رفتن به محتوای اصلی

يكسان سازي نظامي و فرهنگي
18.01.2009 - 19:57

فاجعه‌اي به نام جنگ جهاني اول در ابتداي قرن بيستم بدون شك منتج به نتايجي تاثير گذار، در بسياري از حوزه‌ها شد كه اولين و شايد تاثير گذارترين اين نتايج تغيير در جغرافياي سياسي جهان و به ويژه خاور ميانه و تجزيه‌ي منتقمانه‌ي امپراتوري مسلمان عثماني به دست فاتحان جنگ بود. اين انتقام به طرز شديدتري اما، دامن كردها را گرفت و سرزمين آن‌ها را به صليبي كشيد كه بسياري از كردها بر اين باورند در پاسخ به جنگ‌هاي فاتحانه‌ي سردار جنگ‌هاي صليبي، صلاح‌الدين ايوبي كرد بوده است.

اگر چه در اولين قرارداد پس از جنگ و در معاهده‌ي "سور" قرار بر اين بود كه امپراتوري عثماني به كشورهاي عراق،اردن،سوريه،تركيه و كردستان تجزيه شود، اما به دليل غفلت كردها و حاضر نشدن نماينده‌ي آن ها بر ميز مذاكرات اين اتفاق به تاخير افتاد و در فاصله‌ي 1919تا1921 كمال مصطفي پاشا (آتا تورك) با به راه انداختن جنبش ترك‌هاي جوان و بستن پيمان با فعالان سياسي كرد‌ تركيه براي تاسيس جمهوري مشتركي ميان كردها و ترك‌ها و تاسيس كشوري واحد به نام تركيه كه قرار بر اين بود جمهوري‌اي باشد مبتني و تامين كننده‌ي خواست‌ها و منافع مشترك كردها و ترك‌ها، آن‌ها را راضي كرد كه در عهدنامه‌ي "لوزان"، از 5كشور شدن عثماني جلو گيري نمايند و دول فاتح به همان چهار كشور قناعت كنند. عهدنامه‌ي لوزان نه تنها به تقسيم عثماني به 4كشور بلكه به تقسيم كردستان نيز ميان 4كشور ايران،تركيه،سوريه و عراق انجاميد.

از آن زمان جنبش‌هاي آزداي‌خواهانه و سياسي كردها هرگز شكل يك پارچه‌اي نيافت و در هر كدام از بخش‌ها به تناسب ظرفيت‌هاي سياسي آن كشورها و نسبتي كه ساختار سياسي كشور ميزبان كردها، با دموكراسي داشت، اشكال مبارزات سياسي كردها نيز تغيير مي كرد.

مبارزات كردها كه قديمي ترين آن‌ها با نامه نگاري و درخواست‌هاي مكتوب در همان عثماني شروع شده بود(شيخ عبيدالله نهري) ودر اشكال رسانه‌ي چون روزنامه‌ي "كوردستان" در 1898توسط "بدرخان‌ها" ادامه يافته بود با تغيير و تحولاتي اين چنيني در سطح منطقه و جهان هم‌چنين بسته به نوع واكنش دولت‌هاي مذكور به خواسته‌هاي كردها به اشكال ديگري نيز از جمله تشكيل حزب و نهايتا در دفاع مشروع به جنگ مسلحانه در هر چهار دولت- ملت و با شكل‌ها و ساختارها و خواست‌هاي متفاوت هم رسيد.

از سوي ديگر تحولات و معادلاتي هم‌چون جنگ سرد، جنگ‌ها و مبارزت استقلال طلبانه،ناسيوناليستي موج اول و جنبش‌هاي آنتي كولونياليسم، موجب تاييدات تئوريك و رسانه‌اي از سوي مبارزان و روشنفكرن خارجي مي‌شد و از سوي ديگر حمايت هاي گاه و بي گاه هر كدام از بلوكين شرق و غرب از يكي از جنبش‌ها به آن‌ها رنگ و بو و شهرتي بين‌المللي مي بخشيد.

اما با پايان يافتن جنگ سرد و تغيير گفتمان مسلط جهاني به گفتمان "يك جانبه گرايانه‌ي" آمريكايي كه همانند گفتمان‌هاي قبلي كم‌تر سويه‌هاي استقلال طلبانه و ناسيوناليستي داشت، بلكه بيشتر مبتني بر ليبرال-دموكراسي آمريكايي بود،نه تنها شكل مبارزات كردها بلكه اكثر اشكالي از اين دست مبارزات، با تغييراتي به همين سياق مواجه شد.

