سرمقاله روزنامه آلمانی اشپیگل چهارشنبه 24 جولای
اینروزها بنظر میرسد که دنیا برعکس شده، بزرگترین تظاهرات علیه جنگ در غزه در لندن برگزار می شود نه در قاهره، دمشق یا بغداد. حتی تظاهرات چند صد فعال چپگرا در تل آویو علیه بمباران سواحل محاصره شده غزه، پرسر و صداتر از برخی اعتراضات در منطقه خلیج بوده است. در تمامی جهان عرب سکوت ترسناکی حاکم شده، سیاستمداران، مردم عادی، حتی رهبران مذهبی مسلمان و مسیحی، همه سکوت کرده اند.
چنین بنظر میرسد که سه سال پس از بهار عربی ساختار این کشورها چنان درهم ریخته که از چندین دهه خشم و اعتراض متداول مردم خاورمیانه علیه اقدامات اسرائیلی ها هیچ چیزی باقی نمانده است.
دلایل چنین تغییراتی روشن است، تمام منطقه در حال ریزش است از یک سو دولت های پلیسی و خشن در حال شکل گیریاند و از طرف دیگر کشورها درحال پاره پاره شدن. سرزمین هائی که در اثر جنگهای فرسایشی داخلی، حمله به اقلیتهای ملی و مذهبی و گسترش افراطیگرائی در حال فروپاشی اند.
کشورهائی چون سوریه، عراق، لبنان و لیبی غرق در مسائل خود هستند. دولت های خودکامه و مستبدی چون مصر، عربستان سعودی، کویت و امارات متحده عربی عملآ هرگونه تنوع نظر را سرکوب میکنند، شرکت در هرنوع تظاهراتی که خارج از چارچوب های مورد نظر این دولت ها باشد ریسک سالها زندان را به همراه دارد، حکام این کشورها تمامی تلاشهایشان را بکار گرفته اند تا این جنبش های اسلامی، که به زعم آنان عامل اصلی فروپاشی منطقه و خطر جدی برای تداوم قدرت آنان محسوب می شوند، را تار و مار کنند و بر همین اساس است که هیچ انگشتی از اینجاها به سوی کشتار در غزه اشاره نمی رود و از همین رو اسلامگرایان فلسطینی پشتیبانان زیادی را تا کنون از دست دادهاند. در سوریه بشار اسد خود متهم به سازمان دادن کشتار دستجمعی شده است، ایران پس از روی کارآمدن حسن روحانی بعنوان یک رئیس جمهور واقعگرا از این جریانات فاصله میگیرد، ترکیه و قطر در خاورمیانه نیز هیچگاه تا این حد در خاور میانه منزوی نبوده اند در مصر نیز رهبری بر سر کار است که پس از سقوط محمد مرسی همه اسلامگرایان را تروریست قلمداد میکند و در این رابطه بدفعات نیز از کمک های میلیاردی آریستوکرات های خلیج بهره جسته است، بخصوص این دسته بندی قدرتمند خواهان درهم شکستن حماس است حتی اگر این امر بوسیله راکت های اسرائیلی انجام پذیرد، مصری ها در این جنگ بیطرف نیستند علیرغم اینکه بسیار میکوشند تا خود را بعنوان یک واسطه بیطرف جلوه دهند.
تعجبی ندارد که حماس پیشنهاد آتش بس مصر را که متعلق به نوامبر سال 2012 است نمیپذیرد چرا که شرایط کاملآ تغییر کرده است شبکه ای بیش از 1800 تونل زیر زمینی که در تمام زمان حسنی مبارک از آنها به جهت ارسال مواد غذائی به مردم در نوار غزه مورد استفاده قرار میگرفت و دست نخورده مانده بود از اواسط سال 2013 تاکنون زیر حکومت الفتاح مرسی منهدم شده اند، نوار مرزی رفه که در حکومت محمد مرسی کاملآ باز بود در طی 6 ماه گذشته فقط 17 روز رفت و آمد جریان داشت علاوه بر اینها باید به برخورد غیر دیپلماتیک مقامات مصری اشاره کرد که درست هفته گذشته در همین ارتباط با مقامات اسرائیلی در تل آویو نشست داشتند اما حاضر نشدند با رهبران حماس در غزه گفتگو کنند. این روشن است که هرگونه اقدامی در ارتباط با غزه تآثیر مستقیمی بر سیاست السیسی مبنی بر قلع و قمع اخوان المسلمین دارد این دو مسأله در هم گره خورده اند، هر نوع جوازی به حماس که به نظر این مارشال سابق ارتش در قاهره، شاخه ای از اخوان المسلمین تلقی میگردد، تضعیف کننده آن جبهه ایست که در کشور مصر با تبلیغات علیه اسلامگرایان توسط وی به راه انداخته شده است و این همان چیزیست که منجر به بی تحرکی مصر در این روزها شده است و این یعنی ادامه بحران و از همین رو در حالیکه انسانها در غزه کشته و شکنجه میشوند بیشتر از هر زمان دیگری درجهان عرب تنها مانده اند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید