«جرئت نمیکنند طرف ایران حرکت کنن چون ایران همشون را میکشه.»
«واقعا چه تفاوتی است بین افکار حکومت خودمان و افکار داعش؟ اینها با خنجر سر اسیران را میبرند و حکومت ما از طریق تیرباران افراد را کشته است…»
«اینجا درست است که مردم مشکل دارند، اما جنگ نیست. قانون داریم بالاخره، و اینطوری نیست که پشت وانت و با اسلحه وارد بشوند و به مردم تیراندازی کنند.»
«زمان انتخابات یادتان رفته است پلیس با ماشین از روی یک نفر در میدان ولی عصر رد شد؟… تازه خیلی اتفاقات بد دیگر افتاد که فیلم و عکس ازشان نیست… به نظرم لباس شخصیهای خودمان از داعش وحشیترند.»
«در سوریه و عراق داعش به صورت سریع و خشن پیشروی میکند، اما در ایران داعش به صورت خزنده و بدون خونریزی فعالیت دارد.»
«به نظر من ابوبکر البغدادی یکی مثل مصباح یزدی است.»
به میان مردم رفتیم و با آنها سر گفتوگو را باز کردیم درباره داعش و خبرهایی که از عراق و سوریه میآید. آنچه در بالا خواندید، جملههایی از مردم است.
گزارش میدانی
هیوا کرد است؛ به فروش اجناس وارداتی در بازار تهران اشتغال دارد. موبایل خود را بیرون میآورد و آماری را ارائه میدهد: «داعشیها از کدام کشورها آمدهاند؟ تونس ٣٠٠٠, عربستان سعودی ٢۵٠٠, اردن ١۵٠٠, لبنان ٩٠٠, لیبی ۶٠٠, فلسطین ١٢٠, کویت ٧٠, انگلیس ۵٠٠, هلند ١۵٠, دانمارک ١٠٠, نروژ ۵٠, سوئد ١٠٠, فنلاند ٣٠, آلمان ۴٠٠, اتریش ۶٠, سوئیس ١٠, ایتالیا ۵٠, اسپانیا ١٠٠, ایرلند ٣٠, انگلیس ۵٠٠, فرانسه ٧٠٠, بلژیک ٣٠٠, کانادا ١٠٠, آمریکا ١٠٠, روسیه ٨٠٠, قزاقستان ١۵٠ نفر و …»
او سپس اضافه میکند: «اینها را بچههای کرد عراق و ترکیه برایم فرستادهاند. گوش کردی؟ بیشترشان از اروپا آمدهاند. فکر میکنند بازی کامپیوتر است. تق تق تق! به همه شلیک میکنند. اینها مشکلشان چیست؟ آنجا آزادی دارند، زندگی خوب دارند، پس چرا میآیند جنگ میکنند؟ کسی به این مسئله جواب نمیدهد.»
مژگان کارمند یک اداره دولتی است. رفتار داعش با زنان ایزدی را مهمترین موضوع برای صحبت میداند و میگوید: «اعصابم به هم ریخت. دخترهای بیچاره را گرفتهاند و مثل زمان قدیم در بازار میفروشند. خیلی بد است. وقتی تلویزیون درباره داعش خبر پخش میکند من دوباره یاد آنها میافتم و دلم میسوزد. من نمیدانم شیخهای عرب چرا چشم و دلشان سیر نمیشود. ما
دوبی که رفته بودیم با اینکه آنجا پر از زن و دختر بود با این حال به ما زل میزدند. وضع مالیشان عالی است و سفر خارجی زیاد میروند و خوشگذرانی میکنند باز هم سیر نمیشوند. به دخترهای طفل معصوم چکار دارند بی شرفها؟ فکرش را بکنید یک دختر را که آرزو دارد ازدواج کند و تشکیل خانواده بدهد را از پدر و مادرش جدا میکنند و میبرند در یک جای دور میفروشند به آدمهایی که ریش بلند دارند و پیر هستند. تا آخر عمر باید تحمل کند و دلش برای پدر و مادرش تنگ میشود ولی نمیتواند آنها را ببیند.»
اعدام دسته جمعی کردها توسط حکومت اسلامی به نمایندگی صادق خلخالی/ عکس از جهانگیر رزمی
فاطمه، خانهدار است. از داعش میترسد، زیرا: «میگویند رسیدهاند به مرز ایران. اگر ایران بشود مثل عراق چکار کنیم؟ مادر شوهر من رفته بود سوریه. میگوید خبری نبوده آنجا و یکدفعه شلوغ شده. معلوم نیست ایران الان خبری نیست تا آخرش خبری نباشد. یکی از دوستانم شوهرش عضو حراست است. تعریف میکرد که اینها که در سیستان و بلوچستان حمله کردهاند عضو همینها هستند. اگر جنگ بشود و حمله کنند به ایران بدبخت میشویم. آنهایی که وضعشان خوب است میروند خارج یا فرار میکنند جاهایی که جنگ نیست، اما ما جایی را نداریم که برویم، کشته میشویم. اینها خیلی وحشی هستند. کسی حریفشان نیست. سپاه و اینها هم فقط زورشان برای مردم خودمان زیاد است. قبل از اینکه بیایند، فرار میکنند و مردم را به امان خدا میگذارند.»
آیدین نوجوانی ۱۶ ساله است که با یک هدفون بسیار بزرگ در گوش خود بیتوجه به دیگران در حال راه رفتن در خیابان است. موفق نمیشوم که او را راضی کنم هدفون خود را بردارد. یکی از گوشیها را از روی گوش خود کنار میزند تا هم صدای مرا بشنود هم از صدای موزیک استفاده کند. معتقد است خطری از سوی داعش، ایران را تهدید نمیکند: «خیلی بزرگشون کردن بابا. اندازه این حرفها نیستن. جرئت نمیکنند طرف ایران حرکت کنن چون ایران همشون را میکشه. آمریکا که هر روز میگفتن قراره به ایران حمله کنه آخرش دید سخته و حمله نکرد. چندتا هلیکوبتر جنگی پرواز کنن خیلی راحت کل داعش را ظرف یک هفته پاکسازی میکنند. کوبانی که فقط دخترها داخلش هستند را نتوانستهاند بگیرند، ایران به این بزرگی مگه کشکه حاجی؟»
یک فیلمبردار دست به یک مقایسه تاریخی میزند و میگوید: «…تفاوت این دو واقعه تاریخی مثل تفاوت بین رمان و فیلم است. فیلم این قدرت را دارد که جزئیات یک حادثه را ، مثلا در اینجا موضوع جنایت را، بازسازی کند و به تصویر بکشد. فرق بین خون به عنوان یک کلمه در یک صفحه کتاب، با خونی که پخش شدن آن را با چشم میبینید، قدرت سینما و فیلم را میسازد… جمهوری اسلامی مثل کتاب است و داعش مثل فیلم. نباید یادمان برود ریشه کل مسئله در اسلام است. وقتی مسلمانها به ایران حمله کردند بسیاری از دختران و زنان ایرانی را به کنیزی بردند و ثروتهای ایران را غارت کردند. در تاریخ به اختلاف بعضی از فرماندهان مسلمانان و بزرگان عربستان بر سر مالکیت دختران ایرانی اشاره شده. نامههایی منصوب به معاویه هست که اشاره میکند، با ثروتی که به عنوان غنیمت از ایرانیها گرفته شده، میشود نیروی دریایی امپراطوری اسلامی را تقویت کرد… من متاسفم وقتی میبینم کسی به خودمان و بلایی که سر ما آمده است اشاره نمیکند. واقعاً چه تفاوتی است بین افکار حکومت خودمان و افکار داعش؟ اینها با خنجر سر اسیران را میبرند و حکومت ما از طریق تیرباران افراد را کشته است… تاریخ خودمان باید خوانده شود…»
حرفهای مردی در حدود ۴۵ سال که در سرمای روزهای اخیر ایران با یک پیراهن پارچهای و یک پیراهن آستین کوتاه در اتوبوس شرکت واحد نشسته و یک گونی سنگین با محتویات نامشخص را بین پاهایش روی زمین گذاشته است با این جمله شروع میشود: «دوتا چوپان و یک نجار، هفت میلیارد نفر آدم را گذاشتهاند سر کار.»
