رفتن به محتوای اصلی

از رنسانس تا پست مدرنيسم
17.03.2012 - 16:55

شنيده‌ايم و خوانده‌ايم كه فرديت در دوره‌ی رنسانس شكل گرفت و سوژه يعنی انسان شناسنده ] و ابژه يعنی موضوع شناخت ] از يكديگر متمايز شدند. ابژه در رنسانس بيشتر به معنی طبيعت يا كيهان است. فرديت انسان بر اثر كوشش‌هايش در جهت شناخت كيهان حاصل شد. بنابر اين فرديت انسان و کيهان دو همبسته ی اند .

لئوناردو داوينچی و گاليله و جوردانو برونو در آفريدن مفهوم طبيعت و قانون حاكم بر رويدادهای طبيعی نقش اساسی داشته‌اند. دادگاه تفتيش عقايد، گاليله را محاكمه و او را ناچار به توبه کرد. اما جوردانو برونو پس از سال‌ها زندانی بودن سرانجام به حكم دادگاه تفتيش عقايد زنده در آتش سوزانده شد. علوم طبيعی برای استقرار خود قربانيان بسياری داده‌اند. كليسا دانشمندان بسياری را به دادگاه تفتيش عقايد كشاند آنان را زندانی كرد و بعضی را نيز زنده در آتش سوزاند. كتاب‌های علمی كتاب‌های ضاله شناخته می شدند و طعمه حريق می گشتند. پيدايش مدرنيته در وهله نخست پی آمد نظريه‌ی خورشيد - مركزی كوپرنيك بود. اين نظريه همه‌ی دگم‌های يهودي - مسيحی را بي‌اعتبار می كرد. زمين، ديگر مركز جهان نبود و به تبع آن، انسان مركز خلقت و سرور مخلوقات شناخته نمي‌شد. بر اثر اين نظريه نظام قرون وسطايی ترك‌های عميقی برداشت و سرانجام فرو ريخت. به دنبال كوپرنيك، گاليله و كپلر و دكارت و نيوتن ظهور کردند و علم فيزيك را مستقر ساختند و استحكام بخشيدند. مفهوم قانون و ضرورت يا جبر حاكم بر پديده‌های طبيعی شكل گرفت. قوانين طبيعت، ضرورت وجودی خود را داشتند و مستقل از اراده انسان يا رفتار اخلاقی او بودند. مهم‌ترين دستاورد روشنگری همين موضوع بود كه با سحر و جادو يا با خواندن ادعيه و اوراد نمي‌توان بر رويدادهای طبيعی اثر گذاشت و جلوی وقوعشان را گرفت يا وقوعشان را به جلو يا به تاخير انداخت. مفهوم طبيعت و قوانين طبيعی موضوع‌های ناشناخته ای برای ذهن ايرانی هستند. فرهنگ ما و به طور كلی انديشه‌ی ايرانی هنوز حتی به مرحله‌ی انديشه رنسانسی نرسيده است. ذهن ايراني، ذهنی پيش - رنسانسي، پيش‌ روشنگری و به طور خلاصه ذهنی پيش‌‌ مدرن است. ضرورت حاكم بر رويدادها يا حوادث طبيعی هنوز برای ذهن ايرانی قابل هضم نيست. يکی از مشخصه ی مهم روشنگری كشف قوانين حاكم بر پديده‌های طبيعی بود. هدف روشنگری افول قدرت كليسا و اعتقادات مرتبط با آن بود و نيز روشن كردن اذهان عمومی و از ميان بردن جهل و تعصب و خرافات. روشنگری مدعی است كه عقل بشر توانايی شناخت طبيعت و جامعه را دارد و نيازی به كمك فوق طبيعی ندارد. روشنگری به جای مرجعيت كتاب مقدس و پاپ و سنت و فرمانروا مرجعيت عقل را قرار مي‌دهد. عقل ديگر زير دست كتاب مقدس و كليسا و سنت نيست بلكه برعكس، اعتبار همه‌ی اين مراجع را بايد با محك عقل سنجيد. روشنگری هيچ مانعی را برای كنجكاوي‌های عقلی و علمی به رسميت نمي‌شناسد. عقل و علم استقلال دارند و بايد آزاد باشند كه بي‌هيچ واهمه‌ای به بررسی موضوع‌های خود بپردازند و آزادانه اظهارنظر كنند .

