رفتن به محتوای اصلی

دینها و ایدئولوژیها مقدس نیستد
25.01.2015 - 13:58

1- از نظر شما «جدایی دین از دولت» ویا «جدایی دین از سیاست» مد نظر است و با اسلام سیاسی چه باید کرد ؟

برابری حقوق جمعی و فردی همه  شهروندان از هر نژاد و اعتقاد  دینی - عقیدتی,  دردولت-ملتهای مدرن, نتیجه  مبارزات چند قرن اخیر  بوده و ضامن عبور سالم از انواع مخاطرات اجتماعی-اقتصادی از جمله انقلابات مخرب است. لکن  اسلام سیاسی, بعنوان دکترین اداری دواران بربریت صدر اسلام, عناصر جامعه تحت سلطه خود را, به مسلمان و غیر مسلمان تقسیم کرده وحاضر به قبول حق حیات برای دگر اندیشان نیست. تثبیت و نهادینه ساختن ایدئولوژیهای اینچنینی, تنها با کشتاربخش بزرگی از جامعه و تجرید کامل هواداران خود از دنیای خارج  امکانپذیر است. امروزه  اتخاذ  سیاست  حذف فیزیکی اتباع در ابعاد وسیع, میتواند دخالت سازمان ملل,   ناتو و قدرتهای منطقه ای را به همراه داشته  ومرگ اسلام سیاسی را تسریع کند.  از طرفی ته کشیدن منابع نفتی و بدنبال آن بحران اقتصادی عمیق همراه با سرریز شدن پتانسیل انقلابی  باضافه اثرات جنگ بی رحمانه شیعه – سنی در دهه های  آینده  میتواند نقطه پایانی طبیعی تراژدی اسلام سیاسی باشد.

راهکار بهینه در مبارزه با اسلام سیاسی, افشای ماشین دروغ و تزویر حاکمان دینی , کمک به رشد سکولاریزم در جوامع مذهبی و آمادگی کامل برای یاری دادن به قیام توده های مردم در بزیر کشیدن اسلام سیاسیست. سکولارهای واقعی جوامع اسلامی بایستی به صورت متشکل و بی محابا با اسلام سیاسی مبارزه کرده و  آیات ضد انسانی قرآن و احادیث مغایر با کرامت انسانی را نقد نموده و منبع تامین مالی و لژستیکی تروریسم و اسلامگرائی یعنی نظامهای ایران و عربستان را نابود سازند.

2- آیا «شوک درمانی»  در مورد مقدسات اسلام و یا مقدسین کار ساز بوده است ؟و بعبارت دقیق تر، آیا پس از ده سال ازانتشار کاریکاتوری های محمد؛ توانست دگم های مسلمانان را بشکند؟ و یا برعکس به افراط گرایی اسلامی در سطح جهان دامن زد و ان را تشدید نمود؟ 

اخلاق و مدرنیته به ما آموخته اند که دینها و ایدئولوژیها مقدس نیستد و تنها انسانها و کرامت آنهاست که مقدس است. برماست که این پرنسیپ بنیادین را نه تنها سر لوحه مبارزه خویش قرار دهیم بلکه  در جوامع اسلامی نهادینه اش سازیم. باعتقاد من وظیفه انسانهای نوعدوست , کوبیدن  پیغمبریست که با دختر بچه 9 ساله همبستر شد, پلی گامی را امری عادی می پنداشت, رابطه جنسی با برده هارا مجاز  می شمرد ( ماجرای سکس او باکنیزش ماریه در قرآن) ,  تنها در یک مورد 600-900 نفر از اسیران بنی قریظه را توسط علی و زبیر سر برید,  راهزنی را وسیله کسب ثروت نمود و دروغ و تزویر را تحت نام تقیه تطهیر کرد. در طول تاریخ, موسسه 1400 ساله ای بنام اسلام, توانسته از طریق کشتار ناباوران با  چاشنی فریب  پیامبرش را بعنوان قدیس و هجویاتش را  بنام   کتاب مقدس تثبیت کند.  شوک درمانی به کمک بیگ-بنگ تبلیغاتیش بسیاری را از فریب و دگماتیسمی که به آن دچار شده اند نهایتن آگاه خواهد ساخت. از دیگر فوائد دراز مدت شوک درمانی  تفکیک تروریستها از بدنه جوامع اسلامی , بالا بردن  آسیب پذیریشان و  سهل تر شدن حذفشان  با کمترین تلفات انسانی میباشد.

3- آیا حل عادلانه مشکل فلسطین ویا بعبارت دقیق تر زمین در مقابل صلح ، موجب تضعیف بنیادگرایی اسلامی می شود و یا برعکس ، آن را تشدید می کند؟

تردیدی نیست که حل مشکل فلسطین, آزاد سازی سرزمینهای آزربایجان ازدست ارامنه اشغالگر, احترام به نتیجه رفراندوم حق تعیین سرنوشت 1991 در چچنی از جانب روسیه, خاتمه دادن به اشغال ترکستان شرقی توسط چین,  حل مناقشه کشمیر,دادخواهی  مسلمانان میانمار, پایان دادن به سرکوب شیعیان در عربستان, رفع محدودیتهای اعمال شده علیه سنی ها در ایران, بازگشت آوارگان بوسنیائی به رئپوبلیکا صربسکا  و غیره میتواند بهانه  دروغین عدالت خواهی را از اسلامیستها سلب کرده و باعث تقویت سکولاریزم گردد.