آرام و محتاط صحبت میکند، اما بدش نمیآید که دو، سه نفر دیگری که در نزدیکش قرار دارند صدای او را بشنوند. میگوید: «… مثل حکومت خودمان. همچین که سفارت درست کردند و وزیر و وکیل مشخص شد، کت و شلوار میپوشند و میشوند دیپلمات. زمانی این رژیم با خلخالی شروع شد دیگر. میبردند پشتبام مدرسه علوی − همان جایی که خمینی بود − و اعدام میکردند. نوار ممنوع بود، ویدئو ممنوع بود، اولش بگیر و ببند بود تا اینکه مطمئن شدند قدرت مال خودشان تنهاست و کسی دیگری نیست و آرام شدند.»
یک کارمند بانک نظر متفاوتی درباره مقایسه داعش و جمهوری اسلامی دارد. میگوید: «انصافاً غیر قابل مقایسه هستند. اینجا درست است که مردم مشکل دارند، اما جنگ نیست. قانون داریم بالاخره، و اینطوری نیست که پشت وانت و با اسلحه وارد بشوند و به مردم تیراندازی کنند. یکی از همکارهایم امروز به یکی حرف قشنگی زد. گفت تو ترجیح میدهی که آزادی نباشد مثل الان که در بعضی مسائل نیست، یا اینکه امنیت نداشته باشی و بمباران باشد و خدای ناکرده خواهر و همسرت را بگیرند به عنوان برده بفروشند. جوابی نداشتم بدهم. چند سال است اطراف ایران جنگ و تروریسم است ولی الحمدالله داخل ایران جنگ نشده. به نظرم باید وقتی نگاه میکنیم این چیزها را هم ببینیم و یک طرفه به قاضی نرویم.»
گورستان خاوران محل دفن دستهجمعی جانباختگان سال ۱۳۶۷. آیت الله منتظری شمار این گروه از اعدامیان را در خاطرات
خود بین ۲۸۰۰ یا ۳۸۰۰ نفر دانسته و نوشته است که رقم دقیق را بهخاطر ندارد.
یکی از شهروندان اهل بیرجند اعتقاد ندارد که ایران واقعاً دارای آرامش و ثبات باشد. او میگوید: «جلوی بعضی چیزها را گرفتهاند، اما اینطوری نیست که وقتی چیزی دیده نمیشود واقعاً وجود نداشته باشد. مردم از ترس خیلی چیزها را بروز نمیدهند. طوری شده است مردم به هم اعتماد ندارند. چون مردم میترسند عقایدشان را نشان دهند دلیل این نیست که خبری نباشد. کشور ما یکدست نیست. شیعه و سنی داریم. کرد و ترک و بلوچ و ترکمن داریم. اینهمه که کشتند مردم مگر میتوانند عزیزانشان را فراموش کنند؟… اگر اتفاقی بیافتد که مردم واقعاً بفهمند که حکومت قدرتش را ندارد، صد دسته میشوند. هر دسته جدا برای خودش، یک چیزی میخواهد که با آن یکی فرق دارد.»
یک خانم عکاس که به همراه سه خواهر خود مشغول کار هستند و به صورت جمعی زندگی میکنند، نیروهای لباس شخصی در ایران را با گروه داعش مقایسه میکند. او میگوید: «…در میدان هفت تیر مردم جمع بودند که حمله کردند. ضلع شمال شرق میدان مردم فرار کردند از کوچهها به سمت خیابان بهار. هیچ وقت این صحنه را یادم نمیرود. تا چند ماه هر شب خوابش را میدیدم. از پشت با باتوم زدند روی شانه یک دختر. کفش پاشنه بلند پایش بود و خورد زمین. خواهرش هم کفش پاشنه بلند پوشیده بود. جزو تظاهرات نبودند و داشتند میرفتند که و وقتی دیده بودند مردم فرار میکنند آنها هم فرار کردند. خواهرش بزرگتر بود. رفت جلو که خواهرش را از روی زمین بلند کند. پلیسی که زده بود رد شد و دیگر کاری نکرد، اما لباس شخصیها رسیدند. من نمیدانم چی شد ولی یکی از لباس شخصیها موی خواهر بزرگتر را گرفت و کشید روی زمین. تقریباً یک متر روی زمین کشید. خواهر کوچکتر جیغ میکشید. یک خانم چادری رفت جلو که نجاتشان بدهد. مردم هم شروع کردند. پلیسها برگشتند به طرف میدان. لباس شخصیها موقعی که میخواستند بروند چندتا لگد با پوتین زدند به شکم و آرنج دخترها. هیچ وقتِ هیچ وقت ندیده بودم کسی اینطوری گریه کند و التماس کند که کتک نخورد… بعضیها میگویند داعش سر میبرد. برای اینکه طرف مقابل اسلحه دستش است. زمان انتخابات یادتان رفته است پلیس با ماشین از روی یک نفر در میدان ولی عصر رد شد؟… تازه خیلی اتفاقهای بد دیگر هم افتاد که فیلم و عکس ازشان نیست… به نظرم لباس شخصیهای خودمان از داعش وحشیترند.»
