رفتن به محتوای اصلی

بـاز هـم انـدر خـوش رقصـیِ آقـای ...!
05.12.2014 - 20:59

اخیـرأ بحثی که تازه گی هم ندارد در مورد مقوله "روشنفکـر" در بعضی از سایت های اینترنتی راه افتاده است که باعث اش گفتگو مسعود بهنود بود در برنامه "پولتیکِ کامبیز حسینی" در تعـریف از "روشنفکـر" که نظرش را با در نظر گرفتن ادامهِ کارش بر وزنِ دو معادلهِ سیاستِ بی بی سی و رژیـم جمهوری اسلامی، می فرماینـد:" اصولاً روشن‌فکر ایرانی بدون فرهنگ شیعی معنی ندارد"!!!

اگر واقع بینانه و به دور از خشم و غضب و با در نظر گرفتن حفظ صندلی که به او داده شده است به این سخن ِ  مسعود بهنود، نگاهی اجمالی بیاندازیم به این واقـعییت می رسیم که ایشان هم زیـاد نسنجیـده اظهـار فضـل نکرده اند چرا که مسلمأ ایشان، خود را روشنفکر می دانند و حتمأ هم هوادارانی دارند که او را بعنوان روشنفکر قلمداد می کنند ازاین منظر، بـایـد بر بـاور باشیم که، وقتی "روشنفکر" جناب بهنود باشد و حکومت فعلی هم در سرزمین مان اسلامی آنهم از نوع مافیـای جمهوری اسلامی باشد آنوقت، جـای هیـچ شـک و شبهـه ای باقـی نمی ماند که فـرهنـگ این قبیل افراد، باید هم جنس اش از نوع شیعـه باشد ( البته تا اطلاع ثانوی که حکومت بعدی از چه نوعی باشد) و ناچارأ بـایـد هم قبول کنیم که آنهـا در ایـران هم بدنیا آمده اند و از نظر شناسنامه ای، ایرانی هم هستند.

این اولین باری نیست که مسعود بهنود، برای محکم کردن جایگاه اش، هر از گاهی، در مقابل رژیـم سـرکـوبگـر جمهوری اسلامی سـر ِ تعظیم فرود می آورد.

ایشـان قبلأ هم مهـر و مجبت اش را به بعضی از "بزرگواران" جنایتکـار و خائـن ِ این نظـام، مانند، رفسنجانی و یا خاتمی ابـراز کرده اند و یا اینکه، در سفر جنجالی سالهای پیش احمدی نـژاد مَشنـگ به دانشگـاه کُلمبیـا که با برخورد تند آقای بالینچر رئیس دانشگاه روبرو شد ایشان با زیرکی خاص ِ روزنامه نگاری خود که همانا بازی کردن با واژه هاست در مقاله ای بنـام:" جنجـال در نیویورک" از محمودی مشنگ بعنـوان "رئیس جمهور قانونـی" دفـاع می کند (در همان زمان سال 2007 بنده  پاسخی کوتاه به نوشته ایشان " جنجال در نیویورک" با نام "بازهم جنجال، اما نه در نیویورک، در ...." نوشتم.

جناب بهنود هم در کنار پـرچم خونین رژیم جمهوری اسلامی ایستاده است و هم در"انتخابات" ریاست جمهوری آن شرکت کرده اند و رأی داده اند از این رو نباید از این قبیل یاوه گفتن ِ ایشان، آزرده خاطر شد و گـر نـه، بـایـد، جایگاه مالی ِ فـعلـی او را که پیوند عمیق و ناگُستنـی بین بی بی سی و جمهوری اسلامی است فـرامـوش کرده باشیم.

متاسفانه در این راه، تنی از اهل قلم درپاسخ سخنان شفافِ مسعود بهنود، وارد حوزه ماست مالی کردن قضیه شدند و از این رو به مغلطه رو آوردند و نوشت های خوب خود را خدشه دار کردند و نتیجـه گرفتنـد که،"منظـور آقـا، ایـن نبـود "!

اما شاید جالب ترین چاشنی خنده دار این قضیه، نوشته عطااله مهاجرانی دردفاع از جناب بهنود در مورد مقوله "روشنفکر" باشد که بقول معروف، مُرغ پُخته را هم به خنده انداخت .

ایشان امیرعباس هویدا نگون بخت راکه گویا در مقایسه با زبان پارسی، به زبان فرانسوی تسلط بیشتری داشت و چون در دامان دایهِ فرانسوی اش که نقش مادری اش را هم داشت تربیت شده بود نتیجه می گیردکه هویدا را نمی تواند روشنفکر ایرانی دانست (بحث بر سر اینکه آقای هویدا روشنفکر بود یا نبود نیست بلکه دلائل مضحکِ مهاجرانی در این باب است) حال طبق فرضیه تئوری ایشان پُرسیدنی است آن دسته از آیت اله و حجت السلام شیعه که حتمأ علامه دهر هم هستند و در النظام الجمهوری الاسلامی در ایران در دامن پدر ومادر عرب، تربیت شده اند و عربی را بهتر از پارسی تکلم می کنند و اساسأ ایرانی هم نیستند(منظورعربهای خوزستان نیست)  ازجمله این سیـد محمود هاشمی شاهرودی عـراقـی(من که تا بحال نطقی از ایشان که به زبان پارسی باشد نشنیده ام) که شاید فـردا هم جـانشیـن خامنه ای شود و برای بیش از هفتاد میلیون ایـرانـی تصمیم بگیرد در کجای مقوله روشنفکری شما قرار دارد!؟

در هر حال، برخورد به نظرات مسعود بهنود بدون در نظر گرفتن صنـدلـی او که با بودن حکومت فعلی محکم و استوار است به نظر بنده، کار اشتباهی است چرا که، عملکرداین افراد دراین سالها، برای همه ایرانیان آزادیخواه روشن است که آنها در کجا ایستاده اند.

اما در جایش، مسلمأ پرداختن به نقش اینکه "روشنفکر کیست و روشنفکری چیست" بخصوص در کشورهای موسوم به جهان سوم از جمله میهنمان، و آگاهی دادن، کار بسیار با ارزشی است.

متاسفانه از قبیل بهنودها کم نیستند! این دسته از به اصطلاح روشنفکران وطنی که بقول معروف "نـان را به نـرخ روز می خـورنـد" و تنها چیزی که برایشان مهم است حفظ منافع و صندلی که بر روی آن نشسته اند، است.

برای این قلم بدستـان که بهتـر است به آنهـا دستمـال بدستـان گفت، مُهم نیست که حکومت ها، حال ازهر نوع اش باشد با مردم اش چکار می کند.

درحقیقت می توان گفت، یکی از بدبختی های ما ایرانیان از دستِ همین عناصر، در ابعاد وسیع هنـری، نوشتنـی، سینمایی و غیره است که بخاطر منافع حقیر شخصی، مقام، پُست و منصب، از رهبران وابسته به رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی در اشکال گوناگون و به طُرق های مختلف دفاع می کنند.  

از این رو جای هیچ تعجبی نیست که بعضی از این اهل قلم و هنر، هر از گاهی به مجیز گویی حکومت حاکم (حال هر نوع حکومتی باشد) و یا افرادی در آن، بپردازند و مسعود بهنود یکی از آنهاست.

                                             

                                                    آدینه 5 دسامبر 2014 - استکهلم

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

پویان انصاری

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.