رفتن به محتوای اصلی

به آقای کیانوش توکلی، مسئول هماهنگی سایت ایران گلوبال
01.04.2011 - 12:50
● به علّت گرفتاریهای شخصی و پیش رو بودن مسائل مهم تر سیاسی روز که در شرف عملی شدن هستند، شاید ضرورت نوشتن مطلبی جدید نبود، امّا چون در کامنتی دیگر قول داده ام، اکنون به ناچار به چند مطلب که شما به آن اشاره کرده اید بطور مختصر می پردازم.( زیرا فقط پرداختن به پروسهء مهاجرت کارگران مهمان از کشور ترکیه به جمهوری فدرال آلمان به تضاد اجتماعی، سیاسی، دینی را در سه نسل دامن زده است که خود به یک کتاب و یا حداقل به نوشتاری چند بخشی نیاز هست).
■ ▬ منظور من از نام بردن دکتر تیلو زاراتسین در آلمان و کاریکاتوریست دانمارکی که محمد پیامبر مسلمانان را زیر سئوال برد، { بطور کلی تأیید کتاب، نظرات، یا اندیشه، عملکرد این دو نفر نبوده و نیست}، هدف من برجسته کردن و مجسّم کردن ["جوامع دمکراتیک آلمان و دانمارک"] بود که در چنین جوامعی افرادی مانند این دو نفر از خط قرمزها میگذرند و کتاب راسیستی انتشار میدهند و یا کاریکاتور تروریستی از پیامبر یک میلیارد و اندی مسلمان ترسیم میکند و عرض کردم که منهم در چنین جامعه ای به عنوان یک « شهروند» آلمانی زندگی میکنم و مانند این دو نفر از چنین حقوقی قضایی و دمکراتیک هم بر خوردار هستم و نظراتم را بدون محدویّت مطابق با دمکراسی این کشورها و همسو با اصول إتیک عمومی بیان میکنم.
▬ در نوشته واکنشی خود به مقالهء آقای سلطان زاده و در کامنت ها به کاربرانی که در بحث شرکت کرده اند کوچکترین توهینی نکرده ام. گمان کنم از آن شجاعت نسبی برخوردار هستم که شفاف و پوست کنده جوابی خردگرا و علمی د رچهار چوب دمکراسی های امروز به طرف مقابل خود عرضه کنم، از سویی دیگر فرهنگِ توهین و پرخاش و طعنه در فرهنگ ما نبوده و نیست. تلاش ما بر این هست که با ارزشها این روزگار کوتاه را بسر کنیم. تکرار میکنم حکومت آلمان و سایر نهادهای آن، افراد دیگر از هر کجا نمیتوانند مزاحمتی برای من ایجاد کنند، قانون آلمان را خوب میشناسم، وکیل زبردستِ آشنا هم هست.
▬ بنا براین اینکه شما مطلب کامنت من را با کامنت خودتان و دوست شما آقای اژدر بهنام را با تصویر و کتاب تیلو زاراتسین در هم آمیخته اید و در سایت بیرونی گذاشتید و من با نوشته هایم را به دکتر تیلو زاراتسین نسبت دادید که دیگران (مثلأ کاربری بنام هرمس) از شما پیروی کردند، امری غیر دمکراتیک میباشد. خدمت شما عرض شود، من کتاب دکتر تیلو زاراتسین را بعد از یک هفته و یا دو هفته از انتشار اوّل آن (که سریع به فروش رسید) سفارشی دریافت کردم، یک بار شتابان آنرا مطالعه کرده ام، و اکنون مشغول مطالعهء دقیق و تحلیلی بار دوّم آن میباشم.
▬ شاید تعجب کنید تا هشتاد درصد از نظرات دکتر زاراتسین را میپذیرم، آیا شما باور دارید که تیلو زاراتسین بیمار و دیوانهء روانی هست! میپذیرید که یک فرد دیوانه و معلول فکری سالها در پُستهای تصمیم گیرندهء و ساختار ساز سیستم سرمایه و بانکی با فاکتورهای حقوقی کشوری مانند آلمان و جهان، در مقامهای حساس معماری اروپا و اروپای شرقی، و یکی شدن دو آلمان با تبدیل واحد پولی آنها و سایر مقامهای بالای دیگری که در زندگینامهءِ خود دارد، آدمی معمولی هست. در نوع خودش این فرد یک پژوهشگر پا برجا و یک فرد تیزبینِ استثنایی هست، به قول آلمانی ها یک Querdenker میباشد که خود آلمانی ها او را یک اقتصادان توانمند، کلهءِ سیاسی با تجربه و استوار، یک اُرگانیزاتور و سازمادهی کاردان، یک جامعه شناس و حقوق دان در عرصهء اقتصادی، مینامند.
▬ شما و دوستان تُرک شما اینطور تصور میکنید که گویا آقای دکتر زارارتسین اکنون گوشه گیر و به عنوان فردی روان کجِ فلک زده در حصرِ حکومتِ آلمان هست ؟!.نخیر ایشان یک شخصیّتِ سیاسی شناخته شده میباشد و حکومت آلمان در امنیّت او از هیچ کوششی دریغ نمکیند، محافظان ایشان برای شرکت در برنامه های تلویزیونی از گاردهای حکومتی هست، تا آنجا که بیاد دارم طبق همه پرسی در بین شهروندان آلمانی بدترین رقم هواداران دکتر زاراتسین 75 در صد بوده است، ولی به جرأت میتوانم بگویم همین امروز هم بیش از 95 درصد از ملّت آلمان پشت سر دکتر زرارتسین هستند. آنچیزی که کاربر گرامی آقای «هرمس» نوشته اند که در روزنامهء اشپیگل، در تلویزیون، و در رسانه های دیگر آمده و یا پرزیدنت و مقامات سیاسی دیگر آلمان میگویند همه مسائل تاکتیک مرسوم سیاسی هست که با نظرات و خواست درونی مردم آلمان یکی نیست. همین دیروز در کتابخانهء بزرگ شهر بودم، کتاب تیلو زاراتسین هنوز در رتبهء 1تا 3 پر خواننده ترین کتاب هست. کتابی جدید هم انتشار یافته که تئوری تکاملی اجتماعی داروینیسم را تأیید میکند. با این وصف در فضای روشنفکری و پژوهشی پدیده ای گم نمیشوند و همواره هستند و به تکامل و مشاجرهءِ خود مطابق با زمان ادامه میدهند. این جامعهء ماست که همه چیز را سیاه و سفید می بیند. که یا باید طرف مقابل را به هر طریق ممکن ازصحنه بیرون انداخت و یا باید تسلیم شود. تیلو زاراتسین از آینده گفته است پس باید منتظر ماند که آیا تئوریهای آن درست هست یا نه، ولی حکومتِ اکنون غیر مستقیم به راه حلّهایِ پیشنهادیِ ایشان عمل میکند.
■ ▬ دوست قدیمی شما آقای اژدر بهنام بجای تصحیح و پوزشی خواهی از تجاوز به آزادی فردی و تهدید ایشان از سویِ مقاماتِ آلمانی در به محاکمه کشیدنِ من در کامنت اوّل خودشان، در کامنت دوّم خود نوشته اند که منبع اطلاعاتی من از تزهای کتاب و نظرات دکتر تیلو زاراتسین هست، خوب این یک تبلیغ غیر دمکراتیک اثبات نشده و تجاوز به اندیشه و آزادی فردی و توهین به دیگران هست. آیا ایشان نمیدانند که قبل و بعد از از تیلو زاراتسین کسان دیگر و کارشناسان دانشگاهی دیگر در مورد تُرکُلوگی یا تُرک شناسی کتابهای بسیاری انتشار داده اند و میدهند ؟
▬ من اگر بخواهم در مورد موضوعی اطلاعاتی کسب کنم، به کتابخانه میروم و با راهنمایی مسئولین با کمک کامپیوتر، آکتوئل ترین کتاب در رابطه با آن موضوع را، آنهم فقط کتاب منتشر شده از یک دانشگاه و یا از یکنفر و یا گروه کارشناس بیطرف و یا پروفسور دانشگاهی مشهور را میخرم. یا از کتابخانه دانشگاه که عضو میباشم به قرض میگیرم.
▬ اصولأ سرزمین ترکیه امروز بازمانده از سه تمدن بزرگ زمان آنتیک [ ایران، یونان، رم و مردمان دیگر) هست که هر کدام از کتابهای معمولی معماری و باستانشناسی را که در مورد این سه تمدن ورق بزنی خود بخود با تاریخ و مهاجرت تُرک تباری خواهید رسید، تاریخ و وجود تُرک تباران در ترکیه امروز، در قفقاز، در ایران، در گذر تاریخ عمومی آنقدر شفاف، کم حجم و دارای زمان کم، بدون تأثیر گذاری و نوپا و تازه هست، که پیچیدگی زیاد ندارد. بحث تُرک تباری از اواسط قرن چهارده در ترکیه امروز، در قفقاز، و در ایران مطرح میشود. شما برای نمونه یک آثار باستانی حقیقی از تُرک تباران قبل از این تاریخ نامبرده در جغرافیای مذکور پیدا نمیکیند. مباحث پژوهشی باستان شناسی و مردم شناسی که خود را با داستان سرایی و شمشیر کشی و تاریخ سازی ساختگی که مشغول و تسلیم نمیکند. بازار سبزی فروشی و زرگری و یا زور بازو نشان دادن هم نیست.
▬ آقای اژدر بهنام پیداست که اطلاعاتِ شخصی دقیقی از کتاب تیلو زاراتسین ندارند، این کتاب 9 بخش و چند پیوست هست که فقط در بخش 7 آن به مورد اینتگراسیون خارجی ها پرداخته و بحث مشخص فرهنگی مردمان تُرک و عرب را برجسته کرده موضوع سوءِ استفادهء از اقتصاد آلمان از مسائل جانبی و زیر مجموعه ای از این تحلیلهاست. شما یک کلمه از نوشته های من را در بیاورید که از کتاب تیلو زاراتسین برداشته شده باشد، اتفاقأ اطلاعات ما ایرانی ها در مورد تُرکها و اعراب بیشتر از تیلو زاراتسین هاست، من هدفمند از نوشتن یک تفسیر و یا یک ترجمه از بخشی از این کتاب در مورد وضعیّت اجتماعی و اینتگراسیون تُرک تباران و عرب تباران در آلمان اقدام نکردم تا به تفرقه و نگرانی بیشتر دامن نزند،
▬ از این گذشته این کتاب یک تحقیق علمی از جامعهء آلمان و آیندهء آن هست که از سوی کارشناسان اقتصاد و انیستوتهای آینده نگر در رشته های مختلف این کشور مورد بررسی است. خوب میدانید که در یک جامعهء دمکراتیک و پویا چنین موضوعاتی مورد بحث و مشاجره قرار میگیرد. برعکس جوامع ما پیشرفت جوامع غرب وجود تضادها و دامن زدن به آنهاست، و به مناسبت دوستی این با آن فرد بر آنها سرپوش نمیگذارند و ساده از کنار آن نمیگذرند،
▬ تیلو زاراتسین هر کسی هست، و هر چه هم بی ارزش نوشته باشد، صد برابر بیش از اهدافی را که فکرش را هم نمیکرد رسیده است. قلب بخشی عظیمی از ملّت آلمان را تسخیر کرده است، از نگاه منفی هم که به کتابش و به شخصیّت خودش هم نگاه کنیم، عوارض جانبی ایی را داشته است که شاید حاصل تبلیغ و کار با برنامهءِ دهها سال حکومتها برای اینتگراسیون خارجی ها و تبلیغ منفی نازیسم هم نمیتوانست باشد. این کتاب به مرزبندی جامعه شناسی مشخصی دامن زد. سر دیگ در حال منفجر شدن را باز کرده است، از افکار عمومی در سینه پنهان و تابویی پرده برداشت، افکار جامعه آلمانی را در بارهء موضوعات مشخصی زیر یک سقف جمع کرد و از آنها یک بُردار برآیند رسم نموده است. از همه مهمتر خارجی ها را بویژه تُرک تباران را بیدار کرده است که اینطوری هم نیست که همه چیز آزاد باشد، ناسیونالیسم احساسی تُرکی در اینجا جایی ندارد،
▬ اینجا آلمان هست و نه ترکیه، نمیشود به مردم آلمان مانند کُردها، ارمنی ها،یونانیان و به ایرانیان فحش داد و توهین کرد و سرزمین و فرهنگشان را به بازی بگیرند، گردن ننهادن به قوانین این کشور و توهین به فرهنگ ملّت آلمان دیگر جایز نیست، جوانان تُرک دیگر نمیتوانند در دبیرستان و یا سایر محیط آموزشی با ناسیونالیسم تُرکی بی نظمی ایجاد کنند، آنرا به میدان ضد کُردها،ارمنی ها، یونانی ها و سایر ملّتهای دیگر تبدیل کنند، تیلیغ دین اسلام را بکنند، دیگر راحت نیستند در ترنهای بین شهری هدفمند به زبان تُرکی بلند داد بزنند تا برای دیگران مزاحمت ایجاد کنند، تابلوها را خراب کنند، امروز دیگر با احتیاط و چهار چشمی با داشتن اطراف حرکت میکنند، در تربیّت بچه ها کوشاتر هستند، و بسیار مسائل دیگر،.
▬ یکی از شاخص های جامعهء ایرانی ما همین هست که فقط مسائل را بو میکشند و در نهایت متخصص و صاحب نظر میشوند و نتیجه گیری هم دیدن خمینی در ماه هست. آیا کسی بهتر از شخصیت خمینی و انقلاب 57 ناخواسته به دین اسلام در ایران و جهان ضربه زد !. تیلو زاراتسین هم بشکلی مانند خمینی به مسائلی غیر مستقیم دامن زد که زیربنای جنبشی را آغاز کرده است. امّا آیا فکر میکنید فردی مانند تیلو زاراتسین فقط در مورد تُرک تباری وقت تلف میکند تا کتابی بنویسد!. ایشان یک سوسیال دمکرات میهن دوست میباشد که با یک نگاه آینده نگری برای جلوگیری از سقوط کشورش اقدام به تحقیق و دست به قلم برده است. به لایه بالایی طبقه میانی، و به طبقهء بالا و آکادمیک آلمانی که بچه دار نمیشوند انتقاد کرده است، باور کنید اکنون که دارم این جملات را مینویسم این کتاب را در آوردم و دوباره ورق زدم تا ارزیابی کنم که آیا میتوانم با کمک دوستان آلمانی آنرا با دیاگرامها و نمودارهای مختلف به فارسی ترجمه کنم ؟. چون این کتاب یک پژوهش اقتصادی، جامعه شناسی و فرهنگ شناسی با روش تحقیقاتی کاملأ جدید هست.
■ ▬ من به روابط دوستی شما با آقای اژدر بهنام اطلاعی نداشتم و مایل هم نیستم که به مسائل شخصی همکاران وارد شوم، امّا کسی مانند من که از روابط شما اطلاعی ندارد و طرز بیان ایشان را در کامنت اوّل بخواند میتواند یک نوع ناتوانی را در آن دریابد، که از شما خواسته است که با من و نوشتارم در واکنش به آقای سلطان زاده یک کاری بکنید، امّا اکنون دریافتم که شما همدیگر را از قبل میشناسید و میتوان برداشت دیگری کرد که این صحبتهای صیقل خوردهء بدون رعایت قدمها و پارامترهایی هست که بین دوستان شفاف و بدون تعارف رد و بدل میشود، ولی آیا نسبت دادن "گریه کردن" توهین هست،
▬ واقعیّت هست که مردم تُرک تبار در سایت درونی و بیرونی ایران گلوبال بدون محدودیّت و بدون رعایت چند گانه به ایرانی ها و به فرهنگ و به سرزمین آنها صدها بار توهین میکنند، به جعل تاریخ میپردازند، ولی وقتی کسی جلوی آنها ظاهر میشود و چهار کلام حسابی با پشتوانه یا مینویسد و یا حرف میزند، فورأ فرهنگ داد و شکایت و فرهنگ عزاداری راه می اندازند و عاحزانه جهانیان را به کمک دعوت میکنند و شما را هم در حالتی قرار میدهند که به ما گردن کجی کنید و به ما بپرید، چند نفر از همین افراد اکنون در پانویس همین مقاله به من توهین کرده اند، بحث شخصی و خانوادگی را پیش کشیده اند، طبق قوانین ژورنالیستی این وظیفهء مسئولین سایت هست که بجای ناسزایی گویی و توهین این افراد را وادار به برخورد منطقی کنید. که نکردید و تازه چند نفر مسئول تُرک تبار را هم بالای سر ما گماشته اید. آقای توکلی شما در نظر دارید که چنین روشی را تا کجا ادامه دهید ؟. ادامهء مسئلهء قومی بدون آغاز و پایان منطقی فاجعه به بار خواهد آورد، صدمهء اوّلی آن هم نصیب شما مازندرانی ها خواهد شد که اکنون در محاصرهء از هر سوی تُرک تباری میباشید !!!. آقای توکلی آقا محمد خان قاجار با همان فرهنگ ایلی خود وقتی تهران را به پایتختی انتخاب کرد هدف داشت ولی ما ایرانیان در قرن 21 هنوز در خم یک کوچه هستیم و تازه خود را روشنفکر هم میدانیم.
▬ وظیفهء آقای اژدر بهنام، بود و هست که سبب اصلی یعنی آقای هدایت سلطان زاده ها را مورد خطاب قرار دهد، به آنها بگویند که اجازه ندارند جغرافیای ایران را خط کشی کنند، مردم جنوب کشور را تحریک کند، آقای هدایت سلطان زاده وقتی درک نمیکنند که وجود 2 میلیون تُرک در تهران محل کار ایرانیان را اشغال کرده است، حال که ایرانیان انتقادی نمیکنند، ایشان چرا مهاجرت آنها را به تهران ننگ میدانند، در استان فارس رقم بیکاری در مفهوم واقعی از 50 درصد هم بیشتر هست. در کنار همان تخت جمشید مردم گرسنه اند!.
▬ آقای توکلی دوست شما اگر انسانی دمکرات و روشن ضمیر هست چرا دست به قلم نمی برد در جواب آقای سلطان زاده ها مانند دکتر کاظم رنجبر بنویسند، نگاه کنید که همین مردم تُرک با این هم تبار خودشان آقای رنجبر چکار میکنند، چرا به علل سکوت هدفمند مردم آذربایجان امروز نمی پردازند، چرا آنها را به خیابان و پیوستن به جنبش سبز سکولار ملّت ایران دعوت نمکنند، و لی در عوض دوست شما هم دستور میدهند که مرا در آلمان محاکمه کنند!!. تازه ایشان مایل نیستند با من هم گفتمان داشته باشند و فقط در وقت استراحت محل کار به مسائل ملّی ایران می پردازند، آقای این دوست شما چکاره هست که وقت نوشتن نوشتاری در مردود شمردن مقالهء من را ندارند و فقط از دورتذکر قانونی میکنند و دستور بازداشت و حذف فیزیکی و فکری و سانسور کردن میدهند. امروز رئیس جمهور آمریکا هم امروز نمیتواند چنین دستورهایی بدهد. چنین دستوراتی را علی خامنه ای میدهد، که مخالفان را ترور فیزیکی و فکری، دهان ببندند و سانسور کنند.
▬ آقای اژدر بهنام از شما خواسته اند چنین مقالهء واکنشی من را در سایت نگذارند، تازه خواستهء خود را یک "تذکر قانونی"به شما نامیده اند، من از شما و از دوست شما آقای اژدر بهنام میپرسم، آیا از سوی آقای هدایت سلطان زاده استان خوزستان ایران را عربستان نامیدن و اعراب مهاجر در این استان را به سرخ پوستان مردمان بومی قارهء آمریکا و یا جاهای دیگر مقایسه کردن قانونی هست؟ آیا نوشتهء ایشان از پشتوانهء تاریخی بر خوردار هست ؟، تا نوشتهء واکنشی م در برخورد به دیدگاهِ آقای سلطانی غیر قانونی باشد و تا حذف و سانسور شود. !؟.
▬ چرا توهین به ملّت ایران، به نژاد، به زبان، به فرهنگ، تجاوز به تاریخ و سرزمین، به گذشتگان ما، به گذشته و آیندهء ما در سایت ایران گلوبال قانونی هست و توهین کنندگان و نویسندگان چنین مطالبی در مصونیّت شما و سایر مسئولین سایت هستند، امّا یک نوشتهء واکنشی ما غیر قانونی و خود ما بدون مصونیّت باید حذف فیزیکی و فکری شویم ؟ و شما من را تحقیر آمیز مورد خطاب قرار میدهید و میگویید من چه کسی هستم و چه میتوانم بکنم !؟. آخر در این خواسته ها و برخوردهای شما کجا بویی از دمکراسی میبرد و در کدام فرهنگ سیاسی قید شده است و در نهایت شما چه هدفی را دنبال میکنید !؟.
■ ▬ در بخش شماره 2 کامنت خودتان اشاره کرده اید که: [ 2- دوم اینکه چه لحن صحبتی است که با زبان تهدید نوشته اید :«یک بار دیگر به شما تُرک تباران هشدار میدهم کاری نکنید که عرصهء زندگی بر شما در ایران و در آلمان تنگ تر شود.» مثلا چه کار می توانید بکنید ؟! شما هم مثل بقیه پناهنده و مهاجر در المان زندگی می کنید ...پاسپورت المانی توی جیب هزاران ترک ، کرد ، فارس و.... است .]
▬ آقای توکلی من تا بحال از داشتن پاسپورت حرفی به میان نیاورده ام یا مگر گفته ام که فقط من پاسپورت آلمانی دارم، گرفتن پاسپورت آلمانی تابع یک سری از فراهم بودن قوانینی هست که هر کسی از آنها برخوردار باشد آنرا دریافت میکند. امّا جهت اطلاع شما عرض کنم که باز هم تفاوتهایی وجود دارد، نوع دریافت، اهداف تقاضای این پاسپورت، و پروسه آن با کشور متبوع متفاوت هست. که بحث امروز ما نیست،
▬ اگر توجه کرده باشید من بجای بکار بردن داشتن پاسپورت آلمانی و یا داشتن تابعیّت این کشور نوشته ام یک "شهروند آلمانی" هستم، شما بخوبی میدانید که مفهوم "شهروند" چه مزایای حقیقی و حقوقی، امنیّتی و بر خورداری از حقوق اجتماعی، اقتصادی و از هم مهمتر سیاسی در این جوامع دمکراتیک دارد، کوتاه سخن اگر مبالغه نکنم، من و یا هر شهروند دیگر برابر با قانون اساسی آلمان و اصل یکم آن، هر حقوقی که پرزیدنت و صدر اعظم و یا هر فرد سرشناس این کشور دارد ما هم داریم، اگر تیلو زاراتسین کتاب آنچنانی مینویسد من هم حق دارم نظرم را بدون سانسور بیان کنم، حال دوستان شما از دانمارک انتظار دارند که به خاطر یک نوشته که همهء محتوای آن قابل اثبات و از نظر حقوقی و قضایی مشکلی ندارد، و تازه واکنشی هم هست، دولت آلمان مرا محاکمه کند!!.
▬ آقای توکلی من در جایی ادعا نکردم که فرمانده ارتش، پرزیدنت، صدر اعظم، یا حتّی فرماندار شهرکی و یا کاره ای در کشور آلمان هستم، یک ایرانی مهاجر به کشور آلمان در واقع در تبعید، و پیوسته گفته ام در بین ایرانیان هم آخرین نفر 70 میلیونی با داشتن یک رأی هستم، امّا دیگر در آلمان پناهنده نمیباشم، از سال 1995 تا کنون یک شهروند آلمانی هستم. از این گذشته آقای توکلی پاسپورت ها چند ورق کاغذ هست که فقط هویّت جغرافیایی و یا تابعیّت افراد به سرزمینی را میرساند، که بله تُرکها و کُردها آنرا هم در جیب خود دارند، امّا این پاسپورت یکسانی سازی مطلق عمومی نیست و کسی بجز شما چنین برداشتی را هم ندارد، بقیه شاخص ها و توانایی های انسانها در پاسپورت ذکر نشده است. همهء انسانها هم دارای دو دست و دو چشم هستند، امّا یکی با دستان جنایت میکند و آدم سر میبُرد، دیگری به انسانها کمک میکند، یکی با چشمان خود جهان و انسانها را زیبا می بیند دیگری زشت، بنا بر این انسانها متفاوتند حتّی در بین تُرکان و کُردها. من هم هیچگاه ادعا نکردم که از بزرگان و از بر برجسته گان آفریدگان هستم، ولی به آن کوچکی که شما منظور میدارید و یا دوست دارید تحقیر و کوچک کنید هم نیستم و هرگز چنین برخورد توهین آمیزی را نه از سوی شما و نه از هیچ کس و مقامی دیگری نخواهم پذیرفت، چون این نگاه غیر دمکراتیک و با جهان مدرن امروز سازگار نیست.
▬ این نظر و حسن نیّت شما نسبت به من هست که بجای نقد خردگرای نوشتار، عیب تراشی و خُرده میگیرید که به نتیجه گیری و هموار کردن جوهر مسئلهء ملّی کمکی نمیکند و فقط میدان را برای آناشیسم و بی منطقی بیشتر دیگران که مرزها را نمیشناسند خالی تر میکنید، از این گذشته من چه کسی هستم و چه میتوانم بکنم به دیدگاه شما و به وزنه ای که با آن ارزش و توانایی های افراد را می سنجید و وزن میکنید رابطه ای مستقیم دارد، فاکتورهایی که میتوانست شناختی از من در عرصهء سیاسی به شما بدهد، مجموعهء نوشتارهایم از آغاز تأسیس سایت ایران گلوبال (که نام من حتی در دور افتاده ترین نقاط ایران با این سایت پیوند خورده است) هست بقیه مسائل شخصی و فردی میباشند که به وابستگان درجهء یک من هم ربطی ندارند.
▬ شما محبت کنید گوش فرا دهید که دیگران چه میگویند نه اینکه تحقیق کنید که دیگران چه عناصر و ترکیبات شیمیایی دارند. مطمئن باشید من کاری را که از عهده اش بر نیایم هرگز اجباری ندارم که سرنوشت و آیندهء زندگی و آبرو و شخصیّتِ اجتماعی خودم را با آن به گرو عمومی بگذارم. آدم بسیار ساده و خیلی کم توقعی هستم از آنچه دارم راضی میباشم و کمبودی ندارم که بخواهم با چنین ادعاهایی تو خالی خلاء آنها را پُر کنم.
▬ آقای توکلی از من هم مانند بسیاری از انسانها خیلی کارها بر می آید، ابزار کارآمدی انسانها:، هدفِ مشخص، اراده، و پلکان جهان بینی بعلاوه تجربه و مسلح بودن به پارامترهایِ امروز، با سایر تخصص های لازم، با پایگاه طبقاتی و اجتماعی هست، که از دارا بودنِ این مجموعه فاکتورها اگر از دیگران صاحب ادعا در هر سطحی بیشتر نداشته باشم کمتر هم ندارم.
▬ آقای توکلی من برای مسائلی که اطلاع کامل دارم و خطراتی که پیش بینی میکنم، هشدار داده ام و در آینده هم خواهم داد. من اگر بتوانم چاه و چاله ای را به گروهی از هم میهنانم نشان دهم که در آن نیفتند و گرفتار نیایند باعث افتخار من میباشد. این وظیفه شما، دیگران، و من هست اکنون که خود را به عنوان سیاسی کار و آینده نگر به جامعه ایرانی و اپوزیسیون معرفی کرده ایم، تنها با تجربه از گذشته، با تحلیل درست از زمان حال، و با برنامه ریزی راسیونال برای آینده، میتوانیم از پیچ و خمهای زمان امروز بگذریم. در سال گذشته دو مقاله در مورد هشدار خطرات انرژی اتمی را در سایت گلوبال انتشار دادم، میدانم که مورد استقبال قرار نگرفتند که هیج، کاربرانی بودند که مرا مسخره هم کردند، ولی امروز این خطرات را در فوکوشیمای ژاپن داریم تجربه میکنیم، و مسائل دیگر از این قبیل.
▬ در سالهای 70 یک راننده تاکسی جوان با کفش ورزشی ساده و شلوار جین نشُسته و بدون داشتن خانه و کاشانه ای مشخص، بنام یوشکا فیشر با تأسیس حزب سبزها، مسائل محیط زیست و تضاد طبقاتی را مطرح کرد، همان جوان با همان کفش و شلوار در پارلمان ایالت خود روی صندلی وزیری نشست، بعد از آن وزیر امور خارجهء محبوب آلمان و نظریه پرداز در عرصه سیاسی جهانی شد، حزب سبز ها هم با مسئلهء ضد انرژی اتمی بودنِ خود در طبقهءِ بالایِ جامعه آلمان پایگاهِ طبقاتی وسیعی باز کرده و با پیروزیهای پی در پی در انتخابات میرود که حزبهای سوسیال دمکرات و کریست دمکرات را هم پشت سر بگذارد،
▬ یا صدر اعظم مردِ قبلی آلمان مادرش نظافتگر زمین بوده است، ویلی برانت آلمانی تبار فرد سرشناس سوسیال دمکرات در جهان ( که اکنون مجسمه ای هنری سیاسی از پیکر او ساخته اند و در بهترین مکان ساختمان حزب سوسیال دمکرات در برلین آلمان برای همیشه گذاشته شده است) سالها در کشور نروژ یک پناهندهء ساده و فردی گمنام بوده است، آیا یک آلمانی به آنها گفت که تو آقای فیشر رانندهء تاکسی بودی، مادر تو رفتگر بوده، و تو در نروژ پناهنده هستی، و یا شما ها نمره و چیزی نیستید !!!. جناب توکلی من قبول دارم که داوری شما در بین کاربران و نویسندگان و احزاب قومی و چپ و راست، کار آسانی نیست، امّا از شما انتظار این برخورد با انسانها را با این طرز بیان و بکارگیری چنین کلمات را نمیرفت. آنهم کسی که آگاهانه خود را در طبقهء پایین و ستمکش جامعه قرار داد تا از یکسان سازی و عدالت اجتماعی، و حقوق آنها دفاع کند.
■ ▬ آقای توکلی این افراد نیستند که باید دارای شاخص های خاصی باشند تا تاریخ را بیافرینند و تغییراتی را باعث شوند، این فراهم بودن شرایط های خاص زمانی و مکانی و وجود فضای خاص اجتماعی و شدت آشتی ناپذیری تضادهای طبقاتی در یک جامعه است که منجر به یک جنبش همگانی و یک اندیشه و یا به یک ایدئولوژی تبدیل میشود و بعد یک نفر مانند تیلو زاراتسین و یا خمینی و یا در اشکال مثبت آن مانند گاندی را در هند و یا ماندلا را در آفریقای جنوبی می آفریند. آدلف هیتلر آفریده شرایط بود. نتیجهء قرارداد ننگین ورسای برای آلمان بود. خمینی پیامد یک زنجیرهء بهم پیوستهء مسائل درونی و منطقه ای بود، و گرنه تا یکماه قبل از انقلاب %2 درصد از مردم ایران او را هم نمیشناختند.
▬ شما بر این جملهء من:[ یک بار دیگر به شما تُرک تباران هشدار میدهم کاری نکنید که عرصهء زندگی بر شما در ایران و در آلمان تنگ تر شود]، که شما برای نوشته اید، من چکاره هستم و مثلأ چکار میتوانی بکنی ؟ تأکید کرده اید.
▬ من می پذیرم که زمانی دیگر مانند همین جمله را نوشته بودم و خودم در آن از نظر" دستور گرامری" فاعل یا در کردن کار شرکت فعال داشتم، امّا ببینید آقای توکلی در این جمله بالا من فاعل نیستم، نوشته ام که: « کاری نکیند که عرصهء زندگی بر شما در ایران و آلمان تنگتر شود » در این جمله من دیگر فاعل نیستم، امّا من 100% بر درستی محتوای جملهء در بالای خودم را دوباره تأیید میکنم. خوب اثبات این موضوع خود به نوشتاری طولانی به بررسی شرایط و به پروسه های بعدی مردم تُرک در ایران و در آلمان نیاز دارد،
▬ امّا اگر بخواهم در یک جملهء کوتاه در سه کلمه دلیل درستی آنرا بیان بدارم همانطور که در بالا عرض کردم میگوییم چون: {{شرایط فراهم هست}}. این شرایط دیگر لازم ندارد که من نوعی و یا شما قهرمان باشیم تا آنرا بیافرینیم و به آن دامن بزنیم، آن دوران که افرادی مانند پیامبران بصورت فردی شرایطی را می آفریدند که بقیه در آن تغذیه فکری، فرهنگی، اجتماعی شوند گذشته است، این جو و شرایط اکنون دیگر در آلمان و در یران وجود عینی دارد و هر روز دارد نمایانتر میشود،، تیلو زاراتسین هم آنرا در آلمان شفاف و برجسته کرد. در ایران هم عملکرد خود مردم آذربایجان در رابطه با جنبش سبز و سکوت آنها بسود نظام اسلامی و برعلیه ملّت بپا خواستهء ملّت ایران و عملکردهای دیگر مردم آذربایجان در گذشتهء این شرایط را فراهم کرده است، که اگر مردم تُرک در آلمان و در ایران در افکار و کردار خود تجدید نظر نکنند مسئله به جاهای باریکتری خواهد رسید، احتمال به قدرت رسیدن نئوناریسم و احزاب راست در آیندهء آلمان بالا میرود، در ایران نه فقط بر ایرانیان، بلکه بر سایر اقوام دیگر که اکنون در جبههء آذربایجان هستند، هم ثابت خواهد شد که مردم آذربایجان برخلاف میل باطنی در واقع نقش ستون پنجم را در کشور ایران در جهت استحکام نظام اسلامی و به نفع هم تباران خود در منطقه بر عهده گرفته است و بر علیه منافع ملّی ملّت ایران و جایگزینی دمکراسی در حرکت هست، خوب شما و دیگران هنوز هم انتظار دارید که برای این مردم دست هم یزنند!؟.
▬ اگر جوانان کم تجربه در آلمان اقدام بیک سری اعمال نا شایست میکنند، متأسفانه در ایران روشنفکران، نویسندگان، سیاسی کاران با تجربه تُرک آذری با جهان بینی های مختلف هم به یک آنارشیسم و بی ثباتی ملّی و فروپاشی و هرج و مرج دامن میزنند!. در ایران شرایط به سمت مرزبندیهای قومی و نژادی پیش میبرند، مردمان تُرک آذری خود بنیاد گذار و نیروی محرکهء این موضع گیریها بوده اند و هستند، از هر جهت از تاریخی بگیرید تا فرهنگی در فروپاشی ساختارهای سرزمین ایران تلاش می ورزند، نقشهء جغرافیایی تُرکی را کشیده اند که نصف ایران را شامل میشود، مردم کُرد، عرب خوزستان و سایرین را تحریک میکنند، خلیج فارس را خلیج عربی مینامند، استان فارس را قشقایی استان مینامند، در خدمت پان تُرکیسم و پان عربیسم و خواسته و یا نا خواسته در جبههء نظام جمهوری اسلامی هستند، با شرکت نکردن در جنبش سبز سکولار بدست خود دور خویش خط کشیدند، عامل دست قدرتهای صنعتی و کارتلهای انرژی میباشند
▬ بالاخره این ملّت ایران روزی به این نتیجه خواهند رسید که این مردم تُرک آذری که با ما و با کشور این چنین رفتار میکند، در تهران در جستجوی چه هستند، به قشقایی در استان فارس دیگر با دید هم میهن نگاه نخواهد شد محیط جغرافیایی زیستی آنها بسیار محدود میشود و دیگر اجازه ندارند، در استانهای اصفهان، فارس، بوشهر آزادانه کوچ زمستانی و تابستانی کنند، در استان کهگیلویه و بویراحمد زیستن برای اقلیّت کوچک تُرک با مشکلات روبرو میشود، در خراسان در گیلان و مازندران هم همین طور، در نهایت راه و چاره این خواهد بود که همه تُرک تباران به اردبیل و آذربایجان غربی باز گردند، مواد نفتی و گاز بر روی ناحیه آذربایجان قطع خواهد شد، و بسیار مسائل دیگر.
▬ آیا این هشدار را نباید داد که ای مردم آذربایجان اگر مایل هستید که با ایرانیان باشید این شرط هم میهنی و همسایگی نیست که امروز در پیش گرفته اید ! راهی که اکنون در پیش گرفته اید بسود ملّی ایرانیان نیست و باعث فروریزی همبستگی ملّی خواهد شد که عرصه را بر خود شما تنگ خواهد کرد. من این را نه یکبار بلکه صد بار دیگر هم تکرار خواهم کرد.
▬ مگر میشود از منابع ملّی یک کشور استفاده کرد ولی همزمان بر علیه آن کشور و برعلیه تاریخ، فرهنگ، و ساکنانش تبلیغ منفی کرد و برایش جبههء دشمنی و جنگی فراهم دید. تمامیّت ارضی و استقلال سیاسی آنرا بحساب نیاورد اینجا دیگر موضوع سرنوشت یک سرزمین و ملّت ایران در میان هست که دیگر دوستی قدیم و جدید شما و آقای اژدر بهنام کوچکترین نقشی را بازی نخواهد کرد.