از همان قرن هفدهم و به ويژه از قرن هجدهم علم فيزيك از الهيات مستقل مي‌شود. برای نخستين بار روش پژوهش در علم فيزيك را نه فيلسوفان بلكه خود فيزيك‌دانان ارائه مي‌دهند. از زمان گاليله به بعد ما شاهد افول اهميت فلسفه برای علوم هستيم. برعكس،اکنون اين فلسفه است که روش فيزيك نيوتنی را مي‌پذيرد و اين روش الگوی همه‌ی رشته‌های علمی مي‌شود. هر رشته‌ی علمی مي‌خواهد كه علمی به متقنی علم فيزيك شود. اما موضوع پُست مدرنيسم .

پُست مدرنيسم معنايی دوگانه دارد : يكی اين‌كه ايده‌آل‌های روشنگری را راديكال‌تر كنيم و برنامه‌ی روشنگری را جلوتر ببريم. در اين معنا من هم مي‌توانم مدعی شوم كه پُست‌مدرنيستم. معنای ديگر پست‌مدرنيسم كه در ايران بيشتر مورد نظر است، اين است كه پُست‌مدرنيسم ضد روشنگری و ضدمدرنيته است. اگر مشخصه‌ی روشنگري، عقلانی كردن امور و هدفش تغيير دادن وضع موجود و منسجم كردن انديشه و ارج نهادن به علم و مخصوصاً علوم تجربی است و شعارش مفاهيم روشن و متمايز و ابزارش تحليل است؛ مشخصه‌ی پُست‌مدرنيسم، پريشان‌گويی عمدي، مغلق و مبهم‌نويسي، پاي‌بند نبودن به اصل امتناع تناقض و خوار شمردن قواعد دستوری در نگارش و به قول امروزي‌ها در گفتمان است. پُست‌مدرنيسم بيشتر نوعی ژانر ادبی است و الگويش نيز ژانر ادبی مدرنيسم است كه نمايندگانش جيمز جويس و اليوت و كافكا هستند. آدورنو سرآغاز پُست‌مدرنيسم را اشعار بودلر مي‌داند. خواننده‌ای كه كتابم لوسين لوی برول و مسأله‌ی ذهنيت‌ها » يا مقدمه‌ای را كه بر ترجمه‌ی كاركردهای ذهنی در جوامع عقب‌مانده » نوشته‌ام خوانده باشد به ياد خواهد آورد كه در آنجاها گفته‌ام كه نظريه‌ی ذهنيت ابتدايی و خصوصيات آن، هم سورئاليست‌ها آندره برتون و. ..) و هم مدرنيست‌ها جويس و اليوت و . ..) را شديداً تحت‌تأثير قرار داد .

