رفتن به محتوای اصلی

اسرار مگوی "دفاع مقدس"
12.09.2014 - 02:21

روزی که عالم و آدم، پس از آزادی خرمشهر از آیت الله خمینی به عنوان سکاندار کشتی انقلاب درخواست قبول آتش بس و کشورهای عربی‌ با ارسال هیئتی پیشنهاد پرداخت غرامت جنگی کردند، خمینی که سودای صدور انقلاب و رهبری جهان اسلام را در سر میپروراند، با شعار " اگر این جنگ ۲۰ سال هم طول بکشد، ما ایستاده ایم" رأی به ادامه جنگ، ساقط کردن رژیم عراق و فتح قدس داد.

هرچند خمینی این آرزو را با خود به گور برد و با سرکشیدن جام زهر بدون هیچ آبرویی جهان را ترک کرد، اما میراث آن جنگ را که تا به امروز گریبانگیر کشور است، باقی‌ گذاشت. رفسنجانی به عنوان نماینده خمینی در فرماندهی جنگ، در لباس سردار سازندگی، زمینه ورود تفنگچی‌ها را به عرصه‌های اقتصادی کشور گشود و با دوست و برادر خواندن صدام حسین، فائزه را برای دستبوس به حضور جلاد فرزندان ایران فرستاد. از سوی دیگر خامنه‌ای با اهدای پاگونهای رنگارنگ به تکریم "یاران" پرداخت، اما هیچ کس خود را موظف به هیچگونه توضیحی برای چرایی شروع، دلایل ادامه آن پس از آزادسازی خرمشهر، قبول آتش بس، میزان خسارات وارده و چگونگی‌ جبران آن خسارات ندید.

تراژدی کمدی دیگر اینکه علیرغم اعلام صریح خمینی به نوشیدن جام زهر و معامله آبروی خود با خودا که به معنی قبول شکست است، هرساله سالگرد آنرا با هزینه‌ای نجومی جشن میگیرند و به ریش ملت میخندند. بدترین یادگار این جنگ که این ننگ را هرروز به آنها یادآوری می‌کند، نام جوانانی است که به عنوان هیزم تنور آن جنگ بیحاصل بر سر خیابانها و میادین نهاده شد و پیام حاکمان را به یادمان می‌آورد که: گرانبهاترین سرمایه‌هایمان را از ما گرفتیم و نام آنها را درکنار عماد مغنیه، فضل الله نوری، خالد اسلامبولی گذاشتند.
مافیای حاکم پس از تقسیم همه منابع کشور و حذف یا جذب رقبای کوچکتر، بدلیل انحصارطلبی و تنگ نظری پایان ناپذیر، درگیر نزاع‌های درونی شد که نتیجه آن پرده برداشتن از خیانت‌ها و جنایت‌های رقیب و تبری جستن از اشتباهات و تیرگی‌ها بود.

انتشار "هدفمند" خبری در سایت رفسنجانی که حاکی از جلوگیری رفسنجانی از اعدام رحیم صفوی بجرم وارد کردن خسارات فراوان مالی‌ و جانی به کشور، از دست دادن فاو "با آن همه اموال و امکانات" بود، بهانه‌ای شد تا نگاهی‌ کوتاه به این صفحه سیاه تاریخ جنگ بیندازیم و گوشه‌ای از خیانت رحیم صفوی و دیگر سرداران را به نقل از خاطرات "محرمانه" رفسنجانی ببینیم.

هرچند انتخاب مطالب مطرح شده بصورت گزینشی و در راستای بازسازی چهره هاشمی و یادآوری نقش پررنگ او در برابر سایر چهره‌های انقلاب از جمله خمینی است. اما تاکید طفل شیرین هاشمی بر این موضوع که با انتشار خاطرات محرمانه و سری هاشمی که ظاهراً بیمه‌ عمر وی و خاندان محترم و جعبه سیاه نظام است، پرسش‌های بیشتری را درمورد میزان مسوولیت او در ادامه خیانتها، جنایت‌ها و حماقتهایی که تا به امروز ادامه دارد، مطرح میشود.