 
■ ▬ متأسفانه شکاف بین جبههء ایرانیان سکولار با تُرک تباران در آلمان بطور اتوماتیک رو در وی هم قرار خواهند گرفت. از زمان سر کار آمدن حکومت اسلامگرا در ترکیه، اسلامگرایی در بین مردم تُرک در هر سه نسل رونق آشکاری گرفته است، مسجدی در شهر کُلن آلمان در حال ساختن هست، که قرار بود بلندی این مسجد چنان باشد که با کلیسای مشهور جهانی جامع شهر کلن با بلندی 157 متر که از نظر ارتفاع در آلمان دومین و در جهان رتبهء سوّم بلندی را رقابت کند، که گرچه با مخالفت شدید مردم روبرو بود امّا این مسجد با ارتفاع حداکثر 50 متری ساخته میشود امّا خاری است در چشم مردم آلمان. بر خلاف میل اکثریّت مردم آلمان افزایش شمار مسجد سازی در آلمان با پشتیبانی کشور ترکیه با تربیّت پیش نماز و یا روحانیون آنها در ترکیه و فرستادن با اهداف سیاسی هدفمند به آلمان، آیندهء بسیار نا روشنی را رسم میکند، نسل جوان ترکیه به اسلام رویکرد بیشتری پیدا کرده است بر تعداد روسریها بین خانم های جوان افزوده شده است، براحتی میشود درک کرد که پشت این اسلامگرایی اهداف سیاسی دراز و کوتاه مدت حکومتی ترکیه پنهان هست،
▬ چندی پیش رجب طیب اردغان نخست وزیر اسلامگرا در یک استادیوم ورزشی برای ده هزار نفر مردم ترکیه در آلمان سخنرانی کرد و بر فرهنگ تُرکی تأکید داشت و سفارش کرد که کودکان تُرک اوّل باید زبان تُرکی بعد زبان آلمانی بیاموزند که سر و صدایی را در پارلمان آلمان بر پا کرد، به یک جامعهء با فرهنگی تُرکی و یک شبه حکومتی تُرکی را موازی و نامحسوس در ساختار کشور آلمان دامن میزنند.
▬ این هفته در آلمان هفتهء کنفرانس اسلامی در آلمان بود، که از سوی وزرات درونی کشور آلمان برای اینتگراسیون مسلمانان هر ساله بر گزار میشود، وزیر درونی آلمان از مسلمانان خواست که افراد رادیکال اسلامگرا که گرایش تروریستی و مشکوک دارند را به مقامات آلمانی گزارش کنند، و در ضمن تأکید داشت که آزادی ادیان در آلمان وجود دارد امّا این فرهنگهای دینی از جمله اسلام زیر مجموعه ای از فرهنگ راسیونال و سکولار اروپایی و غربی در آلمان میباشد. نماینده دینی اسلام حزب سوسیال دمکرات که ظاهرأ یک خانم تُرک تبار مسلمان هست، این کنفرانس مسلمانان وزارت کشور آلمان را بایکوت کرد و از مسلمان و نمایندگان آنها خواست که در این کنفرانس شرکت نکنند، در واقع یکنوع سرپیچی از قوانین و کشور آلمان و برجسته شدن تضاد بین مسیحیّت و دین اسلام است.
▬ در آلمان وقتی نامی از اسلام و دین اسلام می آید فقط تُرک تباران در ذهن مردم آلمان مجسم میشوند و درست هم هست، زیرا مردم تُرک همه جا مبلغ و سخنگوی اسلامگرایی بنیادگرا حتّی رادیکال آن هستند و از جهان عرب و سایر ملّتهای دیگر مسلمان نامی برجسته نیست. شاید مبالغه به نظر آید ولی مردم تُرک به رهبری حکومت ترکیه مانند دوران عثمانی در خاورمیانه و منطقه قصد اسلامی کردن آلمان و اروپا را دارند، و استراتژی مسجد سازی اوّلین قدم آن هست. در حال حاضر مردم تُرک با استراتژی اسلامگرایی چند هدف دارند، 1- کسب امتیاز نمایندگی جهان اسلام در اروپا و در غرب 2- قصد تسخیر سرزمین در اروپا 3- کسب امتیازات مالی و امتیازات دیگر 4- ترساندن اروپا و فشار بر اروپا برای پذیرفتن ترکیه در اتحادیه اروپا که اگر نشد اسلامگرای اسلحهء جایگزین آن هست 5- پشتیبانی از کشورهای رادیکالی مانند رژیم ولایت فقیه علی خامنه ای، که در جهت اهداف و منافع مجموعهء تُرک تباری بکار گماشته شده است 6- جلوگیری از جایگزینی دمکراسی و رشد فراگیر در کشورهایی مانند ایران و دور نکهداشتن آنها از اروپا و جهان غرب است.
■ ▬ چند سال پیش با یک فرد آکادمیک تُرکیه گفتگو کردم که آیا شما تُرکها حاضر میشوید به مدت چند ماه بندر جیحان خود را هم زمان با ما ایرانیان تنگهء هرمز و خلیج فارس را بر روی جهان صنعتی و غرب ببندیم تا یک هدف سیاسی را با هم جایگزین کنیم، ایشان گفتند نه چون ما با اتحادیه اروپا هستیم و در واقع خود نیمه اروپایی و با جهان شرق نیستیم، همین فرد مدتی هست که دیگر از پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا تا اندازه ای نا امید شده است، و به عنوان تاکتیک جدید از پشتیبانانان سرسخت رژیم ولایت فقیه تهران و احمدی نژاد هست و با آنکه نمیخواهد یک قدم رشد و توسعهء ایران را ببیند، اما هدفمند از برنامهء اتمی نظام جمهوری اسلامی به خاطر اهرم فشار بر غرب به نفع ترکیه و به مناسبت درگیر کردن ایران با جهان غرب، دفاع سرسخت میکند، نسل جوان ترکیه هم این مسئله را در دبیرستانها و مدارس عالی کشور آلمان بطور سیستماتیک به پیش میبرند.
▬ کوتاه سخن اهداف ما ایرانیان و منافع ملّی سرزمین ایران ما را وادار میکند که ناخواسته در مقابل استراتزی و تاکتیکهای اسلامگرایی حکومت و مردم ترکیه در آلمان بایستیم و به یک روشنگری گسترده در مورد پیامد شوم اسلامگرایی حکومتی و مردمی مردم تُرک تبار، با برنامه و پروژهءِ مسجدسازی آنها در آلمان و اروپا اقدام کنیم، آلمان میهن دوّم ماست نباید گذاشت که مونیخ به مشهد مقدس، و هایدلبرگ به قم با حوزه هایش، و فرانکفورت به اصفهان با مدرسه های دینی اش تبدیل شود و نگذاریم که اروپا به ایران و به خاورمیانه تحت رهبری خامنه ای و تُرکان عثمانی قرن نوزده تبدیل شود. اندیشهء راسیونال نتیجهء تلاش همهء انسانهاست، که زمینهء ظهور آن اوّل در اروپا مهیا شد، نگذاریم اصول دین اسلامگرایی در اروپا جایگزین فلسفهء راسیونالیسم شود، مردم اروپا ما را پذیرفتند، ما بدهکار این مردم اروپا هستیم، نگذاریم در اروپا حکومت مستضعفان هاشمی رفسنجانی و علی خامنه ای و عثمانیان حاکم شود، اینها برای اینکه سرمایه دار شوند، مانند در ایران در اروپا هم کشتار راه خواهند انداخت.
▬ در برنامه یک هفته کنفرانس اسلامی در آلمان کانال رسمی 1 تلویزیون آلمان برنامهء صبحگاهی داشت که با خانواده ها و با افراد اسلامی گفتگوهایی و نمونه هایی از فرهنگ اسلامی را نشان میداد، هر جا که مسجدی را نشان میداد تُرکی بود، 99% از افرادی اسلامی طرف مصاحبهءِ تلویزیون از مردم تُرک تبار بودند که از نگاه اسلام همه خوشبخت و از اکنون هم بهشت برای هر دو جهان آنها رزرو شده است،
▬ امّا از ما ایرانیان پرستو فروهر، همین خانم هنرمندی که مادر و پدرش (فروهرها، این فرهیختگان ) بدستور علی خامنه ای در تهران در خانهء خودشان بدست افراد اطلاعاتی سینه هاشان را تکه پاره کردند تا آن قلب هایی که ایران را دوست داشتند و میدارند، دیگر سرود ملّی ایران را سر ندهند را نشان داد. در همین زمان خانم فروهر در شهر مونیخ آلمان نمایشگاهی از کارهای هنری خودش را به معرض نمایش همگان گذاشته بود که همهء کارهای هنری اش از اوّل تا آخر از جنایات دین اسلام و از بربریّت سوء استفاده از این دین را در تصویر و کلام به نمایش میگذاشت.
▬ کارت تبلیغاتی و ویزیت این گالری هنری، شکل اسلحهء کمری کُلتی بود، که از بدنه و جمجمهء انسانها کنار هم ردیف و جا داده شده بودند. یکی از پدیده هاییکه پرستو روی آن کار کرده بود شکل یک "پروانه" بود (حتمأ مادرش پروانه را میگوید) این پروانه سخن از جنایت و کشتار داشت، فریاد میکشید از بی عدالتی و پیام خون داشت، همین پروانه هاییکه در طبیعت با بی آزاری چه زیبا و آهسته پیام فرشتگان نیک را، هارمونی و توازون را بهمراه خود دارند.
▬ یک پدیدهء دیگر یک صندلی بود، تو مگو پرستو همان صندلی ای را به تماشا گذاشته است که گویند پدرش را، این پیرمرد اراده آهنین و ستُرگ را رو به قبله اوّل بر روی آن نشانده اند و با طناب محکم بسته اند پس از آن باران رحمت اسلامی در شکل چاقو و کارد بوسیلهء فرشتگان اطلاعاتی علی خامنه ای بر سینه و پیکرش باریده و فرود آمده است. سایر پدیده های به نمایش گذاشته شده در این نمایشگاه هنری همه حکایتی این چنین خون بار و اسفبار ایرانیان از آنچه دین اسلام در ایران طی 1400 سال در ایران کاشته است و درو کرده است را پرستو براستی این پرستوی سبک بال ما با هنر آفرینی خود به نمایش گذاشته بود، خوب پرستو هم مانند دیگران یک پاسپورت آلمانی دارد، امّا امروز مردم آلمان کار و به نمایش گذاشتن دین اسلام پرستو را می پذیرند و یا آنهایی را که مسجد میسازند و هم اکنون در بهشت هستند !. کافی هست که جند نفر دیگر مانند پرستو این چنین عمل کند، خوشبختانه در آلمان هم کم نیستند، تصور کنید از گذشته از مردمان: کُرد، ارمنی، یونانی، و سایر ملّتهای دیگر از 100هزار ایرانی در آلمان فقط 10 هزار نفر آنها در جبههء پرستو قرار گیرند و در شهرهای مختلف آلمان فعال شوند، آیا هیچ کاری نمیتوانند بکنند !.
 ▬ با بر برداشت از همین برنامهء تلویزیونی کانال 1 آلمان می بنیم، که فقط دین اسلام و تبلیغ آن در کشور آلمان ما ایرانیان و مردم تُرک را بطور نا خواسته و برخلاف میل قلبی رو در روی هم قرار میدهد نسل بعدی ما را هم همین امروز بخود مشغول کرده است، دین اسلام از دوران حکومت صفویان این دو نژاد و دو قوم ایرانی و تُرک را هم در ایران مقابل هم قرار داده است، امروز هم که دین اسلام دیگر نقشی را نمیتواند در ایران بازی کند، مردم آذربایجان هم خلع سلاح شده است و دور خود خود کشیده و در خود فرو رفته است. کسانیکه که انتظار دارند ما در آلمان در برابر افزایش مسجد و تبلیغ سیاسی تُرک تباران ساکت باشیم، انتظاری غیر منطقی است که از فرهنگ سیاسی و با اصول دمکراسی خیلی فاصله دارد، و اگر چنین پندارند که ما کاری نمیتوانیم بکینم، در اشباه صد در صد هستند، ممکن هست که امروز و فردای نزدیک اثرات تبلیغی ضد اسلام سیاسی مردم آلمان و ما هم در کنارشان پیدا نباشد، ولی در این هیچگونه شکی نیست که روزی سر برون خواهد کرد که از هر سونامی طبیعی و غیر طبیعی زیان بارتر خواهد بود،
▬ اینجا با بکار نبردن واژهءِ هشدار من 2 موضوع را در آینده پیش بینی میکنیم 1- که جنگهای صلیبی بین مسیحیان و مسلمانان این بار نه در خاورمیانه بلکه در خود قارهء اروپا در آینده ای نه چندان دور تکرار خواهد شد که بدون شک تُرک تباران را شاید بیشتر از سایر ملّتهای مسلمان دیگر در بر خواهد گرفت،
2 - دوران دین داری و دین باوری سپری شده است و هرملّت و کشوری که هنوز بخواهد براساس تبلیغ دین سیاسی به اهداف خود برسد امروز و آیندهءِ خود را فنا کرده و بازنده هست. جهان پیرامونی در فاز جدیدی از مراحل تکاملی وارد شده است، که با کمبود انرژی و بلاهای طبیعی دست به گریبان خواهد بود، تنها ملّتی شانس ماندگاری دارد که به تکنولوژی پیشرفته ای دست یافته باشد، در آن موقع تئوری تنازع بقا داروینیسم، شکل عملی و واقعی را بخود خواهد دید و بسیاری از مرمان جهان را نابودی و نیستی ابدی کامل تهدید خواهدکرد. بنا بر این ضرورت هست که به تئوریهای آینده نگری امثال تیلوزاراتسین ها هم دقت بیشتری شود.
 
 
|آپریل|2011| آلمان|

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.