رفتن به محتوای اصلی

تحلیل 16 آذر و ادامه راه
09.12.2009 - 19:31

مراسم یادبود 16 آذر به راستی یگ گردنه در مسیر سبز جنبش مدنی ایران بود. پس از تصرف دو تظاهرات رسمی روز قدس و 13 آبان، جنبش برای اولین بار، به مناسبتی رسید که شامل راهپیمایی عمومی نمیشد. به همین دلیل بسیاری از گروه ها و شخصیتهای فعال، از دعوت عمومی مردم به شرکت در تظاهرات خودداری کردند تا 16 آذر امسال به مراسمی کاملا مردمی و خودجوش تبدیل شود. 16 آذر 88 نقطه شروع مجددی برای جنبش سبز است، چرا که پس از گذشت شش ماه نه تنها فروکش نکرد، بلکه توانست بدون مخفی شدن در پشت تظاهرات رسمی، خود را بر کودتاچیان تحمیل کند. باید اذعان داشت که عموم مردم (با پیشگامی دانشجویان) این گردنه را با موفقیت کامل پشت سر گذاشتند و جنبش سبز با این حضور، وارد مرحله ای دیگر از سیر رشد خود شد، به طوری که میتوان گفت دستاوردهای رخداد 16 آذر، به مراتب درخشان تر و موثر تر از مراسم روز قدس و 13 آبان است و تاثیری اساسی در تداوم جنبش سبز خواهد داشت.

Missing media item.

در ادامه برخی از نکات برجسته مراسم 16 آذر، به طور مختصر مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرد.

1. تلاش رهبر نظام برای عدم موضعگیری (به خصوص در سخنرانی عید غدیر) با واکنش سنجیده دانشجویان و مردم رو به رو شد. واضح است که او تلاش میکند خود را از درگیری کنونی کنار بکشد و سیاست صبر و انتظار پیشه کند تا در موقعیت مناسب خود را به طرف پیروز بچسباند. به همین دلیل است که رهبر نظام، بر خلاف گذشته دیگر از جنایات سپاه و مهملات رئیس دولت کودتا دفاع نمیکند. اما این کافی نیست چرا که حرف نزدن و تصمیم نگرفتن موجب سلب مسئولیت نمیشود. 16 آذر نشان داد که مسئله از بحث و مشاجره بی فایده در مورد تقلب یا عدم تقلب فراتر رفته و جنبش به طور کامل بر آرمان حاکمیت ملی تمرکز کرده است و تا زمانی که رهبر نظام موضع خود را در خصوص حاکمیت ملی روشن نکند، تحت فشار خواهد بود. شعارهای دانشجویان و مردم در 16 آذر نشان داد که روند شفافیت در عرصه سیاست ایران به مسیری بازگشت ناپذیر افتاده است و اگر رهبری بیش از این به انفعال و کلی گویی ادامه دهد، از طرف همه جناح های درگیر مورد تهاجم قرار گرفته و در نهایت حذف خواهد شد. اما اگر چنانکه به او نصیحت شد، موضع خود را روشن کند، هنوز این فرصت را دارد که از کمک و همکاری یکی از طرفین برخوردار شود.

2. حضور موثر و همدلانه مردم و دانشجویان در مراسم 16 آذر، ناکارآمدی و شکست سیاست سرکوب کودتاچیان را اثبات کرد و مردم بدون ترس و با آمادگی کامل به خیابانها ریختند. اکنون کودتاچیان به شدت ترسیده اند؛ اژه ای رسما اعلام کرد که دولت قادر به کنترل اوضاع نیست و دست به دامن پدر و مادرها شد و فرمانده پلیس تهران هم به دروغ اعلام کرد که بسیج ماموریتی در این روز نداشته است. ترس و دروغگویی رجب زاده نشان میدهد که حکومت قادر به پذیرش مسئولیت اعمال خود نیست؛ این یعنی دولت اقدامات ضد امنیتی انجام میدهد و همین مسئله برای ایجاد اجماع ملی در خصوص لزوم مقابله با ناامنی دولتی کافیست.

3. در مراسم 16 آذر امسال، شکست نظریه "جنگ نرم" اثبات شد. سردار فضلی تلاش کرد با فریبکاری در خصوص "تدابیر فرهنگی" و "تقدیم گل"، مردم را به صورت نرم، فریب دهد، اما مردم این بار با آمادگی قبلی آمدند و مانند 13 آبان غافلگیر نشدند. مسلم است که اگر کودتاچیان قصد آشتی با دانشجویان را داشتند، ابتدا به دانشجویان زندانی در اوین گل تقدیم میکردند. باید توجه داشت که فرماندهی کنونی سپاه، این نیرو را در مسیر انزوا و انحلال پیش میبرد و این بر عهده اعضا و فرماندهان متعهد نیروهای نظامی است که به فکر آینده خود و سازمان متبوعشان باشند و هر چه زودتر راهی برای بازگرداندن نیروهای نظامی به مسیر درست خود پیدا کنند تا جای غضب و خشم ملت، از کمک مردم برخوردار شوند.