گوهر شب چراغ رفسنجان که به گفته نویسنده حرکت بسوی انرژی اتمی‌ در زمان او آغاز شد و در کشور بدون امام و رهبری که آغاز تجربه رهبری خود را تجربه میکرد، بالطبع همه کاره کشور و مسول همه عواقب آن نیز هست. خشک سالی‌‌های فعلی‌ که به گفته کارشناسان وطنی نتیجه سدسازی‌های بی‌رویه و غیر مسئولانه بود و همه ضرر و زیانهایی که از آنروز تا کنون بدلیل برنامه غیر مسئولانه و پنهان اتمی‌ بر ساختار اقتصادی کشور وارد شده نیز حاصل همان مدیریت مدبرانه است.

بیان اینکه هاشمی از ماجرای انتخابات ۸۴ و ۸۸ مدارکی دارد که انتشار هر یک از آنها موجب سرافکندگی مخالفان "فتنه" خواهد شد، موقعیت او و حامیانش را در ادامه غارت کشور تضمین می‌کند، اما بار گناه او را در برابر مادران و همسرانی که عزیزان خود را در این بازی کثیف از دست دادند نمی‌کاهد.
به کدامین حق و کدامین مصلحت با قاتلان فرزندان ایران بر سر منافع شخصی‌ و گروهی معامله کردند؟ پنهانکاری در حمایت از یک سیستم سرکوبگر و جنایتکار، شاید در کوتاه مدت ایشان را در شهر کورها بر مسند پادشاهی بنشاند و سهم خاندان او‌را از این قتل و غارت تضمین کند، اما در پیشگاه تاریخ و بنا به شهادت خودتان، جنایتکاری بیش نیست. (۱)

شاهکار فاو

پس از اشغال شبه جزیره‌ فاو در عملیاتی که بیش از دو ماه طول کشید و به بهای جان بیش از ۳۰،۰۰۰ نفر از بهترین جوانان ایران میسر شد، حاکمان ابله و غیر مسئول کشور و جنگ با گمان اینکه روند تهاجمی آنها تا فتح بغداد و حکومت صدام ادامه خواهد داشت، شروع به سرمایه گذاری‌های دیوانه وار در فاو کردند. نخستین چالش آنها ایجاد ارتباط زمینی‌ با فاو بمنظور تسهیل عبور و مرور بود که بدلیل صورت جریان آب و عرض رودخانه، امکان استفاده از پول‌های شناور نظامی امکان پذیر نبود، لذا تصمیم گرفتند با طرحی "انقلابی‌" اینکار را عملی‌ سازند.

برای انجام اینکار، کلیه فعالیت‌های خطوط تولید کارخانه لوله سازی اهواز به تولید لوله‌های ۵۶ اینچ برای سپاه اختصاص یافت و همه تولید کارخانه روانه آبادان میشد. در آنجا هر ۳ لوله را بصورت هرم بروی هم قرار داده و به هم جوش داده و در جهت جریان آب در بستر رودخانه غرق میکردند، بصورتی که جریان آب از میان لوله‌ها عبور کرده و بستر رودخانه پس از غرق شدن چند دستگاه ساید بوم و جرثقیل با لوله‌هایی‌ که در آن‌روز صدها میلیون تومان ارزش داشتند، پوشیده شد و ٔپل ثابتی برپا گردید

سردار رحیم صفوی، سردار جنگ و مشاور نظامی رهبر از راه همین ٔپل که رفسنجانی از سختی ساخت آن میگوید گریخت و نیروهای تحت امر خود زیر آتش دشمن بدست قصابان بعثی سپرد که بیش از ۲۰،۰۰۰۰آنان کشته و حدود ۴۰۰۰ نفر نیز به اسارت درآمدند و کلاه خود همین "شهیدان" سنگفرش میدان رژه نظامی در بغداد شد.
ظرف یک‌سال یک کارخانه بزرگ یخ سازی، بیمارستان و تأسیسات فراوانی ساخته شد. ضمن اینکه با هدف ایجاد جبهه جدیدی برای اشغال بصره، تجهیزات نظامی فراوانی در فاو گرد آورده بودند که توسط عراقی‌ها به غنیمت گرفته شد و کاروانی متشکل از ۹۰ تانک و تجهیزات دیگر نظامی غنیمتی دیگر درخیابانهای بغداد رژه پیروزی رفتند. (۲)
سردار گریخت و امروز پاداش خیانت خود را با پاگونهای طلایی و افتخار مشاورت رهبر گرفت و فرمانده جنگ نیز به پاداش سرپوش نهادن بر این خیانت ملی‌ تا به امروز محرم دربار است.
البته این تنها دسته گًل و ارزانترین آنها نیست و میزان خسارت وارده به ایران در جنگ و عدم توانایی‌ ایران در شکست دادن نهایی‌ عراق علیرغم برتری عددی، پیش از اینکه مرهون قدرت ارتش عراق یا حمایتهای این و آن باشد، بدلیل مدیریت مدبرانه سردار چاپندگی و سرداران بعدی در اصرار به تداوم "بیهوده" جنگ و نحوه مدیریت آن بود.

به عنوان نمونه‌ای دیگر میتوانید به گزارشی از عملیات خیبر را در وب سایت پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس و یا سایت یالثارات مطالعه کنید. (۳)

این گزارش طولانی و بسیار خواندنی که بسیار با دقت تهیه شده، سناریو بی‌نظیری برای فیلم‌های کمدی جنگی است که سرداران نامداری در تهیه آن مشارکت داشته اند، از جمله: سردار رشید، سردار عزیز جعفری، سردار غلامپور، محسن رضائی، قالی باف و بسیاری دیگر، از جمله برادران باکری. شاید با خواندن دوباره این گزارش و گزارش دیگر عملیات جنگی که پس از آزادی خرمشهر با مدیریت سپاه انجام شد، بتوان میزان بهائی را که ایران و ایرانی برای سردار شدن "ناکسان" با جان، مال و آبرو پرداخت، محاسبه کرد. گوشه‌هایی‌ از این گزارش:

* سرانجام، پس از يك سال و اندي تلاش پيگير و مستمر فرماندهي كل سپاه و مسئولان قرارگاه نصرت به نتيجه رسيد و تمامي افراد دلسوز انقلاب براي اجراي اين عمليات بسيج شدند

* همان شب نيروهاي عمل كننده را با اتوبوسها به خاكريزهايي كه از پيش زده شده بود، رساندند و نيروها بدون اينكه بدانند آنجا كجاست، تمام شب را به خواندن نماز و استراحت پرداختند

*ساعت 27:18، رشيد به غلامپور گفت: < با قرارگاه حنين كه روي ضلع شرقي جزاير كار مي كند، هماهنگ كنيد كه با هم آغاز كنيد، اما نيروهاي قرارگاه حنين هنوز به پاي كار نرسيده بودند

*ساعت، 07:19، دقيقه بود كه با بي سيم اطلاع دادند كه نيروهاي لشكر نجف وارد جزيرهِ شمالي شده اند و درگيري اصلي براي پاك سازي ضلع غربي آغاز شده است. بدين ترتيب، نخستين نيرو روي تقاطع سيل بند شمالي و شرقي جزيرهِ شمالي وارد عمل شد و آنجا را پاك سازي كرد و بعد گروه ويژهِ ده نفره خود را به برمائيهِ جديد رسانيد و روي جاده آمد و سپس، نيروهايي كه قرار بود از پاسگاه مجنون وارد شوند، آمدند و به عمليات خود براي پاك سازي و الحاق با يكديگر ادامه دادند. قرار بود هم زمان با عمليات نيروهاي نجف، نيروهاي لشكر 17 علي بن ابي طالب(ع) هم در شرق جزيره وارد شوند، اما از آنها خبري نبود

* همچنين، بچه هاي لشكر 17 علي بن ابي طالب(ع) نيروهاي لشكر 8 نجف را در جزيره شمالي تنها گذاشته و هنوز وارد عمل نشده بودند.

*ساعت 37:20 روز 3 اسفند ماه برادر محسن رضايي پس از آنكه تمامي قرارگاهها را به گوش كرد؛ پيام آغاز عمليات را اين گونه اعلام نمود:
< نام عمليات از جنگ خيبر گرفته شده است كه در تاريخ اسلام بيانگر فتح و پيروزي و شكست صهيونيستها و به قدرت رساندن اسلام عزيز بود. اكنون، تمامي رزمندگان اسلام براي اجراي عمليات خيبر آماده اند. من رمز آغاز پيروزي اين عمليات را مي دهم و شما هم براي برادران عزيز رزمنده تكرار كنيد و بگوييد خدايا به اميد تو! ان شاءالله، با قدرت به دشمن بتازند. رمز موفقيت ما در عمليات اين است كه حسين وار بجنگيم.
بسم الله الرحمن الرحيم، ولاحول ولاقوه الا بالله، يا رسول الله، يا رسول الله، يا رسول الله.
به تيپها و لشكرها بگوييد بعد از واژهِ رسول الله ياد زهرا(س) همچنان، در قلبشان باقي بماند و دشمن را تارومار كنند