4- آیا غرب از نقص حقوق بشر در برخی از کشور ها، ابزاری ساخته برای فشار و مقابله با دو لت های نا فرمان؟ ایا سیاست یک بام و دو هوای غرب در زمینه مسایل اتمی(ایران و اسرائیل ) قابل چشم پوشی است؟

راسیونالیزم  عملی غرب و دولت-ملتهای بزرگ, هرگز اجازه خود زنی  بدلیل برخورد احساسی  نسبت به روابط بین المللی را نمی دهد. اینکه منافع ملی همیشه حرف اول را میزند و رفتار نظامها را تنها از این منظر میتوان ارزیابی کرد سخن گزافی نیست. شایدهم تعریف دیگر سیاست همان عملکرد "یک بام و دو هوا" است که ما مبارزین حقوق بشری در هضم این واقعیت تلخ دچار مشکل هستیم .ساختار دموکراتیک اسرائیل  علیرغم وجود برخی رهبران دیوانه اش اجازه  استفاده از سلاح  اتمی در حمله به مردم خود  یا دشمنانش را نخواهد داد اما جمهوری کهریزکی-اسلامی ایران نشان داده است که از هر وسیله ای برای پیشبرد سیاستهای خود سود خواهد جست از جمله استفاده از سلاح هسته ای بر علیه شهروندان خود و همسایگان.

5- آیا عوامل چهارگانه بالا و تشدید بی عدالتی اقتصادی در جهان، موجب تقویت  بینیاد گرایی اسلامی نشده است ؟ 

 بی تردید عدالت اجتماعی و سوسیال دموکراسی تضمین کننده امنیت روانی جامعه می باشد. مثلن در ایران اکثریت قریب به اتفاق حزب اللهی ها و حمله کنندگان به دگر اندیشان از طبقات بسیار فقیر جامعه بوده و هستند. اعضا و هوادارن داعش نیز از همین افراد تنگدست به حاشیه رانده شده سوریه, عراق, دیگر کشورهای عربی و اروپائی می باشند. ضمیر ناخود آگاه  افراد بی بضاعت, سرکوب شدگان نادان  و سیاسیون درمانده جوامع سکولار, بمنظور تخلیه کین و نفرت خود, از اسلام متخاصم  استفاده ابزاری کرده, باعث تعمیق هر چه بیشتر مشکل می شوند.

6- ایا بنظر شما بنیادگرایی اسلامی ناشی از ذات اسلام و در شریعت آن نهفته است؟

تمامی ادیان در ذات خود بنیادگرا هستند و لیکن در بین ادیان بزرگ تنها اسلام موفق به رفرم خود نشده و وارد یک جدال ریسکی با دستاوردهای انسانی مدرنیزم گردیده است که میتواند  به نابودیش منجر گردد.  اکثریت ساکنین کشورهای اسلامی اطلاعات کافی و وافی ازبخش نهان ضد انسانی اسلام ندارند و تنها بر حسب عادت و تحت تاثیر  دائمی ماشین مزورانه تبلیغاتی 1400 ساله, خود را مسلمان می نامند و صد البته  قادر به  تحمل حکومت مذهبی بنیادگرا نیستند.   شواهد و قرائن نشان میدهد که تنها اسلامگرایان اولترا خشن که اقلیت کوچی از کل جامعه هستند  و در بعضی کشورها  موفق به غصب قدرت حاکمه شده اند  از بازگشت به بربریت صدر اسلام  جانبداری میکنند.  متاسفانه درآمدهای سرشار ناشی از نفت در جوامع اسلامی, برد تبلیغاتی موسسات بنیادگرا را افزایش داده و اینک آیات قرآن و احادیث بیش از پیش در دسترس افراد قرار می گیرند و بهمین جهت تعداد متاثرین نیز رو به ازدیاد گذاشته است. جذب جنایتکاران از نوع مهاجمین به شارلی ابدو نتیجه این تبلیغات روز افزون در مساجد ساخته شده از پترو-دلار می باشند.

7- «تفاوت فرهنگ ها»چه تاثیری در نگاهمان به دمکراسی در کشورهای اسلامی  گذاشته است ؟ خلاصه راه حل شما برای اینکه بنیادگرایی اسلامی در جهان تضعیف شود چیست ؟

بسیاری از نیروهای کشوهای اسلامی علیرغم اینکه خود را سکولار و دموکرات می نامند,  خیلی هم سکولار و دموکرات نیستند. کم نیستند عناصری ازاین باصطلاح سکولار-دموکراتها که چشم بر سنتهای اسلامی مغایر با سکولاریزم, به بهانه احترام به فرهنگ جامعه  و یا  پراگماتیسم  عملی می بندند و  نتیجتن  در طول  مبارزه, در برابر هجمه ایدئولوژیک اسلامیستها اسیب پذیر می نمایند. اینان از دموکراتیزه کردن و اعتلای تحمل افکار متفاوت  با تدریس تمامی ادیان از جمله آتئیسم در مدارس مخالفت می کنند.  خیلیها به بهانه عدم توهین به ملت,  به سخره نگرفتن دین مردم, تخریب فرهنگ انسانها و غیره, شمشیر  سانسور را بر گردن قلم خود و دیگران فرود می آورند و حتی  به عدول آشکار خود از اصول اولیه دموکراسی واقف نیستند.

 تنها راه موجود مبارزه بی امان با تابو ها و زدودن قداست از تفکر و سمبلهای اسلامیست. بعبارتی دیگر  شارلی ابدو وار بایستی به مقابله با ترور و وحشت اسلامی پرداخت.

  دیرنج مین ائللی 25 ژانویه-2015

   

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.