رفتن به محتوای اصلی

چرا روزنامه نگاران فرانسوی سلاخی شدند؟
11.01.2015 - 01:22

به عنوان نویسنده و روزنامه نگاری که آزادی بیان و مطبوعات را ستایش کرده و برای تحقق آن جنگیده و هزینه داده ام، از سلاخی هشت روزنامه نگار و چند غیر روزنامه نگار فرانسوی در روز های چهارشنبه پنجشنبه و جمعه گذشته متاثر شدم . به ویژه آن که این روزنامه نگاران ابزاری جز قلم خود نداشته اند. اما ساده انگارانه است اگر موضوع آزادی بیان را که جز اینان، قربانیان دیگری در ایران و  سایر کشورهای جهان داشته است مطلق و مقدس بیانگاریم. اگر در دوران مدرن هیچ  چیز مقدس نیست و همه چیز نسبی است، مقوله آزادی بیان نیز می تواند این گونه باشد. اما هراس روشنفکران ایرانی همواره این بوده است که هر گونه استثنایی در این مقوله می تواند بهانه ای دست رژیم های سرکوبگری چون رژیم  ایران باشد که با افزودن اما و اگر ها در قوانین کوشیده اند آزادی بیان را محدود و سپس سرکوب کنند. و فکر می کنم دلیل تاکید کانون نویسندگان ایران بر "آزادی بیان بدون حصر و استثنا" برخاسته از نگرانی،بل و درک درست این کانون از ماهیت رژیم های استبدادی حاکم بر ایران بوده است. اما وقتی دولت های غربی، پرداختن به موضوع "هولوکوست" را ممنوع می کنند یعنی بر آزادی بیان " تبصره می نهند. در زمینه رویداد خونین سه روز گذشته فرانسه نیز سخنان فراوانی گفته شده است وخواهد شد. اما خود تحلیلگران غربی نیز از شیوه روزنامه "شارلی ابدو" انتقاد می کنند و نسبت به گسترش پخش و ترویج کاریکاتورهای پیامبر اسلام هشدار می دهند زیرا به باور آنان می تواند به رویارویی غرب و اسلام تعبیر شود که به سود بنیاد گرایانی است که جنایت سه روز گذشته را مرتکب شدند. آنان می گویند اکثریت مسلمانان مسالمتجو و نسبت به این گونه کاریکاتورها حساسیت دارند و باعث آزار شان می شود اما فقط گروه اندکی از این مسلمانان به شکلی وحشیانه واکنش نشان می دهند. در این زمینه به چند نکته د می توان اشاره کرد. در مطبوعات انگلیس ما به ندرت به مواردی همچون مورد مجله "شارلی ابدو" رو به رو می شویم، گرچه نظام های سیاسی هر دو جامعه بریتانیا و فرانسه، مبتنی بر سکولاریسم است و اساسا جامعه بریتانیا نسبت به جوامع اروپا کمتر مذهبی و مسیحی است. بی گمان لیبرال سکولاریسم انگلیسی در برابر عقاید دینی و مذهبی مختلف، نرم تر و ملایم تر است تا سکولاریسم و لائیسم فرانسوی که خصلتی تهاجمی دارد. ضمنا نباید فراموش کنیم که اگر غرب در برابر نقد و تمسخر عیسی مسیح واکنش نشان نمی دهد ناشی از فرآیند طولانی لیبرالیسم و رواداری از رنسانس گرفته تا عصر روشنگری و بعد از آن است، در حالی که کشورهای مسلمان فاقد این پیشینه تاریخی هستند. نیز در دین یهود و اسلام بر خلاف مسیحیت، به تصویر کشیدن خدا و  پیامبر امری مذموم و ممنوع است اما در مسیحیت که حضرت عیسی فرزند خدا قلمداد می شود و جنبه انسانی به خود می گیرد این تصویر  عادی است. به هرتقدیر اکنون ما گواه نبرد ارزش های فرهنگی هستیم که جنبه جهانی به خود گرفته است و گفتمان های فلسفی، سیاسی و رسانه ای و نمایش های خیابانی بخشی از این نبرد است که البته می تواند روشنگر و تکامل بخش باشد اگر به دور از خشونت و کشتار باشد. 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

یوسف عزیزی بنی طرف

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.