رفتن به محتوای اصلی

کُمای دو آیت الله ؛ آغازِ انقراضِ نسلِ اولِ کارگزاران نظام
07.07.2014 - 09:52

در حالیکه آیت الله محمد رضا مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان و رئیس " جامعه روحانیت مبارز " ــ تشکل اصلی اصولگرایان ــ ؛ مدتهاست در بیمارستان بستری و در حالت کما و جان کندن بسر میبرد ــ شاید هم مرده و رژیم بعمد اعلام نکرده است ؛ بعدا" در این رابطه توضیح میدهم ــ ؛ آیت الله محمد محمدی گیلانی معروف به آیت الله " فرزند کش 1"؛ حاکم شرع بی دادگاههای انقلاب اسلامی بعد از پیروزی انقلاب و رئیس دادگاههای انقلاب اسلامی ؛ نیز بدلیل بیماری ریوی ؛ در سن 83 سالگی در بیمارستان بستری شده و مطابق اظهارات پزشک معالج کاملا" هوشیاری خود را از دست داده ؛ کشت مغزی ضعیف و سیستم مغزی اش مختل شده است .

ایندو از کارگزاران اصلی نظامِ فاسد و جنایتکاری هستند که سیاه ترین دوره تاریخی را در کشورمان رقم زده است . افرادی که پیش از بدست گرفتن قدرت و تأسیس حکومت آخوندی ؛ ریا کارانه و بدروغ   از " رحمت " ؛ " عدالت " ؛ " مهربانی " ؛ " بخشش " و ..... صحبت میکردند و پس از بدست گرفتن قدرت خشم و کین ؛ عداوت و دشمنی ؛ شقاوت و سنگدلی را نصب العین خود قرار دادند و از هیچ فساد ؛ ظلم و جنایتی در حق مردم ایران دریغ نورزیدند .

کسانی که با سوء استفاده از دین و مذهب ؛ جواز شرعی کشتار و خونریزی ؛ شقاوت و بیرحمی ؛ شکنجه و تجاوز و ..... را صادر و امنیت و آسایش مردم را سلب نمودند . کسانی که  همه جنایت و فساد خود را تحت عنوان دین ؛ اخلاق و رستگاری در جامعه رواج داده و آن را تحت لوای مبارزه با دشمنان خدا ؛ کافران ؛ منافقان ؛ ملحدان و ...... پیش بردند و برای این جنایات فجیع توجیه های دینی و مذهبی جور نمودند .

امَا این تنها مهدوی کنی و محمدی گیلانی نیستند که سراسیمه و آشفته منتظر روز جزا و ورود به جهنم اند ؛ سن دیگر آخوندهای پلید در مجلس خبرگان ؛ شورای نگهبان ؛ مجمع تشخیص مصلحت و دیگر ارگانها و نهادهای حکومتی ؛ بالا و اکثرا" در آستانه مرگ سقط شدن ؛ قرار دارند . محمد باقر باقری کنی 88 سال ؛ جنتی دبیر شورای نگهبان که عضو مجلس خبرگان هم هست ــ معروف به حضرت نوح نظام ــ 88 سال ؛ علی مشکینی رئیس پیشین مجلس خبرگان 86 سال ؛ امامی کاشانی 83 سال ؛ شیخ محمد یزدی 83 سال ؛ هاشمی رفسنجانی 79 سال و .... دارند . خلاصه لحظات پایانی زندگی سراسر جنایت و فساد این کارگزاران فاسد و خون ریز ؛ فرا رسیده است .

یعنی نسلی که در سال 57 ؛ بنا حق سکان انقلاب مردم علیه دیکتاتوری سلطنتی را در دست گرفتند  و در آن دوران بازیگر اصلی صحنه سیاسی ایران شدند و از همان آعاز تأسیس نظام جمهوری اسلامی در همه جنایات و سیاه کاریهای نظام مشارکت داشته اند ؛ شروع به انقراض نموده و در آستانه نابودی قرار دارد .

و امَا مهمتر اینکه ؛ این نسلِ اول در شرایطی شروع به نفله شدن و نابودی نموده ؛ که نسل بعدی و جایگزین " پنچر " است و نایِ ادامه راه را ندارد . یعنی در حالی نسل بعدی و جایگزین با میراثی از فساد و تباهی مواجه میشود ؛ که دیگر نه تنها از شور و شوق آن سالها اثری برای جانشینان بر جا نمانده بلکه هیچ رمق و انگیزه ای هم برای حفظ و تداوم میراث گذشته در وجود نسل جانشین ؛ وجود ندارد .  یعنی نسل بعدی و جایگزین نه میخواهد و نه میتواند خط و خطوط گذشتگان را پیش ببرد . یعنی مسئله جانشینی این جنایتکاران در شرایطی ؛ بحرانی جدی بر بحرانهای لاعلاج موجود رژیم می افزاید ؛ که هیچ ارادهِ جایگزینی برای مدیریت و کنترل آن وجود ندارد .