*حدود دوازده تا پانزده نفر فشرده به هم در قايقها نشسته بودند. هوا سرد و آب هور هم خنك بود، هنگامي كه در اثر عبور قايقي از كنار قايق ديگري به رزمندگان آب پاشيده مي شد، آنها از شدت سرما مي لرزيدند. در كنار اين كانال، چند قايق هم به گل نشسته بودند.
*سرانجام، از كانال T گذشتيم و به نهر زبره وارد شديم. در كنار نهر، يكي دو قايق خراب ديده مي شد كه يكي از آنها هم چپ كرده بود و از سرنشينان آن خبري نبود. قايقهاي خراب حركت قايقهاي ديگر را كند مي كردند. در سه راهي ريگ، نيز چند قايق حامل نيروهاي لشكر 17 سرگردان بودند و نمي دانستند كه بايد كجا بروند و ظاهراً، اين چندمين باري بود كه نيروهاي لشكر 17 به حالت سرگردان مشاهده مي شدند
* از ساعت 40:20 شب تا 25:01 بامداد، به دليل خرابي بي سيم قايق فرماندهي، تماس فرماندهي با يگانهاي تابعه اش قطع بود

*براي بحث دربارهِ طرح مانور دو جلسه جداگانه با حضور فرماندهان تشكيل شد. نخستين جلسه در شهرك نفتي جزيرهِ جنوبي با شركت فرماندهان لشكرها بود و ديگري با حضور فرماندهان قرارگاه نجف و كربلا در قرارگاه نجف تشكيل شد. در جلسهِ دوم مقرر شد، ادامه عمليات از سوي قرارگاه نجف يك روز به تعويق افتد. و بر اين اساس عمليات در شب دوم منتفي و ا نجام عمليات در شب سوم به روطه و القرنه اختصاص يافت. قرار شد نتيجهِ تصميم جلسه به اطلاع حاج همت رسانده شود، اما ظاهراً، تماسي بين جزيره و قرارگاه نجف نبوده است تا اين پيغام به اطلاع آنها برسد؛ بنابراين، آنها طبق تصميم جلسهِ نخست، براي اجراي عمليات در شب دوم آماده شدند [...].

* سرانجام، ستون با دو گردان از لشكر نجف و دو گردان از لشكر عاشورا آماده حركت شدند. چهار گردان كيفي از اين دو لشكر براي مأموريتي بزرگ و بس حساسي انتخاب شده بودند.اين گردانها به دليل آنكه براي مأموريتهاي سنگين در عمق خاك عراق سازمان دهي شده بودند، از نظر كيفيت و كميت، كادري قوي و دو برابر ديگر گردانها كادر داشتند و نيروهاي بسيجي آن هم از آماده ترين و جانبازترين نيروها بودند.

*تا اين ساعت، فرماندهي قرارگاه بدر و نجف (حتي بشر دوست كه در جزيره حضور داشت) از حركت اين چهار گردان خبر نداشت.

*پيش از ساعت 00:5 بامداد، غلامپور را از خواب بيدار كردند و خبر گرفتن پل طلايه و بي اطلاع بودن از حاج همت و نيروهايش را به وي دادند.

پس از چند ساعت، فرماندهي تازه متوجه شد كه چه كرده اند! هر چهار گردان نيرو در محاصرهِ كامل دشمن قرار گرفته بودند و فرماندهان مي كوشيدند پل طلايه را نگه دارند و جان آنها را نجات دهند.

*در اين هنگام، غلامپور، مهدي زين الدين را از خواب بيدار كرد و موضوع را به وي گفت او كه از وضعيت نيروهايش خبر جديدي نداشت قرار شد، پيگيري كند تا نيروها از سه راهي به سمت پل طلايه حركت كنند و سپس، علامت بدهند تا بچه ها روي پل به سمت آنها بيايند. بشردوست، غلامپور، علي هاشمي، باكري و كاظمي همه از اينكه چرا حاج همت عمل نكرده است، مرتب با قرارگاه نجف و حنين تماس مي گرفتند و در مورد راه چاره صحبت مي كردند؛ زيرا، وضعيت بسيار بد بود، فرماندهان به علت ناراحتي و با حالت اضطراب، طوري در بي سيم صحبت مي كردند كه براي دشمن قابل كشف بود. ساعت 20:5 بامداد، تازه پس از آنكه بشردوست علت عمل نكردن حاج همت را از عزيز جعفري پرسيد، متوجه شد كه عمليات يك روز عقب افتاده است. در اين ساعت، تمامي مسائل روشن شد.
صياف(2) گفت: < پس بگو چرا ديشب هلي كوپترها هيچ چيز براي ما نياوردند> .

