رفتن به محتوای اصلی

آوانتوریسم ناسیونالیسم افراطی کرُد
طرح اختلافات ارضی دردیکتاتوری به زیان تبعیض دیدگان
28.09.2014 - 02:18

ناسیونالیسم افراطی کرد در شرایط حاضر که سلاحهای غربی به اقلیم روانه شده و مردم منطقه در گیر مشکل داعش اند و همبستگی نسبی دریافت میکنند به آوانتوریسم ملی_«ماجراجویی ناسیونالیستی»  پرداخته است: 

اختلافات ارضی با آذربایجان مطرح میکند در شرایطی که همه تبعیض دیدگان در ایران مشکل دیکتاتوری مذهبی حاکم را دارند. با طرح اختلاف به همبستگی « تبعیض دیدگان» ضربه میزند.و خلق آذربایجان را در مقابل خود قرار میدهد.
برای رفع تبعیض به سلاح متوسط شده که راه حل «مدنی و مسالمت آمیز»نیست. این حرکت نظامی موجب «کشته شدگان آدمها» از هر دو طرف است. هیچ نتیجه ای برای  کسب حقوق ندارد. با حرکت نظامی نهایت میتوان یکی دو «پاسگاه» را نابود کرد و کشته هایی برجا گذاشت و فردا پاسگاه را حکومت دوباره برپا میکند. نتیجه ی این حرکت تنها کشته شدن انسانهاست و هیچ نفعی برای تأمین حقوق ندارد. 

تجارب صد سال اخیر در ایران نشان میدهد که «مسئله ملی در ایران راه حل نظامی» ندارد.
ناسیونالیسم افراطی کرد ،  با حساب دو دو تا چهار تا ، ذهنی بر «قدرت و سلاح »چهار منطقه کرد نشین در خارمیانه تکیه کرده و به این آوانتوریسم ملی دست زده است. در صورتی که سیاست، حساب دو دو تا چهار تا نیست. 3و5 تاست! مردمان  ستمکش منطقه تحت تسلط حکومتهای دیکتاتوری هستند. هر حرکت اتحاد شکنانه بین ستمکشان در خدمت ستمگران است. طرح اختلاف ارضی در شرایط دیکتاتوری به زیان تبعیض دیدگان است. خلق کرد در ایران هرگز نمیتواند به تنهایی حقوق خود را کسب کند. او محتاج همبستگی و اتحاد با خلق آذربایجان و دیگر خلقهاست. با چند گروه نظامی با کشت و کشتار هیچ حمایت و پیروزی کسب نمیشود. و حقی هم بدست نمیاید.

مسئله ملی در ایران با حمایت همه خلقها و در راس آنها زحمتکشان ایران در یک انقلاب عمومی میتواند راهش باز شود که در فضایی دموکراتیک طرح و حل بشود. با سیستمی مثلا فدرال. سیاست جدایی و کشتار ، ارتجاعی، ضد انسانی و ضد مدنی ست. این حرکات در ایران شرایط حمایت ندارد. شرایط ایران وضعیت «کوبانی» نیست. وضعیت «کوبا» در دوره ی باتیستا نیز نیست. شرایط را کپی کردن ذهن گرایی و غیرواقع بینانه است. و جزء شکست فرجامی ندارد. 

ناسیونالیسم افراطی کرد در خدمت زحمتکشان نیست. آن ایده لوژی «سرمایه -زمین »داران کردستان است؛ و کسانی که با این ایده لوژی میکوشند در خدمت استثمارگران اند. جا دارد عمیق بیاندیشند آیا میخواهند خدمت گذار برده داران باشند یا در خدمت بردگان و استثمار شدگان؟   با ایده لوژی ثروتمندان کردستان سرانجام تنها «فقر و بردگی و استبداد» نصیب زحمتکشان خواهد شد. 
ناسیونالیسم و ناسیونالیسم افراطی مادر فاشیسم است. بین ناسیونالیسم و فاشیسم تنها یک وجب فاصله هست. تبعیض دیدگی هیچ تقدسی ایجاد نمیکند تنها حرکات مترقی و انسانی آنها ست که ارزشمندند.

دید ناسیونالیستی و دید انسان گرایانه

من مطالب زیادی در دفاع از حقوق خلق کرد نوشته و منتشرکرده ام و خوانندگان از آنها آگاهند. دید منطقه ای ندارم ، نگاهم متوجه همه «تبعیض دیدگان و استثمار شدگان و دیکتاتوری زدگان ایران و جهان»است. برای من ستمکش در همه جای ایران و جهان مطرح است و وظیفه انسانی و اجتماعی و انقلابی خود میدانم که از حقوق او مثل حقوق خودم دفاع کنم.
چرا که سعادت و آزادی ما از هم جدایی ناپذیر است. کدامین سازمان شما از حقوق من «تبعیض دیده و استثمار شده و دیکتاتوری زده» دفاع کرده است؟ این گروه که جای خود دارد ، نه دموکراتتان چنین کاری کرده و نه کومله یتان! پس شما چگونه انسان دموکرات و مدافع زحمتکشانید؟! هیتلر هم خود را ناسیونالیست-سوسیالیست می نامید.
براین اساس وظیفه خود میدانم نقد خود را در مورد «حرکات غلط» که تفرقه افکنی هم جزو آن است عنوان کنم. اگر نکنم نمی توانم دوست خوبی برای ستمکشان باشم.  سیاست عنوان کردن نام «استان ارومیه » اختلاف آفرینی بین تبعض دیدگان است و حرکت نادرستی ست. «حرکت نظامی» درشرایط حاضر در کردستان غلط است. گروه مذکور «طبق برنامه حرکت نظامی» آغاز کرده است. 

 دید گروه عملاً «محلی، منطقه» ای ست.معنی این دید به زبان سیاسی یعنی «ناسیونالیستی» ست. و مفهوم این ایده لوژی را نیز روشن کرده ام. در احزاب کردی «دید محدود» است و همه آنها کم و بیش از این ایده لوژی پیروی میکنند. ادعای آنها مرامنامه یشان چیزی را اثبات نمیکند تنها عمل معیار است. اوجالان هم گویا «مارکسیست لنینیست است. اما عملاً او یک ناسیونالیست است. در کوه با تفنگ «سوسیالیسم دموکراتیک» ساخته نمیشود. راه آن «مبارزه ی دموکراتیک» در جامعه است. 

در هر شرایطی انقلابی راه مبارزه را میتواند پیدا کند. تنها لازم است «ماجراجویی» را خوب بشناسد. حرکت گروه یاد شده «ماجراجویی ملی» ارزیابی میشود و جدایی خواه . 
چون از سیاست «کردستان بزرگ» پیروی میکند. و استعمال «شرق و جنوب و غیره » برای کردستان دلیل وجود این سیاست است. با سیاست کردستان بزرگ نمیتوان از «ایران دموکراتیک» صحبت کرد . این دو سیاست عملاً و نظراً متناقض اند. این گروه در سیاست «عملی» جدایی خواه است.
بعد از 57 احزاب کردی آغوش خود را جهت پناه دهی به نیروهای سیاسی سرکوب شده باز کردند. این سیاست درستی بود. امید است از این روشهای درست همیشه و جود داشته باشد. 
اما سیاست غلط در« سولدوز» نیز تحقق یافت که درد ناک بود. با گشته های زیاد از دو طرف. و جنگ بین دو خلق را پیش آورد

 

دو ره پیداست : 
ناسیونالیسم یا دموکراتیسم.
راه ناسیونالیسم جنگ بین خلقها، و جنگ داخلی ست. اما دموکراسی با تکیه به اسثتمارشدگان و تبعیض دیدگان ایران راه پیروزی و دوستی و همبستگی ست .
من بسیار متأسفم که این دوستان کرد  نیندیشیده پا به راه ناسیونالیسم گذاشته اند . و از هم اکنون با اختلاف افکنی در پی همبستگی شکنی هستند. و نمایندگان فکری زحمتکشان کردستان سکوت کرده و چه بسا با آنها در بیراهه همگام اند. اینان مسئولیت فجایع آینده را بنوعی به عهذه دارند. و نمی توانند یقه ی خود را از این مسئولیت و سکوت خالی کنند.
من راه حل درست مسایل را در این مقاله در گذشته نوشته ام و خواننده را به مطالعه آن دعوت میکنم:
ملاحظات ارضی در آذربایجان غربی (1)
 ملاحظات ارضی در آذربایجان غربی (2)

در ایران و نقشه آذربایجان غربی «استان ارومیه»نداریم و این نام جعلی ست . شهر ارومیه را داریم. این نام جعلی اهداف سیاسی،از جمله جدا کردن این شهر را دنبال میکند. 
مسئله ملی در ایران راه حل نظامی ندارد.این گروه آدمها را با یک تئوری غلط به کشتن میدهد.  تئوری این گروه در خدمت «درگیری » بین دو مردم ستمدیده است و از این رو نیز ارتجاعی ست.  درست آن بود از جریان اوجالان که30هزار کشته بی نتیجه برجای گذاشته - و به راه حل مسالمت آمیز مسئله رسیده درس میگرفت. طرح اختلافات ارضی در شرایط دیکتاتوری به زیان تبعیض دیدگان است. 