4. با تلاش و مداومت چند ماهه ای که به ابتکار گروه انقلاب سبز وصفحه حامیان میرحسین موسوی و سایر فعالان آغاز شده بود، بانگ الله اکبر به رسانه جنبش سبز تبدیل شد؛ رسانه ای که نه تنها با قطع اینترنت، بلکه حتی با قطع برق هم از کار نمی افتد. پس از هفته های اول اعتراضات که بانگ الله اکبر شبانه رو به خاموشی رفت، ابتکار استفاده از این شعار برای روحیه دادن در شب قبل از تظاهرات روز قدس، باعث شد که از این کنش به صورتی هدفمند و به عنوان یک رسانه استفاده شود. با تداوم این کار در شب قبل از 13 آبان، اینک بانگ الله اکبر – فراتر از محتوای مذهبی آن – به عنوان یک رسانه جهت روحیه دادن و اطلاع رسانی به شهروندان فاقد رسانه مورد استفاده قرار میگیرد. این امر به خوبی در فریادهای شکوهمند شب 15 آذر قابل مشاهده بود.

5. دولت کودتا با جلوگیری از حضور رهبران جنبش در بین مردم، ظاهرا یک پیروزی کوتاه مدت به دست می آورد، اما واقعیت این است که تن به ریسکی بزرگ داده است که در نهایت سقوط آن را به دنبال خواهد آورد. با تعویق حضور رهبران در میان تظاهر کنندگان و جمعیت سبز، همواره این احتمال وجود دارد که حضور بعدی آنان، چنان روحیه و جسارتی به مردم بدهد که در یک چشم به هم زدن شهر را به طور کامل از دست کودتاچیان خارج سازند.

6. آخرین و مهمترین دستاورد مراسم 16 آذر امسال این بود که سبزها فهمیدند کودتاچیان ابله نیستند! در واقع دولت کودتا و متحدانش در سپاه و بیت رهبری، به تدریج در رویارویی های مناسبتی تجربه آموخته و زبده شده اند. آنها در هر مناسبت با جمع آوری نیرو از مناطق حاشیه ای و استخدام اراذل و اوباش روزمزد به صورتی وحشیانه به تجمع مسالمت آمیز مردم حمله میکنند و در فاصله بین مناسبتها به توجیه نیروها و ترمیم خطوط دفاعی خود میپردازند. در عین حال تمام رسانه ها را فیلتر یا محدود میکنند و در تلاشهای رسانه ای خود، تلاش میکنند جمعیت سبزها را کمتر از میزان واقعی نشان دهند. 16 آذر با پیروزی قاطع مردم و دانشجویان به پایان رسید، اما جنگ روانی کودتاچیان باعث شد که دانشجویان در روز 17 آذر تا مرز درگیری و خشونت با مزدوران پیش بروند و هزینه ای سنگین پرداخت شود. این یک هشدار به همه پیشگامان و فعالان جنبش سبز است؛ چرا که تکرار بیش از حد یک شگرد و به روز نکردن آن، سبب آزمودگی و آمادگی حریف میشود و امکان استفاده از اصل غافلگیری محدود میشود. علاوه بر این، تمرکز بر رویارویی های دوره ای و مناسبتی، باعث میشود که کودتاچیان به این نتیجه غلط برسند که همین وضع موجود را میتوان ادامه داد و دولت نامشروع را با خشونت و سرکوب حفظ کرد؛ در این صورت با گذشت زمان شاهد کاهش خشونت ها نخواهیم بود.

و در پایان

همان طور که در بیانیه شماره 16 ذکر شد، مبارزه مدنی فقط به مناسبتهایی مثل 16 آذر خلاصه نمیشود، باید برای 17 آذر و 18 آذر و همه روزها و هفته ها برنامه داشت و روزنه هایی جدید گشود و راه حل هایی جدید خلق کرد. بر عهده کلیه فعالان جنبش سبز است که با خلاقیت و ابتکار، عرصه های مدنی جدیدی را برای مبارزه مسالمت آمیز با دولت کودتا جستجو کنند، در غیر این صورت خطر دلزدگی یا خشونت ورزی در بین بخشهایی از هواداران جنبش سبز، دور از ذهن نیست. در برخی از رویارویی های 16 آذر، شاهد بودیم که سبزها با نشان دادن اسکناس، تجمع کنندگان غیر مسلح حامی دولت را تحقیر میکردند. باید توجه داشت که اغلب آنها هنوز اسیر ترس و فقر هستند و به رسانه های مستقل دسترسی ندارند. آن دسته از حامیان دولت که ضرب و شتم نمیکنند و فقط به عنوان تجمع کننده مورد استفاده قرار میگیرند، در واقع برده های سیاسی دولت کودتا هستند و حقیقتا در وضعیتی ترحم انگیز به سر میبرند. آنها به زبان عامیانه «چاقال» های کودتاچیان و رهبری هستند و «چاقال» را نباید تحقیر کرد، بلکه باید بر او رحم و شفقت آورد و نجاتش داد، و گرنه چه فرقی است بین سبزها و فرماندهان سپاه؟ برای تعامل با این افراد و گروه ها، راه های بهتری هم هست. به همین دلیل جنبش در این مرحله نیازمند رویکردی سازنده و غیر تقابلی است تا آن افراد را از موضع تدافعی و جنگی خارج کند، نه این که سبب تصلب و انقباض فکری بیشتر در آنها شود.

شایان ذکر است که گروه انقلاب سبز با توجه به این نیاز اساسی، از مدتها پیش طرح هایی جدید و کاملا ابتکاری را تهیه کرده است که به زودی و به صورت مرحله ای، اعلام خواهند شد.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال
برگرفته از:
تحلیلگران انقلاب سبز

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.