در گفتمان جديد جهاني موج نويني از مبارزات ناسيوناليستي پديد آمد كه بيش از‌ آنكه خواسته‌هاي‌اش را در پارامترهاي استقلال طلبانه بجويد به دنبال مدل‌هايي از دموكراسي بود كه تامين كننده‌ي خواسته‌هاي قومي، فرهنگي، زباني و در نهايت خودمديريتي و به طور كلي دموكراسي انجمني يا توافقي و نظام حزبي پارلماني و فدراليستي بود.

اما با اتفاق افتادن حادثه‌ي 11سپتامبر، نوع نگاه جهاني به گروه‌ها و مبارزاتي كه سويه‌هاي خشونت طلبانه داشت، يا حداقل يكي از ابزارهاي پيش‌برد اهداف‌شان خشونت نظامي بود، در حال تغيير بود. ديگر افكار عمومي دنيا و نيز قدرت‌هاي برتر جهاني از جمله آمريكا و اتحاديه‌ي اروپا مبارزاتي از اين دست و با چنين راه‌كارهايي را بر نمي‌تافتند و راه به راه شروع به انتشار ليست احزاب و جنبش‌ها و گروه‌هاي تروريستي مي‌كردند. احزاب و گروه‌هاي فعال كرد هم با تغيير ساختارهاو اساسنامه‌ها و اعلاميه‌هاي تغيير ساختاري در كنگره‌ها و مجمع عمومي‌هاي شان، سعي در تطبيق با اين ساختار و خواست نوين جهاني نمودند. و در اين ليست‌ها قرار نگرفتند. به جز پ.ك.ك، كه با اينكه تغييرات بسياري را متحمل شد اما نتوانست از قرار نگرفتن در آن ليست‌ها جان سالم به در برد.

اين در حالي است كه بايد يادآوري كرد كه مبارزات كردها هرگز محدود به مبارزات چند حزب سياسي رسمي يا غير رسمي نبوده و بخش زيادي از اين مبارزات توسط روشنفكران و فعالان مدني و سياسي، پارلمانتاريست هايي كه به هر شكلي از اشكال ممكن، به پارلمان كشورهاي مذكور راه يافته بودند نيز پي‌گيري شده است. با چنين تغيير و تحولاتي در سال‌هاي اخير اتفاقا راه براي اين گروه دوم بازتر شده و نوع و بستر مطالبات پي‌گيري شونده از سوي كردها به اشكالي گرايش يافت كه بر بنياد‌هاي حقوق بشري بنا نهاده شده‌است؛ مفاهيمي چون حق تحصيل و آموزش زبان مادري، حقوق قومي، فرهنگي، آزادي‌هاي سياسي آزادي بيان و ديگر مفاهيمي كه در اعلاميه‌ي جهاني حقوق بشر ذكر شده است.

در اين ميان بدون شك نوع اقدامات دولت‌ها و واكنش‌ آن‌ها نيز به دور از تاثيرات چنين تغيير و تحولاتي نبوده است. وضع كردها در چهار كشور مذكور همان‌طور كه گفته شد به نسبت ساختارهاي سياسي آن‌ها و نسبتي كه با دموكراتيك بودن يا استبدادي بودن‌شان دارند، متفاوت بوده است.

در كشوري همانند سوريه در اساس هويت‌ كردها انكار شده حتا از نظر قانوني هم براي بسياري از آنان شناسنامه‌ هم صادر نمي‌شود و هر گونه كردار و رفتار و كنشي چه دموكراتيك و چه خشونت‌طلبانه و مسلحانه به شدت از سوي دولت بعثي سوريه محكوم به فناست و در نطفه خفه مي‌شود.

دركشور عراق اگر چه از ديرباز در قانون اساسي آن كشور ذكر شده بود كه "عراق كشوري است متشكل از دو ملت كرد و عرب" اما طي ساليان طولاني به دليل جنگي كه عراق با كشور ايران داشت و نيز طي تحولاتي كه در اين چند ساله به وقوع پيوسته مردم ايران به وضع كردها آگاه بوده‌اند. كردهاي عراق اگرچه از حق تحصيل و آموزش به زبان كردي برخوردار بوده‌اند اما هم‌زمان شاهد يكي از وحشيانه‌ترين نسل‌كشي هاي تاريخ(عمليات انفال و زنده به گور كردن182000نفر) و بمباران شيميايي حلبچه و... هم از سوي حكومت بعث سابق بوده‌اند و تنها در اين ده پانزده سال اخير و از زمان ترسيم مدار36درجه و بعد از جنگ خليج فارس اول در زمان بوش پدر نفس راحتي از دست صدام و ايادي‌اش كشيده اند و البته بعد از خمله‌ي آمريكا در سال2004 كه به طور كامل وضعيت‌شان با كردها در هر چهار دولت- ملت تغيير كرد.

كردهاي تركيه اما به تمامي وضع متفاوتي داشته‌اند و حتا به گفت‌و‌گو به زبان مادري در كوهستان‌ها و دشت‌ها هم محروم بوده‌اند و همه مي‌دانيم كه سياست رسمي تركيه، كردها را «ترك كوهي» مي ناميده است. نمايشنامه‌ي معروف "زبان مادري" اثر هارولد پينتر در مورد پير زني است كه در تمام نمايش سكوت كرده است. زيرا آن پير زن يك كرد تركيه‌اي است و به دليل ممنوعيت سخن گقتن به زبان كردي و اينكه وي هيچ زبان ديگري را نياموخته توان صحبت كردن ندارد!

اما تركيه از زماني كه در روياي پيوستن به اتحاديه‌ي اروپا فرو رفت و از سوي ديگر وقتي به خصمانه‌ترين شيوه هرگونه جنبش و سازمان و حزب سياسي كردي و حتا آن‌هايي را كه بوي گرايش به كردها را به مشام متبادر مي‌كردند، را در كشورش سركوب كرد و در اثر اين سياست‌ها با سازمان سياسي دانشجويي كه عبدالله اوجالان به راه انداخته بود چنان برخورد كرد كه اين سازمان، به حزب كارگران كردستان تبديل شد و تقابل‌هاي اين دو موجب پديد آمدن خشونت عريان ميان هر دو دسته شد. كه هنوز ادامه دارد.

باري اوجالان با كوچ اروپايي خود كه به دستگيري‌اش به همياري چند سازمان جاسوسي بزرگ دنيا انجاميد، اگر چه خودش تا پاي دار پيش رفت، اما از همان موقع تاثير بسزايي در اروپايي كردن و در كل، جهاني كردن مسئله ي كرد در تركيه، داشت. طوري كه مسئله‌ي كردها به اصلي ترين مسئله در سياست داخلي و خارجي تركيه تبديل شد.

از سوي ديگر روي كار آمدن حزب عدالت و توسعه به رهبري اردوغان و گل كه اتفاقا از راي مناسب كردها برخوردار بود و تغيير و تحولات اين حزب در ساختار اقتصادي تركيه كه موجب مهار تورم و رشد اقتصادي اين كشور به طرز چشم‌گيري شد، محبوبيت و موفقيت اين حزب اسلام‌گرا را ميان مردم تركيه بالا مي‌برد، اما لاييك‌ها و ميليتاريست‌هاي تركيه هميشه انگشت اتهام را به سوي اين دولت نسبت به عدم قاطعيت در برخورد با پ.ك.ك دراز مي‌كردند تا جايي كه اين دولت براي اثبات اينكه ناتوان در برخورد نظامي نيست، به حمله‌ي زميني به درون مرزهاي كردستان عراق روي آورد و در جنگي تا دندان مسلح از گريلاهاي پ.ك.ك شكست غير قابل پيش بيني خورد. نظاميان كه بارها به اردوغان اعتراض كرده‌بودند كه اگر دولت اجازه‌ي حمله به ما بدهد در24 ساعت بساط پ.ك.ك را براي ابد در هم مي پيچيم، در حالي كه از آمريكا و دولت كردستان عراق اجازه‌ي 2هفته عمليات داشتند در مدت زمان بسيار كم‌تري به سرزمين خودشان بازگشتند و در پارلمان فرمانده‌ي ارتش به نمايندگان معترض به عدم استفاده از مهلت 2هفته‌اي گفت: شما اگر مي توانيد بفرماييد 24ساعت ديگر جنگ را ادامه دهيد.

