیته در بازار به عوام میفروشند. این افراد خود هویّتِ ایرانی را بدون دین اسلام نمیخواهند در نتیجه هدفمند چنین تحلیل و وانمود میکنند که دین اسلام عضوی جدا ناپذیر از هویّت ایرانی هست، که اگر بند ناف فرهنگ ایرانی از دین اسلام بریده شود زلزله ای نه فقط ایران را بلکه جهان را زیر و رو خواهد کرد. چنین افرادی سر در دو کیسه دارند، یکی در کیسهءِ کشور میزبان آمریکا و جهان غرب، و دیگری در کیسهءِ ولایتِ فقیه و آنکارای ترکیه. نان و سرنوشتِ آقای میلانی ها و کدیورها بیشتر از آخوندهای ارتجاعیِ سنتی به دین اسلام و تعزیه گردانی آنها وابسته هست. بدون دین اسلام مدرک آکادمیکِ آنها هم دیگر ارزشی ندارد.

■ هدف ما تحقیرِ مردمانِ دیگر و نژاد ستیزی نیست و به هیچ عنوان قصدِ برتری و پیروزیِ پان ایرانیسم را بر پانهای دیگر را نداریم، هدف فقط و فقط جایگزینی دمکراسی، سکولاریسم، و رعایّتِ حقوق بشر، احترام متقابل همجواری در خاورمیانه هست، که ملّت ایران مانند گذشته به عنوان موتور تحولات دمکراتیک و راسیونالِ آینده نگر، پیشتازی و هدایت این موج عظیم را در منطقه بر عهده دارند. وقتی اقیانوسی به موج تبدیل شود، دیگر موج اسلامگرایی جویباری کم آب مانند کشور ترکیه و رژیم ولایتِ فقیه تهران تابِ و توان مقاومت در مقابلِ آنرا نخواهند داشت.

|اکتبر|2010| آلمان|

بخش یکم این مطلب در لینکِ زیر

http://www.iranglobal.info/node/33610

 

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.