رفتن به محتوای اصلی

از جواد هیأت نمی توان قهرمان ساخت!
02.09.2014 - 06:59

مجموعه ای از کامنت های جالب و خواندنی    تنظیم: تبریزی

صابر

وقتی زنده یاد آقای دکتر جواد هیأت در حیات بود شما چپی ها ( به خصوص بچه های راه کارگر و فدائیان خلق ساکن اردبیل و تبریز ) ایشان را به خاطر اشتغال در پزشکی قانونی تهران در زمان رژیم پهلوی شدیدا نکوهش می کردید، حال که ایشان در حیات نیست امیدوارم پایبند اصول اخلاقی باشید و از شایعه پراکنی های بی اساس خوداری کنید. 

تبریزی  

از هنگامی که در تارنمای ایران گلوبال درباره مرگ جواد هیأت سخنانی نوشته شدند و چند تن نیز که پیروان پان های رنگارنگ بودند آمدند و ستایش هائی گزاف درباره چنین مرده ای نوشتند من آهنگ آن را نداشتم که درباره چنین کسی یادداشتی به ایران گلوبال بفرستم چرا که زمان و نیروئی را که برای کوبیدن رژیم آخوندی می توان به کار برد چرا باید برای کارهای دیگر هزینه کرد؟ هم اکنون ما در هنگام تابستان هستیم، به جای آن که انبوهی از نوشته ها و یادمانده ها درباره کشتار زندانیان سیاسی در تابستان سال ۱۳۶۷ سیل آسا به تارنمای ایران گلوبال سرازیر شوند به جز من و یکی دو تن دیگر هیچکس درباره کشتار زندانیان سیاسی در تابستان سال ۱۳۶۷ به تارنمای ایران گلوبال نوشته ای نفرستاد! یکی از زبان مادری نوشت، یکی از زبان پدری نوشت، یکی از زبان عمه ای نوشت، یکی از زبان خاله ای نوشت، یکی درباره تراکتور پان آکتور نوشت و یکی درباره فلان پان، پان نامه نوشت!

گفتم شاید کار با چند تسلیت و روانش شاد باد و ..... به پایان برسد اما دیدم که نه! چند تن آمده اند و از جواد هیأت می خواهند قهرمان سازی کنند! آنجا بود که دیدم نمی توان خاموش ماند! سخن گفتن درباره جواد هیأت برای فسیل هائی که مغزشان با پندارهای زهرآگین ناسیونالیستی از کار افتاده است هوده ای ندارد (نرود میخ آهنین در سنگ!) اما برای جوانان کم سن و سال و ساده دلی که با شنیدن یکی دو آهنگ و سرود و شعر و شعار از پان های رنگارنگ پیروی کرده و آریاپرست و فارس پرست و ترک پرست و ..... شده اند سودمند است، (هیأت) را که واژه ای عربی است نیز باید با الف همزه دار نوشت نه با یاء همزه دار، از این روی از نگر دستور زبان (هیأت) درست و (هیأت) نادرست است!

علی هیأت در سال ۱۲۶۷ در تبریز زاده شد، نخست به نجف رفت و در آنجا آخوند شد و با عبا و عمامه به تبریز آمد اما پس از بازگشت به تبریز و دوستی با احمد کسروی تبریزی و با سخنان وی دست از عبا و عمامه و آخوندیسم برداشت، احمد کسروی تبریزی چپ گرا بود اما علی هیأت هوادار رژیم پهلوی شد و راه این دو تن از هم جدا شد! علی هیأت پس از گفتن سخنانی درباره شاهدوستی و هواداریش از اعلیحضرت رضاشاه و اعلیحضرت محمدرضاشاه پهلوی در رژیم پادشاهی دارای پست هائی مانند رئیس دادگستری همدان، رئیس دادگستری آذربایجان، رئیس دیوان عالی کشور، وزیر دادگستری و ..... شد! علی هیأت در زمان رژیم پهلوی به جز آن که از کارگزاران آن رژیم پهلوی بود برای خوشایند اعلیحضرت همایونی شاهنشاه آریامهر یک آریاپرست و پانفارس دو آتشه نیز بود! سرانجام علی هیأت پس از سال ها شاهدوستی و آریاپرستی در سال ۱۳۴۵ در ۷۸ سالگی در تهران درگذشت و در همان جا نیز به خاک سپرده شد. 

علی هیأت پسری به نام جواد هیأت داشت، جواد هیأت هنگام انتحار اسلامی در سال ۱۳۵۷ و به روی کار آمدن رژیم آخوندی ۵۳ سال داشت، پس در این ۵۳ سال چه کار می کرد؟! جواد هیأت در زمان رژیم پادشاهی پزشک شد اما مانند پدرش علی هیأت از هواداران اعلیحضرت همایونی شاهنشاه آریامهر و یک پانفارس و آریاپرست دو آتشه بود! از این روی رئیس بیمارستان شهربانی رژیم پهلوی شده بود! بیمارستان شهربانی رژیم پهلوی برای چه برپا شده بود؟ در زمان شاه پلیس و نیروهای امنیتی آن رژیم مانند سازمان اطلاعات و امنیت کشور (س.ا.و.ا.ک) و کمیته مشترک ضد خرابکاری در سراسر ایران تنها یک بیمارستان ویژه در تهران داشت! این بیمارستان تنها درمانگاهی بود که پلیس و ساواک رژیم پهلوی نیروهای ضد رژیم را که زیر شکنجه یا در درگیری با مأموران شاه زخمی می شدند به آن می فرستادند! نمونه ای از چنین کسانی علیرضا نابدل و بهروز دهقانی و مراد نانکلی هستند! کسانی از چهره های ضد رژیم شاه نیز اگر در زندان بیمار می شدند به بیمارستان شهربانی فرستاده می شدند!

در این بیمارستان مأموران شهربانی و ساواک و کمیته مشترک ضد خرابکاری از زخمی ها و حتی از کسانی که داشتند می مردند بازجوئی می کردند و از زخمی ها در بیمارستان شهربانی به ریاست جناب آقای دکتر جواد هیأت شاهدوست و پهلوی پرست با شکنجه های ددمنشانه بازجوئی می کردند! روشن است که ریاست چنین بیمارستانی که یکی از پایگاه های امنیتی رژیم پهلوی بود بایستی به کسی سپرده می شد که سرسپرده رژیم شاه و پذیرفته شده از سوی دستگاه امنیتی رژیم شاهنشاهی باشد و این سرسپرده کسی نبود جز جناب آقای دکتر جواد هیأت! پس از انتحار اسلامی جواد هیأت به کارهای پزشکی پرداخت و همه گندکاری هایش نیز از شاه پرستی و آریاپرستی گرفته تا همکاری با ساواک آریامهری از سوی رژیم آخوندی نادیده گرفته شدند! و اکنون که مرده است چند تن پیدا شده و می خواهند با قهرمان سازی و قهرمان تراشی از چنین کسی همه گندکاری های او را ماست مالی کنند!

امیر

آقای ظاهرا تبریزی با آن ستاره سرخ قلابی، لطفا سند این تهمت ها را هم ارائه بدهید تا صداقت گفته هایت ونوشته هایت معلوم شود، اینهائی که نوشته اید ربطی به دکتر هیأت ندارند.

تبریزی

دوستان گرامی، همگان اگر با خط فارسی در موتورهای جستجوی اینترنتی بنویسند: "علی هیأت" و "جواد هیأت" خواهند دید که جناب آقای دکتر جواد هیأت چه پیشینه درخشانی دارد! ما با نوشته های موتورهای جستجوی اینترنتی کاری نداریم و می پنداریم که همه آنها دروغند! با پدرش علی هیأت هم که از کارگزاران دانه درشت رضاشاه و محمدرضاشاه پهلوی بود کاری نداریم! بیائید باهم زندگی جواد هیأت را بدون آن نوشته ها بررسی کنیم، جواد هیأت در سال ۱۳۰۴ در تبریز زاده شد، در سال ۱۳۲۵ که نیروهای ارتش شاهنشاهی به فرماندهی سرتیپ میرهاشمی که یک ترک تبریزی بود به نیروهای پیشه وری تاختند جواد هیأت ۲۱ ساله بود و پدرش علی هیأت نیز ۵۸ سال داشت، آیا در آن زمان جواد هیأت به یاری نیروهای پیشه وری شتافت و یا مانند پدرش آنها را کمونیست های کافر و بیدین و لامذهب دانسته و با آنها همکاری نکرد؟ در سال ۱۳۳۲ که کودتای ۲۸ مرداد رخ داد جواد هیأت ۲۸ سال داشت و پدرش علی هیأت نیز ۶۵ سال داشت، آیا در آن هنگام جواد هیأت با کودتاچیان ناسازگاری نشان داد و یا مانند پدرش با آنها هماواز شد؟

در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ که رژیم شاهنشاهی هزاران تن را کشت جواد هیأت ۳۸ ساله بود، در آن هنگام جواد هیأت چه کرد؟ آیا در آن هنگام جواد هیأت مانند پدرش با آدمکشان رژیم اعلیحضرت همایونی شاهنشاه آریامهر هماواز بود یا نبود؟ از سال ۱۳۴۲ تا سال ۱۳۵۷ که سال انتحار اسلامی است جواد هیأت حتی یک سطر بر ضد رژیم پهلوی ننوشت و هیچ کاری هم بر ضد آن رژیم انجام نداد! البته ما پندار را بر آن نهادیم که همه سخنانی که درباره همکاری های گسترده جواد هیأت با رژیم اعلیحضرت همایونی شاهنشاه آریامهر گفته و نوشته شده اند دروغند! در سال ۱۳۵۷ که سال انتحار اسلامی است جواد هیأت ۵۳ سال داشت، اگر ما بپذیریم که انبوهی از اسناد و مدارکی که نشانگر همکاری جواد هیأت با رژیم پهلوی و آریاپرست و پهلوی پرست بودن وی هستند همگی دروغین و ساختگی هستند این پرسش پیش می آید که جواد هیأت پس از انتحار اسلامی چه کاری بر ضد رژیم آخوندی انجام داده است؟

از سال ۱۳۵۷ که سال انتحار اسلامی است تا سال ۱۳۹۳ که سال مرگ جواد هیأت است چند سال می شود؟ پاسخ ۳۶ سال است! آیا در این ۳۶ سال جواد هیأت یک سطر درباره ددمنشی های بی مانند رژیم آخوندی که روی شاه و ساواک را هم سفید کردند نوشت؟ و یا کار دیگری بر ضد رژیم اهریمنان دوزخی به انجام رساند؟ اگر پیدا کردید مرا هم آگاه کنید!

http://iranglobal.info/node/29155

کاظم ثانی

تبریزی گرامی، فرض را بر این بگذاریم که جواد هیأت هیچ کاری علیه رژیم های شاه و شیخ نکرده است، چرا باید از دیگران انتظار داشته باشید که حتما علیه رژیم ها کاری کرده باشند تا آدم حساب شوند؟ مگر ناتل خانلری و ملک الشعرای بهار مخالف رژیم شاه بودند و کاری علیه او انجام دادند؟ همان که آنها ادیب بودند کافی است که شخص من به آنها احترام بگذارم، اگر جواد هیأت چهار سطر در ادبیات نوشته باشد و یا کاری برای زبان مادری و خاله ایش کرده باشد قابل احترام است.

تبریزی

دوستان گرامی، گفته می شود که پس از انتحار اسلامی در هفته نامه هائی که در روزهای نخست پس از سرنگونی رژیم پهلوی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر) و سازمان چریک های فدائی خلق ایران و چند سازمان سیاسی دیگر چاپ می کردند درباره همکاری های گسترده جواد هیأت شاهدوست و آریاپرست با دستگاه های سرکوب و شکنجه رژیم اعلیحضرت همایونی شاهنشاه آریامهر مانند سازمان اطلاعات و امنیت کشور (س.ا.و.ا.ک) و کمیته مشترک ضد خرابکاری نوشته های فراوانی نوشته شده اند، از همه دوستانی که نشانی اینترنتی چنین هفته نامه هائی را می دانند درخواست می شود دیگران را نیز آگاه کنند. با سپاس – تبریزی

یوسف آذربایجان

آقای تبریزی خیالت راحت باشد، اگر چنین سندی موجود بود رژیم خونخوار ایران قبل از همه انتشار می داد چون وزارت اطلاعات دنبال بدنام کردن حرکت ملی آذربایجان بوده و هست و اگر جنابعالی نتوانستی چنین سندی را پیدا کنی قول بده دیگر این چنین دنبال لگدمال کردن نروی، برخی از مزدوران رژیم ادعای فرماسون بودن کردند ولی دست خالی ماندند چون سندی نداشتند، منتظر عاقبت جنابعالی هستم.

یوسف آذربایجان

آقای تبریزی دنبال گفته ها نرو، خود نویسنده این پیام یعنی دکتر براهنی خود از زندانیان زمان شاه می باشد، اگر این ادعای کثیف و بدون سند جنابعالی صحت داشت آقای براهنی و کلی از زندانیان زمان شاه چه آنهائی که به حرکت ملی آذربایجان پیوسته اند و چه نه‌ این همه به دکتر احترام نمی گذاشتند و در ضمن خود این آقای علیرضا اردبیلی و دوستش س - ع از آنهائی است که دنبال چنین ادعائی بود ولی چون سندی نداشتند فکر می کنم خیلی پشمان و خجالت زده شدند، علیرضا اردبیلی سال ١٩٩١ در استکهلم در سالن اسپونقا که دکتر با آذربایجانی ها دیدار داشته چنین ادعائی را کرده بود ولی بعدا پشیمان شد.

آ.ائلیار

این که تبریزی گرامی بدون سند و مدرک حرف می زند و هنوز یاد نگرفته که اتهام آریامهری و ساواکی بودن قبل از ارائه سند در شأن قلمزن که هیچ حتی در شأن یک انسان نیست برایم تعجب انگیز نیست! تعصب کور فارس گرائی که خود را زیر نام چپ و تبریز مخفی می کند باید هم حرف های بدون سند و مدرک عنوان کند، من از زندگی غیر معنوی دکتر جواد هیأت اطلاعی ندارم، به فرض که این اتهام ها درست است آیا می تواند دلیل بر بی ارزش بدون تلاش های دکتر جواد هیأت در دفاع از حق من جهت تحصیل زبان مادریم باشد؟ به رژیم شاه ما چه می گفتیم؟ صمد بهرنگی، نابدل، ساعدی، براهنی و دیگران چه می گفتند؟ مگر نمی گفتیم حق تحصیل ما را در زبان مادری آزاد کنید و امکانات درست کنید و حمایت کنید که ما زبانمان را تحصیل کنیم؟ خوب، حالا گیرم یک ساواکی پیدا شده و خواسته در این راه تولید معنویات کند و از حق من دفاع نماید، چرا باید حرکت او را نفی کنم؟

ساواکی هم حق دارد از حق من برای زبان مادریم دفاع کند، همان طور که شهردار اورمیه حکومت اسلامی حق دارد از حق من در مورد زبان مادریم دفاع کند و نام های حقیقی محلات شهرم را به جای خود برگرداند که اخبارش را شنیدیم و من شخصا خوشحال شدم که این نام های حقیقی به جای نام های من درآوردی نشسته اند، کوشش تبریزی گرامی در جهت نفی حقوق فرهنگی و زبانی و استقلال و آزادی من است و این نیز قابل درک است، شاه و ناسیونالیسم ایرانی و در حقیقت پارسی، ساواک و رژیم شاه کارشان همین نفی حق و حقوق من بود و اکنون تبریزی گرامی آن را ادامه می دهد و با تبلیغات!

دفاع از حق برای هیچکس ممنوع نیست اما نقض حقوق برای همه ممنوع است، همان طور که یک چریک حق دارد راهش را به سوی قلم تغییر دهد یک ساواکی و آریامهری هم حق دارد راهش را تغییر دهد و به سود دفاع از حق و حقوق تولید معنویات کند، ما هم سنجشگریم و معنویات او را می سنجیم، مگر کمند از افراد رژیم اسلامی که راه خود را تغییر داده اند و اکنون از حقوق مردم به شیوه خود دفاع می کنند؟ مخملباف و گنجی که شهرت جهانی دارند و همین طور دیگران.

تبریزی

دوست گرامی، آ.ائلیار، من در هیچ کدام از یادداشت هائی که به این بخش فرستادم نگفتم که کارهای جواد هیأت درباره زبان بد هستند یا خوب هستند بلکه من این چنین نوشتم: ( ..... از هنگامی که در تارنمای ایران گلوبال درباره مرگ جواد هیأت سخنانی نوشته شدند و چند تن نیز که پیروان پان های رنگارنگ بودند آمدند و ستایش هائی گزاف درباره چنین مرده ای نوشتند من آهنگ آن را نداشتم که درباره چنین کسی یادداشتی به ایران گلوبال بفرستم ..... گفتم شاید کار با چند تسلیت و روانش شاد باد به پایان برسد اما دیدم که نه! چند تن آمده اند و از جواد هیأت می خواهند قهرمان سازی کنند! آنجا بود که دیدم نمی توان خاموش ماند ..... ) پس همچنان که می بینید سخن من درباره قهرمان سازی و قهرمان تراشی بیجاست نه نوشته های جواد هیأت و یا خوب بودن و بد بودن یادگیری زبان و یا کوشش درجهت نفی حقوق فرهنگی و زبانی و استقلال و آزادی شما !

آ.ائلیار

تبریزی گرامی، شما بدون مدرک اتهام می زنید، این زدودن قهرمان سازی نیست، خراب کردن کسی است که از حق من دفاع کرده و از حق میلیون ها انسان و ارزش و احترامی پیش آنها دارد، زدون قهرمان سازی با نقد علمی و با برشمردن مستدل نقاط مثبت و منفی ممکن است، سکوت بهتر از اتهام زنی است، وقتی نمی توانی چیزی را درست نقد کنی بهتر نیست سکوت کنی و پژهش نمائی؟ من هم در کامنت اول خود نه تنها در مورد دکتر هیأت بل پیرامون مانندهای آن نیز نوشته ام، مقایسه کنید با حرکت خودتان، شاید آموزنده باشد، دکتر جواد هیأت از رفاه به سوی دفاع از حق میلیون ها انسان آمد و از خوشی فردی خود گذشت، این قهرمانی نیست پس چیست؟ قهرمان که رامبو نیست، قهرمان آن است که از طبقه رفاه بیاید و از حقوق اولیه انسان ها دفاع کند و خوشی هایش را فدای نجات روح میلیون ها انسان کند، در ایران روح اکثریت جمعیت کشور را با تبعیض زبانی کشته اند و می کشند، دفاع از حق حیات روحی این انسان ها از سوی کسی که دارای درجه های عالی علمی است و از خیر آنها گذشته آیا قهرمانی نیست؟ راسل، آین اشتاین و سارتر وقتی در خیابان کنار معترضین علیه جنگ و بی عدالتی ها قرار گرفتند قهرمانی نکردند؟ که ممکن بود به بهای جانشان تمام شود؟

استخانلو

تضاد و تناقض و دو رنگی و سفسطه شما پان ترک ها در آنجاست که مهره های خدمت به شاه و شیخ را قهرمان ملی می نامید ولی زبان فارسی و قوم فارس را راسیست! آینه شکستن خطاست، خود شکن ای حراف دروغگو! متد و سبک بحث و مبارزه فاشیسم ترک او را دچار بن بست منطق می کند و گرفتار تار عنکبوت خودش می شود و به تناقض گوئی می پردازد، شما باید یاد بگیرید و اعتراف کنید که دولت زورگو سبب بی چارگی مردم است و نه یک قوم یا زبانش، برشت می گفت آن که حقیقت را نمی داند احمق است ولی آن کس که آن را می داند و انکار می کند شارلاتان!

تبریزی

دوست گرامی، آ.ائلیار، شما می گوئید: ( ..... شما بدون مدرک اتهام می زنید ..... ) دوست گرامی، شما در موتورهای جستجوی اینترنتی با خط فارسی بنویسید: (جواد هیأت) و (علی هیأت) و مدارک را ببینید! از سوی دیگر بدبختانه شما یادداشت های مرا در این صفحه موشکافانه نخوانده اید! چون اگر یادداشت شماره 33594 را نیک می خواندید می دیدید که من در آنجا نوشته ام حتی اگر همه سخنانی که درباره همکاری های گسترده جواد هیأت با رژیم پهلوی نوشته شده اند دروغ باشند باز هم نمی توان از جواد هیأت قهرمان ساخت! درخواست من از شما و دوستانی مانند شما آن است که حتما یادداشت شماره 33594 را بدون شتابزدگی بخوانید و ببینید در آن یادداشت درباره چه چیزی سخن گفته شده است؟

دوست گرامی، آ.ائلیار، شما می گوئید: ( ..... کسی است که از حق من دفاع کرده و از حق میلیون ها انسان و ارزش و احترامی پیش آنها دارد ..... ) دوست گرامی شناسه (حق) برای شما چیست؟ و شناسه (دفاع از حق) برای شما چیست؟ و جواد هیأت از کدام (حق) میلیون ها انسان چه (دفاعی) را در زمان رژیم پادشاهی و رژیم آخوندی کرده است؟ و آن (میلیون ها انسان) چه کسانی هستند که چنین کسی را حتی نمی شناسند؟

دوست گرامی، آ.ائلیار، شما می گوئید: ( ..... دکتر جواد هیأت از رفاه به سوی دفاع از حق میلیون ها انسان آمد و از خوشی فردی خود گذشت ..... ) دوست گرامی، جواد هیأت در زمان رژیم پهلوی مانند پدرش علی هیأت از وابستگان به زرسالاران دربار پهلوی بود و از خوشی های فردی خودش نگذشته بود و هر خوشگذرانی را کرده بود! در زمان رژیم آخوندی نیز سی و شش سال از راه پزشکی و گرداندن بیمارستان ها و درمان بیماران پول های گزافی به دست آورده بود و از خوشی های فردی خودش نگذشته بود! آیا جواد هیأت بیل و کلنگ و داس و چکش به دست گرفته و کار کرده بود که می گوئید از خوشی های فردی خودش گذشته بود؟ و یا بی پول و بی نان و بی خانه مانده بود که می گوئید از خوشی های فردی خودش گذشته بود؟ اگر می خواهید بدانید گذشتن از خوشی های فردی چیست در موتورهای جستجوی اینترنتی با خط فارسی بنویسید: (گوهر ادب آواز) تا ببینید گذشتن از خوشی های فردی به چه چیزی گفته می شود!

دوست گرامی، آ.ائلیار، روال کار من این است که از درگیری ها و کشمکش های بیهوده اینترنتی خودداری کنم، خودتان تا کنون چندین بار دیده اید که کسانی آمده و توهین کرده اند، ناسزا نوشته اند، هرزنامه نوشته اند و ..... اما من پاسخ نداده و گذشته ام چون پاسخ دادن به چنین چرندنامه هائی برای هیچکس هیچ سودی ندارد و جز به باد دادن زمان و نیروئی که می توان در کارهای سودمند به کار گرفت هوده ای ندارد! آن هرزنامه نویسان که چند و چونشان روشن است، کسانی نیز هستند که هرزنامه نویس نیستند اما چون دچار خشک اندیشی (دگماتیسم) هستند سخن گفتن با آنها نیز هوده ای ندارد (نرود میخ آهنین در سنگ!) اما چون کسانی پیدا شدند و از جواد هیأت ستایش های بسیار، بسیار گزاف و پر آب و تابی کردند من خواستم جوانان کم سن و سالی را که از پان های رنگارنگ پیروی می کنند از همه چیز آگاه کنم تا کلاه سرشان نرود!

آ.ائلیار

دکتر جواد هیأت از بنیانگزاران مجله وارلیق، مؤلف مقالات علمی، نویسندۀ آثار: سیری در تاریخ زبان و لهجه های ترکی (۱۳۶۵) ترومبوز و فلبیت و درمان آن (۱۳۳۵) نگاهی به تاریخ ادبیات آذربایجان (دو جلد) مقایسة اللغتین، مقایسه فارسی و ترکی (۱۳۶۲) زبان وادبیات ترکی آذربایجان در قرن بیستم (گزارش به ترکی استانبولی در چهارمین کنگره بین المللی تورکولوژی – استانبول) ۱۳۶۴ نگاهی به تاریخ و فرهنگ ترکان (۱۳۶۵) آذربایجان شفاهی خلق ادبیاتی (۱۳۶۷) ادبیات شناسلیق (۱۳۷۴) خلاصه تاریخ فلسفه غرب می باشد، او با کوشش های خستگی ناپذیر و تألیف چنین آثاری از حق آزادی زبان مادری ملیت های ایران دفاع کرده است، جمهوری اسلامی، حکومت شاه و شما تبریزی گرامی وقتی نمی دانی حق زبان مادری یعنی چه و با تمام توضیحاتی که برایتان داده شده حقی نمی شناسید و باز از "کدام حق؟" می پرسید (مثل کارگزاران حکومت های یاد شده) و خود را هم چپ می نامید پیداست که عمدا نمی خواهید حق و حقوق دیگران را درک کنید و به رسمیت بشناسید!

اگر برای شما حقی نقض نشده اجازه بدهید کسانی که از حق ما دفاع کرده اند خودمان آنها را ارزیابی کنیم، تبلیغات حکومت ها در اینترنت چیزی را اثبات نمی کند مگر برای کودکان سیاسی و مغرضان، وضع این تبلیغات و اتهام ها در مورد مدافعان حقوق زبانی برای همه روشن است، جواب آنها آن است که ما می گوئیم: "ایت هورر، کروان گچر!" لازم نیست شما غم قهرمان سازی های ما را بخورید، این که ما از کاه کوه بسازیم یا از فراموسونر انقلابی، مسأله خود تبعیض دیدگان زبانی - فرهنگی است، به کسی که حقی از او ضایع نشده و سخن از کدام حق می گوید محترمانه بگویم مربوط نیست! بهتر است شما غم بیل و کلنگ را بخورید و غم سره نویسی خودتان را، فعالان آذربایجان به دنبال تأمین همه حقوق خود هستند، هدف استراتژیک، استقرار حکومت دموکراتیک آذربایجان است، با فدرال یا بدون فدرال.

ایوب مرندی

برخی دوستان در این سایت به چپ بودن یا نبودن و تبریزی بودن یا نبودن فردی كه با نام تبریزی و آرم ستاره سرخ می نویسد پرداخته اند، به نظر من ایشان حق دارند اگر بندرعباسی یا مشهدی و كابلی هم باشند نام تبریزی یا نامی با اضافه كردن "ی" نسبیت به نام هر شهر دیگری داشته باشند، در مورد چپ بودن یا نبودن هم او آزاد است، حتی اگر سره نویسی كند و یا از انقلاب ضدسلطنتی به نام انتحار یاد كند و باز خود را چپ بنامد، از آنجائی كه فعالیت كامنت نویسی شامل قوانین بازاریابی و آگهی تجاری نیست ما نمی توانیم علیه كسانی كه نعل وارونه می زنند به كمیته حمایت از مصرف كنندگان یا ارگان مشابهی شكایت كنیم اما ایشان هم لابد به ما اجازه می دهند كه فرق سره نویسی و دشمنی با حقوق بشر و مسخره كردن حقوق زبانی مندرج در اسناد سازمان ملل را با چپ به معنای اروپائی و نه استالینی و لنینی متفاوت بدانیم.

از حق نگذریم كه احزاب لنینیستی هم حقوق زبانی را با نام های مضحك زبان خاله ای و ..... مسخره نمی كردند حال احزاب چپ دموكراتیك كه جای خود دارند، در مورد مبارز انقلابی ضد رژیم نبودن دكتر هیأت هم خیال بدخواهان تخت باشد كه از همان كمونیست های انقلابی ضد رژیم هم نام آنهائی كه كارهای فرهنگی كرده اند همه جا به بلندی یاد می شود: صمد بهرنگی، بهروز دهقانی، غلامحسین ساعدی و ده ها مورد دیگر، آنهائی كه تنها سیاسی كار و انقلابی بودند و صبغه فرهنگی نداشتند از یادها رفتند، چند درصد از نسل حاضر یك سطر از جزوه "مبارزه مسلحانه هم ..." را خوانده یا مٶلف آن را می شناسد؟ آذربایجانی ها مثل هر جامعه متكثری اختلافات زیادی در مسائل مختلف دارند اما شخصیت بزرگ دكتر جواد هیأت در كنار نام بزرگ سیدجعفر پیشه وری و صمد بهرنگی همه آذربایجانی ها را از چپ تا راست متحد می كند.

تبریزی

دوست گرامی، آ.ائلیار، روشن شد که برای شما (کوشش های خستگی ناپذیر) برای (دفاع از حق) برابر است با نوشتن چند کتاب و چاپ کردن یک ماهنامه! دوست گرامی، بر پایه آن چه که شما در یادداشت شماره 33645 نوشته اید یکی از این کتاب ها به نام: (ترومبوز و فلبیت و درمان آن) در زمان رژیم پهلوی نوشته شده است و کتاب های دیگر در زمان رژیم آخوندی! ماهنامه (وارلیق) نیز در زمان رژیم آخوندی به چاپ رسیده است، پس جواد هیأت تا سال ۱۳۵۷ که سال انتحار اسلامی است و در آن هنگام ۵۳ سال داشت برای (دفاع از حق) تنها کاری که کرده است و تنها (کوشش خستگی ناپذیر) او نوشتن یک کتاب بوده است! دوست گرامی، آ.ائلیار، پرداختن به کودتای ۲۸ مرداد، پرداختن به کشتار ۱۵ خرداد، پرداختن به ریخت و پاش های میلیاردی در جشن تاجگذاری و جشن های دوهزار و پانصدمین سال شاهنشاهی، پرداختن به جدائی بحرین از ایران در سایه دیوانه بازی های محمدرضا پهلوی، پرداختن به هزاران ددمنشی و گندکاری ساواک و ساواکی ها و دربار و درباریان در زمان رژیم پهلوی و ..... هیچکدام برای شما (دفاع از حق) نیستند و (دفاع از حق) در ۵۳ سال زندگی تنها نوشتن کتابی به نام: (ترومبوز و فلبیت و درمان آن) به دست جواد هیأت آریاپرست و شاهدوست است که خودش در زمان رژیم پهلوی رئیس بیمارستان شهربانی در تهران بود و پدرش علی هیأت نیز از دانه درشت ترین مهره های رژیم پهلوی بود!

دوست گرامی، آ.ائلیار، بر پایه یادداشتی که خود شما نوشته اید پس از انتحار اسلامی در سال ۱۳۵۷ تا ۳۶ سال و تا سال ۱۳۹۳ که جواد هیأت درگذشت (کوشش خستگی ناپذیر) جواد هیأت برای (دفاع از حق) تنها نوشتن چند کتاب و چاپ یک ماهنامه بوده است! و گر نه پرداختن به ددمنشی های بیمانند و فزون از شمار رژیم آخوندی برای شما (دفاع از حق) نیست! جواد هیأت که تا پایان زندگیش در تهران می زیست و زندگی شاهانه ای داشت حتی یک سطر درباره ددمنشی های رژیم آخوندی ننوشت! پس نوشتن و پرداختن به بیدادگری های بیمانند و ددمنشی هائی مانند: تجاوز به زن شوهردار در برابر چشم شوهرش در زندان های رژیم، تجاوز به دختران زندانی پیش از اعدام، تیرباران کردن و به دار آویختن زنان باردار، شکنجه دادن کودکان خردسال برای به دست آوردن اطلاعات از مامان و بابا، کشتار هزاران تن از دشمنان رژیم پس از بیدادگاه های پنج دقیقه ای و ..... هیچکدام برای شما (دفاع از حق) نیستند!

دوست گرامی، آ.ائلیار، بر پایه یادداشت شماره 33645 که خود شما آن را نوشته اید در سال ۱۳۶۷ که هزاران تن از دشمنان رژیم آخوندی با فرمان ابردژخیم و ابردیکتاتوری به نام روح الله خمینی در زندان های سراسر ایران اعدام شدند تنها (کوشش خستگی ناپذیر) جواد هیأت برای (دفاع از حق) نوشتن کتابی به نام: (آذربایجان شفاهی خلق ادبیاتی) بوده است!

http://www.iranglobal.info/node/23106

دوست گرامی، آ.ائلیار، هرگز من بر آن نبودم که در این چند یادداشت از جواد هیأت بدگوئی کنم بلکه سخن من درباره کسانی است که درباره جواد هیأت گنده گوئی می کنند! نمونه: ( ..... شخصیت بزرگ دكتر جواد هیأت در كنار نام بزرگ سیدجعفر پیشه وری و صمد بهرنگی همه آذربایجانی ها را از چپ تا راست متحد می كند! ..... ) آیا جواد هیأت برابر با پیشه وری است؟ همان پیشه وری که علی هیأت و جواد هیأت در زمان رژیم پهلوی هر دشنام و ناسزائی را برای خوشایند اعلیحضرت همایونی شاهنشاه آریامهر روانه اش می کردند؟ آیا جواد هیأت یک سطر برای ستایش از صمد بهرنگی نوشته است؟ و یا جواد هیأت که درباره اسلام شناسی آخوندنامه هائی نیز نوشته است صمد بهرنگی را یک کمونیست کافر و بیدین و لامذهب می دانست؟ آن هم همان صمد بهرنگی که دو تن از یارانش به نام های بهروز دهقانی و علیرضا نابدل در بیمارستان شهربانی در تهران به ریاست جناب آقای دکتر جواد هیأت با شکنجه های ساواکی ها کشته شدند؟ آیا به این گنده گوئی ها و گزافه گوئی ها درباره جواد هیأت باید پاسخ داد یا نه؟

امیر

آقای تبریزی، واقعا معلوم نیست به چه مکتبی خدمت می کنید، البته اگر توهین نباشد و بدون مسئولیت یاوه سرائی می کردم بی واهمه ادعا می کردم که شما هم جیره بگیر رژیم هستید و در تهران نشسته و خود را چپ نما جلوه می دهید تا به خیال خود کمی در مباحث اپوزیسیون خارج اخلالی ایجاد کرده باشید غافل از این که چیزی عبث بیش نیست، امیدوارم کاملا در اشتباه باشم.

تبریزی

دوستان گرامی، پس از انتحار اسلامی در سال ۱۳۵۷ رژیم آخوندی همه گندکاری های کارگزاران رژیم شاهنشاهی را که آماده همکاری با رژیم نوین بودند ماله کشی و ماست مالی کرد! یکی از چنین کسانی جناب آقای دکتر شجاع الدین شیخ الاسلام زاده و دیگری جناب آقای مهندس محمدتقی توکلی است که هر دو تن نیز از دوستان نزدیک جناب آقای دکتر جواد هیأت بوده اند! جناب آقای دکتر شجاع الدین شیخ الاسلام زاده ترک نژاد و ترک تبار و ترک زبان وزیر بهداری و بهزیستی رژیم اعلیحضرت همایونی شاهنشاه آریامهر بود و جناب آقای مهندس محمدتقی توکلی میلیاردر و زرسالار سرشناس ترک نژاد و ترک تبار و ترک زبان نیز وزیر نیروی رژیم اعلیحضرت همایونی شاهنشاه آریامهر بود و هر دو تن نیز مانند جناب آقای علی هیأت وزیر دادگستری رژیم اعلیحضرت همایونی شاهنشاه آریامهر و پسر ایشان جناب آقای دکتر جواد هیأت رئیس بیمارستان شهربانی وابسته به سازمان اطلاعات و امنیت کشور (س.ا.و.ا.ک) ترک و تبریزی بودند!

جناب آقای دکتر شجاع الدین شیخ الاسلام زاده یکی از دوستان نزدیک جناب آقای دکتر جواد هیأت فرزند جناب آقای حسین شیخ الاسلام زاده بود، جناب آقای حسین شیخ الاسلام زاده نیز رئیس کانون وکلای دادگستری رژیم اعلیحضرت همایونی شاهنشاه آریامهر و از میلیاردرهای تبریز بود! جناب آقای دکتر شجاع الدین شیخ الاسلام زاده پس از برپائی پیوندهای دوستانه با دربار شاهنشاهی و چندین بار درمان درباریان والاتباری مانند شاهدخت اشرف پهلوی خواهر ارجمند اعلیحضرت همایونی شاهنشاه آریامهر (هنگامی که ایشان و درباریانی مانند ایشان بیش از اندازه هروئین کشی و باده نوشی می کردند!) به پست وزارت بهداری و بهزیستی رژیم اعلیحضرت همایونی شاهنشاه آریامهر گمارده شد!

پس از انتحار اسلامی در سال ۱۳۵۷ جناب آقای دکتر شجاع الدین شیخ الاسلام زاده بازداشت و به زندان اوین فرستاده شد! اما چون جناب آقای دکتر شجاع الدین شیخ الاسلام زاده همه گونه همکاری را با کسانی مانند شهید والامقام اسلام حاج سیداسدالله لاجوردی و حاج داود رحمانی ریاست محترم زندان قزلحصار، در همه گونه شکنجه زندانیان سیاسی و به ویژه درمان کسانی که سیانور می خوردند به انجام رساند پس از چند سال زندان الکی که بسیاری از آن در مرخصی و یا بهداری و آشپزخانه و بخش های اداری زندان اوین گذشت آزاد شد! پس از آزادی نیز جناب آقای دکتر شجاع الدین شیخ الاسلام زاده چون همکاری با رژیم آخوندی را در زمینه های گوناگون پی گرفت ده ها سال با گرداندن بیمارستان های گوناگون دارائی هنگفتی به دست آورد!

اما جناب آقای مهندس محمدتقی توکلی که یکی دیگر از دوستان نزدیک جناب آقای دکتر جواد هیأت و از میلیاردرهای تبریز و مدیر کارخانه کبریت توکلی در تبریز بود و سپس وزیر نیروی رژیم اعلیحضرت همایونی شاهنشاه آریامهر شده بود و در گندکاری های فراوان رژیم پهلوی نیز دست داشت پس از انتحار اسلامی به فرامرز گریخت! کارخانه کبریت توکلی تبریز نیز با حکم دادگاه انقلاب اسلامی تبریز مصادره و به بنیاد مستضعفان واگذار شد! پس از آن که آب ها از آسیاب افتادند جناب آقای مهندس محمدتقی توکلی از فرامرز به ایران آمد! سپس با هزاران دوز و کلک و رشوه و پارتی بازی و باندبازی و ..... کارخانه کبریت توکلی در تبریز را از نو به دست آورد و هم اکنون نیز از میلیاردرهای سرشناس تبریز است!

دوستان گرامی، رژیم آخوندی نه تنها همه پیشینه های درخشان کسانی مانند دکتر شجاع الدین شیخ الاسلام زاده، مهندس محمدتقی توکلی، دکتر جواد هیأت و ..... را کوشیده است پنهان کند بلکه هنگام نیاز، به ماست مالی کردن و ماله کشی کردن این پیشینه ها نیز پرداخته است! روشن نیست جناب آقای دکتر جواد هیأت پس از شرکت در ددمنشی های رژیم پهلوی در بیمارستان شهربانی رژیم شاهنشاهی کدام خوش خدمتی و خوش رقصی را برای رژیم آخوندی به انجام رسانده است که یکی از شناخته شده ترین حزب اللهی های رژیم آخوندی به نام (احمد احمد) از او ستایش کرده است؟ همان (احمد احمد) که یکی از بزرگترین شکارچیان وابستگان به گروه هائی مانند مجاهدین و فدائیان و پیکاری ها و راه کارگری ها و ..... بوده است چرا باید بکوشد گندکاری های جواد هیأت را در بیمارستان شهربانی رژیم پهلوی ماست مالی کند؟ به این لینک نگاه کنید:

http://www.22bahman.ir/ContentDetails/pageid/153/ctl/view/mid/364/Id/B-217077/language/fa-IR/Default.aspx

یوسف آذربایجان

آقای تبریزی، آدرس اینترنتی که در زیر نوشته ات داده ای اصلا در رابطه با اتهامات نوشته شده ات نیست و در ضمن من قبلا نیز نوشته ام و باز خدمت جنابعالی می نویسم آقای تبریزی، آیا فکر می کنی جنابعالی با حرف های بی سند و کوچه بازاری کمکی به نیروی چپ و طبقه کارگر می کنی؟ باور کن افرادی مثل جنابعالی نه تنها دافع گر هستی جنابعالی با تفکر آنارشیستی بیشتر دنبال بدنام کردن چپ و طبقه کارگر هستی و در ضمن به قول یکی از مسئولین سازمان چریک های فدائی اگر دکتر هیأت نبود اخبار مربوط به شهید علیرضا نابدل به بیرون درز نمی کرد و این گفته علیرضا نابدل که گفته بود: "خیال همه راحت باشد، به ساواک هیچ اطلاعاتی نداده ام" معنای انتقال چنین معلوماتی از یک دستگیر شده و زیر بازجوئی را شاید جنابعالی نفهمی و ساواک مدت ها دنبال درز دهنده این معلومات بود و اگر اشتباه نکنم این معلومات از طریق دکتر هیأت به شاعر سهند (بولود قاراچورلو) و بعد بلافاصله به آقای فرزانه و از طریق آقای فرزانه به بچه های فدائی انتقال داده می شوند.

واقعا آقای تبریزی نمی دانم کی هستی و چه مرامی داری؟ حال از جنابعالی سؤال می کنم دکتر چه همکاری با رژیم خونخوار ایران کرده به جز دوران جوانی که به عنوان پزشک استخدام دولت شده؟ اگر استخدام همکاری با رژیم محسوب شود باید گفت میلیون ها معلم پزشک پرستار و ..... همگی همکار رژیم هستند، دکتر بعدا مطب خصوصی داشته و اگر استخدام آن دوره را همکاری با رژیم می دانید آن وقت باید بگویم وای به حال تهمت زنندگان، منتهی خدمت جنابعالی عرض کنم که خامنه ای از دکتر خواسته بود که به عنوان مشاور پزشکی با رهبری همکاری بکند که دکتر با آوردن بهانه مریضی و صحتش زیر بار نرفت و حتی در این راه مطب خصوصیش در خیابان فلسطین را فدا کرد، حتی برخی از دوستانش توصیه کرده بودند که قبول همکاری بکند تا راه امکانات بیشتر به حرکت ملی باز شود ولی دکتر با یک "نه" به همه امکانات از جمله مالی "نه" گفت و راه امکانات مردمی را انتخاب کرد و به همین علت که حتی علیرغم آرزو و وصیتش رژیم اجازه دفن در تبریز را نداد و این هم اطلاعیه دوستان نزدیک و همکارانش در مجله وارلیق:

" ..... علیرضا صرافی از نویسندگان نشریه "وارلیق" اعلام کرده است که گفتگوها با مقامات رسمی ایران برای انتقال پیکر پروفسور هیأت به تبریز بی نتیجه باقی ماند و آنان با این امر مخالفت کردند، وی اعلام کرده است که ابتدا حسن روحانی با انتقال پیکر پروفسور هیأت موافقت کرده بود که در گام بعدی دیپلمات های ایرانی و سفیر ایران در باکو اعلام کرده اند که انتقال وی به تبریز ناممکن است، در همین راستا علیرضا صرافی یکی از مکاتبه های نویسندگان نشریه وارلیق با مقامات ایران برای انتقال پیکر پروفسور هیأت به تبریز را در صفجه فیسبوک خود منتشر کرده است، پیشتر رضا هیأت از نزدیکان پروفسور هیأت اعلام کرده بود که با بی نتیجه ماندن گفتگوها برای انتقال پیکر پروفسور هیأت به تبریز وی در مزارگان خیابان فخری باکو به خاک سپرده می شود.

Biz, bu məktubu imzalayanlar, Təbrizin Şairlər Məqbərəsində dəfn edilmək istədiyini dəfələrlə böyük ustaddan eşitdiyimizi bildirir, ölkə və vilayətin məsulları, eləcə də əlaqədar orqanların əməkdaşlığı ilə ustadın son arzusunun yerinə gətirilməsini gözləyirik”, deyə məktubda qeyd edilir. Məktubu tanınmış yazarlar Əziz Möhsüni, Kərim Məşrutəçi, Həsən Məcidzadə, İbrahim Rəfrəf, Əlirza Sərrafi, İsmail Hadi, Eyvaz Taha, Hüseyn Məhəmmədxani, Məhəmməd Rza Heyət və Həsən Cəfərzadə imzalayıb.VOA

 آ.ائلیار

در لینک داده شده توسط تبریزی، "خاطرات احمد از بیمارستان شهربانی و نقش دکتر جواد هیأت در آنجا" نکته منفی علیه دکتر جواد هیأت وجود ندارد بل کل ماجرا نشان از رفتار انسانی دکتر دارد و این رفتار ارزشمند است، ایشان روبروی ساواک ایستاده و از بیمار خود دفاع کرده است، کار در همچو بیمارستانی به خودی خود خوب یا بد نیست، خوبی و بدی بستگی دارد به عملی که دکتر انجام می دهد، آیا دکتر در خدمت مریض است یا در خدمت ساواک و علیه مریض؟ در این ماجرا نشان از آن است که دکتر در خدمت مریض است و از اصول انسانی حرفه خود دفاع می کند و علیه ساواک است، این که این مریض و زندانی سیاسی تیر خورده بعد از انقلاب شده ضد انسان مربوط به موضوع نیست و عنوان کردن آن پروپاگاندای گوبلزی علیه دکتری است که به وظیفه انسانی خود عمل کرده است، اگر شخصیت بد فرد در آینده بیمارستان و دکتر و پرستار را نفی کند باید در مملکت همه بیمارستان ها را تعطیل کرد و همه دکترها را به خانه فرستاد چون بچه هائی که در بیمارستان ها از شکم مادر بیرون می آیند به خدمت رژیم درمی آیند، احمد مریض دکتر هیأت بعدها لاجوردی شده گناه دکتر است؟ باید می گذاشت احمد می گندید و می مرد و بعد به شکار انقلابیون نمی پرداخت؟ این ایده تبریزی است، به راستی که یک ایده ضد انسانی است و دقیقتر یک ایده فاشیستی است.

یوسف آذربایجان

آقای ائلیار، با دوست قدیمیم که الان نیز مسئول و عضو یک تشکیلات است صحبت تهمت به دکتر هیأت را داشتم که در جواب گفت: "خود می دانی که خیلی از زندانیان سیاسی که از بیمارستان ها فرار کرده اند توسط و به کمک دکترها و پرستارها بوده" از جمله سمیه را نام برد که من شخصا می شناسم و یک مثال در رابطه با خودم بگویم که در تبریز بعد از دستگیری در زمان شاه دو نفر بازجو داشتم، یکی فارس زبان بود دیگری ترک زبان و دوست صمیمی من با اصرار ادعا می کرد که بازجوی ترک زبان تو جعفر رستگار بود ولی بعد از انقلاب و محاکمه جعفر رستگار مشخص شد که اصلا در زمان دستگیری من جعفر در تبریز نبوده، منتهی من تا زمان دستگیری و محاکمه جعفر رستگار فکر می کردم که او بازجوی من بود و اگر اسناد در جریان محاکمه رو نمی شدند جعفر رستگار مظنون برای بازجوئی من بود چرا که دوست من ادعا کرده بود.

به راسیست ها

طبق تبلیغات دروغین شما فاشیسم ترک، اگر دولت و قوم فارس نیروئی استعماری است در آذربایجان، پس همکاران و مهره ها و عاملان و نوکران آن نیروی سوم دشمن هستند، یعنی قهرمانان شما خائن به ترک و خدمتکار فارس هستند، پس مثل شترمرغ شما می خواهید گاهی شتر باشید و گاهی مرغ و گاهی گرگ! این فرصت طلبی شما را ما ایرانیان افشا خواهیم نمود و اجازه نخواهیم داد با دروغ و حیله و فریب و جعل و تحریف حقایق و واقعیات، شعله جنگ افروزی و آدمکشی را آغاز کنید.

تبریزی

دوست گرامی، آ.ائلیار، بدبختانه شتابزدگی در خواندن نوشته های دیگران و سپس یادداشت نویسی شتابزده درباره آن نوشته ها پیامدهائی مانند نوشته شدن یادداشت شماره 33741 از سوی شما را در پی دارد! دوست گرامی، آ.ائلیار، شما می گوئید: ( ..... در لینک داده شده توسط تبریزی، "خاطرات احمد از بیمارستان شهربانی و نقش دکتر جواد هیأت در آنجا" نکته منفی علیه دکتر جواد هیأت وجود ندارد بل کل ماجرا نشان از رفتار انسانی دکتر دارد و این رفتار ارزشمند است! ..... ) دوست گرامی، اگر بدون شتابزدگی نوشته مرا می خواندید می دیدید که من نوشته ام: ( ..... روشن نیست جناب آقای دکتر جواد هیأت پس از شرکت در ددمنشی های رژیم پهلوی در بیمارستان شهربانی رژیم شاهنشاهی کدام خوش خدمتی و خوش رقصی را برای رژیم آخوندی به انجام رسانده است که یکی از شناخته شده ترین حزب اللهی های رژیم آخوندی به نام (احمد احمد) از او ستایش کرده است؟ ..... )

پس همچنان که همگان می بینند سخن من در دروغ بودن ستایش های احمد احمد است نه راست بودن این ستایش ها و من هرگز نگفته ام که ای بینندگان ایران گلوبال به این لینک نگاه کنید و نکته های منفی را درباره جواد هیأت ببینید بلکه من گفته ام که ای بینندگان ایران گلوبال به این لینک نگاه کنید و ستایش های دروغ احمد احمد و سایت های رژیم را درباره جواد هیأت ببینید! احمد احمد همان کسی است که پس از انتحار اسلامی یکراست به زندان اوین رفت و در آنجا به کار پرداخت و از همان روز نخست تنها کاری که کرد سرکوب مجاهدان و فدائیان و پیکاری ها و راه کارگری ها و ..... بوده است!

دوست گرامی، آ.ائلیار، سازمان "کیهان" به سرپرستی "حسین شریعتمداری" که یکی از دانه درشت ترین بازجویان و سرکوبگران رژیم آخوندی است تا کنون ده ها کتاب با نام های: "معماران تباهی" و "نیمه پنهان" چاپ کرده است که بسیاری از این کتاب ها درباره کارگزاران رژیم پهلوی بوده اند اما تا کنون کسی ندیده است که این سازمان درباره کسانی مانند: دکتر شجاع الدین شیخ الاسلام زاده، مهندس محمدتقی توکلی، دکتر جواد هیأت و ..... نیز کتابی چاپ کرده باشد! چرا؟ چون چنین کسانی در خدمت رژیم آخوندی بودند و یا هستند یا با این رژیم زد و بندهائی داشته اند! البته چند وبلاگنویس حزب اللهی سخنانی را خودسرانه درباره چنین کسانی می نویسند اما رژیم هرگز برنامه ای برای بدگوئی از چنین کسانی ندارد! بیمارستان شهربانی یکی از بزرگترین پایگاه های امنیتی رژیم پهلوی بود که در آنجا کسانی مانند: علیرضا نابدل، بهروز دهقانی، مراد نانکلی، صدیقه رضائی و ..... با شکنجه ساواکی ها کشته شدند.

آ.ائلیار

یوسف عزیز، طرح مسائل اتهامات سیاسی- امنیتی علیه دکتر جواد هیأت جایش در سایت نیست که تبریزی اقدام کرده، رسیدگی به اتهام همکاری با ساواک و سازمان فراماسون کار یک دادگاه بی طرف است، ممکن است دادگاه هم اشتباه کند، همیشه کار دادگاه ها نیز درست نیست ولی به یقین طرح این مسائل جایش در سایت نیست و شخص مورد اتهام نیز خود حضور ندارد، در چنین حالت کار این آقا تنها تبلیغات است علیه یک شخص درگذشته و اصولا خلاف مقررات سایت، من این مسأله را در جمع مطرح می کنم که دیگر در مورد دیگران تکرار نشود.

عیوض

هم اکنون که همه چیز برملا شده و پرده های دروغ و فساد جریان چپ آفتاب نما شده و قتل های درون سازمانی مخالفان نظام سابق و همکاری آنها با دشمنان ایران آشکار شده است باید گفت اگر هم آقای هیأت با سازمان ساواک همکاری کرده کار بسیار خوبی کرده است، امروز متوجه می شویم که سازمان ساواک سدی محکم در برابر عده ای عقبگرای اسلامی تروریست فدائی و کودتاچی توده ای و مجاهدین صدامی بوده و ایران را تا حد توان از زیر ضربه این جریانات به در برده بود، سازمان ساواک در خدمت امنیت ملی ما در ایران بود ولی مخالفان نظام سابق هرج و مرج به وجود آوردند.

آ.ائلیار

تبریزی گرامی، لطفاً سند اتهامات خود را در مورد دکتر جواد هیأت به ایمیل آقای کیانوش توکلی ارسال کن، ایشان می خواهد اسناد شما را ببیند.

تبریزی

دوست گرامی، کیانوش توکلی، آیا تا کنون آش خورده اید؟ آش خوشمزه ای مانند آش کشک؟ درست است، آش کشک خوشمزه است، خوراکی های دیگری نیز هستند که آنها نیز مانند آش کشک خوشمزه اند مانند شیربرنج با عسل، دوست گرامی، کیانوش توکلی، اگر ما دیگ بزرگی داشته باشیم و یک دیگ آش کشک را به این دیگ بزرگ بریزیم و سپس یک دیگ شیربرنج عسلی را نیز به این دیگ بزرگ بریزیم چه خواهد شد؟ آن چه که پس از آمیختن آش کشک و شیربرنج عسلی در دیگ خواهد ماند ایران گلوبال نام دارد! خوراکی به نام ایران گلوبال که آمیخته ای از آش کشک و شیربرنج است هرگز خوشمزه نخواهد بود! چرا؟ چون آش کشک و شیربرنج با همدیگر سازگار نیستند!

دوست گرامی، کیانوش توکلی، گردانندگان تارنمای ایران گلوبال یک اندیشه و یک برنامه و یک سبک کاری و یک آرمان و یک خواسته و یک راه و روش ندارند! از این روی مانند دیگی که در آن چند خوراک گوناگون ریخته شده باشد کارها درهم و برهم از آب درمی آیند! آیا نوشته های دوست گرامی، اقبال اقبالی را خوانده اید؟ نوشته های ایشان را اگر با نوشته های دوست گرامی، آ.ائلیار بسنجید خواهید دید که یکی از آنها آش کشک است و دیگری شیربرنج اما این دو خوراک در دیگی به نام ایران گلوبال ریخته می شوند! از سوی دیگر هم آقای اقبال اقبالی از گردانندگان تارنمای ایران گلوبال است و هم آقای آ.ائلیار و دیگر گردانندگان ایران گلوبال نیز با این دو تن دیدگاه های یکسانی ندارند! و با این روال هر یک از گردانندگان ایران گلوبال می خواهد آن را به راهی که دوست دارد بکشد و چیزی به نام روال یکسان و سبک کاری یکسان و برنامه کاری یکسان در ایران گلوبال دیده نمی شود!

دوست گرامی، کیانوش توکلی، چندی پیش کسی به نام جواد هیأت درگذشت، درباره مرگ چنین کسی نیز نوشته هائی به ایران گلوبال فرستاده شدند و یکی از کسانی که نوشته هائی را درباره چنین کسی به ایران گلوبال فرستاد من بودم، گره کور از آنجا پیدا شد که یکی از گردانندگان ایران گلوبال به نام آ.ائلیار از چنین کسی خوشش می آمد و چون خوشش می آمد از نوشته های من که درباره پیشینه تاریک جواد هیأت سخنانی نوشته بودم با بدترین واژه ها یاد کرد! واژه هائی مانند: تبلیغات گوبلزی، ایت هورر کروان گچر (سگ عوعو می کند، کاروان می گذرد) ، ایده ضد انسانی، ایده فاشیستی، پروپاگاندای گوبلزی، کودک سیاسی و مغرض، تعصب کور فارس گرائی و .....

از سوی دیگر دوست گرامی ما، آ.ائلیار، در یادداشت شماره 33747 نوشت: ( ..... طرح مسائل اتهامات سیاسی- امنیتی علیه دکتر جواد هیأت جایش در سایت نیست که تبریزی اقدام کرده، رسیدگی به اتهام همکاری با ساواک و سازمان فراماسون کار یک دادگاه بی طرف است، ممکن است دادگاه هم اشتباه کند، همیشه کار دادگاه ها نیز درست نیست ولی به یقین طرح این مسائل جایش در سایت نیست و شخص مورد اتهام نیز خود حضور ندارد، در چنین حالت کار این آقا تنها تبلیغات است علیه یک شخص درگذشته و اصولاً خلاف مقررات سایت، من این مسأله را در جمع مطرح می کنم که دیگر در مورد دیگران تکرار نشود ..... ) سپس ایشان در یادداشت شماره 33763 این چنین نوشتند: ( ..... تبریزی گرامی، لطفا سند اتهامات خود را در مورد دکتر جواد هیأت به ایمیل آقای کیانوش توکلی ارسال کن، ایشان می خواهد اسناد شما را ببیند ..... )

دوست گرامی، کیانوش توکلی، اگر کسی از هوای سرد خوشش بیاید و برف و سرما را دوست داشته باشد و در مردادماه بگوید چه هوای خنکی! به به از این برف و یخبندان! و من او را به دشت باز ببرم و بگویم در مردادماه که هوا گرم است و آفتاب در آسمان می درخشد برف و یخبندانی در کار نیست و او بگوید: ( ..... سند و مدرک تو برای گرم بودن هوا و درخشش آفتاب در آسمان چیست؟ ..... ) من به او چه بگویم؟ حتی اگر دادگاهی برپا شود و بر علیه جواد هیأت رأی بدهد سخن دوست گرامی ما، آ.ائلیار این است: ( ..... ممکن است دادگاه هم اشتباه کند، همیشه کار دادگاه ها نیز درست نیست! ..... ) با این روال اگر جواد هیأت زنده شود و اعترافاتی بکند این بار نیز دوست گرامی ما آ.ائلیار خواهد گفت: ( ..... ممکن است اعترافات دروغ باشند، همیشه همه اعترافات درست نیستند! ..... ) دوست گرامی، کیانوش توکلی، آن چه من درباره جواد هیأت نوشته ام اینها هستند:

علی هیأت پدر جواد هیأت از دانه درشت ترین مهره های رژیم پهلوی بود!

مدرک و سند می خواهید؟ شما و هر کس دیگری اگر در موتورهای جستجوی اینترنتی با خط فارسی بنویسید: "علی هیأت" شماره فراوانی تارنما و تارنگار را از ویکیپدیا گرفته تا تارنماها و تارنگارهائی که با دیدگاه های سیاسی گوناگون کار می کنند خواهید یافت که درباره این که علی هیأت پدر جواد هیأت تا پایان زندگیش یکسره برای رژیم پهلوی کار می کرد انبوهی از نوشته ها را نوشته اند! می خواهید من چه کار کنم؟ آیا علی هیأت را زنده کنم و او با دستخط خودش اعترافاتی را بنویسد و سپس آن دستخط را به دفترخانه اسناد رسمی ببرم و در آنجا مهر بخورد و ثبت بشود و شماره بخورد و سپس آن را برای شما بفرستم؟ دوست گرامی، کیانوش توکلی، حتی اگر من این کار را بکنم آن هنگام نیز دوست گرامی ما، آ.ائلیار خواهد گفت: ( ..... ممکن است این سند جعلی باشد، همیشه همه اسناد درست نیستند! .....)

جواد هیأت فرزند علی هیأت تا پنجاه و سه سالگی که سال ۱۳۵۷ و سال انتحار اسلامی است هیچ کاری بر ضد رژیم پهلوی انجام نداد و جواد هیأت رئیس بیمارستان شهربانی در تهران بود!

مدرک و سند می خواهید؟ همه کسانی که با جواد هیأت سر و کار داشته اند حتی دوستان او و حتی تارنماهائی که از او با آب و تاب فراوان ستایش می کنند پذیرفته اند که جواد هیأت در زمان رژیم پهلوی رئیس بیمارستان شهربانی در تهران بود! از همه اینها گذشته حتی خود جواد هیأت نیز بارها و بارها اعتراف کرده است که رئیس بیمارستان شهربانی در تهران و در زمان رژیم پهلوی بود! اما آیا بیمارستان شهربانی در تهران مانند بیمارستان های دیگر بود؟ نه! این بیمارستان که برای سازمان اطلاعات و امنیت کشور (س.ا.وا.ک) و کمیته مشترک ضد خرابکاری کار می کرد از یک دژ جنگی چیزی کم نداشت! این بیمارستان تنها درمانگاهی بود که پلیس و ساواک رژیم پهلوی نیروهای ضد رژیم را که زیر شکنجه یا در درگیری با مأموران شاه زخمی می شدند به آن می فرستادند! کسانی از چهره های ضد رژیم شاه نیز اگر در زندان بیمار می شدند به بیمارستان شهربانی فرستاده می شدند!

در این بیمارستان مأموران شهربانی و ساواک و کمیته مشترک ضد خرابکاری از زخمی ها و حتی از کسانی که داشتند می مردند بازجوئی می کردند و از زخمی ها در بیمارستان شهربانی به ریاست جناب آقای دکتر جواد هیأت با شکنجه های ددمنشانه بازجوئی می کردند! روشن است که ریاست چنین بیمارستانی که یکی از پایگاه های امنیتی رژیم پهلوی بود بایستی به کسی سپرده می شد که سرسپرده رژیم شاه و پذیرفته شده از سوی دستگاه امنیتی رژیم شاهنشاهی باشد و این سرسپرده کسی نبود جز جناب آقای دکتر جواد هیأت! دوست گرامی، کیانوش توکلی، خود جواد هیأت چندین بار اعتراف کرده و می گوید که رئیس بیمارستان شهربانی در تهران و در زمان رژیم پادشاهی بود و دوست گرامی ما، آ.ائلیار در یادداشت شماره 33628 می گوید: ( ..... تبریزی گرامی بدون سند و مدرک حرف می زند و هنوز یاد نگرفته که اتهام آریامهری و ساواکی بودن قبل از ارائه سند در شأن قلمزن که هیچ حتی در شأن یک انسان نیست! ..... ) بدون سند و مدرک؟ اگر اعترافات خود جواد هیأت سند و مدرک نیستند پس چه چیزی سند و مدرک است؟

جواد هیأت پس از انتحار اسلامی هیچ کاری بر ضد رژیم آخوندی انجام نداده است و حتی یک سطر نیز بر ضد این رژیم ننوشته است!

مدرک و سند می خواهید؟ دوست گرامی، کیانوش توکلی، شما در سرتاسر جهان اینترنت و در همه کتابخانه های سرتاسر جهان اگر دیدید که جواد هیأت یک سطر بر ضد رژیم آخوندی و ددمنشی های بی شمار آن که حتی روی شاه و ساواک را هم سفید کردند نوشته است مرا نیز آگاه کنید! برای نمونه در سال ۱۳۶۷ که هزاران تن از دشمنان رژیم آخوندی با فرمان ابردژخیم و ابردیکتاتوری به نام روح الله خمینی در زندان های سراسر ایران اعدام شدند تنها کاری که جواد هیأت انجام داده است نوشتن کتابی به نام: (آذربایجان شفاهی خلق ادبیاتی) بوده است! دوست گرامی ما، آ.ائلیار که می گوید چنین سخنانی اتهام بی سند هستند اگر نوشته ای از جواد هیأت پیدا کرد که در آن بر ضد ددمنشی ها و بیدادگری های بیمانند این رژیم سخنانی نوشته شده اند دیگران را نیز آگاه کند!

دوست گرامی، کیانوش توکلی، دوست گرامی ما، آ.ائلیار می گوید: ( ..... کار این آقا تنها تبلیغات است علیه یک شخص درگذشته و اصولاً خلاف مقررات سایت! من این مسأله را در جمع مطرح می کنم که دیگر در مورد دیگران تکرار نشود! ..... ) اگر درباره درگذشتگان نباید چیزی نوشت پس درباره شخص درگذشته ای به نام اسدالله لاجوردی نیز کسی نباید چیزی بنویسد و اگر بنویسد دوست گرامی ما، آ.ائلیار خواهد گفت: (..... طرح مسائل اتهامات سیاسی- امنیتی علیه حاج سیداسدالله لاجوردی جایش در سایت نیست که نویسنده اقدام کرده، رسیدگی به اتهام همکاری با وزارت اطلاعات و زندان اوین و دادستانی انقلاب اسلامی کار یک دادگاه بی طرف است! ..... )

http://iranglobal.info/node/29129

دوست گرامی، کیانوش توکلی، من دیگر بیش از این چنین گفتاری را کش نمی دهم، اگر کسی سخنان مرا دریافته باشد که هیچ و گر نه چندباره نویسی سخنان پیش گفته کاری بیهوده است!

★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★

عکس علی هیأت هنگامی که وزیر دادگستری دولت دکتر محمد مصدق بود، البته پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ علی هیأت چون به همکاری با رژیم پهلوی و دشمنی با دکتر محمد مصدق برخاست رئیس دیوان عالی کشور رژیم پهلوی شد! هنگام کودتای ۲۸ مرداد جواد هیأت پسر علی هیأت ۲۸ سال داشت، از راست به چپ: سپهبد نقدی، محمد‌علی وارسته، باقر کاظمی، دکتر محمد مصدق، دکتر حسن ادهم، علی هیأت، حسنعلی فرمند، جواد بوشهری، سرلشکر زاهدی، دکتر کریم سنجابی

 

aliheyat-780

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تبریزی
http://www.iranglobal.info/node/37582

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.