نتايج اين جنگ هم از نظر نوع عمليات و هم اهداف جنگ و نيز از نظر نتيجه، شباهت‌هاي بسياري به جنگ 33روزه‌ي اسراييل عليه حزب‌الله لبنان داشت. در اين جنگ هم نه تنها پ.ك.ك شكست نخورد بلكه به نسبت پيروزمندانه‌تر از ميدان خارج شد و هم‌چنين به دليل اين مقاومت‌ها پايگاه و اعتبار روزافزون‌تري ميان مردم‌اش يافت و به دولت تركيه هم نشان داد كه راه حل نظامي نه اولين راه است و نه آخرين راه. اين‌گونه ارتش و تندروهاي ميليتاريست و لاييك نيز ديگر بهانه‌اي براي مخالفت با سياست‌هاي اردوغان در برخورد با مسئله‌ي كرد در تركيه و نيز پ.ك.ك نداشتند.

از سوي ديگر تركيه در همسايگي خود كشوري هم‌پيمان را دارد كه اين كشور نيز از جمعيتي كرد برخوردار است كه مي توانيم بگوييم در يك قرن اخير هميشه تضاد منافع با حكومت مركزي داشته‌اند. اما ايران نه به مثابه‌ي عراق دست به نسل كشي‌هاي گسترده زده و نه همانند تركيه با آن شدت و حدٌت با زبان مادري كردها مبارزه كرده است. در واقع ايران از ديرباز و از زمان رضا خان دولت هم‌پياله‌ي آتاتورك به جاي ممانعت،اقدام به سياست ورزي هاي فرهنگي نموده. نويسندگان و محققان بسياري را به كار گماشت تا اصولا از وجود امري به نام زبان كردي آثاري باقي نگذارند و تمام تلاش آن‌ها بر اين بود كه اثبات كنند زبان كردي گويش يا لهجه‌اي از زبان فارسي است. اين سياست در مورد ديگر زبان‌هاي ايراني و حتا غير ايراني هم اتفاق افتاده و آثار ناصواب آن را هنوز حتا در محافل علمي و آكادميك مي بينيم.( يك نكته خارج از بحث اين است براي من هميشه اين جالب بوده كه مردم شناسان و زبان شناساني كه ادعا مي كنند كردي زبان نيست، زبان كردي را در عراق و تركيه به رسميت مي‌شناسند. در واقع كردي را در عراق زبان مي‌دانند اما در ايران لهجه؟ و اين خود نشان از دقت و سلامت علمي اين گونه نظريات است).

در دوران جمهوري اسلامي نيز اگرچه در قانون اساسي به امري به نام زبان‌هاي محلي ديگر اشاره شده و مردم را محق در تحصيل و آموزش آن دانسته‌اند، اما بدون آنكه ممنوعيت قانوني ايجاد كنند ممنوعيت عرفي و بخش‌نامه‌اي وبهانه‌اي اجرا كرده‌اند. اين گونه سياست‌هاي نرم در دراز مدت كاربرد بيشتري دارد و از سوي ديگر هم نمي‌توان عليه چيزي كه ممنوع نيست مبارزه كرد! هم‌چنين جمهوري اسلامي ايران از زماني كه كانال‌هاي "ماد، مديا، يا روژ"، "كوردستان تي وي" و "كورد ست" پا به عرصه‌ي ظهور نهادند ابتدا با تاسيس "شبكه‌ي جهاني سحر" و پحش برنامه به زبان‌هاي قوميتي ايران(كردي،عربي و آذري) و نيز براي رد گم كردن زبان‌هاي بوسنيايي و انگليسي، و در اين چند ساله‌ي اخير با تاسيس شبكه‌هاي استاني، راه مبارزه با اين كانال‌ها را جسته است. شبكه‌هايي با توليد محتواي مشابه و در جهت يكسان سازي فرهنگي. بنابراين پيمودن راه بي ضررتر و به نتيجه رسيده‌تر ايران مي‌تواند راحت‌تر دولت تركيه را نيز به مقصد برساند و از سوي ديگر انگ عدم رعايت حقوق بشر را هم در قوانين‌اش به دوش نكشد.

