رفتن به محتوای اصلی

همسوئی فمینیسم و اکولوژی سیاسی
27.07.2010 - 14:25

جنبش های اکولوژیکی، فمینیستی، صلح طلبی و حقوق بشر از جمله گرایش های برجسته ای بشمار میآیند که از اواخر قرن بیستم میلادی شکل دهنده مناسبات نوین وپیشرفت جهان امروزند. پس از یک قرن، کمونیسم وسوسیال دمکراسی به پایان گرائیده وکشش وپویائی تاریخی اجتماعی را از دست داده اند. در این نوشته هدف نشان دادن همسوئی میان اکولوژی و فمینیسم است. به بیان دیگر از دید من اکولوژی سیاسی بدون فمینیسم ممکن نیست و فمینیسم بدون اکولوژی قدرتمند نمیباشد. فمینیسم و اکولوژی دارای پیوند بسیار نزدیکی هستند واین دو گرایش رساکننده یکدیگرند.

دوره پیدایش

اگر سرآغاز جنبش فمینیستی را در غرب دو دهه شصت و هفتاد قرن بیستم میلادی بدانیم جنبش روشنفکری وسیاسی اکولوژیکی هم در همین دوره برآمد دارد. نقش شخصیت های برجسته زن وشرکت آنها در مبارزات اجتماعی در طول تاریخ پیوسته یک واقعیت بوده است، ولی جنبش مستقل زنان برای آزادی خود ومبارزه علیه مرد سالاری و مناسبات وقوانین ضد زن بطور اساسی در دهه هفتاد بروز کرده وتوسعه مییابد. این جنبش در آمریکا آغاز شده وبا سرعت بعداز چند سال در اروپا در کشورهائی مانند فرانسه، آلمان، انگلستان، هلند، سوئد، دانمارک وایتالیا گسترش مییابد. در فرانسه این جنبش با اقدام گروهی از زنان که تاج گلی را روی گور سرباز گمنام گذاشتند در اوت 1970آغاز شد، آنها در زیر طاق پیروزی نوشتند گمنام تر از سرباز گمنام، زنش میباشد. این جنبش نه در چارچوب یک حزب بلکه بشکل محافل روشنفکری، گروه ها، انجمن ها و شبکه ها بروز کرد وبا خواست هائی چون تقسیم وظایف بین زن ومرد در کارهای خانگی، حق جلوگیری از بارداری و سقط جنین، افزایش مهد کودک، اعتراض علیه تجاوز جنسی، خواست آزادی های جنسی وبرابری اجتماعی و اقتصادی وارد میدان شد واعلام نمود که آنچه خصوصی تلقی میگردد، سیاسی است (1). بطور مسلم این جنبش با سابقه مبارزاتی واجتماعی وفرهنگی زنان در فرانسه پیوند تاریخی پیدا میکند، جنبش مه 68 را تجربه کرده و افکار ی چون"جنس دوم" از سیمین دوبوار(1949) پایه فکری آن را تشکیل میدهد. ولی اینبار حرکت مستقل فمینیستی با شعار های برابری طلبانه و علیه فرهنگ مرد سالار وجهت آزادی زن وارد میدان مبارزاتی گشته وخواهان مناسبات اجتماعی نوین میشود.