برای آنان شيوه‌ی كار ذهنيت ابتدايی الگوی ذهنيت قهرمانان داستان‌های مدرنيستی قرار مي‌گيرد. در مقاله آدميت وکسروی سرشت مدرنيته را نشناختند " که در همين روز نامه به چاپ رسيد از قول لويناس آمده بود كه ذهنيت ابتدايی نه از طريق مقولات و حتی بازنمايي‌های خالص بلكه با معجونی از عواطف و بازنمايي‌ها از محيط خود شناخت حاصل مي‌كند و لويناس می گفت كه احيای اين نوع ذهنيت هدف فلسفه‌های متافيزيكی معاصر بوده است ولی فقط مدرنيست‌ها و سورئاليست‌ها و اگزيستانسياليست‌ها نيستند كه خواهان احيای ذهنيت ابتدايی هستند، پُست‌مدرنيست‌ها نيز خواهان محو ذهنيت منطقي - علمی و احيای ذهنيت عرفانی و پيش منطقی انسان ابتدايی شده‌اند. پُست‌ مدرنيست‌ها نيز مي‌خواهند كه انسان فرهيخته غربی قواعد منطقی تفكر استدلالی به ويژه اصل امتناع تناقض را كنار نهد و ذهنيتی مانند ذهنيت انسان ابتدايی پيدا كند. كاسيرر در اشاره به فلسفه‌ی هايدگر مي‌گويد كه روشنگری زخم عميقی بر متافيزيك زد اما اكنون متافيزيك مي‌كوشد تا مجدداً بر پای خود بايستد. اگر مقامات كليسا كه در زمان گاليله و دكارت قدرت مطلق داشتند - نتوانستند جلوی پيشرفت علم و تكنولوژی را بگيرند، پُست ‌مدرنيست‌هاکه نه زر دارند نه زور به هيچ وجه قادر به انجام اين كار نخواهند بود. اتوپيای ماركسيسم در غرب جدی گرفته نشد اما به دليل غلبه‌ی انديشه‌ی اسطوره‌اي - دينی بر جوامع شرقي، در شرق وحی منزل دانسته شد، پُست‌مدرنيسم هم همين وضع را دارد. به خاطر غيرعقلانی بودن جوامعی مانند جامعه‌ی ما و غيرعقلانی بودن ذهن روشنفكران ما به اين گونه فلسفه‌های غيرعقلانی بهايی بيش از حد داده می شود. اگر مجدداً ماركسيسم را مثال بزنيم، هنوز بسياری از روشنفكران جهان سومی ماركسيست هستند آنان می گويند که ماركس از بحران‌های ادواری سرمايه‌داری سخن گفته است و اكنون نيز اقتصاد كشورهای سرمايه‌داری در بحران است و كارگران نيز به اعتراض‌های خيابانی دست مي‌زنند. اما آنان نمی گويند که هيچ كجا شعار ديكتاتوری پرولتاريا » و سرنگونی نظام سرمايه‌داری سر داده نمی شودو ديگر سخنی از جنگ طبقاتی و برپايی ديكتاتوری پرولتاريا و ساختن جامعه‌ی بي‌طبقه نيست. ماركسيسم در كشورهای سرمايه‌داری غربی مرده است؛ اما در كشورهای جهان سوم هنوز كه هنوز است شعارهای ديكتاتوری پرولتاريا ، مبارزه‌ی طبقاتي ، جامعه‌ی بي‌دولت و بي‌طبقه » به گوش مي‌رسد. وضع پُست ‌مدرنيسم نيز در غرب و در كشورهايی مثل كشور ما همين است. در آنجا دريدا و هايدگر و دلوز و ديگران شخصيت‌های بسيار مشهوری نيستند فقط دانشجويان و مدرسان فلسفه و تعدادی روشنفكر، نام آنان را شنيده اند ولی آن‌چنان شهرتی ندارند كه ما مي‌پنداريم. رشته‌های علمی روش پژوهش خودشان را دارند و معمولاً دانشمندان علوم تجربی فيلسوفان را افرادی ياوه‌گو مي‌شناسند و لای كتاب‌های آنها را باز نمي‌كنند از نظر آنان فيلسوف نه تنها فردی فرهيخته و دانشور نيست بلكه او را شخصی می پندارند كه پرت و پلا زياد مي‌گويد. اگر فردی در رشته‌ی فلسفه يا علوم اجتماعی دكترا بگيرد شانس چندانی برای يافتن شغل ندارد كه مثلاً يك مهندس يا يك فيزيكدان و شيميدان دارد. حكومت‌ها و صاحبان زر و زور نيز برای حرف‌های پُست ‌مدرنيست‌ها تره خرد نمي‌كنند. هر روز صبح بيش از بيست ميليون نفر برای كار وارد لندن مي‌شوند. قطارهايی كه از شهرهای مختلف وارد لندن مي‌شوند، بايد از مسيرهايی حركت كنند كه با يكديگر برخورد نكنند. ورود بيش از بيست ميليون نفر به لندن آن هم طی نيم ساعت به محاسبه‌های بسيار دقيق نياز دارد. فقط با برنامه‌ريزي‌های بسيار دقيق و حساب شده مي‌توان چنين جمعيتی را ظرف مدت كوتاهی جابه‌جا كرد. رياضی شدن پروژه‌ها امری گريزناپذير است. بازگشت به دوران پيش‌ مدرن ناشدنی است. امروز عصر علم است، عصر تسخير كرات است. تا چند ميليارد سال ديگر خورشيد متورم مي‌شود و زمين را در خود فرو مي‌بلعد، بنابراين بشر بايد از هم‌اكنون در پی يافتن كره يا كرات ديگری باشد كه از لحاظ خواص فيزيكی و شيميايی همانند زمين باشد. برای يافتن چنين كره يا كراتی از اباطيل پُست ‌مدرنيست‌ها چيزی حاصل نمي‌شود روشنفکران ايرانی کوشيده اند تا مدرنيته را فقط از چشم رومانتيسيسم که مارکسيسم نيز بخشی از آن است -. اما ديدگاه رومانتيک ها نسبت به مدرنيته ديدگاهی جدلی وخصمانه بوده است. از اين رو درک روشنفکران ايرانی نيز از مدرنيته درکی غرض آلود و ستيزه جويانه بوده است. فقط علم - که حاصل مدرنيته است - مي‌تواند چنين كراتی را بيابد و تاكنون پنجاه عدد از اين كرات پيدا شده‌اند. حتی پيش از آن‌كه سوخت خورشيد به اتمام رسد ذخاير غذايی و انرژی زمين تمام مي‌شود و بشر برای يافتن ذخاير غذايی و انرژي‌ ناگزير است كه به جست‌وجوی كراتی بپردازد كه دارای ذخاير غذايی و انرژی باشند. باز هم اين كار فقط از علم ساخته است نه از وراجي‌های پُست ‌مدرنيستي. كهكشان راه‌شيري، که منظومه شمسی ما در آن قرار دارد، مانند ديگر كهكشان‌هاهم به دور خودش مي‌چرخد و هم در فضا حركت مي‌كند، خطر اين‌كه منظومه شمسی با يكی از آن كراتی كه حفره‌های سياه يا سياه‌چاله ‌ها ناميده مي‌شوند برخورد كند و نابود شود زياد است. يافتن اين سياه‌چاله ‌ها كار ستاره‌شناسان است يعنی كار علم است. كره زمين در معرض برخورد با سنگ‌های آسمانی نيز هست، پيدا كردن اين سنگ‌ها و تعيين مدار حركت‌شان كار علم است. چنان که يكی از اين سنگ هادر مسيری باشد که به زمين بر خورد می کند چه كاری بايد كرد كه از اين برخورد جلوگيری شود؟ اين كار فقط از علم برمي‌آيد و از دست پُست ‌مدرنيست‌ها هيچ كاری ساخته نيست .

اين‌كه مي‌گويند پُست ‌مدرنيست‌ها از حقوق اقليت‌ها دفاع مي‌كنند، بايد گفت كه كار خوبی مي‌كنند. اما وقتی آنان عقل را تخطئه كردند اساس و مبنای نظری حقوق بشر را از ميان برده ‌اند. بنابراين دفاع از حقوق اقليت‌ها شالوده‌ی نظری محكمی نخواهد داشت. هر مدرسی در غرب ناگزير است كه برای به دست آوردن كرسی استادی و حفظ آن حرف‌های تازه‌ای بزند. اما بيشتر اين حرف‌های تازه شالوده‌ی نظری محكمی ندارند و به زودی در محاق فراموشی مي‌افتند. امروزه ميان قاره‌ها برای اشغال بازار رقابت شديدی وجود دارد. بنابراين بايد توليد مرغوب‌تر و ارزان‌تر تمام شود تا بتواند در بازار جهانی رقابت كند؛ از اين رو نقش تكنولوژي، ماشين‌های خودكار و رُبات‌ها بيشتر شده و همه‌ی اين‌ها بر خلاف آن چيزی هايی است كه پُست ‌مدرنيست‌ها آرزوی تحقق‌اش را دارند. عقلانيت رياضی رو به افزايش است نه رو به كاهش. نكته‌ی مهم ديگری كه بايد در نظر داشت اين است كه عقايد پُست ‌مدرنيستی عقايد شخصی بعضی فيلسوفان غربی اند و هر متفكر غربی مدعی است كه فقط او درست مي‌گويد و ديگران نادرست. هر فيلسوف غربی پنبه عقايد ديگر فيلسوفان غربی را مي‌زند. اما نظريه‌های علمی فراشخصي‌اند. هيچ‌كس نمي‌تواند به اثبات برساند كه نظريه‌های علمي، صدق جهان شمول ندارند و عقايد شخصی فلان يا بهمان دانشمند اند. اما عقايد فلسفی شديداً وابسته به فرهنگ موطن فيلسوف اند و محلي‌اند نه جهان‌شمول. حتی فلسفه‌هايی كه درباره‌ی مفاهيم علمی هستند نيز چندان صدق جهان‌شمول ندارند تا چه رسد به فلسفه‌های نظري .

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار
نيلگون

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.