هم‌چنين به راه انداختن "كمپين درخواست آموزش به زبان مادري" توسط كردها در تركيه از سال 2004 كه براي آن فعاليت‌هاي بسياري با انعكاس جهاني انجام داده‌اند، نيز نزديك‌تر شدن زمان پايان مهلت تركيه براي پيوستن به اتحاديه‌ي اروپا و ملزم بودن تركيه براي رعايت حقوق قومي و فرهنگي كردها، راهي براي اين كشور باقي نمي‌گذاشت كه اقدام به بازنگري و يك سلسله تغييرات نسبت به نوع نگرش و نحوه‌ي بخورد با مسئله ي كردها بنمايد. به همه‌ي اين مسايل بايد مسئله‌ي انتخابات شهرداري‌ها در سال آينده در تركيه را نيز افزود كه اردوغان و حزب متبوع‌اش به دنبال تكرار پيروزي‌هاي اخيرشان در اكثر انتخابات‌هاي اين چند ساله هستند.

با شرح اين مسايل تلويزيون تركيه اقدام به تاسيس يك كانال كرد زبان 24 ساعته نموده‌است به نام TRT6. اين تلويزيون قرار است به طور شبانه روزي به زبان كردي برنامه‌هاي متنوعي از جمله؛ خبر، موسيقي، كليپ و.. پخش كند. بدون هيچ ترديدي اين تلويزيون نه به خاطر رعايت حتا صوري حقوق حقه‌ي كردها تاسيس شده است بلكه در راستاي يكسان سازي فرهنگي و توليد گفتمان مسلط بر سياست‌هاي جاري و ساري مركزي و تركي بر ذهن مخاطبان كرد و نيز جامعه‌پذيري رسانه‌اي مردم از طريق چنين تلويزيون‌هايي است. همه ي مواردي هم كه پيش از اين آمد نيز مي‌تواند يكي از عوامل تاسيس چنين تلويزيوني باشد. يعني تغيير در نوع خواست‌هاي كردها از خواست‌هاي سرزميني به خواست‌هاي حقوق بشري، الزام دولت تركيه از سوي اتحاديه ي اروپا و افكار عمومي جهان، تقليد از سياست‌هاي فرهنگي كشور دوست و برادر ايران و...

اما آيا چون اين عوامل ذكر شده در پشت تاسيس چنين شبكه‌ي تلويزيوني پنهان است، بايد بگوييم كه تاسيس اين تلويزيون اساسا اشتباه است و كردهاي تركيه بايد آن را تحريم نمايند و در كوتاه مدت و بلند مدت نيز هيچ فايده‌اي نخواهد داشت؟ شخصا پاسخ‌ام منفي است.

در واقع ضمن آگاه بودن به همه‌ي اين مسايل بايد در نظر داشت به هر حال بخشي از ماجراي تاسيس اين تلويزيون، نتيجه‌ي تلاش‌هاي چندين و چند ساله ي مبارزات كردها است كه حكومتي هم‌چون تركيه را وادار به پذيرش اين امر كرده است. از سوي ديگر حضور و وجود چنين كانال تلويزيوني مطمئنا مستلزم نياز به نويسنده‌ي كرد، موزيسين كرد، برنامه‌نويس كرد و در كل يك سري نيروهاي سخت افزاري و نرم افزاري كرد دارد و در دراز مدت هم موجب تربيت و كارآزموده كردن نيروهاي جديدتري نيز خواهدشد، از اين رو صرف حضور چنين تلويزيوني مي‌تواند مثمر ثمر باشد. زيرا حداقل مردم كود تركيه شنيدن زبان ملي خود را فراموش نمي‌كنند. بايد به ياد بياوريم كه كردهاي عراق در زمان حكومت بعثي به يمن برخورداري از كتاب و نشرياتي كه، اگرچه صفحات اول آن به عكس"سيدالريس" صدام آراسته شده بود و يا حدود حداقل ده صفحه‌ي ابتدايي كليه نشريات به مدح و ستايش صدام و حكومت‌اش مي‌ پرداخت، اما به کمک همان نشريات بود كه خواندن و نوشتن به زبان كردي در ميان كردهاي عراق برخلاف هر سه كشور ديگر به امري طبيعي تبديل شده بود. همين امر هم باعث شد كه پس از تغييراتي كه در نظام سياسي عراق، بعد از حمله‌ي آمريكا به عراق اتفاق افتاد زبان كردي در عراق به عنوان زبان رسمي شناخته شود.

پانوشت

1- Association model

2- magoritarian model

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال
برگرفته از:
روز

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.