جنبش اکولوژیستی و زیست محیطی در امریکا با راهپیمائی بیست میلیونی علیه آلودگی های صنعتی در شهر های بزرگ در بیست دوم آوریل 1970 بوجود میاید. در اروپا نقد علم وصنعت و اعتراض علیه ویرانگری های زیست محیطی توسعه یافته و انجمن ها وگرایشات اکولوژیستی در عرصه اجتماعی فعال میگردند. در این مرحله نگا ه های زیست محیطی فاقد بینش کاملن روشن میباشند و نقد روند تکنولوژی با تمایل بسوی زندگی روستائی وکشاورزی خودنمائی میکند. بسرعت نظرات شفافتر میگردند. در این دوره اکولوژیست ها از بحران زیست محیطی صحبت کرده و طبیعت گرائی تکنوکراتیک ورشد صنعت ضد آلودگی را مطرح میسازند. فکر اندیشمندان متعدد و نقد تمدن صنعتی وخسارات ناشی از آن، وجود برخی نهاد ها مانند سازمان زیست محیط در سوئیس که با هدف دفاع از محیط زیست، مبارزه علیه آلودگی صنعتی، دفاع از گوناگونی زیستنگاهی و توسعه پایدار بود زمینه را آماده نمود تا دستگاه فکری اکولوژیستی همه جانبه تر گردد. در سال 1971 فعالان اکولوژیست به آلاسکا میروند تا در یک گردهمائی بزرگ اعتراض خود را علیه آزمایشات هسته ای و برای حفاظت از طبیعت اعلام نمایند واین اقدام به ایجاد سازمان بین المللی "گرین پیس" منجر میگردد. در 5 ژوئن 1972 اولین نشست جهانی برای حفاظت کره خاکی در استکهلم سوئد برگذار میگردد ودرادامه این نشست برنامه سازمان ملل برای نگهداری محیط زیست مورد تصویب قرار گرفته ودر در بند سوم این برنامه اعلام میشود که ظرفیت زمین در زمینه منابع طبیعی باید حفظ گردد. در فرانسه گرایش اکولوژیستی سیاسی در 1974 وارد میدان انتخاباتی میشود. مهندس کشاورزی "رنه دومون" کاندیدای ریاست جمهوری شده تا بتواند با امکانات رسانه ای، پیام اکولوژیست ها برای ایجاد یک مدل تازه را به آگاهی جامعه برساند. او برآن بود که یک سیاست اکولوژیستی ژرف برای جامعه ضروت داشته ومخالفت خود را علیه جنگ، سرمایه داری ، بیعدالتی در کشور های جهان سوم، آلودگی صنعتی و مولدگرائی و پردوکتیویسم اعلام میکند. او سیاست اقتصادی صنعتی را که مدل مصرفی ناهنجاری بوجود آورده و با آلودگی ها گوناگون سلامت انسان هارا به خطر انداخته مورد نقد قرارداده وخواستار مدل رشد اقتصادی دیگری است که به ویرانگری جهان نیانجامد. بعلاوه رنه دومون برآن بود که کنترل رشد جمعیت جهان باید در دستور قرار گیرد واین حق زنان است که بر بدن خود حاکم باشند وهر دولتی که این حق را برسمییت نشناسد، یک دولت قانونی نیست (2). رنه دومون یک برنامه اساسی ارائه کرده و خودرا فمینیست قلمداد میکند(3). این واقعه سرآغاز جنبش سیاسی اکولوژیستی در فرانسه است وحزب سبز ها در چنین بستری بوجود می آید.

این دوجنبش که کمابیش دریک دوره زمانی پیدایش یافته دارای درونمایه نزدیکی میباشند. این دوگرایش واکنشی انتقادی نسبت به سلطه مدل اقتصادی مولدگرائی پرودکتیویستی از یکسو واز سوی دیگر حاکمیت سیاسی ومردسالارانه است. این دو فکر تلاشی برای خروج از سلطه وبن بست مناسبات کهنه است تا بتوان به زندگی متعادل تر وشادمانه تری روی آورد. میان این جریان فکری همسوئی بسیار ژرفی وجود دارد که در اینجا به برخی از این همسوئی ها اشاره میکنیم.