 آیت الله محمد محمدی گیلانی :

در روز 30 اردیبهشت 1393 محمد گیلانی بدلیل مشکلات ریوی در بیمارستان بستری شد . بعدا" دکتر بهروز برومند پزشک معالج وی در 20 خرداد اعلام کرد که وی کاملا" هوشیاری خود را از دست داده ؛ سیستم مغزی وی دچار اختلالات جدی شده ؛ کشت مغزی ایشان بسیار ضعیف و تنفس وی نیز با مشکل مواجه است .

محمدی گیلانی با پیروزی انقلاب از سوی خمینی بعنوان " حاکم شرع " دادگاه انقلاب برگزیده شد . و بعدا" به مقام " ریاست دادگاههای انقلاب " ارتقاء یافت . وی یکی از چهره های اصلی و تأثیر گذار در اعدامها و جنایات  دهه 60 است و بعدا" هم در جریان قیام اعتراضی مردم در خرداد  88 ؛ مخالفان نظام را " فتنه گر " خواند و خواستار اعدام آنها شد ؛ وی در واقع یکی از بزرگترین جنایتکاران علیه بشریت در تاریخ معاصر است .

گیلانی به تبعیت و پیروی از خمینی پیشوای شقاوت و بیرحمی در عصر جدید ؛ که گفته بود : ما خلیفه میخواهیم که دست ببرد ؛ حد بزند و رجم ــ سنگسار ــ کند ؛ همانطور که رسول الله دست می برید ؛ حد میزد و رجم میکرد ( صحیفه نور جلد نهم ص 465 ) ؛ به " شدیدترین حالت کشت و با فضاحت بارترین حالت ممکن " فرمان حلق آویز کردن ؛ صادر کرد .

وی از حکام شرع دادگاههای انقلاب و از فقهای متخصص در شناسائی " مرتد " و " ناصبی " بود . وی حاکم شرعی بود که اعتقاد داشت ؛ کسانی که در تظاهرات خیابانی دستگیر میشوند "باید در همان محل ؛ بدون محاکمه در مقابل دیوار اعدام شوند " همچنین معتقد بود : توبه آنها پذیرفته نمی شود و مجازات را قرآن تعیین میکند ؛ مرگ با بدترین وسایل ؛ با دار و قطع دست راست و پای چپ " (نامه بنی صدر به خمینی ) .

گیلانی در مورد شکنجه زندانیان سیاسی هم معتقد بود که : تعزیر ــ اسم شرعی شکنجه ــ باید پوست را بدرد ؛ از گوشت عبور کند و استخوان را در هم بشکند ( روزنامه کیهان 28 شهریور ) .

بر اساس برخی گزارشهای ضد و نقیض دو فرزند وی که عضو مجاهدین بودند بوسیله خود وی محاکمه و به اعدام محکوم شدند ــ این گزارشات بعدا" بوسیله حسینعلی نیری معاون وی تکذیب شد ــ . وی در فروردین 88 به خاطر این جنایات و بی رحمی ها با پیشنهاد وزیر دادگستری و تائید کمیسیون " اعطای نشانهای دولتی " و با موافقت احمدی نژاد ــ احتمالا" بدلیل خوش خدمتی به نظام در اعدام بیشتر و قلع و قم کردن مخالفین ــ بدریافت نشان درجه یک " عدالت " مفتخر گردید !!!! . 

محمدی گیلانی اکنون 86 سال دارد وی در این 35 سال حاکمیت جمهوری اسلامی همواره مناصب بالائی در اختیار داشته است . حاکم شرع ؛ رئیس دیوان عالی کشور ؛ عضو فقهای شورای نگهبان ؛ عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام ؛ عضو شورای باز نگری قانون اساسی ؛ نماینده 4 دوره مجلس خبرگان و .......  .

 یک هفته بعد از به کما رفتن مهدوی کنی ؛ حال وی به وخامت گرائیده و در بیمارستان بستری و در حال جان کندن است . و اکنون با مردن و از دور خارج شدن وی و مهدوی کنی ؛ دو عضو مجلس خبرگان حتی در صورت زنده ماندن هم ؛ ادامه مسئولیت هایشان در خبرگان و یا دیگر نهادها  نا ممکن شده است .