غلامپور پاسخ داد: < منظور از 523 اين بوده كه شما امروز (جمعه) عمل كنيد؛ زيرا، ديروز ساعت 17 و 18 بود كه تازه گردانها هلي برن شدند .
علي هاشمي كه بعدازظهر به جزيره برگشته بود گفت: < من رشيد را ديدم، اما چيزي به من نگفت و گفت همه چيز را به بشردوست گفته ام> .

باكري كه از وضع پيش آمده سخت ناراحت بود گفت: < آقاي غلامپور شما به ما گفتيد پل دست ماست؛ حاج همت بيايد و تحويل بگيرد> . غلامپور پاسخ داد: < ما تماس گرفته ايم تا حاج همت را در روز حركت دهند> .(3) غلامپور فكر مي كرد نيروهاي لشكر حضرت رسول(ص) پشت خاكريزي اند كه تصرف كرده بودند (در حالي كه همان روز 4/12/1362 حاج همت بر اثر فشار دشمن عقب آمده بود)؛ بنابراين، با فرمانده قرارگاه نجف تصميم گرفت تا هر چه پيگيرتر حاج همت را به سوي پل طلايه حركت دهند كه عزيز جعفري گفت: حاج همت نمي تواند اين كار را انجام دهد .

دشمن از هر چهار طرف آتش شديدي روي جاده و اطراف پل طلايه مي ريخت و از آنجا كه از طريق شنود مطمئن شده بود كه نمي توانيم حركتي انجام دهيم با خيال راحت از چهار طرف روي بچه ها فشار مي آورد و آن قدر به آنها نزديك شد كه با بلندگو مرتب مي گفتند كه بياييد خودتان را تسليم كنيد.
. ساعت 16:6 صبح، مهدي باكري وضع خط را اين طور گزارش داد: < تعدادي از بچه ها روي جاده اند، تعداد ديگري روي پل و برخي هم به چپ (يعني از پل طلايه به سمت سه راهي در جزيره) حركت كرده اند. ... بچه ها مي گويند از پل رد شده ايم ...، اما قرار نبود كه ما پدافند كنيم؛ بچه ها نيز براي اين كار توجيه نشده اند و الان داريم آنها را جمع و جور مي كنيم و اگر حاج همت حركت نكند، ديگر چپ و راست معني ندارد. حيف است اين همه زحمت را به هدر بدهند. آقا جان چهار گردان نيرو حيف نيست؟!> غلامپور به باكري گفت: < بچه ها را روي پل و كانال پنجاه متري جمع كنيد و آنجا زائده اي داشته باشيد تا راه را براي حاج همت باز نگه داريد> . سپس، غلامپور با عزيز جعفري تماس گرفت و گفت: < بچه ها روي پل و اطراف آن مستقرند، اما به دليل كمبود نيرو نتوانسته اند، پخش شوند> .

برادر رشيد كه به اين تماس گوش مي داد. با ناراحتي گفت: < شما با اين كمبودي كه داشتيد چرا عمل كرديد؟> غلامپور پاسخ داد: < ما براي مأموريتي كه بشردوست، گفت نيرو داشتيم> .
طي اين ساعتها، تماسهاي مشابهي بين قرارگاه نجف با قرارگاه بدر برقرار مي شد. البته، در برخي از تماسها، احمد كاظمي كه از فرط ناراحتي صدايش بيرون نمي آمد، با محسن رضايي و رشيد صحبت مي كرد.
در اين هنگام، دشمن كاملاً، به بچه ها نزديك شده بود و آتش شديدي روي آنها اجرا مي كرد و به طور مرتب، با بلندگو مي گفت: < خودتان را تسليم كنيد>