دیدگاه جهانشمول

این دو جریان با دیدگاه یونیورسالیستی وجها نشمول مشخص میشوند. فمینیسم صرفنظر از وابستگی طبقاتی، ملی ومذهبی، به جایگاه زن و رهائی او توجه دارد. فمینیسم اعتراض به فرهنگ مردسالار و تسلط مرد بر زن در سراسر گیتی است، اعتراض علیه سرکوب زن وحقوق اوست، اعتراض به مناسبات ناعادلانه تاریخی، اجتماعی و اقتصادی که پیوسته زن را فرعی قلمداد نموده ونقش اورابه تولید مثل محدود ساخته است، میباشد. تمامی زنان دیروز وامروز جهان کمابیش در این شرایط فراگیر نابرابر وغیرعادلانه قرار دارند وآزادی زن شرط آزادی جامعه است. فمینیسم ضد مرد نیست بلکه ضد قدرت وامتیازات مردسالارانه است. فمینیسم نوعی اومانیسم است که در جستجوی کسب حقوق انسانی زن میباشد. اومانیسم فلسفی برآنست که هستی انسانی وقوانین طبیعی بر اعتقادات دینی ارجحییت دارند وفمینیسم آزادی زن رابا تمام کیفیت وویژگی زنانه وانسانی مورد توجه قرار میدهد. اکولوژی از نابسامانی ناشی از سیستم تولیدی اقتصاد جهانی ونابودی منابع طبیعی در جهان حرف میزند. اکولوژی اعلام مینماید که خطر بزرگ افزایش گرمای زمین ودیگر خطرات زیست محیطی کل بشریت را تهدید میکند وماباید بسرعت اقدام نموده وجهت حفظ محیط زیست سالم وبهروزی وسلامت انسانها، سیاست اکولوژیستی همه جانبه و جهانی را در دستور قرار دهیم. اکولوژی نیز به انسان توجه داشته وهمانگونه که "تئودور مونو" (1902-2000) دانشمند، اکولوژیست واومانیست فرانسوی میگفت با آنچه که انسان را تهدید ویا تخریب میکند باید مبارزه کرد. بحران اکولوژیکی بین المللی بوده وتهدید مهلکی برای انسان است واین امر هوشیاری وهمیاری شهروندان جهان را ایجاب میکند. بنابراین هر دو دیدگاه فمینیستی و اکولوژیکی دارای نگرشی گسترده بوده واز پروبلماتیکی گفتگو میکنند که راه حل همه جانبه جهت حفظ واحترام زندگی انسانی میطلبد.

مسئولیت تشکیلاتی وسیاسی وقدرت

یکی از ویژه گی های اکولوژیست ها در فعالیت سیاسی تشکیلاتی رعایت برابری در تقسیم مسئولیت ها و توازن قدرت است. در روند های انتخاباتی، حزب سبزها پیوسته برابری کاندیدای زن ومرد را مورد توجه نظری وعملی قرار میدهند. گرایش فمینیستی نزد مردان عضو حزب سبز بسیار نیرومند است وجایگاه زنان عضو در تصمیم گیری ها چشمگیر است. اگر یک جریان سیاسی ضوابط برابری را در درون خود رعایت نکند ، در عرصه اجتماع نیز به این امر بی اعتنا خواهد بود. در زندگی سیاسی وتشکیلاتی سیاسیون ایران چه در زمان شاه وچه در دوره جمهوری اسلامی، چه در درون حکومت وچه در درون اپوزیسیون چپ وراست، این برابری هرگز رعایت نشده است. همین امروزبیشتر رهبران وکادرهای تصمیم گیرنده سازمان های سیاسی مارکسیست و ملی واسلامی ولائیک، مردان میباشند. اینگونه رفتار همان مکانیسم باز تولید مناسبات مردسالارانه میباشد و در تناقض با آزادی زن وروند رهائی زن بشمار میآید. در برخی انجمن ها در خارج کشور دختران وزنان نقش بسیار برجسته دارند ونمونه خوبی در زمینه برابری زن ومرد بشمار میایند. روند های بازدارنده امروز مانعی در مقابل زن برای کسب مسئولیت دست اول و فردا مانع دستیابی زن به مقام وزارت وریاست جمهوری میشود. در حالیکه خواست زنان در هم شکستن مجموعه موانع برای ایفای نقش حساس در سیاست واجتماع است.