 آیت الله محمد رضا مهدوی کنی :

وی که فامیل اصلی اش " حاج باقری " است و به پدر معنوی اصولگرایان معروف است ؛ دبیر کل " جامعه روحانیت مبارز " مهمترین تشکل اصولگرایان میباشد . با پیروزی انقلاب از طرف خمینی به ریاست " کمیته انقلاب اسلامی " که مهمترین نهاد اجرائی پس از پیروزی انقلاب 57 بود برگزیده شد ؛ این کمیته ها که مراکز اصلی خشونت و فساد در آن دوران بودند ؛ نام شان در تاریخِ حاکمیت استبداد دینی با فساد و خشونت های بی حد و حصر گره خورده است .

در آن زمان کمیته ها کاملا" مستقل ؛ خارج از مناسبات اداری دولت مهندس مهدی بازرگان و با اختیارات فرا قانونی ؛ کار مصادره اموال کارگزاران نظام پیشین ؛ ترور ؛ سرکوب و دستگیری مخالفین نظام و نیروهای انقلابی را بعهده داشتند . نیروهای کمیته ها ؛ هسته های اولیه ارگانی که بعدا" سپاه پاسداران نام گرفت را تشکیل دادند .

در مورد فساد و جنایت این کمیته ها ؛ مهدی خزعلی به نقل از حسن کروبی که در آن زمان مسئول بنیاد مسکن بود مینویسد : یک روز مهدوی کنی تلفنی به ما گفت ؛ هر گاه کاری داشتید و نمی توانستید خطی را جلو ببرید ؛ تلفنی به کمیته مرکز خبر بدهید . ما همیشه صد تا موتور سوار آماده داریم ؛ میفرستیم بعنوان مردم همیشه در صحنه حساب آنها را کف دستشان بگذارد .

مناصب دیگر مهدوی کنی در این 35 سال عبارتند ؛  با تشکیل " شورای انقلاب " در آستانه پیروزی انقلاب وی یکی از 5 عضو اولیه و مؤسس این شورا بود و بعدا" عضویت در " شورای انقلاب فرهنگی " ؛  عضویت در شورای " بازنگری قانون اساسی " ؛ عضویت در اولین دوره شورای نگهبان ؛ عضویت در مجمع تشخیص مصلحت ؛ ریاست دانشگاه امام صادق و ریاست مجلس خبرگان تا زمان کما و بیهوشی از دیگر مناصب وی بوده است . شغل های متعدد مهدوی کنی نشان میدهد که وی همواره جایگاهی مؤثر در تصمیم گیریها و تحولات سیاسی کشور داشته است .

همچنین مهدوی کنی که در نظام به " زاپاس سیاسی " هم معروف بود ؛ در کابینه بنی صدر به جای هاشمی رفسنجانی عهده دار وزارت کشور گردید و بعد از عملیاتِ انفجار نخست وزیری توسط مجاهدین در 8 شهریور 1360 که منجر به کشته شدن رجائی رئیس جمهور و باهنر نخست وزیر گردید محمد رضا مهدوی کنی بطور موقت ــ 56 روز ــ به نخست وزیری موقت برگزیده شد .

سابقه فعالیت سیاسی این آخوند انگلیسی تبار به سال 1352 بر میگردد ؛ وی در این سال دستگیر و زندانی شد . سختی های زندان را طاقت نیاورد و بعد از مدت کمی با نوشتن توبه نامه از زندان آزاد شد . حاج خلیل رضائی ؛ پدر رضائی های شهید تعریف میکرد : در دوران انقلاب 57 که آخوندها از سوراخ بیرون آمده و عرض اندام میکردند ؛ مهدوی کنی از سردمداران شده بود و برای همه خط و ربط تعیین میکرد . این در حالی بود که شبی ما منزل آیت الله طالقانی که تازه از زندان آزاد شده بودند ؛ بودیم . وی از دوران زندان تعریف میکرد که چه گذشته و با چه کسانی چگونه برخورد شده است و مرحوم طالقانی گفت  :

 " در حیاط زندان قدم میزدم ؛ دیدم مهدوی کنی گوشه حیاط زندان نشسته و زار زار گریه میکند . بسراغ او رفتم که او را دلداری بدهم . پرسیدم ماجرا چیست و چرا گریه میکنی ؟ پدرت مرده ؟ بالاخره عمر دست خداست . و خدا آنها رحمت کند ؛ دنیا محل گذر است . مهدوی کنی گفت نه چیزی نیست و بالاخره بلند شد و در حیاط قدم میزدیم و منتظر بودم تا ببینم چه شده ؛ او گفت ــ مهدوی کنی ــ : شرائط زندان سخت است ؛ من عادت نداشته ام ؛ نمیدانم چرا من را گرفته اند و با احتساب امروز من هفت روز است که زندان هستم و والده آقا مصطفی را ندیده ام و دلم برایش تنگ شده و دوری او را نمی توانم تحمل کنم . ما اهل مبارزه باین شکل داغ نبودیم ؛ بیشتر با کار فرهنگی موافق بودیم و .... پدر سوخته ها من را اشتباهی گرفته اند ؛ بعضی از مخالفین به مسجد ما هم میآمدند بخاطر آنها من را گرفته اند و من حالا نمیدانم چه کنم " .