آتش عراق روي سر بچه ها، نه تنها قطع نمي شد؛ بلكه شدت هم مي يافت. با اين حال، رزمندگان اسلام مقاومت مي كردند. تلاش همگي براي شكستن محاصره تا بعدازظهر به جايي نرسيد. ساعت 00:15، نجفيان، فرمانده يكي از گردانهاي عمل كننده، با احمد كاظمي تماس گرفت و گفت آتش دشمن بسيار سنگين است و از چهار گردان نيرو تنها يك گروهان و آن هم روي پل مانده است. پل خيلي بزرگ و سفيد رنگ است و اگر آتش عراق به همين صورت ادامه داشته باشد، اين مقدار نيرو نيز شهيد مي شوند. غلامپور وضعيت را به رشيد خبر داد، اما كاري از دست هيچ كس ساخته نبود. رشيد به غلامپور گفت: < عزيز جعفري الان، به جزيره مي آيد. شما با احمد كاظمي و باكري و بشردوست به قرارگاه نجف بياييد تا تصميم گيري كنيم، تمامي فرماند هان به قرارگاه نجف رفتند> . سرانجام، بعدازظهر روز جمعه 5 اسفند ماه ساعت 00:17، كه فرمانده گردان لشكر نجف براي آخرين بار از احمد كاظمي خداحافظي كرد و رفت و آخرين نفر نيز بي سيم چي بود كه ظاهراً، بي سيم و كد رمزها را منهدم و خود نيز به ديدار معبود خويش شتافت. بدين ترتيب، نام چهار گردان از فهرست سازماني لشكر عاشورا و نجف خط خورد.

براي تسريع در كار و طي مسافت ده كيلومتر، بچه ها با خودرو و كرجي منتقل شدند و تا ساعت 30:22، شب تقريباً انتقال هر دو گردان عاشورا پايان يافت. ساعت 37:22 شب لشكر نجف اعلام كرد به دليل نبود وسيله نمي توانند نيروها را سر وقت به پاي كار برساند و اين انتقال دست كم، دو ساعت طول مي كشد. بدين ترتيب، زمزمهِ لغو عمليات بر زبان فرماندهان قرارگاه آمد كه اگر آنها ساعت 00:24 به بعد وارد عمل شوند، عمليات به صبح مي كشد و در روز تيپ سيدالشهدا(ع) و دو گردان لشكر حضرت رسول(ص) نمي توانند عمل كنند.

آتش دشمن در خط اول، در انتهاي جزيرهِ جنوبي سنگين بود و از نيروها تلفات مي گرفت، اما آتش دشمن روي عقبهِ ما زياد سنگين نبود. ساعت 15:8 صبح بچه ها از پل عقب آمد ند و پل بين ما و دشمن قرار گرفت و نيروهايي كه قرار بود پل را منهدم كنند، نتوانستند زيرا:
1) آن دو نفري كه از طرف قرارگاه نجف براي تخريب پل آمده بودند شهيد شدند؛
2) افراد تخريبچي لشكر نجف هم شهيد شده بودند؛ و
3) مهمات لازم براي انهدام آن پل در دست نبود.
ساعت 00:18، محسن رضايي يك پيام بسيار مهم به جزيره مخابره كرد. ظاهراً، اين پيام را آقاي هاشمي ساعت 00:17 از سوي امام خميني[ره] به جبهه آورده بود. به گفته آقاي هاشمي رفسنجاني در اين پيام، آمده بود: < سرنوشت اسلام به اين جنگ وابسته است> و امشب، شما با كمك لشكر 8 نجف نشوه را به هر قيمتي است بگيريد.

برادر رشيد اين طور جلسه را آغاز كرد: < خواهش من از برادران اين است كه اين جلسه را مانند جلسات هميشه معمولي تصور نكنيد، بلكه شايد اضطراري ترين شرايطي كه طي اين چهار سال با آن روبه رو شده ايم، همين لحظه هاست و اين جلسه هم به دليل همين است. همهِ ما صبح به گريه افتاديم. گزارشي از وضعيت به گوش امام رسيد در اين عمليات، اگر اوضاع همين طوري پيش برود، بي گمان، اسلام شكست مي خورد، جمهوري اسلامي در معرض شكست است، در اين چهار سال، ما هر آنچه از دستمان برآمده است، انجام داده ايم و همه برادران خالصانه جنگيده اند [...]. ما چاره اي نداشتيم كه اين عمليات را آغاز كنيم. كجا برويم؟

http://www.ana.ir/Home/Single/103704

http://en.wikipedia.org/wiki/Tawakalna_ala_A…

http://dsrc.ir/View/article.aspx?id=1204

http://yalasarat.com/vdcftcdc.w6dm0agiiw.html

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کاظم موافق

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.