مخالفت با خشونت

جنبه دیگر ی از اکولوژی مخالفت آن با خشونت است. مبارزه برای صلح، مبارزه علیه جنگ طلبی، مخالفت با فعالیت صنعتی تسلیحاتی، پیکار مداوم بر ضد فعالیت های هسته ای و تلاش در راستای خلع سلاح هسته ای در سطح جهانی از جمله گرایشات صلح طلبانه اکولوژیست ها بشمار میآید. تمامی رهبران فکری اکولوژی سیاسی پیوسته از صلح وعدم خشونت صحبت کرده اند وشخصیت هائی چون گاندی، لوتر کینگ، ماندلا مورد احترام آنهابوده اند، زیرااز نگاه اکولوژیستی شرایطی که خشونت میآفریند را میتوان درک کرد، ولی ستایش قهرنادرست است. خشونت را به عنوان شیوه وروش نمیتوان پذیرفت، زیرا خشونت مکانیسم تخریب وانتقام بشمار می آید. جنبش زنان در این زمینه همسوی چنین اندیشه ای است. خشونت بهیچوجه راه حل مسائل زنان نبوده وهیچ جنبش فمینیستی نیز طرفدار خشونت نبوده است. در ایران مبارزه علیه خشونت مردسالاروتجاوزات جنسی وفرهنگی زنان وپیکار علیه خشونت مدام جمهوری اسلامی و دین اسلام بیان آسایش طلبی زنان وخواست صلح طلبی آنهاست. مگر قرآن در سوره نساء، آیه سی وچهار نمیگوید که زنان را تنبیه کنید وکتک بزنید، مگر جمهوری اسلامی جز خشونت در قبال زنان کار دیگری کرده است و مگر سرکوب زن توسط مرد یک واقعیت مستمر خانوادگی نبوده است، پس به همین خاطر یکی از جنبه های مهم مبارزه زنان ایران پیکار علیه فشارو خشونت بوده است. ایستادگی زنان در برابر حجاب اجباری و ارتجاعی اسلامی و بسیج آنان در چارچوب کمپین یک میلیون امضا، نشاندهنده آرزو وخواست زنان برای پایان بخشیدن به اجبار، خشونت واستبداد است. جهان ما نیازمند آرامش وصلح است، اکولوژیست ها صلح میخواهند، زنان پایان قهر وسرکوب رامیجویند، و هردو زندگی بهتررا میطلبند. روشن است که در زندگی سیاسی وروزمره کردارهائی بر خلاف این اصل گاه میتوان مشاهده کرد، ولی این تحلیل در راستای محتوای گرایش فمینیستی قرار داشته وقصدی برای افسانه سازی در کار نیست.

نگاه همسو به طبیعت

پیوند دیگر این دو جریان را در باره طبیعت میتوان یافت. از نگاه اکولوژیکی طبیعت یک کلیت گونه گون و ارگانیک است. گیاه وجانور و آب و زمین وانسان این مجموعه بهم پیوسته را میسازند. همزیستی وهماهنگی این مجموعه برای هر یک ازاین بخش ها ضروری بشمار میاید و هر خسارت وویرانگری در هر بخش برای مجموعه زیان آور است. تخریب منابع طبیعی مانند جنگل و آب بناگزیر آسیبی برای انسان وکل محیط زیست میباشد. ویرانگری جنگل ها، تالابهاو مرغزارهاوخشک شدن یکسری از رودخانه ها ودریاچه ها در ایران منجر به خشکی وگرمای هوا ووخامت شرایط اقلیمی شده، اکوسیستم را بهم ریخته، پرنده ها را از بین برده ویا پراکنده ساخته، بیماری هارا افزایش داده وبه کیفیت زندگی انسانی زیان های سنگین وارد آورده است. کیفیت زندگی انسانی وسلامت جسمانی وآرامش روانی انسان در گرو سلامت طبیعت وتنوع آن میباشد. آلودگی های صنعتی وغبارهای شیمیائی منجربه آلودگی هوای تهران شده واین وضعیت نابهنجار یکی از علل اصلی بیماری ها وافزایش مرگ شهروندان میباشد.

از نگاه فمینیستی طبیعت سالم و پاکیزگی و تعادل زیست محیطی نقش بسیار مهمی در روند زندگی و شرایط زندگی وآسایش زنان دارد.

در ابتدا باید در نظر گرفت که شکم مادر اولین محیط زیست برای بارداری و تولد فرزندان به حساب میاید. از تشکیل سلول تا لحظه تولد روند پویای زندگی در جریان است. در چنین هنگامی از نظر بیولوژیکی زندگی عبارت از ایجاد سلول مستقل، تغذیه، تغییر وتحولات شیمیائی سلول، بازتولید، تحول ورشد، حرکت وجابجائی و مرگ میباشد (4). روشن است که این تحول بیولوژیکی بهمراه خود تحولات دیگری مانند حس چشائی، بویائی، شنوائی و ویژه گی های روحی وروانی در همین زندگی ابتدائی در شکم زن فراهم مینماید. با ین ترتیب زن که خود از ویژه گی های زیست محیطی برخوردار شده بنوبه خود زیست محیط مادارانه ای را تشکیل میدهد که تعیین کننده زندگی میشود.

نمونه دیگر این پیوند را در شرایط زنان آفریقا باید دید. آنها در اقتصاد کشاورزی این قاره نقش اساسی دارند. امروز باتوجه به گسترش خشکی و مناطق بیابانی وشنزار، امکانات آبرسانی و منابع طبیعی بسرعت محدودتر شده ودر شرایطی که زنان آفریقا نقش برجسته ای درکسب درآمد خانوادگی ایفا میکنند، این دشواری های زیست محیطی سختی کارو رنج زنان را بشدت افزایش داده است. خانم "واندانا شیوا" فیزیکدان هندی که تخصص خودرا کنار گذاشته ودر حال حاضر زندگی خویش را به شناساندن وحفظ کشاورزی روستائی و کشاورزی بیولوژیک و طبیعی در برابر اثرات مخرب اقتصاد مالی جهانی اختصاص داده است، معتقد است که این سرمایه داری را باید سرمایه داری مردسالار نامید و برآنست که با توجه به نقش اساسی زنان در نگهداری طبیعت، میباید مقوله "اکو-فمینیسم" را بکار گرفت. خانم "وانگاری موتا ماتائی"، جایزه صلح 2004 که مبتکر سازمان فمینیستی واکولوژیستی زنان بنام "بنیاد جنبش برای کمربند سبز" بوده، برفعالیت تعیین کننده زنان در مورد طبیعت پافشاری نموده و با توجه به نظریات "واندانا شیوا" میگوید دفاع از محیط زیست، زنان ودمکراسی جداناپذیرند.(5)

