رفتن به محتوای اصلی

افسانه ی ارتباط بین فروش اسلحه و جنگ افروزی
16.11.2011 - 13:40

در رابطه با جنگ هایی که از سوی کشورهای غربی علیه کشورهای دیگر انجام می گیرد، عمدتا دو دلیل از طرف مخالفین ارائه می گردد: اول اینکه کشورهای غربی می خواهند از طریق جنگ افروزی تسلیحات خود را به سایر کشورها بفروشند و از این طریق درآمدی هنگفت به جیب بزنند، و دوم اینکه این جنگها به خاطر تسلط بر منابع معدنی کشورهای مربوطه انجام می گیرد.

من کارشناس امور نظامی نیستم، ولی با نگاهی به آمار رسمی، هر دوی این ادعاها بی اساس از آب در می آید. البته می توان در صحت آمار رسمی شک کرد. ولی مسئله اینجاست که افرادی هم که چنان ادعاهایی دارند، با توسل به همین آمار رسمی، به نتیجه گیری های خود می رسند و منبع دیگری برای دریافت آمار دقیق و مطمئن ندارند.

کشور آمریکا، همانگونه که همه می دانند، هم در فروش تسلیحات، هم در تولید اسلحه و هم در غارت کشورهای دیگر در صدر کشورهای دنیا قرار دارد. برای همین من به آمار منتشر شده در مورد این کشور بسنده می کنم. در لینک هایی که در پایین مطلب آمده، خودتان می توانید آمار مربوط به کشورهای دیگر را هم دنبال کنید.

در سال 2010 (سال گذشته) آمریکا حدود 9 میلیارد دلار از طریق صادرات اسلحه به دست آورده. در همان سال بودجه دولت در بخش نظامی چیزی حدود 700 میلیارد دلار بوده (که فکر می کنم بخش بزرگی از این بودجه، جدا از خرج هایی که صرف حفظ ارتشی عظیم می شود، در زمینه تولید تکنولوژی های جدید نظامی به کار رفته). یعنی دولت آمریکا در سال گذشته 700 میلیارد دلار بابت حفظ سیستم نظامی اش و بابت جنگ هایی که در آن درگیر بوده خرج کرده و فقط 9 میلیارد دلار از طریق فروش تسلیحات به دست آورده.

و اما در رابطه با غارت منابع معدنی: در سال گذشته رسانه ها خبر دادند که زمین شناسان آمریکایی موفق به کشف منابع عظیم معدنی در افغانستان شده اند و خیلی ها نتیجه گرفتند که جنگ افغانستان به خاطر دستیابی به این منابع انجام گرفته. طبق گزارشات رسانه ها ارزش این منابع چیزی حدود 800 میلیارد دلار است. باید اشاره کرد که از سال 2001 که جنگ افغانستان شروع شده تا کنون (سال 2011) حدود 500 میلیارد دلار برای این جنگ خرج شده. فقط در سال 2010 جنگ افغانستان بیش از 90 میلیارد دلار هزینه برداشته.

قصد من از ارائه ی این آمار این نیست که وانمود کنم کشورهای غربی به خاطر منافع سایر کشورها و یا رعایت حقوق بشر و اینجور چیزها خود را درگیر جنگ در کشورهای دیگر می کنند. مسلما این کشورها خودشان منافعی دارند و برای رسیدن به آن تلاش می کنند. این منافع هم سیاسی هستند و هم اقتصادی. قصد من از اشاره به این آمار فقط این است که سُست-پایه بودن برخی ادعاهایی را که در رابطه با جنگ های دهه های اخیر ارائه می شود، نشان دهم. دنیای سیاست به ویژه بعد از پایان جنگ سرد بسیار پیچیده تر شده. برای ارائه ی تحلیل های درست از اوضاع کنونی، دیگر تئوری های چهل سال پیش کافی نیستند. و تا زمانی که ما موفق به شناخت دنیای کنونی نشویم، در ارائه ی راهکارهای درست هم ناکام خواهیم ماند.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.