نقشه ی« ناسیونالیسم  افراطی کرد» جدایی خواه ، برای ارومیه دومین شهر بزرگ آذربایجان ، در این مصاحبه و اطلاعیه ی* این گروه به روشنی پیداست. گروه «کردستان بزرگ» سازنده، و جدایی خواه،بنام "حزب دموکرات کردستان" با حزب دموکرات کردستان ایران " متفاوت است معتقد است ارومیه جزو کردستان شرقی ست.و نامش "استان اورمیه" است. یعنی «ارومیه استانی از کردستان شرقی ست ». یعنی ارومیه متعلق به کردستان است. این تز اول گروه است. تز دوم اینکه «مردم انتخاب میکنند میخواهند با کجا باشند»؟ پز دموکراتیک است که ناقض تز اول است. و مخفی کاری :این که نمی گوید و آگاهانه پنهان میکند که « مردم کجا انتخاب میکنند»؟ آیا مردم جایی که شما از پیش خود آنجا را «کردستان شرقی» نامیده اید ؟ یا جایی که با اسم «استان ارومیه » مینامید؟ یا « مردم شهرارومیه»؟ بدیهی که« آذربایجان»هم برایشان مطرح نیست. این سیاست برپایه ی«وضعیت اخیر کردها» در منطقه بنا شده است. که : 

- در خدمت ایجاد نفرت و دشمنی و درگیری بین ترک و کرد (تبعیض دیدگان) است. 
- اقدام به حل مسئله ملی از راه سلاح. که در ایران و ترکیه تاکنون جواب نداده است. 
- انجام عمل ضد دموکراتیک و ادعا و پز دموکراتیک . 
- نا آگاهانه مردم آذربایجان را به سوی سیاست مقابله به مثل میراند. که در نهایت به زیان همه ی تبعیض دیدگان است. 
- تناقض گویی در یک صحبت کوتاه: هم در باره ی ارومیه و هم در مورد درگیری نظامی با حکومت. از یک سومیگوید دوری میکنیم و از دیگر سو میگویند برنامه می چینیم.

اکنون ارومیه دومین شهر بزرگ آذربایجان است. در آینده مردم باز خودشان خواهند گفت که چه دوست دارند و چه ندارند. سیاستی که در خدمت رو در رو قرار دادن ستمدگان است دودش به چشم صاحبان آن سیاست خواهد رفت. همچنان که میرود. به کشتن دادن انسانهای بیگناه با «ایده لوژی ناسیونالیسم» که ایده لوژی بخش سرمایه دار است، در خدمت فقر و تیره روزی زحمتکشان است. ناسیونالیسم ایده لوژی برده داران است. اگر دوست دارید برده باشید و در خدمت برده داران بفرمایید راه باز و جاده دراز. ولی در انتهای جاده «فقر و بردگی و استبداد» منتظر شماست. وضعیت اقلیم مثال خوبی ست.سطح سواد این گروه از نوشته اش روشن است. کسانی که این را نوشته اند با تأسف «بیسواد سیاسی» هستند. هنوز نمیدانند دوران «شهید پروری» گذشته است. و مردم از «آخود بازی های سیاسی» خسته اند و چنین حرکاتی به زیان تبعیض دیدگان است.

در مقابل اشک و داغ دل مادران ، که جگر گوشه هایشان را در این« بیراهه» ، از دست داده اند ، تنها میتوانم بگویم این «اشک» بهترین سند «کجراهه» هاست.در حرکت تبعیض دیدگان هر جا که اشکی از چشم مادری بچکد ، و لبخندی از لبان کودکی بپرد باید دانست که راه بخطاست. راه کسب حقوق «خشونت و کشتار» و داغ دل مادران! در کدامین فلسفه است این؟ ایده لوژی ناسیونالیسم؟ ایده ی برده داران؟ مگر خدمت گذار برده دارانید؟ در حیرتم از اینکه چگونه انسان با پا ی خود درخدمت برده داران می نشیند!

 ناسیونالیستها تنها وقتی میتوانند از دید «محدود»ناسیونالیستی خداحافظی کنند که صاحب نگاه «جهانی» شوند. با دید «همه ی زحمتکشان و تبعیض دیدگان ایران» به مسایل نگاه کنند و خود را با ستمکشان و استثمار شدگان جهان در همبستگی ببینند. راه دیگری نیست. هر وقت احزاب  و سازمانهای محلی توانستند عملاً و نظراً خود را تشکلهای همه مردم ایران به ثبوت برسانند میتوان امیدوار بود که نگاه بازی را صاحب میشوند. نگاه باز،نگاه جهانی، بر خلاف دید بسته و محلی، نگاهی انسانی ست.

---------
 * اطلاعیه:http://www.iranglobal.info/node/38944
مصاحبه: http://www.iranglobal.info/node/38978

--------
پیوند:از آ.ائلیار:
 0-استقلال در سیاست و فرهنگ
1-مبارزۀ برابر حقوقی مسالمت آمیز هم استراتژی هم تاکتیک جنبش آذربایجان
2-تاکتیک جنبشهای ملی-دموکراتیک
3-ایران در آستانه انقلاب دموکراتیک
4-چگونه جنبش ایران پیروز میشود؟
5-شهر خودمختار در نظام غیر متمرکز
6- ملاحظاتی پیرامون آزادی خلقهای تحت ستم
7-ملاحظات ارضی در آذربایجان غربی (1)
8-ملاحظات ارضی در آذربایجان غربی (2)
 

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار
ویژه ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.