دو دیدگاه برای تغییر

فمینیسم روبه آینده دارد ودر همان زمان خواهان تغییرات مشخص میباشد. ستم تاریخی وروزمره و مداوم، جنبش زنان را به سوی تغییر مشخص وبلافاصله سوق میدهد. در افسانه های مذهبی دین زن را محکوم کرد، چرا که زن به مرد سیب، میوه طبیعت را داد تا گاز بزند. خشم خدایان برانگیخته شد. این محکومیت خدائی ستم مردانه بر زن را مجاز نمود، تحقیر وخوار کردن را جاری ساخت، نابرابری ریز ودرشت را ممکن ساخت ورنج زنانه راهمه جانبه ساخت. در طول تاریخ قدرت ها وسیاست مردسالار باین خط پای فشرد. حکومت جمهوری اسلامی خواست الله و مردان زورگو را پاس داشت وزن به اسارتی سنگین تر اسیر شد. زندگی زن در این حکومت الهی پرازعذاب وفشارشد وحاکمان اسلامی آن میزان از امتیازات ناچیزی را هم که از دوران پیش کسب شده بود، ربودند. قبل از انقلاب خمینی خطاب به شاه گفت: "حضور مبارک اعلیحضرت همایونی، پس از اهداء تحیت ودعا، به طوری که در روزنامه ها منتشر است، دولت در انجمن های ایالتی وولایتی اسلام را در رای دهندگان ومنتخبین شرط نکرده وبه زنها حق رای داده است واین امر موجب نگرانی علماء اعلام وسایر طبقات مسلمین است....مستدعی است امر فرمائید مطالبی را که مخالف دیانت مقدسه ومذهب رسمی مملکت است از برنامه های دولتی وحزبی حذف نمایند تا موجب دعاگوئی ملت مسلمان شود." (6). پس از انقلاب دستگاه ولایت شیعه با تمام قدرت کوشید تا زن را نفی کند، پنهان کند، ازدور خارج کند، تمام دین وسنت را بکار گرفت تا زن را بزیر چادر وحجاب ببرد (7)، با صیغه اسلامی فحشا را گسترش دهد، در زندانها باو تجاوز کند، حقوق انسانی اورا پایمال کند واورا از پای درآورد. ولی از همان فردای قدرت سیاسی خمینیستی زنها به مقابله دست زدندو به مرور به آگاهی ورادیکالیسم خواست های خود افزودند. درچنین بستری دوره تازه ای از حرکت زنانه شروع شد و فعالیت ها وتلاش های گوناگون سازماندهی شد. برپائی تظاهرات علیه حجاب اجباری، اقدام علیه قوانین ضد زن، بدادگاه کشاندن مردان سرکوبگر، اعتراض علیه احکام بیداد گاه رژیم، سازماندهی کمپین یک میلیون امضا، شرکت در راهپیمائی علیه کشتار، فعالیت قلمی در نشریات، گسترش سایت های اینترنتی وغیره ازجمله تلاش های زنانه بوده که در جستجوی به عقب راندن نظام و بهبودی در وضع زنان میباشد. بعلاوه گرایش زنان علیه دولت دینی واحکام ضد زن توسعه پیدا کرد. این در گیری نشان میداد که خود مضامین قرآنی در زمینه ارث، قضاوت، چند همسری، صیغه وغیره در تضاد با آزادی وحقوق زن کسانی را بر آن داشت تا خواهان تفسیر دیگری از قرآن گشته وزمینه طرح افسانه "فمینیسم اسلامی"(8) فراهم سازند. بهر حال ستم دینی وسیاسی موجود، بیداری بیسابقه ای را موجب شد وزنان را بسوی پیکاری مشخص وروزمره سوق داد. خواست این تغیرات بیانگر آنست که این جنش خود را در آرمانگرائی محدود نکرده، بلکه خواست تغیر بنیادی را در گرو مبارزه مشخص وپراتیک امروزی و مطالبات کنونی زنان میبیند.

اکولوژی نیز رو به آینده دارد، اکولوژی سیاسی برای زندگی بهتر، برای حفظ منابع منابع طبیعی وانسانی ، پایان دادن به مدل پرودوکتیویستی وهماهنگی میان انسان، اقتصاد، طبیعت تلاش میکند. اکولوژی تمامی ناهنجاری های موجود را نقد میکند. این سیاست برآنست که سیستم موجود با تولید انبوه وتمایل به سود اندوزی بیکران به تخریب محیط زیست دست میزند، بنگاه های اقتصادی آلودگی های صنعتی وسوختی خودرا بی توجه به سلامت انسانها در هوا وآب وخاک رها میکنند. در این نظام، سیاست های دولتی وخصوصی با جاده کشی ها و بورس بازی زمین ها وبی کفایتی ها منجر به نابودی جنگل ها میشود، رشد فعالیت هسته ای ونیرگاه های اتمی خطری برای محیط زیست و صلح جهانی است وهمه این خرابی هاناشی از سیاست های ویرانگرانه مسئولین سیاسی واقتصادی است. آب آشامیدنی هم کم میشود وهم آلوده، آلودگی های سرطانزا گسترش مییابد، حیف ومیل منابع عظیم است و بحران اکولوژیستی دامنه گرفته است و این بحران با بحران اجتماعی ومالی سرمایه داری درهم آمیخته است. اکولوژیست ها برآنند که در کنار افزایش آگاهی ها و پرورش فکری انسانها، باید از طریق سیاسی و اقتصادی و فرهنگی عمل کرده و باید فعالین وسیاستمداران وشهروندان بطور مشخص درگیر تغییر شوند. تمام تلاش فعالین محیط زیست، انجمن ها واحزاب ومسئولین سیاسی اکولوژیست در ایران وجهان در جستجوی محدود کردن ویرانگری ها ست. آنها پیشنهاد تغییربلافاصله میکنندو طرح های تازه اکولوژیستی در دستورکار قرارمیدهند. از محیط خانگی خود تا سازمان ملل میتوان عمل کرد ونشان داد که سیاستهای ریز ودرشت زیست محیطی ضروی میباشند. توسعه تکنولوژی بادی وآفتابی برای تولید انرژی پاک، ساختمان های تازه برپایه معیارهای زیست محیطی، مناطق وبنگاه های اکولوژیک، مبارزه علیه ترکیب و تغییرات شیمیائی در گیاه وتولید مواد غذائی، توسعه فرهنگ وزبان ملت ها، مبارزه علیه فساد مالی، معیار سنگین برای کنترل نفتکشها در دریاها، جداسازی زباله وبازیافت، تغییر سازماندهی کار، کم کردن ساعات کار در بنگاه های تولیدی وخدماتی وغیره از جمله طرح هاو اقدامات اکولوژیست ها بشمار میآیند. بحران اکولوژیکی جهانی تلاشی مداوم هم امروز، هم فردا و هم کوچک وهم بزرگ می طلبد.

به این ترتیب متوجه مشویم که دودیدگاه اکولوژیستی وفمینیستی که دوجریان مستقل را تشکیل میدهند، درضمن وفاداری به تحلیل عمومی خود، درعین حال تغییر را باعتبار عمل سیاسی واجتماعی ممکن میدانند. بازیگران وارد روند بهبود کار، اصلاح سیاست ها وبهتر کردن شرایط میگردند، بدون آنکه راه حل های ریشه ای را از یاد ببرند.

این همسوئی ها میان فمینیسم واکولوژی سیاسی زمینه ساز طرح های مشترک وپیوند عمل سیاسی واجتماعی این دوجریان است. جهان وایران نیازمند گفتگو میان این گرایش ها بوده، چراکه این همسوئی ها عمل بازیگران اجتماعی را پویاتروتوانمندتر میسازد.

پاریس اوت 2010

 1) رجوع شود به مجله "پارتیزان" شماره ویژه "آزادی زنان، سال صفر" شماره 54-55 ژوئیه-اکتبر 1970، انتشارات ماسپرو، پاریس

2) رجوع شود به کارزار انتخاباتی رنه دومند در 1974 و مقاله او در لوموند دیپلماتیک اوت 1994

3) "چشم هایتان را باز کنید، قرن بیستم نابسامان است" رونه دومون، 1994 انتشارات آرلا.

4) "سیر زندگی" ژئول دو رنه، 1988، انتشارات سول

5) واندانا شیوا: "زن، اکولوژی و توسعه" ، انتشارات زد بوکس 1989 لندن

6) تلگراف خمینی به شاه 17 مهر 1341 – صحیفه نور، جلد اول صفحه 78

7) "مجموعه قوانین ومقررات پوشش در جمهوری اسلامی ایران" گردآوری شادی صدر، چاپ ورجاوند-تهران بهار 89

8) رجوع کنید به نوشته دیگرم تحت عنوان: "فمینیسم اسلامی، یک سراب" مارس 2007

 سه شنبه ۵ مرداد ۱۳۸۹ - ۲۷ ژوييه ۲۰۱۰

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال
برگرفته از:
عصر نو

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.