رفتن به محتوای اصلی

ناسیونالیسم ایرانی
گفتگوي ماهنامه ی حاكميت ملت با كورش زعيم
12.11.2014 - 15:00

 

پرسشگر: درود بر شما. سپاسگزارم که وقتتان را به من دادید.

پرسش 1: تعریف شما از «ملت» چیست؟

كورش زعيم: ما امروز تعريف خود را از واژه "ملت" از قانونهاي بين المللي مي گيريم. سازمان ملل كه اكنون قانونهاي جهان شمول را تعريف و اجرا مي كند، ملت را مردمي تعريف مي كند كه در يك قلمرو يا درون مرزهاي سياسي شناخته شده زندگي مي كنند و يك حكومت مشترك دارند. براي مثال، امريكا كه قوم ها و فرهنگها و زبانهاي گوناگون را در خود جاي داده، يك ملت است، به همين ترتيب هندوستان، ايران، روسيه، عراق، تركيه، لبنان، و بسياري از كشورهاي ديگر.

پرسش 2: تعریف شما از «ناسیونالیسم» چیست؟

كورش زعيم: ناسيوناليسم، وابستگي، وفاداري و هويت گرايي نسبت به يك كشور به عنوان تعريف سياسي يك ملت است. در آغاز، اين گرايش براي سازماندهي شرايط ساختاري در مسير تكامل زندگي خانوادگي بشر به زندگي در يك جامعه بوده است. بقاي يك جامعه مستلزم همبستگي افراد آن بوسيله منافع، فرهنگ و زبان مشترك، احساس وجدان سرزميني، و تعهد افراد جامعه به دفاع از آن منافع مشترك و تماميت سرزميني درراستاي تضمين بقاي جامعه است.  

پرسش 3: ناسیونالیسم را به عنوان یک مکتب جهان شمول چگونه ارزیابی می کنید؟

كورش زعيم: به باور من، ناسيوناليسم در گستره جهاني در سه گونه خود را نشان داده است. يكي ناسيوناليسم مدني است. ناسيوناليسم مدني منطق گرا و آزاديخواه (ليبرال) است، وابسته به اراده و راي مردم است، و مردم براي حفظ حقوق فردي و جمعي خود داوطلبانه از آن دفاع مي كنند. اين گونه ناسيوناليسم را كه به باور من نخستين بار در ايران توسط كورش بزرگ پايه گذاري شد، امروز در امريكا، و تا حدود زيادي در انگلستان، فرانسه و آلمان مشاهده مي كنيم.

گونه دوم، ناسيوناليسم دفاعي است. يعني مردم هنگامي  به ناسيوناسيم فعال مي گرايند كه كشور خود يا حكومت مورد علاقه خود و يا فرهنگ خود را در خطر آسيب از سوي بيگانگان و يا خودي هاي وابسته به بيگانه ببينند. ما در ايران بارها اين ناسيوناليسم دفاعي را ديده وتجربه كرده ايم، از آريوبرزن و بابك خرمدين گرفته تا پيدايش پان ايرانيسم كه در هنگام خطر سلطه شوروي از طريق حزب توده، يا از دست دادن دولت ملي و آزاديخواه دكتر مصدق، در مقام مبارزه دفاعي برآمد. در فرانسه اين ناسيوناليسم دفاعي هنگام اشغال كشور توسط آلمان نازي خود را نشان داد. در يونان، ناسيوناليسم دفاعي، قدرت خود را دربيرون راندن اشغالگران عثماني نشان داد. در توطئه شوروي در استان آذربايجان پس از جنگ جهاني دوم، اين ناسيوناليسم دفاعي مردم آذربايجان بود كه شكست حكومت دست نشانده بيگانگان را رقم زد، نه ارتش شاهنشاهي. در جنگ هشت ساله با عراق، اين ناسيوناليسم دفاعي ايراني بود كه سر برآورد و كشور را حفظ نمود. امروز هم كه توطئه هاي برونمرزي در تلاش براي ايجاد شكاف ملي و جداسازي ملت ايران از يكديگر هستند، اين ناسيوناليسم دفاعي ايراني است كه هشيار شده و سرانجام اين توطئه ها را، كه بوسيله بازي دادن ناراضيان فريب خوردة خودي مديريت مي شود، شكست خواهد داد.

 گونه سوم ناسيوناليسم، ناسيوناليسم افراطي برتري جوي است. اين ناسيوناليسم كه زشت ترين پديده ناسيوناليستي است، بر پايه برتري جويي نژادي، فرهنگي، تاريخي يا مذهبي استوار است. اين انديشه ديگران را از حقوق مدني خود محروم مي سازد، و يا به جنايت هاي ضد بشري "پاكسازي" دست مي زند. نمونه اينگونه ناسيوناليسم پليد را ما در آلمان نازي، ايتالياي فاشيستي و ژاپن پيش از جنگ چهاني دوم مشاهده كرده ايم، هر چند ناسيوناليسم ژاپني مبناي بيگانه ستيزي داشت نه برتري نژادي. امروزه هم ما اينگونه انديشه هاي برتري جويي را در گروههاي جنايتكاري چون القاعده و گروه هاي مشابه مشاهده مي كنيم.

پرسش 4: گستره ی جغرافیایی و تاریخی ملت ایران را در چه پهنه ای از جغرافیا و تاریخ می دانید؟

كورش زعيم: ايران موقعيتي بسيار برجسته و بي همتا در پهنه تاريخ و فرهنگ جهان دارد. فلسفه ايراني، از آيين مهر (ميترائيسم) و فلسفه جاودانه زرتشت تا انديشمندان ایرانی پس از اسلام، همگي پايه گذار بخش عمده اي از آنچه فلسفه و انديشه يوناني-پايه غرب است را تشكيل داده اند، و دانش ايراني چه در پزشگي و رياضي و چه در اخترشناسي و مهندسي؛ بويژه پس از حمله عرب كه دانشمندان ما به غرب گريختند، پايه گذار دانش غربي بوده است. بسياري از اين دانشمندان و پزشگان را كه مغان بودند، در فضاي سده هاي وحشت مذهبي در اروپا به علت دانش پزشگی، ریاضی، فیزیک و اخترشناسی، و علوم فلسفس و انسانی كه آنها را ضد دين خدا مي شمردند به عنوان جادوگر در آتش سوزاندند، و شاگردانشان را هم در نسل هاي بعدي. ولي تاثير گذاري آنان باقي ماند و رنسانس را جان داد.

شما هيچ انديشه نخستيني اروپا را سراغ نداريد كه در ايران پيشينه نداشته باشد، از اخترشناسي تا رياضي و پزشگي. گاليله مجبور به خودكشي شد، زيرا زمين را كروي خواند، ولي طبق نقشه اي دريانوردي سنگ نبشته ايراني، دو هزار سال پيش از او ايرانيان زمين را كروي مي دانستند. بيشتر كليساهاي كهن اروپا بر روي مهراب ها و نيايشگاه هاي آين مهر بنا شده اند. واتيكان يك مثال بارز است، و قم هم. هم اكنون كاوش هاي باستاني جاري در مركز لندن، ساختمان شگفت انگيز نيايشگاه آيين مهر را آشكار كرده كه توسط روميان ساخته شده بوده است. زبان ايراني ريشه همه زبانهاي اروپايي است و فرهنگ و آيين هاي مذهبي مسيحيت همگي باززنده سازي فرهنگ ايراني است، از پيدايش حضرت عيسا ازمريم دوشيزه گرفته تا تثليث و سلسله مراتب كليسا و جامگان رسمي و مراسم آنها. شما زبان پارسي پهلوی و اوستایی را در همه زبانهاي اروپايي مي توانيد تشخيص دهيد. شما بيشتر فلسفه يونان را در کتابهای زرتشی و مانی پيدا مي كنيد، وهمچنين بسياری از متون اسلامي ایرانی را. بيانيه جهاني حقوق بشر پيشينه ايراني در منشور كورش بزرگ دارد، كه هم در انقلاب فرانسه و تدوین نخستین قانون اساسی به آن اشاره شده، و هم در تدوين قانون اساسي امريكا و همچنین در سازمان ملل. ملتي كه نخستين دولت را در جهان بوجود آورد که هنوز پایدار است، و بسياري از نخستين هاي تاريخ بشر را، از پست و راهسازي و مديريت جهاني و سكه و اقتصاد و انديشه هاي دموكراسي، مجلس نمايندگان و سوسياليسم، تا ارتش سازمان يافته و جنگ افزارهاي مدرن و ديپلماسي راستين. 

با توجه به اين گسترگي نفوذ فرهنگ ايراني، شما كجا را گستره نفوذ فرهنگ ايراني به شمار نمي آوريد؟ ولي براي هدفهاي راهبردي كه در شرايط كنوني معناي ملموس داشته باشد، من آسياي مركزي، قفقاز، تركيه، عراق و حاشيه جنوبی خليج پارس را گستره جغرافيايي فرهنگ و تاريخ ايران مي شمارم. ما بايد مردمان اين سرزمين ها را از خودمان بشماريم، براي آنان احترام ويژه داشته باشيم و در همكاري و دوستي با آنان تلاش كنيم.

پرسش 5: آیا دیدگاه شما نسبت به ناسیونالیسم تنها یک دیدگاه احساسی است و یا آن را چون یک علم می دانید؟

كورش زعيم: ناسيوناليسم يك پديده جامعه شناسي بر پايه واقعيات نيازهاي بشري است و به هيچ وجه جنبه احساسي ندارد و نبايد داشته باشد. ناسيوناليسم نياز يك جامعه مستقل براي بقاء و تکامل است و از سرشت آدمي و گرايش او براي زندگي اجتماعي در امنيت سرزميني سرچشمه ميگيرد.

پرسش 6: اندیشه ی ناسیونالیسم را برای ایران چگونه می پندارید؟

كورش زعيم: انديشه ناسيوناليسم در ايران با اين انديشه در كشورهاي ديگر تفاوت چنداني ندارد، به جز اينكه در ايران به علت فرهنگ والاي بشردوستانه كه پيشينه هزاران ساله دارد، ناسيوناليسم بيشتر جنبه دفاعي از سرزمين و حفظ حقوق مردم را پيدا كرده است و بهيچ وجه تهاجمي نيست.

پرسش 7: مبانی و بن مایه های ناسیونالیسم ایرانی از دیدگاه شما چیست؟

كورش زعيم: مفهوم ناسيوناليسم ايراني را من نخستين بار در سخنراني خود در دانشكده جقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران به تاريخ 13اسپند 1385، عرضه كردم. آگاهي ندارم كه پيش از من مفهوم "ناسيوناليسم ايراني" را كسي اینگونه تعريف كرده باشد. اگر كسي پيش از من واژه "ناسيوناليسم ايراني" را بكار برده بوده باشد، در چارچوب مفهوم متفاوتی بوده است.

من منش وكنش مصدق را برگرفته از ناسيوناليسم ايراني خواندم. ناسيوناليسم يا ملی گرایی یعنی گراییدن به ملت، نه به یک شخص یا به یک ایدئولوژی یا به یک ابرقدرت. من ناسيوناليسم ايراني را اعتماد به نفس ملی كه پیش زمینه استقلال فکری و در نتیجه استقلال سیاسی واقتصادي است خواندم.

 

 

پرسش 8: جلوه های ناسیونالیسم ایرانی را در چه چیزهایی می بینید؟

كورش زعيم: ناسيوناليسم ايراني خردگراست و مردم گراست، و فقط در راستای منافع کشور و ملت سياستگزاري مي كند، بویژه سياست هايي كه که با جامعه جهانی ارتباط پیدا می کنند و باید با مطالعات کارشناسی لازم و حزم و احتیاط و خردورزی انجام شوند. در شرايط بحران، ناسيوناليسم ايراني يك دولت يا یک اقلیت کوچک در يك مجلس قانونگزاري، با هوشمندي و خردمندي و شجاعت، فقط منافع کشور و سعادت ملت را در سر خواهد داشت نه منافع شخصی و گروهی يا فرقه اي را، و خواهد توانست سرچشمه تحولاتی چشمگیر در راستاي پيشرفت، رفاه، گسترش منافع ملي و اقتدار جهاني كشور شوند.

ناسيوناليسم ايراني يعني در هر مبارزه  برای احقاق حقوق ملت، می توان با خردمندی و برنامه ریزی هوشمندانه، و توجه و احترام به قدرت و توان طرف مقابل، بر او پیروز شد. در صحنه بین المللی، مبارزه بايد در ميدان آگاهی، راستي، هوشمندی و شعور باشد، نه شعار و دروغ و شمشیر. مصدق در تمام طول مبارزه اش که هدف آن رهایی اقتصاد کشور و رهایی روحیه ملت از استیلای ابرقدرتهای زمان بود، یک بار شعار نداد، مبارز نطلبید، خشونت گرایی نکرد، رسانه ها را نبست، مخالفان را به بند نکشید، به مردم دروغ نگفت، به جامعه جهانی دروغ نگفت؛ و مهمتر از همه، در مبارزه ای جهانی که میان ما و ابرقدرت زمان برای خلع ید از او و احقاق حقوق ملت ایران در گرفت، دولت مصدق با خردمندی و رعایت کلیه قانونهای بین المللی، در دادگاه بین المللی، تحت قانون های مورد قبول دو طرف و با استفاده مثبت از افکار عمومی جهانی به سود ایران، دشمن را در زمین بازي خودش شکست داد. در این راه، نه تنها دولت ایران را یا دولتمردان ایران را و یا کشور ایران را، برخلاف رویه جمهوری اسلامی، منزوی و منفور جهانیان نکرد، و استهزای جهانیان را بر نیانگیخت، که محبوب مردم جهان نیز شد؛ بطوری که هر جا که رفت، مصدق مبارز، با استقبال گرم و پرهیجان مردم همانند یک قهرمان جهانی  روبرو شد. مبارزه او، و روشی که برای رسیدن به  پیروزی گزید، همه کشورهای استعمارزده و در بند را بیدار و امیدوار و فعال کرد. اين تجلي ناسيوناليسم ايراني است.

شما اگر تاریخ مبارزه مصدق را برای احقاق حقوق ملت ایران بخوانید، به معنای راستین ناسیونالیسم ایرانی پی می برید. مبارزه با قدرتمندترین و خطرناکترین دشمن که سربازان خود را در مرز و  ناوگان جنگی خود را در آبهای ایران مستقر کرده بود، در شرایطی که دموکراسی کامل در کشور برقرار بود، اعلامیه جهانی حقوق بشر رعایت می شد، رسانه ها آزاد بودند و مخالفان آزاد بودند، انجام می گرفت. در دوران بحرانی حساسي که اقلیت های كشور ما بعلت همین دموکراسی و آزادی ها و غرور ملی که خردمندی و عدالت گستری دولت در آنان ایجاد کرده بود، نه تنها جذب هیچ اندیشه خيانت يا تجزیه طلبی نشدند که خود عامل بازدارنده توطئه های تجاوز به مرزهای ایران بودند. چه بسا همسایگانی که اکنون دشمنان بالقوه ما شده اند، ولی در آن زمان رویای بازپیوستن به ايران بزرگ را در سر می پروراندند. در ناسیونالیسم ایرانی ذره ای  احساس برتری جویی، سلطه طلبی، نژادپرستی یا گسترش مرزی وجود ندارد. ناسیونالیسم ایرانی با فرهنگ خود و خرد و دانش خود و با دوستی و همکاری و احترام به ارزشهای فرهنگی و آیینی و باورهاي دیگران، خود را در دل مردم و ملت های دیگر جا می کند. فردوسی سرشت ناسیونالیسم ایرانی را به خوبی ترسیم کرده است:

همه یک به یک مهربانی کنید     به ایران زمین پاسبانی کنید.

 

 

دشمنان خارجی و داخلی ما همگی در درازناي تاریخ می دانستند و اکنون نیز باید بدانند که در صورت تجاوز به این سرزمین اهورایی، هرچند که مسائلي را گروههای غیرملی و بعضآ خائن نسبت به منافع ملي، در درون يا برون حاكميت، بوجود آورده اند؛ یا در صورت تجاوز داخلی به مردم ما، در نهایت با ناسیونالیسم ایرانی رویارو خواهند شد، که همیشه از این شعار پیروی کرده که: چو ایران نباشد تن من مباد    بدین بوم و بر زنده یک تن مباد.

ناسیونالیسم ایرانی معنایی بسیار متفاوت از معنای ناسیونالیسم در دیگر کشورهای جهان دارد. ناسیونالیسم ایرانی از زمانی که ایران بنا نهاده شده، در خون ایرانیان آزاده جریان داشته است. آنها که تصور می کنند و می نویسند که ناسیونالیسم در ایران از زمان جنبش مشروطیت بوجود آمده و از غرب نفوذ کرده، هزاران سال حضور این اندیشه و احساس را در ایرانيان نادیده می گیرند. باید 2600 سال به عقب برگردید و از آن تاریخ ناسیونالیسم ایرانی را پیگیری کنید. ناسیونالیسمی که کورش آن را معرفی و به آن عمل کرد، یک ناسیونالیسم مردمی و جهانگرا بود. او به همه ملت ها و آرمانهایشان و باورهایشان و آیین هایشان احترام می گذارد، و نه تنها آنها را در اداره امور خود آزاد می گذاشت و در برابر دشمنانشان حفاظت می کرد، بلکه به آنها اجازه گزینش فرمانروای خود را هم می داد.

آنچه در طول تاریخ ایران درباره ناسیونالیسم ما ايرانيان نمایی یکسان دارد، اینست که همه مبارزان ملی گرای ما، از بابک و یعقوب و مرداویج گرفته تا سربداران و رنگین جامگان و آل بویه، و حتا جنبش شیعی زمان صفویه، برای بازپس گیری مناطق از دست رفته و  بازگردانی و حفاظت از مرزهای ایران زمین بوده است، نه برای تجاوز به مرزهای دیگر کشورها. اگر بخاطر ناسیونالیسم قدرتمند و خردمند ایرانی نبود، اکنون اثری از ایران و ایرانی نمی یافتیم مگر در کتابهای تاریخ.

ناسیونالیسم ایرانی بود که از آستین آل بویه درآمد و ایران را از خلفای عباسی و سلطه عرب  نجات داد. ناسیونالیسم ایرانی بود که زبان و فرهنگ ایران را از یورش نابودساز تازیان نجات داد. (مصریان از چنین موهبتی برخوردار نبودند و زبان وهويت تاريخي خود را از دست دادند.) این ناسیونالیسم ایرانی بود که جنبش شیعی را بوجود آورد و کشور را از تهاجم و وحشيگري عثمانیان حفظ کرد، ناسیونالیسم ایرانی بود که جنبش مشروطیت را جان داد، و سپس استقلال سیاسی ایران را در طی نهضت ملی به ایران بازگرداند. دهها مثال روشن از تجلی قدرت و یکپارچه گرایی ناسیونالیسم ایرانی را در طی تاریخ چندهزار ساله ما می توان برشمرد که بارها و بارها ایران عزیز ما را از ورطه های خطرناک نجات داده است. اکنون نیز فقط خرد ناسیونالیسم ایرانی، که امروز تحت خفقان حاکمیتی یکسونگر و واپسگرا بسر می برد، می تواند ایران را از بحران هولناکی که در آن گرفتار آمده رهایی بخشد.

پرسش 9: فکر می کنید امروزه ناسیونالیسم در بین ایرانیان چه جایگاهی دارد و این جایگاه را با جایگاهی که چند دهه پیش این اندیشه در بین ایرانیان داشت، چگونه با هم مقایسه می کنید؟

كورش زعيم: براي نخستين بار از زمان دولت محمد مصدق، كه ناسيوناليسم ايراني را زنده كرد، ناسيوناليسم در ذهن وانديشه و كنش ملت ايران باززنده سازي شده است. ايرانيان، بويژه طبقه متوسط، دانشگاهيان، جوانان و زنان، بيش از هر زمان ديگري در طي شش دهه گذشته، به قدرت و شايستگي ناسيوناليسم ايراني پي برده و بر اين باور آمده اند كه هيچ مكتب ديگري بجز ناسيوناليسم ايراني نمي تواند ميهنشان را از گزند نابخردي ها و اهريمني ها و فساد و دروغ و دشمن نجات دهد. گرايش شديد و فزاينده به ايران كهن و افتخارات گذشته كه ريشه ناسيوناليسم ايراني است، از ده سال پيش سير صعودي فزاینده داشته است به گونه اي كه برخي چهره هاي شناخته شده نظام هم كه تا كنون به تخريب و نفي آن مي پرداختند به قدرت و گسترگي آن پي برده و آغاز به همراهي، هرچند فريبكارانه، پرداخته اند.

پرسش 10: چه راهکارهایی را برای گسترش اندیشه ناسیونالیسم پیشنهاد می دهید، و همچنین راهکارهایی را که برای به بار نشستن این اندیشه مد نظر دارید چیستند؟

كورش زعيم: ما هر كار كه مي توانسته ايم در طي اين سالها، بويژه از سال 1384 كه كشور سير سقوط آزاد اقتصادي، اجتماعي و سياسي خود را در داخل و در عرصه بين المللي با سرعتي گيج كننده آغاز كرد، و قطار حكومت "بي ترمز" در سرازيري افتاد، انجام داده ايم. موج بازگشت به گذشته با سرعت جاي توهمات تلقين شده فرهنگ بيگانه را گرفته و در برابر خطراتي كه آينده كشور را تهديد مي كند خود را برمي افرازد. با نابخردي هاي بهت انگيز و گستردگي و ژرفاي باورنكردني فساد حكومتي كه كشور را آماده انفجار كرده، و وجود توطئه هايي كه يكپارچگي ملي را تهديد مي كند، اگر بزودي و قاطعانه اقداماتي خردمندانه براي اداره كشور انجام نگیرد، و يك دوربرگردان دموکراتیک سياسي بوجود نیاید، من رويدادهاي بسيار خونين و حوادث برگشت ناپذيري را پيش بيني مي كنم. 

پرسش 11: نظر شما درباره ی اندیشه ی «پان ایرانیسم» که همان یکپارچگی و نیرومندی ایرانیان و سرزمین های ایرانی است چیست؟

كورش زعيم: همانگونه كه پيشتر اشاره كردم، پيدايش پان ايرانيسم درايران يك واكنش دفاعي در برابر توطئه ها و تجاوز بيگانه بود، نه مانند "پان" هاي ديگر تجاوزكارانه و جدایی طلبانه با سرچشمه برونمرزی. اگر شاخه اي از پان ايرانيسم در انديشه دربرگيري سرزمين هاي از دست رفته بوده، بايد آن را به تجويز آنتي بيوتيك براي از بين بردن ميكربهاي مخرب دروني پنداشت، نه اينكه خواهان تجاوز به هيچ بخشي از گستره تاريخي و فرهنگي ايران بزرگ باشد. تا آنجا كه من برداشت كرده ام، انديشه نوين پان ايرانيسم همبستگي و همكاري فرهنگي درگستره ايران بزرگ است، نه پيوند سرزميني.  

پرسش 12: چه راهکارهایی برای تحقق آرمان پان ایرانیسم فرهنگی- سیاسی پیشنهاد می دهید؟

كورش زعيم: من در جايگاهي نيستم كه براي پان ايرانيسم تجويز روش كنم، ولي خود من در1370، هنگام فروپاشي شوروي، پيشنهادهايي براي نزديك شدن و همكاري ميان كشورهايي كه روزي جزو ايران بودند پيشنهاد كردم كه منتشر هم شد؛ ولي سياست خارجي بسيار غلط و وازننده جمهوري اسلامي، اين كشورها و گرايش آنها به ايران را سرد كرد. براستي ما يك موقعيت تاريخي تكرار نشدني را از دست داديم كه تكرار آن امروز ناممكن است. تماس ما در جبهه ملي ايران با شماري از اين كشورها، علي رغم رفتار مغاير با دورانديشي و منافع ملي جمهوری اسلامی، از پاره شدن رشته ارتباط و بي اعتمادي كامل جلوگيري كرده است. من اميدوارم كه در آينده اگر ما فرصت گسترش دادن به تماس ها و ارتباط فرهنگي را پيدا كنيم، پان ايرانيسم در يك نقش سازنده با ما همكاري داشته باشد. در شرايط كنوني، مي پندارم كه بزرگترين دغدغه و فعاليت آنان، با وجود محدوديت هايي كه نظام برايشان ايجاد مي كند ولي پانهای قومگرا را آزاد مي گذارد، خنثي كردن توطئه هاي گروههای اداره شونده از خارج باشد.

پرسش 13: با توجه به اینکه گرایش ایرانیان به پان ایرانیسم روز افزون است، بازدهی این گرایش مردمی را چگونه می بینید یا پیش بینی می کنید؟

كورش زعيم: افزايش گرايش به پان ايرانيسم در سالهاي گذشته، سه علت عمده دارد. يكي بي اعتنايي جمهوري اسلامي به هويت ايراني و نفي فرهنگ ايراني كه حتا این تحقیر فرهنگ ایرانی را وارد كتابهاي آموزشي كودكان هم کرده اند، و نابودسازي سيستماتيك ميراث فرهنگي و تاريخي كشور كه از ده سال پيش سرعت و شدت گرفت، از تخريب عمدي بصورت نابودسازي فيزيكي تا غارت و قاچاق به خارج از كشور؛ و سياست دروغ آموزي به كودكان و دانش آموزان درباره تاريخ و فرهنگ كهن ايراني، كه بخش عمده اي از جمعيت كشور را بشدت آزرده كرده است. دوم، گسترش و آزادي نسبي فعاليت پانهاي تجزيه طلب با پشتيباني بيگانگان و با سرمايه گذاري برخي كشورها كه عواملشان در درزهاي تصميم گيري و سياستگزاري كشور لانه كرده اند و با ايجاد تنش و نفرت در ميان مردم، كشور را به سوي جنگ داخلي سوق مي دهند. سوم، بيداري وجدان ملي و موج گرايش به تاريخ و فرهنگ و افتخارات كهن، كه بويژه از سال 1386، تبديل به يك توفان فرهنگي براي رويارويي با فرهنگ تلقيني كنوني، كه جوانان كشور را بشدت جذب خود نموده است.  

پرسش 14: نظر شما درباره ی پان ترکیسم و پان عربیسم چیست و چه راه هایی را برای مبارزه با این دو جریان پیشنهاد می کنید؟

كورش زعيم: من وارد تاريخچه ايجاد اين سازمانها نمي شوم، و اينكه چه كساني و چه نيروهايي در چه زماني و به چه منظوري اين سازمانها را تشكيل داده اند، زيرا نمي خواهم برخي هم ميهنانم را كه با ناآگاهي و از روي خشم نسبت به سياست حاكم بر ايران، و به علت سادگي خود، تحت تاثير تلقينات به آنها گرويده اند آزرده كنم. خودشان ميتوانند در اين باره مطالعه كنند، و اينكه هزينه اين فعاليت هاي گسترده از کجا تامین می شود. بررسي كنند كه تركيه به چه منظور صدها ميليون دلار (فقط در آغاز دهه 1380 دويست ميليون دلار) در پشتيباني از تبليغات و اقدامات ضد ايراني هزينه كرده است، عربستان براي چه 480 ميليون دلار براي كمك به تبليغات و اقدامات ضد ايراني در درون ايران هزينه كرده و چه كساني از اين پولها بهره مند شده اند. آقاي الهام عليف كه طبق آمار بين المللي فاسدترين حاكم جهان است و خشن ترين وديكتاتوري ترين دولت جهان را اداره مي كند، براي چه اين همه پول در اين راه هزينه مي كند و به ايران نفرات و اسلحه مي فرستد؟ من از كمكهاي مالي و غيرمالي سازمانهاي جاسوسی ديگر کشورها كه نام نمي برم خبر ندارم، هرچند حضور پنهانی و نفوذی آنها در ايران و به اين منظور انكارناپذير است.

توطئه عليه يكپارچگي ايران آنقدر گسترده است كه ما نه تنها نمي توانيم، بلكه نبايد انرژي خود را صرف مبارزه با آنها كنيم. ما زورمان به آنها نمي رسد، ولي مي توانيم آگاهي رساني كنيم و هم ميهنان خود را كه مانند خود ما ناراضي هستند، از اینگونه تله ها نجات دهيم و به مبارزه خودمان بپيوندانيم. ما بايد روي ريشه اين نارضايتي ها و ميهن گريزي ها كار كنيم نه روي ميهن گريزها.

پرسش 15: در کل دشمنان ایران و ایرانیان را چه کسانی می دانید؟

كورش زعيم: ما هيچ دشمني نداريم بجز خودمان. كشورهاي ديگر همه در پي منافع ملي خود هستند و اگر پا روي منافع ملي ما مي گذارند از ناداني، بي عرضگي يا خيانت پيشگي خود ماست. برخي بيگانگان با زور و زر برخي از ما را شيفته مي كنند يا از عاقبت كار مي ترسانند؛ ولي مصدق در عمل نشان داد كه هيچ قدرت جهاني نمي تواند با زور و زر و تزوير و ترساندن بر اراده يك ملت چيره شود. ما اگر بخود آييم و به قدرت ذاتي خود پي ببريم و خود را باور كنيم، هيچ دشمني در خانه ما لانه نخواهد توانست كرد و هيچ دروغي نخواهد توانست باورانده شود. 

پرسشگر: با سپاس از شما که در این گفت و گو مرا همراهی کردید

پیروز باشید، پاینده ایران

پرسشگر: مهران شهرخانی تهرانی

20 آبان 1393

 

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کاوه جویا

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.