همکاران عزیزم. کاروکردار من و این کیانوش توکلی شدهاست همان ماجرای «رشتهای بر گردنم افکنده دوست» است. میکشد هر جا که خاطرخواه اوست. اما از سوی دیگر، من هم دست و دلم نگران سایت ایرانگلوبال است. نه به خاطر آن که در شکلگیری این سایت اندک سهمی داشتهام، در حد سهم مورچه و پای ملخ در پیشگاه سلیمان، بلکه از آن رو که این سایت بسیار تابوشکنیها کردهاست، در بر روی همگان بازگذاشتهاست که بیایند حرفشان را بزنند. این سایت یک فوروم بحث است. آنچه ما در این روزگار وانفسا، به شدت به آن نیاز داریم. جامعهای داریم در حال پوستاندازی و روشنفگرانی داریم هنوز پایبند اعتقادات و بیتفاوت نسبت به مصلحتها. نه! نمیخواهم هر اعتقادی را خوار بشمارم و مصلحتگرائی بازاری را تجویز کنم. میخواهم این را بگویم که بالاترین ارزش در این جهان همان است که جرمیبنتام تجویزش کردهاست: «بالاترین سعادت برای بیشترین مردمان.» گمان میکنم این میتواند فرهمندترین دستگاه اعتقادیای باشد که انسان به کشفش یا ساختنش نائل آمدهاست. همۀ تجربههای تاریخ معاصر نیز نشاندهندۀ این هستند که بالاترین سعادت جز در فضای دیالوگ آزاد برای بیشترین مردمان فراهم نمیآید. روراست باشیم با خودمان و با خوانندگانمان: ما حاملان اسم اعظم نیستیم. بنا بر این باید کاشفان فروتن شوکران صبوری باشیم. حتی اگر میانگاریم حقیت برتر را نمایندگی میکنیم. هیچ حقیقتی برتر نخواهد بود اگر بیشترین انسانها آن را به رضا و رغبت آویزۀ گوش نکنند.
بنا بر این. من این نکات را با همکاران گرامی مدیریت منباب درددل در میان میگذارم:
1 - هیچ یک از اعضای مدیریت نباید حق داشتهباشد نسبت به دیگر اعضای مدیریت آقابالاسری کند. حتی اگر مقالهای خلاف نظر او درج شدهباشد. من یکی اگر با چنین موردی برخورد کنم، بدون لحظهای تحمل و تأمل، قهر خواهم کرد. سایت به هر حال یک کلیددار اصلی دارد «سوپرادمین» که کلید فنی سایت در دست اوست. او هیچ حقی نسبت به دیگر مدیران سایت ندارد. اگر هم از موضوعی خوشش نمیآید باید با بحث اقناعی ماجرا را حل کند. حل هم نشد، دنیا به آخر نیامدهاست. این بزرگترین مشکل جوامع مقدس است که نظر را با اعدام پاسخ میدهند. کاشفان فروتن شوکران چنین نمیکنند.
2 - هیچ یک از اعضای مدیریت نباید تداوم همکاری خود را با سایت منوط کند به عدم همکاری دیگری با سایت. این نیز توسل به اعدام است (در شکل ظریفش) برای حل مشکل نظری.
3 - از همۀ همکاران درخواست دارم، پیش از درج نوشتههایشان نگاهی دوباره به آن بیندازند. اگر در درستی متنی که نوشتهاند تردید دارند، به عنوان یک ویراستار در خدمتشان خواهم بود. زنگی بزنید و مطلب را میل کنید روی چشم در اسرع وقت ویرایشش خواهم کرد و خواهم فرستاد. دوستان! ما به عنوان روزنامهنگار نسبت به زبان فارسی مسئولیت داریم. نمیگویم هر چه مینویسیم باید در غلطان باشد، اما خیلی غلط نوشتن هم در یک سایت خبری و یک فوروم بحث زیبا نیست.
3 - قرار کیانوش این بار، با من این شد که بر بخش هنر و ادب نظارت داشتهباشم. امیدوارم سرم شیره نمالیده باشد. ممکن است در رودرواستی گیر کند. خودم از همۀ دوستان خواهش میکنم اگر شعر یا نوشتهای را میخواهید به ستون ادب و هنر بسپارید و در کیفیتاش شک دارید، بفرستید، در اسرع وقت نظرم را خواهم نوشت و خدمتتان ارسال خواهم کرد. دوستان! ادبیات نوین یک ملت یعنی هوای تازهای که آن ملت دارد برای تداوم تنفس خود آماده میکند؛ ادبیات یعنی سمزدائی فرهنگی برای نوزائی فرهنگی. در این مورد باید کمی سختگیر بود. آنچه به ستون هنر و ادبیات راه پیدا میکند باید دستکمها را در خود داشتهباشد. از جمله این که اگر شعر کلاسیک است، نباید فول بزرگ وزن داشتهباشد. نباید ردیف و قافیه در آن عوضی گرفته شدهباشند. اگر شعر نو است، باید به شعر بودن نائل شدهباشد. غیر از این زمینهسازی ابتذال خواهد بود که از دلش رهبران کبیر سر بر میآرند و همگان را به دوزخ ولایت سفیه میکشانند.
4 - و غیر از اینها، عزیزان! ملتی دارد تقلا میکند برای رها شدن از کابوس. بر بار کابوس نیفزائیم که البته نخواهیم افزود. گاه باید راهیان به هم یادآوری کنند چرا در راهند. سخن مرا هم در همین حد ببینید. همهتان برقرار و شاد و سرفراز باشید.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید