در* بارهء«آسیب رسانی به حافظهء تاریخی»!

(سخنی در اخلاق نقد نویسی)

بخش3

* * *

«دیدم آنان را، بی شماران

و انگیزه های عداوت شان،چندان ابلهانه بود

که مُردگان ِ عرصهءجنگ را

از خنده،بی تاب می کرد؛

ورسم و راه ِ کینه جوئی شان چندان دور از مردی و مردمی بود

که لعنت ابلیس را

برمی انگیخت..»

(احمد شاملو)

از نیک بختی انسان است که «دشمن»اش آراسته به اخلاق و فضیلت های انسانی باشد.این امر از آن جهت پُر ارزش است که ضمن احترام به شعور خوانندگان (یا ناظران بحث)،مناظرهءقلمی یا کلامی را ازآفت های رایج و شگردهای ناسالم سازمان های سیاسی- ایدئولوژیک،دور و در امان نگهمیدارد .

من در طول فعالیّت های رسانه ای خود،چه در رادیو«صدای شما»(سوئد)و چه در رادیو-تلویزیون های فارسی زبان در آمریکا،شاهد مناظره های سیاسی-فرهنگی متعدّدی بوده ام،امّاهیچگاه سطح بحث و گفتگو را،اینچنین نازل و بی مقدار ندیده ام چرا که متأسفانه ملاحظه می کنم که سنّت ِ ویرانگر حزب توده و میراث خواران آن در«نُخبه کُشی»و تخریب شخصِّت مخالفان،در نزد افرادی با سابقهء سیاسی- حزبی آشکار،هنوزکاربردی عملی و تئوریک دارد.در ُسنّت ویرانگر ِحزب توده،«هدف»،نه روشنگری و دستیابی به حقیقت نسبی، بلکه منکوب کردن ِ مخالفان بود.در مواردی نیز ،کار ِسرکوب و«افشاگری»تا حدّ ِ ترورفیزیکی یا ترور شخصیّتی مخالفان، «ارتقاء» می یافت و....نمونه ای از ترور فیزیکی مخالفان توسّط حزب توده،ترور حسام لنکرانی و محمّد مسعود بود(1)،و نمونهء معروف«ترور شخصیّت ِ مخالفان»،ترورشخصیّت اندیشمند شریف وفرزانه ،زنده یادخلیل ملکی بود آنچنانکه بقول آقای میرفطروس:«به جرأت می توان گفت که ملکی بزرگ ترین متفکّری است که در «حمّام فین سیاست ِایران» توسّط دلّاکان حزب توده،رگ زده شد»(آسیب شناسی...،ص 95) بدین جهت است که پس ازگذشت 60سال، هنوز نیز آگاهی از عقایدواندیشه های خلیل ملکی،بسیار دشوار می نماید.بقول شاملو:

«به اندیشیدن خطر مکن!

آن که بر در می کوبد شباهنگام

به کشتن ِ چراغ آمده است.»

محور اساسی مقالات من، در بارهء کتاب درخشان«دکتر محمّد مصدّق؛آسیب شناسی یک شکست» و تأثیر این کتاب بر فرهنگ سیاسی ما جهت ِرسیدن به یک تاریخ ملی یا آشتی ملّی بود،ظاهراً آقای منتقد از موفقیّت درخشان این کتاب در روایت منصفانه از تاریخ معاصر ایران و در نتیجه با این آرزوی عموم ایرانیان برای رسیدن به یک تاریخ ملّی، آشتی و همبستگی ملّی برای مبارزه جهت رهائی ملّی،مخالف است.پاسخ آقای افرادی به مقالهء من،نمونهء تازه و عبرت انگیزی از سنّت دیرپای حزب توده در«نُخبه کُشی»و تخریب شخصّیت مخالفان است،بدین جهت بود که با توجّه به استقبال گسترده از نظرات و دیدگاه های آقای میرفطروس و نگرانی ایدئولوگ های پنهان و آشکار رژیم(خصوصآ در روزنامهء کیهان ِحسین شریعتمداری) ، من در مقالهء قبلی خود،این سئوآل اساسی را مطرح کرده بودم:آقای افرادی که خود را در پشت «علاقه» به اندیشه های بزرگانی چون دکتر جلیل دوستخواه،آرامش دوستدار و....پنهان کرده،چگونه نمی داند که استاد جلیل دوستخواه یکی از بهترین مقالاتش را به آقای میرفطروس اهداءکرده اند؟ ونیز چرا آقای منتقد تاکنون در شناخت یا شناساندن آثار و اندیشه های این بزرگان مقاله ای ننوشته و از حدود 10مقالهء خود(یعنی از«کُل کارنامهء فرهنگی»خود!!!!) ،بیش از7مقاله را به«نقد» و تخریب شخصِّت آقای میرفطروس اختصاص داده است؟آیا آقای منتقددر پشت این به اصطلاح«نقد»هاو تخریب ها،درسودای« نقد کردن ِ چیزهای دیگر»ی است؟

مقالهء اخیر آقای افرادی،در عین حال،هم نشانهء بی مایگی فرهنگی، و هم نمایندهء فرومایگی اخلاقی نویسندهء آن است:بی مایگی فرهنگی از این نظر که آقای منتقد با «فرار به جلو» از پاسخگوئی به مقالات روشنگر ِ من،دکتر رامون و دیگران باز مانده است.فرومایگی اخلاقی، به این لحاظ که وی،با«چنگ بر چهرهء حقیقت و تیغ بر دیدگان ِدانائی کشیدن»،برای چندمین بار به طرح مسائل سخیفی پرداخته که نه تنها پاسخ ِیکایک ِ آنها- بارها - در سایت ها و نشریّات مختلف منتشر شده،بلکه آقای افرادی را نیز به «سکوتی سنگین و سه ساله» فروبُرده بود و....(2)

با این شگردها و شعبده بازی های نفرت انگیز است که آقای افرادی،نه به درخواست من برای یک مناظرهء علنی، پاسخی داده، ونه به موارد یاد شده در مقالات من ، دکتر رامون و دیگران،جوابی ارائه کرده است.در اشاره به «نعل وارونه زدن»های چنین افرادی است که مولوی بزرگوار فرموده است:

تانشان ِ سُمّ ِ اسبت گم کنند

ترکمانا! نعل را وارونه زن!

من- بار دیگر - آقای افرادی را به یک مناظرهء علنی در یکی از رادیو-تلویزیون های معروف خارج از کشور، فرا می خوانم تا ضمن بررسی کتاب «آسیب شناسی یک شکست»، اهمیّت تاریخی و سیاسی این کتاب ارزشمند را درحیات سیاسی و روشنفکری مابرای رسیدن به یک تاریخ ملّی، بازنمایم.........چنین باد!

ادامه دارد

زیرنویس ها: .

*حسن اعتمادی،مدیر و مُجری برنامه های رادیوی فرهنگی – سیاسی ِ«صدای شما»(در استکهلم سوئد).

1-دربارهءاین ترورها و ترور شخصیّت ها نگاه کنید به مقالهء مسعود نقره کار در:

http://news.gooya.com/politics/archives/2007/12/0…

http://news.gooya.com/politics/archives/2008/08/0…

2-برای نمونه ای از این پاسخ ها،نگاه کنید به:

نشریهء تلاش، شمارهء ١١، آذر- دی ١٣٨١، صص ١٦-١٨وخصوصاًص ٢٠،زیرنویس 9،در بارهء آن مقالهء مستعار؛ برخی منظره ها و مناظره ها در ایران امروز، علی میر فطروس، صص١١٧-١٢٢.

همچنین نگاه کنید به:

http://www.mirfetros.com/ma_qui_hastim.htm

http://www.mirfetros.com/agahi.html

http://iranara.blogspot.com/2006_04_01_archive.ht…