من مات و مبهوت مانده بودم که شیخ چه میگوید و چرا زوارش در رفته است و دارد بدجوری آبرو ریزی میکند . به مهدوی کنی گفتم ؛ آ شیخ اینجا زندانی سیاسی هست که ده ؛ پانزده و یا بیست سال است که زندانی هستند . تو جلوی این زندانیان مقاوم آبروی همه زندانیان سیاسی را میبری . حالا هم یک " گُه خوردن نامه " به ساواک و شاه بنویس برو بیرون و با همین شیوه مهدوی کنی از زندان آزاد میشود .

مهدوی کنی در اواخر سال 89 و در جریان جنگ و دعوای باندها بر سر تصاحب کرسی ریاست مجلس خبرگان ؛ در حالی بجای رفسنجانی بر کرسی ریاست مجلس تکیه زد که قادر بحرکت نبود و با صندلی چرخدار جابجا میشد . وی در همین دوره از کار خبرگان بود که تفسیر تازه ای از وظایف مجلس خبرگان در قبال رهبری ارائه داد ؛ وی گفت : نظارت بر رهبری به معنای حراست از رهبری است تا رهبری را از ظالمان حفظ کنیم . وی ادامه داد که : باید سینه ها را سپر کنیم و حفظ کنیم که ( رهبری ) تنها به میدان نیاید و صحبت کند .

از شغل های پر درآمد وی ریاست او بر " دانشگاه امام صادق " است ؛ " واقف " این دانشگاه وصیت کرده بود که آیت الله منتظری متولی وقف باشد . در حالی که بر اساس فقه شیعه " توقف در موقوفه حرام است " در دوران حصر و فشار بر آقای منتظری ؛ مهدوی کنی بنا حق متولی این دانشگاه میشود . در زیر مجموعه دانشگاه امام صادق ؛ تعداد زیادی شرکت اقتصادی و مراکز تجاری وجود دارد که خانواده و بستگان مهدوی کنی ( پسر ؛ دختران ؛ عروس ؛ داماد و همسر ) که همگی مناصب مهمی در این دانشگاه دارند ؛ آنها را بدلخواه در کنترل خود دارند .

دانشگاه امام صادق کاملا" مستقل بوده و وزارت علوم هیچ گونه کنترل و نظارتی بر آن ندارد . این دانشگاه مالک مؤسسه ای بنام " جامعة الصادق " است که دارای زیر مجموعه هائی نظیر کارخانه " پوشاک جامعه " ؛ " دارو سازی حیان " ؛ بازار میوه زعفرانیه ؛ " مجتمع میلاد نور " و مرکز خرید بزرگی بنام " نور " در تقاطع ولی عصر و طالقانی که  خود مهدوی کنی مدعی است این مجتمع بزرگترین مجتمع از حیث متراژ در کشور میباشد .

مهدوی کنی را در هرحال باید مرده پنداشت ( اگر چه عده زیادی معتقد هستند که وی مرده است و علت اعلام نکردن مرگ وی ؛ این است که باند ولی فقیه میخواهد فرصت کافیِ لابی برای جانشین مناسب ؛ را داشته باشند ) زیرا در صورت زنده ماندن هم دیگر نخواهد توانست در پست " ریاست مجلس خبرگان " انجام وظیفه نماید .

در اینصورت تکلیف جانشینیِ ریاست نهادی که مطابق قانون اساسیِ خود رژیم ؛ کار تعیین و نظارت بر رهبری را بعهده دارد ؛ چه خواهد شد ؟ آنچه مسلم است ؛ تعیین جانشین برای مجلس خبرگان ــ برای رژیم گرفتار در جنگ قدرت باندها ــ کار ساده ای نخواهد بود ؛ بخصوص که عده ای زیادی در سودای برگرداندن رفسنجانی بر سر منصب قبلی اش هستند و بعلاوه اینکه  باند رفسنجانی ؛ روحانی ریاست بر مجلس خبرگان را ؛ کانالِ قانونی برای مهار و کنترل و حتی عزل ولی فقیه میدانند . در بخش بعدی مقاله در این باره بیشتر توضیح خواهم داد . ....... ادامه دارد .

 07.07.2014

16 تیر 1393

arezo1953@yahoo.de

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.