پس از مقاله سیاست تحریم ومذاکره امریکا در قبال ایران؟ در تاریخ 20 مارس ،بعضی دوستان در مورد جمله زیر(اما جمهوری اسلامی مانند همان دختر زیبارو از مزایای بیشتر خود در مقایسه با اسرائیل به امریکا فشار می آورد تا برای بدست آوردن ایران ـ امریکا باید اسرائیل را رها کند.آیا این آرزو که بیشتر به امر رامشگران وسوسه گر شباهت دارد می تواند در دراز مدت جامه عمل بپوشد ؟ اگر این آرزوی ایران به واقعیت بپیوندد آنگاه می توان از فروپا شی دیواری مانند دیوار برلین یاد کرد که چهره جهان را تغییر داد) سایت ایران گلوبال و اطلاعات نت* از بنده سئوالاتی بعمل آوردم که در پاسخ آن دسته از دوستان با بگویم:

ابتدا به کامنت دوست ناشناخته آقای کامران درسایت ایران گلوبال اشاره می کنم که بخشی از حقایق را در این رابطه که از سالها پیش ـ بنده بدان تکیه داشته ام مطرح ساخته است،،،امریکا کاملا احمقانه در عراق و افغانستان همه دشمنان جمهوری آخوندها را نابود نمود و عوامل آخوندها را به مسند قدرت نشاند. اسرائیل مثل زمان جنگ سرد بسود جهان سرمایه داری نیست و بیشتر مزاحم و مسئله ساز است. جنایات بی شمار اسرائیل بر ضد خلق فلسطین روزی افکار جهانی را بر علیه حامیانش بر می انگیزاند. اسرائیل عامل اصلی رشد گروههای ارتجاعی و اسلامگرا در منطقه می باشد. دفاع یکجانبه امریکا از سیاستهای اغلب غیر انسانی اسرائیل در مقابل مردم فلسطین در درازمدت به ضد خودش تبدیل می شود و آمریکا و اروپا باید از اکنون بفکر اتخاذ سیاست نوین در مقابل این کشور باشند و آنرا مهار نمایند. در سیاست وقتی مایه ضرر و بدنامی باشی مسلما روزی قربانی و طرد می شوی واسرائیل هم از این قاعده مستثنی نمی باشد و باید مواظب اعمالش باشد. در هر صورت سیاست امریکا نزدیکی با نظام و دشمنی با اپوزیسیون جدی و فعال آن بوده و خواهد بود.بحث جنگ کاملا غلط و انحرافی بود و از طرف لابی های حکومت مطرح می شد. تحلیل بنده این بود که آمریکا قصد رابطه با ولایت فقیه را دارد و حاضر است اپوزیسیون را قربانی نماید. آمریکا یک کشور امپریالیستی است و در نهایت به منافع خودش می اندیشد چه با بوش یا با اوباما باشد. ظاهرا آمریکا حاضر است که آخوندها به بمب اتمی هم برسند به شرطی که کمی رفتارشان را تغییر بدهند ونه ماهیتشان را. از آقای کامران) مدتهاست که جمهوری اسلامی ـ همه امیال و اهداف سیاسی خود را به امریکا و غرب دیکته می کند و غرب درمانده وبحران زده و در عین حال فاجعه آفرین ـ بخاطر حفظ توازن و از دست ندادن ایران به روسیه ،به هرترفند ضد انسانی روی می آورد .همه اینها موقعی می تواند به وقوع بپیوندد که مردم ایران علیه حاکمان اسلامی متحد نبوده وازفقدان یک آلترناتیو همه جانبه و سراسری رنج می برند؟ همه به خوبی می دانیم که فروپاشی ارودگاه سوسیالیست در نهم نوامبر سال 1989 میلادی موقعی به وقوع پیوست که اتحاد جماهیر شوروی از حمایت های بی دریغ خود از آلمان شرقی ـ که بطور مخفیانه با غرب به توافق رسیده بود دست برداشت و رسما آلمان شرقی را به غرب فروخت چراکه هزینه نگهداری آن اتحاد برای روسها دیگر بسیار گران بود. اینک جمهوری اسلامی نیز مانند آن دوره نقش دولت های غربی را بازی می کند تا امریکا دست از حمایت هائی که تا کنون از اسرائیل بعمل آورده است دست بردارد؟ کشور آلمان شرقی براحتی می توانست درآلمان غربی مضمحل گردد و دیگر هیچ آثاری از اقتصاد سوسیالیستی در آن اتحاد دیده نشود اما کشور اسرائیل که از دین یهود پیروی می کند در کدام کشور مسلمان منطقه می تواند به وحدت برسد؟طرح قدیمی معمر قذافی "اسراطین" است که ره به جائی نبرده است چرا که بیشتر به بازی با کلمات شباهت دارد تا یک طرح "جامع ومانع" سیاسی ؟ سالهاست که جمهوری اسلامی شعار محو کامل اسرائیل راسر می دهد تا بجای کشور اسرائیل در اراضی یهودی و فلسطینی ـ دولت فلسطینی متمایل به جمهوری اسلامی برسرکار آید. اعراب به شدت مخالف محبوبیت رهبران جمهوری اسلامی در میان فلسطینی ها هستند .فلسطینی ها که از مذهب سنی پیروی می کنند نمی توانند براحتی برادران سنی عرب خود را با رهبران شیعه مذهب ایران معاوضه نمایند چراکه کمک های مالی اعراب را نیز از دست خواهند داد.جمهوری اسلامی با به روی کار آوردن تیم سیاسی و تبلیغاتی احمدی نژاد که بعضی از آنها در غرب آموزش دیده بودند ،دائما براین موضوع تاکید می ورزید که 1ـ مسئله هلوکاست واگر جنایاتی در حق یهودیان جهان رخ داده ،همه در اروپا بوده است پس خود غرب باید برای دلجوئی از بازماندگان یهودی ـ در نقطه ائی از اروپا کشوری برای آنها برپا نماید نه در اراضی فلسطینی!2ـ تاسیس اسرائیل در آلاسکا که همه این ایده ها از اروپا سرچشمه می گیرد اما از زبان احمدی نژاد که خود نیز ضد یهود می باشد خارج می شود و او پس از کسب تربیون ریاست جمهوری توانسته است کاملا قانونی، حامل وسفیر پیام های ضد یهودی اروپائیان از سرزمین ایران که هرگز ضد یهود نبوده اند ـ شده است.بی درایتی رهبران اسرائیل در این هست که در30 ساله گذشته به همه جنگ های متعددی که از جانب رهبران جمهوری اسلامی زمینه سازی و هدایت می شوند تن داده است تا با حزب الله و گروه های مختلف فلسطینی به ستیز برخیزد.در این رهگذر جمهوری اسلامی توانسته است ، افکار عمومی را علیه اسرائیل بسیج نماید و خود را طرفدار فلسطینی ها جلوه دهد.ناسیونالیست جریحه دار وزخم خورده رهبران اسرائیل از فاجعه هلوکاست در جنگ جهانی دوم ،آنها را تشویق می نماید تا برای نجات یک سرباز اسرائیلی صدها انسان را از پای در آورند اما آنها بی آنکه از شعور سیاسی دراز مدت برخوردار باشند به همه نیاز ها و خواسته های سیاسی جمهوری اسلامی پاسخ مثبت می دهند و موقعیت رژیم اسلامی را در منطقه تقویت و وضعیت خود رادر منطقه و جهان به شدت وخیم تر می سازند ،تا آنجائیکه امکان دارد در آینده نامعلوم ، غرب و امریکا برای دلجوئی و رابطه گیری با ایران وناامید کردن ورود روسها به خاورمیانه ـ از حمایت های بی دریغ تاکنونی خود از اسرائیل صرف نظر نمایند که این همان شباهتی است که تکرار فروپاشی آلمان شرقی را برای ما تداعی خواهد کرد.