کارگر یک فروشگاه لوازم موسیقی که خودش نیز در کارهای هنری فعالیت دارد معتقد است که تنها تفاوت عراق و سوریه با ایران در آن است که «در سوریه و عراق داعش به صورت سریع و خشن پیشروی میکند اما در ایران داعش به صورت خزنده و بدون خونریزی» فعالیت دارد.
او میگوید: «…بله. منظورم جبهه پایداری است. به نظر من ابوبکر البغدادی یکی مثل مصباح یزدی است. اینطور که من در اینترنت میبینم، داعش اهل دروغگویی نیست. خودش اعتراف میکند که سر میبرد و کارهای غیر انسانی را از طریق فیلم پخش میکند، اما در ایران کسانی که مثل داعش هستند و مثل داعش فکر میکنند خیلی راحت با دروغگویی و اعلام نکردن افکاری که به آن معتقد هستند، خودشان را پنهان میکنند. برای همین این امکان وجود ندارد که همه متوجه آنها بشوند.»
این شهروند کشورمان ادامه میدهد: «اکثر کنسرتها در ایران حذف میشود. سینمای ما زیر فشار است. درباره برخورد پلیس مشکل داریم. فقط برایشان اسلام مهم است. گشت ارشاد مدتها قبل از داعش وجود داشت. دوست من توسط گشت ارشاد بازداشت شد فقط به خاطر اینکه لباسش “هنری” بود. از این خانمی که به آنها میگویند فاطی کوماندو پرسیدم اشکال این لباس که یک تکه و گشاد است، چیست؟ به هر لباس زیبا و رنگی میگویند هنری. مامور مردی که مرا به جرم حمایت از دوستم بازداشت کرد، به صورت من ضربه زد و سر من داد میکشید که “لباس هنری یعنی لباس ج…ها”. من شاهد دارم. ما شکایت کردیم اما قاضی به من گفت پسر جان اگر پیگیری کنی به جرم توهین و درگیری با مامور دولت از دست تو شکایت میکنند. به یک دختر ایرانی به جرم اینکه لباسش قرمز یا گلدار است میگویند روسپی و فاسد. مامور پلیس فقط به خاطر اینکه سئوال کردم “لباس هنری یعنی چه؟ ” مرا کتک زد. به خانواده من توهین کرد. فاطی کوماندویی که آنجا بود موی سرِ دوستم را در مشتش گرفته بود و هل میداد داخل ون. با نوک کفش میکوبید در ساق پای دوستم. با لگد به بیضههای من ضربه زدند… اینها با داعش چه فرقی دارند؟»
کارگر یک فروشگاه لوازم موسیقی که خودش نیز در کارهای هنری فعالیت دارد معتقد است که تنها تفاوت عراق و سوریه با ایران در آن است که «در سوریه و عراق داعش به صورت سریع و خشن پیشروی میکند اما در ایران داعش به صورت خزنده و بدون خونریزی» فعالیت دارد.
او میگوید: «…بله. منظورم جبهه پایداری است. به نظر من ابوبکر البغدادی یکی مثل مصباح یزدی است. اینطور که من در اینترنت میبینم، داعش اهل دروغگویی نیست. خودش اعتراف میکند که سر میبرد و کارهای غیر انسانی را از طریق فیلم پخش میکند، اما در ایران کسانی که مثل داعش هستند و مثل داعش فکر میکنند خیلی راحت با دروغگویی و اعلام نکردن افکاری که به آن معتقد هستند، خودشان را پنهان میکنند. برای همین این امکان وجود ندارد که همه متوجه آنها بشوند.»
در پی اعتراض مردمی به نتایج دهمین انتخابات ریاست جمهوری، شماری از اعتراضکنندگان کشته شدند. یکی از آنان ندا آقاسلطان بود.
یک کارگر شاغل در قسمت نظافت یک سینما معتقد است ایران باید به کردهای عراق و سوریه کمک کند تا داعش را نابود کنند.
یک دانشجوی رشته حقوق معتقد است مقابله با داعش تنها از عهده آمریکا بر میآید و به نفع ایران است به ائتلاف آمریکا علیه داعش بپیوندد.
یکی از روزنامه نگاران بخش سیاسی یک روزنامه در داخل ایران، داعش را گروهی ساخته و پرداخته ایران برای ایجاد شکاف بین کشورهای عربی و سنیهای مسلح میداند.
کارمند یک شرکت خصوصی معتقد است به وجود آمدن داعش مجازات خداوند علیه کشورهای عربی است.
راننده بخش اداری یکی از معادن ایران معتقد است ایران باید پای خودش را از این ماجرا بیرون بکشد وگرنه «ما هم دچار دردسر میشویم».
یک آخوند ۴۰ ساله معتقد است در شرایط حساس منطقه تنها راه حفظ آرامش کشور اتحاد حول «حبل المتین» رهبری است.
یک برقکار معتقد است مردم ایران با شرکت در انتخابات و متعادل کردن وضعیت سیاسی ایران باید از دچار شدن ایران به نقشههای تندورهای سیاسی کشور جلوگیری کرد تا «کشور به سمت درگیری شیعه و سنی نرود و رابطه ما با کشورهای همسایه بدتر نشود.»
یک جوان ۲۶ ساله و بیکار معتقد است «از سر و ته اسلام چیزی به جز داعش بیرون نمیآید و راه حل توقف جنگهای خاورمیانه حذف اسلام از حکومتها است».
یک راننده مسافرکش شخصی میگوید: «فکرش را بکنید توی این وضعیت احمدینژاد رئیس جمهور بود. به سه شماره ایران هم قاطی شده بود.»
یک بازنشسته نیروی هوایی معتقد است: «…معلوم شد دشمن اصلی ما ترکیه و عربستان هستند….ایران دیگر برتری هوایی ندارد و این کشورها خوب میدانند که ما نمیتوانیم با آنها مقابله کنیم… به هر طریقی شده یا باید از آمریکا اف۱۶ بگیریم یا از روسیه سوخو ۳۳ و ۳۵ بخریم.»
علیرضا گرافیستی فعال در عرصه تبلیغات است. او معتقد است که داعش بهانه لازم برای حمله زمینی به سوریه است و به این گروه اجازه نخواهند داد با ایران درگیر نبرد شود.
یک خانم شاغل در یک رستوران معتقد است باید جلوی سفر حجاج ایرانی به عربستان گرفته شود تا به عربستان سعودی فشار مالی بیاید.
نویسنده یک روزنامه ورزشی معتقد است ایران باید با حمایت از شیعیان عربستان کاری کند که عربستان، داعش را به سراغ ایران نفرستد.
یک عطرفروش معتقد است «داعش در کل برای ضدیت با ایران درست شده است و تنها راه حل ما صلح با آمریکا است تا عربستان و ترکیه نتوانند با ایران دشمنی کنند.»
مدیر یک بنگاه معاملات ملکی نیز اعتقاد دارد «اینکه میگویند هرچه خرابکاری است زیر سر انگلیسیهاست توهم نیست. در ماهواره نشان میداد که در خیابانهای انگلیس داعش عضوگیری میکند. اینها چرا در خود انگلیس سر نمیبرند و با هواپیما میآیند عراق و سوریه و آدم میکشند؟ معلوم است که صادرشان میکنند اینجا»
یک نانوای لر نیز میگوید: «دم کردها گرم. این کوبانی است یا کجاست، دیدید چطوری میجنگند. مردم نباید زور بشنوند. هرجا ظلم است مردم باید مثل این کردها بجنگند. هیچ کس حریفشان نیست. روی همه دنیا را سفید کردهاند.»
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید