رفتن به محتوای اصلی

مجموعه کامنتهای آ. ائلیار از تاریخ 19.04.2011 تا 01.12.2011 در سایت پیشین
01.12.2011 - 12:57

توضیح ایران‌گلوبال

کامنتهایی که ملاحظه می‌کنید، نظراتی است که همکار گرامی آقای آ. ائلیار در فاصله 19.04.2011 تا تاریخ اول دسامبر 2011 در سایت پیشین نوشته‌اند.

متاسفانه در حمله هکرها به سایت پیشین و نقل و انتقال به سیستم جدید، کامنتهای پیش از آن از دسترس خارج شدند و بازسازی آنها ممکن نشد.

کامنتهایی که فاقد "تیتر مقاله" هستند، در صفحه شما نوشته شده‌اند.

بسیار مایل بودیم که تیتر مقالات را به صفحه مربوطه لینک می‌دادیم، ولی به دلیل وقت زیادی که لازم دارد، این کار را نکردیم و امیدواریم که خوانندگان گرامی، در صورت نیاز، با استفاده از فرم جستجوی سایت و یا در گوگل، آنها را بیابند.

 

کامنتهای نوشته شده توسط آقای آ. ائلیار در سایت پیشین

 

2011-04-19

صمد عزیز و هرمس گرامی، از اینکه مطلب مورد توجه شما عزیزان واقع شده است خوشنودم. چه میدانم، شاید گاهاً پناه بردن از زشتیهای جهان به زیباییهای دنیای شعراندکی از درد زخمهای کهنه و آماسیده یمان بگاهد.

-----------------

 2011-04-21

 فرخ لاچینم، سرایندگان سرزمین سحرانگیزمان، ما را تنها نگذاشته اند. تنهایشان نمیگذاریم.قلب ما با شعرهای آنان میتپد،و قلب شعرهای آنان با قلب ما.

--------

2011-04-22

جناب «استاجلو»، ایمیل شما را دیدم. شما با همین اسمتان «نظریات ویژه»ی خود را داشتید که با نظریات جناب«استخانلو» بسیار متفاوت و متضاد مینمود . مطمئن باشید کسی این اسامی مختلف را یکی نمیگیرد. اگر از مدیریت کسی متوجه بشود که به شما توهین شده است حتماً واکنش نشان میدهد. درضمن کامنتهای فرستاده شده حاوی توهین نبودند. فقط نظریات متفاوتی را انعکاس میدادند.دیگر اینکه همکاران ایران گلوبال حد اقل این شهامت را دارند که با نام خود کامنت بنویسند و نه با نام «استخانلو». همینطور شماهم شهامت داشته باشید محترمانه حرفتان را مطرح کنید. در ایمیل شما چندین بار به مدیریت فحش داده شده بود.راه درست احترام بدیگریست.اگر دوست دارید ایمیلتان آزاد بشود لازم است از مدیریت تقاضا بکنید. و قول بدهید که با دیگران و مخالف نظری خود محترمانه و بدون دگر ستیزی و اتهام واهی گفت و گو خواهیدداشت. ساغ اولون.

-----------------

2011-04-22

جناب سهند کامنت شما بدلیل دگرستیزی و نفرت پراکنی(دشمنان خونی، باتمام نفرت)که در ِ دیالوگ و گفتگو را میبندد، حذف شد. توجه شما را به چگونگی روش صحبت با دیگری، در نوشتهء دکتر براهنی، جلب میکنم. جناب افراسیابی، کامنت شما نیز که مکمل و حاوی پیام جناب سهنداست حذف گردید.

---------------

2011-04-23

مسئله استاجلو

همکار من آقای شایان به آقای استاجلو در پاسخ ایمیلش نوشته آی پی را بفرستد تا اقدام شود. ایشان بجای اینکار آقای توکلی را تهدید میکند. آقای استاجلو توضیح دهد معنی این کارهای دیکتاتورمابانه چیست؟ ایشان باید بداند دموکراسی با زورگویی جاری نمیشود. بهتر است آنچه آقای شایان گفته عمل شود. و نظر خود را بدون توهین و دگرستیزی درج نماید. من واقعاً اینجا پیش همکارانم خجالت میشکم که یک دوست آذربایجانی به اینکارها دست مییازد. بجای اینکه محترمانه مدافع دموکراسی باشد. دوستان بهتر است بدانند با توهین و دگرستیزی نمیشود با مردم دیالوگ داشت. و پیام حد اقل از طرف من حذف خواهد شد. ساغ اولون

---------------------

2011-04-24

آراز گرامی، یکی از خوبیهای ایران گلوبال اینست که نویسندگانش گوناگون اند. مثل گلها. تکثرگرایی عملاً واقعیت یافته است. ما هر کداممان خودمان هستیم و بخوبی با هم کار میکنیم. مطالب از همهء زوایا عرضه شده و خواننده یک بعدی تغذیه نمیشود. زمانی میتوانیم از حقیقت نسبی آگاه شویم که به واقعیت از جوانب مختلف بنگریم. و این زیباست. نه ؟

-----------------

2011-04-24

کاریکاتور ، ارامنه ، گذار

سخنی کوتاه پیرامون

مسئلهء کاریکاتور ، ارامنه و مرحلهء گذار

- در جوامع به اصطلاح جهان سومی، نویسنده و هنرمند و سیاستمدار باید جوانب گوناگون سخن و کنش خود را پیشاپیش بخوبی بسنجد و آنگاه عمل نماید. کوچکترین اشتباه ممکن است ببهای جان انسانهای زیادی تمام بشود.

نباید جامعه و شرایط ویژهء خود را با وضعیت جوامع دیگر عوضی گرفت.

-در مسئله کاریکاتور متأسفانه یک عمل نسنجیده و آریاگرایانه، ببهای جانهای نازنین زیادی تمام شد و ملتی را زخمی کرد. دوستی مردمان مختلف این سرزمین هنوز از عواقب منفی آن خود را نرهانیده است.

هنرمند پیش از آنکه ابزار هنری برگیرد لازم است طریق« دوستداشتن انسان و دوستداشتن دیگری» رابیاموزد. هنری که باعث ریخته شدن خون انسان بشود هنر نیست،بل ابزار خشونت و جنایت است. هنری که در خدمت صعود انسان به مراتب عالی انسانی نباشد شایسته نام ارجمند هنر نیست.

-کشتار بیشماری از مردم ارومیه و خوی و سلماس و دیگر شهر و آبادیها در آذربایجان غربی ، پیش از جنگ جهانی دوم،توسط «ارامنه و آسوریها» به رهبری حزب فاشیست « داشناکسیون »،جهت ایجاد «ارمنستان بزرگ»، که بخشاً در تاریخ هیجده ساله آذربایجان نوشتهء کسروی انعکاس یافته است، جنایت علیه بشریت بود و هست.

وظیفه ما دفاع ازکشتار و کشتارکنندگان نیست، بل جلوگیری از پیش آمدن کشتارهای جدید است. کشته شدگان از هرطرف که باشند قربانیان سیاستهای غلط این و آن بوده اند. قربانیها نشان میدهند ما «چه راههایی را نباید دنبال کنیم». و این مهمترین مسئله ایست که دفاع از آن بعهده ما ،نسلهای بعدی قربانیان، نهاده شده است. کشتار انسان از هر طرف که باشد قابل دفاع نیست.

حل مسایل از راه «جنگ و کشتار»، متدی بدوی و عقب مانده و غیر قابل دفاع ست. دفاع از این متد نهایت ناآگاهی و عقب ماندگی ست. البته «دفاع مشروع و مشروط از خود» طبق قوانین بین المللی، موضوع دیگریست که اینجا به آن نمیپردازم. بگذریم از اینکه بسیاری از جنگ طلبان و کشتارگرایان جنایتهای خود را زیر همین عنوان «دفاع مشروع و مشروط» انجام داده اند.

- راه ما راه خیال و بلند پردازیها،ماجراجوییها و باستانگراییها نیست. راه مردمان گوناگون امروزی، نه راه ارمنستان بزرگ است و نه ایران بزرگ. نه کردستان بزرگ است، و نه دنیای بزرگ ترک. این راهها، راههای کشتارها و خونریزیهای برزگ است . و بزرگراههای جنایت علیه بشریت.

جوانان امروزی وظیفه دارند با چشم باز و درس آموزی از جنایتهاییکه علیه بشریت صورت گرفته، راه صلح و دوستی و دموکراسی و آزادی را برای تأمین سعادت همهء خلقها و ملتها پیش بگیرند. آزادی و سعادت ما نمیتواند جدا از آزادی و سعادت دیگری باشد، و یا ببهای کشتار دیگری تأمین شود.

هر آنکس، و هر آن نظریه ایکه ما را به پیگیری این بزرگراههای جنایت دعوت کند باید دانست دعوتی ست برای شرکت در جنایت علیه بشریت و توتالیتاریسم و فاشیسم. اما و اگری هم ندارد. جوانان امروزی باید تکلیف خود را با این راهها و نظریه های انحرافی و ضد انسانی و فاشیستی تعیین کنند.

جامعه ما از نظر سیاسی در «مرحلهء استراتژیک گذار از دیکتاتوری به دموکراسی» قرار دارد. در این مرحله راه درست «تأمین دموکراسی و عدالت اجتماعی و اتحاد داوطلبانهء ملتهای مختلف بر اساس برابر حقوقی در تمام عرصه هاست». این راه، راه دموکراسی، تأمین تعیین حق سرنوشت، استقلال و اتحاد و انتخاب آزادانهء حفظ جغرافیای کنونی ایران و ایجاد اتحادیه های منطقه ای برای ملتهای تقسیم شده میباشد. رسیدن به این اهداف فقط از راه رفع دیکتاتوری، پیگیری دموکراسی، به رسمیت شناختن حق انتخاب آزادانه ء راه زندگی ملتها، و صلح و دوستی ممکن است.

اینها اهداف عملی و قابل وصول اند. گرچه عناصر متضادی هستند در کنار هم، ولی در باطن و در ماهیت خود حلقه های عینی مرحله گذار از دیکتاتوری به دموکراسی را نشان میدهند.

پیروزی مرحلهء گذار در ایران، بستگی به حل این تضادها به شیوهء دموکراتیک دارد. بعبارت دیگر حل دموکراتیک این تضادهای استراتژیک مرحله ای، پیروزی استراتژیک را تأمین میکند؛ و شکست در آن ، نوید استقرار استبداد و دیکتاتوریهای نوین است. سیستم مسلط نظام جهانی و منافع آن در ایران، و حامیان تقسیم این منافع در کشور با سیستم، پایگاه این دیکتاتوریهای نوین اند. مردمان مختلف ایران بناچار باید دو تضاد عمده را برای پیروزی خود حل کنند. تضاد با سیستم جهانی و پایگاه آن، از یکسو، و از سوی دیگر در داخل حرکت خود، تضاد استبداد با دموکراسی را . شیوهء حل این تضادها، نه جنگ و خونریزی، بل مسالمت آمیز و مدنی ست.

امیدوارم در فرصت مناسب این مسایل را بیشتر باز کنم

--------------------

2011-04-2

تیتر مقاله        خون چو می‌جوشد منش از شعر رنگی می‌دهم (مقدمه از نویدی)

هر زبانی در گوهر خود "توانا"ست، و این قدرت در تمام آنها یکی ست. "آزادی" و " به کارگیری"، زبان را تا حد رفع نیازها در همه عرصه ها و دورانها میپروراند. عدم وجود "مناسبات برابر" بین انسان و زبانها،مثل دیگر زمینه ها، موجب فقر و غنا در آنها گردیده است. از سوی دیگر هر زبانی باز تاب ویژه ای از جهان مادی و روحی ست و با دنیای زبان دیگر متفاوت است. اما تمام مناظر متفاوت آنها زیبا و قابل درک و دوشتداشتنی هستند. تفاوت ها "برتریها" نیستند. فقر و غنا نیز نمیباشند و نبایدهم چنین بحساب بیایند. تنها تفاوت محض اند. هیچ زبانی به زبان دیگر برتری ندارد.زبان یک قبیله در جنگلهای آفریقا همان توانایی را دارد که زبان انگلیسی دارد. فقط شرایط اجتماعی وضعیت آنها را دگرگونه نموده است.

-------------------

2011-04-27

 *- استاد گرامی، آقای جمالی، نخست بپذیرید با همبستگی مردمان گوناگون ایران آزاد بشود، بعد خودشان تصمیم میگیرند چکار بکنند یا نکنند. *-رفیق عزیز، مقاله میگه: بالا نیستی، پایینی، جانم!نه در هوا،رو زمینی!قاطی هم نکن! دستتو بده باهم بریم. عقب بکشی، قطع میکنن! پارتی نه، خدا هم به دادت نمیرسه!اینم قدرته، نه؟

----------------

2011-04-27

تیتر مقاله       چگونه جنبش ایران پیروز میشود؟

با تشکر از نظریات آقایان گرامی: علی آذری، دکتر طوقی، و لطفی . در زیر به چند موضوع میپردازم:

آذری گرامی،

1- جنبشها در حقیقت مردم و جوانان هستند که دموکراسی و کار و معاش انسانی میخواهند. اگر سکوت و سکون هم باشد باز نیازها و خواسته ها سر جایش هست و در شرایط مناسب خود را نشان خواهد داد.

2- درست است ملیتها برابری حقوقی میخواهند و این ربطی به خواسته های این یا آن گروه افراطی ندارد.

3- خیلیها ظاهر پدیده ها را مطرح میکنند که به عمق مسایل نپردازند. ولی تکلیف همه چیز را ژرفا تعیین میکند. ساغ اولون

دکتر طوقی عزیز،

1- شما نیروها را نامبرده و "جمع" کرده اید. سی سال است که همه در فکر خود آنها را "جمع" میکنند ولی هیچ « نتیجه» ای نمیدهد. چرا؟ مشکل جای دیگریست. مقاله این مشکل را توضیح داده است. خوش و خرم باشید.

آقای لطفی گرامی،

مسئله، زبان یا بالاتر از آن فرهنگ نیست. این فقط یکی از خواسته هاست. مشکل تمام خواسته ها و پذیرش «وجود دیگری»، برای آزادی و ساختن ایرانی دیگر است. مقاله موضوع را بنیادی طرح کرده و راهکار نشان میدهد.

نقد بکنند بگویند، نه! من چشم براه استدلال های دگر اندیشانم. ساغ اولون

-------------------

2011-04-27

تیتر مقاله       «جامعه فارسستانی» یا «جامعه تورکستانی» به چه معنی ا ست.

ضمن تأیید کامنت آقای تبریزلی سیامک، میخواهم به یک موضوع اشاره کنم: دوستان عزیز،انگشت را باید روی گره اصلی گذاشت تا شاید کار بسته ای گشایش یابد. ما در مسایل «ایران و جنبشها و دیکتاتوری حاکم و ملیتها » گیر گرده ایم. بیش از سی سال است. چرا نیرو را در گشودن گره خود بکار نمیبرید؟ آنکارا دولت خود را دارد و باکو هم. من باید مشکل آنها باز کنم؟ تعریف و تمجیدشان کنم؟ گزارش گر اخبارشان باشم؟ و خود شکنجه و کشتار شوم؟ پس این دولتها چکاره اند؟ اجازه بدهید مشکلات سی ساله اینجا را حل کنیم بعد ببینیم دنیا دست کیست. « کشتار انسان و حتی حیوان » غلط است و محکوم.نیرو را در نقطه مرکزی تلف کنید. متوجه راههای انحرافی باشید. «جریانی» دارد نیروی ما را منحرف کرده به هرز میبرد! نیه هوش ائلمیرسیز؟ (چرا متوجه نیستید؟)

---------------------

2011-04-28

 آقای حامد عزیز، نوشته شما را دیدم. احتیاج به فرستادن نوار نیست. من مشغول ترجمه مطلب ام. و نظرم را در کنار توضیحات شما نوشتم. مشکلی نیست. لطفاً آنها را ببیند. اگر شد این هفته ترجمه را منتشر میکنم. ساغ اولون:

1-- آی خسته قوش آواره گزیرسن بودیاری

2—*زنداندا* قفسده چمنی باغ بهاری ------- زندانده (زندان است)*:[درسته]

3-- گؤزله اؤزووو اووچو دور هریانی بویوردون

4--* او گودومیه* دورت گئوزله گزر کؤرپه شکاری ------گوزگون کیمی/گوزماخ(تعقیب کردن)گوزگون =تعقیب کننده

[« او گؤزگومیه دورت گئوزله گزر کؤرپه شکاری» درسته*گؤزتچی (مراقب،)

گؤزگومیه=گودومیه= در تعقیب یا برای تعقیب*]

5-- فرصت *اله سن جه کسر* ال یری تاپسا -------داله سه جاگزره(دنبال فرصت میگردد)

[«فرصت دالیسیجا گزه ر ال یری تاپسا»*درسته]

6-- ویران گویاجاخ یوردووی آی کؤینکی ساری

7-- تیک اؤز یوواوی گویماسنه ال تاپااوچو

8-- سن بو یوانین صاحبیسن قان گنه باری

9-- جهدایله کی جان قورتاراسان اوچه الیندن

10-- دوشسن تورا فریادالمه چک بوفشاری

11-- گلشنده کی یوخ ذوق وصفاآی ساری کئوینک

12-- قاچ قاچ بوییرین زهرلی دیر داره نداری

13-- دیللنسن اگر اوچو ادر قانوا قلتان

14--* اوشان* آ یازیخ تیرجفا قلبیوی یاری------اوشسان(اگرپروازکنی)

[اوچسان = اوشسان درسته*]

15-- مین خیلتان قالخیب دویه جک باشنا توفان

16-- هرکیمده اولا داغ کیمه بیر زره *ووقاری*---- وقاری(یک و کافی است،چرادوتا و؟)[Vuqarı درسته]وvوu

17-- گلسه نقدر دردو بلا داغ کیمه دورباخ

18-- آیدن *دا* بوسؤز* اوسده* گدر گؤینکی ساری ده=است(آیدن ده =آیدن است) .توسده = دود

[« آیدیندی بوسؤز توستوده گدر گؤیچیه ساری» دود و زیبا درسته*]

19-- ایستر سنی صیاد اؤزنه رام اده اما

20-- یوخودا گؤره ر آج تویوخ البته که داری

21-- سننده هله خسته سی بیچاره سی واردیر

22-- یوخ زره جه آسایشی یوخ زره قراری

23-- بو یاخجی مثلدیر کی بیزیم ائلده دیللر

24-- بیرباخ آشاغی باخما ؤزوننده یوخاری

25-- غم-غصه چیچک قلبووه گردویسه سیخیلما

26-- بوگون ده گئچرآخره غمللرده قوتاری

27-- اوندا کی چیخار گون یاییللارعالمه بیردن

28-- اوندا کی قارادان ییر *صبحه جه* آغاری-----سوبویه جا (سو = آب/بویه جا =قدآب منظور شایدوسعت افق است؟متاسفانه اینجای نوارنامفهوم است.فکرکنم: آغارماخ = روشن شدن تاریکی بوسعت روشنائی افق درصبح؟؟

[«شب تا صبح برف میبارد و زمین را سفید میکند.«ییر آغارماق» به معنای سفید شدن زمین از برف است. «صبحه جه» درسته*»]

29-- داغی-داشی آسوده خیالیله گزه رسن

30-- گلشنده نه شخته گؤره رسن، داغدا نه قاری

31-- اووچو ئوی ویران اولو، ظالم دوشر الدن

32-- قان دورماز اگر کسسه پیچاخ* قیرسا* داماری ----قیل سا = قیل بمعنی مو/قیل ساداماری = موی رگ/رگی باندازه نازکی مو

[«قیرسا داماری» درسته. این یک اصطلاح است و معروف. رگ را قطع میکند.]

33-- باختین قاپیسی اینده قیفیللانسا دارخما ---- این مصراع دومرتبه تکرارمیشود!

[«در دیکلمه بله ولی در شعر یکبار میاید.»*] دیکلمه دلخواهانه است.

34-- هربیر قیفیلین واردی طبیعتده آچاری

35-- اؤز جانوونان اویناما بوعرصه ده شیدا

36-- لیلاج دغل باز ایله، قیزدیرما قوماری

------------------------

2011-04-28

تیتر مقاله       زامان

حامد عزیز بزودی ساری کؤینک (قناری) را از اوختای تقدیم میکنم. ساغ اولون

----------------

2011-04-28

تیتر مقاله       زمان

 آقای حامد عزیز، تصحیح خوانش شعر زنده یاد عیرضا بابدل (اوختای) را اینجا مینویسم. لطفاً یکبار دیگر با نوار مقایسه بکنید. اگر اشتباهی داشته باشد در همین صفحه برایم بنویسید. ممنون از لطفتان. :

آ. ائلیار

عیرضا نابدل (اوختای)

ساری کؤینک

----------

آی خسته قوش آواره گزیرسن بودیاری

زنداندا قفسده چمنی باغ بهاری

گؤزله اؤزووو اووچو دور هریانی بویوردون

او گودومیه دورت گئوزله گزر کؤرپه شکاری

فرصت اله سن جه کسر ال یری تاپسا

ویران گویاجاخ یوردووی آی کؤینکی ساری

تیک اؤز یوواوی گویماسنه ال تاپااوچو

سن بو یوانین صاحبیسن قان گنه باری

جهدایله کی جان قورتاراسان اوچه الیندن

دوشسن تورا فریادالمه چک بوفشاری

گلشنده کی یوخ ذوق وصفاآی ساری کئوینک

قاچ قاچ بوییرین زهرلی دیر داره نداری

دیللنسن اگر اوچو ادر قانوا قلتان

اوشان آ یازیخ تیرجفا قلبیوی یاری

مین خیلتان قالخیب دویه جک باشنا توفان

هرکیمده اولا داغ کیمه بیر زره ووقاری

گلسه نقدر دردو بلا داغ کیمه دورباخ

آیدن دا بوسؤز اوسده گدر گؤینکی ساری

ایستر سنی صیاد اؤزنه رام اده اما

یوخودا گؤره ر آج تویوخ البته که داری

سننده هله خسته سی بیچاره سی واردیر

یوخ زره جه آسایشی یوخ زره قراری

بو یاخجی مثلدیر کی بیزیم ائلده دیللر

بیرباخ آشاغی باخما ؤزوننده یوخاری

غم-غصه چیچک قلبووه گردویسه سیخیلما

بوگون ده گئچرآخره غمللرده قوتاری

اوندا کی چیخار گون یاییللارعالمه بیردن

اوندا کی قارادان ییر صبحه جه آغاری

داغی-داشی آسوده خیالیله گزه رسن

گلشنده نه شخته گؤره رسن، داغدا نه قاری

اووچو ئوی ویران اولو، ظالم دوشر الدن

قان دورماز اگر کسسه پیچاخ قیرسا داماری

باختین قاپیسی اینده قیفیللانسا دارخما

هربیر قیفیلین واردی طبیعتده آچاری

اؤز جانوونان اویناما بوعرصه ده شیدا

لیلاج دغل باز ایله، قیزدیرما قوماری

--------------------

2011-04-29

  از کامنت نویسان گرامی خواهش میکنم در« گفت و گوی» نوشتاری خود با طرف مقابل « دگر ستیزی و خشونتگرایی » پیشه نکنند که بر خلاف قواعد سایت بوده و در ِ گفت و گو را میبندد. از اینرو اینگونه پیامها بدون توضیح حذف خواهد شد.

-------------------

2011-04-30

جناب تهدید کننده! در ایران گلوبال نظریات آزاد است. لطف کنید، شما هم اثبات کنید که چرا فلان و بهمان نظریات راسیستی ست؟ و چرا شما راسیست نیستید؟ و چرا نباید راسیست بود؟ درج نظریات بمعنای آن نیست که از آنها حمایت میشود، یا ایران گلوبال آنها را تأیید میکند، بلکه بخاطر گردش آزادانه افکار است. مخالف نظری شما و آنچه که نظریهء شماست آزاد است. اینجا هم سلطنت دوست و هم مخالف نظری او میتوانند عقاید خود را بیان کنند. شما که دیگری را تهدید میکنید و اتهام بدون مدرک میزنید این ممنوع ست. لطف کنید دیگران را با صحت تفکرات خود آشنا سازید. اینجا احمدی نژاد و مخالف او میتوانند راحت بحث کنند و کسی هم مانع آنها نمیشود. همینطور دیگران. بفرمایید این گوی و این هم میدان.

-------------

2011-04-30

تیتر مقاله       زمان

هرمس عزیز، ممنون از علاقه و محبت شما. امیدوارم با این کارها در جهت درک و نزدیکی و پیوند و یکی بودن فرهنگهای انسانی، شراره ای میان تاریکیها بزنیم. به قول زنده یاد صمد بهرنگی «هر نوری هر چقدر ناچیز باشد بالاخره روشنایی ست»

-----------------

2011-05-05

تیتر مقاله       کارگران«ایشچی لر »

لاچین عزیز، فضای شعر کارگران«ایشچیلر» بازتاب زندگی پراز درد و رنج و مسکنت کودکان و نوجوانان و زحمتکشان جامعهء دیروزی و امروزی ماست که اکثریت مردمان ایران را تشکیل میدهند. شعر این شرایط غیر انسانی را زیر سئوال میبرد. چرا که بدون رهایی از این شرایط، یعنی «رفع دیکتاتوری» و اجرای «عدالت اجتماعی»، نه «دموکراسی» پا میگیرد و نه لاجرم «ستم ملی» زدوده میشود. خوشحالم که زحمتکشان میتوانند زندگی خود را در این شعر ببینند.

-------------

2011-05-06

جنابان محترم، که به انگلیسی کامنت نوشتید، توجه شما را به این نکته جلب میکنم: « بیمار» و « دشمن» نامیدن دیگری « اتهام و خشونت کلامی» ست. و موجب اختناق. با این مقولات هیچ مسئله ای حل نمیشود و کسی هم چیزی نمیآموزد. بل فضای دموکراتیک را به فضای دیکتاتوری تبدل میکنید. در مقابل اندیشه محترمانه فکر ارائه بدهید. نشان دهید در برابر دگر اندیش برخورد دموکراتیک دارید. اندیشه ای در نوشته های شما پیشنهاد نشده است. کامنتها برای درس آموزی میمانند.

-------------------

2011-05-06

تیتر مقاله       وحد ت ملی و نقش زبان ملی در این وحدت

جناب عارف که از عبارت «به جراحی مغزی احتیاج دارید» استفاده کردید، و آقای ینیلیک از «مثل کرم احساس می‌کند دارد زیر پا له‌ میشود»، و در کامنتهای انگلیسی « بیمار و دشمن» نامیدن دیگری پیش کشیده شده است، کامنتهای شما اصولاً باید حذف شوند ولی من با پوزش از آقای دکتر رنجبر برای نشان دادن «سطح پایین» برخوردها و درس آموزی از اینکه برخوردهای ما با دیگر اندیشان« فاجعه» است، اینکار را نمیکنم. از اینکه حقوق آقای رنجبر در این میان نقض میشود از ایشان دلجویی نموده و به تحمل دعوتشان میکنم. باید ریشه این برخودهای ضد انسانی و دیکتاتورمنشانه را بخشکانیم که با حذف کامنت ممکن نیست. بجای اندیشه و استدلال دستیازیدن به این عبارات وضعیت اسفناک فرهنگ ما را نشان میدهد.

----------------

2011-05-06

«حقوق بشر از دیدگاه «ترک

مطلب زیر را از مصاحبه مهران بهارلی مندرج در سایت اویرنجی –خلاصه شده- جهت نظر پرسی نقل میکنم. خوانندگانی که مایل باشند میتوانند نظر خود را در این مورد بیان کنند. آ.ائلیار

*"تشكيلات حقوق بشري ترك"

عرصه فعاليت تشكيلات حقوق بشري كه با نام ترك تشكيل مي شوند، حقوق بشري و تضييق حقوق دمكراتيك همه افراد داراي مليت ترك بدون توجه به محل سكونت آنها در ايران است.

*"تشكيلات حقوق بشري آزربايجان"

تشكيلات حقوق بشري آزربايجان تمام انسانها در سراسر آزربايجان ائتنيك را پوشش دهند.

حقوق بشري كه با نام آزربايجان تشكيل شده اند، حقوق بشري و تضييق حقوق دمكراتيك همه افراد ساكن در آزربايجان ائتنيك را بدون توجه به مليت آنها مي بايست شامل شود.

**

-اين دو دسته از تشكيلات حقوق بشري منسوب به تركان و آزربايجان، مانند همه تشكيلات ديگر اين خلق و منطقه ملي، حق و صلاحيت نمايندگي ملل ديگر و مناطق ملي ديگر در عرصه حقوق بشري و پوشش دادن آنها را ندارند.

-پوشش دادن به تمام آزربايجان ائتنيك، همچنين يكي از موثرترين روشها براي تثبيت حدود اراضي آزربايجان ائتنيك و تثبيت حق نمايندگي اين سرزمين از سوي تشكيلات آزربايجاني و نه كردستاني و فارسستاني است.

-ايران كشوري كثيرالمله داراي مناطق ملي گوناگون است. هر ملت و نمايندگان سياسي وي صرفا حق تمثيل ملت و سرزمين ملي خود را دارند.

- در اين راستا مفيد است كه سازمانهاي حقوق بشري ترك و آزربايجان، باب تماس و ديالوگ با معادلهاي فارس (سراسري) خود را بگشايند و در موارد مقتضي با رعايت فرمتهائي كه اشاره شد، به صدور بيانيه و يا گزارشهاي مشترك در مورد امور ايران اقدام كنند.

-----------------------

2011-05-07

آقای رحمت ... گرامی، پیام شما بدلیل اتهام : « ...خیانت ...» و تهدید «ازطرف مردم ...چه بر سر ...!»، عدم عفت کلام «ا"سی...م ..» حذف شد. لطفاً پیام خود را بدون این عبارات دوباره درج کنید. توجه کنید نظر نویسنده «دیدگاه معروفی» در جامعه ماست و با دیدگاهها از طریق «نقد» و محترمانه برخورد میکنند، نه با این متدی که شما پیش گرفته اید.

----------------

2011-05-07

جناب « pirr» پیام شما بدلیل غلط های فراوان املایی با خط لاتین قابل مطالعه نیست و حذف شد. لطف کنید با همین خط مرسوم عربی-فارسی بنویسید که قابل خواندن باشد: در یک جمله کوتاه سه اشتباه : « motafaker- be ghole- bekhatre» درستش چنین است: motafakker- be ghovle - behtare

----------------

2011-05-07

ینیلیک گرامی، وقتی کسی به قول شما«" پوسیده ترین، ارتجأعی ترین، عقب مانده‌ترین دیدگاه‌ها را» بیان میکند بهتر است مقابله بمثل نکرد. بلکه خونسرد و منطقی و مستدل نوشته را زیر تیغ نقد برد و کوشید دربرابر فرهنگ ارائه شده فرهنگ پیشرفته تری را پیش نهاد. پاسخ فرهنگ پایین فرهنگ بالاست. نه زخم در برابر زخم. در اینصورت است که میتوان به شخص و دیگران تأثیر مثبتی گذاشت و فضای دموکراتیک بحث را که بسیار ارزشمند است، حفظ نمود. حقیقت دست هیچکس نیست. میکوشیم به یاری همدیگر به یک چیز نسبی برسیم. و اینهم در فضای محترمانه و دموکراتیک و دوستانه و شادیبخش ممکن است. سعی کنیم این فضا را بخاطر همه یمان حفظ کنیم.

---------------

2011-05-09

تیتر مقاله       دختر کوهستان« داغلار قیزی»

 ممنون از پیام ترک گرامی و هرمس عزیز، و همینطور فرخ نازنین که با ایمیل محبتش را ابراز داشته است. راستش من خیلی با ترس و لرز دست به ترجمهء بایاتیها( دو بیتی های آذربایجانی) بردم و یا میبرم. این نوشته هم بند بند از بایاتی درست شده است. دست اندکاران میدانند برگردان آنها بسیار سخت است. چرا که دو مصرع اول فقط فضا سازی و قافیه و آهنگ پردازیست . لب کلام در مصرع سوم میاید که با چهارمی اندیشه تکمیل میشود. معمولاً ترجمه بیت اول ممکن نیست و حذف میشود. اگر هم چیزی نوشته شود معنی نمیدهد. بایاتی ها بیشباهت به هایکو های ژاپنی نیستند. در حقیقت شعر مردمان کوه و دشت و روستاست. راوی بناچار میبایست با این شیوه از زندگی و افکارش سخن میگفت. در آذربایجان بخش مهمی از ادبیات شفاهی مردم شعر ِبایاتی ست. اگر آن را حذف بکنی به جرأت میتوانم بگویم قسمت بزرگی از جهان روحی مردم را باید خذف کنی که غیر ممکن است. و اگر نیرویی بخواهد چنین کاری بکند باید بداند که حذف بخش اعظم جهان روحی مردم یعنی جنایت علیه بشریت.

--------------

2011-05-10

تیتر مقاله       وحشتناک ترین ویدئویی کلیبی که « یوتوب »آن حذف کرد!

حذف برخی فیلم ها در جهان دموکراتیک بخاطر «تأثیرات ویرانگر روحی» ست که روی بینندگان میگذارد. و کاریست درست. حفظ سلامت روحی بیننده، امریست مورد قبول دنیای دموکراتیک. من تا بحال نتوانسته ام فیلمهای اعدام ها و حتی سر بریدن حیوانات را تماشا کنم. و دوست هم ندارم ببینم. چرا که میدانم از آسیب آنها رها نخواهم شد.

-----------------

2011-05-15

تیتر مقاله       آهنگی که آذربایجان با آن برنده یوروویژن ۲۰۱۱ شد

 تبریک-تبریک ، دوستلارا، آذربایجانا، تبریک. بویوک افتخاردیر.

------------------------

2011-05-17

 جنابsemed ، کامنت کاربرگرامی « ترک آذربایجان» صرفاً یک خبر بود که اگر کسی نقدی به چگونگی آن داشت میتوانست بنویسد و لازم نبود که حذف شود. و یا آی پی بلوک شود. من ایرادی در این خبر ندیدم. ولی مثل اینکه اشتباهی پیش آمده و متأسفانه کاربرگرامی دچار مشکل شده است. امیدوارم مشکل او از سوی مدیریت حل شود.

----------------

2011-05-18

تیتر مقاله        آهنگی که آذربایجان با آن برنده یوروویژن ۲۰۱۱ شد

 آیدان عزیز، لطفاً عبارت «دنیای ترک» را به جمله و تبریک من اضافه نکنید. تبریک مربوط به آذربایجانیها و دوستانی که به این شادیها علاقه مند هستند نوشته شده است. اگر نظر مرا در مورد دنیای ترک دوستدارید بدانید لطفاً به مقاله ام در ایران گلوبال تحت عنوان «چگونه جنبش ایران پیروز میشود؟» مراجعه کنید. اینهم لینک نوشته: ساغ اولون http://www.iranglobal.dk/I-G.php?mid=2-66539

---------------

2011-05-19

ممنون از محبت اسماعیلی گرامی و هرمس عزیز. امیدوارم عزیزانی که در زمینهءادبیات قلم میزنند با ارسال نوشته هایشان مارا با دنیای ادبیات بیشتر آشنا کنند.

-----------------------

2011-05-22

تیتر مقاله        ستارهء بامدادی «دان اولدوزو»

جناب turk azerbaijan گرامی، من نمیدانم شما بلوک هستید یا نه. و من هم شما را بلوک نکرده ام. چون «حق بلوک کردن» کامنت نویس در اختیار من نیست. این حق در اختیار دیگر همکاران در سایت قرار دارد. ولی من از کامنت شما که نوشته بودید در همین صفحه دفاع نموده و گفتم که کامنت شما خبر بود و نباید حذف میشد، چه رسد به بلوک آی پی. و همینطور اظهار امیدواری کردم که دوستان مشکل شما را رفع کنند. از طرف دیگر در داخل مدیریت نیز از حق شما دفاع نمودم.از نظر من ائلیار بر خورد غیر دموکراتیک با بلوک کردن برخی آی پی ها وجود دارد؛ و من برای رفع این مسئله تلاش و وظیفه خود را انجام داده و میدهم. امیدوارم این ایراد را رفع بکنیم. ساغ اولون

--------------

2011-05-24

تیتر مقاله       برخی گرایشات ضد دمکراتیک میان مبارزان «ملی» آذربایجان

  سخنی با پیشنگ و کرامت

خانه تکانی نه، زلزله!

سخنی با عزیزان پشنگ و کرامت

*جناب پشنگ، وقتی مینویسید« ایده های متروک لنینیستی» ، لازم است که این « ایده » ها را در متن نوشته نشان دهید. و اثبات کنید که لنینیستی اند و متروک. در غیر اینصورت سخن شما بیش از یک « انک و اتهام» چیز دیگری نمیتواند باشد. میدانید که با« انکها» بجای روشنگری در یک جنبش اجتماعی، مثلاً در جنبش آذربایجان، شخص ناآگاهانه درخدمت « تاریک اندیشی» قرار میگیرد و نقش خاله خرسه را بازی میکند. قاش آلمایشدان، گوز چیخاردار!بجای آرایش ابرو چشم درمیاورد. سخن و حرکت شما نباید دیمی باشد. اگر قصد روشنگری درمیان است. ساغ اولون.

* کرامت عزیز، اگر دقت کرده باشید گفته ام «هدف» از درج مطلب چیست:

- تو ضیح: سخنرانی آقای سیروس مددی به مناسب بیست و یک آذر در سال 2009 در کلن، از این زاویه که به نقد جنبش ملی دموکراتیک آذربایجان میپردازد در نوع خود بینظیر است. نقد جنبشهای ملی دموکراتیک در خدمت رفع ستم ملی ، برقراری برابر حقوقی و دموکراسی ست. بر این اساس و بخاطر گردش آزادانه دیدگاهها به انتشار این سخنرانی که از دید نظری در جنبش نوین آذربایجان در مقابل«دیدگاههای کروموزومی برخیها» ماندگار است، اقدام میشود. آ.ائلیار

- «حرفهای تاریخ گذشته»، نه، اندیشه نقاد متن، یک بار دیگر تازگی خود را با بمیان آمدن شعار « اتحاد باکی تبریز آنکارا» در ترکیه به روشنی اثبات کرد. درج مطلب هم، قبل از این شعار بود. هم انتخاب متن و همینطور اندیشه آن تازگی خود را همچنان حفظ کرده و خواهد کرد. چرا که در جنبش آذربایجان دوستان بجای زودن تزهای انحرافی بیش از پیش در بافتن تزهای بغایت ارتجاعی و حتی فاشیستی ناب مثل نظریه « فارس از دیدگاه کروموزونیسم » آقای علیرضا اردبیلی غوطه میخورند.

- نقد تعطیل بردار نیست. در هیچ حالت و شرایطی. نقد را ببهانه اینکه رژیم و یا جریانی و یا فلانی و بهانی از آن سوء استفاده میکنند نمیتوان

تعطیل کرد. جنبش های اجتماعی مترقی همیشه، هم از بیرون و هم از داخل در معرض خطر انحراف و مسخ و نابودی قرار دارند. نقد وظیفه دارد دو سویه کارکرده و هر دو مخرب را مورد بحث قرار بدهد. و این عملکرد ضروری را نمیتوان با انک و اصطلاح زهوار دررفتهء « گاهی به نعل، گاهی به میخ» تخطئه کرد؛ که درغلطیدن به خودفریبی ست. وظیفه نقد است که هر دو عامل را زیزتیغ جراحی خود ببرد. بدون این تیغ برا و بیرحم جنبش مرده است و فاتحه اش نیز خوانده شده است. جنبش های موجود در ایران اگر میخواهند زنده بمانند و به اهداف انسانی خود برسند به یک خانه تکانی نه، بل به یک زلزله نیاز دارند. ساغ اولون

-----------------

 2011-05-25

با پشنگ و رحمان

" کروموزونیسم" اوج انحطاط نظری

با پشنگ و رحمان

-جناب پشنگ گرامی نوشته اید:البته جملهء نادرستتان را من اصلاح میکنم « "تبریز باکی آنکارا" هیچ منافاتی با مارکسیزم, لنینیزم و اندیشهء مائوتسه تونگ ندارد» آخر چگونه منافات ندارد؟ نگفته اید. باز مینویسید:«بلکه پان ایرانیست ها را سنگینی میکند.» جمله در فارسی معنی ندارد و غلط است. درستش چنین است:«بلکه برای پان ایرانیست ها غیرقابل هضم است و آزارشان میدهد» . بعد یقه کمونیستها و سازمانها را میگیرید و بدنبال سند و اسناد میگردید. جانم، در متن مقاله این موضوعات نیامده است. میدانید دانشجویی که خارج از موضوع مطلب بنویسد چه نمره ای میگیرد؟ صفر. لطفاً بکوشید اندیشه مقاله را مستدل بررسی بکنید. مثلاً این اندیشه را:

«از درون جنبش ما دو جناح بزرگ و متضاد بیرون خواهد آمد و شکل خواهد یافت. این دو جناح متضاد، نه طرفداران فدرالیسم یا استقلال آذربایجان ، بلکه :

1- مبارزان حقوق ملی آذربایجان – دمکرات های آذربایجان

2- ناسیونالیستهای افراطی راستگرا – و طرفداران توران و گرگ های خاکستری خواهند بود...سرنوشت آینده مبارزه دمکراتیک در راه حقوق ملی دمکراتیک در آذربایجان دقیقاً به چگونگی قوام یابی و کشاکش این دو گرایش و دو فکر بستگی خواهد داشت. باید بیدار و هشیار بود. باید مبارزان جوان را علیه نژادستایی بر انگیخت و آنها را در راه مبارزه پر افتخاری که ستارخان ها، خیابانی ها و پیشه وری ها رفته اند، بسیج کرد.» ساغ اولون

جناب رحمان عزیز،

-دلیل حذف کامنت ها مرتب توسط آقای توکلی در این صفحه درج میشود. کسیکه آن اصول را رعایت نکند کامنتش از طرف مدیریت حذف میشود. حتی منهم رعایت نکنم حق دارند که حذف بکنند و میکنند.

- جانم، این وظیفه شماست که از نویسنده مقاله دلیل و غیره بخواهید. چون شما مقاله را نقد میکنید نه من. اگر منهم بخواهم متن را نقد کنم بله هر چیز لازم باشد میتوانم مطرح کنم.

- علت نشر مقاله را من در داخل متن توضیح داده ام. لطفاً به آن مراجعه کنید.

- نقد آقای مددی در جنبش آذربایجان بیهمتا و ماندگار است. هر چه زمان میگذرد پرسه تحولات آنها را تأیید میکنند ( رجوع به کا.قبلی). و این خوشنامی بزرگی برای صاحب آن بوجود آورده است. جنبش آذربایجان چه در گذشته و چه حالا هنوز که هنوز است قدرت درک تئوریک این نقد را ندارد. چرا که:

- بخشی از جنبش آذربایجان از نظر تئوریک از تز بوزقورت و مانقورت ، به استعمار و مستعمره ، و از آنجا نیز به دنیای ترک یا پانترکیسم، و در نهایت به " کروموزونیسم" در غلطیده است." کروموزونیسم" اوج انحطاط نظری این جریان است. امیدوارم در فرصت مناسب به نقد مستدل دیدگاههای جنبشهای موجود در ایران بیش از پیش بپردازم. ساغ اولون

------------------

2011-05-25

آقای کرامت عزیز، پاسخ پرسشهای شما قبلاً در نوشته های من مورد بحث قرار گرفته است . و اگر در همین پیام نیز دقیق بشوید دست خالی بر نمیگردید. ساغ اولون

------------

2011-05-26

سلیمان عزیز، من از دوسال پیش جایگاه خود را با نظریات مستقلم در چنبش آذربایجان روشن کرده ام. 1- آقای مددی رسماً در سایت خود خودشان را چپ دموکرات میدانند. ولی من چپ نیستم. چرا که هنوز نظریات سوسیالیسم دموکراتیک بصورت قانع کننده ای تدوین نشده است. حد اقل برای من. 2- چپ قدیم هم از نظر من رد شده است. 3- در جنبش آذربایجان نیز نظریات مستقلم را از طریق نوشته هایم مطرح میکنم که با هیچ جناحی مطابقت ندارد، در عین حال که در خواسته های اساسی حقوقی با همه مشترک است. ساغ اولون

--------------------------

2011-05-26

 کسب حقوق برابر

پشنگ عزیز، ببخشید که مجبور شدم برخی اصلاحات در نوشته یتان انجام دهم. بخوبی میدانم سخن گفتن و نوشتن به زبان غیرمادری چقدر برایمان سخت و عذاب آور است. و اینگونه لغزشها در متنهای همه ماهست و خواهد بود. چکار کنیم ؟ این نتیجهء « سیاست تک زبانی و تک فرهنگی و تک کشورداری» مسلط بر زبان و سرنوشت ما بوده و هست. من بهیچوجه این اشکالات ویراست شدنی را معیار سواد و دانش کسی قرار نمیدهم. فقط خواستم اشاره کنم که بیش از پیش در ادیت پیام خود دقت کنیم. بخاطر اینکه مطالب را خیلیها میخوانند.

مسئله ما کسب حقوق برابر در تمام زمینه هاست

پشنگ عزیز،

- ببخشید که مجبور شدم برخی اصلاحات در نوشته یتان انجام دهم. بخوبی میدانم سخن گفتن و نوشتن به زبان غیرمادری چقدر برایمان سخت و عذاب آور است. و اینگونه لغزشها در متنهای همه ماهست و خواهد بود. چکار کنیم ؟ این نتیجهء « سیاست تک زبانی و تک فرهنگی و تک کشورداری» مسلط بر زبان و سرنوشت ما بوده و هست. من بهیچوجه این اشکالات ویراست شدنی را معیار سواد و دانش کسی قرار نمیدهم. فقط خواستم اشاره کنم که بیش از پیش در ادیت پیام خود دقت کنیم. بخاطر اینکه مطالب را خیلیها میخوانند.

-«چرا از روشن شدن ماهیت «نویسنده مقاله» واهمه دارید؟» منظورتان اینست که چرا از روشن شدن چبود اندیشهء نویسنده واهمه دارم؟ جانم، من نتنها باکی از این کار ندارم بلکه دوستدار روشن شدن چگونکی و کیفیت اندیشه ایشان و هرکس دیگر هستم. چرا که ، همانطور که به آن آقا دکتر نوشتم « آدمی اندیشه است و دیگر هیچ». و بخاطر اینهم، متن سخنرانی تاریخی ایشان را درج کردم که روی ایده های او بیدیشیم.

-« آیا دروغ مینویسم سخنران یک کمونیست از حزب توده و یا فدائینان اکثریت است؟» اگر چه به موضوع و نقد متن مربوط نیست ولی نظرم را مینویسم.

عزیز، همه روشنفکران جامعه ایران این مراحل و مکتبها و سازمانها و یا نظیر آنها را گذرانده اند. کدام روشنفکر وجود دارد که بگوید من هیچ جا نبودم؟ ولی باید توجه کنید که سیر تحول چپ ایران از کجا به کجاست؟

به این خاطر که یکی زمانی در جوانی عقایدی داشته نمیتوان به اندیشه های امروزی او خط بطلان کشید. این دقیقاً همان خطایی است که خیلی از دوستان دچارش میشوند.

- «آیا در مرام کمونیستی دموکراتی وجود دارد؟»

جواب:

-در« کومونیسم قدیمی» و جود ندارد.

- در « سوسیالیسم دموکراتیک» وجود دارد. احزاب سوسیال دموکرات در اروپا یک بخش از این مکتب هستند.

- تا جایی که نوشته های نویسنده نشان میدهند ایشان غیر ایده لوژیک میاندیشند.

- مسئله اتحاد ها از دید ایشان وقتی با تورانیسم مطرح میشود جنبه پانگرایی پیدا میکند.

- از دید من اتحاد ها مشکل نسلهای دور آینده است و مسئله ما کسب حقوق برابر در تمام زمینه هاست. نظریات من در مقاله چگونه جنبش ایران پیروز میشود آمده است.اینهم لینک آن. ساغ اولون:

http://iranglobal.info/node/7661

---------------------

2011-05-28

فاشیسم با نام مبارزه با راسیسم

جناب آراز، کامنت شما بدلیل راسیست نامیدن یک ملت : « قوم راسیست فارس» اصولاً باید حذف شود.

ولی برای درس آموزی و نشان دادن این دیدگاه بغایت نادرست و توهین آمیز، میماند .

ملت فارس از اقشار اجتماعی گوناگونی تشکیل شده و خود تحت ستم حکومت فاشیستی حاکم، که ربطی به مردم فارس و خواسته هایشان ندارد، قرار دارد.

هیچ ملتی نمیتواند راسیست باشد و نیست. اعمال بعضی افراد و جریانات و حکومت را اجازه نداریم بنام ملتها بنویسیم.

راه مبارزه با ستم ملی و کسب برابر حقوقی « راسیست نامیدن ملت دیگر» نیست. بلکه «همبستگی و درک دیگر ملتها و دفاع از خواسته های به حق متقابل و مشترک» است.

عمیقاً روی این مسئله بیندیشید.

و با نام مبارزه با راسیسم، خود به دیدگاه و ورطهء راسیسم و فاشیسم نغلطید. فراموش نکنید که هیتلر با نام مبارزه با بیکاری و رفع ستمهای گوناگون از ملت آلمان کوره های آدمسوزی راه انداخت و نازیسم و فاشیسم را استحکام بخشید.

کسانی که ملتها را راسیست مینامند آگاهانه یا ناآگاهانه با ایده هایی مثل کروموزونیسم، فاشیسم را در جنبش آذربایجان مستحکم میسازند. زمان آن است که جنش آذربایجان با این تئوریهای فاشیستی تصفیه حساب کند و میکند.

----------------

2011-05-29

جناب جمالی گرامی ، در کامنت خود نوشته اید:« از بین بردن اسلام». میدانید یعنی چه؟ نه ، نمیدانید. اگر میدانستید همچو جیزی نمینوشتید. خواهش میکنم به مواضع سایت هم احترام بگذارید. ایران گلوبال مخالف هیچ دینی نیست. فقط خواهان جدایی دین از دولت است. لطفاً نقد را هم با دشمنی اشتباه نکنید. در غیر اینصورت کامنت شما حذف خواهد شد. از بین بردن اسلام یعنی از بین بردن نصف بشریت! بجای انساندوستی آگاه هستید چه دارید مینویسید؟ معلوم نیست بعضیها را چه شده که در آخر حرفسان دوست دارند در آغوش فاشیسم آرامش یابند.

-------------------

2011-05-29

تیتر مقاله       كفشهاي كتاني

آقای قاسم مختاری عزیز، بسیار ممنون از ارسال این "داستانک". منتظر نوشته های دیگرتان هستم. شما میتوانید از همان ایمیل سایت و یا از ایمیل خود من نیز استفاده کنید: elyar3@googlemail.com موفق باشید.

--------------

2011-05-31

تیتر مقاله       از پیامها ها و با پیامها : مسایل آذربایجان

  کرامت عزیز، در سالی که گذشت من چندین مقاله برای رهیابی در جهت رفع ستم ملی و پیروزی مبارزه ستمکشان ایران نوشتم. شمارا به مطالعه عمیق « منطق دنیای الاهه ها » دعوت میکنم:

http://iranglobal.info/node/7662

و در عین حال « *نقد جنبشهای ملی دموکراتیک را در خدمت رفع ستم ملی ، برقراری برابر حقوقی و دموکراسی » میدانم. مسایل جدا از یکدیگر نیستند.طرح نظرات مختلف و نقد آنها در خدمت پیروزی ست؛ و اینهادر حقیقت بنوعی بزرگداشت اعتراض عظیم مردم ما علیه ستم ملی ست. هر چند که میدانم کافی نیست. خود پالایشی بزرگداشت راه مبارزه و مناسبتهاست.

----------------

2011-06-01

چه باید کرد آذربایجان

همه دوستان علاقمند، مخصوصاً ینیلیک گرامی و یاشار عزیز و حامد گرامی و دیگر عزیزان در صورت تمایل میتوانند در پاسخ پرسش زیر ما را یاری کنند: [ از نظر شما« چه باید کرد آذربایجان» شامل چه اجزاء و سئوالاتی میتواند باشد؟ ]. پاسخ میتواند پنج تا ده پرسش باشد. هر چه کمتر بهتر.

------------------

2011-06-01

 کرامت گرامی، بسیار خوب. لطفاً بفرمایید: از نظر شما طرح چه سئوالاتی میتواند در مورد مسایل آذربایجان روشنگر و راه گشا باشد؟ حد اقل پنج سئوال و حد اکثر ده پرسش مطرح کنید. جمعبندی پاسخ همه سئوالات میتواند جواب این پرسش باشد که « چه باید کرد؟». در حقیقت با جواب پنج یا ده سئوال دوست داریم از نظر شما یک « چه باید کردی» داشته باشیم. بصورت سئوال مشخص ،[ از نظر شما« چه باید کرد آذربایجان» شامل چه اجزاء و سئوالاتی میتواند باشد؟ ]. پاسخ میتواند پنج تا ده پرسش باشد. هر چه کمتر بهتر.

---------------

2011-06-01

کرامت عزیز، دوست دارید بعد از مطالعه پرسشهای من در پیرامون پاره ای از مسایل آذربایجان پاسخ دهید؟ سئوالات را در صفحه شما درج میکنم. در صورتیکه دوست داشته باشید میتوانید پاسخها را درج کنید که من به صفحه اول انتقال بدهم. نخست نیاز هست به پاسخ مثبت شما به مطالعه پرسشها، که من آنها را اینجا طرح کنم. بعد نیاز هست به جواب مثبت یا منفی شما. اگر منفی جواب بدهید که مسئله منتفی ست. در غیر اینصورت مسایل به صفحه اول منتقل میشوند. آیا دوست دارید سئوالات را مطالعه کنید؟

---------------

2011-06-02

تیتر مقاله       از پیامها ها و با پیامها : مسایل آذربایجان

همه دوستان علاقمند، در صورت تمایل میتوانند در پاسخ پرسش زیر ما را یاری کنند: [ از نظر شما« چه باید کرد آذربایجان» شامل چه اجزاء و سئوالاتی میتواند باشد؟ ]. پاسخ میتواند پنج تا ده پرسش باشد. هر چه کمتر بهتر. خواهش میکنم سئوالات در داخل موضوع اصلی « چه باید کرد»آذربایجان؛ باشد. یعنی اینکه «اهداف بلند مدت و کوتاه مدت آذربایجان چه میتواند باشد»؟ یعنی اینکه راه پیروزی آذربایجان برای حل مشکلات " سیاسی، اقتصادی، فرهنگی" خود در شرایط موجود کدام است؟ لطفاً پرسشها را مربوط به موضوع اصلی « چه باید کرد» طرح کنید.

----------------

2011-06-02

تیتر مقاله       اهداف بلند مدت و کوتاه مدت آذربایجان

قره گؤزلوی گرامی، پیشنهاد شده هر علاقمندی در حد بضاعت خود سئوالاتی مربوط به موضوع طرح کند. اگر شما نیز دوست دارید، شرکت کنید. انتخاب پرسشها قدم دوم است که با هم انتخاب خواهیم کرد. توجه کنید که دوران نخبه گرایی سپری شده است. هیچکس به تنهایی هیچ چیز نمیداند. با، هم اندیشی میخواهیم سئوال و پاسخ مشکلات را در حد بضاعت شرکت کنندگان پیداکنیم. مسئله نقد پرسشها نیست بل طرح آنهاست. نقد را در قدم دوم یعنی انتخاب پرسشها انجام خواهیم داد.

-------------------

2011-06-02

تیتر مقاله       در دموکراتیک کردن فضای گفتمان جنبش آذربایجان

 سیامک عزیز، من با این دید که «طرح نظرات مختلف و نقد آنها در خدمت پیروزی ست؛ و اینهادر حقیقت بنوعی بزرگداشت اعتراض عظیم مردم ما علیه ستم ملی ست. و اینکه خود پالایشی بزرگداشت راه مبارزه و مناسبتهاست.» مطلب آقای مددی را درج کردم. ولی چشم به احترام دیدگاه دوستان در قدمهای بعدی به این مسئله توجه میکنم. با پوزش فراوان.

---------------

2011-06-03

سیامک عزیز، در دموکراسی فاشیستها را تیر باران نمیکنند، بل نقد باران میکنند. من کلمه "تیر" را در پیام شما صرفاً یک «دوری جویی» عاشقانه از فاشیسم به حساب میاورم. امیدوارم درست درک کرده باشم. ساغ اولون

-----------

2011-06-03

اشکال متدیک داریم

روز عزیز، ممنون از توجه شما به مسایل.

فکر میکنم در ایران همهء پیشرفتها و عقب ماندگیها یا عقب نگهداشته شدگیها، به همه مردمان هفتاد و جند ملیونی ما تعلق دارد. خوبیها مال همهء ماست و بدیهاهم همینطور. باز مشکلات دشواریهای زندگی همهء ماست.

در این میان هیچکس هیچ چیز نمیداند. دوران نخبه گرایی و ایده لوژی گرایی ها سپری شده است. تمام مردمان ما، جه متخصص و چه غیر متخصص ،مجبوریم با مشورت و گفت و گو و تست کردن کارها و با توجه به قوانین مدون و غیر مدون انسانی و جهانی، راه حل نسبی مسایلمان را پیدا کنیم. دموکراتیک، باهم، در صلح و آرامش، از راه گفتمان و مسالمت آمیز مجبوریم زندگی مناسب و امروزی رابسازیم.

در غیر اینصورت سقوط جامعه به اعماق تاریخ در انتظار ماست.

هر روز دهها مقاله به دست ما میرسد. همه مینویسند رژیم اله کرد و بله کرد ؛ دریغ از یک راه حل! بابا جان استبداد کارش اینست. راحل شما چیست؟

ما اشکال متد نگرش به مشکلات داریم. نمیدانیم مسئله را چگونه طرح کنیم و جگونه به راحل مناسب برسیم. هنوز حالا حالا ها خیلی کار داریم. تندرست باشید.

---------------

2011-06-03

 بازتاب وقایع و نظریات

فرهاد گرامی، روزنامه نگار انترنتی مثل هر روز نامه نگاری دیگر اصول کاری دارد:1- گزارش وقایع را تا جایی که اخبار در اختیارش هست منعکس کند. بدون طرفداری از این و آن. حتی مخالف نظر شخصی خودش باشد2- از سوی دیگر چیزی را که با دموکراسی مغایرت داشته باشد، نمیتواند تأیید کند. بر عکس بر دموکراسی تأکید دارد. اینها به تمامی در این مطلب آمده است. 3-هر چیزی که من درج میکنم دلیل بر تأیید یا رد آن نیست. 4- من مسئول نوشته های مستقل خود هستم که نظریات شخصی خود را در آنها بیان میکنم.5- ولی وظیفه منعکس کردن وقایع را دارم و اینکار را هم میکنم. نمیتوانم بخاطر خوشاید این و آن وقایع و نظریات را منعکس نکنم. سغ اولون.

---------------

2011-06-04

 در پاسخ پیامها

1- اگر نویسنده خودش مقاله را بفرستد ما توضیح نمینویسیم، در غیر اینصورت« توضیح» را حق خود میدانیم. مقاله با نام « علیرضا» ارسال شده بود. 2- آقای علیرضا اردبیلی گرامی، شما تز باز نگری شدهء « کروموزم فاسد فارسها» را برای ما ارسال کنید بدون « توضیح» آ.ائلیار درج میشود. 3- مسئله «پنج سئوال چه باید کرد» را در قسمت دوم مقاله دنبال خواهیم کرد.4- نظریات من با آقای مددی تفاوت اساسی دارند. من خود را چپ نمیدانم. از «نظریات دموکراتیک» نه تنهاآقای مددی بل دیگران نیز در جنبش آذربایجان دفاع میکنم. چون «دموکراتیک کردن گفتمان جنبش» مسئله من نیز هست. 5- آقای مددی گرامی نوشته شما درج شد. نظر شما در مورد پرسش از آقای آزادگر قبل از انتشار نوشته ایشان درست است. با احترام به زحمات همه فعالان در حرکت آذربایجان، دفاع از دموکراتیک کردن فضا و نقد تئوریها را وظیفه خود میدانم. ساغ اولون

--------------

2011-06-04

  حامد جان، مقالات دو نویسنده به درخواست خودشان از سایت بر داشته شد. موفق باشید.

---------------

2011-06-04

1-حامد گرامی این لینک نوشته ایکه خواسته اید. http://www.azer-online.com/azer/?p=1480 قره گؤزلوی گرامی ، من نظرم را در مورد نادرستی تز کروموزوم نوشته ام.و اعتراض خود را هم به چنین نظریه های فاشیستی نشان داده ام. سلامت باشید.

--------------------

2011-06-04

 دوستان گرامی، تاتار و ینیلیک، خواهشم از جناب تاتار اینست که دستکاری در نام حقیقی افراد نکنید و پیام را درج کنید. ینیلیک گرامی آقای سیامک از نظر تئوریک شما را مورد خطاب قرار داده بودند. مسئله ایکه شما مطرح میکنید غیر نظری ست و جایش اینجا نیست. پیام را تغییر دهید و دوباره درج کنید. خواهش میکنم به مسایل نظری برخورد کنید و اندیشه یتان را بنویسید.

-------------------

2011-06-04

 اندیشه آزاد ، همبستگی نوین

فرهاد گرامی،

1- من «اصل » بیطرف نوشته ام نه «ژرنالیسم». یکی اصل را رعایت میکند و دیگری نمیکند.

2- «مطلوب» من، هماندیشی و اتحاد بین فعالان است. ولی «واقعه» نشان میدهد اینجا نه « هم اندیشی» میکنند و نه « متحداً» کاری را انجام میدهند. روشن است «مشورت» نباشد «کار مشترک» هم نمیتواند انجام پذیرد. این نیز مطلوب من نیست. برایم غم انگیز نیز هست. خلاف مطلوب است.

3- هیچ چیز مطلق نیست. همه چیز نسبی ست. ولی در کل بعضی ها میتوانند با «انعکاس صدای موافق و مخالف» بیطرفی خود را نشان دهند. و این برای «وجود بیطرفی» کافی ست.

4- «موضوع» را مطلب تعیین میکند، نه شخص. تعیین موضوع دلبخواه نیست. وقتی مطلب میگوید:«تحميل هژموني خود به هرقيمت» یا«بدست گرفتن اهرم هژموني»، یا از عدم موافقت با «سخنرانی» صحبت میکند؛ و یا از « توهين به پتانسيل علمي بالا» مینالد، و یا « تفكر استبدادي» میبیند یعنی « واکنش در برابر تحمیل هژمونی». عنوان این مسایل را نمیتوان چیز دیگری گذاشت.

5-« سمت» را «جهت خود حادثه و اعمال» تعیین میکند و حتی خلاف میل من و شما. وقتی چیزی و روندی به طرف «برخورد» با اعمال دیگری پیش میرود نمیتوان نوشت به سوی « روبوسی» میرود. یعنی جهت دست حادثه است نه دست شما.

6-کمک به تفکر آزادانه سازندگی ست، نه تخریبگری. زدون تفکر استبدادی عین سازندگی ست که در مطلب جمله به جمله دنبال میشود. از طرف خود حادثه. نه من و شما.

7- همبستگی هست. باید آنرا دید. وقتی مطلب میگوید:« هیچکس حامل تمامی حقیقت نیست» یا تصریح میکند:« حقایق از تکثر بر خوردارند» یعنی همبستگی و اتحاد درست و مدرن. این یکی از اصول «دوازه ماده ای فعالان» نیز هست.

8- اصولاً «عدم تحمیل هژمونی» و « همبستگی مدرن» که اصول دوازه ماده ای هم آنرا تأیید میکند، درست« موضوع و مسئلهء ملی- دموکراتیک» ماست. نظر بیشتر مرا میتوانید در لینک زیر مطالعه کنید. ساغ اولون.

http://iranglobal.info/node/7670

----------------

2011-06-05

جواب به پیامها

 1- روز گرامی، بله سند هست. ایسان تز خودشان را در یک جلسهء رسانه ای برای شنوندگان و دوستارانش ضمن بررسی وضع مطبوعات و رسانه های فارسی زبان « توضیح » داده اند و لینکی هم از نوشته های قدیمیشان در این س. گذاشتند که از قدیم گویا ژن شناس بوده اند. سند جلسه ایشان هم موجود است.2- آقای یوسف آذربایجان، بجای اینکه دیگری را تهدید کنید و پیامتان حذف بشود؛ بهتر است در پنج سئوال « چه باید کرد آذربایجان» شرکت کنید و راحل نشان بدهید. مگر ادعا نمیکنید که « فعال» هستید؟ لطفاً بجای « هربه قاداغا» رهنمود بدهید.3- آقای حسن، این صفحه باز و آزاد است برای همه. بیایند و بنویسند. فقط اصول سایت را که آقای توکلی درج کرده اند رعایت کنند. اگر شما هم دیدید که کسی رعایت نمیکند لطفاً کامنت بگذارید. تندرست باشید. جناب «عزیز آراز»، که ایمیل فرستاده اید،هر وقت سایتهای ارسالی شما فضای دموکراتیک پیدا کردند آنوقت نشانی آنها را بفرستید.

-------------

2011-06-05

1-حامد گرامی، این لینک « ژن و سیاست» شناسی ایشان است که خودشان دادند.« تريبون اول در سال 1997. آدرس 5 مقاله من در اين موضوع را اينجا مي گذارم.

http://tribun.com/index.php?option=com_content&vi…- &Itemid=140»نظر تکامل یافته ایشان بصورت سخنرانی ست و نه مکتوب. حتماً دوستان دارند.2- ضرورت دارد آقای «دکتر آراز» مفسر مبحث «ژن شناسی» ایشان، لطف کنند مشترکاً این تئوری را مکتوب کرده که من در سایت درج کنم و « فعالان» استفاده کنند. تئوری که مخفی نگهداشته نمیشود. به عبارت خود دکتر در کامنت زیر توجه کنید:« شما با آن شيادي خاص و خصلت ذاتي راسيزم فارس» یعنی ملت فارس ذاتاً یعنی « ژنتیک»-اً، راسیست است. و ناراحت است که چرا کامنت او حذف شده. خیال میکند اینجا محل تبلیغ فاشیسم است. آقای آراز، بجای اینها بهتر است در پنج سئوال چه باید کرد آذربایجان شرکت کنید. کامنت چناب آراز جهت درس آموزی میماند. جناب یاشار با «علی بزن» کار درست نمیشود بهتر است به پنج سئوال چه باید کرد پاسخ دهید.

--------------

2011-06-05

 یاشار گرامی، خواهش من از همه دوستان اینست که قواعد کامنت ها را که آقای توکلی بار ها اینجا درج کرده اند رعایت کنند. در مدیریت دوستان زیادی هستند که اگر تشخیص بدهند اصول رعایت نشده وظیفه دارند کامنت راحذف بکنند. نظر بدهید و اندیشه یتان را بنویسید. عقیده آزاد است. اما در صورت «ستیزه جویی» با دیگری که مخالف شماست کامنت حذف میشود و در صورت تکرار آی پی بسته میشود. خواهش میکنم در نوشتن کلمات و جملات دقت کنید. سایت عمومی و دموکراتیک است ولی قواعد باید رعایت بشود.

--------------

2011-06-06

یاشار گرامی، در سایت ایران گلوبال تمام اندیشه ها آزاد است. میدانید یعنی چه؟ یعنی اینکه من مقالهء آقای اردبیلی را درج میکنم و همینطور آقای مددی را. هم مقاله دیگر گرایشات متضاد را. این صفحه هم جای نوشتن تمام گرایشات است و آزادند که بنویسند. مخالف و موافق میتوانند نظریات یکدیگر را نقد بکنند. میدانید نقد چیست؟ لطفاً در گوگل جستجو بکنید و ببینید نقد چیست. آزادی عقیده یعنی اینکه مهم نیست طرفدار آنکارا هستی یا مسکو یا لندن و واشینگتن. یا باکو هستی یا تبریز و تهران. این مسئله شخصی توست . اینجا میتوانی عقیده خودت را محترمانه بنویسی. با رعایت قواعد سایت. اینکه به این صفحه کی بیاید یا کی نیاید ، یا کی زیاد بیاید کی کم بیاید، شما نمیتوانید تعیین کنید؛ خودشان میکنند. اینکه شما مانع بشوید به دیگران یعنی آزادی آنها را ضایع بکنی میشود دیکتاتوری. یعنی ضد آزادی. ضد آزادی ضد آذربایجان هم هست.یعنی قاش آلمامیشدان، گؤز چیخارتماق. بجای آرایش ابروی یار چشمش را در میاوری. و آی پی بسته میشود. آنوقت ما هم دلمان به دعوا و مرافه های شما تنگ میشود. مگر دوست نداری برای آذربایجان حرف بزنی؟ پس مواظب آی پی خود باشید و دل ما را هم تنگ نکنید. ساغ اولون

----------

2011-06-07

  جناب یوسف آذربایجان کامنت شما به دلیل اتهام به دیگری و توهین «رذالت» حذف شده است

------------------

2011-06-07

 کرامت عزیز نوشته شما به مقاله اهداف اضافه شد. بحث را در قسمت دوم نوشته ادامه خواهیم داد. ممنون از نظر شما.

------------

2011-06-10

 با درود های پر مهر خدمت خوانندگان گرامی، محض اطلاع اعلام میکنم نوشته هایی که از طرف اینجانب منتشر میشوند همیشه در زیر آنها این عبارت با حروف فارسی-عربی قید میشود: «انتشار از : آ. ائلیار» آنچه با دو نام و بااسم اینجانب به حروف لاتین درج میشود از سوی دیگر دوستان مدیریت است که نامشان در خط ماقبل آخر ذکر گردیده است. مسئله درج اشکال فنی دارد که امیدواریم در آینده برطرف شود. با احترام.

------------

2011-06-11

جناب مرغ سقا، حکومت جا خشک کرده. اقشار اجتماعی از حقوق سیاسی،اجتماعی، اقتصادی و غیره محروم شده اند. در میان ملیتها برابر حقوقی و بخشی هم گسست کامل را دنبال میکنند. اتحاد سازمان یافته ای هم وجود ندارد؛ دول قدرتمند نیز به دنبال گوش به فرمانان خود هستند.در این میان راحل شما که متفکران را مات و متحیر میسازید چیست؟ چه باید کرد؟ راحل پیشنهاد کنید. چه میتوان کرد؟

---------------

2011-06-13

تیتر مقاله        پنج، از پنجره نگاه نکن « پنج: پنجره دن باخما»

یوسف آذربایجان عزیز، شما به سخن فرزانه بدون منبع و مدرک اشاره کرده اید. میدانید که چنین سخنی بدون سند پذیرفتنی نیست. علت مخالفت با کتاب« الفبا» سه چیز بود: 1- حذف کلماتی از آن و افزودن واژه های جدید از فرهنگ شاهنشاهی. توسط مسئولین 2- دستگاه امنیتی از ثأثیر این کتاب در فرهنگ و سیاست تکزبانی احساس خطر میکرد3- حکومت میترسید که این کار سرمشقی برای دیگر خلقها گردد و برای سراسر ایران مشکل بیافریند. بخاطر این سه دلیل میخواستند کتاب را از نویسنده گرفته و حذف کنند. و صمد را هم از دنبال کردن ایده خود منصرف کنند. منابع این مسایل هم درمیان نوشته آل احمد و اسد بهرنگی موجود است. در زیر لطفاً به این مسایل دقیق شوید. از سوی دیگر «متد» راحت آموختن یک زبان ربطی به Assimilationندارد. Assimilation یک « سیاست» است. کار بهرنگی موضوع و توجه به زبانهای دیگر را در امر آموزشی طرح میکرد و دقیقاً بر خلاف Assimilation بود. از اینرو نیز با کار نویسنده مخالفت میکردند. اسد بهرنگی مینویسد:« چهار نفر لباس شخصي رو برو مي شود كه يكي ترك بوده و بقيه فارس. بدون تعارف مي آيند تو. در همان پشت در كتاب را از صمد طلب مي كنند.»

«

بعد ها صمد گفت :

؛در مانده بودم كه به اينها چه بگويم. كتاب توي ساك بغل ديوار در جلو چشم چهار نفرشان بود و چگونه آن را انكار كنم. خودم را نباختم و با قاطعيت منكر كتاب شدم و گفتم كتاب همان بوده كه به خودم برگردانده اند. يكي زبان نرم باز كرد و از پولي كه كتاب عايد من خواهد كرد سخن گفت. ديگري تهديد كرد كه اگر همين الآن كتاب را ندهي برايت گران تمام مي شود و از اين حرف ها . ولي من رويشان ايستادم. تيمسار بازنشسته با خنده كه در آن هم تهديد بود و هم تطميع و هم شوخي گفت :خودت را به ترك خري نزن.كتاب را بده. ما به اين سادگي ها ول كن نيستيم.؛

من گفتم چيزي را كه خودتان برگردانده ايد چطوري دوباره به شما بدهم. »

صمد فقط دستنوشته های افسانه های آذربایجان را به فرزانه میفرستد. اسد بهرنگی مینویسد:

« در اين مدت دست نوشت هاي تركي افسانه هاي آذربايجان را به محمد علي فرزانه مي فرستد و مي گويد كه هر طور خودت خواستي با آنها بكن. معلوم است تا نويسنده اي جانش در خطر فوري و حتمي نباشد اين طوري سهل و ساده نوشته هايش را از خود دور نمي كند و اين يادداشت ها هم اكنون پيش فرزانه امانت است.»

و آل احمد در صمد و افسانه عوام مینویسد:«

او که عاقبت از انتشار کتاب الفباش نوميد شد. بسکه متد بازی سرش درآوردند و علمايی نمودند که کتابت را برای بزرگسال‌ها برمی‌گردانيم و هی خواستند «ه» و «ميم» الفباش را فقط در « ماه» و «ماهبانو» به رخ بچه‌ها بکشد.»

-------------------

2011-06-13

 تیتر مقاله      پنج، از پنجره نگاه نکن « پنج: پنجره دن باخما»

 کرامت گرامی، کار من در این نوشته:1- مستند کردن «متد آموزش اعداد» در دو زبان در فرهنگ شفاهی کودکان آذربایجان است. خواستم کارشان سندیت پیدا کند. هر کس خواست تحقیق کند که بچه ها خودشان چه کار کرده و چگونه مشکلشان را حل میکردند منبعی در دسترس باشد. هدفم ابداً طرح «متد راحت آموختن» نیست و نبوده است. هدفم توجه به فولکلور بچه ها و مستند کردن این مسئله بود.2- بر عکس اهمیت دادن به کار زنده یاد صمد بهرنگی نیز بود که با ایده الفبا سیاست تکزبانی را تکان میداد. 3- از سوی دیگر شنیده نمیتواند سند باشد. تازه گیرم که فرزانه چنین حرفی گفته، ولی درست نیست. کار صمد شکستن تابوی تکزبانی بود و حکومت بهیچوجه نمیتوانست با چنین متدی موافقت کند.3- موضع من در مورد زبانها در مصاحبه ام با ایران گلوبال روشن است. و از اولین و شاید هم نخستین کسی هستم که «رسمی بودن تمام زبانها» را بدون استثنا مطرح کرده ام.

---------------

2011-06-13

تیتر مقاله        «اهداف بلند مدت و کوتاه مدت جنبش آذربایجان» قسمت دوم

 روز گرامی،1- هیچ فرد و گروهی و یا حزبی ملت نیست. با نظر شما موافقم. ولی فرد یا گروه میتواند از اهداف و آمال مردم و ملت یا ملتها سخن بگوید که چه دوست دارند و چه دوست ندارند؛ البته از برداشت خود حرف میزند و نه بیشتر.2- تکثر و تنوع حتی در کوچکترین گروهبندیهای قومی/زبانی/دینی و ... هم وجود دارد. بله درست است.3- نظریات قادری فردی نیست و این نظریات در بین بسیاری از آذربایجانیها وجود دارد.یک بینش وسیع هست.4- ما مسایلمان را از راه دیالوگ و مشکلاتمان را باهم میتوانیم حل کنیم.4- هویت تنها زبان نیست بلکه کل فرهنگ و سیاست و اقتصاد راهم دربر میگیرد.5- در جنبش آذربایجان از راست تا چپ و همه نوع دیدگاه مثل دیگر جنبشها وجود دارد و این هم طبیعی ست.6- دیدگاه تنفرگرایی و دگرستیزی نادرست و زیان آور است.7- «کروموزوم» به صورت مکتوب ارسال شود درج میکنیم.

---------------

2011-06-14

یوسف عزیز،

1- ساعدی گفته:««...حقوق را خود هر ملیتی تعیین میکند و به گدایی نمی نشیند که چیزی کف دستش بگذارند. » منبع: گفت و شنودی با دکتر غلامحسین ساعدی در زمستان 1361 در پاریس توسط «ایرانشهر» منتشره در واشنگتن.

این را میگویند نقل سخن با منبع و سند که قابل پی گیریست. در غیر اینصورت کسی سخن ما را نمی پذیرد و حق هم دارد. اگر هم فرزانه چنین چیزی گفته باشد، نظرم را در پیرامون این حالت در پیام پایین گفته ام.

2-ارتباط فرزانه با جوانان به مسئله ما ربطی ندارد.

3- هر کاری را باید در زمان و مکان خود سنجید. کسی انجام دوباره کار گذشته را برای زمان حال پیشنهاد نکرده که شما از آن صحبت میکنید.

4- کسی نگفته زبان مادری را یاد نگیریم. موضوع مقاله مکتوب کردن نکته ای از ادبیات شفاهی کودکان است. مسایلی که شما طرح میکنید خارج از موضوع نوشته است.

5-شما لطفاً کنید همان عمق علمی را که از آن سخن میگویید در موضوع «چه باید کرد»، برای مقاله اهداف، با پنج سئوال مطرح کنید و پاسخ هم نمیخواهیم. کمکی در حل مشکل ما بکنید. خیلی ممنون خواهم بود.

------------------

2011-06-14

بهرنگی عزیز ، چوخ ساغ اولون بو منبع اوچون. باخدیم. آن نظر زنده یاد فرزانه بود که بیان کرده، ولی نظر من چیز دیگریست.« فرزانه چنین حرفی گفته، ولی درست نیست. کار صمد شکستن تابوی تکزبانی بود و حکومت بهیچوجه نمیتوانست با چنین متدی موافقت کند.دستگاه امنیتی از ثأثیر این کتاب در فرهنگ و سیاست تکزبانی احساس خطر میکرد. حکومت میترسید این کار سرمشقی برای دیگر خلقها گردد و برای سراسر ایران مشکل بیافریند. از سوی دیگر «متد» راحت آموختن یک زبان ربطی به Assimilationندارد. Assimilation یک « سیاست» است. کار بهرنگی موضوع و توجه به زبانهای دیگر را در امر آموزشی طرح میکرد و دقیقاً بر خلاف Assimilation بود. »

هرنگی عزیز ، چوخ ساغ اولون بو منبع اوچون. باخدیم:«

Azeri Radio, Odlar Yurdu, on September 7, 2002, the Azerbaijani scholar

M.A. Farzaneh revealed how Behrangi had come to see him prior to the

publication of his Alifba book. After reading the manuscript, Farzaneh had

convinced Behrangi that this work would considerably accelerate the

assimilation of Azeri students in Iran. “What about the phonetics and sound

»

آن نظر زنده یاد فرانه بود که بیان کرده، ولی نظر من چیز دیگریست.« فرزانه چنین حرفی گفته، ولی درست نیست. کار صمد شکستن تابوی تکزبانی بود و حکومت بهیچوجه نمیتوانست با چنین متدی موافقت کند.دستگاه امنیتی از ثأثیر این کتاب در فرهنگ و سیاست تکزبانی احساس خطر میکرد. حکومت میترسید این کار سرمشقی برای دیگر خلقها گردد و برای سراسر ایران مشکل بیافریند. از سوی دیگر «متد» راحت آموختن یک زبان ربطی به Assimilationندارد. Assimilation یک « سیاست» است. کار بهرنگی موضوع و «توجه به زبانهای دیگر» را در امر آموزشی طرح میکرد و دقیقاً بر خلاف Assimilation بود. » عملاً هم دیدیم که دستگاه موافقت نکرد. سخنی که فرزانه گفته « یک نظر تحقق نیافته» است. ولی آن بخشی که از ایده صمد تحقق یافت( از فکر تا انتشار الفبا) و ترس و مخالفت دستگاه، نظر من را تأیید میکند.

بهرنگی

behrang125@hotmail.com

آقای ائليار عزيز: با سلام، سند مربوط به گفت و شنود صمد بهرنگی با استاد فرزانه در مورد کتاب الفبا در این منبع ذکر شده است: Alireza Asgharzadeh Iran and the Challenge of Diversity: Islamic Fundamentalism, Aryanist Racism, and Democratic Struggles صفحه: 172-173

-----------------

2011-06-15

تیتر مقاله       «اهداف بلند مدت و کوتاه مدت جنبش آذربایجان» قسمت دوم

هشدار فردی بنام «سهند» به آذرباینیها

به دنبال انتشار «اهداف بلند مدت و کوتاه مدت جنبش آذربایجان» که در حقیقت قسمت اول موضوع بود و نقل آن در سایت « تلویزیون آذربایجان جنوبی»، آقای سهند یا سابق سهند نسیمی، و غیره، پیامی پای مقاله نوشته اند و هشداری به آذربایجانیها داده اند که بد نیست توجه و قضاوت دوستان را به آن جلب کنم. چون ایشان فکر میکنند « کبیر اند» و آذربایجانیهای علاقمند به ایران گلوبال «صغیر». اینست که تعیین تکلیف مرحمت میفرمایند. و همانطور که به ائلیار و دیگران هرچه توهین است نثار میکنند[ رجوع به منبع]به آقایان گرميلی و کرامت و دیگران نیز هشدار میدهند« از ما گفتن که عذر خواهی های بعدی تان مورد قبول مان نیست».

من با پوزش از دوستان مدیریت «قسمتهای مهم» این پیام توهین آمیز و اتهام دار را نقل میکنم و لینک آنرا نیز میاورم که اگر کسی خواست مراجعه کند. هشدار ایشان چنین است:

«سهند - 12 ژوئن 2011 - 19:39

من تعجب می کنم که چرا بعضی از هویت طلبان تورک ایران اینهمه خوش بین هستند که در سایت معلول الحال ضد تورکی مانند ایرانگلوبال با عنصر شدیدا ضد تورک و مشکوکی مانند ائلیار که ... عضو هئیت خنده آور تحریریه سایت ... ایرانگلوبال تشریف دارند وارد بحث می شوند.به عرض آن دسته ازهویت طلبان خوش باورتورک باید برسانم که هر دفعه که با کیانوش توکلی مصاحبه می کنید و یا نوشته هایتان را در ان سایت درج و منتشر می کنید چند درجه ای از اعتماد و احترام مردم به شما کاسته می شود. کیانوش توکلی ... که فقط ساده لوحان را گول می زنند. ایشان با درج یه نوشته از هویت طلبات تورک ده ها نوشته شدیدا ضد تورک را منتشر و بعدا ای پی پیامگرازان هویت طلب را مسدود می کنند...از آنجائیکه می دانند توانایی مبارزه مستقیم و رو در رو با هویت طلبان تورک را ندارند... از در عقب وارد شده و تحت عنوان احترام به ازادی بیان و دموکراسی و از این چرت و پرت های عوام فریب بد ترین توهین به تورک های را منتشر می کنند ... فعلا کرسی اش را به مانقورت ائلیار تحویل داده اند-- عضو هیئت مدیران ؟ ونویسنده گانش باشند نمی تواند ادم دموکرات باشد.

سویداش های عزیزی که با کیانوش توکلی مصاحبه می کنید و یا نوشته هایتان را در....عمومی به نام سایت ایرانگلوبال درج می کنند اگربهوش نه باشید کلاهی که فعلا بر سرتان گذاشته است تا خرخره تان خواهد رفت. از ما گفتن که عذر خواهی های بعدی تان مورد قبول مان نیست. این سایت و نویسنده گانش باید بایکوت شوند و با این ...ضد تورک نباید وارد گفتگو شد . هر دقیقه ارتباط با این ... هشت نفری به معنی به رسمیت شناختن آنان است.»http://www.gunaz.tv/per/14/articleCat/1/articleID…

در پاسخ آقای سهند گرامی لازم است بگویم:

1- ایران گلوبال ضد هیچ ملتی نیست و نمیتواند باشد. ایران گلوبال صاحب دیدگاههای مختلف است چون مدیریت از دیدگاههای گوناگون تشکیل شده است. و هرکس نیز در دیدگاه خود «استقلال» دارد. دیدگاههای عمومی سایت نیز منتشر شده است که انسانی و بشر دوستانه و دموکراتیک و آزاد یخواهانه است. این حال روشن سایت است. «نقد» را با جان و دل مطالعه میکنیم و حاضر به اصلاح خود هستیم.

2- وضعیت آ. ائلیار نیز با اندیشه ها و استقلالش برای همه آشنایان روشن است. از آنجاییکه «آدمی اندیشه است و دیگر هیچ.» آ.ائلیار نیز شخصیت و وجودش همان « رفتار» و « استقلال» و « اندیشه» خودش است، و دیگر هیچ. نان روزانه اش را هم بعد از هشت تا ده ساعت کار صنعتی طاقت فرسا و در بردگی سرمایه بدست میاورد. مثل خیلیهای دیگر. هم در ایران گلوبال استقلال اندیشه اش را حفظ کرده و هم در میان آذربایجانیها و همینطور در بین دیگر دیدگاهها.اگر چیزی روشن نباشد با کمال میل آماده ام پاسخ دهم.

3- وضعیت و دیدگاه آقای توکلی نیز روشن است.

4- کار سایت خطی نیست که یک دیدگاه را منعکس سازد. ما میکوشیم جریانهای نظری مختلف، و حتی متضاد را منعکس سازیم. از اینرو مقاله آقای کرمی و متضاد آن منتشر میشود. درست نیست که دیدگاههای متضاد کنار گذاشته شوند و هرچه خود شخص دوست دارد و موافق است منتشر کند.

ما این متد را غلط میدانیم. میکوشیم چنین عمل کنیم. ممکن است کارمان خالی از اشتباه نباشد که یک چیز طبیعی ست.

5- حذف کامنت و بستن آی پی بخاطر عدم رعایت قواعد سایت است. اشتباهات و سوء تفاهمات و برخورد غیر دموکراتیک هم استثناً پیش آمده ولی در کل کوشیده ایم اصول را رعایت کنیم. با تذکر و کمک کاربران سعی میکنیم اشتباهات را اصلاح کنیم.

6- من در مورد تز مانقورت نظرم را در پای مقاله آقای بابک آذری نوشته ام. دوستان میتوانند به آن مراجعه کنند. آقای سهند آ.ائلیار را که در مسئله ملی بینش مستقل دارد مانقورت مینامد وای بحال دیگران. خودی و غیر خودی ، و عاقبت حذف غیر خودیها و بعد هم حذف دیگر اندیشان از میان خودیها و الی آخر. یعنی کینه و نفرت و دگر ستیزی، و فرجام، دیکتاتوری و استبداد محض. هیچ بعید نیست که چنین دیدگاهی آزادی بیان و دموکراسی را چرت و پرت بنامد.

7- پاسخ مطالبی که ایشان برای دوستانش مطرح کرده به عهده خود این عزیزان است. و فراموش نکنند که ایشان نوشته اند«عذر خواهی های بعدی تان مورد قبول مان نیست»! جا دارد به ایشان بگویم « اندیشه یتان را بنویسید تا بدانیم کیستید. آدم بیاندیشه اگر از «ما» و «عدم پذیرش غذر» سخن بگوید باید در سلامتی او شک کرد. بجای فحشنامه نویسی اندیشه ارائه بدهید تا بدانیم کیستید».

-----------

2011-06-15

تیتر مقاله       «اهداف بلند مدت و کوتاه مدت جنبش آذربایجان» قسمت دوم

روز عزیز، ممنون از توجه شما به مسایل . همانطور که قبلاً نوشته ام در جنبش «ملی- دموکراتیک» آذربایجان مثل جنبش دموکراسی خواهی ایران از راست راست تا چپ و چپ وجود دارد. هیچ جریانی را نمیتوان حذف کرد و درست هم نیست که حذف کنیم بلکه «دیالوگ و گفت و گو» باید پیش برده شود و در یک فضای دموکراتیک بتوانیم به « اهداف» رفع تبعیض، برابر حقوقی و دموکراسی و عدالت اجتماعی قابل پیاده شدن(نسبی) و اصول اداره غیر متمرکز کشور و حقوق بشر و شهروندی و جدایی دین و دولت و غیره برسیم.

همانطور که ملاحظه میکنید این اهداف تنها مختص یک منطقه نیست بیشتر سراسری هستند. اینست که به تمام نقاط ایران و تهران مربوط است. یعنی جنبشهای منطقه ای جدا از جنبش دموکراسی خواهی نیست. و بعکس. ولی در مقابل دیدگاهی وجود دارد که از « بوزقورت- مانقورت، استعمار- مستعمره، ملت حاکم- محکوم، ترکیه- دنیای ترک، به تز ملت فارس- کروموزوم فاسد، رسیده است». تزی که اوج انحطاط نظری این جریان است.

ما باید مثل هرکول این طویله نظری آوگیاس (پادشاه افسانه ای یونان) را تمیز کنیم.

اینجا مرز دو نظر کاملاً مشخص است. آمار دقیقی از هیچ دیدگاهی در دست نیست ولی دیدگاه «راست محافظه کار» وسیع است و باید به بحث و گفت و گو ادامه داد تا به نتایج انسانی و درستی رسید. آقای سیامک هم در نوشته خود به این مسئله پرداخته اند. مربوط به سوال شما ست.

بله راست هم در داخل حرکت هویت طلبی ست. حمایت و همکاری در خواستهای مشترک ممکن است مثل دفاع از آزادی زندانیان سیاسی و محیط زیست و رفع تبعیض و غیره . ولی در خواستهای غیرمشترکها فقط نقد میتواند وجود داشته باشد.

در مورد سئوال آخرتان، بهتر است صاجب آن « تز» و دوستانشان مطلب را مکتوب کنند و در اختیار سایت قرار بدهند که مشتاقان مطالعه کنند. یا کسانیکه علاقه مند به این نظریه هستند آنرا به سایت ارسال کنند.

خوش و خرم باشید.

-------------------

2011-06-16

پشنک عزیز، من قبلاً نظرم را در مورد این مسایل روشن کرده ام. ولی چشم باز مینویسم. دیدگاه مارکسیسم کلاسیک و قدیمی برایم رد شده است. و دیدگاه سوسیالیسم دموکراتیک نیز هنوز اصولش به صورت قانع کننده ای تدوین نشده است، حداقل برای من چنین است. پس پاسخم منفی ست. یعنی فکر شما درست نیست. در ضمن من نوشته ام که «مستقل میاندیشم». یعنی به هیچ حزب و سازمان و فلسفه ای وابستگی ندارم. آ.ائلیار هرچه هست خودش است و با مغز خود میاندیشد. از جمعی که شما اشاره کرده اید آگاهی دقیق دارم. به کار برانی که شما اشاره کرده اید آنان مثل شما خوانندگان سایت هستند و همه در بحثها شرکت میکنند و نظر خودشان را مینویسند. رفتار دوستانه با همه شما ها از پرنسیپهای من و گفت و گوی دموکراتیک است. رعایت این اصل از ضروریات دیالوگ است. با ستیزه و دشمنی و نفرت فقط به استبداد و دیکتاتوری میرسیم. ساغ اولون واراولون.

----------------

2011-06-16

جناب قره گوزلوی گرامی، کامنت شما بدلیل توهین و تحقیر دیگری (مش.) حذف شد. خواهش میکنم سعی کنید با توجه به قواعد دیالوگ متمدنانه به گفت و گویتان ادامه بدهید. آزار زبانی میدانید که جزو خشونت و نوعی شکنجه است. نه خود به اینکار اقدام کنید و نه مقابله به مثل نمایید.

--------------

2011-06-17

تیتر مقاله        نقد نگاه راست محافظه کار در جنبش آذربایجان

با سیامک گرامی

آقای تبریزلی سیامک عزیز، اینکه نوشته اید:«درج آن مقاله را از طرف آقای ائلیار گزینشی دیدم و تنها چیزی که مشاهده نکردم رعایت اصول اطلاع رسانی بی طرفانه بود. چرا که پیش از آن مقاله ابراهیم رشیدی با عنوان "شیهه جغد اقتضای تاریکی است" از طرف جناح هواداران آقای لسانی منتشر شده بود. لذا شایسته بود که هر دو مقاله منعکس می شد که نشد».

-باید بگویم :معترضین سولدوز جند مطلب به سایت ارسال کرده و خواسته بودند که منعکس شود. نوشته بودند صدای آنان را کسی بازتاب نمیدهد. اما مطالب بدون تنظیم قابل درج در سایت نبود. من مجبور بودم مطالب را منعکس نکنم و یا قسمتهای قابل درج را تنظیم نمایم. به آقای ایلقار شاهین نوشتم مطلب خود را اصلاح کرده و دوباره بفرستد، که جوابی نیامد. از سوی دیگر هیچ کدام از مطالب به تنهایی چبود قضیه را به خواننده نشان نمیداد. از طرف دیگر عدم انعکاس نیز درست نبود.اینست که بناچار مجبور شدم مطلب را خودم «تهیه و تنظیم» کنم که هم تا حدی «چبود قضیه» را نشان دهد و هم «نظر سولدوز» منعکس شود.

- مقاله ابراهیم رشیدی از سوی نویسنده در اختیار سایت قرار نگرفته بود. ولی در خود متن تا «حدی به نظر جناح دیگر» اشاره شده بود. از طرف دیگر این مقاله در حد لازم بازتاب یافته بود. من بنا به تقاضای سولدوز که صدای آنان را «کسی منعکس نمیکند» وظیفه خود یافتم که صدا را منعکس کنم.

- اما انتقاد شما را چنین میپذیرم که بهتر بود خودم نیز به نظر طرف دیگر اشاره میکردم. باشد برای دفعات دیگر.

- در ضمن برای انتشار یک مطلب در سایت پارامترهای بسیار زیادی را باید در نظر گرفت که متأسفانه نویسندگان وارد به آنها نیستند و در نتیجه مطلب کنار گذاشته میشود. اینست که گاهاً آدم مجبور میشود نوشته یا نوشته ها را خود «تهیه و تنظیم» نماید. با آرزوی سلامتی برای شما. ساغ اولون وار اولون.

---------------

2011-06-18

از کاربران گرامی خواهش میکنم حرمت سخن و نظر را محترم شمرده، واژه های اتهام و تحقیر و توهین آمیز بکار نبرند در غیر اینصورت مدیریت نوشته را حذف و در حالت تکرار آی پی را بلوک خواهد کرد. خواهش میکنم نظر را نقد کنید و اگر در چگونگی نقد مشکل دارید بهتر است اندکی در این زمینه مطالعه کنید.

----------

2011-06-18

انجمن قلم آذربایجان

1-ایده تشکیل انجمن قلم آذربایجان جنوبی(ایران) در تبعید مثبت است. 2- پیشگامی دکتر براهنی مثبت است. 3- دفاع از حقوق صنفی اهل قلم ضرورت دارد. 4- انجمن اهل قلم با حفظ «خصلت صنفی و دموکراتیک» درست و مثبت است. 5- آیا این انجمن عملاً به یک «خصلت صنفی-دموکراتیک» مالک شده و آنرا حفظ و رشد خواهد داد؟ یا به یک «کانون سیاسی بسته» تبدیل خواهد شد؟ باید دید در طی زمان چه ماهیتی از خود نشان میدهد. آرزویم همه ء آن مثبتهاست. باشد تا ببینیم پدیده، عملاً چه «ماهیتی» از خود نشان میدهد.

--------------

2011-06-19

جناب آراز، اندیشه مقاله مورد نظرتان را «نقد» کنید. اگر نمیدانید اصول نقد چیست لطفاً کمی مطالعه کنید. در دیالوگ توهین نمیکنند و اتهام بدون سند عنوان نمیکنند. حرمت انسانی دیگری و کلام را حفظ میکنند. با نام دیگری بازی نمیکنند. خواهش میکنم برخورد متمدنانه و دموکراتیک از خود نشان دهید. اگر به نوشتن کامنتهای توهین آمیز ادامه دهید مدیریت مجبور است آی پی شما را بلوک کند. نظرتان را بنویسید بفرستید در صفحه مقالات درج کنم. شما گویا پزشک هستید. اثبات کنید تز کروموزم فاسد درست است. شخصاً مقاله شما را درج میکنم. خواهش میکنم اصول سایت را رعایت کنید. با احترام

-------------

2011-06-19

جناب ضنوبر لطفاً نظرتان را کامل و مستدل بنویسید که بشود بصورت کامنت برگزیده به صفحه اول برد. میتوانید جمعی هم نظرتان را تدوین کنید. بهرصورت آزادی برای استدلال و نظر وجود دارد ولی خواهش میکنم به جریانی و فردی توهین نکنید و اتهام بدون مدرک عنوان نکنید که خلاف قواعد سایت است. با احترام

----------------

2011-06-19

تکرار، تبلیغ، خشونت

 ینیلیک گرامی، از شما خواهش میکنم « موضوع «تکرار» را که «تبلیغات» است ،در کامنتهای خود خذف کنید. تبلیغات در سایت ممنوع ست. نوعی خشونت و شکنجه روحی دادن به دیگریست. سایت موظف است مانع خشونت علیه دیگری شود. شما ماهها و سالهاست چند نکته را در کامنتهای خود تکرار و تبلیغ کرده و موجب شکنجه روحی دیگری میشوید و به اعتراض دیگران نیز توجه نمیکنید. از شما محترمانه و دوستانه خواهش میکنم خشونت علیه دیگری را متوقف کنید. در صورت عدم توجه کامنت شما حذف و در صورت تکرار آی پی بلوک خواهد شد. با مهر.

---------------

2011-06-22

 معنی و مفهوم شعار

بر گردان فارسی شعار « باکی،تبریز،انکارا- بیز هارا فارسلار هارا» چنین است:« باکو،تبریز،آنکارا- ما کجا و فار سها کجا» . دقیقاً به همان معناست که در فارسی مثلاً میگویند :« تو کجا و من کجا!» یا « او کجا و ما کجا!»

یعنی سر و کاری و میانه ای، با طرف نداریم. دوستی و پیوند و رابطه ای با طرف مقابل نمیخواهیم داشته باشیم بلکه پیوند و رابطه و میانه خوب ما با باکو و تبریز و آنکاراست. یعنی فارسها برای پیوند و ارتباط و دوستی شایسته ما نیستند. یعنی تهران یا فارسها را برای رابطه نمیخواهیم. شعار از تز «ترک گرایی و دنیای ترک و ترکیه گرایی» گرفته شده است.

بر خلاف نظر آقای کرامت که معنی میکند« ببين ما به کدام سمت حرکت ميکنيم و فارس ها به کدام سمت. » درست نیست.

سمت را در آذربایجانی با این جمله بیان نمیکنند. بل با جملاتی مانند این بیان میکنند:

«فاسلار گئدن یول هارا بیزلر هارا» یعنی راهی که فارسها میروند کجا و راه ما کجا. یعنی راه فارسها را نمیخواهیم.

------------

2011-06-22

 شعارضد همبستگی ستمکشان

در شعار مورد بحث «نه پسندیدن و شایسته ندانستن» طرف مقابل جهت «رابطه» مطرح است. نه اینکه «طرف مقابل به کدام سمت میرود ما به کدام سمت». از سوی دیگر آزادی ارتباط « صلح جویانه و فرهنگی و اقتصادی و سیاسی» در عرف بین المللی را نمیتوان تحت این شعار «ضد همبستگی ستمکشان» توجیه کرد. آزادی روابط بین المللی آری! شعار ضد همبستگی ستمکشان استبداد، نه! کلیت دیدگاههای این جریان را بعداً توضیح خواهم داد. من در نقطه اتحاد ستمکشان و صلح و دوستی در روابط بین المللی ایستاده ام و هر شعارو دیدگاهی که این اصول را خدشه دار کند نادرست و انحرافی، و به زیان جنبش میدانم.

-------------

2011-06-23

چرا این شعار غلط است؟

چرا شعار « باکی،تبریز،انکارا- بیز هارا فارسلار هارا»« باکو،تبریز،انکارا- ما کجا و فار سها کجا» غلط است؟

این شعار با نام عام و عمومی «فارسها» که یکی از ملتهای تحت ستم حاکمیت دیکتاتوری فاشیستی ست و اکثریت آنرا گروههای اجتماعی زحمتکشان تشکیل میدهند و در راه رفع دیکتاتوری و برابرحقوقی همه جانبه متحد طبیعی جنبش رفع ستم ملی و عدالتخواهانه مردم آذربایجان است، جداکرده و آنرا در مقابل خود قرار میدهد.

جنبش ما را ضعیف کرده و پیروزی آن را ناممکن میسازد. از این راه در خدمت دیکتاتوری و فاشیسم حاکم قرار میگیرد.

ازسوی دیگر شعار چشم به روی نیروهای مخالف ستم ملی و فدرالیست و دموکراسی خواه در میان ملت فارس میبندد، و آنان را پس میزند. یعنی چشم این شعار کور است و متحدین طبیعی را رها کرده چشم به همسایگان میدوزد.

متحدین طبیعی جنبش آذربایجان در داخل کشور، جنبشهای رفع ستم ملی، جنبش عدالتخواهانه زحمتکشان و رفع تبعیضهای گوناگون و دموکراسی خواهی ست. از جمله در میان فارسها.

حاکمیت سرمایه داران باکو و آنکارا متحدین طبیعی ما نیست. آنان مثل دیگر کشورها بدنبال منافع گوناگون خود هستند، و این هم یک چیز طبیعی ست.

درمیان ملتهای همسایه، جنبشهای دموکراسیخواهی و عدالت طلبانه پشتیبانان جنبش مردم آذربایجان هستند و ما به پشتیبانی معنوی آنان ارج میگذاریم.

واژه های«آنکارا» و «باکو» نشانه و سمبل این نیروهای مترقی نیستند که در این شعار مطرح میشوند بل آنها سمبل دولتها هستند که منافع خاص خود را در همه جا میجویند.این شعار جای متحدین در میان همسیگان را هم بما غلط نشان میدهد.

« قونشویا اومود اولان شام سیز قالار!». آنکه به امید همسایه بنشیند گرسنه میماند! چیزی را که این شعار پیش گرفته مردم ما طی تجربه خود رد کرده و در این ضرب المثل فرموله کرده اند. شعار خلاف این تجربه مردم ماست.

جواب ستار خان به تزار روس هم ناشی از این اندیشه بود و بهتر است حامیان این شعار آنراهم بخاطر بیاورند.

قسمت اول و همینطور قسمت دوم آن نیز بنا به دلایل فوق نادرست و علیه منافع جنبش ماست. حامیان این شعار در بهترین حالت نقش خاله خرسه را بازی میکنند.

پیروزی جنبش ما در همبستگی با متحدین داخلی و حفظ صف مستقل و خواستهای برابری طلبانه یشان قرار دارد و نه در بیرون مرزها.

جه دولتهای همسایه و چه غیر همسایه هر گاه از جنبش ما حمایت معنوی کنند با عث خوشحالی ماست و ما به حمایت معنوی جهانی جهت پیروزی نیاز داریم.

نیاز مردم ما صلح و دوستی و روابط فرهنگی و عدم مداخله در امور جنبش است.

اینها الفبای سیاست شعار هاست.

من بسیار متأسفم که چنین جملات زیانمند و انحرافی و از زاویه دیگر پوچی بصورت شعار مطرح شده است.

این ایده های انحرافی ناشی از« ترک و دنیای ترک گرایی» ست. و مقولات « استقلال» و پیوند و پیوستن به «دنیای ترک» ادامه این ایده هاست که به تمامی در خدمت شکست جنبش ماست.

در فرست مناسب این مسایل را توضیح خواهم داد.

---------------

2011-06-23

تیتر مقاله       الفبای سیاست شعار ها

سیامک عزیز، سعی میکنم نظریات آنان را که امکانی برای باز تاب ندارند و یا کم دارند بازتاب دهم و تا حدی توازونی در این زمینه حاصل شده و پنجره ای بسوی دیالوک دموکراتیک باز شود. ولی میدانم که کارم خالی از اشتباه نیست. از اینرو به نقد و نظر و راهنمایی دوستان سخت نیازمندم. از تذکرات شما خیلی چیزها آموخته ام و از این بابت بسیار سپاسگزارم. دیگر اینکه به خاطر علاقه مستقل و شخصیم به مسایل آذربایجان و مردمان گوناگون ایران عملاً در این مسایل بیشتر نیرو میگذارم. اینست که وقتی تشخیص میدهم مسئله ای ارزش طرح و بازتاب را دارد میکوشم مطرح بشود. از این زاویه هم به کامنت ها و مقالات رسیده برخورد میکنم. بخاطر وقت اندکی که برای سایت و نوشتن دارم از خیلی چیزهای مهم نیز بیخبر میمانم. بهر صورت من دربازتاب مسایل قابل طرح به وظیفه ام عمل میکنم. هر گاه چیزی دیدم و بنظرم مهم آمد عمل میکنم. البته دوستان دیگر هم هستند و تنهایم نمیگذارند. ممنون از شما که توجه مرا به حساسیت مسایل جلب میکنید. میکوشم بیشتر توجه کنم. برای شما سلامتی و خوشی آرزو میکنم. ساغ اولون واراولون

--------------

2011-06-24

یاشار گرامی، در پاسخ «مسئولیت ائلیار» که در زیر اشاره کرده اید باید محض اطلاع، خدمت شما و دیگر دوستان عرض کنم که ائلیار مسئولیت بخصوصی در این صفحه ندارد. کامنت ها از سوی «مدیریت» بررسی میشوند. منهم اگر فرصتی داشته باشم به مدیریت و کاربران یاری میکنم؛ تا افکار بدون توهین و اتهام و دشمنی گردش کند.

--------------

2011-06-24

آزادی اندیشه

آتیلای گرامی ، اندیشه های گوناگون و متفاوت و متضاد که بصورت مقاله در زمینه های مختلف از جمله تاریخی به سایت میرسند اطلاع رسانی میشوند. کار سایت اطلاع رسانی در مورد این دیدگاههاست. درج آنها دلیل بر تأیید نیست. محض اطلاع رسانی ست. برای مثال اینجانب محتوای این مقاله را نمی پذیرم ولی دلیلی ندارد که آن حذف بشود. فرق دموکراسی با دیکتاتوری دقیقاً از همینجا ها آغاز میشود. آنچه شما پیشنهاد میکنید دیکتاتوری و سانسور است، و آنچه سایت میکند دموکراسی ست. شما هم مخالف برداشت این مقاله را بنویسید سایت درج میکند. آزادی بیان را نباید با "تعصب" و غیره محدود کرد. ساغ اولون

-------------

2011-06-25

جناب استخانلو، قبلاً اعلام کرده ایم که کامنتهای زیر مقالات دو زمانه است. و تا آزاد بشوند زمان لازم دارند. این زمان را مدیریت تعیین میکند نه شما. سایت متعلق به مدیریت است نه خواننده. مدیریت تصمیم میگیرد چه چیز باشد و چه چیز نباشد. سایت میکوشد در حد توان و درک و شناخت دموکراتیک عمل کند. ادعای عدم اشتباه را هم ندارد. از اینرو به نقد نیاز دارد و نه به فحش نامه. به فحش نامه نویسها چیزی بدکار نیستیم. کسی که نقد را با فحش نامه نویسی عوضی میگیرد شایسته دیالوگ در جمع کاربران نیست. در ضمن گفته ایم که کامنت ها از سوی جمع مدیریت بررسی میشوند. نه از سوی یک نفر . در صورت تکرار فحش نامه برای حفظ جو سالم دیالوگ آی پی شما بلوک خواهد شد. کامنت شما نشانه سطح فرهنگ و چبود باطن شما ست . کاربران میتوانند قضاوت کنند سایت با چه کاراکتری طرف صحبت است. با احترام.

---------------

2011-06-25

تیتر مقاله       الفبای سیاست شعار ها

در پاسخ پیامها

1-      حامد گرامی ، لینک شما:

http://iranglobal.info/node/30882

2-عزیزان آتیلا و رضا ملکان، مقالات آقایان ناصر کرمی، رنجبر، اوستاجم، درج میشوند که معلوم شود همچو «دیدگاهی در جامعه روشنفکری وجود دارد».

بعد دیدگاه « برابری حقوقی مردمان مختلف» نظریات خود را مطرح کنند. و یا بعکس. تا دیالوگ دموکراتیک پیش رود.

درج مقالات بستگی به این دارد که چه چیزهایی به سایت ارسال شوند. ما میکوشیم مقالات نویسندگان را در مدت کوتاهی بعد ازدریافت درج کنیم.

متأسفانه « دیدگاه برابری حقوقی» هنوز که هنوز است در « کامنت نویسی» گیر کرده است. سئوال من از دوستان اینست کی میخواهید از این مرحله عبور کنید؟ از کیفیت این کامنتها هم حرف نزنم بهتر است.

موضوع« اهداف جنبش آذربایجان» سوای نوشته های بعضی از دوستان از سطح کامنتها خارج نشد. آیا موضوع خوبی برای طرح خواسته ها و دیدگاهها به صورت مقالات نیست؟ در فرصت مناسب قسمت سوم مقاله خواهد آمد. هر کس نظری دارد بنویسد. و مستقیم به خود من ایمیل کند. ایمیل: elyar3@googlemail.com

در مجموع مسایل اتنیکی درسایت بیش از دیگر موضوعات مطرح میشود. خواهش میکنم تحمل نوشته های مخالف را هم داشته باشید.

بدون مخالف دموکراسی پا نمیگیرد که هیچ بلکه مرده است.

ضرورت دارد تبعیض دیدگان مستدل و منطقی دیدگاه خود را در کنار دیگر دیدگاهها بیان کند. با عنوان کردن اینکه صد سال است حقوق من ضایع شده هیچ مسئله حل نمیشود. باید این حقوق و صد سال، استاندارد توضیح و نشان داده شود.

3- مسئله سوم نقد دیدگاههای جنبش آذربایجان است. بدون نقد سر از کروموزم در آورده ایم. نقد در خدمت کسب برابری حقوقی و لاجرم در خدمت پیروزیست. صرورت دارد دیدگاههای بغایت انحرافی رایج در جنبش بیرحمانه نقد شوند. و این کار را هم پیش خواهیم برد.

وقت آنست که از سطح کامنت نویسی بیرون بیاییم. ساغ اولون.

-------------

2011-06-25

در پاسخ پیامها2

در پاسخ پیامها2

آقای یاشار گرامی، شما پیش خود « مسئولیت ص.شما» را به من نسبت داده بودید. نوشتم درست نیست. حالا «تصمیم گیرنده» حطاب میکنید. نوشته ام

«مدیریت تصمیم» گیرنده است. باز حرفتان درست نیست.عدم دقت و درک خودتان را فراموش کرده دیگری را...مینامید؟ساده نگری خوبه نه؟ صاحب نوار صدا در همین ص. خودش را معرفی کرد. باز حرفتان درست نیست. بااین خصلتها میخواهید چه کاری پیش ببرید؟ بهتر نیست خود را اصلاح کنید؟

و اما تاتار گرامی، من نوشتن کامنت را زیادی حساب نمیکنم ولی واقعاً غمگین میشوم وقتی میبینم کسی از شما مقاله نمینویسد. آرزوی من آنست که شما و امثال شما نظریات خود را به صورت مقاله تدوین کنید. یعنی یکقدم به جلو بردارید.آیا آرزوی بدیست؟

مسئله « کروموزوم» نیست، بل فاجعه، خط کروموزومی ست که به آفت نظری جنبش تبدیل شده است.

در مورد سایتها،وقتی فرصت دارم خیلی از آنها را مطالعه میکنم. ولی ایران گلوبال دوست دارد با خود نویسنده طرف باشد و نه با چیز دیگر.

من بناچار به فارسی مینویسم و یا ترجمه میکنم. در غیر ایصورت همه نمیتوانند از متن نوشته استفاده کنند. آیا راه بهتری میتوانید پیشنهاد کنید؟

----------------

2011-06-26

 یاشار گرامی، کامنتی که اصول سایت را رعایت نکرده باشد از طرف هر یک از اعضای مدیریت بررسی شود بناچار حذف میشود. بدون رعایت اصول سایت نمیتوان با دیگران دیالوگ داشت. شما کامنت استخانلو را نگاه کنید. من بارها خواهش کرده ام به اصول توجه شود، اینهم نتیجه اش است که آقا نشان داده. دیگر اینکه مسئله «مچ گیری» نیست. بلکه موضوع، خود «دیدگاه کروموزوم گرایی » ست. متأسفانه هنوز از این دیدگاه بیدلیل دفاع میشود.

------------

2011-06-28

 جناب یاشار گرامی، چرا به خود «حق» میدهی که خویشتن را «مالک مطلق حقیقت و آزادی» بدانی و دیگری و دیگران را «شیاد» بنامی؟ و یا خوناً و ذاتاً و کروموزوماً فاسد و راسیست قلمداد کنی؟ در حالیکه این دیدگاه و باور و اعتقاد چهره آشکار یک «اندیشه فاشیستی» ست. قرار نیست برای رد «راسیسم حکومتی و سومکایی» به «فاشیسم ملی» دچار شویم. آیا متوجه نیستید که به چه چیزی گرایش پیدا کرده اید. نهایت این خط و دیدگاه به کروموزمگرایی رسیده است که شما از طرفدارن پر و پا قرص آن هستید. من از همان آغاز« نه»ی قاطع خود را به «راسیسم حکومتی و سومکایی» و به «فاشیسم ملی» گفته ام و خط مستقل خود را روشن کرده ام. از نقد محترمانه نیز استقبال میکنم. ولی اگر کسی بخواهد فحش و توهین بکارببرد روشن است که لیاقت بحث را ندارد و جایش در بیرون از صفحه کاربران قرار دارد.

-----------

2011-06-28

جناب یاشار گرامی، فحشت در کامنت شما میماند تا خوانندگان به سطح فرهنگ طرف صحبت واقف شوند. اما مطلبتان: شما باز کوچه را اشتباهی آمدید. بامن صحبت میکنید یا با احزاب؟ در هردو مورد اشتباه میکنید. نه خلق مسلمان به آ.ائلیار مربوط است ونه امیر خسروی. خط آ.ائلیار از همان آغاز مستقل و دفاع از برابر حقوقی همه جانبه و دموکراسی و عدالت اجتماعی رئال بوده است. و در رد راسیسم حکومتی و سومکایی و فاشیسم ملی. و در آن شرایط عضو هیچ جریانی نبود و با فلسفه خود نیز نمیتوانست باشد. من انتخاب راه زندگی« با هم بودن یا نبودن مردمان گوناگون» را یک امر داوطلبان و آزادانه و دموکراتیک دانسته ام. اینجا هم باز دیر آمدید. مثل اینکه حرف زدن برای شما خرجی ندارد و از روی خیالات هرچه دوست داشتید مینویسید. نه؟

------------

2011-06-28

 جناب صالحی گرامی، این نوشته«دزدی تاریخ ودزدی تاریخی»، با یک «دید و خط سیاسی» به مسایل تاریخی بر خورد کرده است. من قبلاً نوشته ام که « دید خطی و سیاسی» در تاریخ نگاری نمیتواند « بیطرف» باشد و لاجرم کار نمیتواند « علمی» نامیده شود. اینگونه نوشته ها ارزش و سندیت علمی در رشته تاریخ را ندارند. این اصل اولیه را این آقایان دکتر های فارالتحصیل از دانشگاهها اصولاً باید آموخته باشند؛ که متأسفانه عملاً در کارهاشان رعایت نمیشود. از سوی دیگر من این مقاله را انتشار نداده ام. دوستان مدیریت صاحب دیدگاههای مختلف هستند. اما هیچکدام این مسایل نمیتواند باعث حذف نوشته شود. خواننده نیاز دارد «دید سیاسی به مسایل تاریخی» را هم ببیند و نقد کند. صرفاً از این زاویه است که مقاله درج شده است. بدون طرح مسئله از کجا باید فهمید که نوشته علمی ست یا غیر علمی؟ اینجاست که با آزادی اندیشه چنین نوشته هایی درج میشوند.

-------------

2011-06-28

 «جوشش کینه در خون »؛ که در کامنت جناب یاشار آمده معنیش اینست که« کینه» لاجرم «نفرت» در «خون» وجود دارد. یعنی « بیولوژیکی»ست. یعنی کروموزومی. اصطلاحات ایشان که بارها نوشته اند، مثل « ذاتاً راسیست» و غیره بر پایه این اعتقاد است. خواهش من از جناب یاشار و دیگر کاربران اینست که « مسایل» را ذاتی و بیولوژیک نکنید که بشود در گفت و گو به مسایل اجتماعی راحلهای اجتماعی پیدا کرد. مشکلات هیچ ربطی به ساختمان بیولوژیکی بدن ما ندارند. اجازه بدهید مشکلات سیاسی- اجتماعی را در زمینه خود مورد بحث قرار بدهیم. طرح کینه و نفرت علیه یکدیگر آنهم با خصلت بیولوژیکی خلاف مواضع انسانی- اجتماعی سایت است و در مقولات « دگر ستیزی و دشمنی» جا میگیرد. سایت مجبور است تبلیغ آنرا از هر طرف که باشد حذف کند. خواهش میکنم دوستانه، و نه دشمنانه مسایل را طرح کنید.

-------------

2011-06-29

 قادر عزیز، فاشیستهای خارج از حکومت در تمام جهان بخاطر اقدامات و افکار ضد انسانیشان بحق محدودیت قانونی دارند. ولی در جنبش رفع ستم ملی آذربایجان اینان آنطور که شایسته است هنوز چهره واقعی خود را عیان نساخته اند. نظر من اینست که اینان بهتر است فرصت داشته باشند تا با افکار و اعمال خود ماهیتشان را بر همگان روشن سازند. این نیاز جنبش حق طلبانهء مردم آذربایجان برای رهایی از فاشیسم خودی و غیر خودیست. تا نظر دیگر عزیزان مدیریت چه باشد. ساغ اولون

-----------------

2011-06-29

 حکومتهای استبدادی برای ضربه زدن به جنبشهای حق طلبانه با خصلت مدنی ومسالمت آمیز، عوامل خود را در میان رگه های افراطی آنها جا میدهند تا این رگه ها را به دیدگاهها و اقدامات فاشیستی آلوده سازند. «افراطگرایی » همیشه پوشش خوبی برای عوامل دیکتاتوریها بوده است. موضع درست تکیه به خصلت انسانی و دموکراتیک و حق طلبانه جنبشها بوده است.هر فرد و اقدامی که این مواضع را نفی کرده یاور جنبش نبوده است. فرق نمیکند کسی عامل دیکتاتوری باشد یا دوست نادان و افراطی. اینکه فاشیسم در جنبشها از سوی حکومتها هدایت میشود یا مستقل است، در اصل نادرستی و ضد انسانی و غیر دموکراتیک و ضد خواسته های مردم بودن آن تغییری ایجاد نمیکند.

---------------

2011-06-29

آقای یاشار، نظریات آقای بابک امیر خسروی متضاد با خظ آ.ائلیار است. و از اینرو حق خود میدانم که آنها را نادرست اعلام کنم. اگر حد اقل مطالعه را در نوشته های من داشتی این سئوال را نمیکردی. سعی کن قبل از صحبت با یکی نوشته های اورا خوانده باشی. کرامت گرامی در نوشته های من از همان چند سال پیش مسئله نادرستی و زیانهای افراطیگری و فاشیسم ملی مطرح شده است. به نوشته من تحت عنوان « اژدهای خفته» در ایران گلوبال و انترنت مراجعه کنید. خصلت ملی- دموکراتیک جنبش متضاد با فاشیسم ملی ست. با این گرایش کسی نمیتواند از جنبش مردم بدرستی دفاع کند.

---------------

2011-06-29

 قادر گرامی با بستن آی پی افکار بسته نمیشود. افکار را باید نقد کرد. این یعنی روشنگری. بستن آی پی با تکرار توهین و اتهام پیش میاید. اگر این کارها ادامه پیدا کنند بله مجبوریم ببندیم. ولی من خواهشم از جناب یاشار اینست که به توهین و اتهام ادامه ندهد.

-----------------

2011-06-29

 ینیلیک گرامی، از آنجاییکه این سایت جای سازماندهی برای کتابسوزی نیست اصولاً کامنت شما باید حذف شود ولی از نظر شخص من میتواند جهت درس آموزی بماند. تا نظر دیگر دوستان مدیریت چه باشد.

-------------

2011-06-29

در «فراخوان برای کتابسوزی توسط ینیلیک» همان آی پی همیشگی خود آقای ینیلیک است. بااحترام

-------------

2011-06-30

خانم فریبا آذرآبادی ، شما اتهاماتی علیه آقای عباس جمالی وکیل حقوق بشر و نایب رییس کمسیون حقوق بشر تبریز مطرح کرده اید، از آنجاییکه سایت دادگاه نیست و ماهم پیش شما نبودیم که به درستی یا نادرستی اتهامات شما گواهی بدهیم؛ لذا با کمال احترام کامنت شما پاک میشود. اینجا عرصه ارائه اندیشه است نه اتهامات.

-------------

2011-07-03

 آقای اردبیلی گرامی، شما در پاسخ "طرح پرسش" به روشنی نوشته اید :«5 سوآل از دوستان گرامي:(ظاهرا دوستان به دنبال سوال هستند. من به سهم خودم با 5 سوآل اين خواست دوستان آقايان ائليار و كرامت را اجابت ميكنم). و اکنون مینویسید«من قصد شركت در اين بحث را نداشته ام». شما هم «اجابت» میکنید و هم آنرا نفی میکنید. آیا متناقض سخن نمیگویید؟ متأسفانه امکان حذف در مقالات گذشته از نظر فنی ممکن نیست. ولی در قسمت سوم مطلب را حذف میکنم. دیگر اینکه هر کس در هر چیزی با متد خود عمل میکند.متد ونظر خود را سعی نکنید به دیگری تحمیل کنید. با احترام.

--------------------

2011-07-04

جناب احمد گرامی، لطفاً ترجمه آلترناتیو خودتان را ارائه بدهید. شاید به کمک هم به یک برگردان زیباتر دست یابیم. تک الین سسی اولماز. دست پرمحبت من برای ترجمه بهتر بسوی شما دراز است. بو میدان، بودا شیطان. باشلا گؤزه لیم. در غیر این صورت نئجه دییرلر" ایسته سنده بودور، ایسته مسنده بود ور.

----------------

2011-07-04

 آقای احمد گرامی، ببخش که برای رعایت محیط زبانی سایت مجبورم توضیحاتم را بفارسی بنویسم. اولاً از توجه و توضیحات شما بسیار ممنونم. چوخ ساغ اولون.در جواب باید بگویم متن به غیر از دو سه جمله به زبان ترکی آذربایجانیست. این جملات را خانمها که شهروند ترکیه هستند بیان میکنند . من برای رعایت "رألیسم"، زبان آنان را حفظ کرده ام. در مورد فعل sıkılmak :میدانید که الفبای عربی ناتوان است. ولی بعد از توضیح شما املاء را چنین تغییر دادم: "سئکئلدیsıkıldı". دیگر اینکه من هم موافق نظر شما هستم باید به ترکی خودمان بنویسیم؛ مگر اینکه نقل قول بکنیم. گنه ده ساغ اولون وار اولون.

http://www.emory.edu/EMORY_REPORT/stories/2011/06…

---------------

2011-07-05

خانم فریبا آذرآبادی گرامی، شما مسایل «شخصی» در باره یک فرد را اینجا مطرح میکنید. سایت جای طرح مسایل خصوصی افراد نیست. شما میتوانید نظر خودتان را برای مثال چنین بیان کنید « دستگیری بخاطر مسایل حقوق بشری نبوده بلکه بخاطر مسئله شخصی بوده است» در این صورت کامنت شما بعنوان یک نظر میماند و حذف نمیشود. از طرف دیگر مدارک شما در باره مسایل خصوصی یک فرد مربوط به سایت نیست و ما هم نه دادگاهیم و نه قاضی. ما حق نداریم مسایل خصوصی افراد را اینجا منعکس کنیم. درستی و نادرستی آنها مربوط به ما نیست. با اجازه کامنت شما حذف میشود تا اصلاح شده آن دوباره از سوی شما درج گردد. با احترام.

----------------

2011-07-05

جنابان « ضد...» فلان و بهمان، خواهش میکنم نامهای معمولی برای خودتان انتخاب کرده و این «ضدیت» را رها کنید. مثل دو شخص متمدن در پیرامون دیدگاههای متضادتان گفت و گو کنید. یکدیگر را به راسیست و فاشیست و غیره متهم نکنید. در بیان اختلاف نظر نیازی به این نامها نیست.

-------------

2011-07-06

ا جنابان «ضد مال» و «تفکر»

«ض. م.ض. ف.» گرامی، خواهش من از کاربران اینست که بهتر است محیط دیالوگ صفحه را با نگهداشتن احترام همدیگر دوستانه حفظ کنیم. کامنتها مورد انتقاد قرار گرفته که احترام رعایت نمیشود و توهین و تحقیر در نوشته ها زیاد است. این هم به سایت ضربه میزند. در تبادل افکار احتیاجی به نامها و کلمات غیر محترمانه و اتهامی نیست. بدون اینها هم میشود صحبت کرد.

*ما با داشتن افکار متفاوت و متضاد دشمن همدیگر نیستیم. فرهنگ دشمن جویی و دشمن تراشی و دشمنی را بهتر است کنار بگذاریم. اینجور فرهنگهای غلط همه ما را به خاک سیاه نشانده است.

کلمه « مال» چه در فارسی و چه در آذربایجانی معنای خوبی در عبارات ندارد. در فارسی با «مفهوم منفی، تحقیر» را میرساند و درآذربایجانی به معنای «حیوان» هم بکار میرود. با تحقیر و توهین مشکلی حل نمیشود و روشنگری صورت نمیگیرد. چرا دوست یکدیگر نباشیم ، دشمن همدیگر شویم؟

مسایل سیاسی و اجتماعی با مسالمت قابل حل است نه با جنگ و خشونت و نفرت و دشمنی. فرهنگ ضدیت و دشمنی فرجامش همین اعدامها و خونریزیهاست که هرروز انجام میگیرد و پایانی هم ندارد. تااین فرهنگ را در خود تغییر نداده ایم صحبت از آزادی و سعادت آب در هاون کوبیدن است...

سخن در این زمینه زیاد است. بماند.

*

جناب «تفکر» گرامی،

شما کامنت گذاشته و هرجه توهین و تحقیر و دشمنی هست نثارعربهای ایران کرده اید. معلوم نیست مشکلتان چیست میخواهید چکار بکنید. آیا مسئلهء شما با حذف شدن کامنت حل میشود؟ با مقابله بمثل چطور؟پس چرا متین مشکل گشایی نمیکنید؟ بهتر نیست بیکدیگر یاری کنیم تا به اندکی« آگاهی» برسیم؟ چرا اینکار را نمیکنید؟ « عرب، زنده سازند ازین پارسی»: شما فکر میکنید« عرب مرده است و با زبان پارسی زنده اش میکنید؟» چرا یک مردم را مرده حساب میکنید و پارسی را آب حیات؟ با مرده خواندن شهروندان عرب زبان و آب حیات تصور کردن پارسی میخواهید به چه چیز برسید؟ آیا این تفکر و فرهنگ تأسف آور نیست؟ چیزهاییکه باعث نگونبختی ما شده آیا همین فرهنگها و یا بعبارت دقیق تر بیفرهنگیهانیست؟ بهتر نیست مثل دیگر مردمان جهان متمدنانه با حقوق برابر و احترام متقابل با یکدیگر صحبت کنیم؟

-----------------

2011-07-06

با سابق و ضد مانقورت

آگاهی - مانقورت

«...سابق» عزیز، ممنون از توجه شما به توضیحاتم.

میخواهم در مورد مقولهء « آگاهی» با شما و «ضد مانقورت» گرامی مطالبی را در میان بگذارم.

«سابق» گرامی، جمله شما اینکه « فالانژها را مال میدانم» و همینطور دوست دیگرمان که « مانقورت» و «ضد آن» بودن را مطرح کرده؛ لزوم نوشتن این توضیحات کوتاه را ایجاد کرده است.

انسان «آگاهی» خود را در پیرامون چیزها و پدیده ها از راه شناخت و آزمایش و علم کسب میکند. آگاهی و دانش کامل نیست، بل همیشه ناکامل و نسبی ست. از سوی دیگر چیزها و پدیده ها جوانب بسیار و گوناگونی دارند.

یک فرد و یا یک نظریه نمیتواند همه زوایا و تمام گوناگونی ها را یکجا بشناسد و در اختیار دیگری قرار بدهد. از اینرو افراد به شناخت و دانش یکدیگر نیازمندند. یعنی در پیوند با یکدیگر و به یاری هم میتوانند به «حقیقت و علم و آگاهی نسبی» نزدیک شوند.

پس حکم ها و حقایق و آگاهیهای قطعی وجود ندارد. یعنی هیچکس به تنهایی صاحب حقیقت و علم نیست.

عملاً بشر همیشه « مسئله و مشکل» دارد. و «اندکی آگاهی نسبی جمعی ».

اینجاست که باید گفت حقیقت آن نیست که من میگویم بلکه آن چیزیست که ما به کمک هم از طریق «هم اندیشی و آزمایش ، با عمل خطا و درست، بدان دست خواهیم یافت.

آنچه در فیزیک قدیم صحت داشت در فیزیک جدید کاربرد ندارد و صحت خود را به نوعی در زمینه دیگر از دست داده است. در علوم انسانی نیز تغییرات ژرفی بوقع پیوسته و احکام و مقولات پیشین را به کلی تغییر داده است.

زمانی بدست گرفتن « قدرت» برای انقلابیون هدف درجه اول بود ، اکنون گرچه این امر مهم است ولی حلال مشکلات نیست. در روانشناسی و جامعه شناسی نیز همین وضع حکمفرماست.

میخواهم راحت بگویم « هیچکس هیچ چیز نمیداند»؛ فقط به کمک هم میتوانیم به حقیقت نسبی دست یابیم و مشکلی را به صورت نسبی با افت و خیز ها، حل کنیم.

پس میبینید که در چنین وضعیتی «حکم در مورد یک چیزی» چقدر ضعیف و فاقد پایهءمحکم علمی ست.

در مورد اشخاص و چیز ها بهتر است « حکم» صادر نکنیم، بلکه « نظرحال و نسبی» بدهیم. و بگوییم فعلاً چنین میاندیشم. با قسمتی از فلان نظر موافقم و با بخش دیگر مخالف. نیاز هست درمورد فلان مسایل صحبت کنیم. و مانند اینها. یکی را « مال» و یا « مانقورت» یا ضد ملی و ملی، و یا فلان و بهمان بنامیم یعنی اینکه حکم خود را صادر کرده ایم و اگر قدرت هم در چنگمان باشد جوخه های اعدام و چوبه های دار را آماده میکنیم.

هزاران هزار آذربایجانی را که بخاطر نان و امکانات زندگی بدنبال برنامه های حکومت و جامعه رفته اند و از حق و حقوق خود ناآگاه هستند، و یا آنها را غیر عملی میدانند، و یا حق و حقوق را متضاد با منافع حاضر خود درک میکنند، و یا تحت تأثیر چیرهای دیگر با حقوق مردم خود موافق نیستند و یا حتی مخالفت میکنند « مانقورت» « ستون پنجم دشمن» و یا مانند اینها بنامیم معنایش اینست که اینان حتی اعدام هم نشوند عملاً در چنگ چنین قدرت و احکامی « زنده بگور» میشوند.

آیا فکر میکنید این احکام راه حل «درست نسبی» مسئله است؟ پاسخ من منفی ست.

را ه حل، صدور این احکام نیست، بل صحبت و روشنگری، و برخورد با آنان بعنوان یک شهروند محترم و دارای افکار و منافع دیگر، است. اینان نه « مال» اند و نه « مانقورت». با مقوله مانقورت، دیگری را که مخالف تو میاندیشد و یا منافع دیگر دارد « بیمار و دشمن » مینامید. یعنی کارش دیگر تمام است. آیا راه حل مسئله اینست؟

نباید افراطیان را « مال » نامید. اینان دارای افکار مخصوص بخود هستند باید صحبت و روشنگری با اینان پیشه کرد و دانست که هر مسئله ای به همه ما مربوط است و ضرورت دارد که به کمک و هم اندیشی یکدیگر حل گردد. حقیقت نسبی از طریق صحبت و عمل جمعی کشف میشود.

ارادتمند شما.

ساغ اولون واراولون

----------------------

2011-07-07

جواب به مطالب عزیزان « گؤزلر»، رضا ملکان و حیدر:

1-زبان مادری

عزیز « گؤزلر»،

سایت ایران گلوبال یک سایت فارسی زبان است. زبانهای دیگر را « همه» بلد نیستند. لازم است مطلبی بغیر از فارسی برای استفاده عمومی به فارسی نیز ترجمه شود.

از طرف دیگر متن باید برای مدیریت روشن شود که چیست. همه اعضای مدیریت با زبانهای دیگر آشنا نیستند. نمیتوانند متن را انتشار دهند.

دو آذربایجانی یا کرد و یا از دیگر مردمان اگر در سایت به زبان مادری خود صحبت کنند مدیریت با آن زبانها آشنا نیست، و خوانندگان هم همینطور. سایت نمیداند طرفین چی با هم تبادل میکنند.

ولی تاکنون هیچ کامنت آذربایجانی بخاطر زبانش حذف نشده است. چون من حداقل روزی یکبار به کامنتها سر میزنم. در عین حال تا حد ممکن احتیاج است که محیط زبانی سایت رعایت شود.

ولی فکر میکنم کاربران میتوانند اینجا به زبان مادری خود با هم صحبت کنند به شرطی که برگردان صحبت به فارسی نیز قید شود. یعنی دو زبانه. همان کاری که من خودم در مورد نوشته های ادبی میکنم.

اگر متن فقط به زبان مادری باشد امکان بررسی وجود ندارد و از طرف دیگر برای همه قابل استفاده نیست.

کسی که با آ. ائلیار به زبان ترکی آذربایجانی دوست دارد صحبت کند از نظر من میتواند. چون من میکوشم پاسخ را به فارسی و یا قاطی و همراه با برگردان برخی جملات بنویسم که قابل استفاده عموم باشد. اینست که اشکالی پیش نماید. ولی این امکان برای دوکاربر وجود ندارد مگر اینکه مطلب دوزبانه نوشته شود. چوخ ساغ اولون

*

2- کروموزوم

جناب «حیدر»،

مسئله «چگونگی ژن یک فرد مشخص» زیر نظر پزشک نیست بل مسئله ایکه اردبیلی مطرح کرده اند « معیوب بودن کروموزوم های یک ملت » است. آن محیط آکادمیک که فاسد بودن کروموزومهای یک ملت را مطرح کند محیط آکادمیک نیست بلکه کوره های آدمسوزیست. و فاجعه اینجاست. و فاجعه دیگر اینکه هنوز که هنوز است برخیها عظمت این کوزه ها را در این تفکر درک نمیکنند.

3- نمیتوان دفاع از حقوق بشر و محیط زیست را در خدمت کوره های آدمسوزی بکارگرفت.

آقای رضا ملکان،

بر عکس نظر شما، سخن از «اهمیت کروموزومها» نیست بلکه سخن از فاجعه بار بودن «اندیشه» ایست که یک ملت را فاسد اعلام میکند و لاجرم سخن از اندیشه و نظریه ایست که نابودکردن یک ملت را پیش میکشد. چرا که از دید این نظریه فاسد کروموزومی، حاکم و استعمارگراست. این یعنی کوزه های انسانسوزی. نمیتوان دفاع از حقوق بشر و محیط زیست را در خدمت کوره های آدمسوزی بکارگرفت. به این اهداف از طریق نظریه فاسد خواندن یک ملت نمیتوان رسید. چیزهای متضادی هستند که همدیگر را نقض میکنند.

----------------

2011-07-08

در پاسخ پیامها

عزیزان : گؤزلر، علی، حیدر، و دیگر دوستانی که علاقه دارند همچو مطالبی را مطرح کنند، میتوانند پاسخهای خود را در ادامه نوشته بخوانند:

1- گؤزلر،عزیزیم، فکر میکنم فعالان آذربایجانی بهتر است همه چیز را به زبان ترکی آذربایجانی بنویسند و بحث کنند.

اینکه آنان به این مسئله بهای لازم را نمیدهند نظرتان درست است. اما از سوی دیگر لازم است که زبان فارسی را هم به هنگام ضرورت به کار گرفت. کار اصلی بهتر است به زبان مادری انجام شود. شاید اشکالی نداشته باشد که بگوییم: «ترکی را پاس بداریم و فارسی را زاپاس.»

هنوز خیلیها خواندن و نوشتن زبان مادری خود را بلد نیستند. ضرورت دارد که اهمیت مسئله را بخوبی درک کنند. کسی که از «هویت» صحبت میکند ضرورت دارد که حداقل،تسلط نسبی به زبان مادری خود داشته باشد.

به فولکلور و ادبیات خود وارد باشد. از خواسته ها و نیاز های خود و ملتش آگاه باشد. نه سطحی بل عمیق و علمی. این مشکل اول است.

مشکل دوم «عدم فضای دموکراتیک » در سایتهای آذربایجانی ست.

این سایتها بیشتر « خطی» کار میکنند. دیدگاه مشخص گروهی دارند و غیر از خودی کسی را راه نمیدهند. این عملکرد نیز ناشی از« تفکر بسته و غیر دموکراتیک» آنهاست. یعنی هرکس مثل من فکر میکند حق سخن دارد، در غیر این صورت نه. اگر هم تلاش کند برای دیدگاههای مختلف فضایی باز کند ده تا انک و مارک نوش جان میکند. این یعنی تسلط دیکتاتوری بر فضای

گفتمانها و رسانه ها.

در فضای خفقان آور هیچ چیز رشد و پیشرفت نمیکند.

متأسفانه فضای مدیای ما آذربایجانیها خفقان آور است. در جنبش و گفت و گوها هم همینطور. این فضای استبدادی باید بشکند.

برای اینکار نخست باید تزها و تئوریهای استبدادی و عیر علمی بی پایگیشان تشریح و اثبات شود. این کار یکی از مبرمترین وظایف فعالان آذربایجانی ست و قدمی ست در جهت پیروزی.

بگذریم سخن دراین زمینه بسیار است. ساغ اولون واراولون

2- حیدر عزیز، مسئله کلمات شفاهی در گفت و گو های عادی نیست. مشکل یک نوع تفکر سیستماتیک، یا تئوریک است. فاجعه اینجاست. این مسئله را در مقاله کارآژیاس... توضیح داده ام.یاشایین

3- علی گرامی، سیزی یاخین یولدان قایتاریم: وظیفه خود میدانم از حقوق ملت و مردمم در همه زمینه ها دفاع کنم. دیگر اینکه کمونیسم کلاسیک به دیکتاتوری پرولتاریا معتقد است. من مخالف دیکتاتوری هستم. پس در این دایره نیز نمیگنجم.یعنی مخالف هرنوع دیکتاتوری و در هرجا که باشد هستم. آ.ائلیار عاشق زبان و فرهنگ و کسب برابری حقوقی ملت خود است. وجود آ.ائلیار اندیشه های اوست. چرا که آدمی اندیشه است و دیگر هیچ.

گرامی، کسانی قیافه زیبایی دارند، بد نیست عکسشان هم ملاحظه شود. ولی اینجانب نه زیبا هستم و نه قیافه آنچنانی دارم که شما را راضی کند. هرچه هست فقط اندیشه است؛ که مشتاق نقد و بررسی ست. ساغ اولون.

---------------

2011-07-08

علی گرامی، وقتی قید شده « کمونیسم کلاسیک به دیکتاتوری پرولتاریا معتقد است. من مخالف دیکتاتوری هستم. پس در این دایره نیز نمیگنجم» معنای جمله ساده است. یعنی مخالف همه آن سیاستها هستم. هم بودم و هم هستم. گروه گرا نیستم. مستقل هستم و با مغز خود میاندیشم. اگر دوست داری حتماً باید حزبی چیزی داشته باشم با کمال افتخار باید بگویم از وقتی که دندان درآورده ام در حزب آ. ائلیار هستم. تنها یک عضو دارد و درش هم بسته شده.یعنی عضو جدید هم قبول نمیکند. جان آدمی همان روح و روان و اندیشه اوست. مثل اینکه شاعر اشتباه گفته اینروز ها: تن آدمی شریف است به تصویر آدمیت- نه همین اندیشهء زیباست نشان آدمیت. نه؟

---------------

2011-07-08

جناب یاشار گرامی، که با نام« مانقوزتیزم » پیام نوشتید دوست دارید صحبت کنید یا میخواهید آی پی خودتان را ببندید؟ لطفاً تصمیم بگیرید. مثل اینکه این آی پی را لازم ندارید ، نه؟

---------------

2011-07-09

جناب آقای« یاشار » مدافع تز کروموزوم ، که هنوز هیچ دلیلی در باره نظر خود ارائه نداده اید، و مرتب با یک آی پی ، با نامهای «علی»،«ع.»،«ضد مانقورت»،«گونی آزربایجان»، «مانقوزتیزم...» و غیره کامنتهایی با موضوعات تکراری و توهین آمیز، و متناقض با «آزادیهای شخصی » و مطابق با ادعا های عوامل رژیم در اوین، ردیف میکنید؛ بارها از شما تقاضا شده اصول سایت را رعایت کنید، ولی مثل اینکه کارما آب در هاون کوبیدن است. و شما بجای اصلاح روش خود و رعایت اصول سایت با استفاده از نامهای گوناگون، بجای یک نام اختیاری ثابت؛ به نقض مکرر اصول سایت ادامه میدید. باز از شما سئوال میکنم آیا نیازی به رعایت اصول سایت ندارید و میخواهید آی پی خود را کنار بگذارید؟

-------------

2011-07-09

جناب «یاشار» یا« علی» و غیره، شفافیت تک تک ما «در سایت ایران گلوبال »، شفافیت خود «ایران گلوبال» است. و دموکرات بودن تک تک ما هم دموکراتیک بودن خود ایران گلوبال است. هر گاه در مدیریت یک سایت وزین آذربایجانی یک نفر فارسی زبان با دیدگاه مستقل یافتید، میتوانیم در مورد چگونگی مقولهء« دموکراتیسم » صحبت کنیم. کسی که این شفافیت های بسیار عیان را نبیند، مسئلهء «دموکراتیسم» ندارد بلکه مشکلش « دیکتاتوری» ست که میخواهد آنرا در هر نقطه ای و در هر زمینه ای و در مورد هرکس غیر خودی، با نقض آزادیها و تمایلات فردی و اجتماعی، اعمال کند؛ و آنهم از دیدگاه کروموزو م گرایی او بر میخیزد. این دیدگاه انحرافی فاقد آینده است.

------------

 2011-07-11

 آقای منوچهر جمالی گرامی، لطفاً کامنت های تکراری درج نکنید. آقای قاسم گرامی بجای کامنت توهین آمیز بکوشید خرافات دیگری را با دلیل و منطق رد کنید. صرفاً ادعای اینکه چیزی خرافات است مشکلی را حل نمیکند ، بلکه بر عکس بر مشکلات نیز میافزاید.

-------------

2011-07-11

سلطان سرفه ها

آقای مهدی بیگ زاده گرامی، آخرین پاراگراف متن ، که اینجا نیامده، کل نوشته را خراب کرده بود. انگار متن را دو نفر نوشته بودند. در ضمن نوشته بدون اصلاح و ادیت امکان درج نداشت. پیشنهاد میکنم بهتر است خواندن و نوشتن را زیاد جدی بگیرید. موفق باشید.

------------

2011-07-14

تیتر مقاله       نقدی بر نوشته اقای امیر ممبینی !

دوستان عزیز، عنوان اصلی نقد آقای بی نیاز، عنوان مناسبی نبود. ولی بخاطر حفظ « سندیت» نوشته مجبور شدم آنرا تغییر ندهم. دیگر اینکه شیوه برخورد نویسنده به مقاله آقای امیر ممبینی و به خود ایشان هم قابل نقد بود. آگاه به این که این شیوه برخورد، جهت درس آموزی میتواند و بهتر است مورد نقد قرار گیرد مقاله را درج کردم.از زاویه دیگر آقای بی نیاز موضوع پژوهشگران غیرجانبدار و تاریخ نگاری بیطرفانه را مطرح میکنند که مبحث بسیار مهمی ست، و عکس آن آفتی ست که بخش بزرگی از این رشته را آلوده کرده است. تاریخ نگاری خطی فاقد سندیت است.هم حکومتی آن و هم ضد حکومتیش. من مسایل گرهی مطرح شده از سوی آقای بی نیاز را قابل استفاده ارزیابی میکنم.

----------------

2011-07-14

تیتر مقاله         استقلال يا فدراليسم ، مسئله اين است

جناب « يولار يورقوني»، فرض کنیم طبق ایده شما ایران به 22 کشور تقسیم شد. برای اینکار چند میلیون نفر قربانی خواهد شد؟ و یا اینکار با صلح و صفا و دوستی صورت خواهد گرفت؟ این « استقلال» چه تضمینی برای «سعادت» مردمان این مناطق دارد؟ یعنی با چه «برنامه عملی» ممکن است زندگی بهتری با استاندارد های جهانی برای مردمان آنها تأمین کرد؟ هدف عمل صرفاً خود عمل که نیست بل برای پیشرفت و رفاه بهتر است. اینکار را چگونه برنامه ریزی میکنید؟ بدون برنامه عملی و بدون تضمین رفاه و پیشرفت ، حداقل از نظر منطقی، نمیتوان تز 22 کشور را جدی گرفت. اگر ممکن است لطفاً نظر خود را تکمیل کنید. چرا وضعیت ایران را با یوگوسلاوی سابق برابر میگیرید؟ ویژگیهای آنها در چیست ؟ چرا این ویژگیها نقش تعیین کننده در تز 22 کشور ندارد؟ و بر عکس مشابهت ها دارد؟ چه دلایلی برای احتمال نسل کشی دارید؟

----------------

2011-07-16

یوسف عزیزی بنی طرف، عبارات « حکومت ملت غالب» و « ملیت ستمدیده » را به کار برده است. در این ایده، «رژیم عمر حسن البشیر» حکومت « ملت دیگر» عنوان شده، آیا براستی این رژیم، «دیکتاتوری بک گروه اجتماعی متمول» بود یا «حاکمیت یک ملت» که اکثریت آن فاقد حق و حقوق فردی و اجتماعی در جامعه بود؟ چرا بنی طرف قدرت تشخیص این دو پدیده جداگانه را ندارد؟ در «ملیت ستمدیده» از این نظر که حقوقش پایمال میشد حرفی نیست. ولی چرا او میخواهد «ملیت ستمدیده» را در مقابل « ملت دیگر»، که هیچ حاکمیت و غالبیتی بر سرنوشت خود ندارد ، قرار بدهد؟ آیا این ایده پایه «جنگ ملل» یا مردمان گوناگون نیست؟ «ملتها» یا مردمان مختلف چه نبردی با هم داشتند یا دارند در صورتیکه حقوق اساسی آنها از سوی «یک گروه اجتماعی حاکم و مستبد» مدام نقض شده است؟ این نائیف اندیشی در دیدگاه بنی طرف نشان میدهد که «کار نظری» در جنبشهای رفع ستم ملی با چه مشکلات عظیمی روبروست.

-----------

2011-07-17

مسالمت آمیز و انسانی

جناب« يولار يورقوني» ،

خشونت گرایان همیشه بوده اند و خواهند بود. اما چیزیکه مهم و «تعیین کننده» است، اینست که اینان در محیط اجتماعی ایکه «حقوق بشر » و « برابری حقوقی» در تمام زمینه های سیاسی، اقتصادی، و فرهنگی و عدم تبعیض در آن رعایت شده و یا بشود، نیروی خطرناک جدی ای نبوده و یا نمیتوانند باشند.

«شرایط مناسب برای زندگی بهتر و رشد و پیشرفت»، این نیرو را محدود و قابل کنترول میکند. مثال عینی برای این مسئله، «نیروی محدود و قابل کنترول» نازیستها و فاشیستها در جوامع پیشرفته است.

پس راه حل منطقی و انسانی « ایجاد شرایط بهتر زندگی بر اساس برابری حقوقی» ست. در این «شرایط قابل زیست»، تصمیم برای «با هم زیستن و یا جدا زیستن» یک «مردم» میتواند به عهده اکثریت آن مردم باشد. در شرایطی که «زندگی مناسب» تأمین باشد «هم میتوان اتحاد راحفظ کرد و هم دراستقلال زیستن را».

پس هم در مسئله ارضی و استقلال، و هم در مسایل دیگر میتوان از «راه مسالمت» آمیز مشکلات را حل نمود. بنابرین نه تنها نیازی به خشونت نیست بلکه میتوان عملاً این پدیده را بسیار محدود و کم خطر ساخت. و مشکلش را از پیش پا برداشت. اینجا نیاز به «ایجاد شرایط بهتر زندگی» و «آگاهی کافی» در پیرامون راحلهای درست و انسانی هست.

سخن شمایعنی «تصرف تهران توسط ترکان» و «تز 22 کشور»، که مینویسید در بسیج آموزش داده میشود فقط میتواند برای این منظور و هدف باشد که اختلاف و دشمنی بوجود بیاورند تا از «همبستگی مردم علیه دیکتاتوری حاکم» جلوگیری کنند. و در نتیجه دیکتاتوری را از سقوط نجات بدهند.

اما تحولات منطقه و ایران نشان میدهد که سقوط دیکتاتوری حاکم اجتناب ناپذیر است. و شرایط مناسبش فراخواهد رسید. تجارب همه تحولات نشان میدهد که پیروی واقعی در دنبال کردن راحلهای مسالمت آمیز و انسانی ست و نه در خشونت. اعمال خشونت همیشه از سوی دیکتاتور ها بوده است.

شما که عضو بسیج هستید راه درست و انسانی اینست که مسالمت آمیز از حقوق پایمال شده مردم در برابر دیکتاتوری حاکم به هر شکلی که امکان دارید دفاع کنید. باید دانست نباید دردست دیکتاتور وسیله سرکوب مردم شد. درست اینست که آدم با فروش نیروی بازوی خود نان خشک و خالی بخورد و هرگزاجازه ندهد که او را وسیله سرکوب مردم قرار بدهند .

دیگر اینکه پاسخ خشونت خشونت نیست. نباید مقابله بمثل کرد. همیشه در هر مسئله و شرایطی راحلهای مسالمت آمیز وجود دارد.بهتر است آنها را جست و یافت و مورد استفاده قرار داد. هیچ انسانی و هیچ ارگانی حق کشتن انسان دیگری را ندارد. درست اینست که تلاش شود در جامعه شرایطی را پدید آورد که اینگونه اندیشه ها به قانون و اخلاق تبدیل شود.

سعادت ما در راه حلهای مسالمت آمیز و انسانی ست.

--------------

2011-07-17

جناب « فارس اصیل» شما یک دوره با اسامی « یاشار» و «علی» با موضع کروموزم گرایی اصیل کامنت نوشتید و حالا هم با نام « فارس اصیل» و از موضع «تواب سازی» دیگری مینویسید. یکبار در جلد فارس هستید و یکبار در جلد ترک. کامنت شما بدلیل جعل نام ملیتی جهت ایجاد دشمنی بین مردمان مختلف حذف شد. در صورت تکرار جعل و توهین آی پی خودتان را خواهید بست.

-------------

2011-07-17

روز گرامی، ممنون از لطف شما. اصطلاح خود من برای مقولهء « ملتها» که معمولاً به کار میبرم « مردمان گوناگون» است. این مفهوم برای بیان منظور و توضیح مسایل فکر میکنم کافی و رسا باشد. تعریف آکادمیک و غیر جانبدارانه «ملت» به عرصه علمی مربوط میشود که یک چیز قراردادی و تخصصی ست. اهل فن میتوانند در آن مورد بحثهای علمی را پیش ببرند. ولی آنچه در «سیاست عملی» بدرد میخورد تشخیص و تأیید و رعایت حقوق «مردم» یا «مردمان مختلف» است. واین عبارت برای بیان منظور و رها شدن از بحثهای صرفاً کلاسیک فکر میکنم کافی باشد. از سوی دیگر مهم نیست که ما به «موجود» چه نامی بدهیم بل مهم اینست که حقوق آنرا بشنایم و رعایت کنیم. شاد و خرم باشید

--------------

2011-07-17

 ساوالان گرامی، عبارات شما خطاب به مردم عرب و آذزبایجان: «بدوی»، «جاهلیت» ، «چادر نشین»؛ توهین و تحقیر مردمان مختلف است. نظر خود را بدون تحقیر دیگری بنو یسید. در صورت تکرار بدون توضیح آی پی خودتان را خواهید بست.

----------

2011-07-17

 اینکه «سیاست یک فرد یا حزب و جریانی» قابل نقد و بررسی ست، در آن حرفی نیست. اما اینکه سیاست تبعیض گرانه و ضد انسانی « حکومت» را ندیده بگیریم و حتی سخنی از « حقوق مردم» ستمدیده بمیان نیاوریم؛ تحلیل مسئله را در حد یک گفتار تبلیغاتی پایین میاورد. کاریکه در این نوشته صورت گرفته است. سیاست کردستان بزرگ، تسخیر شهرهای چند ملیتی، ایجاد درگیری با نیروهای سیاسی دیگر، تکیه به همسایگان، طرح خواسته های غیر عملی در شرایط خاص، مبارزه مسلحانه و...از جمله سیاستهای نادرستی ست که جریانهای سیاسی در کردستان و حتی جنبشهای رفع ستم ملی در ایران نباید آنها را پیش بگیرند. مبارزه مسالمت آمیز مدنی و عمومی، طرح برنامه و خواسته های عملی ، در اتحاد با جنبشهای رفع ستم ملی و دموکراسی خواهی و عدالت طلبی، آن سیاست درستی ست که میتواند دیکتاتوری حاکم را به زانو دربیاورد و راه ادارهء غیر متمرکز کشور را باز کند. متأسفانه کردستان از مبارزه مسلحانه صد ساله خود هنوز نتیجه نگرفته که مسئله ملی در ایران راحل نظامی ندارد. حکومت و افراطیان با طرح مسئله مناطق « چند ملیتی» میکوشند جنبشهای رفع ستم ملی را با یکدیگر درگیر کنند و حرکت حق طلبانه آنها را به شکست بکشانند. راه حل این مناطق در ایران فردا با سیستم غیر متمرکز میتواند « اداره ء مشترک و چند ملیتی » و حتی « شهرهای خود مختار» باشد. ابداً نیازی به درگیری نیست.

-------------

2011-07-20

 آقای منوچهر جمالی گرامی، تبلیغ در ایران گلوبال ممنوع ست. شما مدتهاست اینجا « سیمرغ»- تان را تبلیغ میکنید. و بدینطریق به «آزار» روانی کاربران میپردازید. بارها هم به شما اعتراض کرده اند ولی متأسفانه باز به آزار دیگران ادامه میدهید. اظهار نظر، ارائه اندیشه در مورد موضوعات، بحث و نقد و غیره با تبلیغ یک «موضوع» تفاوت اساسی دارد. خواهش میکنم به « تبلیغ» و «آزار» دیگران پایان دهید. و به اصول سایت و اعتراض کاربران احترام بگذارید. در غیر اینصورت کامنت شما حذف و در صورت تکرار آی پی خودتان را خواهید بست. با احترام.

--------------

2011-07-21

آقای ناصر کرمی گرامی، مقاله شما ، که از سوی اینجانب انتشار یافته، نظر ایران گلوبال نیست، بل نظر خود شماست. درست به همین علت نیز پاراگراف آبی متعلق به ایران گلوبال در زیر آن قید شده است. دیگر اینکه ایران گلوبال سایتی ست برای « بحث و گفت و گو» در باره مسایل مختلف؛ از جمله مسئله ملی . علاقمندان میتوانند مسایل گوناگون را در آن مورد بحث و گفت و گو قرار بدهند. ولی نمیتوان در آن عقیده ای را« تبلیغ» کرد. اگر چه هر اندیشه و نظری را میتوان در آن بیان نمود. تبلیغ یک اندیشه با بیان و بحث و گفت و گو تفاوت اساسی دارد. فیلسوفان و اندیشمندان اندیشه های خود را توضیح میدهند اما ادیان نظریات خود را تبلیغ میکنند. سایت محل توضیح اندیشه است و نه تبلیغ آن. کار آقای جمالی تبلیغ است. مثل ادیان. در مورد مسایل ملی و بویژه آذربایجان، موضوعات جهت بحث و گفت و گو ست. هر کس دوست داشت میتواند در بحث شرکت کند. و نظریات طرف مقابل را با استدلال رد کند. اگردر مفاهیم« تبلیغ» و «توضیح» مشکل دارید لطفاً به دانشنامه های معتبر مراجعه نمایید. دیگر اینکه نظریات تاریخی شما که از یک دیدگاه خاص سیاسی به مسایل میپردازید فاقد اعتبار و سندیت است. پرداختن به تاریخ با دیدگاه سیاسی، از آنجا که نمیتواند بیطرف باشد، پشیزی ارزش ندارد. نگاه به تاریخ ضرورت دارد که یک نگاه بیطرف باشد. مثلاً از سوی یک تاریخدان غیر جانبدار. در مورد پرداختن به مسایل مختلف همه آزاد اند که هر چه دوستداشتند بنویسند. همینطور این مهم را نمیتوان فراموش کرد که بدون حل مسئله ملی، هیچ مسئله ای در ایران قابل حل نیست. راه رفع دیکتاتوری، برقراری دموکراسی، عدم تمرکز، رفع تبعیض، عدالت اجتماعی همه از راه ِحل مسئله ملی میگذرد.

----------------

2011-07-23

آقای ناصر کرمی گرامی، شما از یکسو سخنتان را پایان یافته اعلام میکنید و ازدیگرسو پرسش مطرح مینمایید.

درگشایش این تناقض باید بگویم تاریخ نویسی خطی و بویژه شاهنشاهی و حکومتی آنرا هشتاد سال است شاهدیم. اگر شما هنوز هم به بی اعتباری این به اصطلاح تاریخها پی نبرده اید،آزادید، میتوانید به دلبستگیتان ادامه بدهید.

ولی فراموش نکنید اینگونه نگارشها بهتر از نوشته های تیم نادری ، گروه تاریخ نویسی سازمان اطلاعات حکومت، در مورد سازمانهای سیاسی، نیست و نخواهد بود.

آنچه خطی ها در این مورد نوشته اند نه تنها علمی نیست بل توهین به علم است و تاریخ.

«دانش با جانبداری بیگانه است». این الفبای هر دانشی ست.

شما از دانش تاریخ نویسی سخن میگویید ولی متأسفانه الفبای آنرا فراموش کرده اید. با دیدگاه سراسر جانبدارانه یتان از دانش تاریخ حرف میزنید،در حالیکه ایده های شما پر از تناقض است. «مدرن و ایران باستان»، «دانش و جانبداری»، « تبار و مدرن»، «دموکراسی و آریاییسم»، « حل مسئله ملی و ایران باستان»، همه تناقضات اندیشهء شماست.

آقای جمالی متأسفانه با آنهمه سن و تجربه و مطالعه هنوز که هنوز است نتوانسته اند خود را از چهارچوبه یک «مبلغ سیمرغی» به سطح یک روشنگر اندیشه های مدرن ارتقاء دهند. و هرگز هم امیدی برای رهایی ایشان از این جامدات نیست.

شما خیلی علاقه به مقولهء «تبار» دارید. چون به «آریاییسم» معتقدید. یعنی تبارگرایید.

من «تبار- مباری» نمیشناسم، و نه نژادی. برای من « انسان» مطرح است و «حقوق انسان». چه آذربایجانی باشد و چه فارس یا کرد و بلوچ و غیره. چه او در این گوشه جهان باشد و چه در آن گوشه جهان. اندوه او را اندوه خود، و شادی او را شادی خود احساس میکنم.برایم رنج و آسایش انسان مطرح است.

درایران دموکراسی برقرار نمیشود مگر اینکه ستم ملی،این جنایت علیه بشریت، پایان پذیرد.در ایران راه دموکراسی از راه رفع ستم ملی میگذرد. حرکت متحد ستمدیدگان پایان دیکتاتوری حاکم، و هر گونه دیکتاتوری را رقم خواهد زد.

برگشت به گذشته از آناییکه ارتجایی ست نه ممکن است و نه مقبول. باستانگرایی و آریاگرایی و سومکاییسم مردگان هزاره ها هستند. حرکت متحد مردمان گوناگون ایران آنها را برای همیشه دفن خواهد کرد.

----------------

2011-07-31

صرف نظراز اینکه آقای دکتر حمید احمدی از نویسندگان و تحلیلگران حکومتی ست و نوشته های خود را در "سازمان جفرافيايي نيروهاي مسلح"،"جهاد دانشگاهي"،"موسسه مطالعات ملی"،"نشريه مركز تحقيقات استراتژيك " و مانند اینها منتشر کرده، و همینطور گرچه پانگرایی در میان همه ملیتها وجود دارد، اما چیزی که آقای دکتر در نوشته خود حاشا کرده " وجود ستم ملی و تبعیض در زمینه های سیاسی،اقتصادی،فرهنگی، جنسی و اجتماعی و دینی در ایران است"، که بنیاد جنبشهای رفع تبعیض را تشکیل میدهد. با مطرح کردن جریانهای "پان- فلان" - که همواره بوده و خواهند بود- نمیتوان برابری طلبی حقوقی نزدیک به یک قرن سرکوب شدهء مردمان گوناگون ایران را ندیده گرفت.راه حلی باید ارائه داد.

---------------

2011-08-02

جناب «ناصر مستشار از برلین و مانند اینها»، لطفاً از نام «آقای ناصر مستشار نویسنده سایت »استفاده نکنید. اینکار شما در سایت ممنوع ست. و باعث "آزار دیگری"ست. در صورت عدم توجه کامنت شما حذف و آی پی خودتان را خواهید بست. با احترام.

------------------

2011-08-04

 « اشیلباخ» عزیز، در این شعر به نقطهء حساسی انگشت گذاشته است.« دوری از خشونت» و تکیه به « آرامش و گفت و گو، و گفتمان»؛برای حل مسایل بشری. در فضایی که اتکاء به « نفرت و کینه» از سوی عده ای قلمزن در عرصه های مختلف، از جمله ادبیات نشانهء « هویت» و « آزادیخواهی» قلمداد میشود. شاعری که از نفرت و کینه دم بزند شاعر نیست، جلاد است. ادبیات نوین آذربایجان به نویسندگان و شاعرانی نیاز دارد که با اندوه انسان و طبیعت سوگوارمیشوند، و اشک و لبخند را در چشم و لبان کودکان معصوم مردمان گوناگون معیار درستی و نادرستی راه خود میدانند. شاعر پیش از آنکه شاعر باشد لازم است «انسان» باشد. و این شعر در چنین مسیری ست:« در نبردی یگانه* با اتکاء به صلح*وابستهء «آرامش» شده*[ و] به ژرفای ارزشها رسیدم* «نوازش» را تنگاتنگ در آغوش گرفته* و قنداق اندر قنداق شدم در انبوه پیچیدگیها...». برای اشیلباخ گرامی موفقیتهای بیشتری را آرزو میکنم.

-------------

2011-08-08

تیتر مقاله       آقای احمد عزیز،در فارسی «چشم بیحیا، و گستاخ را "چشم سفید" و چشم شوخ گویند. در ترکی آذربایجانی "آغ گؤز" دو معنی دارد یک "ترسو و بی جرئت"؛ دو " زمستان سرد و پربرف". «آغ گؤزلوک» هم بمعنای "ترسویی"ست.از سوی دیگر شاعر در شعر خود "چشم سفید" یا " آغ گؤز" بکار نبرده است. چیزیکه شما مطرح میکنید مربوط به شعر نیست. « آغی آغلادیم» "سفیدی را گریستم" یعنی (رنگ سفید)صلح را گریستم یعنی در آرزوی صلح گریستم. و هیچ ربطی به چشم سفید یا آغ گؤز ندارد. "آغئ" دز زبان آذربایجانی نام بخشی از اشعار است که به هنگام سوگواری میخوانند. چیزیکه شما مطرح میکنید از این زاویه نیز درست نیست. « آغی آغلادیم» سفیدی را گریستم، از زیباترین استعاره و مجاز های این شعر است. شاعر با کنار هم چیدن دو واژه معمولی و آشنا "آغ" و " آغلادیم" یک مفهم غیر مأنوس و نوین پدید آورده که رستاخیز کلمات و زیبایی را ممکن ساخته است. چرا؟ چون اشک را میگریند ، نه سفیدی را. و این آشناست. گریستن سفیدی که خود رنگی ست و استعاره ای از صلح ، هم آشنایی زادیی کرده و هم معنای نو (صلح)-ی را ایجاد نموده است. هنر شعر و زبان مثل هر دانش دیگری یک چیز فنی و تکنیکی ست بدون تسلط نسبی به آن، وارد میدان شدن فاجعه میافریند. رشته های گوناگون ادبیات بعلت «نیاز» بشر به آنها بوجود آمده است. تا بشر هست آنها نیز خواهند بود و هر کدام درجای خود به زیبایی زندگی انسانها میافزایند. آذربایجانی بدون بایاتی، که شعر است، مرده است؛ باید چالش کرد. ترجمه ابزار یست برای نشان دادن یگانگی روح بشریت. مثل اینکه ترس شما از یگانگی این روح انسانی ست نه؟ چنین باکی زائد است. این یگانگی ازلی و ابدی ست.

--------------

2011-08-09

آقای لطفی گرامی از لندن، پیام اصلاح شده شمااز طرف مدیریت، بدرخواست خودتان بر اساس اصلاح نشده آن، که حاوی مطالبی در باره یکی از مدیران سایت در حالت عدم حضور ایشان جهت پاسخگویی بود ، حذف شد. اخلاق نیک اینست که در حضور طرف مقابل سخن خود را مطرح کرد و نه در عدم حضور وی. از سوی دیگر اتهام زدن و توهین کردن و تحقیر دیگری در سایت ممنوع ست. و بزرگترین توهین اینست که به ملتها و فرهنگشان توهین کنی؛ که آقای ینیلیک میکند. وحتی سالهاست. به پیام ایشان دقیق شوید. و شما نتنها اعتراضی نمیکنید بلکه در عمل توهین و تحقیر در رابطه با مدیر سایت نیز شرکت میکنید. این هم عمل اخلاقی شماست. اصلاح سخنان اتهامی و توهین و تحقیر آمیزتان را سانسور و غیر اخلاقی مینامید. از نظر شما معنی اخلاقی یعنی توهین کردن و تحقیر دیگری. چنین رفتاری در سایت ممنوع ست. به آقای ینیلیک هم برای چندومین بار گفته میشود که از توهین کردن به ملت و ملتها و فرهنگها خودداری کند در صورت عدم توجه کامنتش حذف و آی پی خود را خواهد بست. بااحترام.

------------------

2011-08-10

  آقای لطفی گرامی، اجازه بدهید به این بحث در غیاب ایشان خاتمه بدهیم. وقتی حضور پیدا کردند شما میتوانید نظر خود را مطرح کنید. ولی طرح نظر در مورد مسئله عام و بدون نامبردن از شخص مشخص ممکن است. من نظر شما را بعلت نامبردن از شخص مشخص با استفاده از حق ادیت و اصلاح مدیریت تصحیح میکنم و در صورت عدم موافقت پیامتان پاک خواهد شد. انتقاد از عملکرد شخص مشخص در حضور او صورت میگیرد و یا به شیوه عام و عمومی در حالت عدم حضور مطرح میشود. اجازه بدهید معیار سایت را رعایت کنیم. با احترام.

-----------------

2011-08-11

تیتر مقاله        فدرالیسم و دموکراسی راه حل مشکل اقوام

مامند ، ئاشه‌وان گرامی، اینکه نویسنده کیست و چه گذشته ای داشته یک مسئله است واینکه ایشان چه راه حلی برای مشکل ارائه میدهد مسئله دیگریست. مسایل را نباید درهم آمیخت. در شرایط فعلی مهم همان راه حل است که پیشنهاد میکند. شما نظر و اندیشهء او را بسنجید و نقد کنید. این مهم، نیاز زمان است. عرصه افکار میدان تبادل اندیشه هاست نه دایره محکمه و محاکمه. نظرتان چیست؟ راحل ایشان درست است یا نادرست. مثبت است یا منفی ، موافقید یا مخالف، و چرا؟ راحل شما چیست؟ شاید نظر ایشان باز هم تغییر پیدا کند. اندیشه یک چیز ثابت و جامد و تغییر ناپذیر نیست. همیشه در حال شدن و نوشدن است. اندیشه شما هم از این قاعده برکنار نیست. راه حلی نشان بدهید و استدلال کنید که منطبق با شرایط است و درست. دوست داریم چیزی هم از شما بیاموزیم. آیا این بهتر نیست؟

-------------

2011-08-13

مدیریت ایران گلوبال مخالف جنگ و اعدام بوده و هست.

آذربایجان غربی گرامی،

در انگلستان چرا شورش ویرانگر جوانان بزرگ شده با تربیت اروپایی ضد خشونت در چندین شهر بزرگ با خشونت تمام شعله ور شد؟آیا غیر از اینست که نظام حاکم آنان را به بن بست رسانده بود؟ و خود، جوانان را به سوی آن طغیان ویرانگر رانده بود؟

دقیقاً این بن بست برای گروههای سیاسی کردستان هم از سوی حاکمیت ایجاد شده است و آنان را به راه درگیریهای مسلحانه - که آتش آن دامن گیر غیر نظامیان و افراد بیگناه هم میشود- سوق میدهد. در جنگ تر و خشک با هم میسوزند ؛ و اینست که جنگ غلط و غیر انسانی و بد تر از طاعون است.

حل مسئله ملی از راه نظامی غلط و فاجعه بار است. مسئله ملی راحل نظامی ندارد.

تشکلهای کردی عمدتاً در دفاع از خود دست به اسلحه میبرند ولی افراطگرایان در میان آنها هم حد و حدودی در اینکار نمیشناسند.

راه حل اینست که در کردستان نیز افراطیگری ترد شود و همینطور در آذربایجان.

باید متحداً بهمراه جنبشهای دیگر در حرکات عمومی و مردمی به حکومت فشار وارد کرد که سد اختناق در سراسر کشور بشکند.

در اینکه کشتار محکوم است حرفی نیست و فرق نمیکند به چه علت و دلیل باشد.

مدیریت ایران گلوبال مخالف جنگ و اعدام بوده و هست. و راحلهای مسالمت آمیز را پیشنهاد میکند.

مسئولیت چاپ مقالات رسیده با نویسندگان آنهاست و بخاطر گردش افکار منتشر میشود. و الزاماً دلیل بر تأیید آنها نیست.

پس با این توضیح فکر میکنم به موضوعات آمریکا و پژاک و پ کا کا پاسخ دادم.

در مورد تفاوت امروز با دیروز هم باید بگویم که درس دیروز برای امروز است. حفظ اتحاد جنبشهای رفع ستم ملی مهم و حل اختلافات فی مابین از راه مسالمت آمیز و گفت و گو بدون تکیه به حکومت باید صورت بگیرد. کشتار و بویژه افراد بیگناه از طرف هر نیرویی که باشد محکوم است و مهم نیست که دلیلش چه باشد.

---------------

2011-08-13

جناب 2011/8/13 .... sommaren . جوانان آذربایجان بسیار پخته و هشیار تر از آنند که در راههای انحرافی هزینه بدهند. اندیشهءانتخاب «شیوه مبارزه مسالمت آمیز و مدنی» برای کسب برابری حقوقی و حفظ آن در جریان عمل هدیه گرانبهای آنان به جنبشهای مردمان گوناگون ایران بود. و نشانهء سطح بالای خردمندی این جوانان.سالها پیش از جنبش خیابان اینان پرچمدار این متد مبارزه بوده اند.

جناب

2011/8/13 .... .....

در ایمیل خود بعد از فحشها که نقطه چین شده و باد هواست نوشته اند:«

... ترا چه به آذربایجان؟ ... تو با چه حقی خاک آذربایجان را به اکراد هدیه میکنی؟ کجای دنیا مهاجرین که ۲۰ـ۷۰ ساله صاحب خانه شدند که در آذربایجان بشوند؟ ... اگر آذربایجانی باشی، با اکراد مهاجر زیاده خواه باید آنطوری کرد که خود اکراد در کرکوک، شهری که تاریخا متعلق به آذربایجان هست، با اعراب مهاجر کردند، گوششان را گرفته و روانه کردستانشان میکنیم، و برای اینکارو دفاع از وطن هزاران جوان غیرتمند آذربایجان جان به کف آماده اند و ... بر چپی های وطن فروشی مثل تو. جزای شما ها[بعد از فحش] مرگ است»

*در پاسخ باید بگویم به همان دلیل که شما تصادفاً درآذربایجان بدنیا آمده اید من هم تصادفاًدر آنجا متولد شده و بار آمده ام. و بهتر از زبان غیر مادری به زبان و فرهنگ مادریم مسلطم. و در راه بهبود زندگی مردمانش زندان و شکنجه را در دوران حکومتهای استبدادی تجربه کرده ام. در این راه نزدیکترین عزیزانم را از دست داده ام. از اینرو ارائه اندیشه های مشکل گشا در راه بهبود زندگی مردم کار و تخصص من است.به این خاطر در برابر چیزیکه به آذربایجان مربوط میشود نمیتوانم بگویم « به من چه!» نظرم را میدهم. چه قبول افتد و چه در نظر آید.

*صحبت از هدیه نیست. سخن از اداره مشترک درمیان است. مسئله اداره ی شهرهای چند ملیتی در یک نظام غیر متمرکز است. بجای ارتکاب به جنایت علیه بشریت گفته شده این مسئله میتواند از راه «خود مختاری» حل شود.

* در دنیای متمدن مهاجرین درمدت کمتر از ده سال میتوانند صاحبخانه شوند. چرا نباید بعد از بیست هفتاد سال کسی «حق اداره مشترک امورات خود» را نداشته باشند؟ اندیشه شما متعلق به امروز نیست. به عهد دقیانوس مربوط است.

* پاسخ عمل غلط مقابله به مثل نیست. همانطور که جواب جنایت جنایت نیست. آنچه دیگران در جایی در نقض حقوق مردمی انجام داده اند نه شایسته ماست و نه خردمندانه است که انجام بدهیم.

* جوانان آذربایجان بسیار پخته و هشیار تر از آنند که در راههای انحرافی هزینه بدهند. اندیشهءانتخاب «شیوه مبارزه مسالمت آمیز و مدنی» برای کسب برابری حقوقی و حفظ آن در جریان عمل هدیه گرانبهای آنان به جنبشهای مردمان گوناگون ایران بود. و نشانهء سطح بالای خردمندی این جوانان.سالها پیش از جنبش خیابان اینان پرچمدار این متد مبارزه بوده اند.

* بارها گفته ام باز هم میگویم من در دایره هیچ مکتبی جا نمیگیرم. اگر چه به همه آنها احترام میگذارم.

* ما را از فاشیسم باکی نیست. چرا که به قول عزیزی یک تن اگر به خاک میافتد بر میخیزد بجای او صد مرد. اینست که کاروان نمیماند.

----------------

2011-08-13

نفت باکو و مردم محروم

فاجعه قاراباغ نتیجه سیاستهای افراطیان دو طرف بود. داشناکها و ائلچی بی. سیاستهای افراطی بهتر از اینها نتیجه نمیدهد.اگر دولت آذربایجان شمالی با پول نفت باکو نمیتواند به زندگی مردم محروم و زجردیده قره باغ سر و سامان بدهد باید در ماهیت انسانی این دولت شک کرد نه در سخن آ.ائلیار .

----------

2011-08-13

«خود گردانی یا خود مختاری» شهرهای چند ملیتی: جناب آذربایجان غربی، آقای داریوش همایون برای مقابله با «سیاست عدم تمرکز در کشور داری» به «اتحاد با حکومت» میاندیشید. و شما برای حل «مسئله اختلاف ارضی با کردستان» با حکومت متحد میشوید. فکر نمیکنید ماهیت این دو سیاست یکی ست؟ آیا راهی برای حل مشکل بدون اتحاد با حکومت وجود ندارد؟ چرا پیشه وری و قاضی محمد برای حل اختلاف ارضی بین خود، با حکومت زمانشان علیه یکدیگر متحد نشدند؟ بلکه هر دو علیه حکومت پیمان بستند و متحد همدیگر باقی ماندند؟ نیاز آذربایجان و کردستان اعمال «سیاست دوستی واتحاد با یکدیگر در مقابل حکومت» و حل مشکلات ارضی مابین خود از راه «برسمیت شناختن حق خود مختاری مناطق چند ملیتی و اداره ی امور این مناطق، مشترکأ بدست خود مردمان مختلف شان» ممکن است. هیچ نیازی به اتحاد با فاشیسم حاکم و اعمال سیاست دشمنی علیه همدیگر نیست. درست اینست که هم کردستان و هم آذربایجان خود گردانی مناطق چند ملیتی را برسمیت بشناسند. برای مثال شهر X شهریست که عمدتأ دو ملیت ترک و کرد دز آنجا زندگی میکنند. را ه حل این شهر در آینده «خود گردانی یا خود مختاری» آنست. از «سیاست تسلط» بدون فاجعه و جنایتهای بزرگ نمیتوان عبور کرد. راه درست «آزادی انسان در تعیین مقدرات امور خود» است. به آزادی احترام بگذاریم تا مرتکب جنایت علیه بشریت نشویم.

--------------

2011-08-14

 عزیز آذربایجان غربی، نوشته ام :«حل مسئله ملی از راه نظامی غلط و فاجعه بار است. مسئله ملی راه حل نظامی ندارد.در اینکه کشتار محکوم است حرفی نیست و فرق نمیکند به چه علت و دلیل باشد. » معنی اینها اینست که مبارزه مسلحانه غلط است. آلترناتیو، مبارزه مسالمت آمیز و مدنی ست. مبارزه مسلحانه کرد ها هم راه درستی نیست. راه درست شیوه مسالمت آمیز جوانان آذربایجان است. کلاً جنگ و مبارزه مسلحانه برای حل مسایل سیاسی نادرست و ضد انسانی ست. امیدوارم مسئله پژاک و پ ک ک برای شما حل شود. همانطور که ویرانگری جوانان انگلیسی غلط بود مبارزه مسلحانه کردها هم از نظر من راه درستی نیست. ایجاد کننده بن بست نیز در این راههای غلط شریک و مقصر است. جنگ دو طرف دارد . هر دو طرف لازم است که به عمل غلط خود خاتمه بدهند. معمولاً رژیمها واکنش مسلحانه را به تشکلهای سیاسی تحمیل میکنند و مقصر اصلی این اعمال غلط میباشند. لازم است به حمله و کشتار پایان دهند. در این حالت تشکل سیاسی شیوه سیاسی پیشه میکند. اگر حکومت به عمل خود خاتمه ندهد شیوه نادرست ادامه مییابد. رژیمهای دیکتاتوری خواهان ادامه این شیوه های غلط میباشند. چون موجودیت خود را با شیوه های مسلحانه حفظ میکنند. فضای باز و وجود آزادی و دموکراسی ناقوس پایان عمر دیکتاتوری را به صدا در میاورد.

----------------

2011-08-14

آتیلای گرامی، حرکت نادرست را باید نقد کرد و صحیح را باید تأیید نمود. کردستان هر دو حرکت منفی و مثبت را دارد. در مقابل حکومت حقوقش را میخواهد این مثبت است. مبارزه مسلحانه، ادعاهای ارضی جنگ افروزانه که برپایه «تئوری کردستان بزرگ » قرار دارد، کشتن افراد غیرنظامی ویا بطور کلی حل مسایل کردستان عملاً - نه نظراً- از راه جنگ، جنبه منفی را تشکیل میدهد. راه درست برای کردستان راه مبارزه مسالمت آمیز جوانان آذربایجان است. راه آذربایجان هم راه نادرست کردستان نیست. کردستان بعد از یکقرن جنگ هنوز به این نتیجه نرسیده که مسئله ملی راه حل نظامی ندارد. باید شیوه مبارزه و تئوریهای خود را تغییر دهد. رابطه دوستانه آذربایجان با کردستان میتواند در تصحیح راه کردستان بسیار مؤثر واقع بشود. بشرطی که هر دو از افراطیگری دوری گزینند. افراطیگری سم کشنده جنبشهاست.

--------------

2011-08-21

 تیتر مقاله      ماشاء اله رزمي و دخالت خارجی

در پاسخ کامنتهای آقایان بابک و بخت آور

بابک گرامی، کامنت شما جهت اصلاح و پاسخ به اینجا منتقل شد. : کامنت بابک:« آقای ائلیار میتوانید دلیل پوشش ندادن اخبار دریاچه اورمو را در اینجا درج کنید...چند روزیست به سایت شما نگاه می‌کنم و هیچ نوشته‌ای در مورد دریاچه اورمو که حکم اعدام آن در مجلس داده شده است پیدا نمیکنم...» آ.ائلیار : جواب: بابک عزیز، در حال حاضر وقت من برای انعکاس اخبار رسیده یکشنبه بعد از ظهر هست و اینکار را هم انجام خواهم داد. در ضمن ایرانگلوبال مخالف اعدام و در نتیجه مخالف شعار « مرگ بر فلان و بهمان» است. از اینرو چنین شعار هایی جایش اینجا نیست. از سوی دیگر دیدهای متفاوت و حتی متضاد دلیل بر دشمنی نیست بل دلیل بر ارائهء راه حلهای گوناگون است. قرار نیست همه یکجور بیاندیشند. بخش اعظم نگونبختی ما از " اجبار به یکجور فکر کردن" یعنی از «دیکتاتوری» ناشی شده است. هرکس و هر مکتب و اندیشه ای که دیگران را به « یکجور اندیشیدن» وادارد ، نه تنها در خدمت رهایی انسانها از ستم ملی و تبعیضات نیست بلکه بعکس در خدمت بردگی و اسارت آنهاست. رهایی ستمدگان در پذیرش متفاوت فکرکردن و مدارا بایکدیگر است. هیچکس به تنهایی صاحب حقیقت نیست. هیچکس هیچ چیز نمیداند. ما فقط به یاری یکدیگر میتوانیم راه حلهای نسبی مسایل را بیابیم و از راه آزمایش و خطا، با افتد و خیز، آنها را تکمیل کنیم. دوران تفکرات سفت و سخت سپری شده است. اندیشه های جامد که حقیقت را تنها از آن خود میداند و دگر اندیشان را بدیده دشمن و دشمنی مینگرد، نتیجه اش میتواند دیکتاتوری و فاشیسم باشد. آیا قرار است از چاله درنیامده تو چاه بیفتیم؟ یا میخواهیم بعد از یک قرن اسارت همه جانبه آزادی را تجربه کنیم؟ هر آنکس که ما را در قالبهای خود ساخته و خود اندیشیده میچپاند ، نه در اندیشهء آزادی ما، بل به فکر اسارت ماست. ساغ اولون. * بخت آور عزیز، در نقل قول یاد شده از رزمی، «... ملل غير فارس نميخواهند برخورد منفي با دخالت خارجي داشته باشند.... من با نمايندگان ساير ملل دراتباطم و آنها طرفدار سرنگون شدن اين حكومت به هر نحوي هستند...". روشن است که ایشان موافق دخالت نیروی خارجی در مسایل ایران است. البته در حد دخالت در عراق. دلایل شما برای درستی این نظر چیست؟ چرا دلایل نویسنده مقاله درست نیست؟ لطفاً این چیزها را استدلال کنید. نقد یک ایده دلیل بر خراب کردن صاحب آن نیست بل اصلاح نظر اوست به زعم نقاد. چرا همه چیز برای شما فقط توطئه و دشمنی و خراب کردن معنی میدهد؟ چرا این دید توطئه نگرانه شما درست است در حالیکه آن به عنوان دیدگاه ناپلئونی از نظر تحلیلگران فاقد ارزش و اعتبار میباشد؟ چرا نقد را در خدمت رهایی نمیبینید و آن را توطئه میپندارید؟ چرا با دخالت نیروی خارجی در ایران وضعیت کردستان در عراق برای آذربایجان و یا دیگر ملیتها قابل تکرار است؟ چرا فکر میکنید این شباهت سازی تخیلی نیست و واقعی ست؟ وار اولون.

-------------

2011-08-21

تیتر مقاله       ماشاء اله رزمي و دخالت خارجی

رفع دیکتاتوری در ایران، و نیروی خارجی:

« حمایت» سیاسی و معنوی و مدنی از جنبش یا جنبشهای ضد دیکتاتوری و آزادیخواهانه با « دخالت نظامی» تفاوت اساسی دارد. فکر نمیکنم کسی با این حمایت جهانی چه از طریق دولتها و چه از سوی ملتها باشد، مخالفت کند.

مسئله بحث انگیز « دخالت نظامی» ست. دخالت نظامی ممکن است در دو حالت پیش بیاید. الف - نیروی خارجی خودش با رژیم مشکل منافع دارد. ب- هم خودش مشکل دارد و هم بخاطر کمک نظامی به مخالفان پیش خود انتخاب شده برای حکومت آینده ،وارد جنگ میشود.

در این شرایط از نظر من سیاست عدم همراهی و مخالفت با هر دو طرف، وتکیه به نیروی همه ملیتهای تحت ستم از جمله فارسی زبانان برای نفی « دیکتاتوری و جنگ خارجی»، در جهت تحقق بخشیدن به اهداف دو انقلاب شکست خوردهء-مشروطیت و بهمن-و تأمین برابری حقوقی همه جانبهء ملیتها،از راه گشودن جبهه « سوم»، درست است.

درست بودن به معنای تحقق پذیر بودن نیست. برای عملی شدن سیاست درست ضرورت دارد که همه نیروهای مخالف داخلی آگاهانه و متحد و سازمان یافته، بکوشند. در غیر اینصورت هفتاد و چند ملییون انسان عملاً سرنوشت خود را بدست نیروهای خارجی و حوادث غیر قابل پیش بینی خواهند سپرد.

تکرار وضعیت عراق و افغانستان برای ایران به احتمال قریب به یقیق ممکن نیست. چون ایران هیچکدام از آنها نیست. و شرایط طی شده آنها نیز شرایط ایران نبوده و نخواهد بود.

موافقان دخالت نظامی خارجی، ناامید از مردم واسیر دید و منطق ناقص « شباهت سازی» هستند. و سیاست «ماهی گرفتن از آب گل آلود» رادنبال میکنند.

این شباهت احتمالی غیر قابل رخداد و تکرار است. به فرض اگر هم تکرار شود راه حل، گشودن جبهه سوم است.

موافقت با نیروی خارجی چه اشکالی دارد؟ تغییر رژیم ها کار مردم است، نه کار نیروی نظامی خارجی. «تولکی دده سی خیرینه تویوخ توتماز». روباه به سود پدرش مرغ شکار نمیکند. نیروی خارجی برنامه خود را پیاده میکند نه برنامه ترا. تو باید در برنامه او جابگیری تا چیزی هم بتو برسد. جاگرفتن در چهارچوبه او یعنی تو دیگر خود نیستی، و اوست که سرنوشت ترا تعیین میکند.

آنان که دوست دارند سرنوشتشان را نیروی خارجی به نفع خود رقم بزند خوددانند. ولی این راه، راه تأمین منافع واقعی مردم نیست. راه رسیدن به این منافع گشودن جبهه سوم در شرایط مورد بحث است.

از سوی دیگر موافقت با حمله و جنگ نیروی خارجی یعنی موافقت با در خون تپیدن شاید دهها هزار انسان بیگناه. اگر کسی جرئت تأیید چنین کشتار و کشتارهایی را برای حل مسخ شدهءمسایل سیاسی دارد بفرماید، راه باز است و جاده واقع در میان دریای خون.

حکومت از طریق خیزش عمومی مردم در سراسر کشور دگرگون خواهد شد و نه از این راههای تخیلی.

-----------------

2011-08-24

 آقای تورج گرامی، در پاسخ پرسش شما، لطفاً سعی کنید کامنت بدون توهین و تحقیر و دشمنی بادیگری نوشته شود. نقد خط و مشی جریانات سیاسی آزاد است اما اتهام و توهین و تحقیر به آنها ربطی به نقد ندارد. نقد تاریخی نیاز به ارائه فاکت و سند دارد. با احترام.

-------------

2011-08-24

تیتر مقاله       تاکتیک جنبشهای ملی-دموکراتیک

عزیز آتیلا، واقعیت اینست که برای ساختن یک زندگی نوین و آزاد، مسئله ملی، عدالت اجتماعی، دموکراسی، برابری حقوقی، و غیره روند یک انقلاب دموکراتیک را نشان میدهند. همه این مسایل بهم پیوسته است. بسته به شرایط این یا آن مسئله در درجه اول قرار میگیرد. این را « شرایط موجود» تعیین میکند. پیروزی این «انقلاب دموکراتیک » که اهداف شکست خورده انقلابهای مشروطیت و بهمن را تحقق بخشیده و به خواسته های امروزین ما پاسخ مثبت بدهد، کار یک منطقه و یک ملیت نیست. بلکه کار کل مردمان ایران است. یک منطقه و ملیت شکست میخورد و دهه ها در یأس فرو میرود. گذشته کورد ها و آذربایجانیها این نتیجه را بخوبی نشان میدهد. مسئله ادا کردن دین به کسی و چیزی نیست، بلکه هدف « پیروزی آذربایجان » است. و اینکار در همبستگی با دیگر جنبشها ممکن است و لاغیر. عدم حمایت کورد ها از آذربایجانیها سیاست نادرستی ست. ولی ما تا جایی که میتوانیم نه تنها از حقوق کوردها بلکه از رهایی دیگران نیز دفاع میکنیم. به امید اینکه سیاست غلط عدم حمایت ترک برداشته و بشکند.

-----------

2011-08-25

 جناب اسفند، واژه های " آبکی"، "میرزا..." ، "هم پیمان با..." حاوی تحقیر و اتهام در مورد نویسنده است . نقد ربطی به این حرفها ندارد. لطفاً با رعایت اصول کامنت تان را بنویسید. بااحترام.

-------------

2011-08-25

تیتر مقاله        آخر سر«سون باش»

بابک گرامی، کامنت شما در مورد مطلب درج شده «شعر» نبود و حذف شد. در ضمن توجه کنید ایرانگلوبان اخبار بازداشت فعالین و دریاچه اورمیه را در حد توان بازتاب داده است. و اخبار مهم دیگر را بازهم منعکس خواهد کرد. موضوع سایت، ایران و جهان است. و نه فقط آذربایجان. شما میتوانید مطلب کپی شده خود از سایت دیگر را در صفحه شما درج کنید. با احترام

------------

2011-08-25

جناب جمال گرامی، کامنت شما بعد از ادیت ، بهمراه جواب، اینجا درج میشود:

آ.ائلیار:

شما، دفاع از « حقوق بر حق مردم» را با دفاع « از جریانات سیاسی» عوضی گرفته اید. من از «حقوق مردم کرد دفاع میکنم»، نه از سیاست احزاب کرد.سیاستهای غلط جریانات سیاسی قابل نقد است. و دفاع از حقوق مردم هم بمعنای دفاع از احزاب و تشکلها نیست. ولی کدام کرد روشنفکری از « حقوق مردم آذربایجان دفاع کرده» و در عین حال سیاستهای غلط تشکلهای آذربایجان را نقد نموده است؟ اگر چنین کسی هست بسیار خوب کارش از نظر من مثبت و در خور اهمیت است. پان ترکیسم و پاکردیسم و غیره همه قابل نقد است، حرفی نیست. ولی حقوق مردم آذربایجان و کردستان ربطی به این پانها ندارد. روشنفکران و انقلابیون نامدار آذربایجان درگذشته همواره از حقوق مردم کرد مثل مردم خودشان دفاع کرده اند. علیرضا نابدل بهترین شعرهایش را درمورد مردم کردستان سروده است. و عاشق کردستان بود. آیاانقلابی و شاعری هست که عاشق آذربایجان باشد؟ غیر از زنده یاد فرزاد گمانگر که عاشق صمد بهرنگی بود. جمال عزیز، راه رهایی همه ما از میان این دلباختگیها میگذرد، نه از دریای کینه و نفرت و دشمنیها. لطف کنید «حقوق مردم» را با «سیاست تشکل سیاسی» عوضی نگیرید. منظور من از « ما» تشکلهای سیاسی نیست که شما اشاره کرده اید، بلکه منظورم «همه کسانی» هستند که بدون دفاع از سیاست احزاب از «حقوق برحق مردم» کرد و ترک و غیره ، و حتی فارسی زبانان دفاع میکنند. اجازه بدهید در ظواهر قضایا اسیر نشویم.

جمال:

«جناب آ. ائلیار نیز هر از گاهی ... فرمایشاتی میکنند کە معلوم نیست اصل و اساس آن از کجاست. برای نمونە ایشان خستە نمیشوند بگویند ما ترکهای آذری از مبارزە مدنی و بر حق ملت کرد دفاع میکنیم. ولی طرف مقابل کردها این کار را نمیکنند. اولأ این مای جناب آ. ائلیار معلوم نیست کدامها هستند. شـما بهتر است بگوئید من نە ما. حتمأ این مای جناب آ. ائلیار باید تانسوچلیلر ، یا ملا حسنی، یا اوردغان یا دست اندر کاران تلویزیون گوناز یا نظمی افشار، یا کمیته های نزدیک بە جناحهای جمهوری اسلامی در حاکمیت و یا و یا "ما" هستند. جناب آ. ائلیار، باور کنید خشونت و کلە شقی و ترویج خشونت و اقدام بە کشتار پان ترکها، زبان زاد کل کرە خاکی می باشد. جناب آ. ائلیار فراموش میکند قتل و عام مردم بی گناه کرد و بی دفاع قارنا و قلاتان توسط همن ماهای ایشان، آدری های عزیز, کشتار جمعی شدند. ایشان بە جای این ما ها، بهتر است بە تلویزیون بسیار عزیز ترکهای آذری ایران نگاه کند. میدانم کە نگاه میکند و سایت آنها را نیز بالا وپائین میکند. تمام تلویزیون گوناز مالامال از تنفر پراکنی علیە ملتهای کرد، ارمنی، روس، فارس است. این مای ایشان فراموش میکند کە ترکهای آذربایجان و عراق بە گوپال دست یا چوبدست فاشیزم ترکیە تبدیل شدند. ایشان فراموش میکنند کە مردم تبریز چگونە برای فاشیست عبدللە گل هورا میکشیدند. لطفأ جناب آ. ائلیار از این تنازی های "ما" برای ما نقش بازی نکنید. چون پان ترکیسم کە متأسفانە اکثریت ترکهای آذربایجان بە آن گرفتار شدند، مالا مال از تنفر پراکنی بر علیە ملتهای همسایە آنهاست مجملە کردها، ارمنیها، فارسها ، روسها، گرجیها، یونانیها ، لگزیها،... باور کنید ترکها سر ناسازگاری با تمام دنیا دارند مسئله فقط کرد نیست.»

------------

2011-08-26

تیتر مقاله        تاکتیک جنبشهای ملی-دموکراتیک

جمال گرامی، بخاطر ارتباط محتوای این چند کامنت با تاکتیک جنبشهای ملی- دموکراتیک آنها را یکجا زیر این نوشته نیز درج میکنم. درضمن پاسخ آخرین کامنت تان را هم میتوانید ملاحظه کنید:

جواب آخرین پیام شما:

نظرم رادر مورد ضمیر "ما" توضیح دادم و باز میتوانید در زیر به آن مراجعه کنید. اما اینکه برداشت شما از این ضمیر " تشکلهای آذربایجانی» ست، باید بگویم آنچه شما اشاره کرده اید سیاستی ست که « بخشی از آذربایجانیها» دنبال میکنند.همانطور که بخشی از کردها نیز مساوی آن را پیش میبرند. علت وجود این سیاستهای نادرست و زیانمندی که از سوی هر دو طرف پیگیری میشود «اختلافات ارضی» ست. و اساس این علت هم بر «دنیای بزرگ کرد و ترک» قرار دارد که در مقاله تا حدی به این مسئله پرداخته و راحل مورد نظرم را ارائه داده ام.

ادامه «سیاست دشمنی بین مردمان تحت ستم» به زیان همه ستمکشان است.

اختلافات ارضی راحل دوستانه دارد. وظیفه جنبشهای حاضر تحقق بخشیدن به « دنیاهای بزرگ» نیست بلکه« کسب برابری حقوقی همه جانبه برای خود به یاری متقابل همهء تبعیض دیدگان و ستمکشان ایران است. انجام اینکار نیاز مبرم مردمان ماست. با درک این مسایل میتوان اختلافات بین مردمان گوناگون را دوستانه حل نمود. من نقد « سیاست افراطی» هر دو طرف را صحیح میدانم و آنرا در خدمت پیروزی همگان ارزیابی میکنم.

جمله من چنین بود:« ما تا جایی که میتوانیم نه تنها از حقوق کوردها بلکه از رهایی دیگران نیز دفاع میکنیم.» و در توضیح ضمیر ما چنین قید شده« منظوراز « ما» ... «همه کسانی» هستند که بدون دفاع از سیاست احزاب از «حقوق برحق مردم» کرد و ترک و غیره ، و حتی فارسی زبانان دفاع میکنند». اشاره به پیگیری یک سیاست نوین است. و کسانیکه چنین سیاستی را پیش میبرند.

در حقیقت سیاست موجود هر دو طرف متشکل، غلط است؛ و بسیار زیانمند، و نیاز به نقد و اصلاح دارد.آلترناتیو آن نیز ارائه شده است. نیاز هست در بین هر دوطرف« سیاست دشمنی و زیاده خواهی» بشکند.

و این هم نقل کامنتهای پیشین که شاید مورد استفاده خوانندگان قرار بگیرد:

جمال:

جناب آ. ائلیار خوشبختانە کامنت قبلیت هنوز وجود دارە شما را رجوع میدهم بە کامنت قبلیت آنچە کە من بە تفکر شما انتقاد کردم نە اینکە شما دفاع میکنید یا نمیکنید شما در تمام کامنتهای قبلیت گفتید کە ما نقد من بە این ما شما بود جملەی شما همیشە بدین گونە بیان میشد ما آذربایجانیها از حقوق ملت کرد دفاع میکنیم حال این ما کی هست معلوم نیست .

چون آنچە کە ما میبینیم در کل و در مجموع کل جنبش آذربایجان چە متشکل آن چە افراد آن شدیدأ ضد کرد هستند و مبارزە ملت کرد را برای آزادی تخطە میکنند نمونە بارز آن گوناز تلویزیون کە مالا مال از تفکر شدید ضد کردی فارسی ، ارمنی روسیست نمونە بارز حتمأ بە اتاقهای پالتالکی ترکهای آذری سر میزنید شدیدأ تفکر ضد کردی در این رومها بحث میشود و کرد را مهاجر قلمداد میکند کە باید مهاجرین کرد را از بە اصطلاح آذربایجان بیرون کرد سایت تریبون آزاد سایت ابرنجی سایت دورنا خلاصە در تک تک این سایتها شدیدأ تفکر ضذ کردستانی و مردم کرد و فارس و ارمنی مورد هجوم قرار میگیرند حال شما فقط 1 لینک از سایتهای کردی بە من نشان دهید کە تفکر ترک آذری را مورد هجوم قرار دادە باشد بە غیر از سیاست حکومت ترکیە کە حساب آن با ملت شریف ترک آذری فرق میکند پس این ما شما کجاست کە از مبارزە بر حق ملت کرد دفاع میکنید ؟؟ بگوید من نە ما چوون واقعأ در کل یک تفکر شدید ضد کردی بین ترکها وجود دارد.»

آ. ائلیار

جناب جمال گرامی، کامنت شما بعد از ادیت ، بهمراه جواب، اینجا درج میشود:

آ.ائلیار:

شما، دفاع از « حقوق بر حق مردم» را با دفاع « از جریانات سیاسی» عوضی گرفته اید. من از «حقوق مردم کرد دفاع میکنم»، نه از سیاست احزاب کرد.سیاستهای غلط جریانات سیاسی قابل نقد است. و دفاع از حقوق مردم هم بمعنای دفاع از احزاب و تشکلها نیست. ولی کدام کرد روشنفکری از « حقوق مردم آذربایجان دفاع کرده» و در عین حال سیاستهای غلط تشکلهای آذربایجان را نقد نموده است؟ اگر چنین کسی هست بسیار خوب کارش از نظر من مثبت و در خور اهمیت است. پان ترکیسم و پاکردیسم و غیره همه قابل نقد است، حرفی نیست. ولی حقوق مردم آذربایجان و کردستان ربطی به این پانها ندارد. روشنفکران و انقلابیون نامدار آذربایجان درگذشته همواره از حقوق مردم کرد مثل مردم خودشان دفاع کرده اند. علیرضا نابدل بهترین شعرهایش را درمورد مردم کردستان سروده است. و عاشق کردستان بود. آیاانقلابی و شاعری هست که عاشق آذربایجان باشد؟ غیر از زنده یاد فرزاد گمانگر که عاشق صمد بهرنگی بود. جمال عزیز، راه رهایی همه ما از میان این دلباختگیها میگذرد، نه از دریای کینه و نفرت و دشمنیها. لطف کنید «حقوق مردم» را با «سیاست تشکل سیاسی» عوضی نگیرید. منظور من از « ما» تشکلهای سیاسی نیست که شما اشاره کرده اید، بلکه منظورم «همه کسانی» هستند که بدون دفاع از سیاست احزاب از «حقوق برحق مردم» کرد و ترک و غیره ، و حتی فارسی زبانان دفاع میکنند. اجازه بدهید در ظواهر قضایا اسیر نشویم.

جمال:

«جناب آ. ائلیار نیز هر از گاهی ... فرمایشاتی میکنند کە معلوم نیست اصل و اساس آن از کجاست. برای نمونە ایشان خستە نمیشوند بگویند ما ترکهای آذری از مبارزە مدنی و بر حق ملت کرد دفاع میکنیم. ولی طرف مقابل کردها این کار را نمیکنند. اولأ این مای جناب آ. ائلیار معلوم نیست کدامها هستند. شـما بهتر است بگوئید من نە ما. حتمأ این مای جناب آ. ائلیار باید تانسوچلیلر ، یا ملا حسنی، یا اوردغان یا دست اندر کاران تلویزیون گوناز یا نظمی افشار، یا کمیته های نزدیک بە جناحهای جمهوری اسلامی در حاکمیت و یا و یا "ما" هستند. جناب آ. ائلیار، باور کنید خشونت و کلە شقی و ترویج خشونت و اقدام بە کشتار پان ترکها، زبان زاد کل کرە خاکی می باشد. جناب آ. ائلیار فراموش میکند قتل و عام مردم بی گناه کرد و بی دفاع قارنا و قلاتان توسط همن ماهای ایشان، آدری های عزیز, کشتار جمعی شدند. ایشان بە جای این ما ها، بهتر است بە تلویزیون بسیار عزیز ترکهای آذری ایران نگاه کند. میدانم کە نگاه میکند و سایت آنها را نیز بالا وپائین میکند. تمام تلویزیون گوناز مالامال از تنفر پراکنی علیە ملتهای کرد، ارمنی، روس، فارس است. این مای ایشان فراموش میکند کە ترکهای آذربایجان و عراق بە گوپال دست یا چوبدست فاشیزم ترکیە تبدیل شدند. ایشان فراموش میکنند کە مردم تبریز چگونە برای فاشیست عبدللە گل هورا میکشیدند. لطفأ جناب آ. ائلیار از این تنازی های "ما" برای ما نقش بازی نکنید. چون پان ترکیسم کە متأسفانە اکثریت ترکهای آذربایجان بە آن گرفتار شدند، مالا مال از تنفر پراکنی بر علیە ملتهای همسایە آنهاست مجملە کردها، ارمنیها، فارسها ، روسها، گرجیها، یونانیها ، لگزیها،... باور کنید ترکها سر ناسازگاری با تمام دنیا دارند مسئله فقط کرد نیست.»

--------------

2011-08-26

 تیتر مقاله      آخر سر«سون باش»

آقای قربان گرامی، تا جاییکه سئوال شما به آ.ائلیار مربوط است باید بگویم برای درج و استثنائاً ترجمه مطالب رسیده به ایران گلوبال ما از کسی «سابقه، وابستگی و باورهایش» را نمیپرسیم.

از این زاویه همه آزادند که نوشته هایشان را برای ما بفرستند، و میفرستند. آقای اشیلباخ هم همینطور.

اما حق انتخاب مطالب داریم و به محتوا و جوانب ادبی و هنری آنها توجه میکنیم. اگر نوشته ای قابل درج بود منتشر میکنیم. بدینطریق چند شعر از آقای اشیلباخ با برگردان اینجانب خواننده ایم. و کسی هم در مورد محتوا و یا جوانب دیگر آنها نقدی ارائه نداده است.

مطالب آذربایجانی معمولاً ترجمه شده بدست ما میرسد. ولی گاهاً لازم است که مطلب دوباره ترجمه شود.

آ.ائلیار هم مثل خوانندگان فقط به اندازهءاین چند شعر با گوینده آنها آشنایی دارد؛ و نه بیشتر. با این توضیح امیدوارم یک نصف پاسخ سئوال شما را داده باشم.

حالا که سخن از ارسال و دریافت و درج مطالب است بهتر است دوستان آذربایجانی پیش از فرستان نوشته های خود به این نکات توجه کنند:

برای انتشار متن آذربایجانی لازم است

اول متن به «خط فارسی» و «لاتین» نوشته شود.

دوم «ترجمه فارسی» . و معانی لغات مشکل به فارسی یا آذربایجانی.

سوم، برای هر مطلب از انترنت یک عکس مناسب پیدا کرده لینک

(URL copy) را زیر مطلب خود قید کنید.

*

-نوشته به زبان ترکی آذربایجان باشد، و اصالت زبان ترکی آذربایجان در آن حفظ شده باشد. پر از لغات ترکی استانبولی نباشد. و یا به زبان ترکی ترکیه نوشته نشده باشد.

-ترجمه فارسی ، دقیق و از نظر کیفیت ادبی قابل درج باشد.

- مطلب ارسالی کیفیت ادبی و هنری داشته باشد.

- مطالب شعاری، پانگرایی، سیاسی، ترجمه بد، ناقص، بدون کیفیت هنری و ادبی ، آمیخته با نفرت و کینه، درج نخواهد شد.

- محتوای مطلب انسان دوستانه و مدرن و مترقی باشد.

------------

2011-08-26

تیتر مقاله        تاکتیک جنبشهای ملی-دموکراتیک

اشنه آشیل

«جواب آقای «ممد رضا»:

دومین ایمیل رسیده از آقا، باادیت فحش ها:

«اگر شما و... واقعا سعادت ملت آذربایجان را میخواهید پس چرا در مورد دریاچه اورمیه و خشکاندن عمدی آن توسط حاکمیت شوینیستی ... که باعث نابودی آذربایجان میشود، تا حال چیزی ننوشتید؟

مگر این فاجعه نیست؟این اوج نفرت شما از آذربایجان را نشان میدهد.

زبان مادری را بهتر از زبان دیگر دانستن نشاندهنده آذربایجانی بودن نیست ، آذربایجانی کسی است که آذربایجان محورانه فکر کند و در آغوش دشمنان آذربایجان نشسته و دم از جهآن وطنی زده ودفاع از حقوق اکراد مهاجر و تروریست نزند. ملت آذربایجان بسرعت از تاریخ و هویت ملی خود آگاهی می یابند و در فردای آزادی ... چپ ها... که در آغوش فاشیسم فارس و تروریسم کرد نشسته اید ... ممدرضا»

**

آ. ائلیار

پاسخ

آقای «ممد رضا» ی گرامی، ممنون از اینکه نظرتان را توسط ایمیل برایم فرستاده اید. ولی با اجازه نخست باید فحش و توهین و اتهامات شما را وجین کنم(آلاخ الییم) تا ببینم« اندیشه یتان چیست»، شاید فکر شما خطای احتمالی آ.ائلیار را روشن کند.

ائلیار مثل شما «مالک مطلق حقیقت» نیست. و « چیزی هم نمیداند»، میکوشد به کمک دیگران به « گوشه ای از حقیقت» واقف شود. شاید این « بهتر از هیچ» باشد.

ببینیم شما چه میگویید:« چرا در مورد دریاچه اورمیه... تا حال چیزی ننوشتید؟»

جواب:نخست توضیح بدهید کی هستید که در مورد آذربایجان سئوال میکنید ؟ در مورد آذربایجان چه کار کرده اید؟ چه نوشته اید؟ کدام اخبار درمورد در یاچه انتشار داده اید؟ امیدوارم خدمات به اصطلاح شایان خودتان را با فکت و سند روشن کنید. تا بدانم کیستید. گرچه وضع غم انگیزتان از همین نوشته پیداست.

و اما در مورد سئوالتان، «بدون مطالعه» سخن نمیگویید؟ کارتان اشتباه نیست؟ با یک جستجو در گوگل مطالب زیادی از آ.ائلیار در باره دریاچه ارومیه بدست میاید.چرا به خود اندک زحمتی نمیدهید؟ تنبلید؟ من باید وظیفه شخصی شما را انجام بدهم؟

شما که «قدرت تشخیص درستی و نادرستی» یک «سئوال کوچک» خود را ندارید فکر نمیکنید در «تشخیص مسایل پیچیده آذربایجان»، پا در گل مانده اید؟ و چومور ایاقلیر سئنیز؟

اینهم انجام کارشما یعنی تاوان تنبلی تان.

ولی فراموش نکنید« کارتان را خودتان انجام بدهید» اصل تربیتی درستی ست: لینک تعدادی از نوشته های آ.ائلیار درمورد دریاچه

اورمیه:

http://iranglobal.info/node/41479

اخبار اعتراضات به رد طرح نجات دریاچه اورمیه

*

http://iranglobal.info/node/7663

پژواک فریادسوسوز گلین

*

http://iranglobal.info/node/41480

عروس تشنه «سوسوز گلین»

*

و مطالب دیگر به ویژه بازتاب اخبار در حد امکان سایت و من. با توجه به اینکه موضوع سایت، ایران و جهان است، و نه فقط آذربایجان.

نوشته اید:«آذربایجانی کسی است که آذربایجان محورانه فکر کند».

غلط است. «فکرو عقیده سیاسی شخص»، که میتواند مدام تغییر کند، دلیل بر «از ملتی بودن یا نبودن» یک انسان نیست.

«فکر» میتواند غلط،صحیح، و یا «آمیخته به هردو» باشد. در جهان مدرن کسی نمی پرسد « بگو ببینم چه فکر میکنی تا بگویم از کدام ملتی هستی». میدانی که «تفتیش عقاید» میکنی. مگر مفتشی؟ مثل فاشیسم حاکم! از کسی دستور گرفتی؟ شما با هیچ عنوانی خودتان را معرفی نکرده اید. نه خواننده هستید، نه نویسنده اید، و نه خبر نگار. کی هستید؟ مأمورید؟ بگذریم.

مقوله « اهل یک ملت بودن» اصول دیگری دارد. وظیفه شماست که در پیرامون آن در دانشنامه ها مطالعه کنید و از چگونگیش « آگاه» شوید.

-دفاع از مهاجر و اکراد

چرااز حقوق انسانی مهاجر دفاع نمیکنی ؟ چرا از حقوق کردها دفاع نمیکنی؟ مگر آنان حقوق انسانی ندارند؟ کی همچو حرفی بدهن شما ها انداخته؟ حکومت؟ ایده شما حاکم نشده، صور اسرافیلی فاشیسم را مینوازد، نه؟ با توضیح هم توانایی فهم و درک مسئله را ندارید؟

دفاع از «حقوق مردمان تحت ستم دیگر» ربطی به این یا آن جریان سیاسی، و نظریات آنها، ندارد.بدون دفاع از حقوق همه تبعیض دیدگان و ستمکشان نمیتوان ادعای «آزادیخواهی» نمود. نمیتوان کسب حقوق نمود. نمیتوان پیروز شد. آزادیخواهی که افق اندیشه اش تا نوک بینی اش هست باید بحالش گریست.

جهان وطنی

- هر وقت حکومت جهانی تشکیل شد ما هم میتوانیم جهان وطن باشیم. قاباخدان گلنلیک ائده بیلمریک. به قول آذربایجانیهای شوخ طبع دوست داری « از جلو برآمدگی کنیم. تحملش را دارید»؟

آگاهی

آن «آگاهی» یی که شما اندیشمندش هستید، و نمیگذارد «قدرت تشخیص درستی و نادرستی» یک «سئوال کوچک» خود را داشته باشید، مطمئن باشید که هیچوقت نمیتواند از سوی مردم مورد پذیرش قرار بگیرد. مردم مثل چند نفر هماندیشان دور و بر شما نیستند.

چپ

- «چپ دموکرات» یا چپ نوین، که نتیجه پیشرفت پروسهء وجود چپ در جهان معاصر است « مدافع حقوق ضایع شده زحمکشان و تبعیض دیدگان » جامعه میباشد. بدون «چپ دموکرات» در ایران و آذربایجان،فقط میتواند فاشیسم به قدرت برسد.

من چپ نیستم. چرا که توان و لیاقتش را ندارم. آن اندازه توانا نیستم که مسایل طرح شده از سوی« چپ» را درک کنم. همین اندازه برایم کافی که بدانم از چی دفاع میکند و از چی دفاع نمیکند.مثل شما متخصص « چپ شناسی» نیستم.

ولی میبینم که آنان مخالف جدی تبعیض ، فاشیسم و تروریسم، و مدافع حقوق زحمتکشان هستند. فرق نمیکند این پدیده در کجای ایران باشد.

سخن آخرم، " پاشنه آشیل"!:

آیا دید و متد و سیاست مورد حمایت شما فاقد قدرت تشخیص «منافع و متحدین جنبشها» ی عدالتخواهانه و ضد تبعیض نیست؟ میدانم شما قدرت درک این چیزها را ندارید، ولی میگویم که بروید از تئوریسین های اصطبل اوژییاس بپرسید.

آیا شما و امثال شما با این سیاست و «دید و متد» پایه های شکست جنبشهای ملی-دموکراتیک مردمان ایران نیستید؟

آیا نظریات شما در محدوده « افراطییان» نیست؟ آیا افراطیگری در حقیقت "پاشنه آشیل" جنبشها نیست؟

حکومت خود را در میان «افراطییان» جا نمیدهد؟

تشخیص اش مشکل است؟

نه آقا، فقط لازم است در اندیشه و اعمال خودتان دقیق شوید. ببینید چه ضرباتی به با این سیاست فاشیستی و ضد انسانی به جنبش آذربایجان و اتحاد جنبشها زده اید.

فحشها و اتهامات شما، بخاطر دفاع آ.ائلیار از «اتحاد جنبشها»ست. شماها ترستان از اتحاد ستمکشان است. علی رغم ماسک افراطیگری که به چهره زدیده اید،" حکومتی " عمل میکنید.

شما عامل حکومت هستید یا عملاً در خط آنها کار میکنید. فرق نمیکند.

بهرصورت « پاشنه آشیل» حرکات مردمی و جنبشها هستید.

برایم خیلی واضح است از کجا و با کدام سیاست تغذیه میشوید. اینست کلمات قصار رهبر فکری شما و امثال شما، که عهد و پیمان پیشه نمودن سیاست فاشیستی را با فاشیسم حاکم و نازیسم در آسمانها بسته است :

« فردا٫ وقتی که ملت تصمیمش را گرفت٫ شاید میلیونها خود فروخته و مزدور شوونیسم فارس را ببینیم که از دار آوزیانند٫ در کوچه ها مثله میشوند و یا در خانه هایی که از سر خیانت ساخته اند در آتش میسوزند. فرزندانشان و خانواده اشان نیز در آتش غضب ملت خواهد سوخت. نوشتهء تبریزلی بای بک. مدیر سایت مشکوک بای بک».

--------------

2011-08-28

 در پاسخ کامنتها

جناب آذربایجان گرامی، کامنت شما اشتباهی پاک شده و با ادیت در زیر درج میشود.آقای کرمی گرامی، کامنت دوم شما به دلیل اتهام « توهین» بدون سند. حذف شد. آقای «...از برلین» خواهش شده از نام نویسنده سایت استفاده نکنید. تا اصلاح نام خود، بدون توجه به محتوای کامنتهای شما ، نوشته هایت حذف خواهد شد. بعد هم خودتان را بلوک خواهید کرد. با احترام.****** «Azerbaycan به خانم مهناز هدایتی- باید هم دوست داشته باشید. در زمانیکه زیباترین دریاچه جهان را در آذربایحان خشک ومنطقه وسیعی را به کویر تبدیل میکنند, کویرهای ...[مناطق فارسی زبان]... را سرسبز میکنند؛ برای نمونه انتقال آب کارون به رفسنحان و قم.سنگ معدنهای آذربایجان به اصفهان و کرمان برده َشده و آنجاهارا صنعتی میکنند در حالیکه ملیونها آذربایجانی در شهر ها دنبال کار میگردند.میلیارد ها دلاراز پولهای مردم غیر فارس را به پیشبرد زبان فارسی صرف میکنند.»

------------------

2011-08-28

آقای حسن گرامی، برای شما پیشنهاد میکنم در صورت تمایل مقاله "ایران در آستانه انقلاب دموکراتیک" را در صفحه اول مطالعه کنید و به هر مشکلی که جواب نمیدهد، اینجا برایم بنویسید. شاید راه حلی پیدا کردیم. با احترام.

------------

2011-08-28

جناب رحمان، وقتی مثل قوه قضاییه فاشیسم حاکم اتهام «جعل» عنوان میکنید باید «دلایل مستند» ارائه بدهید. و اگر ندارید بهتر است «سکوت» کنید. چه چیز مستندی دارید که نوشته جعل است؟ هیچ! پس لطفاً بیدلیل سخن نگویید. منبع نوشته « سایت ئویرنجی» ، سایت دانش جویان آذربایجان قید شده. این هم لینک آن:http://www.oyrenci.com/news.php?id=6288 سخنان نوشته از زبان جمعی از فعالین آذربایجان، و با امضاء آنان از سوی مدیریت سایت منتشر شده است. و آنهاهم به سندیت نوشته توجه دارند.روشن است، فعالین، زبان گویای مردم آذربایجان هستند. و آرزوهای مردم و بخشی از مردم را فریاد میکنند. آیا دوست دارید مثل مدیر سایت بای بک مقاله هیتلری بنویسند که جعل نباشد و میلیونها آذربایجانی را به« سوزانیده شدن» تهدید کند؟ فقط چیزی که همینجوری عنوان شده حرفهای بیدلیل و سند شماست.

-------------

2011-08-28

آقای کرمی گرامی، کامنت شما بدلیل تحقیر مردم آذربایجان و توهین به آنها [ خروسی ... بی موقع ... خاموش ... خروس ] حذف شد.

---------------

2011-08-28

چند کامنت به دلیل توهین، ایجاد دشمنی بین مردمان گوناگون، و ... حذف شد. لطفاً بدون توهین و اتهام و تحقیر و ایجاد دشمنی و نفرت و کینه، نظر خود را بیان کنید.

-----------

2011-08-31

جواب به حبیب عزیز

عزیز حبیب، گؤزه لیم، یازینیز اوچون چوخ ساغ اولون.

ببخشید که ادامه پاسخ به زبان مادری نیست.

از اینکه احساس میکنید حرف دلتان و مسایل مهم آذربایجان در این مقاله و دیگر نوشته های آ.ائلیار مطرح میشود، باعث خوشحالی من است.

احساس میکنم این جرقه ها در طرح مسایل و مشکلات تبعیض دیدگان و ستمکشان بیهوده نبوده است.

اما نمیدانم خوانندگان چه مشکلات فکری دارند که نوشته ها به آنها نپرداخته است. از اینرو برای تکمیل یکدیگر به نقد و نظر خوانندگان نیاز هست.

میاندیشم رسیدن به پاسخ نسبی مسایل به کمک علاقمندان و همگان میسر است. امیدوارم علاقمندان به مسایل جنبشها و آذربایجان، بدون « خطی اندیشیدن»، نظرات و مسایلشان را مطرح کنند.

منظورم خطی نیاندیشیدن است، و نه خط نداشتن.

این، دو چیز جداگانه ایست. آدم میتواند برای خود خط و دیدگاه و حزب و تشکلی داشته باشد ولی خطی نیاندیشد و خطی بر خورد نکند. مسئله متدیک و فلسفی ست.

بهرصورت مشتاق نقد و شنیدن مسایل طرح نشده، ناقص مطرح شده و یا ناصحیح عنوان شده و غیره هستم.

ممنون از پیشنهادتان در مورد شرکت در گفت و گوهای رسانه یی شنیداری.

متأسفانه امکان شرکت در این رسانه ها را ندارم.

ولی کار شما را مثبت میدانم. مخصوصاً که دو زبان مورد استفاده قرار میگیرد. ما برای طرح مشکلات انسانها لازم است همه توانایی های خود را بکار گیریم. تعصب بیجا و دئمی، دید را بسته و ایجاد کور ذهنی میکند. متأسفانه خیلی از ماها گرفتار این دشواریها هستیم.

مطالعه، آزاد اندیسی، انساندوستی، تست و آزمایش یافته ها را پیشنهاد میکنم. هیچکس صاحب مطلق حقیقت نسبی نیست. برای یافتن راحلهای نسبی به کمک همه نیاز داریم.

در صورت تمایل شرکت کنندگان در گفت و گوهای رسانه یی شما، برای طرح سئوالات ، مسایل و مشکلاتشان با آ.ائلیار، با علاقه، آماده ام در حد توان اندکم، پاسخ پرسشها و نقد و مسایل را کتباً نوشته و در ایران گلوبال جهت مطالعه عزیزان پرسشگر، منتشر شود.

نیاز هست سئوالات بصورت کتبی به دستم برسد. از راه کامنت یا ایمیل. فرق نمیکند.

برای شما سلامتی و خوشی و موفقیتهای بسیار آرزو میکنم.

این پاسخ زیر مقاله تاکتیک جنبشها نیز درج میشود.

لینک تاکتیک جنبشهای ملی-دموکراتیک:

http://iranglobal.info/node/7653

ساغ اولون واراولون.

-----------------

2011-09-04

درپیرامون اهداف بلند مدت و کوتاه مدت جنبشهای ملی دموکراتیک یا استراتژی ، تاکتیک جنبش ها: جناب «بهار»، همانطور که عنوان برگزیده شده نشان میدهد خواستیم «خواسته ها»ی عمومی منعکس بشود؛ و همه مطلع بشوند که متعرضان چه میخوانند. تاکتیک آذربایجان در نبرد «مبارزه مسالمت آمیز» است. تغییر تاکتیک جنبش، کار یک گروه نیست. به ویژه که رژیم آرزویش را دارد، جنبش را زود هنگام درگیر برخورد نظامی کرده و در شرایط عدم تناسب قوا و برتری نظامی، کار را یکسره کند. همانطور که مسیر حرکت آذربایجان نشان داده تاکتیک درست جنبش «مبارزه مسالمت آمیز» است. از دیدگاه تئوریک مبارزه مسالمت آمیز هم استراتژی،هم تاکتیک جنبشهای ملی-دموکراتیک است. اگر دیکتاتوری حاکم در شرایط قیام عمومی و سراسری راه قذافی را پیش بگیرد همه آزادیخواهان ایران در تغییر «تاکتیک مقطعی» میتوانند تصمیم بگیرند. جنبشها بخوبی آگاهند دیکتاتوری به دنبال چیست.

------------------

2011-09-06

شعر [ به دریاچه ی اورومیه «اورمو گؤلونه»] با سرایش و ترجمه آقای «اشیلباخ» بود که خوانندگان مطالعه کردند و مورد پسندشان واقع شد. امیدواریم آقای اشیلباخ، علاقمندان شعر آذربایجانی را بیشتر با آثار خودآشنا سازند. آ.ائلیار مثل همیشه در خدمت درج نوشته های ارزشمند قلمزنان گرامی ست. * آقای لطفی گرامی، یکی از دو مقاله مورد علاقه شما توسط آقای توکلی- که محبت نموده اند- در صفحه اول قرار گرفت. ایران گلوبال سعی میکند بیشتر مقالاتی را که خود نویسندگان میفرستند درج کند. با سپاس از راهنمایی و محبت شما.

---------------

2011-09-08

 بعضی ها در پاسخ کامنت آ.ائلیار « سخنی با کاشفان ژن فاسد»فقط بلد اند فحش و توهین بنویسند. راهنمایی میشود، استدلال کنند. اگر طرز استدلال نمیدانند لطفاً بیاموزند. اگر هم حوصله و علاقه اش را ندارند، یکی را پیداکنند که بتواند استدلال کند و بگوید آ.ائلیار بنا به این دلیل و آن دلیل اشتباه میکند. ممنون خواهم شد اگر من را با اشتباهاتم آشنا کنید. فحش و توهین چه سیاسی و چه چارواداری نشانه سطح فرهنگ نویسنده آن است. لطفاً مدنیت و سطح بالای فرهنگی از خود نشان بدهید.

--------------

 2011-09-09

سخنی با کاشفان «ژن فاسد»

آقای آراز سلیمانی،

«اطمینان» شما بر اساس واژهء «اگر» و «اظهار ارواح» دو قرن پیش ، « بیچاره روح مارکس »، بنا شده است. میتوانید بفرمایید این چه « اطمینانی» ست که بر چنین پایهءسست و بی بنیادی قرار گرفته است؟

گویا شما پزشکی خوانده اید، و در ژنتیک به همراه دوست به اصطلاح تئوریسین تان «کاشف ژن معیوب» فارسی زبانان هستید، میتوانید بفرمایید کار این « تحقیقات ژن فاسد» به قول شما، به کجا رسید؟

فرجام این پژوهشها در نازیسم هیتلر به کوره های آدمسوزی ختم شد؛ میتوانید بگویید در آذربایجان و ایران به کجا خاتمه مییابد؟

آقای « بای بک» مدیر سایت بای بک، «ملیونها آذربایجانی» را روانه خرمنهای آتش میکند؛ شما چطور؟

برنامه ی شما، و فاشیسم ناسیونال، برای این به اصطلاح شما« مانقورتها»، « ژن فاسدان» چیست؟

بعد از تجقیقات شما و امثال شما روی ژن میلیونها آذربایجانی و فارسی زبانان، کوره ها را تجویز میکنید یا خرمنهای آتش را؟

از «پایگاه» صحبت میکنید؟ هیتلر و موسولینی پایگاه نه میلیونی بل دهها میلیونی داشتند! پایگاه خمینی را هم تجربه کردیم که کمتر از آنها نبود. و همینطور خودش را.

مطمئن باشید جوانان مدافع محیط زیست، فعالین آگاه آذربایجانی که «مبارزه مسالمت آمیز را هم استراتژی ، هم تاکتیک» خود برگزیده اند نه به نظریهء ژن فاسد گرایش دارند، و نه به "جنگ خلقها و ملتها علیه یکدیگر".

معترضان آذربایجان را حق ندارید مثل خودتان «کاشف ژن فاسد» به حساب آورید. این بزرگترین توهین به جوانان دلاور آذربایجان است. در هیچ شعاری عقاید ژنتیکی و فاشیستی شما تکرار نشده است.

آنان به نبرد ستمکشان با حکومت، و برابری و سلامت جان و روان همه انسانها، بدون توجه به عقاید سیاسی شان، باور دارند. و شاخه های علوم مربوطه نیز این اصول را تأیید میکند.

از دروغ شاخدار« جنگ خلقها علیه یکدیگر، در تایخ» حرف میزنید؟ عاقبت گوبلز نازیست در دادگاه نورنبرگ را فراموش کرده اید؟ اجازه بدهید یادآوری کنم: عاقبت گوبلز ها دادگاه نورنبرگ است. عاقبت کار پزشکان ژنتیک نازیست و فاشیست،دادگاه نورنبرگ است.اطمینان داشته باشید؛ به این ها، نه به اظهار ارواح.

از سوسیالیسم حرف میزنید، درحالیکه در باتلاق «ناسیونال سوسیالیسم» مبارکتان؛ غوطه ورید. به فرجام کار این باتلاق، در نورنبرگ ، دقیق شوید؛ و به چنین سرنوشتی اطمینان داشته باشید. نه به «اگر» ها.

در ایران هیچ مردمی و ملتی و خلقی، در «سیطره» مردم دیگری نیست.

دلیل ساده اش آنست که هیچ مردمی « سیطره» ندارد، بلکه سیطره فقط از آن «حکومت» است؛ که ربطی به خلق و مردم ندارد.

نازیسم ضد چپ و ضد یهود بود. شما هم ضد چپ و ضد فارس هستید.

نازیسم روی اُسرا کشفیات ژنتیکی میکرد. شما هم در مورد فارسها کاشف ژن فاسد هستید.

نازیسم فریاد دنیای ژرمن ژرمن راه انداخته بود؛ شما هم فریاد دنیای ترک و توران سر میدهید.

با زهم بشمارم؟

ایده لوژی یی که شما را میچرخاند نازیسم و فاشیسم است؛ و ربطی به مبارزه مردم آذربایجان ندارد.

محترمانه میگویم دیدگاه شما و امثال شما ربطی به جنبش حق طلبانه مردم آذربایجان ندارد. علفهای هرز، محصول به حساب نمیآیند. « آلاغین حاصیلا دخلی یوخدو».

«تجزیه طلبی» « استقلال طلبی» نیست.

تجزیه طلبی، عمدتاً مقوله ای سیاسی ست. و استقلال طلبی عمدتاً « حقوقی».

تجزیه طلبی «سیاست مشخص»ی را پیش میبرد؛ و استقلال طلبی در پی « کسب حقوق مشخص»ی ست.

استقلال طلبی، مستقل است. و مستقل عمل میکند؛ اما تجزیه طلبی وابستهء سیاستهای دیگریست؛ و فاقد استقلال تعیین کننده.

برای ساختن دنیای ترک و توران، تجزیه طلبی لازم است؛

که تحقق اش در همراهی با سیاستهای دول ترک ، و بویژه ترکیه مد نظر است.

اما استقلال طلبی به کسب برابری حقوقی، یعنی کسب حق انتخاب راه زندگی « حق تعیین سرنوشت»، با هم زیستن یا جدا زیستن، یعنی به حق انتخاب ِ

«اتحاد با استقلال» ِیا «استقلال بدون اتحاد» میاندیشد.

نتیجه اینکه: لطفاً تجزیه طلبی را استقلال طلبی، " حسابا سوخمایین"! به حساب ما نگذارید. عقاید فاشیستی شما نه به فدرالیسم ربط دارد و نه به استقلال طلبی. "جوهر" آنرا در نازیسم و فاشیسم بجویید. اطمینان داشته باشید خواهید یافت.

-----------------

2011-09-10

 اخبار اعتراضات آذربایجان

اورمیه

گزارشات رسیده به وبسایت جنبش دانشجویی آذربایجان اؤیرنجی از اورمیه حاکی از آن است که جو شدید امنیتی بر اسن شهر حاکم شده است. نیروهای امنیتی و لباس شخصی ها با هجوم به مردم اقدام به بازداشت مردم در خیابانهای اصلی کرده و آنها را سوار ماشین های قفس دار به سرعت از منطقه خارج می کنند. با تمام این رعب و وحشت مردم حضور گسترده خود را در خیابانها و میادین اصلی حفظ می کنند.

بنا به اعلام شاهدان عینی اورمیه امنیتی ترین روز خود را می گذراند . مابین دروازه زنجیر و میدان جیران که 300 متر می باشد بیش 500 نیروی ضد مردمی(شورش) مستقر شده است . علاوه بر خیابانهای اصلی شهر در کوچه های محله های آغ داش و درویشلر و شورشورا نیروی ضد مردمی مستقر شده است . در تظاهرات روزهای گذشته بیشترین تلفات نیروهای ضد مردمی در محلات فوق الذکر بوده است. با اینهمه هنور حضور گسترده مردم در خیابانها بخوبی حس میشود. همه منتظر شروع تظاهرات هستند.

از اولین ساعات امروز تعدادی از فعالین آزربایجانی در اورمیه دستگیر و تعدادی نیز ناپدید شده اند. نیروهای ضد شورش که عمدتا غیر بومی می باشند در خیابان های عطایی، امام، خیام، طالقانی، منتظری و میادین اصلی شهر همچون مرکز و ایالت به تعداد زیاد مستقر شده اند. استانداری، دادگستری، ساختمان تلوزیون در جاده بند و خیابان والفجر به محاصره نیروهای ضد شورش در آمده است.

مدیر كل محیط زیست استان آذربایجان غربی درخصوص مشكلات زیست محیطی دریاچه ارومیه گفت: برخی از روستاهای شرقی دریاچه ارومیه به دلیل مشكلاتی كه وجود داشت به شهرهای اطراف این دریاچه مهاجرت كردند. حسن عباس نژاد درخصوص مشكلات دریاچه ارومیه و بحران این دریاچه بر اثر خشك شدن آن خاطرنشان كرد: در حال حاضر نگرانی ما از خشك شدن دریاچه ارومیه است و اینكه در پی آن ریزگردهای نمكی به وجود می آیند كه بر اثر آن دشت ‌های حاصلخیز منطقه آسیب می بیند

توفان هاي نمك علاوه بر مزارع حاشيه درياچه، زندگي بيش از شش ميليون نفر در اطراف اين منطقه را تهديد و به گسترش بيماري ها و آسيب هاي جسماني و از بين رفتن هزاران هكتار از جنگل هاي منطقه منجر خواهد شد. كه از اين حيث كشاورزان دغدغه هاي فراواني در ذهن دارند چرا كه هم اكنون نيز با تغيير شرايط درياچه و شوره زار شدن نقاطي از آن با هر وزش باد، چشم هاي نگران كشاورزان به نمك هايي است كه بي مهابا بر روي زمين هايشان جا خوش مي كنند و كم كم زمين هاي كشاورزي نيز با نمك سود شدن تبديل به كويري خشك خواهد شد.

علیرضا محجوب، که یکی از طراحان اصلی طرح ۲ فوریتی دریاچه ارومیه بوده است، به ایلنا گفت: «ما حق داریم نگران اکولوژی استان‌هایی نظیر آذربایجان باشیم چرا که اگر دریاچه ارومیه خشک شود بارانی از نمک برسر مردم این خطه باریدن خواهد گرفت و نه تنها آذربایجان به بیابانی لم یزرع و شوره زار تبدیل می‌شود و باغ‌ها و کشاورزی در آن از بین می‌رود بلکه تبعات آن دامنگیر سایر استان‌ها نیز می‌شود و بدین ترتیب ما به جای گسترش آبادانی، در توسعه بیابان و شوره زار کوشیده‌ایم.»

تبریز

بر اساس گزارشات ارسالی خبرنگار اؤیرنجی-سایت دانشجویان آذربایجان- از تبریز تمامی پاساژهای منتهی به راسته کوچه از جمله پاساژ کیان امام خمینی 110 پیام و....در کنترل شدید نیروزهای امنیتی بود به طوریکه در درب ورودی هریک تعدادی از نیروهای نظامی حضور داشتند تا در صورت بروز درگیری دربها را بسته و از پناه گرفتن مردم در پاساژها جلوگیری کنند.

گزارشات ارسالی حاکی از آن است که تظاهرات در تبریز شروع شده است و بین نیروهای امنیتی ایران و تظاهرات کنندگان مسالمت آمیز در منطقه سه راه امین این شهر درگیری شدیدی ایجاد شده است. نیروهای امنیتی، یگان ویژه و لباس شخصی ها ایجاد شده است. ماموران امنیتی در این میدان با زنان حمله ور شده اند.

تظاهرات در تبریز شروع شده است و بین نیروهای امنیتی ایران و تظاهرات کنندگان مسالمت آمیز در منطقه راسته کوچه درگیری ایجاد شده است. هم اکنون بین جوانان و یگان ویژه در این منظقه زد و خورد ادامه دارد. ملت آذربایجان یکصدا برای نجات دریاچه اورمیه در خیابانها هستند. امروز شهر حماسه ساز تبریز بار دیگر در صدد آفریندن روزی تاریخی است.

تظاهرات در تبریز شروع شد، تجمع با حدود 1000 نفر شروع شده است. مردم با شعارها ملی یاشاسین آذربایجان ،آذربایجان جانیمیز اورمو گولو قانیمیز، آذربایجان وار اولسون ایستمین کور اولسون، اورمو گولو جان وئریر مجلس اونون قتلینه فرمان وئریر در حرکتند. گفتنی است دهها نفر توسط ماموران رژیم تا بحال دستگیر شده اند. حدود 100 نفر در خیابان شهناز شروع به شعار دادن کردند که با برخورد شدید نیروهای یگان ویژه درگیری شدیدی بوجود آمد و در کوچه های اطراف درگیری همچنان ادامه دارد و حرکت مردم به طرف راسته کوچه در حال افزایش است.

خیابانهای تبریز مملو از جمیت است که برای برگزاری تظاهرات مسالمت آمیز حاضر می شوند. با اینکه خیابانهای راسته کوچه و شهناز پر از نیروهای امنیتی است اما هنوز حرکت خاصی از خود نشان نداده اند. این سومین هفته است که ملت آذربایجان برای اعتراض به خشک شدن دریاچه اورمیه دست به تجمعات مسالمت آمیز می کنند.

گزارشات از تبریز از افزایش جمعیت در خیابانها و میادین اصلی و وقوع درگیریها در خیابانهای اصلی این شهر خبر می دهد. مردم در مقابل یورش نیروهای امنیتی عقب نشی نمی کنند. با اینکه تظاهرات بصورت مسالمت آمیز شروع شده بود اما بار دیگر نیروهای امنیتی این تظاهرات را به خشونت کشیدند. دستگیریهای گسترده ای در راسته کوچه و سه راه امین بوقوع پیوسته است. با افزایش جمعیت شعارهایی در حمایت از دریاچه اورمیه در خیابانهای این شهر تنین انداز شده است.

تبریز تمامی پاساژهای منتهی به راسته کوچه از جمله پاساژ کیان امام خمینی 110 پیام و....در کنترل شدید نیروزهای امنیتی بود به طوریکه در درب ورودی هریک تعدادی از نیروهای نظامی حضور داشتند تا در صورت بروز درگیری دربها را بسته و از پناه گرفتن مردم در پاساژها جلوگیری کنند.

آغاز درگیری‌ها در تهران

بدنبال ممنوعیت ورود تماشاگران فوتبال تراکتورسازی به ورزشگاه آزادی هزاران تن از هواداران این باشگاه در پشت درب‌های بسته ورزشگاه مورد ضرب و شتم شدید نیروهای ضد شورش قرار گرفته و عده زیادی نیز بازداشت شدند.

این درگیری‌ها که به داخل ورزشگاه نیز کشیده شده بود موجب بازداشت عده‌ای از طرفداران دو تیم شده و تا پایان بازی نیز علی رغم حضور پر تعداد نیروهای انتظامی و ضد شورش در اطراف تماشاگران فوتبال تراکتور سازی در چند نوبت موجب بازداشت افراد حاضر در ورزشگاه شد.

پس از پایان بازی فوتبال و خوشحالی تماشاگران تیم تراکتور سازی و خروج ایشان از ورزشگاه نیز مجددا درگیری‌های بین تماشاگران و نیروهای ضد شورش بوجود آمد.

صدای تیر اندازی در خوی و سلماس

پس از پایان مسابقه، مردم شهرهای مختلف از جمله شهرستان خوی و سلماس نیز به خیابان‌ها سرازیر شده و اقدام به پایکوبی و خوشحالی نمودند که با دخالت نیروهای انتظامی و پرتاب گاز اشک آور این تجمعات به خشونت کشید شد.

بر اساس گزارشات محلی، این پایکوبی‌ها در ادامه تبدیل به تجمعات اعتراضی نیز شده و تجمع کنندگان شعارهای در اعتراض به خشک شدن دریاچه ارومیه نیز سر دادند.

براساس گزارشات رسیده در ساعت ۱۱ شب گزارشات متعددی از صدای تیراندازی در برخی از نکات شهرهای خوی و سلماس مخابره شد که از تلفات احتمالی تا کنون اطلاعی در دست نیست.

در شهر سلماس نیز نیروهای پلیس دست به خشونت زده و اقدام به ضرب و شتم و بازداشت شهروندان کردند.

درگیری‌ها در تبریز و ارومیه

شهرهای تبریز و ارومیه که در طی هفته‌های اخیر کانون اعتراض به خشک شدن دریاچه ارومیه بوده است نیز پس از پایان این مسابقه فوتبال به صحنه اعتراض مجدد مردم به این امر بدل شد که در پی این تجمعات بسیاری از شهروندان در تاریکی شب توسط نیروهای انتظامی بازداشت و مورد ضرب و شتم قرار گرفته‌اند.

در خیابان‌های مختلف تبریز و ارومیه نیروهای انتظامی با باتوم و گاز اشک آور به استقبال شهروندان رفتند و این تجمعات در اکثر محله‌ها و خیابان‌های تبریز به خشونت کشیده شد.

مهاجرت ساکنان اطراف دریاچه ارومیه شروع شده است

مدیر كل محیط زیست استان آذربایجان غربی درخصوص مشكلات زیست محیطی دریاچه ارومیه گفت: برخی از روستاهای شرقی دریاچه ارومیه به دلیل مشكلاتی كه وجود داشت به شهرهای اطراف این دریاچه مهاجرت كردند. حسن عباس نژاد درخصوص مشكلات دریاچه ارومیه و بحران این دریاچه بر اثر خشك شدن آن خاطرنشان كرد: در حال حاضر نگرانی ما از خشك شدن دریاچه ارومیه است و اینكه در پی آن ریزگردهای نمكی به وجود می آیند كه بر اثر آن دشت ‌های حاصلخیز منطقه آسیب می بیند و در واقع وجود این ریزگردها برای مردم این منطقه مشكلات زیانباری به دنبال دارد.وی همچنین در خصوص تشكیل ستاد ملی با حضور دستگاه های مرتبط با موضوع دریاچه ارومیه اظهار داشت: نخستین جلسه شورای منطقه‌ ای مدیریت جامع حوزه آبریز دریاچه ارومیه با حضور قائم مقام معاون عمرانی وزارت كشور، معاون وزیر جهاد كشاورزی، استانداران سه استان آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی و استاندار استان كردستان برگزار شد.مدیر كل محیط زیست استان آذربایجان غربی ادامه داد: در این جلسه از اعضای ستاد ملی و شورای منطقه ای دعوت شد ضمن اینكه استانداران حول دریاچه ارومیه نیز در جلسه حضور داشتند و موضوع مشكلات زیست محیطی دریاچه ارومیه مورد بررسی قرار گرفت، از طرفی برای حل مشكلات این دریاچه اعتباراتی تخصیص داده شد.وی در ادامه افزود: در این جلسه صورت جلسه ای تنظیم شد و اعضای وزارت خانه های جهاد كشاورزی و نیرو نامه ای را برای شخص رئیس جمهور تنظیم كردند كه محتوای این نامه در خصوص تأمین اعتبارات پروژه های دریاچه ارومیه است.عباس نژاد تصریح كرد: همچنین شورای ملی نجات دریاچه ارومیه در جلساتی كه در قالب ستاد اجرایی این دریاچه تشكیل شده است در راستای بهبود روش آبیاری، كاربری ‌ها، جلوگیری از تخصیص آب به منابع جدید، برخورد با موارد غیرقانونی در مصرف آب، اننتقال آب و بارورسازی ابرها مورد تاكید و توجه قرار گرفته است.وی ادامه داد: البته برخی از پروژه های دریاچه ارومیه می بایست از محل اعتبارات دستگاه های مربوط تامین شود كه این امر در حال انجام است.10 استان درگیر مشكلات دریاچه ارومیه هستندمدیر كل محیط زیست استان آذربایجان غربی تأكید كرد: نزدیك 10 استان درگیر مشكلات دریاچه ارومیه هستند كه طبیعتا مشكلات بر زندگی مردم منطقه تأثیر می گذارد به طوری كه برخی از روستاها در قسمت شرقی دریاچه ارومیه به دیگر شهرهای اطراف آن مهاجرت كردند.عباس نژاد با بیان اینكه غبار نمك بر كشاورزی مردم این منطقه اثر می گذارد، اظهار داشت: البته مردم این منطقه آنقدر از آب های زیر زمینی حداكثر بهره برداری را كرده اند كه این امر یكی از مشكلات زیست محیطی دریاچه ارومیه است. از طرفی ما با موضوع استفاده از سفره های آب زیر زمینی در اطراف دریاچه ارومیه به شدت برخورد می كنیم و این موضوع در حال پیگیری است.مدیر كل محیط زیست استان آذربایجان غربی حل مشكلات دریاچه ارومیه را به تأمین اعتبار آن دانست و افزود: این امر بستگی به تامین اعتبار دارد كه نبض آن در دست وزارت كشاورزی و نیرو است و برابر قانون نظارت نیز بر عهده محیط زیست قرار دارد.وی دریاچه ارومیه را مهم ‌ترین اكوسیستم‌ تالابی كشور عنوان كرد و افزود: اهمیت این دریاچه به حدی است كه بیش از این باید به مشكلات آن توجه كرد.

------------

2011-09-10

اخبار از آذربایجان:

ایمیلهای رسیده به ایران گلوبال

از سوی رسانه ها:

شنبه, سپتامبر ۱۰, ۲۰۱۱

*آخرین خبر از تبریز و اورمیه

جمعیت لحظه به لحظه خود را به راسته کوچه میرسانند و نیروهای امنیتی نیز به صورت گسترده در تبریز اللخصوص شهناز و راسته کوچه مستقر شده اند.فعلا به دلیل حضور نیروهای سرکوبگر حرکت خاصی صورت نگرفته است. در اورمیه نیز مردم لحظه به لحظه به خیابان ها می آیند و وضع عمومی شهر به شدت ملتهب است .

*امنیتی ترین روز تاریخ اورمیه - بازداشت گسترده مردم در اورمیه

بنا به اعلام شاهدان عینی اورمیه امنیتی ترین روز خود را می گذراند . مابین دروازه زنجیر و میدان جیران که 300 متر می باشد بیش از 500 نیروی ضد مردمی(شورش) مستقر شده است . علاوه بر خیابانهای اصلی شهر در کوچه های محله های آغ داش و درویشلر و شورشورا نیروی ضد مردمی مستقر شده است . در تظاهرات روزهای گذشته بیشترین تلفات نیروهای ضد مردمی در محلات فوق الذکر بوده است.ساعت18/17

بازداشت گسترده مردم در اورمیه

نیروهای امنیتی بدون دلیل و به صورت فله ای به بازداشت گسترده مردم دست زده و با ماشین های قفس دار به سرعت از منطقه خارج می کنند. ساعت 18/25

*خبرهای دریافتی از قوشاچای و مرند

درپي فراخوان براي شركت در اعتراض به خشكاندن درياچه اورميه حال وهواي شهر قوشاچای (میاندوآب) كاملا امنيتي است. نيروهاي انتظامي در ميادين اصلي شهر مملو از مامورين مي باشد . تجمع مامورين در تقاطع خيابانهاي شهدا و طالقاني خيلي بيشتر بوده وبه پادگان شباهت بيشتري دارد. از مرند نیز خبر رسیدهبازداشت گسترده جوانان در خیابان استادیوم و مقابل مسجد المهدی مرند اتفاق افتاده است .

*اوضاع در شهرهای استان اردبیل به شدت امنیتی است

جمعی از شهروندان اردبیلی ناپدید شده اند

براساس گزارش رسیده از شهرهای اردبیل، خلخال، مغان و مشکین شهر خیابانهای مرکزی شهرهای یاد شده بصورت بارزی در کنترل نیروهای امنیتی است.همه مردم از وقوع قیامهای مردمی در قبال خشک شدن دریاچه اورمیه و نیز فاجعه ای که می تواند سبب مرگ آذربایجان شود باخبرند.لازم به ذکر است که روز دوشنبه بعنوان روز اعتراض مردمی به خشک شدن دریاچه اورمیه در اردبیل تعیین شده است.

جمعی از شهروندان اردبیلی ناپدید شده اند

براساس گزارشهای رسیده از اردبیل، همزمان با وقوع قیامهای مردمی در دیگر شهرهای آذربایجان و نیز در آستانه فراخوان به اعتراض مردمی در قبال خشکانیده شدن دریاچه اورمیه؛ جمعی از دانشجویان و دیگر اقشار این شهر، ناپدید شده اند. به احتمال قوی این افراد توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده اند. هنوز از تعداد دقیق بازداشت شدگان اطلاعی در دست نیست. تلاش برای مشخص شدن اسامی افراد بازداشت شده ادامه دارد.

خانواده های این افراد به شدت نگران جان و امنیت عزیزان خود هستند.

شنبه, سپتامبر ۱۰, ۲۰۱۱

درگیری در سه راه امین تبریز

اعتراضات در تبریز و سولدوز

حمله وحشیانه مامورین به زنان در سه راه امین- تبریز

درگیری به راسته کوچه کشیده شده است

زد و خورد میان جوانان و یگان ویژه در راسته کوچه

*تظاهرات در تبریز شروع شد،تجمع با حدود 1000 نفر شروع شده است،حمله به جوانان در شهناز

گزارشات ارسالی به وبسایت جنبش دانشجویی آذربایجان اؤیرنجی حاکی از آن است که تظاهرات در تبریز شروع شد، تجمع با حدود 1000 نفر شروع شده است. مردم با شعارها ملی یاشاسین آذربایجان ،آذربایجان جانیمیز اورمو گولو قانیمیز، آذربایجان وار اولسون ایستمین کور اولسون، اورمو گولو جان وئریر مجلس اونون قتلینه فرمان وئریر در حرکتند. گفتنی است دهها نفر توسط ماموران رژیم تا بحال دستگیر شده اند. نیروهای امنیتی به جوانان در شهناز حمله کرده اند. درگیری بین تظاهرات کنندگان و نیروهای امنیتی به وقع پیوسته است.

اعتراضات در سولدوز شروع شد

بر اساس اخبار رسیده از خبر نگار سانا در سولدوز خیابان امام این شهر مملو از جمعیت است و مردم با شعارهای یاشاسین ازربایجان ،آذربایجان جانیمیز ،اورمو گولو قانیمیز به سوی فرمانداری در حرکتند

خبر از مرند

استراتژی مشت آهنین در شهرهای کوچک آزربایجان ، شهر مرند مملو از ضد شورش است و دستگیری گسترده جوانان در خیابانهای مرند گزارش شده است . خیابان اصلی شهر مملو از نیروهای امنیتی و مردم می باشد که منتظر یک جرقه هستند. ازاطراف مسجد المهدی این شهر فضای ملتهبی گزارش می شود.

*ضرب و شتم خبرنگار صدا و سیمای مرکز اورمیه توسط نیروهای اعزامی تهران

بر اساس گزارشات رسیده در حادثه دیروز فرودگاه اورمیه، خبرنگار اعزامی واحد خبر صدا وسیمای مرکز اورمیه که علت حضور نیروهای ویژه در اورمیه را جویا شده بود توسط افسر مسئول این یگان به شدت مضروب شده است. به گفته شاهدان عینی خبرنگار کتک خورده توسط آمبولانس فرودگاه به بیمارستان مطهری اورمیه انتقال یافته است. منابع نزدیک خبری به صدا و سمیای مرکز اورمیه حاکی از ان است که این اقدام افسر مسئول یگان ویژه اعزامی از تهران خشم کارکنان صدا و سیما را موجب شده که رئیس این واحد نیز با ارسال نامه ای به استانداری آذربایجان غربی اعتراض خود را به این عمل اعلام داشته است.

*حکومت نظامی اعلام نشده در اورمیه

بنا به گزارش های رسیده از اولین ساعات امروز تعدادی از فعالین آزربایجانی در اورمیه دستگیر و تعدادی نیز ناپدید شده اند. نیروهای ضد شورش که عمدتا غیر بومی می باشند در خیابان های عطایی ، امام ، خیام ، طالقانی ، منتظری و میادین اصلی شهر همچون مرکز و ایالت به تعداد زیاد مستقر شده اند. استانداری ، دادگستری ، ساختمان تلوزیون در جاده بند و خیابان والفجر به محاصره نیروهای ضد شورش در آمده است. کاراژ اطمینان در مرکز و پارکینگ هتل رضا به محل اختفای نیروهای سرکوب بدل شده است .در کلیه مبادی ورود و خروج شهر اورمیه پست های ایست و بازرسی ایجاد شده و با برخورد شدید و غیر انسانی سعی در ایجاد رعب و وحشت بین مردم می شود. پادگان سپاه در کیلومتر 3 جاده دریا جنب شهرک صنعتی شماره یک اورمیه محل تجمع نیروهای موتور سوار بوده و از این محل به تدریج این نیروها به شهر گسیل می شوند. بازداشتگاه دوققوز پله ، آگاهی و کلانتری یازده برای جمع آوری دستگیر شدگان در نظر گرفته شده است . خبر های موثق حاکی است بدنبال کتک زدن خبرنگار واحد مرکزی خبر تنها دانشجویان غیر بومی بسیجی که به صورت برنامه ای در صدا و سیما کار می کنند حاضر به همکاری با عوامل اطلاعات در تلوزیون رژیم شده اند و کارکنان عادی صدا و سیما در یک اعتصاب پنهان به سر می برند. برخی افسران با شرف نیروی انتظامی توبیخ شده و برخی دیگر از مراکز حساس دور شده اند. خبرهای ارسالی از خبرنگاران اورمو ایشچیلری حاکی است فضای اورمیه به شدت ملتهب بوده و هر لحظه بروز ناآرامی گسترده در شهر امکان پذیر است .سرعت اینترنت به صفر رسیده و ارسال پیامک ها نیز با اختلال مواجه شده است . رژیم در تدارک قطع ارتباط داخل به خارج بوده و سعی دارد امروز اخبار تظاهرات به بیرون ارسال نشود.

****

* گزارش مفصلي از اتفاقات به وقوع پيوسته در آذربايجان

مجلس در جلسه علني روز سه شنبه 25 مرداد سال 1390 با دو فوريت طرح انتقال آب به درياچه اروميه موافقت به عمل نياورد.

انتشار اين جمله كافي بود تا خشم آذربايجانيهايي را كه عمده ترين علت خشكيدگي درياچه اروميه را در سياست هاي غير كارشناسانه دولت در قبال اين موضوع مي پنداشتند برانگيزد.

زمزمه هاي شكل گيري اعتراضات به سرعت فضاي آذربايجان را ماطوف به خود كرد و رفته رفته اين موضوع به تمام مباحث روز موجود در آذربايجان سايه انداخت.

به نظر مي رسيد دربي تبريز شروع خوبي براي آغاز اعتراضات به سياست خشكاندن درياچه اروميه باشد. بنابراين در فاصله چند روز مانده به اين بازي فعالين مدني آذربايجاني با فراخوان گسترده در شهرهاي آذربايجان ِ آذربايجاني ها را براي حضور در اين بازي دعوت به عمل مي آورند. به دنبال اين فراخوان شهرهاي آذربايجان فضاي بشدت امنيتي اي را به خود مي گيرد .

اولين گروه بزرگ از بازداشتي ها نيز در عصر روز چهارشنبه 2 شهريور 1390 با مراجعه نيروهاي امنيتي به مراسم افطاري يكي از فعالين مدني آذربايجاني صورت مي گيرد . در اين مراجعه نزديك به سي تن بازداشت و به مكان نامعلومي منتقل مي شوند .

اسامي بازداشت شدگان 2 شهريور 1390:

مصطفي عوض پور، مرتضي عوض پور، محمود فضلی، جلیل علمدار میلانی، تقی سلحشور، یوسف سلحشور، عبدالله صدوقی، مهدی حمیدی شفیق، جمشید زارعی، حسن ارک، مهدی مهاجر، عزیز پورولی، احمد علیزاده، یاسر سلمانی رضایی، ، ایلقار کریمی، مهدی نوری، احمد ریاضی مبارکی، فرزاد مهدوی، موسی برزین خلیفه لو، یعقوب رمضانی، وحید شیخ بگلو، محمدعلیمرادی، علی شیرناک، محمد امیری، تقی صوفیانی و محمد محمودي

ماموران همچنین ضمن ضرب و شتم خانواده عوض پور مادر و پدر، عروس و دایی خانواده را نيز بازداشت مي كنند که این افراد پس از ساعتی چند از حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی تبریز در خیابات صائب آزاد مي شوند .

در همين روز آيدين ذاكر فعال مدني آذربايجاني در شهر مشگين شهر ( خياو ) نيز بازداشت و به مكان نامعومي منتقل مي گردد. .

خبر بازداشت اين فعالين با سابقه آذربايجاني ِ ديگر فعالين مدني آذربايجاني را بر آن مي دارد كه مصمم تر از قبل ِ خود را به مشاركت دربرنامه طراحي و اجراي اعتراضات پيشرو پيش قدم سازد. شب نامه ها ِ تراكت ها ِ سايت هاي خبري ِ اس ام اس ها و شبكه گوناذ تي وي دست به دست هم موجب قوت بخشيده شدن به روحيه اعتراضي آذربايجاني ها مي گردد.

سوم شهريور1390 ( روز برگزاري دربي تبريز ) :

همزمان با افزایش نارضایتی ها و خشم افکار عمومی آذربایجانیان از عدم تصويب دو فوریت طرح آبرسانی به دریاچه اورمیه در مجلس شورای اسلامی ایران و متعاقب آن جو ملتهب به وجود آمده در اكثر شهرهای آذربایجان ، حسن کریم زاده معلم، نویسنده، روزنامه نگار و از فعالین حرکت ملی آذربایجان صبح روز پنچ شنبه 3 شهریور از طرف ماموران نیروی انتظامی این شهرستان بازداشت و به بازداشتگاه اداره اطلاعات اردبیل منتقل مي گردد .

از دمدمه هاي طلوع خورشيد در همين روز ايست بازرسيهايي در اكثر شهرهاي آذربايجان توسط نيروهاي انتظامي و امنيتي بر پا مي شود . در اين ايست بازرسي ها ماشين هايي كه قصد عزيمت به ورزشگار سهند تبريز را دارند متوقف و ضمن اخذ كارت شناسايي از سرنشينان مانع از عزيمت آنها به محل مورد نظر گشته ميشود . با اين حال در زمان بازي بالغ بر 50 هزار نفر در ورزشگاه سهند تبريز گرد هم مي آيند. روحيه اعتراضي در جمعيت حاضر در ورزشگاه سهند تبریز جلب توجه خاصي مي نمايد. در حين بازي حميد قربانعليزاده وبهنام عليزاده اهل مشگين شهر ( خياو ) و ياشارعباسي و هاشم محمودي اهل تبريز چهار تن از فعالين دانشجويي آذربايجاني درحالي كه با حركت هاي نمادين اقدام به پخش بطريهاي آب در ميان مردم مي نمايند دستگير و به مكان نامعلومي منتقل مي شوند.

در طول بازي يك شعار دائم از طرف تماشاگران معترض سر داده مي شود : (( آذربايجان جان وئرير مجلس اونون قتلينه فرمان وئرير )) – ترجمه فارسي اين شعار : (( آذربايجان در حاليكه جان مي دهد مجلس فرمان قتل آن را صادر مي نمايد )) .

پس از پايان بازي هزاران تراكت دربين تماشاگران حاضر و براي حضور در مراسم اعتراضي روز شنبه 5 شهريور توزيع مي شود . در اين بازي صدها تماشاگر فوتبال با نيروهاي امنيتي درگير شده و ده ها نفر از آنها بازداشت و به مكان نامعلومي منتقل مي گردند .

چهارم شهريور 1390 ( فاصله يك روز مانده به زمان برپايي اعتراضات خياباني در شهر اروميه ) :

در اين روز با وجود فضاي امنيتي در شهرهاي آذربايجان من جمله شهر اروميه ده ها هزار برگه اعلاميه مبني بر فراخوان حضور درخيابان هاي شهر اروميه در فضاي آذربايجان پخش مي شود . ادره اطلاعات اروميه ضمن تماس با فعالين مدني آذربايجاني در اروميه آنها را تهيد مي كند كه در صورت حضور آنها درخيابان ها سرانجام نامطلوبي براي آنها رقم خواهد خورد .

شنبه 5 شهريور 1390 ( روز برپايي تظاهرات در اروميه ) :

عصرروز شنبه بيش از ده هزار نفر از آذربايجانيها درخيابان عطايي و همچنين خيابان هاي منتهي به آن گرد هم مي آيند . يگان هاي ضد شورش با حضور پر رنگ خود فضاي امنيتي در اين خيابان ها را ايجاد مي كنند .كليد اعتراضات با سردادن شعار توسط دو دختر آذربايجاني استارت خورده و به ناگاه موج اعتراضات خيابان هاي اروميه را فرا مي گيرد . یگان های ضد شورش ضمن حمله به تظاهرات کنندگان به ضرب و شتم آنها نیز مي پردازند . تظاهرات مسالمت آمیز مردم با حمله نیروهای خودسر حکومت به خشونت کشیده می شود . درگیری ها آغاز و دامنه آن به کوچه ها و خیابان های اطراف کشیده مي شود.

در جریان این درگیری ها علیرضا خلیل زاده سروان بازنشسته ارتش به هنگام سر دادن شعارهای اعتراضی بازداشت می شود . همچنین آرمین تمری دانش آموز 17 ساله سلماسی که برای حضور در مراسم اعتراضی به ارومیه مراجعت کرده بود در خیابان های این شهر با ضرب و شتم مامورین امنيتي بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل می شود.

در جریان این اعتراضات بیش از سیصد نفر از معترضین بازداشت و به بازداشتگاه های نیروی انتظامی و اطلاعات ارومیه منتقل می شوند. گفته مي شود در بين بازداشت شدگان نزديك به سي نفر زن به چشم مي خورد.

انجن دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان (آداپ ) خبر کشته شدن سه تن از تظاهرات کنندگان و مجروح شدن تعداد کثیری از مردم در طی درگیریها با پلیس ضد شورش را گزارش می دهد. همچنین بر اساس این گزارش بسیاری از بازداشتها زمانی صورت گرفته که افراد مجروح دربیمارستانها تحت درمان بوده اند.

در همین روز سیاست بازداشت در شهرهای دیگر آذربایجان نیز دنبال می شود .

فرشید نوروزی ِ یعقوب محمدی ِ امیر حسین آقایی ِ فرهاد لامی ِ میلاد و بابک هفده ساله و سجاد عزیزی از شهروندان آذربایجانی و از هواداران تیم تراکتورسازی از سوی ماموران امنیتی در میاندوآب ( قوشاچای ) بازداشت می شوند . این افراد پیش از این برای تماشای مسابقه فوتبال بین تیم های تراکتور سازی و شهرداری تبریز در روز پنجشنبه 3 شهریور از میاندوآب عازم تبریز بودند که در ایست بازرسی بین راه متوقف و وسایلشان ضبط شده بود .

از تبریز نیز خبر می رسد یاشار پیری دانشجوی حقوق دانشگاه پیام نور در شب همین روز توسط مامورین اداره اطلاعات تبریز پس از مورد ضرب و شتم قرار گرفتن بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل می شود .

اخبار ِ فیلم ها و عکس های مربوط به جریانات به وقوع پیوسته در روز شنبه 5 شهریور به سرعت از طریق سایت ها و شبکه تلوزیونی گوناذ در اختیار آذربایجانی ها قرا می گیرد . سرکوب تظاهرات مسالمت آمیز توسط نیروهای حکومتی موجب آن می شود که رایزنی برای برپایی تظاهرات بزرگتر و اینبار در شهرهای تبریز و ارومیه بین فعالین آذربایجانی آغاز گردد .

یکشنبه 6 شهریور ( روز بعد تظاهرات در شهر ارومیه ) :

یک روز پس از برپایی اعتراضات مدنی در ارومیه وحید فائزپور وبلاگ نویس و فعال سابق دانشجویی و مهندس بهزاد سلیمانپور فعال مدنی شناخته شده آذربایجانی در محل کارشان دستگیر و به بازداشتگاه اداره اطلاعات ارومیه منتقل می شوند .

در همین روز نیروهای امنیتی شهر اردبیل با مراجعت به مغازه عباس لسانی فعال سرشناس آذربایجانی ِ رحیم غلامی روزنامه نگار ِ محمد بدلی و طاها هاشم پور سه تن ار فعالین مدنی این شهر را بازداشت و به مکان ناملومی منتقل می کنند.

به گفته منابع محلی این دستگیری ها به دنبال پخش وسیع اعلامیه هایی در شهر اردبیل در رابطه با وضعیت دریاچه ارومیه صورت گرفته است .

دوشنبه 7 شهریور 1390 :

در ادامه فضای امنیتی و سرکوب فعالین مدنی معترض به سیاست های دولت ایران نسبت به وضعیت دریاچه ارومیه حسین عبادالهی و حمید واثق دو تن از فعالین مدنی آذربایجانی در اردبیل بازداشت می شوند .

منابع محلی این بازداشت ها را در ارتباط با شبنامه های که از چندین روز پیش در سطح شهر اردبیل بطور گسترده در حال پخش شدن میباشد می دانند .

سه شنبه 8 شهریور 1390 :

در فاصله یک روز مانده به عید فطر فعالین مدنی در شهرهای آذربایجان من جمله تبریز ِ ارومیه و مراغه با پخش اعلامیه هایی ضمن تبریک فرا رسیدن عید فطر سیاست های دولت در قبال خشکانده شدن دریاچه ارومیه را محکوم و خواهان حضور ملت آذربایجان در تظاهرات روز شنبه 12 شهریور ِ در تبریز و ارومیه می شوند.

در همین روز مهدی دیهمی از فعالین مدنی آذربایجانی در شهر چهار برج میاندوآب ( قوشاچای ) در منزل شخصی خود بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل می شود .

چهارشنبه 9 شهریور (( روز عید فطر )) :

به دنبال پخش اعلامیه های اعتراضی در شهر مراغه سیامک کریمی ِ بهزاد اقدسی ِ مصطفی قلی زاده ِ مرتضی فروغی ِ فرهاد ساعلی و ولی حسین نژاد 6 تن از فعالین مدنی آذربایجانی دستگیر و به بازداشتگاه اداره اطلاعات مراغه انتقال می یابند .

پنجشنبه ِ جمعه 10 و 11 شهریور :

تعطیلات پایانی هفته فعالین آذربایجانی با جدیت تمام در تلاشند که ملت آذربایجان را در روز شنبه 12 شهریور 1390 و برای برپایی تظاهرات در شهرهای ارومیه و تبریز آماده کرده و به صحنه بیاورند . نیروهای امنیتی و نظامی در شهرهای آذربایجان به آماده باش کامل در آمده اند .

شب روز یازدهم مجید و توحید جوادی دو تن از فعالین دانشجویی آذربایجاني توسط نیروهای امنیتی دستگیر و به بازداشتگاه اداره اطلاعات ارومیه منتقل می شوند .

شنبه 12 شهریور 1390 ( روز قیام در شهرهای تبریز و ارومیه ) :

از صبح روز شنبه 12 شهریور نیروهای امنیتی – نظامی دو شهر تبریز و ارومیه را به پادگان نظامی تبدیل کرده اند. حوالی ساعت 6 عصر این روز اجتماع عظیمی از ملت اذربایجان در خیابان های این دو شهر دیده می شود . در این حین اعتراضات به یکباره کلید می خورد . درگیری های شدید بین نیروهای امنیتی و مردم شروع می شود . تظاهرات کنندگان در تبریز به سمت ساختمان استانداری این شهر به حرکت در می آیند. به گفته شاهدان عینی یکی از معترضان براثر ضربات وارده باتوم توسط یگان های ضد شورش جان خود را از دست می دهد. جان باخته به ساختمان استانداری منتقل می شود . از هویت این شخص هنوز اطلاعی به دست نیامده است .

از ارومیه نیز خبر می رسد بالغ بر 50 هزار نفر دست به تظاهرات اعتراض آمیز زده اند . درگیری از همان دقایق اولیه شروع می شود و صدها نفر از معترضین به شدت زخمی و به بیمارستان های ارومیه منتقل می شوند. نیروهای امنیتی با درک این موضوع و با مراجعه به بیمارستان ها ِ زخمی شدگان را بازداشت و به مکان نامعلومی انتقال می دهند.

آمار دقیقی از بازداشتهای این روز هنوز در دست نیست ولی اسامی برخی از بازداشت شدگان به قرار زیر می باشد :

بازداشت شدگان در ارومیه :

سعید صادقی، ابوالفتح مظاهر‌پور، رضا جعفری، حسن علی‌پور، جلیل حسین‌زاده، محمدرضا علی‌زاده، رضا حسین‌پور، محمد‌زاده حسن، جعفر ماشاالله‌زاده، اکبر مرادی، نصرت حسین‌پور، مجتبی ولی‌پور، حسن مولایی، محمد چنقرالو، بهزاد بازداشت شدگان در تبریز :

فرانک فرید ( شاعر و فعال حقوق زن آذربایجانی ) ِ حمید منافی نظرلو ( از فعالین مدنی آذربایجان و ساکن تهران ) ِ سعید ابراهیم زاده ِ محمد احمدی ِ صالح گل محمدی ِ کیان پیغامی مهدی محمدپور

از اهر نیز خبر میرسد که ابراهیم نوری از فعالین جوان و با سابقه آذربایجان توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده است .

یکشنبه 13 شهریور 1390 ( روز بعد اعتراضات تبریز و ارومیه ) :

پس از برپایی تظاهرات موفقیت آمیز در دو شهر بزرگ آذربایجان موج جدیدی از احضارها و بازداشت ها در شهرهای آذربایجان آغاز می شود .

اسامی بازداشت شدگان در شهرهای مختلف آذربایجان :

ارومیه : رامین شیخ بگلو و فریدون آقازاده

اردبیل : حمید قوتی دانشجوی رشته مهندسی برق

شبستر ( روستای نادار ) : محمد رضا اقدسی دانش آموز 18 ساله ِ جواد فتحی ِ جلال میری

تهران : میثم آزادی افسر وظیفه و فارغ التحصیل از دانشگاه ارومیه و مدیر مسئول سابق نشریه اورمو . ( نامبرده در پادگان محل خدمت خود بازداشت و به بازداشتگاه اداره اطلاعات ارومیه منتقل می شود ) .

مرند : محرم خلقی به همراه همسرش

احضار شدگان به اداره اطلاعات :

تبریز : جواد کارگر فعال دانشجویی ساکن قزوین و اهل شهر خوی

خوی : ابراهیم جعفرزاده و سعید پور جعفر علی از فعالین مدنی با سابقه آذربایجانی

توضیح اینکه احضار شدگان به دلیل غیر قانونی دانستن این احضارها از مراجعت به اداره اطلاعات تبریز و خوی سر باز میزنند.

دوشنبه 14 شهریور 1390 :

مامورین امنیتی خوی به دنبال عدم مراجعه سعید پور جعفرعلی به اداره اطلاعات خوی ِ با مراجعت به خانه این فعال مدنی آذربایجانی ِ وی را بازداشت و به بازداشتگاه اطلاعات این شهر منتقل می کنند .

چهارشنبه 16 شهریور 1390 :

صبح روز چهارشنبه مامورین امنیتی خوی با مراجعت به محل کار ابراهیم جعفرزاده یکی از فعالین سرشناس آذربایجان درصدد بازداشت وی بر می آیند که با مقاومت وی موفق به این امر نمی شوند.

پنجشنبه 17 شهریور 1390 :

در این روز آذربایجانی های مقیم تهران در حال تدارکند تا با حضور پر رنگ خود در ورزشگاه آزادی تهران اعتراضات مدنی به پاخواسته از شهرهای آذربایجان را دنبال نمایند. گفته می شود فعالین آذربایجانی ساکن شهر کرج و اسلامشهر نیز با پخش اعلامیه هایی در بین آذربایجانیهای ساکن این شهرها آنها را برای حضور در ورزشگاه ازادی فراخوانده اند .

در این روز از شهر تکاب (تیکان تپه ) نیز خبر میرسد رامین رضایی از فعالین مدنی این شهر بازداشت گردیده است .

جمعه 18 شهریور 1390 ( روز برگزاری فوتبال تیم های تراکتور سازی و استقلال در ورزشگاه آزادی ) :

در اين روزعلي رغم آنكه تمامي نگاه ها متوجه ورزشگاه آزادي تهران مي باشد ولي با اين حال سياست بازداشت ِ تهديد و سركوب فعالين مدني در شهرهاي آذربايجان متوقف نمي شود .

در اردبيل عباس لساني فعال شناخته شده آذربايجاني با يورش نيروهاي امنيتي به محل كار خود بازداشت و به اداره اطلاعات اردبيل منتقل مي شود . گفته مي شود اين بازداشت در ارتباط با فراخواني است كه مردم اردبيل را براي همصدايي با شهرهاي به پا خواسته آذربايجان دعوت نموده است. افزودني است درطي تماسي كه وي پس از بازداشت با خانواده خود برقرار نموده عنوان كرده كه از همان لحظه بازداشت دست به اعتصاب غذا زده است .

در زنجان نيز در جریان جمع آوری امضا در نماز جمعه زنجان در اعتراض به خشک شدن دریاچه اورمیه و حمایت از نجات این دریاچه، مهرداد کرمی دانشجوی آذربايجاني اهل زنجان بازداشت و به مكان نامعلومي منتقل مي شود . گفتنی است که مهرداد کرمی دانشجوی مهندسی برق دانشگاه تبریز بوده و طی سال 89 به عنوان دبیر کانون آذربایجان شناسی این دانشگاه فعالیت می نموده است.

در تبريز نيز علي آقازاده معروف به هاراي و يكي از فعالين مدني آذربايجاني در منزل شخصي خود بازداشت و به مكان نامعلومي منتقل مي شود .

در تهران نيز عليرغم تمهيدات صورت گرفته در ورزشگاه آزادي بيش از بيست هزار نفر از شهروندان آذربايجاني و به عنوان هواداران تيم تراكتور سازي وارد ورزشگاه آزادي تهران مي شوند . در پايان بازي كه با برد تيم تبريزي نيز به همراه مي شود هواداران اين تيم در حمايت از تظاهرات كنندگان شهرهاي آذربايجان به سر دادن شعار مي پردازند كه در اين حين و به گفته شاهدان عيني بيش از 250 نفر بازداشت و به مكان نامعلومي منتقل مي شوند.

حجت مختارزاده و مرتضي نبي نجات دو تن از فعالان دانشجويي آذربايجاني از جمله بازداشت شدگاني هستند كه هويت آنها تاكنون فاش گرديده است .

افزودني است پس ازاين بازي مردم شهرهاي آذربايجان به خيابان ها آمده و كارناوال جشن و پايكوبي به راه مياندازند . و در جريان برگزاري اين جشن ده ها هزار اعلاميه جهت ادامه يافتن اعتراضات بين شهروندان آذربايجاني توزيع مي گردد . گفتني است در اين روز شمار كثيري از نيروهاي نوپو ( نيروهاي وي‍ژه پاسدار ولايت ) با هواپيماهاي مخصوص وارد فرودگاه هاي شهرهاي آذربايجان مي شوند.

در همين روز و به دنبال شدت گرفتن التهابات بوجود آمده در آذربايجان شبكه استاني صدا و سيماي آذربايجان غربي با پخش برنامه يك ونيم ساعته و باحضور استاندار اين استان ملت خشمگين آذربايجان را به آرامش دعوت مي كند .

گفته مي شود تا به امروز تعدادي ازدستگير شدگان به قيد وثيقه هاي سنگين آزاد شده اند ِ بيش از ده نفر از بازداشت شدگان از جمله عباس لساني ِ مصطفي عوض پور ِ محمود فضليِ ِ عزيز پور ولي ِ عبداله صديقي ِ موسي برزين خليفه لو ِ وحيد شيخ بگلو ِ و حميد منافي نظرلو دست به اعتصاب غذا زده اند . و همچنين شرايط جسماني فرانك فريد ِ مصطفي عوض پور ِ ميثم آزادي ِ محمود فضلي ِ مهدي حميدي شفيق ِ رحيم غلامي ِ عزيز پور ولي و حسين عبادالهي نگران كننده توصيف شده است .

همچنين به نظر مي رسد دور تازه اي از دامنه اعتراضات به شهرهاي ديگر آذربايجان نيز كشيده خواهد شد .

خبرنگار آزاد

18/06/90

----------

2011-09-10

از کاربران گرامی تقاضا میشود در صورت دسترسی به اخبار آذربایجان، آنها را در همین صفحه درج کنند.** دیدبان حقوق بشر آزربایجان:...

*جناب آقای احمد شهید گزارشگر مخصوص کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل در ایران

احتراما دومین نامه را در این روزهای بحرانی و یک روز قبل ازسومین تظاهرات برنامه ریزی شده از طرف طرفداران محیط زیست بانضمام آخرین تحولات در شهرهای مختلف آزربایجان جنوبی تقدیم حضورتان میکنیم. بر اساس گزارشهای رسیده از تظاهرات 2 سپتامبر در تبریز و اورمیه دو نفر در اورمیه و یک نفر در خیابان تربیت تبریزشهید شده اند که اجساد توسط ماموران به مکانی نامعلوم منتقل گردیده است. بنا به دلایلی در نامه پیشین بدانها اشاره کردیم باحتمال قریب به یقین تعداد شهیدان بمراتب بیشتر از این میباشد. بنظر میرسد که ماموارن امنیتی ایران با کپی برداری از شیوه سرکوب سوری و استقرار تک تیراندازان در بامهای ساختمانهای بلند و همچنین بازداشتهای فله ای بعلاوه ضرب و شتم شدید دستگیر شدگان در ملا عام خود را برای احتمال تداوم این تظاهراتها آماده میسازند.خانم فرانک فرید فمینیست و ژورنالیست مشهور نیز در میان صدها بازداشتی است و بشدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته که حالش وخیم اعلام شده است. بدلیل قطع ارتباطات اینترنتی, تلفنی و حتی قطع برق در روز تظاهرات که بمنظور تحدید خروج اطلاعات مستند صورت می گیرد و همچنین تهدید خانواده های بازداشت شدگان به برخورد در صورت اطلاع رسانی, لیست نام همه شهیدان و دستگیر شدگان مقدور نیست ولیکن اسامی درز شده را به اطلاع میرسانیم.

Said Sadigi (Urmia City)

Abulfat Mezahirpur (Urmia City)

Rza Jafari (Urmia City)

Hesen Alipur (Urmia City)

Jelil Hesenzade (Urmia City)

Memedrza Alizade (Urmia City)

Rza Huseynpur (Urmia City)

Hesen Memedzade (Urmia City)

Jefer Mashalazade (Urmia City)

Ekber Muradi (Urmia City)

Nusret Huseynpur (Urmia City)

Mujtaba Velipur (Urmia City)

Hesem Molayi (Urmia City)

Memeh Chinqralu (Urmia City)

Behzad Nojavan (Urmia City)

Ramin Shikhbeglu (Urmia City)

Feranek Ferid (Tebriz)

Said Ibrahimzade (Tebriz)

Memed Ehmedi (Tebriz)

Salih Gulmemedi (Tebriz)

Resul Bedeli (Tebriz)

Meherrem Khalqi (Merend City)

Seher Khalqi (Meherrem’s wife in Merend City)

Meysem Azadi (Tehran)

Mehrdad Keremi (Zenjan)

Abbas Lisani (Ardebli)

نگرانی عمیق ما توسل ایران به روشهای ایجاد رعب و وحشت در آزربایجان جنوبی که با اعدام سه نفر از اعضای یک خانواده در ارومیه که در دادگاههای قرون وسطائی ایران به جرم حمل مواد مخدر محکوم شده بودند و در اورمیه حلق آویز شدند میباشد. لازم است به اطلاع برسانیم که در تاریخ دوم جولای 2011 خبرگزاری نیمه رسمی مهر از قول غلامعلی رضائی رئیس کل دادگستری استان اردبیل خبر صدور حکم اعدام 40 نفر را در استان اردبیل اعلام کرد که نامبرده محکومین را دشمنان دین, هویت و باورهای ملت نامیدکه جرائمی کاملا سیاسی میباشند. بیم آن میرود که برای ارعاب مردم این محکومین در این روزها به جوخه های اعدام سپرده شوند.

یک بار دیگر از شما خواهشمندیم که نقض حقوق بشر را در آزربایجان جنوبی در این روزهای حساس رصد کرده و بعنوان چشم و گوش جامعه متمدن, در جریان تظاهرات مسالمت آمیز فعالان محیط زیست که برای شنبه 10 سپتامبر در سرتاسرآزربایجان جنوبی فراخوانی شده است ,عمل نمائید. شرایط و قراین حکایت از آن دارد که نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی یک بار دیگر در صدد سرکوب مردم با استفاده از سلاحهای گرم و سرد می باشند.

از طرف دیدبان حقوق بشر آزربایجان جنوبی

------------

 

2011-09-10

بیانیه سازمان دیده بان حقوق بشر درباره تظاهرات آذربایجان

به اعتراضات مسالمت‏ آمیز علیه نابودی دریاچه ارومیه اجازه برگزاری دهید

برای بازدید گزارشات بیشتر دیده بان حقوق بشر در باره ایران

بازداشتهای اخیر نشان دهنده بی تحملی شدید مقامات ایرانی نسبت به هر نوع انتقاد عمومی است. مقامات باید ساکنان بازداشت‏شده منطقه آذربایجان را که به نظر می‏آید صرفا به دلیل شرکت در تجمعات صلح آمیزبازداشت شده اند آزاد کنند. اگر دولت شواهد معتبری در دست دارد که نشان می‏دهد معترضان دست به خشونت زده اند باید آنها را تفهیم اتهام و در غیر این صورت آزاد کند.

جو استورک، معاون بخش خاور میانه دیده بان حقوق بشر گفت

(نیویورک)- سازمان دیده بان حقوق بشر امروز گفت که مقامات ایرانی باید به اعتراضات مسالمت‏آمیز مردم علیه سیاستهای دولت که ممکن است روند خشک شدن دریاچه ارومیه، در استان آذربایجان غربی، را سرعت بخشد اجازه برگزاری بدهند و همه افرادی را که به دلیل احقاق حق خود در برگزاری تجمعات و اظهار نظر علیه دولت دستگیر شده اند آزاد کنند. اعضای خانواده بازداشت‏شدگان و شاهدان عینی دیگر به دیده بان حقوق بشر گفته اند که چند صد نفر از معترضان و فعالان از اواخر اوت 2011 تا کنون دستگیر شده‏اند.

دستگیریهای گسترده هفته‏ های اخیر در شهرهای سراسر منطقه آذربایجان ایران انجام گرفته است. این دستگیریها در راستای

سیاست بازداشت و تهدید فعالان زیست محیطی و جامعه مدنی است که معتقداند دریاچه ارومیه به دلیل وجود شبکه‎ای از سدها که آب را از مسیر این دریاچه منحرف می‏سازند ونیز ساخت و سازها و پروژه های تجاری در داخل و اطراف این دریاچه در آستانه خشکی قرار دارد. فعالین می‏گویند که کاهش سطح آب به شوری دریاچه می‏افزاید و این امر ممکن است به گیاهان و حیات وحش منطقه آسیب رسانده و سبب بروزآسیبهای زیست محیطی دیگری چون تحریک طوفانهای نمکی شود. دریاچه ارومیه بزرگترین دریاچه در ایران و سومین دریاچه بزرگ آب شور جهان است.

جو استورک، معاون بخش خاور میانه دیده بان حقوق بشر گفت: «بازداشتهای اخیر نشان دهنده بی تحملی شدید مقامات ایرانی نسبت به هر نوع انتقاد عمومی است. مقامات باید ساکنان بازداشت‏شده منطقه آذربایجان را که به نظر می‏آید صرفا به دلیل شرکت در تجمعات صلح آمیزبازداشت شده اند آزاد کنند. اگر دولت شواهد معتبری در دست دارد که نشان می‏دهد معترضان دست به خشونت زده اند باید آنها را تفهیم اتهام و در غیر این صورت آزاد کند».

اولین دور دستگیری ها در 24 اوت انجام گرفت، یعنی هنگامی که نیروهای امنیتی به یک تجمع خصوصی در خانه صادق عوض‏پور در تبریز، مرکز استان آذربایجان شرقی، هجوم بردند. مهمانان در آن شب برای مراسم افطار، شکستن روزه در ماه مبارک رمضان، دور هم جمع شده بودند. نیروهای امنیتی حدود 30 نفر را دستگیر کردند. اعضای خانواده بازداشت‏شدگان گفتند که هیچ یک از بازداشت شدگان تا کنون آزاد نشده‏اند.

فعالان آذری داخل و خارج از ایران به دیده بان حقوق بشر گفتند که از ابتدای 27 اوت، نیروهای امنیتی همچنین دست به دستگیری فعالان و تظاهرکنندگانی زده اند که در تبریز، ارومیه، اردبیل و سایر شهرهای منطقه آذربایجان در اعتراض به آنچه آنان بی‏توجهی دولت به نجات دریاچه ارومیه می‏دانند گردهم آمده بودند. در 27 اوت، چندین هزار تظاهرکننده، که تعدادی از آنان با ماموران ضد شورش نیز درگیر شدند، در تجمع گسترده‏ای در ارومیه شرکت کردند. فعالان محلی به دیده بان حقوق بشر گفتند که حدود 300 تظاهرکننده تنها در شهر ارومیه دستگیر شدند، اما ده‏ها تن از آنان تاکنون آزاد شده اند. در پی تقاضای فعالان محلی برای ادامه اعتراضات، ده‏ها تن دیگر در تبریز، ارومیه و سایر شهرها در روز 3 سپتامبر دستگیر شدند.

به گفته خانواده‏ها، از جمله کسانی که در 24 اوت دستگیر شدند، مصطفی و مرتضی عوض‏پور، پسران میزبان بودند که از فعالان سرشناس تبریز هستند و قبلأ نیز به دلیل شرکت در تظاهرات دریاچه ارومیه دستگیر شده بودند. چندین عضو خانواده آنان به دیده بان حقوق بشر گفتند که تا کنون، با گذشت بیش از دو هفته، مقامات هیچ نوع توضیحی در مورد دلایل دستگیری و محل نگهداری بازداشت شدگان ارائه نداده‏اند.

همسر مصطفی عوض‏پور گفت که وی چندین ساعت بعد از یورش نیروهای امنیتی تلاش کرد تا وارد خانه پدر شوهرش شود، اما مقامات مانع ورود وی شدند. او افزود که حدود ساعت 11:30 شب، مقامات او و سایر اعضای خانواده از جمله پدر شوهرش را به پایگاه نیروی انتظامی در تبریز احضار کردند و آنها را دو ساعت در آنجا نگه داشتند. روز بعد، مصطفی عوض‏پور طی تماسی تلفنی همسرش را از صحت و سلامت خود مطمئن می سازد، اما اطلاعات دیگری ارائه نمی دهد.

اعضای خانواده‏ها گزارشهای رسانه‎ها مبنی بر آزادی 15 نفر از دستگیرشدگان از جمله بازداشت شدگان تجمع آن شب را تکذیب کرده‏ و گفتند که آنان معتقد‏ند تعدادی از بازداشت شدگان به زندان مرکزی تبریز منتقل شده‏اند. همسر یک از بازداشت‏شدگان دیگر به دیده بان حقوق بشر گفت که او بعد از دستیگیری همسرش چندین بار به پایگاه نیروی انتظامی و دفتر وزارت اطلاعات در تبریز مراجعه کرده است و مقامات به او گفته‏اند که شوهرش در تاریخ 6 سپتامبر آزاد خواهد شد. هنگامی که وی در آن تاریخ مجددا به آن دفتر مراجعه کرد مقامات به او گفتند که 11 سپتامبر برگردد.عضو دیگری از خانواده‏ها گفت که او دست کم 6 مرتبه جهت پرس و جو در مورد وضعیت برادرش به مقامات مراجعه کرده است اما آنها از دادن هرگونه اطلاعاتی در مورد برادرش خودداری نموده اند.تا هنگام نگارش این بیانیه، هیچ کدام از بازداشت‏شدگان، بنا بر گزارش خانواده‏ها، آزاد نشده اند.

گردهمایی تبریز بعد از آن صورت گرفت که مجلس ایران با تصویب یک لایحه اضطراری به منظور افزایش سطح آب دریاچه ارومیه از طریق انتقال آب رودخانه ارس به آن مخالفت کرد. این رای گیری موجب شد تا بسیاری از فعالان آذربایجانی خواستار برگزاری تجمعات اعتراضی در 27 اوت در تبریز، ارومیه و سایر شهرهای شمال غربی ایران شوند. فعالان آذری که با دیده بان حقوق بشر گفتگو کردند اظهار داشتند که تعداد زیادی از نیروهای امنیتی در آن روز در تبریز حضور داشتند و ده‏ها معترض را بازداشت کرده و تجمعات را برهم زدند.

در ارومیه هزاران نفر تجمع کرده و شعارهایی مانند «دریاچه ارومیه جان می‏دهد، مجلس به قتل آن فرمان می‏دهد!»، و «بیایید بگیریم و با اشک چشمهایمان به دریاچه ارومیه آب بدهیم» دادند. یکی از شاهدان حاضر در اعتراضات به دیده بان حقوق بشر گفت که نیروهای ضد شورش به سوی تظاهرکنندگان گاز اشک آور شلیک کردند و با باتوم به ضرب و شتم آنان پرداختند. وی و تعدادی دیگر از فعالان تأكید داشتند که تظاهرات ارومیه عمدتأ مسالمت‏آمیز بود، اما برخی دیگر گفتند هنگامی که نیروهای ضد شورش گاز اشک آور و گلوله‏های پلاستیکی به سوی معترضان شلیک کردند بعضی از تظاهرکنندگان با آنها درگیرشدند. بررسی فیلمهای ویدیویی یوتیوب توسط دیده بان حقوق بشر نشان می‏دهد که اعتراضات به خشونت کشیده شده است؛ تعدادی از تظاهرکنندگان به سوی نیروهای ضد شورش سنگ پرتاب کرده و تعدادی دیگر موتورسیکلت‏های نیروهای امنیتی را آتش زده اند. دیده بان حقوق بشر نمی تواند به طور مستقل صحت وقایع منتشره در ویدیوها را تأیید کند.

در روز 3 سپتامبر تظاهرات در تبریر، ارومیه و چندین شهر دیگر از سر گرفته شد. یکی از شاهدان عینی به دیده بان حقوق بشر گفت که درحدود ساعت 6:10 بعد از ظهر جمیتعی از تظاهرکنندگان تبریز به سوی یک ساختمان دولتی حرکت کردند و با دادن شعار، خواستار اقدام عمل جهت نجات دریاچه ارومیه شدند. او گفت که پس از مدتی، گروهی از نیروهای امنیتی مانع پیشروی تظاهرکنندگان شدند و گروهی دیگر با صف آرایی پشت سر تظاهرکنندگان، به تحریک آنان پرداختند. این شاهد عینی افزود که نیروهای امنیتی با پرتاب گاز اشک آور شروع به تعقیب و زدن تظاهرکنندگان کردند. بر اساس گزارشهای تأيید نشده نیروهای امنیتی با استفاده از باتوم باعث ایجاد جراحات شدید در میان مردم شده ‏اند. شاهد دیگری که در تظاهرات تبریز شرکت داشت به دیده بان حقوق بشر گفت که وی دیده است که نیروی امنیتی با باتوم برقی و گازاشک آور به تظاهرکنندگان حمله کردند.

او گفت: «آنها همه را مورد ضرب و شتم قرار می‏دادند، حتی زنان و کودکان را. [من دیدم] پسر جوانی که از خیابان عبور می‏کرد و در تظاهرات شرکت نداشت توسط هفت نفر از نیروهای امنیتی چنان مورد حمله و ضرب و شتم قرار گفت که گروهی از زنان به نجات او دویدند. ما [مردان] نتوانستیم کاری بکنیم؛ [نیروهای امنیتی] به ما اجازه حرکت نمی‏دادند».

انجمن دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان ایران، واقع در شهر ونکوور کانادا، به دیده بان حقوق بشر گفت که آنان گزارشهایی دریافت کرده اند که نشان می دهد نیروهای امنیتی در برخی از تظاهرات از مهمات انفجاری استفاده کرده اند که در نتیجه آن چندین نفر در تظاهرات 27 اوت و 3 سپتامبر کشته شده‏اند. دیده بان حقوق بشر تا کنون قادر به تایید هرگونه مرگ و میر و یا هویت کشته شدگان نبوده است.

گزارشها همچنین نشان می‏دهد که نیروهای امنیتی تعدادی از تظاهرکنندگان را در اردبیل، مراغه و سایر شهرهای شمال غربی ایران از اواخر اوت تا کنون بازداشت کرده‏اند. یکی از این افراد وحید فائض‏پور، وبلاگنویس شناخته شده و فعال دانشجویی فارغ التحصیل از دانشگاه تبریزاست. خانواده وی مطمئن هستند که او توسط نیروهای امنیتی در ارتباط با اعتراضات دریاچه ارومیه دستگیر شده است. یکی از اعضای خانوداه او به دیده بان حقوق بشر گفت که فائض‏پور توسط نیروهای وزارات اطلاعات در 28 اوت دستگیر شد. او افزود که وی دلیل دستگیری فائض‏پور را نمی‏داند و از محل نگهداری او نیز هیچ‏گونه اطلاعی در دست ندارد.

مقامات و نشریات طرفدار دولت سال هاست هرنوع مسئولیت دولت را در خشک شدن دریاچه ارومیه تکذیب کرده و ادعا دارند که گرم شدن زمین و سایر عوامل غیر قابل کنترل محیطی در خشک شدن آن دریاچه نقش دارند.

در 5 سپتامبر، مقامات اعلام کردند که 950 بیلیون تومان (معادل 95 میلیون دلار امریکایی) برای انتقال آب رودخانه ها به دریاچه ارومیه و احیای آن اختصاص خواهند داد. فعالان محلی در مجموع این اقدام را ژستی ریاکارانه جهت اعاده حیثیت برباد رفته دولت در این مورد می دانند. بر اساس گزارشهای موجود، تجمعات اعتراضی بیشتری پیش روست.

در آوریل، نیروهای امنیتی دست به دستگیری ده‏ها تظاهرکننده‏ای زدند که با تجمع در اطراف دریاچه ارومیه و حمل پلاکاردها و دادن شعارهایی به زبان آذری از مقامات می‏خواستند تا دریاچه ارومیه را حفظ کنند. مقامات دولتی ادعا می‏کنند که تظاهرات ضد دولتی در آذربایجان ایران غیرقانونی است. این در حالی است که ماده 21 میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، که ایران نیزآن را تصویب کرده است، حق تجمعات مسالمت‏آمیز را تضمین می‏کند. ماده 27 قانون اساسی ایران نیز حق آزادی تجمعات صلح آمیزی که مخل مبانی اسلام نباشد را تضمین می‏کند.

در 6 سپتامبر، ابراهیم فتح اللهی، معاون فرماندار استان آذربایجان غربی، به خبرنگاران گفت که مقامات حاضرند برای تظاهرکنندگانی که خواهان جلب توجه دولت به معضل دریاچه ارومیه اند مجوز صادر کند، اما تظاهرکنندگان چنین درخواستی را تسلیم دولت نکرده اند. دیده بان حقوق بشر نمی‏داند که آیا تظاهرکنندگان در تبریز، ارومیه، و سایر شهرها تقاضای صدور مجوز کرده اند و یا خیر. اما بر اساس معلومات دیده بان حقوق بشر، طی سالهای اخیر مقامات ایران هیچ گونه مجوزی برای تظاهرات ضد دولتی صادر نکرده اند.

جو استورک گفت: «بارها و بارها مقامات ایرانی در آذربایجان ایران و نقاط دیگر کشور نشان داده اند که آنان آمادگی تحمل اعتراضات ضد دولتی را ندارند. به جای انتقاد از معترضان برای عدم اخذ مجوز، مقامات باید همه کسانی را که به خاطر شرکت در تظاهرات صلح آمیز دستگیر شده اند آزاد کنند و اجازه بدهند تا آنان در تجمعات اعتراضی آینده شرکت کنند».

---------------

2011-09-11

جنابان، ایرانی, هرمز و یاشار: خواهش میکنم در این شرایط حساس که با خیزش آذربایجان همه در پی ایجاد همبستگی عمومی هستند، شما چند نفر در این صفحه، اختلاف و دشمنی فارس و ترک ، راه نیندازید. مشکل مردمان، حکومت و نابرابری حقوقی ست؛ که لازم است رفع شود. مردمان گوناگون مشکلی با یکدیگر ندارند. در صورت ادامه ستیزه جویی مجبوریم کامنتهای شما را پاک کنیم. لطفاً به علت مشکل فکر کنید. نه به ستیزه با یکدیگر.

------------

2011-09-14

تیتر مقاله       پاسخ به کامنت آقای رحمان

کامنت رحمان؟

از آقای «رحمان» و همینطور از آقای ناصر ايرانپور، خواهش میشود «کامنت مورد بحث» را در «صفحه شما یا اظهار نظرات» درج کنند. به ویژه که پاسخ آن در صفحه اول درج شده است. اگر آقای رحمان کامنت قبلی و یا بازنویسی شده، و یا در پاسخ آقای ایرانپور مطلبی داشته باشد،حقوقش محفوظ است. متأسفانه من نتوانستم کامنت جناب رحمان را پیداکنم. با احترام.

----------

2011-09-15

ممنون از زحمتهای خانم ترابی جهت یافتن این کامنتها. آقای م.سحر به جای برخورد «مستدل به اندیشه ها»، آنها را با واژه های اتهام آمیز سیاسی و نظری « افراطی» و «بی پایه» به کنار زده است. و عبارت "عینک کوته نظری" نیز «سخنی تحقیرآمیز» است. و «تعیین کیستی دیگری» "استبداد". مفهوم عبارات ایشان از طرف خانم ترابی پس فرستاده شده است. اشکال این کنش و واکنش در اینست که «متد» برخورد به اندیشه ها، غیر اثباتی و غیر مستدل است. "این روش جاافتاده" ای در برخورد هاست. تا این «متد» تغییر نکند گفت و گوهای نوشتاری ما گرهی از مشکلات را باز نخواهد کرد. چرا چنین متدی رایج است؟ چون هر کس که به قفل دشواریها میرسد میاندیشد کلید را فقط خودش دارد. در صورتیکه کلید در دست هیچکس نیست، بل ، آن ، به "یاری همگان پیدا "خواهد شد. البته اگر پیدا بشود. فکر میکنم این شیوه برخورد شاید به راحل تغییر این متد کمک کند. تا نظر دیگران چه باشد.

-----------

2011-09-15

جناب استخانلو، در ایران گلوبال نقد و نظرات متفاوت و متضاد آزاد است.اما توهین و اتهام به اشخاص ممنوع ست؛ و فحاشی در رابطه با دیدگاههای دیگری نیز همینطور . کسی که «نقد» را با تحقیر و توهین و فحاشی عوضی میگیرد نیاز دارد در بارهء نقد، خود آموزی کند و یا دوره ببیند. این دیگر مشکل ایران گلوبال نیست ، بل مشکل خود شخص است. کسی که الفبای کامنت نویسی و اظهار نظر را نمیداند و بارها تذکر داده میشود، راهنمایی میشود ولی باز مثل شما دیدگاههای دیگری و دیگران را به فحش میبندد مشکل اساسی دارد. لازم است پیش از کامنت نویسی مسئله اش راحل کند. یک نمونه از دهها شاهکار شما: در زیر مطلبی تحت عنوان "پیام منصور اسانلو در روز جهانی کارگر " نوشته اید« از کارکنان و کاربران و ترک و اذری و کرد و بلوچ و غیره و خودم خواهش میکنم که امروز چند ساعتی هم که شده اینجا را ترک کنند و به کارگران در خیابان و میدان و پارک و قهوه خانه بپیوندند. استثا فقط برای کسانی است که جسما بیمار باشند یا تحت تعقیب پلیس هستند به علت اجازه اقامت .با سپاس انقلابی وحدت خواه ! » شما کار بران از ملیت های مختلف ، و همینطور کارکنان ایران گلوبال ، را «جسماً بیمار» مینامید. توجه شود که مغز هم بخشی از جسم انسان است.کامنتتان را « نقد» قلمداد میکنید. این «توهین» آشکار به مدیریت سایت و کاربران را میخواهید پاک نشود؟ عبارت های "تحت تعقیب پلیس"، "اجازه اقامت" اشاره به پناهجویان و در رفتگان از چنگ پلیس فاشیستی حکومت است. شما از دیکتاتوری و پلیس فاشیستی او طرفداری میکنید. و خود را در جلد چپ مخفی میکنید. به خیال خود هم چپ را میکوبید و هم مخالفان دیکتاتوری را. خیال میکنید دیگران از کار شما سر در نمیاورند؟کی را گول میزنید؟ بله، فقط خودتان را. بالا گفتم شما مشکل اساسی دارید. مشکل شما طرفداری از فاشیسم حاکم به همراه توهین به دیگریست . از اینرو چپ و فعالین برابری حقوقی را به باد ناسزا میگیرید. میتوانید متین از رژیم دفاع کنید ولی بدون توهین و اتهام به دیگری. در کامنتهای مختلف به دیدگاه همین رمان توهین کرده اید حالا از آن مثال میاورید؟ بروید مشکل خود را حل کنید. از دانته و رمان" چگونه فولاد آبدیده شد" و چپ چیزی به شما نمیماسد. نمیتوانید خودتان را با این پوششها مخفی کنید. این هم جمله ای از یک کامنت شماست«... آواره هایی که به سبب شکست آرمانهایشان ، اکنون سراغ تجزیه طلبی و قوم گرایی افتاده اند...» اشاره به چپ پناهجو که از حقوق ملیتها دفاع میکند. اینست ادبیات آخوندی شما. اگر در پاسخ خود اصول سایت را که توسط آقای توکلی در زیر قید شده رعایت نکنید کامنتتان حذف خواهد شد . با احترام

--------------

2011-09-16

جنابان گرامی ایرانی و حسن،

در دو کامنت نظر خود را در مورد کامنت آ.ائلیار و چپ نوشته اند.

جهت روشن شدن موضوع به نکاتی اشاره میکنم:

مشکل : تفاوت نقد و نظر با «توهین و اتهام» است.

نخست بگویم که

«همه چیز قابل نقد است».

در نقد نکات منفی و مثبت ، قوت و ضعف ، دیدگاههای گوناگون در پیرامون موضوع ، ذکراسناد و منابع، برخورد بیطرفانه به مسئله، نگارش مستدل ، گذشته و حال و آینده پدیده، علتها و معلولها، حفظ احترام مخالف نظری، فاکتها، رعایت اصل نسبی بودن آگاهیها و حقایق و واقعیات تاریخی گزارش شده و غیره مورد توجه قرار میگیرد.

*

"نظر غیر مستدل در آمیخته با اتهامات سیاسی در مورد دیگری" عملاً تبلیغات از آب درمیاید.

*

جناب ایرانی،

توهین به فرهنگها در سایت ممنوع ست. توجه به کامنت ها از طرف همه اعضای مدیریت صورت میگیرد.

تا کنون در رابطه با توهین به فرهنگها و اشخاص -که گاهاً از طرف برخی کاربران صورت میگیرد- تا جایی که برایمان ممکن بود جلو اینکار را گرفته ایم .

به ویژه من خودم بارها به این مسئله برخورد کرده ام. بحثهای جدی هم داشته ام. اگر لازم شد کامنتهای خود را که در این رابطه نوشته ام منتشر میکنم.

شما در کامنت تان «اتهامات سیاسی» زیادی به چپ نسبت داده اید.

بدون اینکه در کامنت خود اصول نسبی نظر و نقد را رعایت کنید. یعنی

دلیل و سند و فاکت و عیره نیامده است.فقط اتهام است.

میدانید که کامنت اتهام آمیز هم کار درستی نیست. حالا آقای چپ اعتراض کند، ما چکار کنیم؟ صدتا از این اتهامات به هر جریان و سازمان و حزبی میتوان ردیف کرد. مگر نه؟

آیا ما حق نداریم از شما بخواهیم اصول نقد و نظر را رعایت کنید ؟

اگر چپ بگوید آقا چرا صفحه اتهام زنی گذاشته اید؟ ما چه پاسخی داریم؟ میتوانیم بگوییم کامنت نویس مطمئن است که شما خیانت و غیره و غیره انجام داده اید؟ برای ما نمیخندند؟

اطمینان شما برای خودتان است نه برای دیگری. در رابطه با دیگری لازم است دلایل اثباتی خودتان را ارائه بدهید.

*

جناب حسن

نیز باز یکسری اتهامات سیاسی را برای چپ و مسئله ملی عنوان کرده است. سخنان بالا در مورد ایشان هم صادق است.

وقتی از «تجزیه» صحبت میکنید حداقل دوتا دلیل ذکر کنید که چرا درست نیست.

و یا در مورد مسایل دیگر.

«چپ در ایران ... کینه ورز... ایران ستیز» است؛ دلیل؟

- ندارد.

حرف بیدلیل یعنی تبلیغات.

و تبلیغات هم در سایت جایی ندارد. چکار کنیم؟

*

در کل کامنت ها مملو از اتهام است. اتهامات سیاسی و نظری بجای « نظر» و « نقد» نشسته است.

*

منظور از این نوع کامنت نویسی چیست؟ میخواهید چه چیزی را روشن کنید؟

آیا با سخنان غیر مستدل، چیزی روشن میشود؟

----------------

2011-09-17

ایرانی گرامی، ممنون از« کامنت استدلالی» شما. جواب از حالت اتهام زنی خارج شده و تبدیل به نظر مستدل شده است. خواننده میتواند بخوبی از نظر شما آگاه بشود؛ و در صورت تمایل پاسخ مستدل خود را ارائه بدهد. این شیوه، اصولی و لاجرم روشنگر است. امیدوارم کامنت نویسان به این نکات توجه کرده و نوشته های خود را هرچه بیشتر مستدل سازند. شاید بتوان « خود و دیگری» را بهتر "شناخت"؛ و به راحلهای نسبی مشکلات رسید. با احترام

-------------

2011-09-17

 آقای احمد گرامی، نقد دین با دین ستیزی فرق دارد. نقداز مقررات سایت است ولی دین ستیزی خلاف آن. دین وقتی سیاسی نیست یعنی از دولت و سیاست جداست و یک امر خصوصی میباشد مثل مسایل خصوصی دیگر تا وقتی که خلاف قانونی ندارد آزاد است. ولی مشکل فعلی مردم ایران با اسلام سیاسی ست که فرمانفرمایی میکند. دین اسلام باور خصوصی میلیاردها انسان است و کسی با مسایل خصوصی دیگران کاری ندارد. دین ستیزی جایش اینجا نیست. مسئله ایکه شما در رابطه با ایران مطرح میکنید بدون اینکه خود متوجه باشید اسلام سیاسی ست که همه با آن مشکل دارند. اینست که برای تفاوت این دو مسئله واژه سیاسی از طرف مدیریت جداگانه قید شده است. اگر دوست دارید بطورکلی دین ستیزی کنید اینجا خلاف اصول سایت است. و چنین کامنتهایی بدون توضیح حذف میشود. با احترام.

----------

2011-09-20

کامنت Yashar حذف شد. این شخص یاشار آذربایجانی نیست. فردی ست که بدون اجازه از نام دیگران استفاده کرده و به نام آنها کامنت مینویسد.از کابران محترم خواهش میکنم در صورت مشاهده چنین تخلفاتی لطفاً اعتراض خود را بیان کنند: کامنتی که ایشان نوشته بود چنین است:«کانون نویسندگان آذربایگان جنوبی در تبعید به فرماندهی براهنی اعلان موجودیت نمود و در غالب سایتها آنرا منتشر کرد. کجایند ترکهای این سایت تا آنرا به اینجا بیاورند ؟». اجازه ندهید کسی از نام شما سوءاستفاده کند. با احترام

------------

2011-09-21

در مورد جناب «هفتاد و نه »

ممنون از کاربران عزیز و آقای لطفی گرامی که فوراً تشخیص میدهند کدام پیام از کیست. این شخصی که دیروز از اسم یاشار سوء استفاده کرده بود و افشا شد، امروز هم به نام آ.ائلیار چنگ انداخته و حرفهای خود را به مدیریت سایت نسبت داده بود. من ایشان را « هفتاد و نه» مینامم. حذف پیامهایش با این نام اعلام خواهد شد.ایشان از نامهای استخانلو،استاجلو، ناصرو ناصر مستشار، با برلین و بدون برلین و جواد و جواد اسدی و ترک قشقایی، شامقازان و طرابوزان و از نام زنان، نویسندگان، آذربایجانیها همه استفاده کرده است. ولی ماهیتش در همه کامنتها یکی ست. و کاربران خوب میسناسندش.بنابراین کامنتی که «هفتاد و نه» بنام من نوشته بود و حذف شد ، قسمتی از آنرا آقای لطفی تکرار کرده بود. [اصلاح جمله با توضیح حامد گرامی انجام شد؛ باسپاس از ایشان] آقای یاشار گرامی ، مسئله " خصلت" ایشان نیست،بل او از سوی از ما بهتران وظیفه دارد و به وظایفش عمل میکند. در کامنت صفحهء قبلی که با نام استخانلو نوشته ، در جوابش توضیح داده ام که کیست و چه میخواهد.

-----------

2011-09-21

بمانند زنده یاد صمد بهرنگی که «نیرومندی هر زبانی را ممکن میدانست» ؛ در پاسخ پرسش دوستان میگویم : برابر "خرد" فارسی در ترکی یا آذربایجانی عبارت است از " آنلایئش" که آقای یاشار اشاره کرده بود و درست است، علاوه برآن واژه « دوشونجه» را داریم که خیلی مرسوم است و به جای "عقل" استعمال میشود: « اوندا دوشونجه یوخدو= او عقل و فهم ندارد»؛ از جملات روزمره است. ریشهء فعل آن باز صرف میشود، و همینطور کلمه «اوس= us» وجود دارد. در فرهنگهای معتبر نیز این معادلها قید شده است. در ترکی یا ترکی آذربایجانی بسیاری از اسامی ریشه مصدری دارند مثل «ووروش» =نبرد یا دعوا ؛ که جمع آن "ووروشلار " است و از فعل « ووروشماق» ساخته شده است. با احترام.

----------

2011-09-21

شروین گرامی، گوهرهیچ زبانی نسبت به زبان دیگر نه برتری دارد و نه کهتری. با تمام تفاوتها. زبان ، در رابطه با امکانات و شرایط محیطش رشد کرده غنی میشود و یا به علت عدم شرایط مناسب سیر قهقرایی میپیماید و حتی از بین میرود. "شرایط مناسب و نامناسب " را نباید له یا علیه این و آن زبان به کار گرفت. "شرایط" نتیجه " سیاست" است. لازم است "سیاست" را در مورد زبانها "بدون تبعیض" اجرا نمود. زبانها بیگناهند. مشکل زبانها سیاست تبعیض گرانه است. این رویه ضرورت دارد تغییر یابد. و مییابد. چرا که نیاز مبرم جامعه ماست. دیگر اینکه آقای آیدین تبریزی نظر خودش را بیان کرده است. ولی آنچه در پیام پایین نوشتم سخنی ست که فرهنگهای معتبر قید کرده اند و زندگی روزمره مردم نیز این واژه ها و معانی را تأیید میکند. شاد و خرم باشید.

----------------

2011-09-22

جناب «هفتاد و نه»

 امروز نیز جناب «هفتاد و نه» چند کامنت به نام دیگران و همینطور آقای یاشار نوشته بود که به دلیل سوء استفاده از نام دیگران و توهین آمیز بودن متن حذف شد. شیوهء این جناب فحاشی به دگر اندیشان و شوراندن کاربران علیه یکدیگر است. پیشنهاد من اینست که به متن کامنت ایشان توجه نشود ، فقط اطلاع رسانی بشود که از اسم چه کسی سوء استفاده کرده ، تا وقت ضایع نشود؛ مدیریت در فرصت مناسب همه کامنت های او را بدون توجه به متن به دلیل سوء استفاده از نام دیگران حذف خواهد کرد. در فرصت مناسب نیز آی پی و آی پی هایش بلوک خواهد شد. با احترام

------------

2011-09-22

آیا در ایران بین زبانها و فرهنگها تبعیض هست؟ اگر هست، راه حلتان چیست؟ شروین گرامی، ممنون از زحمتهای شما، که در پی خستگی طاقت فرسای کار روزانه، سخن خود را تحریر کرده اید. منهم دقیقاً در همان شرایط کاری و خستگی یی که شما اشاره کرده اید سخن مختصری خدمتتان عرض میکنم: -از نوشته شما نتیجه میگیرم که شما پاسخ لغوی پرسش خود را دریافت کرده اید؛ و میدانید که در واژه نامه های معتبر ترکی و ترکی آذربایجانی حد اقل سه کلمه معادل برای خرد فارسی موجود است. یعنی « دوشونجه، آنلایئش، و اوس »، که کلمات زنده ای هستند و استعمال میشوند. - من نوشته ای از شما ندیدم که مقصودتان « مفهوم فلسفی خرد» در "فرهنگ" ترکی یا آذربایجانی باشد. توجه شما را به این نکات جلب میکنم: 1- فرهنگ ایران تک فرهنگی نیست،بل "بسیار" فرهنگی ست. همینطور بسیار زبانی ست. 2- فرهنگها مفاهیم فلسفی خاص خود را دارند ، در مورد خرد هم همینطور. داد و ستد با اندازه های مختلف بین همه زبانها و فرهنگها بوده و هست. 3- هر جامعه ای دوره روشنگری خاص خود را طی میکند. اروپا در هیچ جا تکرار نشده و محال است که بشود. در پی برتری زبان و فرهنگها نسبت بهم بودن، دنبال کردن سیاست برتری گرایی ست. این سیاست را نمیتوان با مقولات کار آمد و ناکار آمد پنهان نمود.همه زبانها به هر کاری توانا هستند اگر تبعیض نباشد و امکانات برابر داشته باشند 4- در ایران تنها زبان فارسی نیست که باقی مانده، دیگر زبانها هم به حیات خود ادامه میدهند. منتها یکی بدون تبعیض، زبانهای دیگر تحت تبعیض. 5- راه حل تان چیست؟ با احترام.

---------------

2011-09-24

پاسخ به پیامها

جنابان گرامی، شروین، احمد، مرتضی« هفتاد و نه» و دیگر کار بران:1- شروین ، توضیح آنلایئش را لطفاً با حروف عربی بنویسید. کامنت نویس تنها شما نیستید، دیگران هم با خط لاتین مینویسند و بااملاء های گوناگون؛ این امر مانع کار مدیریت میشود. کامنت تان پاک میشود که توضیح خود را با خط عربی درج کنید.2- احمد، لطفاً به تفاوت نقد دین با توهین و اتهام زنی توجه کنید، درغیر اینصورت کامنت بدون توضیح حذف خواهد شد.3- مرتضی« هفتاد و نه»، لطفاً نام اختیاری ثابتی برای خود انتخاب کنید و از نام دیگران هم سوء استفاده نفرمایید، در این حالت متن پیامهای شما مورد توجه قرار خواهد گرفت، در صورت عدم توهین و اتهام و دشمنی، کامنت شما پاک نخواهد شد. شما میتوانید اینجاحتی از آقایان احمدی نژاد و خامنه ای هم دفاع کنید. لطفاً انتخاب خود را انجام دهید و اینجا اعلام کنید. از کاربرانی که این نکات ممکن است شامل کامنت آنها بشود لطفاً برای حذف نشدن نوشته یشان به راه حلها توجه کنند. برای درج نشانی -لینک - لازم است عنوانی برای آن انتخاب شده و توضیح داده شود در مورد چه موضوعی ست. با احترام

-----------

2011-09-25

کامنت استخانلو به دلیل توهین و کامنت ایرانی به دلیل اتهام به دیگران حذف شد. دوستان و خوانندگان عزیز _ «صفحه شما» واقعا به شما تعلق دارد. آزادنه نقد ، اظهارنظر ، خبر ، تفسیر ، تحلیل و...بنویسید اما خواهش می کنم بدون نام بردن از اشخاص حقیقی و حقوقی در کمال امنیت برای خود و دیگران فضایی ایجاد نمائید که بدور از توهین و اتهام باشد بنابراین از کلمات نا مناسب و توهین آمیز استفاده نکنید که بلافاصله و بدون هیج توضیحی از جانب مسئولین ، کامنت هایی از این دست حذف و در صورت تکرار اپی شما بلوک می شود.خواهش می کنم به خودتان احترام بگذارید

--------

2011-09-26

یاشار گرامی، کامنت شما حذف نشده است در ص. دیگر میتوانید ملاحظه کنید. فقط اصلاح شده است. خواهش سایت اینست که به جای توهین و تحقیر به نویسنده، نوشته او را نقد کنید. اثبات کنید که گزاره های او درست نیست. مهم نیست که نوشته از سوی رژیم است، از سوی شاهنشاهیها و چپ و غیره است ، بلکه سعی کنید نادرستی سخن او را اثبات کنید. میدانید که کلمات« توهین و تحقیر آمیز» در کامنت ها ممنوع ست، و پیام حذف میشود. اسم شخص مسئله شخصی ست ولی اندیشه او را میتوانید نقد کنید.نویسنده مینویسد:« احمد اوبالي و و نزدیکانش تلاش نمودند تا مهر انحصاري بر حركت ملي بكوبند » بطلان این گزاره وقتی اثبات میشود که شما با فاکتهای مختلف نشان دهید احمد اوبالی در روزهای تظاهرات بر خورد« پلورالیستی» داشته است. یا اینکه اثبات کنید برخورد انحصارگرانه درست است. به نوشته طرف با فاکتهای مشخص مستدل و منطقی پاسخ دهید. نقد را میتوان به صفحه اول برد. من آماده ام نقد منطقی و متین نوشته را درج کنم. یاشار عزیز من نه دموکراتم و نه سوسیالیست. جایی هم ننوشته ام. من بارها گفته ام و باز میگویم و میدانم باز خواهم گفت ، من فقط« آ.ائلیار » هستم و نه چیز دیگر. با احترام. ***با اجازه پاسخ پیام شما را که محتوایش «عدم ضرورت جواب» ا ست، برای صرفه جویی جا، اینجا مینویسم: نظر شخصیم اینست، و بارها هم در مقالاتم به صراحت نوشته ام « نقد جنبش آذربایجان در خدمت پیروزی آنست، و نه برعکس». ما باید بیاموزیم از نقدها و انتقادها استقبال کنیم. چشم بستن بر صداهای منفی موجب شکست است. این مسئله مهم را لازم است بیاموزیم. مهم نیست نقد و انتقاد از طرف چه کسی ست. مهم اینست که حرکت ضعف های خود را بشناسد و درپی رفع آنها باشد. دوستانی که در زیر این مقاله پیام نوشته اند هیچکدام درپی بطلان گزاره ها نیستند. چرا؟ در این بحثها مسئله پلورالیسم و انحصارگرایی مطرح است . آیا مسئله مهمی برای جنبش نیست؟

----------------

2011-09-26

این جناب «هفتاد و نه» یا «استخانلو و غیره» باز با سوء استفاده از نام کارکنان مدیریت و دیگران کامنت جعلی مینویسد. لطفاً کامنت این فرد سوء استفاده گر و وظیفه دار را که به نام «آ. ئلیار» درج میکند در صورت مشاهده حذف کنید. تا بموقع آی پی -یش بلوک شود.

-------------

2011-09-30

خدمت آقای سیامک تبریزلی عزیز:

سیامک جان،

از حضورتان بسیار خوشحال شدم. ممنون از نقدی که در مورد من نوشته اید. اگر بگویم ائلیار بدون نقد شدن نمیتواند زندگی کند شاید اغراق آمیز نباشد.

اما آنچه در مورد آقایان کرمی و صوفی زاده نوشته اید و اینکه چرا با آقای صوفی زاده برخورد قاطع میشود و با آقای کرمی نمیشود؟

در مورد مصاحبه صوفی زاده :من شخصاً نمیخواهم وقتم را برای درج این قبیل نوشته ها تلف کنم. امیدوارم نقد نوشته ایشان را هم بزودی منتشر کنم و چرای مسئله نیز روشن شود.

در ضمن مسئولین ایران گلوبال از جمله اینجانب در درج یا رد مقالات رسیده مستقل عمل میکنیم.

و اما در مورد نوشته های آقای کرمی، مقالات ایشان در مجموع دونوع است. عمومی، که به مسایل جهانی مربوط میشود و تحلیل شخصی اوست. از نظر من درج آنها فاقد مشکل است.

نوع دوم مربوط به مسئله ملی ست، که من ترجیح میدهم اوقاتم را برای درج آنها تلف نکنم.

و اما چرا تاکنون نوشته های ایشان را نقد نکرده ام و یا پاسخی در مورد برخوردهای او ننوشته ام؟

یکبار شما خودتان نوشتید: « از درج نوشته های او بسیار خوشحال هستید چرا که این جریان فکری ماهیت خود را به خوبی معرفی میکند [نقل به مضمون]» .

واما سخن من، بعضی نوشته ها نیاز به نقد و پاسخ دارد ولی بعضی اشخاص و نوشته ها نیازی به نقد و پاسخ ندارند. چرا که بهترین نقد و پاسخ در داخل خود آن نوشته هاست که خواننده بیواسطه درک میکند. و نوشته های آقای کرمی از این نوع است.

درست است من اهمیتی به نوشته های ایشان نداده ام و اگر وضع بر چنین منوال پیش برود باز هم نخواهم داد.

کلمه و کلام برای من بالاتر از آن ارزش دارد که بخواهم اینجا و آنجا بیدریغ نثار کنم.

در رابطه با کاربران ، من هر وقت فرصت داشته باشم دوست دارم با کاربران گفت و گوی نوشتاری داشته باشیم. و هدفم اینست که متقابلاً راه و روش گفت و گو را تمرین کرده و بیاموزیم. احساس نمیکنم وقتم را بیهوده تلف میکنم. انسانها را آنچنان که هستند دوست دارم . میکوشم، تا شاید بتوانیم دریچه دیالوگ به درد بخوری را به رویمان باز کنیم.

مسئله تبعیض بین آقایان:

بله، اگر نوشته یکی درج بشود و دیگری نشود، مسئله تبعیض پیش میاید. روشن است که ائلیار مخالف تبعیض است.امیدوارم مدیریت تصمیم درستی در این مورد اتخاذ کند. و تبعیضی در بین انتشار اینگونه نوشته ها نباشد.

در مورد عمل خودم:

سیامک جان،

دوستان مدیریت با دیدگاههای گوناگون همه مستقل عمل میکنند و حفظ عمل و استقلال اندیشه در میان ما نه تنها مشکل نیست بل بسیار راحت است. همکاران میداند موضوع پرنسیب ها برای من حکم حضور و غیاب را دارد. من تاکنون ذره ای از پرنسیب هایم را ندیده نگرفته ام و نخواهم گرفت. هستی و نیستی قلمزن پرنیب های اوست.

از سوی دیگر، احساس هم نکرده ام چیزی یا کسی آنها تهدید میکند، بلکه از همه جهت محترم شمرده شده اند. ممکن است خودم اشتباهاتی کرده باشم که مسئول آنها نیز خودم هستم و نه کس دیگری.

امیدوارم این توضیح به پاگراف آخر شما جامع باشد.

و اما مسئله ملی : ایران گلوبال خطی نیست و نمیخواهد هم باشد. و درست هم نیست که باشد. همه، دیدگاههای مختلف دارند ولی در درج و انتشار مسایل عمومی و مهم جامعه و راهیابی برای حل آنها اشتراک نظر دارند. ما تاکنون یک نوشته مشترک بیرون نداده یم. لازم هم ندیده ایم. ولی کار ما یک عمل مشترک است و با همه ایراد ها و کمبود هایش شاید در نوع خود کم نظیر باشد. و همه اینها با، خود، فدا کردنهای آقای توکلی و تلاشهای بیدریغ دیگر دوستان ممکن شده است.

اگر نکته مهمی از قلم افتاده باشد میکوشم در کامنتهای آینده توضیح دهم.

ساغ اولون واراولون

ارادتمند شما آ.ائلیار

----------------

2011-10-03

تیتر مقاله       نگاهی به کار آژیاس

آقای صوفی زاده گرامی،

- درست اینست که توجه کنیم اساس مسایل مطرح شده « نقض حقوق بشر» است. و آن به درجات مختلف در سراسر جهان صورت گرفته و میگیرد.این کار نباید انجام بگیرد. فرق نمیکند عمل نقض از طرف فرد انجام پذیرد یا از سوی جمع و حکومت. سمت و سوی مبارزه لازم است در این عرصه باشد.

تفاوت اهداف بدنه جنبش سبز(دموکراسیخواهی) با رأس (بر قراری «جمهوری اسلامی دوم»)، عدم پاسخ روشن به خواسته های ملیتها در بدنه و رأس ، از عمده مسایلی بود که موجب محدودیت و سرکوب جنبش شد. ضرورت دارد این مشکلات رفع شود. مسایل دگر دینان و دگر اندیشان و غیره مربوط به نقض حقوق بشر است.

-نوشته اید :«ملتی که‌ نداند در تاریخ چه‌ برسر دیگرادیان آورده‌ است چگونه‌ می تواند به‌ خودآید؟»

طرح سئوال به این صورت نادرست است. چرا که «کشتار» را با ملت توضیح نمیدهند. با استبداد و سیاست حکومت، و وابستگان و سوء استفاده از اعتقادات و جهالت بخشی از مردم توضیح میدهند. علوم اجتماعی از این زاویه وارد مسئله میشود. ملتی را عامل کشتار یا کشتار ها نامیدن بینشی فاشیستی و نازیستی ست.

مشکل شما اینست که از علوم برای توضیح مقولات نمیتوانید بهره بگیرید و به بیراهه میزنید. اگر میتوانید لازم است نشان بدهید اصول برخورد علوم درست نیست و شما توضیح جدیدی برای مقولات دارید. تا زمانیکه قادر به اینکار نیستید بهتر است اصول پایه یی علوم را در توضیح مسایل به کار گیرید وگرنه به دامن ناسیو نالیسم کور و فاشیسم ملی در خواهید غلطید.

و این اندوه بزرگ من است. چرا که در آرزوی مبارزه درجهت درست رفع تبعیض و دشواریها از زندگی همگان هستم. نباید ستمدیده در جهتی حرکت کند که به ستمگر تبدیل شود.

- سخنان شما در «کشتارها، نقض حقوق دیگر دینان و دگر اندیشان، در تاریخ و حال»، خلاصه میشود. صحبت بر سر شناخت علل اصلی مسایل بر اساس اصول علوم اجتماعی ست، که توضیح شما کاملاً خلاف این دستاوردهای علمی ست.

- نوشته ام استبداد از حاکمیت به طرف مردم و از پایین دوباره به سوی بالا بازتاب مییابد. توضیح مسایل با این منشور صورت میگیرد. عامل اصلی حاکمیت است در ارتباط متقابل با وابستگانش در پایین و انعکاس استبداد در میان توده های مردم. در روابط عینی و ذهنی.

مسایل را نمیتوان بدون بهره گیری از دانشهای مربوطه با درستی نسبی توضیح داد و هیچ اصل و متد علمی در بر خورد شما رعایت نمیشود. خواهش من اینست که توضیح پیش خود پدیده را کنار بگذارید ، در علوم مربوطه دقیق شوید و با این ابزار به توضیح فنومنها بپردازید.

- پذیرش یا عدم پذیرش یک چیز، همیشه و الزاماً دلیل بر درستی یا نادرستی آن نیست. « اتحاد داوطلبانه» میتواند در شرایطی عملی باشد و با عدم شرایط نباشد. اما دلیل بر نادرستی آن نیست و نمیتواند باشد. لازم است شرایط را آماده نمود و جهت حرکت را تشخیص داد.

- در کل توضیح مسایل کامنت شما در مقاله ام آمده و توجه شما را بار دیگر به آن جلب میکنم. کمبود پایه یی شما در نوشته یتان و همینطور در این کامنت، عدم توضیح پدیده ها بر اساس علوم مربوطه بود. امیدوارم درکارهای آینده یتان این نقیصه بر طرف شده و نوشته های خوبی از شما مطالعه کنیم.

سلامت و سربلند باشید. با احترام

--------------

2011-10-04

آقای یاشار گرامی، خواهش میکنم بدون نام بردن از اشخاص و بدون توهین به دیگری، نظر خودتان را محترمانه مطرح کنید. در غیر اینصورت نوشته های خودتان را حذف خواهید کرد. لطفاً سعی کنید نظر متین خودتان را بیان نمایید. با احترام. از همه کاربران عزیز باز خواهش میکنم اصول کامنتها را که در زیر توسط آقای توکلی درج شده رعایت کنند. در غیر اینصورت کامنت بدون توضیح حذف خواهد شد.

--------------

2011-10-11

تیتر مقاله       ملتها در قبال رفتارهای غیر مسؤولانه شان بازخواست می شوند

سیامک عزیز،

وقتی واژه های "مسئولیت " و "بازخواست" و مانند اینها در مسئله مطرح میشود موضوع در چهارچوبه علم حقوق قرار میگیرد. همانطور که در متن قرار داد راجع به جلوگیری از کشتار جمعی و مجازات آن، در ماده چهارم، اشخاصی را که مرتکب ژنوسید شوند اعم از اعضاء دولت یا مستخدمین دولت و یا اشخاص عادی باشند قابل مجازات تشخیص میدهند، به طور مشخص در مورد " نقض حقوق بشر"، " نقض قرار داد بین المللی رفع هر نوع تبعیض نژادی"، و دیگر قوانین انسانی بین المللی، میتوانم بگویم هر چند قانون ،«دولتها»ی طرف این میثاقها را «متعهد» میداند ولی پر واضح است که نقض حقوق چه از طرف دولت و دولتیان باشد و چه از سوی احزاب و سازمانها، وحتی روشنفکران و افراد عادی صورت بگیرد مسئولیت دارد. دفاع از عمل نقض نوعی شرکت در نقض عمل است.

حال برگردیم به مسئله «استبداد و دیکتاتوری» و « ملت یا ملتها» : در یک کشور اگر "کل جمعیت" را در نظر بگیریم، آن تشکیل شده از دولت و مستخدمین دولت، احزاب و سازمانها، روشنفکران و مردم عادی . هر کس که از استبداد و دیکتاتوری چه آگاهانه و چه ناآگاهانه دفاع نموده و یا در اجرای آن شرکت کرده " مسئولیت" دارد.

لطفاً توجه شود به کلمه « هرکس». وقتی آن را استعمال میکنیم به معنی آن است که چیزی را از کلمه " همه یا همگان" تفکیک میکنیم. یعنی «و جود و حقوق» احزاب و سازمانها و روشنفکران و اشخاص عادی و غیره را که از دیکتاتوری دفاع نکرده، در برقراری و اجرای آن شرکت نداشته ، و کسانی که در برابر آن ایستاده اند ، به رسمیت میشناسیم. و حتی و جود و حقوق کودکان را. یعنی بخش مدافع رااز بخش نا مدافع تفکیک میکنیم. گزاره ما به این صورت در میاید: " آن بخش از ملت یا آن درصدی از ملت یا ملتها که از دیکتاتوری دفاع نموده ، و یا در بر قراری آن شرکت کرده اند، مسئول هستند". پس گزاره "ملت" مسئول است، یا مسئول نیست ؛ یک گزاره نادرست است.

اما دیکتاتوری یا به صورت جامع «استبداد»، یک پدیده تاریخی و اجتماعی ست که در آغاز جوامع بشری به وجود آمده ، رشد کرده و ادامه دارد. شکل سازمان یافته آن " دولت" است که توسط گروههای اجتماعی بهره کش و سلطه گر عمدتاً برای حفط ثروت و قدرت و امنیت تشکیل یافته است. استبداد سازمان یافته گروههای اجتماعی بهره کش، دیکتاتوری را در میان بهره دهندگان اجرا میکند. به امر " تربیت و پداگوژی" چندین برابر خصلت استبدادی میدهد. بدینجهت از بیرون دولت، هرکس و هر گروه اجتماعی جدید در طی زمان یا در دوره های تاریخی، وارد آن شده یا دولت تازه تشکیل داده معمولاً به مراتب مستبدتر از گذشتگان شده است. این دایره استبداد همواره در بالا و پایین طی قرنها و هزاره ها چرخیده و چرخیده، عظیم و عظیم تر شده تا به اینجا رسیده است. مادر استبداد بهره کشان، کارخانه آن دولت ، و صادر کننده این کالا نیز دولت بوده است.

فرهنگ رسمی، اقتصاد، نظامیگری، دیوان سالاری، مذهب، و جنگ و صلح و غیره همیشه در ید قدرت دولت بوده است. در حقیقت نتیجه امتزاج و ترکیب این عاملها حاکمیت دولت را پدید آورده است. وسیله قرار دادن مردم عادی، فریب دادن آنان، راه اندازی کشتارها ، نقض حقوق مردم یا مردمان در عرصه های مختلف ، اعمال ستم سازمان یافته، کار این دستگاه بوده است.

دست داشتن عوامل و خدمت گزاران دولت در آفت های اجتماعی مثل جنایات، قاچاق مواد مخدر و انسان، ویا در کشتار های عقیدتی و غیره از جمله مسایل بدیهی ست.

دین یا مذهب عادی را تبدیل به مذهب دولتی و سیاسی کردن، ضدیت با علم ، رواج دادن خرافات ، ایجاد نفاق و خفقان، کار این دستگاه است.

هر شهروندی به اندازه چگونگی شرکتش در اعمال استبداد، یا عدم شرکت و مخالفتش میتواند مورد سنجش قرار بگیرد. ولی گزاره های فله مثل ملت یا ملتها ، یا فلان ملت و بهمان ملت، مثلاً چنین و چنان است، نادرست است. نمیتوان با مقوله عام ملت به موضوعات خاص و مشخص و کنکرت مثل کشتار، انسان ستیزی، ستم مضاعف، و غیره پاسخ درست داد. ضروریست پرسیده شود: چه کسی یا اشخاصی، کدام حزب و سازمانی ، چه گروه متشکلی ، چه ارگان و دستگاهی فلان اعمال و کار و سیاست را پیش برده است. یعنی پاسخ پدیده مشخص، جواب کنکرت است.

گزازه های « فلان ملت راسیست است. شونیست است. مستبد است. یا ملان دین و مذهب انسان ستیز است. و غیره و غیره» نادرست اند. به خاطر مقولات عام که به موضوعات خاص و مشخص اشاره مکند.

اشکال سئوالات شما وجود مقولات عام « ملت، مردم، ملت فارسی زبان» است . فله ایست. تفاوتها بین مردم بدیده گرفته نشده است. « ملت فارس مسؤول رفتارهای شوونیستی جمهوری اسلامی ست.» گزاره نادرست است. درست آن " فرد یا افراد و گروههایی که به نحوی از انحاء شوونیسم را تأیید کرده و یا از آن دفاع نموده و یا در اجرای آن شرکت کرده اند مسئول اعمال خود هستند.» جمله شامل فارسی زبانها و دیگران هم میشود. دیگر مسایل نیز به همین روش در نوشته شما و آقای صوفی زاده قابل حل است.

امیدوارم گره های اصلی را از قلم نینداخته باشم.

ساغ اولون واراولون

------------------------

 2011-10-16

تیتر مقاله        استقراء ناقص دوستان

آقای تبریزلی سیامک عزیز، اینکه در مواقعی «یاش دا یانار قورونون اودونا» یعنی «تر» به آتش «خشک» میسوزد با شما موافقم. ولی جدا کردن تر و خشک از هم در بیان دقیق اندیشه کار روشنگر است. گاهاً مجازات متوجه بیگناهان هم میشود درست است. دیگر اینکه اشتراک شما با صوفی زاده گرامی در توجه و استعمال مقولات کلی مثل« ملت» و غیره و متد بود که ضرورت داشت تر و خشک از هم متمایز شود. از نظر من اشتراک دیگری نبود. درست است در برخی مواقع بدون توجه به فرعیات موضوع کلیات را بیان میکنیم. هرچند سخن ما دقیق نیست ولی مرسوم است و بیان ما حقوق دیگری را نقض نمیکند. مثل گزاره هاییکه نوشته اید. اما این متد مرسوم را در مسایلی که زیانی متوجه دیگری میشود نباید به کار ببریم. از جمله در مورد ملتها و تبعیضات. کسی که علیه تبعیض مبارزه میکند از نظر من نمیتواند مسئولیت آنکه را که از تبعیض دفاع میکند به عهده بگیرد. این درست است که آنچه به حیات ملت مربوط میشود برای تک تک افراد آن مسئولیت ایجاد میکند. ممنون از زحمتهای شما در کار قلمی. دستت درد نکند. امیدوارم با حضورتان مرا از دلتنگی رها کنید. مواظب سلامتی خود باشید. ساغ اولون واراولون

------------

2011-10-23

جناب مازیارتپوری گرامی، لطفاً کامنت خذف شدهء خودتان را بدون اتهام به دیگران[ هم مسلک] و [ توده ای سابق و هویت طلب حاضر] و بدون توهین و تحقیر[استخوان در گلو] ، و پاراگرافهای تکراری[سه دیگر، سه دیگر]، دوباره درج کنید. خواهش میشود اصول کامنت ها را که بار ها توسط آقای توکلی در این صفحه قید شده رعایت کنید. کامنتهایی که همراه با اتهام و توهین و تحقیر باشند حذف میشوند. در غیر اینصورت شما میتوانید هر نظر و نقدی دارید عنوان کنید. بسیار هم خوشحال میشویم. با احترام.

--------------

2011-10-24

***[آ. ائلیار: در پاسخ کامنت جناب مازیار که در زیر آمده : جناب مازیار، رسیدگی به کار کامنتها وظیفه تک تک اعضای مدیریت است. اعضای مدیریت وقتی در رابطه با مسایل کامنتها چیزی مینویسند دارند «کار» میکنند، نه " اظهار وجود" امیدوارم تفاوت «کار و انجام وظیفه» را با "اظهار وجود"متوجه باشید. و با این عبارت به دیگری «توهین» نکنید. نه من و نه هیچکدام از اعضای مدیریت وقت و حوصله و علاقه آنرا ندارند که با کسی اینجا سر و کله بزنند. سایت اصولی دارد باید رعایت بشود. هر کس دوست دارد کامنت بنویسد در حهارچوبه اصول میتواند، در غیر اینصورت کامنتش خذف و در صورت تکرار بلوک میشود. با کسی هم شوخی نداریم. شما به هر یک از اعضای مدیریت مطلب بنویسید یعنی به « مدیریت» مینویسید . هر یک از اعضای مدیریت وظیفه دارند در صورت مشاهده مطلب به آن رسیدگی کنند. همه چیز اینجا از کانال « کار و انجام وظیفه» عبور میکند. در روانشناسی اصولی هست که طبق آن کسی که دیگری را متهم به « اظهار وجود» میکند، کمبود دارد، کمبود "اظهار وجود". امیدوارم این اصل در مورد شما صدق نکند. وقتی من یا یکی از اعضای مدیریت مینویسد « میتوانید کامنت خود را دو باره درج کنید» به خاطر « رعایت "حق" درج شدن سخن بدون توهین و اتهام و تحقیر است. نه دادن " رخصت" ، که یک واژه از ادبیات کلاه مخملی ها و مانند آنهاست. و جایش اینجا نیست. صحبت از رعایت « حق درج شدن» در میان است. مسئله یک موضوع حقوقی ست. امیدوارم با این توضیح روشن بشوید. در ضمن شما میتوانید در مورد نظریات اینجانب پرسش مطرح کنید، اگر پرسشی دارید. نظریات آقای تبریزلی سیامک به خودشان مربوط است. شما به چه دلیلی به خود "حق" میدهید که دو قلمزن ، من و دیگری را « هم مسلک» بنامید. به چه حقی به دیگری « مسلک» میتراشید و حتی آنها را هم مسلک مینامید. مگر شما مسلک تراشید. اگر شما در مورد « بر خورد به ملت» از من سئوال دارید مقاله مرا در باره «استقراء ناقص» بخوانید و نقد کنید. شما با چه حقی به دیگری اتهام «تجزیه طلب » و " مشق قدرت" و غیره میزنید. این همه مقالات من منتشر شده یک نفر از شما ها جرئت نقد یک جمله از آنها را نشان نداده است. پس شما ها کجا بودید؛ چرا نقد نکردید، چرا نقد نمیکنید. برای شما ها بهتر است به جای اتهامات بی اساس و انک و توهین نقد کنید. نشان دهید اندیشه های آ. ائلیار درست نیست. ممنون خواهم شد چیزی از شما ها بیاموزم. سایت و این صفحه محل تبادل و نقد اندیشه هاست. محترمانه و متین. برخورد اندیشه ها جای مزه پراکنی و از این قبیل سخنان نیست. امیدوارم بجای این چیزها شاهد ارائه اندیشه از سوی شما باشم. با احترام» **

مازیار تپوری:

آقای محترم ! من ، برای درج کامنتم ، به رُخصت ِ شما نیازی ندارم. می توانم ، آن را ، ده بار درج کنم . شما هم ( برای اثبات وجودتان ) می توانید آن را ده بار حذف کنید.

دو دیگر آن که ، نوشته ی اخیر، در پاسخ به کامنت آقای توکلی قلمی شده بود ، نه شما . ( انگار، بهانه ی دیگری ، برای اظهار وجود نیافته اید ؟! )

درج آن کامنت (پاسخ ، به افاضات آقای تبریزلی ) هم ، دیگر برایم مهم نیست . واقعیت ِ آن چه که در این سایت می گذرد ، آن چنان عریان است که جایی برای خوشخیالی هایی از این دست ( که ، با بحث و گفتگو می شود فاصله ها را کم کرد و به تفاهم رسید و ... ! ) باقی نمی گذارد.

اما، سخنی با آقای توکلی !

دوست عزیز ! بگذارید ( این بار) با شما کمی رُک باشم . « دموکرات» بودن ، دیگر است و « بیخیال دموکرات » بودن ، دیگر. مسئول ِ ( حقوقی و اخلاقی ) سایت شمایید . می خواهید ، « شاه سلطان حسین» باشید ؟ مختارید .

حرف دیگری ، برای گفتن باقی نمانده است. جز این که ، یک نمونه ، از تبعات ِ مدیریت شما ( در سایت ) را، به نظر مبارک تان برسانم و زحمت را کم کنم :

از کامنت ِ تاریخ 23.11.2011 اقایی به نام سیامک تبریز لی ، به آقای کبیری . ( اصل کامنت را می توانید ، در بخش اظهار نظر ملاحظه فرمایید ) :

سیامک تبریزلی : « آخر راستش را بخواهید بنده به شدت نسبت به صلاحیت دادگاههای این مملکت اهورایی – آریایی بدبین هستم!. » .

آقای توکلی ! لطفآ ، از حضرات ( ایل یار ـ تبریزلی ) بپرسید :

در مملکتی که قانون قصاص اسلامی حکم می راند و سنگسار کردن و دست بریدن و حلق آویز کرن مجرم ، سکه ی رایج است ، « دادگاه اهورایی – آریایی » ، دیگر چه صیغه ای است ؟ شوخی می فرمایید ، یا گمان می برید که با دسته ی کورها طرفید؟

-----------------

2011-11-01

irani گرامی، لطفاً بدون اینکه اتهامهای کلی عنوان کنید «اندیشه» و «عملکرد» سازمان یا سازمانهای مشخص را مستدل و مستند نقد کنید. در مورد فرهنگ فارسی هم نشان دهید مشخصاً در کدام کامنت و جمله ای توهین شده است. برای اصلاح کامنتها به یاری یک یک کاربران نیازمندیم. اتهام و توهین چه به اشخاص و چه به نیروهای سیاسی خلاف است. نقد را با اتهامات عوضی نگیرید. دو کامنت شما به دلیل اتهام و توهین به دیگری حذف شد.

-----------------

2011-11-06

در صفحه شما دو دسته از متد« تبلیغ و توهین و اتهام» استفاده میکنند.با یک نگاه به مسیر کامنتها این دسته ها قابل تشخیص اند. از اینرو حذف شامل بیشتر کامنتهای این دو دسته میشود. از سوی دیگر حذف راحل این مشکل نیست. چرا که خود این «متد و قصد و تفکری» که پشت آن خوابیده مشکل ماست. تا آن تغییر نکند این مسئله همچنان باقی ست. کار این دو دسته مانع کار دموکراتیک سایت است. کیفیت و حجم کار سایت را کاهش میدهد. مانع کاراعضای مدیریت است. چه میتوان کرد؟ صفحه شما هم دو زمانه بشود؟ یا این دو دسته میخواهند متد و تفکر و قصد خود را تغییر دهند؟ آیا این تغییر ممکن است؟ من فکر میکنم بتن و سنگ تغییر کند این متد و تفکر عوض نمیشود. راحل چیست؟ چگونه این مشکل تغییر مییابد؟ دو زمانه بودن صفحه شما در مرحله تست بود. متأسفانه از نظر من جواب این تست منفی ست. چه میتوان کرد؟

-----------

2011-11-08

در پاسخ کامنتها

دوستان عزیزی که به دنبال چرای حذف شدن کامنتهایشان هستند به این پیامی که داده شده، دقیق نشده اند. پاسخ چرا در کامنت ذکر شده است. لطفاً دقت کنید: «در صفحه شما دو دسته از متد« تبلیغ و توهین و اتهام» استفاده میکنند.با یک نگاه به مسیر کامنتها این دسته ها قابل تشخیص اند. از اینرو حذف شامل بیشتر کامنتهای این دو دسته میشود. از سوی دیگر حذف راحل این مشکل نیست. چرا که خود این «متد و قصد و تفکری» که پشت آن خوابیده مشکل ماست. تا آن تغییر نکند این مسئله همچنان باقی ست. کار این دو دسته مانع کار دموکراتیک سایت است. کیفیت و حجم کار سایت را کاهش میدهد. مانع کاراعضای مدیریت است. چه میتوان کرد؟ صفحه شما هم دو زمانه بشود؟ یا این دو دسته میخواهند متد و تفکر و قصد خود را تغییر دهند؟ آیا این تغییر ممکن است؟ من فکر میکنم بتن و سنگ تغییر کند این متد و تفکر عوض نمیشود. راحل چیست؟ چگونه این مشکل تغییر مییابد؟ یک زمانه بودن صفحه شما در مرحله تست بود. متأسفانه از نظر من جواب این تست منفی ست. چه میتوان کرد؟ » بعضی کامنتها به دلیل «تبلیغ» بعضی ها به دلیل «اتهام » و «توهین» حذف شده است. امپرا توری پرزیش، و امپراتوری توران، به جای خود. قبول کردیم یک دسته دنبال این و دسته دیگر بدنبال آنند. هر دو دسته تا آدم و حوا قدیمی تشریف دارند. بسیار خوب. اینکه «ایران را تقیسم نکنیم» و یا اینکه «آنرا تقسیم کنیم »، این را هم فهمیدیم. ممنون از بیان این ایده هایتان. اینکه هرکس حرف خودش را میفهمد و تبلیغاتچی حرف دسته خودش است و بدیگری صد تا اتهام و توهین دارد را هم درک کردیم. از بیان همه اتهامات و توهینها و تبلیغاتتان ممنون ، ولی بس کنید. فکر کنید دیگر چه دارید؟ اینها را دیدیم و فهمیدیم. دیگر چه دارید؟ برنامه کشتن یکدیگر را هم دارید و فردا آنرا هم عملی خواهید کرد. این ایده یتان را هم بیان کرده اید. همه چیز را هم ماهها و سالها تکرار و تکرار و تکرار کرده اید. مطلع شدیم. فهمیدیم درک و احساس کردیم . بسار خوب. دیگر چه دارید؟ فکر و برنامه جدیتان چیست؟ ایران با دهها هزار کشته و سوخته تبدیل به گورستان شده و ما نشسته ایم روی این قبرستان, گریان و نالان.دیگر چه دارید که انجام بدهید؟ لطفاً با شمشیر « تبلیغ و اتهام و توهین» باقی را هم بیان بکنید. حیران و تماشاگر این برق شمشیر یم. ولی بگویید دیگر چه دارید و از چه وسیله ای استفاده میکنید. ناسزا ها هم در صفحه جاریست شدید تر و شدید ترش کنید تا ببینیم به کجا میخواهید برسید. مشاهده گر شاهکارهای این دو دسته ایم. در فرو رفتن به این گل و گلاب برایتان نیروی بیشتری آرزو میکنم.

--------------

2011-11-11

هرس جان، ممنون از توجهتان. این همه مطلب در پیرامون این موضوع نوشته شده متأسفانه فاقد نمود "مسیر" و راه حل "عملی" قابل توجهی ست. امیدوارم این چند کلمه نشان بدهد چه میتوان کرد؟ و به کجا میتوان رسید؟ پیام شما به زیر این نوشته منتقل میشود:«هرمس [مسئله حمله نظامی به ایران و راه حل مشکلات] آئلیار گرامی بسیار درست و عمیق نوشته اید. این پیشنهادات می تواند مبنای پلاتفرمی باشد که همه نیروها را متمرکز کند برای احقاق دمکراسی از طریق حکومت غیرمتمرکز بر بستر نفی جنگ و خشونت. دمکراسی و گفتمان دمکراتیک و بسیج نیروها بر حول آن به معنای پرهیز از مداخله نظامی است. زیرا مداخله نظامی به معنای پیروزی گفتمان جنگ طلبی در درون حکومت است. گفتمان دمکراسی زمانبر و هزینه بردار است اما راهبردی است که چون مبارزه برای دمکراسی را به فردای پس از پیروزی بر اثر حمله نظامی - که خیال خامی بیش نیست و نمودار ناشکیبایی- محول نمی کند، به کانون مبارزه روزمره ما بدل می گردد. و می تواند سبب ساز اتحاد نیروها حول این سه عنصر بنیادی گردد یعنی حقوق بشر، دمکراسی به سبک حکومت غیرمتمرکز و صلح. دمکراسی بدون صلح رویا است که در کشورهایی که فاقد بسترهای لازم فرهنگی هست به کابوس بدل می گردد.»

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.